قناعت از فضائل اخلاقی به معنای اکتفا کردن به اندک و در مقابل زیادهخواهی است. قناعت در ادبیات و فرهنگ اسلامی به معنای، صحیح مصرف کردن نیز آمده و در ادبیات اقتصادی با واژگانی مانند بهرهوری، کارآیی، بهینهسازی مصرف و صرفهجویی بیان میشود.
مفهومشناسی
قناعت را به معنای بسنده کردن بهاندکی از آنچه مورد نیاز انسان است، تعریف کردهاند.[۱] همچنین قناعت را به رضایت داشتن به قسمت نیز معنا کردهاند.[۲] در فرهنگ فارسی قناعت در معنای خرسند بودن به قسمت و بسنده کردن به مقدار اندک، گفته شده است.[۳] امام علی(ع) قناعت را بهرهمندی از دنیا بهاندازه کفایت و رفع نیاز دانسته است.[۴] نه اکتفا کردن به مقدار کم و بهرهمندی کم از دنیا. در منابع دینی قناعت صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان به صورت ملکهای در میآید که باعث خشنودی و راضی شدن به چیز کم و نگهداشتن نفس از زیادهخواهی است.
اهمیت و جایگاه
امام علی علیهالسلام:
مِن شَرَفِ الهِمَّةِ لُزومُ القَناعَةِ (ترجمه: پایبندی به قناعت، از والایی همّت است.)
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص۳۹۱، ح ۸۹۹۹
حضرت علی(ع) سفارشات زیادی به کارگزاران و فرمانداران خود نسبت به پرهیز از اسراف و تبذیر دارند و آنان را ملزم به صرفهجویی و مصرف صحیح بیت المال میکند.ایشان میفرمایند: نوک قلمها را باریک و فاصله سطرها را کم کنید و از زیادهروی در هزینه نمودن بیت المال بپرهیزید زیرا که اموال مسلمانان نباید متحمل ضرر شود.[۵] همچنین بنا به روایت حضرت علی(ع) هیچ گنجی غنیتر از قناعت نیست.[۶] و از پیامبر اکرم نقل شده که: خوشا به حال آنکه با اسلام هدایت شود و معیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند.[۷]
در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص قرار دارد و موجب میشود که شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و زاید بر آن را نطلبد.[۸] از این رو امام علی برای رسیدن به قناعت، ریشهکنی حرص را گام نخست شمرده است.[۹] و از نظر سیاسی و اقتصادی نیز آبروی سیاسی و اقتصادی و خودکفایی یک مملکت را نیز قناعت حفظ میکند.[۱۰]
آثار، مراتب و نشانهها
برخی روایات از امام علی(ع)[۱۱] و امام صادق(ع)[۱۲] حیات طیّبه را به قناعت تفسیر کردهاند. همچنین، در روایات برای قناعت آثاری ذکر شده است: رضایت خداوند،[۱۳] عزت انسان،[۱۴] سبکی حساب در روز قیامت،[۱۵] و بینیازی از مردم[۱۶] از جمله آنهاست.
قناعت دارای دو مرتبۀ عالی و اعلی است؛ مرتبۀ نخست راضی بودن به حد ضرورت و کفاف و مرتبۀ دوم رضایت به کمتر از آن است.[۱۷]
در احادیث برای افراد قانع، نشانههای مختلفی ذکر شده است: همت بلند و شکرگذاری از جمله آنهاست به عنوان نمونه در روایتی از حضرت علی(ع) آمده است: قانعترین مردم باش تا شکر گزارترین آنان باشی.[۱۸] یا در حدیث دیگری آمده است که زندگی با قناعت نشانه همت بلند است.[۱۹] گاه قناعت نکردن و قانع نبودن در برخی از امور معنوی نه تنها مذموم نیست که میتواند پسندیده باشد مانند قانع نبودن به کسب علم ودانش و معرفت. در خواست همام برای شنیدن خطبه همام و ویژگیهای مختلف پرهیزگاران از زبان امام علی(ع) و قناعت نکردنش به پاسخ اجمالی امام از این موارد است.[۲۰]
تفاوت معترّ و قانع
در تفسیر آیه ۳۶ سوره حج آوردهاند: فرق میان «قانع» و «مُعْتَر» این است که قانع به کسی گویند که اگر چیزی به او بدهی قناعت میکند و راضی و خشنود میگردد و اعتراض و ایراد و خشمی نمیگیرد، اما معتر کسی است که به سراغ تو میآید و سؤال و تقاضا میکند وای بسا به آنچه میدهی راضی نشود و اعتراض کند.[۲۱] برخی گویند قانع کسی است که سؤال میکند و معتر کسی است که خود را در معرض اطعام قرار میدهد و سؤال نمیکند.[۲۲] تفسیر اول طبق روایت صحیحتر به نظر میرسد.[۲۳] نکتۀ مهم اینکه مقدم شدن قانع بر معتر نشانۀ آن است که آن دسته از محرومانی که عفیف النفس و خویشتن دارند، باید در مقام اول و قبل از دیگران مورد توجه قرار گیرند.[۲۴]
در ادبیات
- بابا افضل الدین کاشانی:
- ابوسعید ابوالخیر:
پانویس
- ↑ مفردات راغب، ص۴۱۳؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۸۴
- ↑ ابن منظور، ۱۹۹۷: ذیل واژه قَنَعَ
- ↑ معین، ۱۳۸۰: ص۷۶۹؛ معلوف، ۱۳۸۳: ص۶۵۷
- ↑ دشتی، ۱۳۸۴: ۷۰۴
- ↑ بحارالانوار. ج۴۱. ص۱۰۵.
- ↑ جلوههای حکمت. اصغر ناظم زاده. ص۴۴۷.
- ↑ نهج الفصاحه. شماره ۱۹۸۰.
- ↑ رجوع کنید به: نراقی، ملا مهدی، جامع السعادات، ج ۲، ص۱۰۴
- ↑ تمیمی آمدی، ۱۳۸۴: ۵ / ۶۶
- ↑ اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه، ص۳۵۸.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، حکمت ۲۲۹، ص۵۰۹؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۸، ص۳۴۵.
- ↑ شیخ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۷۵؛ بحرانی، تفسیر البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۴۵۳؛
- ↑ کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ میزان الحکمه. ج۸. ح ۱۶۸۶۰.
- ↑ میزان الحکمه. ج۸. ص۲۸۳ - ۲۸۲.
- ↑ کلینی، الکافی.ج۳. ص۲۰۹. حدیث ۸.
- ↑ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۶۳۶.
- ↑ ارشاد القلوب. جزء اول. ص۱۱۸.
- ↑ میزان الحکمه. ج۲. ح ۱۶۸۶۳.
- ↑ علوی تراکمه ای،شرح خطبه متقین در نهج البلاغهhttps://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/49393/3
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص۱۰۸.
- ↑ تفسیر مجمع البیان، ج ۱۶، ص۲۱۷.
- ↑ تفسیر مجمع البیان، ج ۱۶، ص۲۱۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص۱۰۸.
- ↑ ناصر خسرو، دیوان اشعار، قصاید، شماره۲۶۸.
یادداشت
منابع
- قرآن
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، جلد: ۱، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت.
- بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة لمؤسسة البعثة، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحه: مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(ص)، علمی، تهران، ۱۳۸۲ش.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، قم، ۱۳۸۷ش.
- خادم الذاکرین، اکبر؛ اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه، مدرسة الامام علی بن ابیطالب(ع)، چاپ چهارم، قم، ۱۳۸۲ش.
- دشتی، محمد، نهجالبلاغه، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، قم، ۱۳۸۴ش.
- دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب (ترجمۀ طباطبایی)، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۷۶ش.
- سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، قم، دار الثقافة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- طبرسی، حسن بن فضل؛ تفسیر مجمع البیان، ترجمه مترجمان، فراهانی، چاپ اول، تهران، ۱۳۶۰ش.
- طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین (۶ جلد)، مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی - ترجمه کمرهای (۶ جلد)، اسوه، قم، ۱۳۷۵ش.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الانوار (۱۱۱ جلد)، دار احیاء التراث العربی، بیجا.
- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة (با ترجمه فارسی)، ۱۴ جلد، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، قم، ۱۳۸۹ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، امیرکبیر، نوبت چاپ: بیست و ششم.
- مکارم شیرازی و همکاران؛ تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۴ش.
- مهدوی کنی، محمدرضا؛ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، بیجا، چاپ ششم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵ش.
- ناظمزاده قمی، اصغر، جلوههای حکمت: گزیده موضوعی کلمات امیرالمومنین علی(ع) در ۲۲۵ موضوع. غرر الحکم و درر الحکم. نهج البلاغه، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۷۵ش.
- نراقی، مهدی بن ابیذر، جامع السعادات (۳ جلد)، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت.
- تغییر_مسیر نام صفحهٔ هدف