آیه ۲ سوره مائده

از ویکی شیعه
آیه ۲ سوره مائده
مشخصات آیه
واقع در سورهمائده
شماره آیه۲
جزء۶
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعهشت دستور مهم اسلامى درباره اموری چون پاسداری از شعائر الهی، نهی از انتقام‌جویی، هم‌یاری در نیکی و پرهیزکاری
آیات مرتبطآیه ۱ سوره مائدهآیه ۳۶ سوره حج


آیه ۲ سوره مائده آیه‌ای با هشت دستور پیرامون اموری چون پاسداری از شعائر الهی، نهی از انتقام‌جویی و هم‌یاری در نیکی و پرهیزکاری.

در آيه ۲ سوره مائده به هشت دستور مهم اسلامى، كه اغلب آنها درباره حج است، پرداخته شده است. این دستورات از آخرين دستوراتى دانسته شده كه بر پيامبر(ص) نازل شده است. دستور اول از دستورهای هشت‌گانه در این آیه سفارش به اصل کلی حفظ حرمت شعائر الله قلمداد شده است. مقصود از شعائر الله احکام دين الهی دانسته شده که اعمال حج از والاترين مظاهر آن است. چهار مورد از این دستورات هشت‌گانه درباره چهار مورد از مصادیق شعائر الله به‌قلم آمده است؛ از جمله: حفظ حرمت ماه‌های حرام، قربانی و زائران خانه خدا.

دستور پنجم در آیه ۲ سوره مائده درباره حلال‌بودن صید بعد از خروج از حرم و احرام دانسته شده است. دستور ششم در این آیه نهی از انتقام‌جویی به‌قلم آمده است. از نظر برخی مفسران، هرچند نهی از انتقام‌جویی در آیه در مورد زيارت خانه خدا نازل شده، از آن قانون كلى و بین‌المللی قابل استنتاج است: اینکه مسلمان نبايد كينه‌توز و انتقام‌جو باشد.

دستور هفتم در آیه ۲ سوره مائده، پیرو دستور قبلی که پرهیز از انتقام‌جویی بود، تشویق به هم‌یاری با محوریت نیکی و پرهیزکاری دانسته شده است؛ تشویقی که در ادامه آن تأکید شده که این هم‌یاری نباید با محوریت گناه و دشمنی باشد. این دستور دوگانه اساس سنت اسلامى برای استحکام و پایداری اجتماع انسانی دانسته شده است. دستور هشتم تأکید دوباره بر پرهیزکاری است که تحكيم دستورات هفت‌گانه قبل و تأكيد بر اهمیت اجرای آنها تلقی شده است.

آیه‌ای با هشت دستور

به‌گفته ناصر مکارم شیرازی، مفسر شیعه، در آيه ۲ سوره مائده به هشت دستور مهم اسلامى، كه اغلب آنها درباره حج است، پرداخته شده است.[۱] به‌تصریح او، این دستورات از آخرين دستوراتى است كه بر پيامبر(ص) نازل شده است.[۲] پنج مورد از دستورات هشت‌گانه این آیه درباره پاسداری از شعائر الله دانسته شده است.[۳] به‌غیر از این، نهی از انتقام‌جویی، توصیه هم‌یاری در زمینه نیکی و پرهیزکاری (نه در زمینه گناه و دشمنی) و سفارش به پرهیزکاری از دیگر دستورات این آیه شمرده شده است.[۴]

از نظر عبدالله جوادی آملی، مفسر شیعه، محتوای این آیه از مصادیق حکم موجود در آیه ۱ سوره مائده، یعنی وجوب وفای به عهد است؛ زیرا دستورات موجود در این آیه مانند عهدی الهی است که انسان آن را پذیرفته و در نتیجه باید به آن عمل کند.[۵] تکرار خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» در این آیه پس از آمدن آن در آیه قبل نشان از اهمیت دستورات موجود در این آیه دانسته شده است.[۶]

