علی بن حسین مسعودی

مقاله قابل قبول
پیوند کم
رده ناقص
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
استناد ناقص
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از مسعودی)
علی بن حسین مسعودی
اطلاعات فردی
نام کاملابوالحسن علی بن حسین مسعودی
نسبخاندان عبدالله بن مسعود از صحابه پیامبر(ص)
تاریخ تولد۲۸۰ق.
محل زندگیعراق و مصر
تاریخ وفات۳۴۵ق یا ۳۴۶ق
خویشاوندان
سرشناس
بنابر برخی روایات مسعودی جد مادری شیخ طوسی است
اطلاعات علمی
تألیفاتمروج الذهبالتنبیه و الاشراف
سایرتاریخ‌نگار • جهانگرد و جغرافی‌دان


علی بن حسین مسعودی (۲۸۰ق-۳۴۵ یا ۳۴۶ق) تاریخ‌نگار و جغرافی‌دان مسلمان سده چهارم هجری قمری و نویسنده کتاب‌های مروج الذهب و التنبیه و الاشراف. به‌دلیل گزارش‌های بی‌طرفانه وی از وقایع تاریخی، مذهبش به روشنی معلوم نیست؛ با این حال از دیرباز در منابع زندگی‌نامه و رجال شیعه، وی را شیعه شناخته‌اند. امروزه نیز بسیاری از پژوهشگران وی را شیعه به‌شمار آورده و آثار باقی‌مانده از وی را حاوی شواهد کافی برای اثبات این مدعا می‌دانند.

در نقطه نظری متفاوت که تا حدودی برآمده از اختلاف‌نظر در تعیین مصداق شیعه است، برخی از پژوهشگران با فرض شیعه بودن مسعودی مخالفت کرده و وجود شواهد کافی برای اثبات تشیع وی را رد می‌کنند و حداکثر او را سنی علاقه‌مند به اهل‌بیت(ع) و معتقد به برتری امام علی(ع) بر خلفای سه‌گانه به‌شمار می‌آورند.

زندگی‌نامه

ابوالحسن علی بن حسین مسعودی احتمالاً در ۲۸۰ قمری و در بابل به دنیا آمده است.[۱] درباره تبار وی تردید‌هایی وجود دارد. برخی اشتهارش به مسعودی را به‌دلیل انتسابش به محله مسعوده بغداد دانسته‌اند؛ اما بیشتر شرح حال‌نگاران وی را از نسل عبدالله بن مسعود صحابی پیامبر(ص) به‌شمار آورده‌اند.[۲]

مسعودی اهل بغداد بود و مدتی از عمرش را نیز در مصر گذراند.[۳] برخی تاریخ وفاتش را ۳۳۳ قمری ثبت کرده‌اند اما با توجه به اینکه در کتاب التنبیه و الاشراف، تاریخ پادشاهان روم را تا سال ۳۴۵ هجری قمری آورده است،[۴] برخی منابع تاریخ وفاتش را ۳۴۵ یا ۳۴۶ هجری قمری دانسته‌اند.[۵]

سفرها

از جزئیات زندگی مسعودی گزارش زیادی در دست نیست. از شغل و پیشه وی نیز اطلاعی نقل نشده است.[۶] آنچه بیشتر در منابع انعکاس یافته، سفرهای متعدد وی به شرق و غرب عالم است. گفته‌اند که او در شرق تا سرزمین‌های هند، سیلان، چین و مالزی سفر کرد و در غرب به شمال آفریقا، مغرب و ماداگاسکار رفت. وی در این سفرها با بسیاری از علما نیز دیدار کرد. از آن جمله محمد بن جریر طبری مورخ معروف، ابوبکر صولی، محمد بن خلف وکیع، حسن بن موسی نوبختی، ابوعلی جبایی، ابوالحسن اشعری.[۷]

آثار

مسعودی آثار فراوانی در علوم گوناگون زمان خود داشته که فقط دو کتاب تاریخی مروج الذهب و التنبیه و الاشراف باقی مانده است. بعضی، کتاب اثبات الوصیة را نوشته او می‌دانند؛ اما برخی در آن تردید کرده‌اند.

