شجاعت

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
اخلاق
آیات اخلاقی
آیات افکآیه اخوتآیه اطعامآیه نبأآیه نجواآیه مشیتآیه برآیه اصلاح ذات بینآیه ایثار
احادیث اخلاقی
حدیث قرب نوافلحدیث مکارم اخلاقحدیث معراجحدیث جنود عقل و جهل
فضایل اخلاقی
تواضعقناعتسخاوتکظم غیظاخلاصخشیتحلمزهدشجاعتعفتانصافاصلاح ذات البینعیب‌پوشی
رذایل اخلاقی
تکبرحرصحسددروغغیبتسخن‌چینیتهمتبخلعاق والدینحدیث نفسعجبعیب‌جوییسمعهقطع رحماشاعه فحشاءکفران نعمت
اصطلاحات اخلاقی
جهاد نفسنفس لوامهنفس امارهنفس مطمئنهمحاسبهمراقبهمشارطهگناهدرس اخلاقاستدراج
عالمان اخلاق
ملامهدی نراقیملا احمد نراقیمیرزا جواد ملکی تبریزیسید علی قاضیسید رضا بهاءالدینیسید عبدالحسین دستغیبعبدالکریم حق‌شناسعزیزالله خوشوقتمحمدتقی بهجتعلی‌اکبر مشکینیحسین مظاهریمحمدرضا مهدوی کنی
منابع اخلاقی
قرآننهج البلاغهمصباح الشریعةمکارم الاخلاقالمحجة البیضاءرساله لقاءالله (کتاب)مجموعه وَرّامجامع السعاداتمعراج السعادةالمراقبات

شُجاعَت از فضائل اخلاقی به معنای دلیری و دلاوری است که در علم اخلاق آن را حد وسط بی‌باکی و ترس قرار داده‌اند. شجاعت به عنوان یکی از چهار فضیلت اخلاقی برتر در آیات و روایات و از ویژگی‌های نبوت، امامت و فرماندهی در جنگ و از صفات امامان معصوم دانسته شده است.
شجاعت در میدان نبرد، شجاعت در مبارزه با نفس اماره، شجاعت در غلبه بر مشکلات زندگی، شجاعت در مبارزه با رذائل اخلاقی و شجاعت عقلی از مراتبی است که برای شجاعت نام برده شده است. از آثار و نشانه‌های شجاعت در زندگی انسان می‌توان به صداقت، بردباری، غیرت، مدارا با دوستان و استحکام در دین اشاره کرد. آفت شجاعت را خروج از حد اعتدال و کشیده شدن به افراط و تفریط دانسته‌اند.

مفهوم‌شناسی

شجاعت (شُ، شِ، شَ) از فضائل اخلاقی به معنای دلیری و دلاوری،[۱] حالتی در انسان دانسته شده که شخص از اقدام به کارهای دشوار ترسی به خود راه ندهد[۲] و در مصاف با دشمن و تحمل دشواری‌ها، از قوت قلب برخودار باشد.[۳]
شجاعت را به «استقامت و اعتدال در قوه غضبیه» تعریف کرده‌اند؛ به این معنا که انسان تحت فرمان عقل از انحراف به دو سوی افراط یعنی تهور و تفریط یعنی ترس مصون باشد. انسان شجاع را نیز کسی می‌دانند که در عین داشتن قدرت روحی و قوّت دل، خشم و غضب خود را با نیروی عقل مهار می‌سازد.[۴]
شجاعت در علم اخلاق حد وسط بی‌باکی (تَهَوُّر) و ترس (جُبن) قرار داده شده است.[۵] شجاعت در حالت افراطی و متهورانه به معنای انجام اموری است که جسم و جان انسان را به نابودی می‌کشاند و از نظر شرع و عقل باید از آن احتراز کرد؛[۶] مطلبی که در آیه ۱۹۵ سوره بقره صریحا از آن پرهیز داده شده است[۷] و در حالت تفریط، جبن یا ترس معرفی شده و آن اجتناب از انجام کارهایی است که از نظر عقل و شرع نباید در انجام آن‌ کوتاهی کرد.[۸]

اهمیت و جایگاه

شجاعت به عنوان یکی از چهار فضیلت اخلاقی برتر (حکمت، عدالت، شجاعت و عفت) نزد علمای اخلاق[۹] مورد توجه آیات و روایات قرار گرفته است؛ فضیلتی که به نقل از امام علی(ع) پیروزی در دسترس و آشکار است.[۱۰]
در آیه ۲۹ سوره فتح یکی از ویژگی‌های پیامبر اسلام(ص) و همراهان او را شجاعت و استواری در برابر کفار معرفی کرده و در آیه ۳۹ سوره احزاب از شرایط تبلیغ رسالت الهی را عدم ترس از غیرخدا و شهامت در دعوت مردم به سوی خدا دانسته است. بر اساس آیه ۲۴۷ سوره بقره شجاعت وبهره‌مندی از نیروی بدنی یکی از شرایط لازم در کسب فرمانروایی و حاکمیت بر جامعه است[۱۱] و در دیگر آیات، مؤمنان در مقابل کافران به داشتن دلیری ترغیب شده‌اند.[۱۲] شجاعت همچنین به عنوان یکی از رموز موفقیت و پیروزی مسلمانان معرفی شده است.[۱۳]
در روایات، شجاعت به عنوان یکی از مکارم اخلاق که خداوند به پیامبران(ع) اختصاص داده[۱۴] و از صفات امامان معصوم(ع) معرفی شده است.[۱۵]
فقهای شیعه نیز شجاعت را از معیارهای افضلیت در کسب مقام امامت،[۱۶] از شرایط امام جمعه،[۱۷] و از صفات فرمانده جنگ معرفی کرده‌اند[۱۸] و استفاده از آلات موسیقی برای ایجاد شجاعت و تقویت روحیه سپاهیان را جایز دانسته‌اند.[۱۹]

مراتب

در متون مذهبی برای شجاعت، مراتبی از نظر شدت و ضعف قرار داده شده است از جمله: شجاعت در میدان نبرد، شجاعت در مبارزه با نفس اماره، شجاعت در غلبه بر مشکلات زندگی، شجاعت در مبارزه با رذائل اخلاقی و شجاعت عقلی.

  • شجاعت در میدان نبرد: دلیری در میدان نبرد از مراتب شجاعت دانسته‌ شده است؛ زمانی که در مواجهه با خطر کشته شدن، اسارت، غارت شدن و شکست انسان نهراسد. قرآن شجاعت را از شرایط طالوت برای فرماندهی بنی اسرائیل در میدان جنگ معرفی کرده[۲۰] و در روایتی از امام صادق(ع) آمده است شخص شجاع را در میدان جنگ بشناس.[۲۱]
  • شجاعت در مبارزه با نفس اماره: از دیگر مراتب شجاعت، غلبه بر نفس اماره و هوای نفس یا شجاعت اخلاقی نام دارد. در روایتی از حضرت محمد(ص) شجاع‌ترین مردم کسی معرفی شده است که بر هوای نفس خود غلبه کند[۲۲] [یادداشت ۱] و از این مبارزه به جهاد اکبر نام برده شده است.[۲۳][یادداشت ۲]
  • شجاعت در مواجهه با مشکلات زندگی: صبر در برابر مشکلات و فراز و فرودهای زندگی از دیگر مراتب شجاعت دانسته‌ شده است. بر اساس چندین آیه قرآن، یکی از سنت‌های خداوند قرار دادن انسان در معرض آزمایشات و مشکلات متعدد است.[۲۴] علمای اخلاق صبر در برابر مشکلات زندگی را حاصل از فضیلت شجاعت دانسته‌اند[۲۵] و در کتب لغت نیز صبر را ترکیبی از وقار و شجاعت قرار داده‌اند.[۲۶]
  • شجاعت در مبارزه با صفات ناپسند: مرتبه دیگری از شجاعت، مبارزه با صفات ناپسند و رذائل اخلاقی نام گرفته است. در روایتی پیامبر اسلام(ص) شجاع‌ترین مردم را کسی معرفی کرده است که هنگام غضب خود را کنترل کند.[۲۷]
  • شجاعت عقلی: شجاعت مبارزه با اعتقادات بی‌اساس و خرافاتی که جامعه را آلوده ساخته است و به دلیل ضعف عقلانی رواج پیدا کرده است را شجاعت عقلی می‌نامد. شهید مطهری در توصیف تحولی که شیخ طوسی در فقه شیعه ایجاد کرد، از آن به شجاعت عقلی که حرکتی سنت‌شکنانه و بر خلاف سنت مألوف است، نام می‌برد.[۲۸]

عوامل و اسباب

شجاعت هم مانند هر صفت اخلاقی معلول عواملی است که باعث پیدایش و تقویت و رشد و پرورش آن می‌شود. در حدیث مشهور به حدیث جنود عقل و جهل نامی از شجاعت نیست ولی به شهامت اشاره شده و نقطه مقابلش بلادت دانسته شده است. «وَ الشَّهَامَةُ وَ ضِدَّهَا الْبَلَادَةَ»[۲۹] دهخدا شهامت ر ابه شیردلی و شجاعت معنا کرده است. [۳۰]شهامت را برخی چالاکی و بلادت را سستی دانسته‌اند. در لغت شهامت وصف کسی است که بزرگ است و فرمانش نافذ است. [۳۱] مطهری بر این باور است که شجاعت روحی امیرالمؤمنین(ع) نتیجه زهد اوست و او چون زاهد بود شجاعت روحی داشته است.[۳۲] وی هم چنین عدالت، عرفان و رهبری اجتماعی امام علی (ع) را معلول زهد او دانسته است.[۳۳] از برخی روایات استفاده می شود که برخی از صفات اخلاقی و روحی در پیدایش شجاعت موثر هستند مانند صداقت و کرامت و بزرگواری روحی. در روایتی امام علی(ع) تصریح کرده که اگر خصلت ها از هم جدا می‌شدند بی شک صداقت و راستی با شجاعت بود و بزدلی با دروغ . [۳۴] هم چنین امام علی در عهد نامه مالک به مالک اشتر توصیه فرموده که با كسانى كه دلاور و شجاع و بخشنده و گشاده دستند همنشين باش ؛ كه اينان معدن كرَم و بزرگواريند. [۳۵]

آثار و نشانه‌ها

برای شجاعت و دلیری در آیات و روایات نشانه‌ها و آثاری قرار داده شده که به وسیله آن انسان شجاع شناخته می‌شود. صداقت،[۳۶] صبر و بردباری،[۳۷] استحکام در دین،[۳۸] عزت،[۳۹] غیرت،[۴۰] مدارا با دوستان،[۴۱] حق‌گویی،[۴۲] تقوا[۴۳] و ظلم‌ستیزی[۴۴] از جمله آثار شجاعت معرفی شده‌اند.[۴۵]

آفات

خروج از حد اعتدال و دچار افراط و تفریط گشتن را آفت شجاعت دانسته‌اند. در روایات سرکشی،[۴۶] بی‌احتیاطی،[۴۷] ظلم،[۴۸] ریا و خودنمایی،[۴۹] و غرور[۵۰] از جمله آفاتی شمرده شده که باعث به افراط و تفریط کشیده شدن فضیلت شجاعت می‌شوند.