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ۝٢ [مائده:2]|﴿ای کسانی که ایمان آورده‌اید حرمت شعایر خدا و ماه حرام و قربانی بی نشان و قربانیهای گردن‌بنددار و راهیان بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگار خود را می‌طلبند نگه دارید و چون از احرام بیرون آمدید [می‌توانید] شکار کنید و البته نباید کینه‌توزی گروهی که شما را از مسجد الحرام بازداشتند شما را به تعدی وادارد و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید و در گناه و تعدی دستیار هم نشوید و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر است ۝٢

دستور اول: پاسداری از شعائر الهی

دستور اول از دستورهای هشت‌گانه در آیه ۲ سوره مائده اصل کلی حفظ حرمت شعائر الله قلمداد شده است.[۷] گفته شده که درباره مفهوم شعائر الهى در ميان مفسران قرآن اختلاف وجود دارد.[۸] شیخ طوسی[۹] و امین الاسلام طبرسی،[۱۰] از مفسران شیعه، معانی مختلفی که مفسران برای شعائر ارائه کرده‌اند را برشمرده‌اند. مکارم شیرازی معتقد است که، به‌تناسب قسمت‌هاى ديگر اين آيه و با توجه به سال نزول آن (سال دهم هجرى) كه سال حجة الوداع بوده، منظور از شعائر در این آیه مناسک حج است.[۱۱] او دلیل صحت اين تفسير را این دانسته که در قرآن كلمه شعائر معمولاً در مورد حج به‌كار رفته است‌.[۱۲] از نظر محمدجواد مغنیه، مقصود از شعائر الله در این آیه احکام دين الهی دانسته شده که اعمال حج از والاترين مظاهر آن است.[۱۳]

دستور دوم تا چهارم: حفظ حرمت مصادیق شعائر الله

جوادی آملی معتقد است که چهار مورد از دستورات هشت‌گانه در آیه ۲ سوره مائده درباره چهار مورد از مصادیق شعائر الله است.[۱۴] از نظر او، ذکر این مصادیق بعد از سفارش درباره حفظ حریم اصل آنها (شعائر الله) برای تأکید بر اهمیت این موارد چهارگانه است.[۱۵] اولین مصداق از شعائر الله که دستور به حفظ حرمت آن داده شده ماه‌های حرام است.[۱۶] سید محمدحسین طباطبایی، مفسر شیعه، مصداق شکستن حرمت ماه‌های حرام در این آیه را جنگ در آنها دانسته است.[۱۷]

در آیه ۲ سوره مائده، «هَدْی» و «قلائِد» مصادیق دوم از شعائر الهی دانسته شده‌اند.[۱۸] هدی همان حیوان قربانی در حج دانسته شده که در دیگر آیات قرآن، مانند آیه ۳۶ سوره حج، با عنوان «بُدْن» از شعائر الهی برشمرده شده است.[۱۹] قلائد (گردن‌بندها) به‌معنای هرچیزی شمرده شده که به‌عنوان نشانه قربانى در راه خدا به گردن حیوان مى‌انداختند، تا اگر گم شد، برای قربانی به نیت صاحبش به منا فرستاده شود.[۲۰] برخی منظور از قلائد را خود حیوان دانسته‌اند و نه نشانه‌های آن.[۲۱] این نظر مورد نقد قرار گرفته است.[۲۲] در این آیه، نهی از شکستن حرمت قلاده‌های قربانی را برای مبالغه در حرمت خود قربانی دانسته‌اند.[۲۳] مصداق چهارم شعائر الله در آیه زائران خانه خدا تلقی شده‌اند؛[۲۴] کسانی که از عزیمت به‌سوی خانه خدا خواهان سود (چه معنوی و چه مادی) و خشنودی خداوند هستند.[۲۵]