مروج الذهب

بنابر گفته مسعودی در مقدمه کتاب، این اثر خلاصه‌ای از دو کتاب دیگر او به نام‌های اخبار الزمان و اوسط بوده است.[۸] این کتاب از منابع مشهور تاریخ و تمدن اسلامی به شمار می‌رود. مروج الذهب تاریخ عمومی جهان است که با داستان پیدایش آغاز شده و بعد از گزارش تاریخ سرزمین‌ها و ملل مختلف به تاریخ اسلام رسیده و وقایع تاریخ اسلام را تا سال ۳۳۶هجری قمری پی گرفته است. مسعودی در این کتاب مشاهدات جغرافیایی خود را با مطالب تاریخی آمیخته، و اطلاعاتی درباره شرایط اجتماعی، عقاید، آداب و مردم شناسی سرزمین‌های گوناگون ارائه داده است. مسعودی این کتاب را در سال ۳۳۳ق نگاشته و در ۳۳۶ق آن را تکمیل کرد. با توجه به اینکه در برخی منابع، وقایع تاریخی سال ۳۴۵ق نیز از این کتاب نقل شده، به نظر می‌رسد مسعودی کتاب خود را بعدها نیز تکمیل کرده، اما نسخه‌های آن به دست ما نرسیده است.[نیازمند منبع]

التنبیه و الاشراف

ألتّنبیهُ و الإشراف کتابی تاریخی و جغرافیایی و به زبان عربی است که احتمالا آخرین اثر مسعودی است. مؤلف در بخش اول به مباحث کیهانی و جغرافیایی پرداخته، و در بخش دوم موضوعات تاریخی را نوشته است. به گفته برخی، مسعودی نوآوری‌های متعددی را در این کتاب آورده است. این اثر به زبان‌های دیگر نیز ترجمه شده است.[نیازمند منبع]

اثبات الوصیه

کتاب اثبات الوصیه، با هدف اثبات وصایت امامان شیعه نگاشته شده است. نویسنده بعد از اشاره به برخی از روایاتی که بر لزوم امامت تاکید دارند، به شرح مختصری از جانشینی انبیاء گذشته پرداخته، و سپس زندگی جانشینان پیامبر یعنی امامان دوازده‌گانه را شرح داده است. او روایاتی نیز درباره نصوص امامت و مناقب و فضایل ائمه در این کتاب آورده است.[۹]

این کتاب به شیوه سایر کتب حدیثی شیعه نگاشته شده و محتوای آن از تشیع نویسنده‌اش حکایت دارد. در منابع رجالی و تراجم‌نگاری شیعه، نویسنده اثبات الوصیه همان نویسنده مروج الذهب یعنی علی بن حسین مسعودی است.[۱۰] اما برخی پژوهشگران معاصر به دلیل اختلاف‌ سبک و روش نگارش این اثر با آثار مسعودی، در انتساب این کتاب به وی تردید کرده‌اند.[۱۱]

سایر آثار

مسعودی در کتاب‌های مروج الذهب و التنبیه و الاشراف به کتاب هایی که تألیف کرده ولی اکنون اثری از آنان نیست، اشاره کرده است.[۱۲]

ویژگی‌های تاریخ‌نگاری مسعودی

پژوهشگران به ویژگی‌های مثبت بسیاری در آثار مسعودی اشاره کرده‌اند که برخی از آنان به قرار زیر است[۱۳]:

  • استفاده از منابع متعدد
  • نگرش علمی به تاریخ
  • رویکرد عقلانی در تفسیر و تعلیل پدیده‌ها
  • توجه به قوانین حاکم بر تاریخ
  • بهره‌گیری از روش مشاهده مستقیم در موضوعات جغرافیایی
  • ارائه اطلاعات فراوان اجتماعی و فرهنگی، جغرافیایی، تاریخ اعتقادات و علوم و ادیان افزون بر مطالب تاریخی
  • رعایت بی‌طرفی در معرفی گروه‌های مختلف سیاسی و اعتقادی اسلامی
  • نگارش بی‌پرده و صریح و افشاگری برخی از رفتارهای غلط حاکمان
بخشی از کتاب مروج‌الذهب در باب منزلت اهل بیت(ع)