پانویس

  1. دهخدا، لغت نامه، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه شجاعت.
  2. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱۳۹۰ش، ذیل واژه شجاعت.
  3. شریف مرتضی، رسائل، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۷۴؛ فیض کاشانی، مفاتیح الشرایع، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۶.
  4. ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق، بیروت، ج۱، ص۱۲۰، ۲۱۲، ۱۱۷.
  5. فیض کاشانی، مفاتیح الشرایع، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۶.
  6. نراقی، جامع السعادات، ۱۹۶۷م، ج۱، ص۲۴۲.
  7. سوره بقره، آیه ۱۹۵.
  8. نراقی، جامع السعادات، ۱۹۶۷م، ج۱، ص۲۴۳.
  9. نراقی، جامع السعادات، ۱۹۶۷م، ج۱، ص۸۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۳۷۲.
  10. لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ۱۳۷۶ش، ص۵۰.
  11. طبرسی، مجمع البیان، ۱۱۳۷۲ش، ج۲، ص۶۱۳.
  12. سوره مائده، آیه ۵۴؛ سوره صف، آیه ۴.
  13. سوره احزاب، آیه ۲۲.
  14. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۳۶۲.
  15. صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج‌۱، ص۲۱۳.
  16. حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۴۰۳ق، ص۱۰۱؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۳۹۷.
  17. امام خمینی، تحریر الوسلیه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۲۳۶.
  18. ابن ادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۶.
  19. کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۸۰.
  20. سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  21. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۵، ص۲۲۹.
  22. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۹۵.
  23. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۲.
  24. سوره عنکبوت، آیه ۲-۳؛ سوره معارج، آیه ۱۹-۲۲؛ سوره فجر، آیه۱۵-۱۷.
  25. نراقی، جامع السعادات، ۱۹۶۷م، ج۱، ص۱۱۱؛ شهید ثانی، الرسائل، ۱۴۲۱ق، ص۶۲.
  26. راغب اصفهانی، مفردات، ۱۴۱۲ق، ص۴۷۴.
  27. ری شهری، میزان الحکمه، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۴۱۳.
  28. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۱۴۲-۱۴۳.
  29. کلینی، کافی،۱۴۰۷ق، ج۱، ص ۲۲.
  30. دهخدا، لغتنامه، ذیل شهامت.
  31. المنجد، ذیل شهم، بیروت، چاپ بیست ویکم.
  32. https://lms.motahari.ir/book-page/59/احیای%20تفکر%20اسلامی?page=101
  33. https://lms.motahari.ir/book-page/59/احیای%20تفکر%20اسلامی?page=101
  34. ری شهری، میزان الحکمه، ۱۳۸۵ش، ج۵، ص۴۸۴.
  35. عبده، نهج البلاغه، مطبعة الإستقامة، ج۳، ص۱۰۱.
  36. لیثی واسطی، عیون الحکم، ۱۳۷۶ش، ص۴۱۷.
  37. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۲۶.
  38. صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۵۷.
  39. تمیمی آمدی، غررالحکم، ۱۴۱۰، ص۳۸.
  40. لیثی واسطی، عیون الحکم، ۱۳۷۶ش، ص۲۰۷.
  41. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۲۶.
  42. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۳۴.
  43. صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۲۰.
  44. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۴۰۷.
  45. فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۳۸.
  46. برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۱۷.
  47. لیثی واسطی، عیون الحکم، ۱۳۷۶ش، ص۱۸۲.
  48. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۳۹.
  49. کوفی اهوازی، الزهد، ۱۴۰۲ق، ص۶۳.
  50. تمیمی آمدی، غرر الحکم، ۱۴۱۰ق، ص۲۷۹.

یادداشت

  1. أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ
  2. أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ بِسَرِيَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ.

منابع

  • ابن‌ادریس، محمد بن منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی‌، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، مصحح علی اکبر غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌مسکویه، احمد بن محمد، تهذیب الاخلاق، بیروت، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.
  • امام خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، قم، دارالعلم، ۱۳۷۹ش
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۹۰ش.
  • برقی، احمد بن محمد، المحاسن، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ق.
  • تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، مصحح سید مهدی رجائی، قم،‌دار الکتاب الإسلامی، ۱۴۱۰ق
  • حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، اصفهان، کتابخانه عمومی امام امیر المؤمنین علیه‌السلام‌، ۱۴۰۳ق.
  • دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، لبنان - سوریه،‌دار العلم- الدار الشامیة‌، ۱۴۱۲ق.
  • شریف مرتضی، علی بن حسین، رسائل، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۰۵ق.
  • شهید ثانی، زین العابدین، رسائل الشهید الثانی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۲۱ق.
  • صدوق، محمد بن علی، الامالی، تهران، انتشارات کتابچی، ۱۳۷۶ش.
  • صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش.
  • صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، مصحح مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، ۱۳۷۸ش.
  • صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، مصحح علی اکبر غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • عبده، محمد، شرح نهج البلاغه، تحقیق:محمّد محيى الدين عبد الحميد، مصر، مطبعة الإستقامة، بی تا.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام‌، ۱۴۱۴ق.
  • فیض کاشانی، محسن، مفاتیح الشرایع، قم، انتشارات کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۱ق.
  • فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، راه روشن، مترجم محمدصادف عارف، مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۲ش.
  • کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، مصحح غلامرضا عرفانیان یزدی، قم، المطبعة العلمیة، ۱۴۰۲.
  • کاشف الغطاء، جعفر بن حضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۲۲ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، مصحح حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • نراقی، مهدی، جامع السعادات، مصحح محمد کلانتر، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۶۷م.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش.

پیوند به بیرون