آیه ۴۰ سوره حَجّ حفظ دین و پرستشگاههای خداوند را از حکمتهای تشریع جهاد دانسته است. این آیه از اولین آیاتی است که به مسلمانان اجازه جهاد با مشرکان میدهد.
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | حج |
شماره آیه | ۴۰ |
جزء | ۱۷ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه یا مکه |
موضوع | حکمت تشریع جهاد |
آیات مرتبط | آیه ۳۸ سوره حج • آیه ۳۹ سوره حج • آیه ۴۱ سوره حج • آیه ۷ سوره محمد |
آیه چهلم از سوره حج همچنین به توصیف ظلمی میپردازد که علت اجازه جهاد با ظالمان شده است: اینکه مشرکانْ مسلمانان را از سرزمینشان به ناحق اخراج کردند؛ اینکه در این اخراج، مسلمانان گناهی نداشتند، جز آنکه میگفتند پروردگار ما خداوند یکتاست. درباره رخداد منجر به اخراج، دو احتمال داده شده است: اخراج مسلمانان از مکه در جریان هجرت به حبشه باشد یا هجرت به مدینه. بر اساس احتمال اول، این آیه مکی دانسته شده و بر اساس احتمال دوم مدنی.
آیه ۴۰ سوره حج درباره عمل طبیعی جنگ هم دانسته شده که مفهومی گستردهتر از جهاد دارد؛ عملی که حفظ اجتماع انسانی در گرو آن است. در پایان آیه ۴۰ سوره حج خداوند با بیانی تأکیدآمیز وعده یاری از مدافعان دین و پرستشگاههای الهی را داده است. دو صفت «قوی» و «عزیز» (صاحب شوکت) یادشده برای خداوند در پایان آیه هم بهعنوان ضمانتی برای این وعده یاری تلقی شده است.
معرفی مخاطبان اذن جهاد
از نظر علامه طباطبایی، مفسر شیعه، آیه چهلم از سوره حج، در کنار آیه ۳۹ همین سوره، اولین آیاتی است که در آنها به مسلمانان اجازه جهاد با مشرکان داده شده است.[۱] در آیه قبل از این آیه (آیه ۳۹ سوره حج) اجازه جهاد به کسانی داده شده که با تحمیل جنگ به آنان مورد ظلم قرار گرفتهاند.[۲] از نظر شیخ طوسی و علامه طباطبایی، در آیه ۴۰ سوره حج، جزئیات آن ظلم بیان شده است:[۳] اینکه از سرزمین خود به ناحق اخراج شدند؛ اینکه در این اخراج آنان گناهی نداشتند، جز آنکه میگفتند پروردگار ما خداوند یکتاست.[۴]
صاحب مجمع البیان درباره رخداد منجر به اخراج ناحق مسلمانان دو احتمال داده است: اینکه منظور اخراج مسلمانان از مکه در جریان هجرت به حبشه باشد؛ اینکه منظور اخراج آنان از مکه در جریان هجرت به مدینه باشد.[۵] از نظر او، بر اساس احتمال اول این آیه مکی و بر اساس احتمال دوم مدنی خواهد بود.[۶]
﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ٤٠﴾ [حج:40]|﴿همان کسانی که بناحق از خانههایشان بیرون رانده شدند [آنها گناهی نداشتند] جز اینکه میگفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضی از مردم را با بعض دیگر دفع نمیکرد صومعهها و کلیساها و کنیسهها و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار برده میشود سخت ویران میشد و قطعا خدا به کسی که [دین] او را یاری میکند یاری میدهد چرا که خدا سخت نیرومند شکستناپذیر است ٤٠﴾
در برخی روایات در ذیل آیه ۴۰ سوره حج، اهلبیت(ع) مصداق کسانی دانسته شدهاند که به واسطه اخراج از دیارشان مورد ظلم قرار گرفتهاند.[۷] در تفسیر قمی آمده که منظور از اخراجشدگان مظلوم در این آیه حسین بن علی(ع) است؛ هنگامی که یزید بن معاویه برای بیعت او را مجبور به رفتن به شام کرد و او برای امتناع از بیعت بهسوی کوفه رفت و در کربلا بهشهادت رسید.[۸]
حکمت تشریع جنگ و جهاد
از نظر علامه طباطبایی، در این قسمت از آیه ۴۰ سوره حج حکمت تشریع جهاد بیان شده است:[۹] اگر خدا بعضی از مردم را با بعضی دیگر دفع نمیکرد، پرستشگاههایی که نام خدا در آن بسیار یاد میشود ویران میشد.[۱۰] از نظر طباطبایی، تشریع حکم جهاد در این آیه بهمنظور حفظ جامعه اسلامی از شر دشمنان آن است؛ دشمنانی که میخواهند دین خدا را با از میان بردن پرستشگاهها نابود کنند.[۱۱]
طباطبایی معتقد است این قسمت از آیه ۴۰ سوره حج درباره عمل طبیعی جنگ هم هست که مفهومی گستردهتر از جهاد است؛[۱۲] عملی که حفظ اجتماع انسانی در گرو آن است و انسان در طول تاریخ حیات خود کوشیده تا با جنگیدن، بهعنوان آخرین راهکار، از موجودیت خود در مقابل تعرض دیگر انسانها دفاع کند.[۱۳] طباطبایی، بر اساس این تحلیل، حکم شرعی جهاد را فرعی از همان امر طبیعی جنگ دانسته که با یافتن رنگی دینی عاملی برای حفظ دین خدا هم بهشمار رفته است.[۱۴] همچنین، صاحب المیزان از این آیه استنباط کرده که در ادیان الهی پیش از اسلام نیز حکم دفاع وجود داشته است.[۱۵]
منظور از صوامع، بیع، صلوات و مساجد
در آیه ۴۰ سوره حج، برای یادکردن از پرستشگاههایی که در صورت عدم تشریع جهاد ویران خواهند شد از چهار عبارت استفاده شده است: «صَوامِع»، «بِیع»، «صَلَوات» و «مَساجِد».[۱۶] ناصر مکارم شیرازی، مفسر شیعه، معتقد است که مفسران درباره معانی و تفاوت این عبارات نظرات متفاوتی ابراز کردهاند.[۱۷] او خود این معانی را ترجیح داده است:
بهگزارش امینالاسلام طبرسی، مفسر شیعه، درباره اینکه در آیه ۴۰ سوره حج عبارت «يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً» (نام خدا در آنها بسیار برده میشود) وصفی برای مساجد باشد یا همه پرستشگاههای یادشده دو نظر ابراز شده است:[۱۹] اینکه وصفی برای مساجد باشد،[۲۰] زیرا در مساجد اسلامی در پنج نوبتِ نمازْ ذکر خدا میشود، برخلاف عبادتگاههای ادیان دیگر که در برخی از آنها عبادت بهصورت هفتگی برگزار میشود؛[۲۱] اینکه وصف همه پرستشگاههای یاد شده باشد،[۲۲] زیرا عمل غالب در همه آنها ذکر خداوند است.[۲۳]
وعده یاری خداوند به مدافعان از دین و پرستشگاههای الهی
بهنظر برخی مفسران، در پایان آیه ۴۰ سوره حج خداوند با بیانی تأکیدآمیز به مدافعان دین و پرستشگاههایی الهی وعده یاری داده است.[۲۴] دو صفت «قوی» و «عزیز» (صاحب شوکت) یادشده برای خداوند در پایان آیه هم بهعنوان ضمانتی برای این وعده یاری تلقی شده است.[۲۵] علامه طباطبایی معتقد است که به این وعده الهی برای مسلمانان در جنگها وفا میشد و موجبات پیروزی آنان تأمین میشد، تا زمانی که یاریگران دین الهی بودند.[۲۶] مکارم شیرازی هم این وعده الهی را عاملی برای پیروزی مدافعان دین خدا در میدانهای جنگ، با وجود کمبود نفرات و ساز و برگ، دانسته است؛ پیروزی که جز از طریق یاری الهی قابل دسترسی نبوده است.[۲۷]
پانویس
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۴.
- ↑ طوسی، التبیان، بیروت، ج۷، ص۳۷۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۱۱۴-۱۱۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۳۸.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۳۸.
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، قم، ج۴، ۱۷۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۴، ص۲۲۶-۲۲۷.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۸۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۱۱۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۱۱۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۱۱۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۳۹.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۳۳۸؛ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۳۳۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۱۱۶.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۳۳۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۱۱۶.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۸، ص۷۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۳۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۱۱۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۱۱۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۳۸۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۱۱۷.
منابع
- ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، تحقیق: محمدحسین آشتیانی، قم، انتشارات علامه، بیتا.
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق: محمدمهدی ناصح و محمدجعفر یاحقی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۴۰۸ق.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۲ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضلالله یزدی طباطبایی، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: احمد حبیب العاملی، بیروت،دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق: طیب موسوی جزایری، قم، دار الکتاب، ۱۳۶۳ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.