دستور پنجم: حلال‌بودن صید بعد از خروج از احرام و حرم

دستور پنجم در آیه ۲ سوره مائده درباره حلال‌بودن صید بعد از خروج از حرم و احرام دانسته شده است.[۲۶] به‌گفته جوادی آملی، بنابر آیه ۱ سوره مائده، دو عامل احرام و حضور در محدوده حرم سبب حرمت شکار است.[۲۷] از نظر او، در آیه ۲ سوره مائده، نهایت این حرمت بیان شده است: اینکه پس از خروج از احرام یا خروج از محدوده حرم حرمت صید برداشته می‌شود.[۲۸] گفته شده که امر به شكار کردن در این قسمت از آیه دلالت بر وجوب آن ندارد؛ زیرا اصطلاحاً «امر پس از نهی» (امر عَقيب حَظْر) است که دلالت بر مباح‌بودن صید دارد.[۲۹] در برخی کتاب‌های اصولی شیعه، این قسمت از آیه ۲ سوره مائده به‌عنوان مثالی برای قاعده امر عقیب حظر استفاده شده است.[۳۰]

دستور ششم: نهی از انتقام‌جویی

دستور ششم در آیه ۲ سوره مائده نهی از انتقام‌جویی به‌قلم آمده است.[۳۱] معنای کلی این قسمت از آیه چنین ارائه شده است: كينه و دشمنى شما مسلمانان نسبت به مشرکان، که نگذاشتند شما داخل مسجد الحرام بشويد، شما را وادار نكند که در زمان تسلط بر ایشان به آنان ظلم کنید و از مسیر عدالت خارج شوید.[۳۲] جلوگیری مشرکان از ورود مسلمانان به مسجدالحرام مربوط به رخدادهای منجر به صلح حدیبیه در سال ششم هجرت دانسته شده است.[۳۳] در این رخداد، پیامبر(ص) و گروهی از مسلمانان برای عمره مفرده به‌سوی مکه حرکت کردند و قبل از ورود، با ممانعت سران مشرکان، مجبور شدند که به مدینه بازگردند.[۳۴]

برخی زمان نزول این قسمت از آیه ۲ سوره مائده را مقارن با فتح مکه دانسته‌اند.[۳۵] به‌نقل از مجمع البیان، این آیه در روز فتح مكه، درباره مشركان نازل شد كه به‌قصد زيارت خانه خدا آمده بودند.[۳۶] در هنگام حضور آنان، مسلمانان به پيامبر(ص) گفتند: اينان نيز مانند سایر مشرکان هستند، اجازه بده به آنان حمله‌ کنیم. در این هنگام این آیه برای منع آنان نازل شد.[۳۷] طبرسی نقل کرده که اکثر مفسران حکم این قسمت از آیه را به‌وسیله حکم آیه ۵ سوره توبه منسوخ دانسته‌اند؛[۳۸] آیه‌ای که از مسلمانان خواسته، پس اعلام حکم برائت از مشرکان، آنان را بکشند یا اسیر و محاصره کنند، مگر اینکه اسلام آورند.[۳۹] به‌رغم این نظر، برخی، از جمله امام باقر(ع)، آن را منسوخ ندانسته‌اند و گفته‌اند هیچ آیه‌ای از سوره مائده نسخ نشده است.[۴۰]

از نظر مکارم شیرازی[۴۱] و جوادی آملی،[۴۲] هرچند نهی از انتقام‌جویی در آیه ۲ سوره مائده در مورد زيارت خانه خدا نازل شده، از آن قانون كلى و بین‌المللی قابل استنتاج است: اینکه مسلمان نبايد كينه‌توز و انتقام‌جو باشد و به‌خاطر حوادثى كه در گذشته رخ داده در صدد انتقام برآيد. مکارم شیرازی معتقد است که، با توجه به اينكه يكى از علل تفرقه در هر اجتماعى انتقام‌جویی است، اهميت اين دستور اسلامى براى جلوگيرى تفرقه در ميان مسلمانان در آستانه رحلت پیامبر(ص) آشكارتر مى‌شود.[۴۳]

