آیه ۲۲ سوره انبیاء
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | سوره انبیاء |
شماره آیه | ۲۲ |
جزء | ۱۷ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مکه |
موضوع | توحید در تدبیر و نفی خدایان |
آیات مرتبط | آیه ۹۱ سوره مؤمنون، آیه ۸۴ سوره زخرف |
آیه ۲۲ سوره انبیاء هرگونه خدایان و معبودهای غیر خداوند را نفی میکند و وجود خدایان را سبب تباهی زمین و آسمان بیان میدارد. مفسران گفتهاند این آیه در معنای توحید در تدبیر و در نفی معبودهای متعدد است که مشرکان به آن معتقد بودند نه خالقهای متعدد. این آیه را خطاب به مشرکانی دانستهاند که معتقد بودند تدبیر عالم از ناحیه خدا به موجوداتی شریف واگذار شده که به همین جهت باید آنها را عبادت کرد؛ از این جهت در این آیه نظام تدبیرهای متعدد در عالم آفرینش نفی شده است.
برخی گفتهاند مقصود آیه هم نفی تعدد خالق است و هم نفی تعدد ربوبیّت و معبود است. از این آیه در برهان تمانع نیز استفاده شده است.
شناخت آیه
آیه ۲۲ سوره انبیاء را در نفی آلهه و خدایان مشرکان دانستهاند؛ با این بیان که اگر در آسمانها و زمین معبودها و خدایانی جز اللّه بود، زمین و آسمان پایدار نمیماندند و نظام جهان برهم میخورد.[۱] مطابق آیه، وجود زمین و آسمان و تباه نشدن آن به این معناست که فقط یک خدا و یک نظام آفرینش وجود دارد و نه بیشتر.[۲]
علامه طباطبایی استدلال آیه در نفی معبودهای غیرخدا را اینگونه بیان میکند که اگر فرض شود برای عالَم خدایان متعددی باشد، ناچار باید این چند خدا با یکدیگر اختلاف ذاتی و تباین حقیقی داشته باشند؛ و تباین مستلزم آن است که در تدبیر هم با یکدیگر متباین و مختلف باشند و همین که پای اختلاف در تدبیر به میان بیاید، تدبیر هر یک تدبیر دیگری را فاسد میکند و آسمان و زمین رو به تباهی میگذارند.[۳]
در انتهای آیه خداوند خود را از توصیف مشرکان و نسبتهای ناروا پاک و منزه میدارد؛[۴] چون مشرکان معتقد بودند با خدا خدایانی هست که آنها مردم را زنده میکنند و به غیر خدا آلهه دیگری است که مالک تدبیر در ملک خدا است.[۵]
متن و ترجمه آیه
﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ٢٢﴾ [انبیاء:22]﴿اگر در آنها [=زمین و آسمان] جز خدا خدایانی [دیگر] وجود داشت قطعا [زمین و آسمان] تباه میشد پس منزه استخدا پروردگار عرش از آنچه وصف میکنند ٢٢﴾
توحید در تدبیر امور عالم
آیه ۲۲ سوره انبیاء خطاب به مشرکانی دانسته شده که معتقد بودند تدبیر عالم با طبقاتی که در اجزای آن هست از ناحیه خدا به موجوداتی شریف و مقرب درگاه او واگذار شده که به همین جهت باید آنها را عبادت کرد تا شفیع بندگان خدا شوند؛ مانند رب آسمانها و رب زمین.[۶] به یک معنا از نگاه مشرکان این موجودات معبود مخلوقاتند و خدا معبود آنها. [۷] گفته شده مشکران معتقد بودند جز خدا در زمین خدایانی هستند و آنها مردمان را روز قیامت زنده میکنند؛[۸] از این جهت این آیه معبود غیر از خدا در آسمان و زمین را به این معنی نفی میکند نه به معنی تعدد واجبالوجود، چون کسی میان مشرکان قائل به تعدد خداوند نبود.[۹] در واقع نزاع میان بتپرستان و موحدین در یگانگی معبود و تعدد آن نبود.[۱۰]
این آیه را بر توحید در تدبیر به این معنا که تنها خدا تدبیرکننده امور عالم است، تفسیر کردهاند.[۱۱] هدف اصلی این آیه را ابطال اندیشه دو تدبیری دانستهاند نه دو خالقی؛ از این جهت گفته شده هدف این آیه انتقاد از نظریه افرادی است که برای جهان مدبرهای دیگری درنظر میگیرند خواه به یک خالق معتقد باشند یا به دو خالق.[۱۲] برخی گفتهاند مقصود آیه هم نفی تعدد آفریننده و هم نفی تعدد ربوبیّت و معبود است.[۱۳]
مراد از اینکه در آیه گفته شده اگر در آسمان و زمین غیر خدا، خدای دیگری بود، این است که الوهیت غیر خدا متعلق به آسمان و زمین باشد، نه اینکه در آسمان و زمین منزل گرفته باشند. [۱۴]
برهان تمانع
از آیه ۲۲ سوره انبیاء در برهان تمانع استفاده شده است؛ مطابق این برهان با وجود دو خدا، باید هر دو خدا عالِم و قادر باشند و حق هر قادری این است که بتواند ضد چیزی که دیگری اراده کرده است، اراده کند؛ مثل مرگ و حیات.[۱۵] در این صورت یا مراد هر دو حاصل میشود که محال است؛ یا مراد هیچیک حاصل نمیشود که این هم با قادر بودن منافات دارد یا مراد یکی حاصل میشود و مراد دیگری حاصل نمیشود که در این صورت یکی از آنها قادر نیست. بنابراین جایز نیست که خدا بیشتر از یکی باشد.[۱۶]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش. ج۷، ص۷۰؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۴۳۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۳۸۹.
- ↑ قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۴۹۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴ ص۲۶۷.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۴۳۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۶۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴. ص۲۶۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴. ص۲۶۶.
- ↑ قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۴۹۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴. ص۲۶۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴. ص۲۶۶.
- ↑ سبحانى، جهانبينى مادى معاصر، ۱۳۹۲ش، ص۲۸۷؛ محمدی ریشهری، دانشنامه قرآن و حديث، قم، ج۵، ص۴۵۷.
- ↑ سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۱، ص۲۹۷ و ۲۹۸.
- ↑ قرشی بنابی، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۴۹۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۴. ص۲۶۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۳۸۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۳۸۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش. ج۷، ص۷۰.
منابع
- سبحانى، جعفر، جهانبينى مادى معاصر، قم، توحيد، ۱۳۹۲ش.
- سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، بیتا.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
- قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۵ش.
- محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حديث، قم، دار الحديث، بیتا.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش.