آیه ۱۶۵ سوره بقره
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | بقره |
شماره آیه | ۱۶۵ |
جزء | ۲ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | محبت به خداوند |
آیه ۱۶۵ سوره بقره درباره کسانی است که برای خدا همتایانی برمیگزینند و آنان را همانند خدا دوست میدارند. این آیه در مقابل این افراد از مؤمنانی نام میبرد که علاقهشان به خدا از علاقه مشرکان به معبودهایشان بسیار بیشتر است. به گفته مفسران، مشرکان به خدا محبت داشتهاند؛ اما این محبت را بین معبودان خود و خدا تقسیم میکردند و آیه ۱۶۵ از سوره بقره در مقام نکوهش این عمل مشرکان نازل شد.
مراد از معبودان در این آیه را نه فقط بتهای چوبی و سنگی، که انسانها، ملائکه و ستمگران هم دانستهاند. مفسران با استناد به این آیه گفتهاند که میتوان خدا را دوست داشت و این دوستداشتن نه یک عشق مجازی، بلکه عشقی حقیقی است.
نکوهش محبت مشرکان به معبودانی غیر خدا
آیه ۱۶۵ سوره بقره از جامعترین آیاتی شمرده شده است که عقیده بتپرستان را نسبت به خدایان خود روشن میسازد.[۱] در گزارش محتوای آیه به این نکته اشاره شده که بعضی از مردم همتایانی برای خدا بر میگزینند[۲] و آنها را همانند خدا، دوست میدارند؛ اما محبت مؤمنان به خدا شديدتر و عمیقتر است.[۳] در ادامه آیه نیز اشاره شده که این مشرکان هنگامی مشاهده عذاب الهی در آخرت، متوجه میشوند که تمام قدرتها در دست خدا است.[۴]
مکارم شیرازی از مفسران شیعه با توجه به محتوای آیه معتقد است که عشق مؤمنان به خدا ریشهدار و شدیدتر از علاقه مشرکان به معبودهای خود است؛ زیرا عشق اهل ایمان برخاسته از علم و معرفت، و عشق مشرکان نشأت گرفته از جهل و خرافه است.[۵] محمدجواد مغنیه نیز محبت مؤمنان به خدا را از این جهت بیشتر میداند که آنان هیچکس را در اطاعت و توکل بر خدا، شریک نمیکنند؛ اما مشرکان به معبودان متعدد اعتماد میکنند و آنان را در اطاعت و نیز در طلب خیر و دفع شر با خدا شریک میسازند.[۶] همچنین قرشی بنابی در تفسیر احسن الحدیث، آیه ۱۶۵ سوره بقره را دربارهٔ کسانی دانستهاند که درباره نشانههای خدا تفکر نمیکنند و با قرار دادن شریکانی برای خدا، آنها را که دخالتی در خلقت عالم و اداره آن ندارند، همچون خدا دوست میدارند.[۷]
تعدادی از مفسران ازجمله طبرسی و علامه طباطبایی ذیل این آیه گفتهاند اینطور نبوده که مشرکان محبتی به خدا نداشته باشند؛ بلکه نکوهش مشرکان بابت این بوده که محبت خود را بین معبودان خود و خدا تقسیم میکردند.[۸] سید محمود طالقانی نیز معتقد است اگر محبت نسبت به دیگران، در حد محبت به خداوند نباشد، شرک نیست؛ چون نوعی کشش و گرایش طبیعی یا غریزی است که در هر موجودی ظهور دارد و وسیله کمال است. این کشش به انگیزه غریزی، مثلا بهصورت محبت به مادر، پدر، خوراک، مسکن، وطن و همنوع وجود دارد.[۹]
متن و ترجمه آیه
﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ١٦٥﴾ [بقره:165]﴿و برخی از مردم در برابر خدا همانندهایی [برای او] برمیگزینند و آنها را چون دوستی خدا دوست میدارند ولی کسانی که ایمان آوردهاند به خدا محبت بیشتری دارند کسانی که [با برگزیدن بتها به خود] ستم نمودهاند اگر میدانستند هنگامی که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو[ها] از آن خداست و خدا سخت کیفر است ١٦٥﴾
ماهیت محبت انسان به خداوند
آیه ۱۶۵ سوره بقره و آیه ۳۱ سوره آلعمران را دلیل بر این دانستهاند که امکان دوست داشتن و محبت به خدا برای انسان وجود دارد و بکاربردن کلمه محبت درباره خداوند در این آیات استعمال حقیقی است نه مجازی.[۱۰] علامه طباطبایی با استناد به این آیه، سخن کسانی که محبت را وصفی شهوانی دانستهاند که تنها به غرایز و حیات مادی تعلق میگیرد و بهطور حقیقی به خدا تعلق نمیگیرد را باطل دانسته است.[۱۱] به گفته مصباح یزدی، برخی معتقدند چون خداوند مجرد است و در نتیجه با حواس مشاهده نمیشود، پس متعلق محبت انسان قرار نمیگیرد. به باور آنها محبت انسان به کسی و چیزی تعلق میگیرد که درکشدنی باشد؛ پس محبت درباره خداوند به رحمت الهی و نعمتهای او، از جمله بهشت تعلق میگیرد. مصباح یزدی در مقابل با استناد به آیه ۱۶۵ سوره بقره و آن دسته از آیات و روایات که به محبت به خداوند تصریح دارند، ادعای عدم تعلق محبت انسان به خدا را صحیح نمیداند.[۱۲]
مفسران ذیل این آیه گفتهاند دوستداشتن خدا به معنای دوستداشتن کمال است، زیرا خدا کمال مطلق است[۱۳] و عشق حقیقی همیشه متوجه نوعی از کمال است[۱۴] و چون خدا جامع کمالات و جمیع نعمتها است، از این جهت موحدان و اهل ایمان خداوند را بیشتر از هر چیزی و هر کسی دوست دارند.[۱۵] گفته شده کسی که خدا را دوست دارد، همان کسی است که خدا را اطاعت میکند.[۱۶] برخی گفتهاند مراد از حب خدا در این آیه شناخت قدرت و حکمت خدا، ایمان[۱۷] و اطاعت است.[۱۸]