«از امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه‌السلام روایت کرده‌اند که فرمود: «وقتی خدا خواست خلقت را بوجود آرد و مخلوق را بیافریند و مبدعات را ابداع کند پیش از گسترش زمین و افراشتن آسمان که در انفراد ملکوت و وحدت جبروت خویش بود مخلوق را چون غباری بیاراست آنگاه شمه‌ای از نور خود را رها کرد تا بدرخشید و شعله‌ای از نور وی پرتو افکند و این نور در میان صورت‌های نهان فراهم شد و به صورت پیمبر ما محمد صلی الله علیه و سلم در آمد و خداوند که گوینده عزیز است فرمود تو برگزیده منتخبی، و ودیعه نور و گنجینه هدایت من پیش تو است، به خاطر تو بطحا را مسطح و آب را روان و آسمان را بلند می‌کنم و ثواب و عقاب و بهشت و جهنم بوجود می‌آورم و خاندان ترا برای هدایت می‌گمارم و از علم نهان خود بهره‌ورشان می‌کنم تا نکته‌ای برای آنها مشکل نباشد و چیزی از آنها نهان نماند و آن‌ها را حجت خلق و نشانه قدرت و وحدانیت خویش می گردانم. آنگاه درباره ربوبیت و خلوص و وحدانیت از آن‌ها شهادت گرفت و از پس این شهادت که گرفته شد انتخاب محمد و آل وی را با بصیرت خلق بیامیخت و به آن‌ها وانمود که هدایت با اوست و نور از اوست و امامت در خاندان اوست تا سنت عدل از پیش مستقر شود و عذرها برخیزد»

مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۱، ص۲۳

بخشی از کتاب مروج‌الذهب در باب فضیلت امام علی(ع)

«چیزهائی که مایه فضیلت اصحاب پیمبر خدا صلی الله علیه و سلم شده تقدم ایمان و هجرت و یاری پیمبر خدا صلی الله علیه و سلم و خویشاوندی و جانبازی در راه او بوده است با علم به قرآن و تنزیل و جنگ در راه خدا و زهد و قضاوت و فصل دعاوی و فقه و علم که علی[ع] از این همه، بهره کامل تر و سهم بیشتر داشته است به علاوه فضائل خاص از جمله گفتار پیمبر صلی الله علیه و سلم که وقتی میان اصحاب خویش برادر خواندگی آورد، بدو گفت «تو برادر منی» و او صلی الله علیه و سلم همسنگ و مانند نداشت و هم گفتار او صلوات علیه به علی که «تو نسبت به من همانند هارونی نسبت به موسی» و هم گفتار او علیه الصلاة و السلام که «هر که من مولای اویم علی مولای اوست خدایا با هر که دوست وی باشد دوستی کن و هر که دشمن او باشد دشمنش بدار» و هم دعای او علیه‌السلام هنگامی که انس مرغ بریان را پیش وی آورده بود که «خدایا محبوبترین خلق خویش را پیش من بفرست که با من از این مرغ بخورد» و علی علیه‌السلام بیامد تا آخر حدیث این و فضائل دیگر از اوست و فضایلی داشت که در غیر او نبود»

مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۷۸۵

مذهب مسعودی

نویسندگان منابع متقدم شیعه و بیشتر محققان و نویسندگان معاصر، مسعودی را از شیعیان و حتی از امامیه شناخته‌اند. با این حال برخی از پژوهشگران، مسعودی را شیعه نمی‌دانند و شواهدی از آثار وی در اثبات نظریه خود طرح می‌کنند. ظاهرا نخستین بار در میان نویسندگان شیعه، آقا محمد علی کرمانشاهی نویسنده کتاب «مقامع» در تشیع مسعودی تردید کرده است.[۱۴]

در میان اهل سنت نیز در مورد مذهب مسعودی اختلاف نظر هست. برخی وی را معتزلی[۱۵] و برخی شافعی به شمار آورده و برخی او را شیعه دانسته‌اند. ابن حجر عسقلانی کتاب‌های مسعودی را حاکی از نشانه‌هایی بر تشیع معتزلی وی دانسته است. کتاب‌شناس متاخر، اسماعیل پاشا بغدادی نیز در آثار خود مسعودی را شیعه دانسته است. برخی از نویسندگان اهل سنت و نیز برخی از خاورشناسان نیز به تشیع مسعودی رای داده‌اند.

