آیه ۶۲ سوره بقره

از ویکی شیعه
آیه ۶۲ سوره بقره
مشخصات آیه
واقع در سورهبقره
شماره آیه۶۲
جزء۱
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
آیات مرتبطآیه ۶۹ سوره مائده


آیه ۶۲ سوره بقره بیان می‌کند که مسلمانان، یهودی‌ها، مسیحی‌ها و صابئی‌ها، تنها در صورتی که به خدا و روز قیامت ایمان حقیقی داشته و عمل صالح انجام دهند، رستگار می‌شوند. برخی مفسران می‌گویند ایمان به پیامبر اسلام(ص) از شئون ایمان حقیقی است و پیروان ادیانی که به پیامبری وی ایمان ندارند، نجات نمی‌یابند. با این حال، گروهی از کثرت‌گرایان مسلمان بر این نظرند که برپایه این آیه، ایمان به خدا و عمل صالح دو شرط برای تحقق رستگاری‌اند و چنان‌چه پیروان ادیان مختلف نظیر مسلمان، یهودی، نصرانی و صابئی این دو شرط را رعایت کنند، اهل نجات و رستگاری‌اند.

در مقابل آنان، دسته دیگری گفته‌اند که این آیه ارتباطی با کثرت‌گرایی ندارد و صرفاً درصدد ابطال باور کسانی است که صرف یهودی یا نصرانی‌بودن را موجب هدایت و رستگاری می‌دانستند. بنابراین از نظر آنان آیه در مقام بیان این حقیقت است که عناوین و نام‌هایی مانند مسلمان‌بودن، یهودی، مسیحی و صابئی‌بودن، در صورتی که با ایمان و عمل صالح همراه نباشد، ارزشی ندارند و موجب رستگاری نمی‌شوند.

نکات کلی آیه

آیه ۶۲ سوره بقره، درصدد بیان این مطلب است که ایمان و عمل صالح دو شرط اساسی و ضروری برای رسیدن به رستگاری‌اند.[۱] این آیه از جهت محتوا، همان آیه ۶۹ سوره مائده است، با این تفاوت که فراز «فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» که در آیه ۶۲ سوره بقره آمده، در آیه ۶۹ سوره مائده تکرار نشده است.[۲] به این آیات در کثرت‌گرایی‌ دینی و برای اثبات شمول رستگاری و نجات نسبت به پیروان سایر ادیان غیر از اسلام، استناد شده است.[۳]

از نظر برخی مفسران این آیه به وسیله آیه ۸۵ سوره آل عمران نسخ شده است؛ بدین بیان که براساس آیه ۶۲ سوره بقره، پیروان همه ادیان یهود، مسیحی و صابئی در صورتی که ایمان به خدا و روز قیامت داشته و عمل صالح انجام دهند، به رستگاری نائل می‌آیند؛ در حالی که برپایه آیه ۸۵ سوره آل عمران، هر کس غیر از اسلام، دینی اختیار کند، از او پذیرفته نیست و در قیامت از زیان‌کاران است.[۴] سید محمدحسین فضل‌الله در پاسخ به این ادعا گفته است مفاد این دو آیه در تضاد با هم نیست تا یکی دیگری را نسخ کرده باشد و منظور از اسلام در آیه ۸۵ سوره آل عمران، معنای عام آن است که بر سایر ادیان نیز اطلاق می‌گردد.[۵]

﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ۝٦٢ [بقره:62]﴿در حقیقت کسانی که [به اسلام] ایمان آورده و کسانی که یهودی شده‌اند و ترسایان و صابئان هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد ۝٦٢

تفاوت معنای ایمان در «الذین آمنوا» با «من آمن»

از نظر مفسران، معنای «ایمان» در جمله «الذین آمَنوا» با معنای آن در جمله «مَن آمَن» متفاوت است.[۶] ایمان در جمله اول، ایمان ظاهری است و لذا منظور از «آمنوا» کسانی هستند که به ظاهر، اسلام آورده‌اند[۷] و مقصود از ایمان در جمله دوم، ایمان واقعی است که در قلب‌های انسان‌ها جای می‌گیرد و آثارش در اعمال و رفتار آن‌ها ظاهر می‌گردد،[۸] بر همین اساس گفته می‌شود آیه درصدد بیان این است که ملاک رستگاری، صرف ایمان ظاهری و عناوینی مثل مسلمان‌بودن، یهودی‌ یا نصرانی‌بودن نیست؛ بلکه ایمان واقعی به همراه عمل صالح است.[۹]

برخی نیز گفته‌اند منظور از ایمان در جمله اول، ایمان‌داشتن پیش از بعثت پیامبر اسلام(ص) و در جمله دوم، ایمان پس از بعثت وی است[۱۰] و معنای آیه چنین می‌شود: کسانی که پیش از بعثت پیامبر(ص) به یکی از ادیان دیگر ایمان داشته‌اند، تنها در صورتی که پس از بعثت پیامبر اسلام(ص) به وی ایمان داشته و عمل صالح انجام دهند، اجرشان نزد خدا محفوظ است و بیمی برای آن‌ها نیست و اندوهناک نمی‌شوند.[۱۱]

به‌نقل از فخر رازی برخی بر این نظرند که «آمنوا» در جمله اول، منافقین هستند که با زبان‌هایشان ایمان آورده‌اند و نه با قلب‌هایشان و لذا در آیه آن‌ها را در کنار یهود و نصرانی و صابئین آورده است و منظور از «آمن» در جمله دوم، کسانی‌اند که ایمان واقعی دارند و این‌ها کسانی‌اند که اجرشان نزد خدا محفوظ است و بیمی برای آن‌ها نیست و اندوهناک نمی‌شوند.[۱۲]

هادوا، نصاری و صابئین چه کسانی‌اند؟

مفسران برای هر کدام از این واژگان معانی مختلفی ذکر کرده‌اند:

صابئین

درباره این که صابئین چه کسانی هستند بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد.[۱۳] در برخی کتاب‌های تفسیری آمده است واژه «صابئین»، از واژه «صَبَأ» برگرفته شده و به معنای کسانی هستند که دین اول‌شان را ترک کرده و به دین و آیین دیگری گرویده‌اند و از آنجا که ستاره‌پرستان از عبادت خدا به پرستش ستارگان روی آوردند، به این اسم نامیده شدند.[۱۴] در روایتی به نقل از امام صادق(ع)، صابئین کسانی معرفی شده‌اند که به ابطال و انکار انبیاء و شرایع میل و گرایش پیدا کردند و آن‌ها بدون شریعت، پیامبر و کتاب‌های آسمانی‌اند.[۱۵] در حدیث دیگری به نقل از تفسیر قمی آمده است که صابئین گروهی هستند که نه مجوس هستند و نه یهودی و مسیحی و مسلمان، بلکه کسانی‌اند که ستارگان را می‌پرستند.[۱۶]

در تفسیر التفسیر الکاشف، از محمدجواد مغنیه آمده است صابئین کسانی‌اند که به خدا، معاد و برخی انبیا اعتقاد دارند؛ در عین حال براین باورند که برخی ستاره‌ها در امور عالم مثل خیر و شر و سلامتی و بیماری، تأثیر دارند.[۱۷]

نصاری، پیروان حضرت عیسی

نصاری، نامی است که در قرآن برای مسیحیان به کار رفته است[۱۸] و درباره این که چرا به این نام از آن‌ها یاد شده چند وجه نقل کرده‌اند: ۱) نام روستایی که حضرت عیسی(ع) در آنجا سکونت داشت، «ناصره» بود و پیروان وی به نام این روستا شناخته می‌شوند؛[۱۹] ۲) واژه «نصاری» از واژه «نَصر» به معنای «کمک‌کردن» گرفته شده است و چون پیروان حضرت عیسی به یکدیگر کمک می‌کردند، آنان را نصرانی نام نهاده‌اند؛[۲۰] ۳) از آنجا که به حضرت عیسی یاری می‌رساندند و یاور او بودند، نصاری نام گرفته‌اند.[۲۱]

هادوا، قوم یهودند

منظور از «هادوا» در جمله «الذین هادوا»، از نظر مفسران، کسانی‌اند که یهودی شده‌اند.[۲۲] برخی مفسران گفته‌اند که این کلمه از واژه «هَوْد»، به معنای «بازگشت» و «توبه»، اشتقاق یافته است[۲۳] و نام‌گذاری یهود به آن برای این است که آنان از گوساله‌پرستی بازگشت نمودند و از این کار توبه کردند.[۲۴] به‌گزارش عبدالله جوادی آملی، از یهود در قرآن با تعابیر مختلفِ «الذین هادوا» در ده مورد، «هوداً» در سه مورد و «یهود» در هفت مورد، یاد شده است.[۲۵]

استناد به آیه برای کثرت‌گرایی در رستگاری

برخی طرفداران مسلمان نظریه کثرت‌گرایی دینی به این آیه برای تأیید و اثبات کثرت‌گرایی در رستگاری و نجات، استناد کرده‌اند.[۲۶] آن‌ها بر این نظرند که قرآن گروه‌های مختلف مسلمان، یهودی، نصرانی و صابئی را که به خداوند و روز قیامت ایمان داشته و عمل صالح انجام دهند را در رستگاری و نجات یکسان دانسته است، پس برای نجات و رستگاری، ایمان و عمل صالح کافی است و این دو شرط در همه ادیان قابل تحقق است.[۲۷]

کثرت‌گرایی در رستگاری، پایین‌ترین مرتبه رستگاری که همان رهایی از عذاب جاودانی است را به دین خاصی منحصر نمی‌کند و پیروان ادیان گوناگون را با توجه به شرایط خاصی، اهل نجات می‌داند.[۲۸]

محمدجواد مغنیه در تفسیر الکاشف، آیه را به این صورت معنا کرده است که برخی افراد، پیامبر(ص) و زمان بعثت وی را درک نکردند، با این حال از روی صفای درون و پاکی سرشت، به خداوند ایمان داشته و از محرمات دوری می‌کردند و همچنین یهودی‌ها، مسیحی‌ها و صابئی‌هایی که پیامبر(ص) را درک نکرده‌اند تا جزئیات را از او بپرسند، اگر از وضعیت و حکم آنان نزد خداوند پرسش شود، این آیه در پاسخ به آن نازل شده و می‌گوید تا زمانی که آنان به خداوند و روز قیامت ایمان دارند و عمل صالح انجام دهند، باکی بر آنان نیست و اهل رستگاری‌اند.[۲۹]

