قاعده زرین یا قاعدهٔ طلایی قاعدهای اخلاقی است که میگوید: «آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران بپسند و آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران مپسند». این قاعده در ادیان و مکاتب گوناگون اخلاقی آمده است. به دلیل بنیادین بودن این قاعده و ارزش آن، آن را «زرین» خواندهاند. این قاعده دو شکل منفی و مثبت دارد. قاعده طلایی قاعدهای عام است و منحصر به همکیشان نیست. در برخی روایات اسلامی، قاعده زرین به انصاف تعبیر شده است. از این قاعده نمیتوان مقابله به مثل و بدی در برابر بدی را برداشت کرد.
معرفی قاعده
قاعدهٔ زرین، قاعدهای بنیادین در اخلاق است و مضمون آن در مکاتب اخلاقی و ادیان مختلف بیان شده است. صورت مشهور این قاعده عبارت است از «آنچه را برای خود دوست میداری برای دیگران دوست بدار و آنچه را برای خود نمیپسندی بر دیگران مپسند»[۱] یا «با دیگران همان کن که دوست داری دیگران با تو کنند»[۲] فرد باید با دیگران به گونهای رفتار کند که آرزو دارد دیگران با او رفتار کنند.
این قاعده از قرن شانزدهم، قاعده زرین خوانده شد. این صفت به دلیل ارزش این قاعده[۳] و چیرگی این قاعده بر دیگر قواعد است.
این قانون منشأ بسیاری از تعالیم اخلاقی دیگر است و از قوانین بنیادین است.[۴]
تقریرهای قاعده زرین
قاعده به دو شکل منفی «آنچه را برای خود نمیپسندی، برای دیگران مپسند» و مثبت «آنچه را برای خود میپسندی، برای دیگران بپسند» بیان شده است. گفته شده شکل منفی قاعده قدیمیتر است.[۵] قاعدهٔ زرین معمولاً به معنای مطلق هم شامل بخش منفی است و هم مثبت. اما گاه فقط به معنای خاص به کار برده میشود و منظور بخش مثبت قاعده است و به بخش سلبی و منفی قاعده «قاعدهٔ سیمین» گفته میشود[۶]
قاعدهٔ زرین در متنهای اسلامی
مضمون قاعدهٔ زرین گاه به صورت صریح و گاه به صورت ضمنی و غیرمستقیم در آیات و روایات بیان شده است:
آیات
- هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ (مگر پاداش احسان جز احسان است؟)[۷]
برخی این آیه را اشاره به قاعده زرین میدانند[۸] و برخی آن را صرفاً به معنای مقابله به مثل در برابر احسان و خوبی میشمرند.[۹] - وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ (و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟)[۱۰]
برخی این را اشاره به قاعدهٔ زرین دانستهاند.[۱۱] در مقابل گفته شده مضمون این آیه با قاعده زرین تفاوت دارد چرا که مضمون آیه، این است که در پیِ گذشت از خطای دیگران، خداوند از خطایتان میگذرد؛ نه این که در پیِ گذشت از خطای دیگران، دیگران از خطایتان میگذرند.[۱۲] - وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ الَّذينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ. (وای بر کمفروشان، که چون از مردم پیمانه ستانند، تمام ستانند؛ و چون برای آنان پیمانه یا وزن کنند، به ایشان کم دهند.)[۱۳]
علامه طباطبایی در تفسیر این آیات میگوید:
«معنای آیه این است که وقتی از مردم، کالایی میگیرند حق خود را به تمام و کمال دریافت میکنند، ولی وقتی میخواهند کالایی به مردم بدهند به کیل یا وزن ناقص میدهند، و مردم را به خسران و ضرر میاندازند. پس مضمون مجموع دو آیه یک مذمت است، و آن این است که مطففین حق را برای خود رعایت میکنند، ولی برای دیگران رعایت نمیکنند. و به عبارتی دیگر حق را برای دیگران آنطور که برای خود رعایت میکنند رعایت نمینمایند، و این خود باعث تباهی اجتماع انسانی است که اساس آن بر تعادل حقوق متقابل است، و اگر این تعادل از بین برود و فاسد شود همه چیز فاسد میشود.»[۱۴] - وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فيهِ (و در پی ناپاک آن نروید که [از آن] انفاق نمایید، در حالی که آن را [اگر به خودتان میدادند] جز با چشمپوشی [و بیمیلی] نسبت به آن، نمیگرفتید)[۱۵]
مضمون آیه این است که همانگونه که خود مال ناپاک دیگران را نمیگیرید پس در هنگام انفاق مال ناپاک انفاق نکنید. این آیه بخش سلبی قانون زرین را بیان میکند. بر اساس آیه انسان نباید از چیزهای ناپاک و ناپسند انفاق کند؛ زیرا اگر خود او به جای شخص نیازمند باشد، حاضر نمیشود چنان چیزی را بپذیرد. آیات دیگری که بر انفاق آنچه دوست داشته میشود امر میکند مانند «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» (آل عمران، ۹۲) میتواند اشاره به بخش مثبت قانون زرین باشد.[۱۶] - لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ ... ( خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمیكند؛ چرا كه خداوند عدالتپيشگان را دوست دارد ...)[۱۷] از این آیات میتوان برداشت کرد که نیکی به دیگران مختص به مؤمنان نیست و دلیلی ندارد که قاعدهٔ زرین را به مؤمنان محدود کرد.[۱۸]
روایات
قاعدهٔ زرین به صورت مستقیم و غیرمستقیم بارها در روایات اسلامی تکرار شده است.[۱۹] گاهی این قاعده به صورت مشهور خود در روایات بیان شده است. کلینی در باب انصاف و عدلِ اصول کافی، روایاتی نقل کرده ست که صریحاً و تلویحاً مضمون قاعدهٔ زرین را بیان میکنند. در این باب آمده که یک عرب صحرانشین به رسول خدا میگوید: به من عملی بیاموز تا با آن وارد بهشت شوم. پیامبر پاسخ داد: آنگونه که دوست داری مردم با تو رفتار کنند، با آنان رفتار کن و آنگونه که نمیپسندی با تو رفتار کنند، با آنان رفتار مکن»[۲۰]
همین مضمون در نامه امام علی به امام حسن در نهج البلاغه آمده است.[۲۱] امام علی(ع) خطاب به فرزندش امام حسن(ع) مینویسد:
- پسرکم! خود را میان خویش و دیگری میزانی بشمار، پس آنچه برای خود دوست میداری برای جز خود دوست بدار. و آنچه تو را خوش نیاید برای او ناخوش بشمار. و ستم مکن چنانکه دوست نداری بر تو ستم رود، و نیکی کن چنانکه دوست میداری به تو نیکی کنند. و آنچه از جز خود زشت میداری برای خود زشت بدان، و از مردم برای خود آن را بپسند که از خود میپسندی در حق آنان، و مگوی بدیگران آنچه خوش نداری شنیدن آن، و مگو آنچه را ندانی، هر چند اندک بود آنچه میدانی، و مگو آنچه را دوست نداری به تو گویند.[۲۲]
این عبارت نهج البلاغه روشنترین عبارت منابع شیعی است که هم وجه ایجابی و هم وجه سلبی قاعدهٔ زرین را بیان میکند و آن را «میزان» میداند. امام علی(ع)، ستمنکردن و نیکی کردن و... را مصادیق اجرای این قاعده برمیشمرد. محمدجواد مغنیه در ذیل این عبارت مینویسد: این موعظهای رایج و قدیمی است و به پیش از میلاد بازمیگردد. در ادیان گوناگون ذکر شده است. همین عبارت از کنفوسیوس نقل شده. خاستگاه نخست این «کلمه طلایی» نامعلوم است. اما این جهانشمول است. حیات و تعامل انسانی جز با «حب» حاصل نمیشود. هر واجب و حرام از رفتارهای انسان بر پایه نظریهٔ حب بنا شده است.[۲۳]
