مشارطه

مقاله قابل قبول
رده ناقص
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
اخلاق
مکارم اخلاق.jpg
آیات اخلاقی
آیات افکآیه اخوتآیه اطعامآیه نبأآیه نجواآیه مشیتآیه برآیه اصلاح ذات بینآیه ایثار
احادیث اخلاقی
حدیث قرب نوافلحدیث مکارم اخلاقحدیث معراجحدیث جنود عقل و جهل
فضایل اخلاقی
تواضعقناعتسخاوتکظم غیظاخلاصخشیتحلمزهدشجاعتعفتانصافاصلاح ذات البینعیب‌پوشی
رذایل اخلاقی
تکبرحرصحسددروغغیبتسخن‌چینیبخلعاق والدینحدیث نفسعجبسمعهقطع رحماشاعه فحشاءکفران نعمت
اصطلاحات اخلاقی
جهاد نفسنفس لوامهنفس امارهنفس مطمئنهمحاسبهمراقبهمشارطهگناهدرس اخلاقاستدراج
عالمان اخلاق
ملامهدی نراقیملا احمد نراقیسید علی قاضیسید رضا بهاءالدینیسید عبدالحسین دستغیبمحمدتقی بهجتعلی‌اکبر مشکینیمحمدرضا مهدوی کنی
منابع اخلاقی
قرآننهج البلاغهمصباح الشریعةمکارم الاخلاقالمحجة البیضاءمجموعه ورامجامع السعاداتمعراج السعادةالمراقبات

مُشارطه، شرط کردن انسان با خودش برای انجام کارهای نیک و پرهیز از اعمال ناپسند است. بنا بر نظر اساتید اخلاق، مشارطه اولین مرحله از مراحل سه‌گانه مشارطه، مراقبه و محاسبه برای نظارت شخصی بر اعمال روزانه است.

چگونگی مشارطه‌کردن

مشارطه آن است که در اول روز با خود شرط کند و تصمیم بگیرد که امروز به‌خلاف فرموده خداوند رفتار نکند و از طاعت خداوند کوتاه نیاید و تا حد توان در انجام کارهای نیکو تلاش کند.[۱] علمای اخلاق درباره مشارطه معتقدند بهتر است هر شخص بعد از نماز صبح، برای مشارطه، مدتی با نفس خود خلوت کند و مانند صحبت تاجر با شریک خود بگوید به جز عمر کالایی ندارم و اگر از بین برود سرمایه‌ام از بین رفته و از تجارت مایوس می‌شوم.[۲]

مشارطه در قرآن و روایات

واژه و عمل مشارطه به‌صورت مستقیم در آیات قرآن و روایات امامان معصوم(ع) نیامده است؛ اما برخی محتوای آیات و روایات، دلالت بر مشارطه دارد.

از آیات قرآن استفاده می‌شود كه یاران پیامبر اسلام (ص) درباره مسائل مهم با خدا عهد و پیمان داشتند كه نوعی مشارطه است. در آیه ۲۳ سوره احزاب آمده است: «مِنَ الْمُؤمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» در میان مؤمنان مردانی هستند كه بر سر عهدی كه با خدا بسته‌اند صادقانه ایستاده‌اند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تبدیل و تغییری در عهد و پیمان خود ندادند.[۳]

در روایتی از پیامبر اسلام(ص) آمده است: «اذا اصْبَحَ ابْنُ آدَمُ اصْبَحَتِ الْاعْضاءُ كُلُّها تَسْتَكْفِی اللِّسانَ انّی تَقُولُ اتَّقِ اللهَ فینا فَإِنَّكَ انِ اسْتَقَمْتَ اسْتَقَمْنا وَ انْ اعْوَجَجْتَ اعْوَجَجْنا»[۴] هر روز صبح تمام اعضاء بدن به زبان هشدار می‌دهند و می‌گویند تقوای الهی را در مورد ما رعایت کن؛ زیرا اگر تو راست باشی ما هم راستیم و اگر تو کج شوی ما هم کج می‌شویم.[یادداشت ۱] در دعای سی و یكم صحیفه سجادیه،‌ امام سجاد (ع) به پیشگاه خداوند عرض می‌كند: «وَلَكَ یا رَبِّ شَرْطی الَّا اعُودَ فی مَكْرُوهِكَ، وَ ضَمانی انْ لا ارْجِعَ فی مَذْمُومِكَ وَ عَهْدی انْ اهْجُرَ جَمیعَ معاصِیكَ؛ پروردگارا! شرطی در پیشگاه تو كرده‌ام كه به آنچه دوست نداری، باز نگردم، و تضمین می‌كنم به سراغ آنچه را تو مذمّت كرده‌ای نروم و عهد می‌كنم كه از جمیع گناهانت دوری گزینم.»[۵]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۶ش، ص۲۸ و نراقی، مهدی ابن بی‌ذر، جامع السعادات، بی‌تا، ج۳، ص۹۳.
  2. فیض کاشانی، محمد ابن شاه مرتضی، المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ۱۳۷۹ش، ص۱۸۷ و نراقی، مهدی ابن بی‌ذر، جامع السعادات، ج۳، ص۹۳.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵، ص۲۴۸.
  4. نراقی، مهدی ابن بی‌ذر، جامع السعادات، بی‌تا، ج۲، ص۳۵۲.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵، ص۲۴۸.
  1. در برخی منابع «یکفراللسان» است یعنی در برابر زبان کرنش وخضوع د ارند و از اوتقاضا می‌کنند.کلینی، الكافي، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۱۵. در پاره‌ای منابع «تشکو اللسان» است یعنی از زبان شکایت می‌کنند.  ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، .ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۱۰، ص۱۳۶.ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره) 

منابع