دستور هفتم و هشتم: از هم‌یاری در نیکی و پرهیزکاری تا رعایت تقوای الهی

دستور هفتم در آیه ۲ سوره مائده، پیرو دستور قبلی که پرهیز از انتقام‌جویی بود، تشویق به هم‌یاری با محوریت نیکی و پرهیزکاری دانسته شده است؛[۴۴] تشویقی که در ادامه آن تأکید شده که این هم‌یاری نباید با محوریت گناه و دشمنی باشد. علامه طباطبایی، این دستور دوگانه را اساس سنت اسلامى برای استحکام و پایداری اجتماع انسانی دانسته است.[۴۵] جوادی آملی هم‌یاری در نیکی و پرهیزکاری را رکن نخست تشکیل جامعه ایده‌آل معرفی کرده که جز با صفای دل و پرهیز از انتقام‌جویی به‌دست نمی‌آید.[۴۶] او پیام این قسمت از آیه را فطری قلمداد کرده است؛ زیرا گرایش به هم‌یاری در نیکی و پرهیزکاری و عدم هم‌یاری در گناه و دشمنی در فطرت انسان‌ها نهادینه شده و فقط نیاز به یادآوری برای شکوفایی دارد.[۴۷]

دستور هشتم در آیه ۲ سوره مائده تأکید دوباره بر پرهیزکاری است که از نظر مکارم شیرازی تحكيم احکام هفت‌گانه پیشین و تأكيد بر اهمیت اجرای آنهاست.[۴۸] جوادی آملی علت این تأکید دوباره را این دانسته که پرهیزکاری پشتوانه عملی اوامر و نواهی الهی است که بدون آن دستورات الهی ضمانت اجرایی نخواهند داشت.[۴۹] اشاره پایانی در آیه بر سخت‌کیفربودن (شدید العقاب) خداوند هم تأکیدی بر تأکید قبلی بر پرهیزکاری قلمداد شده است.[۵۰]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۰.
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۰.
  3. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.
  4. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۶.
  5. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۸.
  6. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۲؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۴.
  7. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۴.
  8. طوسی، التبیان، بیروت، ج۳، ص۴۱۸؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۰.
  9. طوسی، التبیان، بیروت، ج۳، ص۴۱۸-۴۱۹.
  10. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۳۷-۲۳۸.
  11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۰.
  12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۰.
  13. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۷.
  14. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.
  15. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.
  16. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۲.
  17. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۲.
  18. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.
  19. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۶.
  20. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۲؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۶-۵۳۷.
  21. برای نمونه نگاه کنید: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۰.
  22. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۷.
  23. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۰۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۲۸۰.
  24. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۲۵.
  25. مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۱.
  26. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۱.
  27. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۹.
  28. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۳۹.
  29. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۲.
  30. محقق حلی، معارج الاصول، ۱۴۰۳ق، ص۶۵؛ مکارم شیرازی، انوار الاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۹۹.
  31. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۲.
  32. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۳.
  33. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۶۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۴۰.
  34. طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۲، ص۶۲۰-۶۳۷.
  35. طوسی، التبیان، بیروت، ج۳، ص۴۲۱-۴۲۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۳۷.
  36. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۳۷.
  37. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۳۷.
  38. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۳۹.
  39. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۹، ص۱۵۲.
  40. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۳۹.
  41. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۲.
  42. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۴۱.
  43. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۲.
  44. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۲؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۴۲.
  45. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۳.
  46. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۴۲.
  47. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۴۳.
  48. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۲۵۲.
  49. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۵۰.
  50. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۵، ص۱۶۳؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۱، ص۵۵۰.

منابع

  • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۴ش.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۲ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضل‌الله یزدی طباطبایی، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، بی‌نا، بی‌تا.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • فخر رازی، محمود بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتيح الغیب)، بیروت، دار احياء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق طیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۳ش.
  • مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، به‌کوشش احمد قدسی، قم، مدرسة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ۱۴۲۸ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.