هر دو گروه موافق و مخالف تشیع مسعودی، ادله‌ای را برای اثبات ادعای خود ذکر کرده‌اند:

در ادامه برخی دلایل تشیع مسعودی همراه با نقد آن از سوی مخالفان، گزارش می‌شود:

دلایل موافقان

  • شناخته شدن مسعودی به تشیع در منابع رجال شیعی

نجاشی در کتاب فهرست خود که از آثار اصلی رجال شیعی است، نام وی را آورده و فهرستی از آثار وی به دست داده است.[۱۶] رجالیان بعدی نیز ظاهرا بر اساس همین گزارش نجاشی، نام مسعودی را در زمره رجال شیعه ثبت کرده‌اند.[۱۷] رأی نجاشی درباره وی از دلایل اصلی تشیع مسعودی است چرا که نجاشی نزدیکترین فرد به زمانه زندگی مسعودی بوده است و نظراتش درباره رجال شیعه اعتبار زیادی دارد.[۱۸]

  • وجود شواهدی بر تشیع مسعودی در آثاری که از او به جای ماندهمانند:

۱-اشاره مسعودی در کتاب مروج الذهب به انتقال نور الهی و وصایت از پیامبران پیشین به پیامبر اسلام و سپس به امامان [۱۹]
۲- طرح اعتقاد به برتری علی(ع) بر سایر صحابه پیامبر(ص) [۲۰]
۳- طرح موضوع تولد علی(ع) در کعبه [۲۱]

  • نگارش آثاری با مضامین شیعی:

مسعودی، آثاری نگاشته است که هرچند اصل آن‌ها در دسترس ما نیست، اسامی آن آثار حاکی از محتوای شیعی آن‌ها است. مانند: «مزاهر الاخبار و طرائف(ظرائف) الآثار»[۲۲] الصفوة النوریة و الذریة الزکیة و ابواب الرحمة و ینابیع الحکمة»[۲۳]، «الصفوة فی الامامة»،[۲۴] «الهدایة الی تحقیق الولایة»[۲۵]، «البیان فی اسماء الائمه»[۲۶] و «الاستبصار فی الامامه»[۲۷].

دلایل مخالفان

مخالفان تشیع مسعودی شواهد ذیل را دلیلی بر عدم تشیع وی می‌دانند:

مخالفان با توجه به مجموعه ادله معتقدند که مسعودی احتمالا شافعی مذهب بوده است.[۳۱]

نقدهای واردشده به ادله دو طرف

نقد ادله مخالفان

موافقان تشیع مسعودی در نقد ادله مخالفان می‌گویند: اینکه مسعودی بر سیاق رایج تاریخ‌نگاری در آن دوران، تاریخ خلافت را از خلفای راشدین آغاز کرده و یا در مدح ابوبکر و عمر مطالبی ذکر کرده اما از اشاراتی نقد گونه به آنان غافل نبوده است. از سوی دیگر ستایش سیره زهدگرایانه دو خلیفه نخست، در مقایسه با سیره مال‌اندوزانه عثمان و کارگزارانش و سایر امویان صورت گرفته است که مسعودی به صراحت به آنان اعتراض می‌کند.[۳۲]هم‌چنین به اعتقاد برخی مسعودی در نگارش کتاب مروج الذهب یا سنی است و یا شیعه‌ای است که تقیه کرده است.[۳۳]

نقد ادله موافقان

مخالفان تشیع مسعودی در نقد ادله موافقان وی می‌گویند: اظهار نظر نجاشی درباره تشیع مسعودی ناشی از عدم شناخت دقیق وی از مسعودی بوده است. به همین دلیل با عبارت هذا الرجل از او یاد کرده و تاریخ وفاتش را به درستی نمی‌دانسته است.[۳۴]

هم‌چنین وجوداسامی کتاب‌هایی با مضامین شیعی در فهرست آثار مسعودی، برای حکم درباره تشیع وی ناکافی است؛ چرا که این آثار در دسترس ما نیست و از محتوای آن خبر نداریم.[۳۵]