ابن ابیالحدید در شرح، روایتی مرفوع را نقل میکند که ایمان آنگاه تکمیل میشود که آنچه را برای خود دوست دارد، برای برادرش دوست بدارد و آنچه را برای خود ناپسند داری، برای برادرش ناپسند دارد.[۲۴]
در روایات مختلف از این قاعده گاه به عنوان معیار ادب[۲۵]، نشانهٔ سازگاری منطقی[۲۶] بیان شده است.[۲۷] در برخی روایات فضایل اخلاقی چون تواضع،[۲۸] انصاف،[۲۹]عدل[۳۰] در قالب این قاعده تعریف شده است.[۲۷] این قاعده یکی از سه فضیلت اصلی[۳۱] شمرده شده است.[۳۲] در احادیثی[۲۰][۳۳] به این قاعده به عنوان تکلیف و وظیفهٔ انسان در برابر انسان اشاره شده است.[۳۲] گاه قاعدهٔ زرین به مثابهٔ ملاکی برای رفتار با اهل سنت در حدیث[۲۰] ذکر شده است.[۳۴]
در روایتی همزیستی و مصاحبت با مردم آنگونه که فرد دوست دارد دیگران با او رفتار کنند، نشانه عدل دانسته شده است.[۳۵] و در روایتی دیگر نشانهٔ انصاف است.[۳۶] در کتاب کافی در باب «حق المؤمن علی اخیه و اداء حقه» مضمون قاعدهٔ زرین تکرار شده است. در این باب، با انصاف خواندن قاعدهٔ زرین، آن را یکی از سه سَرور اعمال خوانده است.[۳۷] و در روایتی دیگر، آن را یکی از سه فریضهٔ شدیدی که خدا بر بندگان واجب کرده، شمرده است.[۳۸] همچنین مفاد قاعدهٔ زرین را یکی از شش رفتاری میداند که اگر کسی بر اساس آن رفتار کند، جایگاهش در آستان خدا و در جانب راست خداست.[۳۹] در روایات کتاب کافی گاه مضمون قاعدهٔ زرین در مواجهه با مسلم است مانند آنچه را برای خود دوست داری برای برادر مسلمانت دوست بدار[۴۰] و گاه برای مردم مانند آنچه را برای خود دوست دارید برای مردم دوست بدارید.[۴۱]
رابطهٔ قاعده زرین با انصاف و مقابله به مثل
قاعده زرین در صورتبندیهای رایج آن، شبیه انصافورزی در آموزه اسلامی است.[۴۲]در روایاتی «هرچه برای خود میپسندی برای مردم نیز دوست بدار» به انصاف تعبیر شده است.[۴۳]
قاعده زرین به معنای مقابله به مثل نیست.[۴۴] و نمیتوان از آن برداشت کرد که بدی را با بدی پاسخ ده. در روایات بسیاری[۴۵] از بدی را با بدی پاسخ دادن منع شده است.[۴۶]
عام بودن قاعده
در برخی متون قاعده زرین به همکیشان منحصر شده است[۴۷]؛اما تعبیر بسیاری روایات عام است.[۴۸] امام کاظم(ع) دربارهٔ آیه «هل جزاء الاحسان الا الاحسان» میگوید: این سخن خدا «آیا پاداش نیکی، جز نیکی است در باب مؤمن و کافر، درستکار و بدکار است. هر کس به او نیکی شود، باید پاسخ نیکی را بدهد...»[۴۹] در مسیحیت این قاعده حتی دشمنان را شامل میشود و در اسلام قید کافر یا مؤمن ندارد.[۵۰]
ادیان و قاعده زرین
ادیان بزرگ جهان به قاعده زرین توجه داشتهاند.[۵۱] گزارش ادیان از این قاعده چندان تفاوتی با هم ندارد و به نظر میرسد وحدت رویه دارند.[۵۲]
در آنالکت که کلمات کنفسیوس جمع شده است، قاعده زرین ملاکی عمومی برای تمام شئون زندگی انسان است.[۵۳]
- زیگونگ پرسید: آیا یک واژه وجود دارد که به عنوان راهنما، تمام شئون زندگی فرد را کفایت کند؟ کنفسیوس پاسخ داد آیا قابل فهم نیست؟ بر دیگران چیزی را که خود دوست نمیداری، تحمیل نکن.[۵۴]
در تورات نیز همین مضمون آمده است: «به شخص غریبه ظلم نکنید؛ برای اینکه خودتان در مصر غریب بودید» یا «به شخص غریبه نباید ستم کنی؛ به این خاطر که تو خود در مصر غریب بودی و از حال غریبگان با خبری.»[۵۵] غریبه هیچ قیدی در نوع دین و کیش و آیین ندارد.[۵۶]
