آیه ۱۱۴ سوره مائده

از ویکی شیعه
آیه ۱۱۴ سوره مائده
مشخصات آیه
واقع در سورهسوره مائده
شماره آیه۱۱۴
جزء۷
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعداستانی • تاریخی • اخلاقی
دربارهدرخواست حضرت عیسی(ع) از خداوند جهت فرستادن مائده آسمانی


آیه ۱۱۴ سوره مائده بخشی از گفت‌وگوی حواریون با عیسی(ع) را روایت کرده است که بر اساس آن عیسی(ع) از خداوند خواست که غذایی آسمانی برای‌شان نازل کند. این دعای عیسی پذیرش درخواست حواریون است که در آیه ۱۱۲ همین سوره به آن اشاره شده است.

گفته‌شده درخواست عیسی(ع) از خداوند، نسبت به تقاضای حواریون، به نحو شایسته‌تری مطرح شده است. به گفته علامه طباطبائی، شروع این دعا در کلام عیسی(ع) با «اللهم ربنا» است که در دعاهایی دیگری که در قرآن از انبیا حکایت شده، وجود ندارد. چنان که علاوه بر درخواست مائده از خداوند خواست که آن مائده یا روز نزول مائده را عید قرار دهد. از نظر شیخ طوسی و طبرسی، تعبیر «خیر الرازقین» در آخر آیه، دلالت بر این دارد که غیر از خداوند، بندگان نیز به همدیگر روزی می‌دهند.

جایگاه آیه در سوره

آیه ۱۱۴ سوره مائده ادامه آیاتی است که از آیه ۱۱۰ شروع شده و برخی موهبت‌های الهی به حضرت عیسی(ع) و مادرش حضرت مریم(س) را ذکر کرده است. آیه‌های ۱۱۱ تا ۱۱۵ گفت‌وگوی حواریون و عیسی درباره قدرت خداوند بر فرستادن غذایی آسمانی را نقل کرده است.[۱] سپس در آیه ۱۱۴، دعای عیسی به درگاه خداوند و درخواست فرستادن مائده آسمانی گزارش شده است.[۲] که در ادامه از خدا می‌خواهد این مائده را عید قرار دهد و خداوند را بهترین روزی‌دهندگان توصیف می‌کند.

قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ ۖ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ؛ عيسى پسر مريم گفت: «بار الها، پروردگارا، از آسمان، خوانى بر ما فرو فرست تا عيدى براى اول و آخر ما باشد و نشانه‌اى از جانب تو. و ما را روزى ده كه تو بهترين روزى‌دهندگانى.[۳]

خداوند بهترین روزی‌دهنده

برخی مفسران شیعه گفته‌اند احتمال دارد منظور از عبارت «وَارْزُقْنَا» در آیه ۱۱۴ این باشد که این مائده را روزی ما قرار بده.[۴] و برخی نیز احتمال داده‌اندکه شُکر بر این مائده منظور باشد.[۵] شیخ طوسی نیز هردو احتمال را ذکر کرده است.[۶] از نظر شیخ طوسی و طبرسی، این آیه دلالت بر این دارد که بندگان نیز به همدیگر روزی می‌دهند؛ وگرنه دلیلی نداشت که خداوند بهترین روزی‌دهنده باشد.[۷]

روش شایسته عیسی برای دعا

عباراتی که در دعای عیسی به‌کار رفته است از سوی مفسرانی مثل مکارم شیرازی و سید قطب به عنوان روشی شایسته‌‌تر[۸] برای دعا و حاوی ادب و و معرفت[۹] توصیف شده است. از نظر صادقی تهرانی در الفرقان، این نکته ناشی از این است که عبارت‌های «ربک»، «یستطیع» و «نأکل» در کلام حواریون به عبارت‌های «اللهم ربنا»، «انزل» و «ارزقنا» در کلام حضرت مسیح(ع) تبدیل شده است.[۱۰] طباطبائی نیز بر شرع دعا با عبارت «اللهم ربنا» تأکید کرده و این عبارت را در بین همه دعاهایی که در قرآن از انبیا حکایت شده منحصر به فرد توصیف می‌کند، زیرا دعاهای دیگر با «رب» یا «ربنا» آغاز شده‌اند.[۱۱]