پانویس

  1. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸
  2. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۵، ص۳۴۰
  3. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۵، ص۳۴۰
  4. مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۱۳۶
  5. مهدوی دامغانی، ابوالحسین علی بن حسین مسعودی و برخی از آثار او، ص۱۰۰
  6. عسگری، مسعودی و التنبیه و الاشراف، ص۸۹
  7. عسگری، مسعودی و التنبیه و الاشراف، ص۸۸
  8. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص ۱۷-۱۸
  9. نک: مسعودی، اثبات الوصیه، از ص۱۳ به بعد
  10. نجاشی، رجال، ص۲۵۴؛ ابن داود، رجال، ۲۴۱-۲۴۲؛ طهرانی، الذریعه، ج۱، ص۱۱۰.
  11. جعفریان، منابع تاریخ اسلام، ص؛ شبیری زنجانی، اثبات الوصیه و مسعودی صاحب مروج الذهب، ص۲۱۷-۲۱۹؛ حمود، کتابشناسی مسعودی، ص۹۲
  12. حمود، کتابشناسی مسعودی، ص۸۶-۹۲
  13. جعفریان، منابع تاریخ اسلام، ص۱۷۷-۱۷۸؛ منتظری مقدم، مکتب تاریخی مسعودی، ص۶۳-۶۶؛ ولوی، ویژگی‌ها و روش تاریخ‌نگاری مسعودی؛ ۲۷-۳۱
  14. مهدوی دامغانی، بوالحسن علی بن حسین مسعودی و برخی از آثار او، ص۱۰۳.
  15. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۵، ص۳۴۱
  16. نجاشی، رجال النجاشی، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، ص۲۵۴
  17. ابن داود، رجال ابن داود، ص۳۹۰؛ حلی، الخلاصه، ص۱۰۰؛ خویی، معجم رجال الحدیث، الناشر : مؤسسة الخوئي الإسلامية، ج۱۱، ص۳۶۶
  18. مهدوی دامغانی، ابو الحسن علی بن حسین مسعودی، ص۱۰۱
  19. مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۱، ص۲۳
  20. مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۷۸۵
  21. مهدوی دامغانی، ابوالحسن علی بن حسین مسعودی و برخی از آثار او، ص۱۰۷
  22. طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۷۲
  23. طهرانی، الذریعه،۱۴۰۸ق، ج۲۰، ص۳۲۷
  24. طهرانی، الذریعه،۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۳۱۳
  25. نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵۴
  26. طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۷۲
  27. طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۳
  28. کرمانشاهی، مقامع الفضل، ج۲، ص۳۸۳
  29. شبیری زنجانی، اثبات الوصیة و مسعودی صاحب مروج الذهب، ص۲۱۰
  30. شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج۳، موسسه کتاب شناسی شیعه، ص۲۲۷.
  31. شبیری زنجانی، اثبات الوصیة و مسعودی صاحب مروج الذهب، ص۲۱۴-۲۱۵
  32. منتظری مقدم، مکتب تاریخی مسعودی، ص۶۹-۷۱
  33. کرمانشاهی، مقامع الفضل، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۳۸۳
  34. شبیری زنجانی، اثبات الوصیة و مسعودی صاحب مروج الذهب، ص۲۰۷-۲۰۸
  35. شبیری زنجانی، اثبات الوصیة و مسعودی صاحب مروج الذهب، ص۲۱۲

یادداشت

  1. شبیری زنجانی گزارش مسعودی در مروج الذهب درباره علت وفات امام رضا(ع) را تعبیری جسارت‌آمیز دانسته که نشانگر خُبثِ سریره(پلیدی باطن) اوست.مسعوی زیادخوردن انگور را علت وفات امام رضا(ع) دانسته است. [۳۰]

منابع

  • حلی، ابن داود، رجال ابن داود، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۳ش.
  • حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الرجال، قم،‌ دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
  • حمود، هادی حسین،کتابشناسی مسعودی، ترجمه علینقیان، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ۱۳۳، خرداد ۱۳۸۸
  • خویی، ابو القاسم، معجم الرجال الحدیث، قم، نشر آثار شیعه، ۱۴۱۰ق.
  • ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عبدالسلام تدمری، بیروت،‌ دار الکتاب العربی، ۱۴۱۳ق.
  • شبیری زنجانی، سید محمدحسین،اثبات الوصیه و مسعودی صاحب مروج الذهب، مجله انتظار موعود، شماره ۴، تابستان۱۳۸۱
  • طهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، اسماعیلیان قم و کتابخانه اسلامیه تهران، بی‌تا
  • عسگری، علیرضا، مسعودی و التنبیه و الاشراف، مقالات و بررسی‌ها، شماره ۶۲، زمستان ۱۳۷۶
  • کرمانشاهی، آقا محمد علی، مقامع الفضل، قم، موسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی،۱۴۲۱ق.
  • مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، ۱۴۲۶ق.
  • مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر، قم،‌ دار الهجره ۱۴۰۹
  • مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ترجمه ابو القاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴ش.
  • منتظری مقدم، حامد، مکتب تاریخی مسعودی، کیهان اندیشه، شماره ۷۱، فروردین ۷۶
  • مهدوی دامغانی، محمود، ابوالحسن علی بن حسین مسعودی و برخی از آثار او، مجله مطالعات اسلامی، شماره۱۲، پاییز ۱۳۵۳
  • نجاشی، احمد بن علی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷ق.