اسماعیل از پیامبران الهی و فرزند ابراهیم خلیل و برادر اسحاق است. به اعتقاد بیشتر مسلمانان او همان ذبیح است. همچنین بنا بر روایات اسلامی نسب پیامبر اسلام به اسماعیل میرسد.
نام | اسماعیل |
---|---|
نام در قرآن | اسماعیل |
تکرار نام در قرآن | ۱۱ بار |
لقب | ذبیحالله • صادق الوعد |
ولادت | در شام |
طول عمر | ۱۳۰ سال |
محل زندگی | مکه |
محل دفن | حجر اسماعیل |
والدین | حضرت ابراهیم (پدر) • هاجر (مادر) |
خویشاوندان سرشناس | حضرت اسحاق (برادر) |
محل بعثت | مکه |
پس از | ابراهیم |
پیش از | اسحاق |
جانشین | حضرت اسحاق |
دین | آیین حنیف |
داستان قرآنی | مهاجرت به مکه • ذبح اسماعیل • همراهی با حضرت ابراهیم در ساخت کعبه |
حوادث | جوشیدن زمزم به واسطه او |
پیامبران | |
نوح • ابراهیم • موسی • عیسی • محمد سایر پیامبران |
مهاجرت به سرزمین مکه به همراه مادر خویش هاجر، به وجود آمدن چشمه زمزم به برکت وی، آمادگی برای قربانی شدن توسط پدرش و ساخت خانه کعبه از مهمترین وقایع زندگانی وی هستند.
واژه اسماعیل
نام وی در لغتنامهها غالباً غیر عربی و مرکب از دو واژه «اسمع» و «ایل» (به معنای خدا را شنید) آمده است[۱] و گفتهاند که ابراهیم(ع) به هنگام درخواست فرزند از خدا با این کلمهها آغاز سخن میکرد.[۲] آرتور جفری با پژوهشی درباره این نام، ریشهای کهن برای آن یاد کرده است و نظایر آن را در منابع عبری، حبشی و دیگر زبانهای سامی نشان داده است.[۳]
اسماعیل در قرآن
نام اسماعیل ۱۲ بار در قرآن کریم یاد شده است که ۱۱ موردش در باره اسماعیل فرزند ابراهیم است[یادداشت ۱] که موضوعاتی همچون بنای کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل(ع)،[۴] نزول وحی به وی و نیز یاد او در کنار دیگر پیامبران الهی،[۵] تولد او به عنوان عطیهای خدایی به ابراهیم[۶] و نیز ذکر صفات نیک وی[۷] از جمله این یاد کرد است.
در آیه ۸۵ از سوره انبیاء، حضرت اسماعیل در کنار پیامبرانی چون ادریس و ذوالکفل، از صابران دانسته شده است و برخی از مفسران سر نهادن اسماعیل برای ذبح را یکی از نشانههای آشکار صبر او دانستهاند.[۸]
اسماعیل صادق الوعد
برخی از مفسران، «اسماعیل صادق الوعد»[۹] را همان اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم دانسته و در توضیح صدق او در وعد، داستانی آوردهاند.[۱۰]
داستان زندگی اسماعیل(ع)
در منابع روایی، در تفصیل داستان زندگی اسماعیل آمده است که ساره همسر ابراهیم(ع)، چون عقیم بود و شوهرش را علاقمند به داشتن فرزند دید، کنیز خود هاجر را به همسری او درآورد تا شاید بتواند، صاحب فرزندی شود. هاجر از ابراهیم باردار شد و فرزندی آورد که او را اسماعیل نام نهادند.[۱۱]
در بسیاری از روایات، بشارت الهی درباره تولد فرزندی «علیم» و «حلیم» برای ابراهیم را که در آیاتی از قرآن کریم ذکر شده است،[۱۲] مژده به تولد اسماعیل دانسته و او را دارنده این صفات شمردهاند.[۱۳] اگرچه در روایات مختلف، درباره تولد اسماعیل به هنگام پیری پدر، اتفاق رأی وجود دارد، اما درباره سن ابراهیم(ع) در آن زمان اختلاف به چشم میخورد و گروهی وی را به هنگام ولادت اسماعیل ۹۹ ساله دانستهاند.[۱۴]
اسماعیل(ع) و اسحاق(ع)
نقل شده است که پس از تولد اسماعیل، ساره که خود فرزندی نداشت، نسبت به هاجر و فرزند او حس حسادت داشت، ولی او نیز مدتی بعد با بشارت الهی در سن پیری فرزندی آورد که او را اسحاق نامیدند. در روایات آمده است ابراهیم که اسماعیل را بسیار دوست میداشت، یک بار که اسحاق را بر دامان خود داشت، با دیدن اسماعیل او را به جای اسحاق نشاند.[۱۵] این امر آتش غضب ساره را برانگیخت و از حضور هاجر و فرزندش نزد ابراهیم(ع) اظهار دلتنگی کرد و شوهر را واداشت تا آنان را از منطقۀ شام دور سازد؛ آنگاه از سوی پروردگار به ابراهیم فرمان داده شد تا هاجر و اسماعیل را به مکه ببرد.[۱۶]
ورود به مکه
بر پایه روایات اسلامی، ابراهیم(ع)، هاجر و اسماعیل را با خود برد و برای پیمودن راه، خداوند جبرئیل را راهنمای آنان قرار داد، تا آنکه به سرزمینی بیآب و علف رسیدند که همان مکه بود و سپس جبرئیل، ابراهیم را آگاه کرد که وعدهگاه خداوندی همانجاست. بعد از ورود به مکه، ابراهیم(ع)، همسر و فرزند را آنجا در امان پروردگار بگذاشت و راه بازگشت به سوی شام را در پیش گرفت.
چاه زمزم
در ادامۀ داستان آمده است که وقتی آذوقۀ آن دو تمام شد، تشنگی بر کودک غالب شد و هاجر برای یافتن آبی که عطش فرزند را فرو نشاند، به هرطرف میدوید و ۷ بار، مسیر صفا تا مروه (سعی بین صفا و مروه) را پیمود و هیچ نیافت.
بار آخِر از کنار اسماعیل صدایی شنید و از ترس آنکه حیوانی درنده به کودک آسیبی برساند، به سوی او دوید، اما با نهایت شادمانی متوجه شد که در زیر پای کودک آبی جاری شده است و این همان چشمهای که بعدها با نام زمزم شناخته شد.[۱۷] در برخی منابع، آن آب را، «چاه اسماعیل» نیز خواندهاند.[۱۸]
آموختن زبان عربی
در منابع عربیاسلامی نکتهای که سرنوشت اسماعیل را با سرنوشت مردم عرب پیوند زده است، همراه شدن با قبیلۀ جرهم از اعراب بائده و «مستعرب» شدن اوست که شخصیت اسماعیل را به عنوان یک «مهاجرِ عربی شده» مطرح میسازد.