آیه ارتباطی با کثرت‌گرایی در رستگاری ندارد

برخی مفسران محتوای آیه را با کثرت‌گرایی بی‌ارتباط دانسته و بر این نظرند که با توجه به آیه ۱۸ سوره مائده، یهود و نصاری خود را فرزندان و حبیبان خدا معرفی می‌کردند[۳۰] و مطابق آیه ۱۳۵ سوره بقره، صرف یهودی و نصرانی بودن را موجب هدایت و رستگاری می‌دانستند.[۳۱] آیه ۶۲ سوره بقره در مقام ابطال این پندارها است و در صدد بیان این حقیقت است که ملاک رستگاری و نجات، عنوان‌های ظاهری مثل مسلمان‌بودن، یهودی‌بودن، مسیحی و صابئی‌بودن نیست و این عناوین ظاهری نزد خدا ارزشی ندارند و به‌صرف آن‌ها، استحقاق پاداش و ایمن‌شدن از عذاب حاصل نمی‌گردد؛ بلکه تنها ملاک حقیقی برای رستگاری و نجات، ایمان درست و عمل صالح است.[۳۲]

عبدالله جوادی آملی معیار عمل صالح را عمل به وحیِ ناسخ، یعنی قرآن می‌داند و معتقد است که ایمان به کتاب‌های انبیاء پیشین مثل تورات و انجیل که تحریف و منسوخ شده‌اند، برای رستگاری کفایت نمی‌کند.[۳۳] برخی مفسران برپایه شأن نزولی که برای این آیه نقل شده گفته‌اند که آیه ناظر به رستگاری هر امتی در عصر پیامبر خویش است.[۳۴]

سید محمدحسین فضل‌الله نیز در تفسیرش باعنوان من وحی القرآن، گفته است: آیه از طرفی بر این معنا تأکید دارد که همه پیروان ادیانی که نامشان در آیه ذکر شده است، به‌شرط آن که به خدا و روز رستاخیز ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام بدهند، مشمول نجات و رستگاری‌اند؛[۳۵] از طرفی دیگر، ایمان به رسول خدا(ص) از شئون ایمان به خدا است و ایمان‌نداشتن به وی نشان از نداشتن ایمان به خدا دارد.[۳۶]

پانویس

  1. سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۱۴، ص۲۶۶.
  2. سوره بقره، آیه ۶۲؛ سوره مائده، آیه ۶۹.
  3. سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۳۱۴-۳۱۵؛ قدردان قراملکی، «نقد مدعیات قرآنی پلورالیسم دینی»، ص۱۴۷.
  4. قرطبی، تفسیر القرطبی، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۴۳۶.
  5. فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۶۹.
  6. برای نمونه نگاه کنید به فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۵.
  7. برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳؛ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۱۴، ص۲۷۲.
  8. سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۱۴، ص۲۷۲.
  9. طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۶۷.
  10. برای نمونه نگاه کنید به فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶.
  11. برای نمونه نگاه کنید به فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶.
  12. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶.
  13. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶.
  14. برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶.
  15. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۵-۶.
  16. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۸.
  17. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱۷.
  18. طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۴۹۵.
  19. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶.
  20. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶.
  21. طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۴۹۵؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶.
  22. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴۱؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۳۱.
  23. برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴۱؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶.
  24. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴۱؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۳۶؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۳۱.
  25. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۳۲.
  26. سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۳۱۴-۳۱۵؛ قدردان قراملکی، «نقد مدعیات قرآنی پلورالیسم دینی»، ص۱۴۷.
  27. سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۳۱۴-۳۱۵؛ قدردان قراملکی، «نقد مدعیات قرآنی پلورالیسم دینی»، ص۱۴۷.
  28. یوسفیان، کلام جدید، ۱۴۰۱ش، ص۲۹۰.
  29. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱۸.
  30. سوره مائده، آیه ۱۸.
  31. سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  32. طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۹۳؛ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۸؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۳۵.
  33. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۶۶-۶۷.
  34. طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۸۴.
  35. فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۶۹.
  36. فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۶۹.

منابع

  • قرآن کریم.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۸۶ش.
  • سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم کلام، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۲ش.
  • سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۹۰ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، ۱۳۶۳ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۶۲ش.
  • علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • فضل‌الله، سید محمدحسین، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک، ۱۴۱۹ق.
  • قدردان قراملکی، محمدحسن، «نقد مدعیات قرآنی پلورالیسم دینی»، قبسات، شماره ۳۷، پاییز ۱۳۸۴ش.
  • قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر القرطبی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، بیروت، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سی و دوم، ۱۳۷۴ش.
  • یوسفیان، حسن، کلام جدید، قم، انتشارات سمت، چاپ نهم، ۱۴۰۱ش.