«تو نباید انتقام بگیری و نباید کینهای را علیه کودکان مردم به کار ببندی؛بلکه باید همانند خود به همسایهات عشق بورزی،من خدا هستم.»[۵۷] در برخی تفاسیر «همسایه» غیرهمکیشان را شامل نمیشود و این واژه را فقط شامل یهود دانستهاند.[۵۸]
در عهد جدید و قدیم قاعدهٔ زرین گاه به عنوان فرمان محبت به همسایه آمده است. «میباید همسایهات را مانند خود دوست بداری»[۵۹] و گاه صریحاً ذکر میشود: «هر آنچه تمایل داری افراد برای تو انجام دهند، تو هم برای آنها انجام بده؛...زیرا این یک قانون و دستور انبیا است.[۶۰] «همانگونه که میخواهی افراد با تو رفتار کنند، با آنها رفتار کن»[۶۱] «اگر فقط کسانی را دوست بدارید که شما را دوست دارند، چه برتری بر دیگران دارید؟ فاسقین هم چنین میکنند»[۶۲]
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامه ۳۱، ص۳۹۷
- ↑ سینگر، «قاعده زرین»،ص ۵۶
- ↑ سینگر، «قاعده زرین»،ص ۵۶
- ↑ شیواپور، اخباری، «تأملاتی در کاربرد قانون زرین اخلاق در قرآن کریم»، ص۶۷
- ↑ اسلامی، حسن، «قاعده زرین در حدیث و اخلاق»، ص۲۵
- ↑ شیواپور، اخباری، «تأملاتی در کاربرد قانون زرین اخلاق در قرآن کریم»، ص۶۸
- ↑ سوره الرحمن، آیه ۶۰
- ↑ اسلامی، حسن، «قاعده زرین در حدیث و اخلاق»، ص۱۴-۱۵
- ↑ کریمی لاسکی، فرامرزقراملکی، «ادیان بزرگ، قاعده زرین و دیگری»، ص۹۰
- ↑ سوره نور، آیه ۲۲
- ↑ اسلامی، «حسن، قاعده زرین در حدیث و اخلاق»، ص۱۴-۱۵
- ↑ کریمی لاسکی، فرامرزقراملکی، «ادیان بزرگ، قاعده زرین و دیگری»، ص۹۰-۹۱
- ↑ سوره مطففین، آیه ۱-۳
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۳۷۱، ج ۲۰، ص۳۲۰؛ طباطبائی، ترجمه موسوی همدانی، المیزان، ۱۳۷۸ش، ج ۲۰، ص۳۸۰؛
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۶۷
- ↑ شیواپور، اخباری، «تأملاتی در کاربرد قانون زرین اخلاق در قرآن کریم»، ص۷۰
- ↑ سوره ممتحنه، آیات ۸و۹.
- ↑ کریمی لاسکی، فرامرزقراملکی، «ادیان بزرگ، قاعده زرین و دیگری»، ص۹۳
- ↑ اسلامی، «حسن، قاعده زرین در حدیث و اخلاق»، ص۱۵
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج ۲، ص۱۴۶
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴، نامه ۳۱، ص۳۹۷
- ↑ رضی، نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، ۱۳۷۸، نامه ۳۱، ص۳۰۱
- ↑ مغنیه، فی ظلال نهج البلاغه، ۱۹۷۹، ج۳، ص۵۰۲
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۳، ج ۱۶، ص۸۴
- ↑ شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت ۴۱۲، ص۵۴۸
- ↑ شریف رضی، نهج البلاغه، ۱۴۱۴، حکمت ۱۵۰، ص۴۹۸
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ اسلامی، حسن، «قاعده زرین در حدیث و اخلاق»، ص۱۷
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۳۴
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸
- ↑ کراجکی، کنز الفوائد، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص۱۶۲
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۴۴ و ۱۷۰
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ اسلامی، «حسن، قاعده زرین در حدیث و اخلاق»، ص۱۸
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۶۵
- ↑ اسلامی، «حسن، قاعده زرین در حدیث و اخلاق»، ص۱۹
- ↑ کراجکی، کنز الفوائد، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص۱۶۲؛ دیلمی، اعلام الدین، ۱۴۰۸ق، ص۱۵۲
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۵۵
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۴۴
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۷۰
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۷۲
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۷۰
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۶۳۵
- ↑ قرائی سلطان آبادی، نظری توکلی،«نسبت انصاف با قاعده زرین»، ص۴۲
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۴۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۱، ص۷
- ↑ اسلامی، حسن، «قاعده زرین در حدیث و اخلاق»، ص۲۵
- ↑ مثلاً کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج ۲، ص۳۲۲ و کافی ج۲، ص۱۲۴
- ↑ اسلامی، «حسن، قاعده زرین در حدیث و اخلاق»، ص۲۶
- ↑ مثلاً: کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۱۷۰
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۲، ص۶۳۵
- ↑ احمد میانجی، مکاتیب الائمه، ۱۴۲۶ق، ج ۴، ص۴۹۵
- ↑ کریمی لاسکی، فرامرزقراملکی، «ادیان بزرگ، قاعده زرین و دیگری»، ص۹۵
- ↑ کریمی لاسکی، فرامرزقراملکی، «ادیان بزرگ، قاعده زرین و دیگری»، ص۹۵
- ↑ کریمی لاسکی، فرامرزقراملکی، «ادیان بزرگ، قاعده زرین و دیگری»، ص۹۵
- ↑ کریمی لاسکی، فرامرزقراملکی، «ادیان بزرگ، قاعده زرین و دیگری»، ص۸۴
- ↑ Analects: 15.24
- ↑ Exodus 23:9
- ↑ کریمی لاسکی، فرامرزقراملکی، «ادیان بزرگ، قاعده زرین و دیگری»، ص۸۰
- ↑ کتاب مقدس، سفر لاویان، آیه ۱۹
- ↑ شیواپور، اخباری، «تأملاتی در کاربرد قانون زرین اخلاق در قرآن کریم»، ص۷۸
- ↑ کتاب مقدس، انجیل متی، باب ۲۲، آیه ۳۹
- ↑ کتاب مقدس، متی، باب ۷، آیه ۱۲
- ↑ کتاب مقدس، لوقا، باب ۶، آیه ۳۱
- ↑ کتاب مقدس، لوقا، باب ۶، آیه ۳۱
منابع
- احمدی میانجی، علی، مکاتیب الائمه، دار الحدیث، قم، ۱۴۲۶ق.
- دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب الی الصواب، نشر شریف رضی، قم، ۱۴۱۲ق.
- دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، مؤسسة آل البیت، قم، ۱۴۰۸ق.
- شریف رضی، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، دار الهجرة، قم، ۱۴۱۴ق.
- شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۸ش.
- شیواپور، حامد، اخباری، محسن، تأملاتی در کاربرد قانون زرین اخلاق در قرآن کریم، در مجلهٔ پژوهشنامهٔ اخلاق، شمارهٔ ۲۴، سال هفتم، ۱۳۹۳ش.
- طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، منشورات اسماعیلیان، قم، ۱۳۷۱ش.
- طباطبائی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۷۸ش.
- کراجکی، ابوالفتح، کنز الفوائد،دار الذخائر، قم، ۱۴۱۰ق.
- کریمی لاسکی، محمد، فرامرزقراملکی، احد، ادیان بزرگ، قاعده زرین و دیگری، در مجلهٔ پژوهشنامهٔ اخلاق، شماره ۲۸، سال هشتم، ۱۳۹۴ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ش.
- مغنیه، محمدجواد، فی ظلال نهج البلاغه،دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۷۹م.
- اسلامی، سید حسن، قاعده زرین در حدیث و اخلاق، در مجلهٔ علوم حدیث، شمارهٔ ۴۵ و ۴۶، پاییز و زمستان ۱۳۸۶ش.
- سینگر، مارکوس، قاعدهٔ زرین، ترجمه غلامرضایی، زهرا، در مجلهٔ اطلاعات حکمت و معرفت، سال هشتم، شماره ۵، مرداد ۱۳۹۲ش.
- ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق ابراهیم، محمد ابوالفضل، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۳۶۳ش.