مطابق روایات با گذشت مدتی از مهاجرت اسماعیل به مکه، از برکت وجود چشمۀ زمزم، آن منطقۀ خشک، قابل زیست شد و جرهمیان که در مسیر کوچ خود، از آن حوالی میگذشتند، یا به روایتی در آن روزگار در نزدیکی مکه ساکن بودند، پس از آگاه شدن از وجود آب، با کسب اجازه در آن مکان مقیم شدند.[۱۹]
در روایات چنین آمده است که اسماعیل در جوار جرهمیان، زبان عربی را آموخت[۲۰] و حتی وقتی که در هنگام بنای کعبه با پدر خود سخن میگفت، ابراهیم به زبان خویش خطاب میکرد و اسماعیل به عربی پاسخ میداد و تفاهم حاصل میشد.[۲۱]
عرب زبانیِ اسماعیل در روایات بهاندازهای مورد توجه بوده که گاهی او را نخستین کسی دانستهاند که به زبان عربی صحبت کرده است.[۲۲] در برخی روایات حتی نخستین کتابت عربی را نیز به او نسبت دادهاند.[۲۳]
ساختن خانه کعبه
از حوادث مهم در داستان زندگی اسماعیل، همراهی او با ابراهیم(ع) در ساختن خانه کعبه است. درباره آیات ۱۲۵ تا ۱۲۷ از سوره بقره که به برپایی بیت خدا و پیراستن آن از پلیدیها توسط ابراهیم و اسماعیل(ع) اشاره دارد، روایات اسلامی به تفصیل این داستان پرداختهاند. در منابع آمده است که ابراهیم(ع) برای به جایآوردن فرمان الهی درباره برپایی کعبه به مکه آمد و اسماعیل به همراه پدر دست به کار بنای کعبه شد.[۲۴]
درباره این موضوع روایات مختلفی وجود دارد که گاهی در جزئیات به قصهپردازی گراییدهاست.[۲۵] در برخی از روایات، حرکت ابراهیم، هاجر و اسماعیل از شام به مکه اساساً به انگیزه بنای کعبه دانسته شده است.[۲۶]
بر پایه آیاتی از سوره بقره،[۲۷] در جریان ساختن خانه کعبه، اسماعیل همراه پدر دست به دعا برداشته، در طلب هدایت ذریه خود و درخواست برانگیختن رسول اکرم(ص) از میان آنان، مشارکت داشته است.[۲۸]
قربانی کردن اسماعیل(ع)
حدیثی مشهور از رسول اکرم(ص) است که در آن، حضرت خود را «ابن الذبیحین» (اشاره به اسماعیل و عبدالله بن عبدالمطلب) خواندهاند.[۲۹]
در تفصیل روایی داستان ذبح چنین مییابیم که پس از بنای کعبه، ابراهیم(ع) پس از دریافت فرمان الهی به ذبح در رؤیا، آن را با فرزند مطرح میسازد و او نیز به امر الهی گردن مینهد.[۳۰] در پرداخت داستان در روایات آمده است که ابلیس چون آگاه شد که ابراهیم، همراه فرزند برای انجام دادن فرمان راه کوه ثبیر را در پیش گرفتهاند، سعی در فریفتن اسماعیل کرد و چون توفیقی نیافت، نزد هاجر رفت و تلاشی زیادی کرد تا او را فریب دهد ولی موفق نشد.
ابراهیم و اسماعیل(ع) به بالای کوه رسیدند و آنگاه که اسماعیل پدر را در آن کار نگران دید، نگرانی را از دل او برد و رضایت خود به اطاعت فرمان الهی را گوشزد کرد. پس هنگامی که ابراهیم کارد را بر گلوی اسماعیل نهاد، آوای غیبی او را از ادامۀ کار بازداشت. فرمان آمد که خداوند در مقابل صبر و صدق ایشان، گوسفندی را فدیه نهاده است و ابراهیم را مأمور ساخت تا گوسفند را به جای اسماعیل، قربانی کند.[۳۱]
داستان قربانی کردن اسماعیل در آیات ۱۰۰ تا ۱۰۷ سوره صافات ذکر شده است.[۳۲]
وفات و محل دفن
منابع روایی، عمرِ اسماعیل را ۱۳۰ سال و حتی بیشتر نوشتهاند که پس از مرگ، پیکر او در ناحیه حِجر در کنار مدفن مادرش هاجر به خاک سپرده شد.[۳۳]
نبوت اسماعیل(ع)
اسماعیل(ع) به تصریح قرآن کریم در زمرۀ انبیای الهی بود و دین او را در راستای دعوت توحیدی ابراهیم(ع) و در مقابل شرک و بتپرستی قرار دادهاند.[۳۴] نام او بارها به عنوان یکی از پیامبران در قرآن ذکر شده است.[۳۵]
مطابق روایات، نبوت او به جهت هدایت جرهمیان، و نیز قبایل یمانی و عمالیق بود. او در مدت ۵۰ سال، در میان ایشان به انجام رسالت الهی پرداخت و آنان را به نماز و زکات فراخواند و از پرستش بتان بر حذر داشت؛ اما آنان به جز گروهی اندک، در کفر خود پا برجای ماندند.[۳۶]
اسحاق جانشین اسماعیل(ع)
اسماعیل پیش از مرگ وصیت کرد تا دخترش با پسر عمویش عیصو (عیص) فرزند اسحاق ازدواج کند و نیز نبوت را به برادرش اسحاق سپرد.[۳۷] اسماعیل که در طی سالها عهدهدار امور خانه کعبه بود، سرپرستی کعبه را به فرزندش نابت سپرد.[۳۸]
نوادگان اسماعیل(ع)
براساس نقلهای تاریخی، اسماعیل دوازده پسر داشت که از بین آنان، قیدار، مدین و ادبیل مشهورترند. مدین به سرزمینی در شمال که به نام خود او به سرزمین مدین شناخته شد، کوچ کرد و از فرزندان او شعیب به پیامبری برگزیده شد.[۳۹]
در منابع یاد شده، همچنین اسماعیل به عنوان یکی از اجداد اصلی عرب به شمار آمده است و نسب عدنان، نیای بخش وسیعی از قبایل عرب، به او باز میگردد؛ در حالی که اقلیتی از منابع کهن نسبشناسی، نسب تمامی قبایل، حتی اعراب قحطانی را بدو رسانیدهاند و اسماعیل را ابوالعرب خواندهاند.[۴۰]
بر اساس چند روایت، اسماعیل در کنار هود، صالح، شعیب و حضرت محمد صلی الله علیه و آله یکی از ۵ پیامبر عرب معرفی شده[۴۱] و رسول اکرم(ص) به عنوان فرد برگزیده از ذریۀ او شناخته شده است.[۴۲]
پانویس
- ↑ قاموس معانی الاسماء، ذیل واژه اسماعیل، پایگاه اینترنتی المعانی، تاریخ بازدید: ۲۷-۰۱-۱۳۹۶ش.
- ↑ نک: بغوی، ج۱، ص۱۵۳.
- ↑ ص ۶۴ ؛ نیز نک: گزنیوس،ص ۱۰۳۵ ؛ برایت، ص۹۰.
- ↑ بقره، آیه ۱۲۷.
- ↑ بقره، آیه۱۳۳، ۱۳۶، ۱۴۰؛ آل عمران، آیه ۸۴؛ نساء، آیه ۱۶۳؛ انعام، آیه۸۶.
- ↑ ابراهیم، آیه ۳۹.
- ↑ انبیاء، آیه۸۵؛ ص، آیه ۴۸.
- ↑ نک: فخرالدین رازی،، ج۲۲، ص۲۱۰.
- ↑ مریم، آیه۵۴
- ↑ نک: بغوی، ج۳، ص۶۲۴؛ راوندی، ص۱۸۹؛ طبرسی، ج۵، ص۸۰۰؛ نیز نک: فخرالدین رازی، ج۲۱، ص۲۳۲.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷؛ مقایسه کنید: پیدایش، بابهای ۱۵ و ۱۶.
- ↑ حجر، آیه ۵۳؛ صافات، آیه ۱۰۱
- ↑ نک: کرمانی، ص۱۶۳-۱۶۴؛ مجاهد، ص۵۴۳؛ طبرسی، ج، ۸، ص۷۱۰.
- ↑ نک: بغوی، ج۳، ص۳۸۶؛ زمخشری، ج۲، ص۳۸۱؛ قس: ابنسعد، ج۱، ص۲۵.
- ↑ نک: مسعودی، اثبات...، ۳۱، که سن اسحاق را در این زمان ۳ سال ذکر میکند
- ↑ نک: ازرقی، اخبار مکة، ج۲، ص۳۹؛ طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴
- ↑ نک: طبری، تاریخ،ج۱، ص۲۵۴- ۲۵۸؛ بیهقی، ج۱، ص۴۸؛ قمی، ج۱، ص۶۰ -۶۱؛ مقدسی،ج۳، ص۶۰ -۶۲
- ↑ نک: ابنهشام، ج۱، ص۱۱۶؛ طبری، همان، ج۲، ص۲۵۱
- ↑ نک: طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۵۸؛ ابنقتیبه، ص۳۴؛ قمی، ج۱، ص۶۱؛ طبرسی، ج۱، ص۳۸۳؛ مقدسی، ج۳، ص۶۰
- ↑ بخاری، ج۴، ص۱۱۵؛ بیهقی، ج۱، ص۴۹
- ↑ ثعلبی،ص۸۸؛ ابوالفتوح، ج۱، ص۳۳۰؛ مقایسه کنید با: مسعودی، اثبات، ص۳۲
- ↑ ابن سعد، ج۱، بخش۱، ص۲۴؛ جاحظ، ج۳، ص۱۴۴- ۱۴۵؛ مسعودی، التنبیه...، ص۷۰؛ بلاذری، ج۱، ص۶؛ مقایسه کنید با: ابنندیم، ص۸
- ↑ ابن فارس، ص۱۰؛ ابنعبدربه، ج۴، ص۱۵۷
- ↑ طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰؛ بخاری، ج۴، ص۱۱۶، ۱۱۷؛ ازرقی، ج۲، ص۳۲؛ بلاذری، ج۱، ص۸
- ↑ مثلاً طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲؛ ابوالفتوح، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۰
- ↑ نگاه کنید: طبری، همان، ج۱، ص۲۵۳
- ↑ آیات ۱۲۷- ۱۲۹
- ↑ نگاه کنید: اخفش، ج۱، ص۳۳۶؛ تنویر...، ص۱۸؛ بخاری، ج۴، ص۱۱۶؛ طوسی، ج۱، ص۴۶۱-۴۶۲؛ فخرالدین رازی، ج۴، ص۶۳ به بعد؛ برای تفسیر «طَهَّرا بَیتی» در آیة ۱۲۵ سوره بقره، نگاه کنید: همو، ج۴، ص۵۷؛ قرطبی، ج۲، ص۱۱۴
- ↑ نک: ابن بابویه، ج۱، ص۵۶؛ نیز برای اثری با عنوان مسئلةالذبیح از مکی بن ابیطالب، نک: ابنخیر، ص۴۱
- ↑ یعقوبی، ج۱، ص۲۶۴-۲۶۷؛ طبرسی، ج۸، ص۷۱۰-۷۱۱
- ↑ طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۷۴-۲۷۵؛ طبرسی، ج۸، ص۷۱۰-۷۱۱
- ↑ سوره صافات، آیات ۱۰۰-۱۰۷.
- ↑ نک: ابن هشام، ج۱، ص۶؛ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۲؛ مسعودی، همان، ص۱۰۴؛ مقدسی، ج۳، ص۶۱
- ↑ ابن هشام، ج۱، ص۷۹؛ ازرقی، ج۱، ص۱۱۶)
- ↑ نک: بقره، آیه۱۳۶؛ آل عمران، آیه۸۴؛ نساء، آیه۱۶۳
- ↑ نک: بغوی، ج۳، ص۶۲۴؛ مسعودی، اخبار...، ص۱۰۳؛ طوسی، ج۷، ص۱۳۳؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۵
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ص۳۵؛ ثعلبی، الکشف والبیان، ص۱۰۰
- ↑ ابن اثیر، ج۲، ص۴۲
- ↑ نک: دینوری، ص۹؛ ثعلبی، همانجا؛ مقایسه کنید با: سفر پیدایش، ۲۵: ۱۳-۱۵
- ↑ نک: ابن هشام، ج۱، ص۸؛ مسعودی، اثبات، ص۳۴؛ مقدسی، ج۴، ص۱۰۵.
- ↑ الاختصاص، ص۲۶۴-۲۶۵؛ ابن قتیبه، ص۵۶؛ نیز نک: ابن عبدربه، ج۳، ص۴۰۵
- ↑ نک: ابن هشام، ج۱، ص۴؛ ابن سعد، ج۱، بخش ۱، ص۲؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۷؛ ترمذی، ج۵، ص۵۸۳؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۱۶۵؛ برای نسب متصل آن حضرت، نک: ابن عبدربه، ج۵، ص۸۹؛ ابن عنبه، ص۵۹.
یادداشت
- ↑ تنها آیه ۵۴ سوره مریم درباره اسماعیل صادق الوعد است وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ترجمه: و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن، زيرا كه او درستوعده و فرستادهاى پيامبر بود.علامه طباطبایی با نقل روایتی از امام صادق(ع۹ به نقل از علل الشرایع گفته که اسماعیل صادق الوعد فرزندابراهیم نبوده است. طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۶۴.
منابع
- ابن اثیر، الکامل.
- ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش.
- ابن خلدون، العبر؛ ابن خیر، محمد، فهرسة، به کوشش فرانسیسکو کودرا و تاراگو، سرقسطه، ۱۸۹۳م.
- ابن سعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۸م.
- ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
- ابن عنبه، احمد، الفصول الفخریة، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ش.
- ابن فارس، احمد، الصاحبی، به کوشش احمد صقر، قاهره، مطبعة عیسی البابی.
- ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
- ابن ندیم، الفهرست؛
- ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
- ابوالفتوح رازی، حسین، تفسیر، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، ۱۳۸۲ق.
- ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، بیروت، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
- احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
- الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسین.
- اخفش، سعید، معانی القرآن، به کوشش عبدالامیر محمد امین الورد، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
- ازرقی، محمد، اخبار مکة، رشدی صالح ملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
- بخاری، محمد، صحیح، استانبول، ۱۹۸۲م.
- بغوی، حسین، معالم التنزیل، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
- بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، بیروت، ۱۹۵۹م.
- بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۵۳ش.
- بیهقی، احمد، دلائل النبوة، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
- ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق به بعد.
- تنویر المقباس، منسوب به ابن عباس، بیروت، دارالفکر.
- ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، قاهره، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
- جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۰م.
- راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، ۱۴۰۹ق.
- زمخشری، محمود، الکشاف، قاهره، ۱۳۶۶ق/ ۱۹۴۷م.
- سنایی، مجدود، دیوان، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
- طبرسی، فضل، مجمع البیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
- طبری، تاریخ؛
- طبری، تفسیر؛
- طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، ۱۳۸۳ق.
- فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، المکتبة البهیه.
- قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
- قمی، علی، تفسیر، به کوشش طیب موسوی جزائری، قم، ۱۴۰۴ق.
- کرمانی، محمود، البرهان فی توجیه متشابه القرآن، به کوشش عبدالقادر احمد عطا، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
- کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۹ق/۱۳۴۸ش.
- مجاهد، ابوالحجاج، تفسیر، به کوشش عبدالرحمان طاهر بن محمد سورتی، قطر، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
- مسعودی، علی، اثبات الوصیة، نجف، کتابخانة حیدریه؛
- مسعودی، علی، اخبار الزمان، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
- مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م.
- مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- معزی، محمد، دیوان، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۱۸ش.
- مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.
- مولوی، مثنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۳ش.
- ناصر خسرو، دیوان، به کوشش نصرالله تقوی، تهران، ۱۳۳۹ش.
- یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۶۰م.
- Bright, J., A History of Israel, London, ۱۹۶۷.
- Gesenius, W., A Hebrew and English Lexicon of the Old Testament, Boston/New York, ۱۹۰۶.
- Goldziher, I., Muslim Studies, London, ۱۹۶۷.
- Jeffery, A., The Foreign Vocabulary of the Qur'an, Baroda, ۱۹۳۸.
- Nicholson, R. A., A Literary History of the Arabs, Cambridge, ۱۹۶۶.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دائرة المعارف بزرگ اسلامی