از این آیه استفاده شده محبت به خدا شدت و ضعف دارد و در مؤمنان بیشتر و شدیدتر است. گفته شده هر چه ایمان شخص قویتر باشد حب خدا را بر دیگر محبتها ترجیح میدهد.[۱۹] امام صادق(ع) گفته است: «ایمان مرد خالص نمیگردد مگر اینکه خداوند در نظر او محبوبتر از خویشتن، پدر و مادر، فرزند، خانواده و مال و محبوبتر از همه مردم باشد.»[۲۰]
مراد از همتایان خدا
اَنداد در آیه ۱۶۵ سوره بقره جمع نِدّ به معنی مثل، نظیر و همتا است.[۲۱] مقصود از این همتایی، یکسان گرفتن آنها با خدا در فعلِ خدا است. بتپرستان تصور میکردند افعالی مانند زندهکردن و رزقدادن، هدایت انسانها و آمرزش گناهان در دست معبودان آنان است و در برابر آنها خضوع کرده و به ستایش آنها میپرداختند.[۲۲] مشرکان یک نوع الوهیت درباره بتها قائل بودند و خدا در نظر آنها ربالارباب و به معنای خدای بزرگ بود، و بتها، خدایان کوچک بودند که خدا بخشی از کارهای خود را به آنان واگذار کرده است.[۲۳] گفته شده بتپرستان همانطور که خدا را دوست میداشتند بتها را نیز دوست میداشتند و از نظر قرآن این دو محبت با یکدیگر ناسازگاری دارد.[۲۴]
مقصود از اَنداد (همتایان) در این آیه را تنها بتهای سنگی و چوبی ندانستهاند؛ بلکه انسانهای ستمگر و شیاطین نیز مصداق این معبودها هستند که مشرکان مطیع آنان بودند.[۲۵] از امام باقر(ع) روایت شده که مراد از این معبودان که مردم آنها را چون خدا دوست دارند، رهبران ستمگر هستند.[۲۶] برخی گفتهاند مراد ملائکه و طائفهای از بشرند که مشرکان برای آنان مقامی الهی قائل هستند.[۲۷] ذیل این آیه همچنین گفته شده که مشرکان گمان میبردند برخی از ویژگیهای خدا از قبیل سود و ضرر رساندن و حق قانونگذاری در شریعت به افرادی واگذار شده است.[۲۸]
پانویس
- ↑ سبحانی، وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، قم، ص۶۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۶۴.
- ↑ قرائتى، تفسير نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۶۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۶۵.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۰۰.
- ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۹۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۰۶.
- ↑ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۰۶؛ قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۰۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۰۶.
- ↑ مصباح یزدی، سجادههای سلوک، قم، ج۲، ص۲۷.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۶۵.
- ↑ محسنی، روش جدید اخلاق اسلامی، کابل، ص۱۳۱.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۰۰.
- ↑ وفا، تولی و تبری در قرآن، قم، ص۲۶.
- ↑ وفا، تولی و تبری در قرآن، قم، ص۲۶.
- ↑ سبحانی، وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، قم، ص۶۸.
- ↑ سبحانی، وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، قم، ص۶۸.
- ↑ سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۹۴.
- ↑ مصباح یزدی، شکوه نجوا، قم، ص۱۹۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۵۶۶.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۵۵؛ سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۴۴۵.
منابع
- سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، بیتا.
- سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، قم، توحید، ۱۳۷۸ش.
- سبحانی، جعفر، وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، بیتا.
- قرائتى، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۸ش.
- قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۵ش.
- طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، قم، حوزه علمیه قم، ۱۴۱۲ق.
- محسنی، محمدآصف، افق اعلی، کابل، رسالات، ۱۳۹۶ش.
- محسنی، محمدآصف، روش جدید اخلاق اسلامی، کابل، حوزه علمیه خاتم النبیین(ص)، بیتا.
- مصباح یزدی، محمدتقی، سجادههای سلوک، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، بیتا.
- مصباح یزدی، محمدتقی، شکوه نجوا، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، بیتا.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الإسلامی، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش.
- وفا، جعفر، تولی و تبری در قرآن، قم، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، بیتا.