عید، ابتکار حضرت عیسی(ع)

حضرت عیسی(ع) در آیه ۱۱۴ سوره مائده، با تعبیر «تکون لنا عیدا» از خداوند درخواست می‌کند که مائده فرستاده‌شده برای آن‌ها عید باشد.[۱۲] نامیدن این مائده به عید، ابتکار حضرت مسیح(ع) بود که در درخواست حواریون چنین چیزی وجود نداشت.[۱۳]

برخی از مفسران شیعه، منظور از عید را همان روزی دانسته‌اند نعمت‌های آسمانی نازل شده است.[۱۴] طبری از علمای اهل‌سنت نیز این احتمال را مقدم دانسته است.[۱۵] به گفته تفسیر المیزان، روز عید برای هر قومی، روزی است که در آن یک موهبت و نعمت اختصاصی برای آن‌ها اتفاق افتاده باشد.[۱۶] در نقطه مقابل برخی چون شیخ طوسی و طبرسی گفته‌اند منظور آن است که نعمتی عاید ما می‌شود و از آن برخوردار می‌شویم.[۱۷] ابوالفتوح رازی نیز هردو احتمال در عید را مطرح کرده است.[۱۸]

برخی گفته‌اند منظور از اول و آخر در عبارت «لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا» که درباره عید به کار رفته، مردم زمان عیسی و دوره‌های بعد از عیسی است.[۱۹] برخی دیگر نیز به نقل از ابن‌عباس بیان کرده‌اند که منظور حضرت عیسی اول و آخر مردم زمان خودش است که از آن مائده می‌خورند. فیض کاشانی این احتمال را مطرح کرده و همانند طبرسی و ابوالفتوح رازی احتمال اول را تضعیف کرده است.[۲۰] طبری از علمای اهل‌سنت نیز قول اول را درست‌تر دانسته است.[۲۱]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۵، ص۱۲۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۶، ص۲۲۴.
  2. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۶، ص۲۳۵.
  3. قرآن کریم، ترجمه فولادوند، سوره مائده، آیه ۱۱۴.
  4. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۷، ص۲۰۹؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۳، ص۴۰۹.
  5. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۳، ص۴۰۹.
  6. شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۶۱.
  7. شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۶۲؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۳، ص۴۰۹.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۵، ص۱۲۹.
  9. قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۰۰۰.
  10. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶-۱۴۱۰ق، ج۹، ص۳۰۲.
  11. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۶، ص۲۳۵.
  12. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۶، ص۲۳۵.
  13. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۶، ص۲۳۵.
  14. شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۶۱؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۳، ص۴۰۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۴۶۳؛ فیض کاشانی، تفسير الصافی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۲۸؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۶، ص۲۳۵؛ مغنیه، التفسير الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۴۹.
  15. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۸۶.
  16. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۶، ص۲۲۸.
  17. شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۶۱؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۳، ص۴۰۹.
  18. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۷، ص۲۰۹.
  19. شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۶۱؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۳، ص۴۰۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۶، ص۲۳۵؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۴۶۳.
  20. فیض کاشانی، تفسير الصافی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۲۸.
  21. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۸۶.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۳۷۶ش.
  • ابو‌الفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان، گردآورنده محمدمهدی ناصح و محمدجعفر یاحقی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش.
  • بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، محقق محمد عبدالرحمان مرعشلی،‌ بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، به تصحیح عدنان صفوان داوودی، بیروت، دار الشامیة، ۱۴۱۲ق.
  • شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، به تصحیح هاشم رسولی و دیگران، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبيان، گردآورنده احمدحبیب عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶-۱۴۱۰ق.
  • طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: حسین اعلمی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • قطب، سید، فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۰۸ق.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسير الکاشف، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش.