توریه
توریه پنهان کردن منظور و معنای اصلی و ظاهر کردن معنای غیر از آن است به صورتی که مخاطب یا مخاطبان درباره واقعیت دچار اشتباه شوند. توریه با کذب تفاوت دارد و موضوعاً از آن خارج است. در منابع فقهی، توریه بهعنوان یکی از راههای نجات از دروغگویی و سوگند دروغ، در ابواب گوناگون مطرح شده است.
واژه توریه در قرآن نیامده؛ ولی در تفاسیر و منابع حدیثی، آیات متعددی از مصادیق توریه شمرده شده است. همچنین در بعضی احادیث به توریه پیامبران و امامان(ع) که به اقتضای مصلحت انجام شده، اشاره شده است. توریه دارای شرایطی است که از جمله آنها میتوان به توانایی بر توریه کردن و ضایع نشدن حق دیگران در صورت توریه اشاره کرد. درباره جواز و عدم جواز توریه و اخلاقی بودن یا نبودن آن میان عالمان اخلاق اختلافاتی وجود دارد.
معناشناسی
توریه به معنای پنهان کردن معنای اصلی و ظاهر کردن غیر از آن و یا پوشانیدن و افشا نکردن سخن است.[۱] بهطور کلی میتوان توریه را پنهان کردن شیء پشت شیء دیگر تعریف کرد.[۲] در علوم مختلف معانی متفاوتی برای این واژه استعمال شده است. در علوم قرآنی و به تعبیر منابع ادبی، توریه از محسِّنات معنوی سخن بهشمارمیرود. در اینجا توریه بهمعنای استفاده از لفظی است که دو معنای نزدیک و دور دارد و گوینده به قرینهای پنهان، معنای دور را اراده کند. هرچند ممکن است مخاطب بهمعنای نزدیک توجه نماید. توریه با واژههایی چون ایهام و تخیل و مغالطه و توجیه هم معرفی و اقسامی برای آن بیان شده است.[۳]
در متون حدیثی و فقهی به ویژه فقه اهل سنّت، کاربرد واژه مِعراض یا مَعاریض به جای توریه[۴] هم رایج است و گاه تعابیری دیگر مانند «تأویل»[۵] و «تعریض»[۶] به کار رفته است. باید توجه داشت که معنای تعریض و توریه دارای وجوه متفاوتی نیز هستند.[۷] در اصطلاح فقهی توریه آن است که متکلم از سخن خود معنایی را جز آنچه مخاطب میفهمد(معنای خلاف ظاهر) اراده کند.[۸]
مصادیق توریه در قرآن و روایات
مصداق توریه در صورتی صحیح است که مراد گوینده عرفاً روشن باشد و در صورتی که شنونده به دلیلی از قبیل کوتاهی در فهم متوجه کلام گوینده نشود، توریه مصداق نمییابد.[۹] برخی نیز توریه را فهماندن معنایی غیر از معنای بیان شده توسط گوینده تعریف کردهاند.[۱۰] بعضی از فقها قائلند که توریه علاوه بر اقوال، در افعال هم صورت میگیرد.[۱۱] باید توجه داشت که در قرآن واژه توریه استفاده نشده، اما در تفسیر برخی آیات به آن اشاره شده است.
- بیماری حضرت ابراهیم(ع)
در داستان بتشکنی حضرت ابراهیم(ع)، هنگامی که قوم او را دعوت به شرکت در جشن کردند وی در جواب آنان بیماری را عذری برای نرفتن خود به جشن بیان میکند.[۱۲] برخی از مفسران شیعه[۱۳] و اهل سنت[۱۴] این کلام حضرت ابراهیم را بر توریه حمل کرده و چنین تفسیر نمودهاند که مراد وی، بیمار شدن در آینده و یا بیماری قبل از مرگ و همچنین خود مرگ بوده است.[۱۵]
علامه مجلسی تصریح دارد که بسیاری از روایات جهت تجویز توریه به این آیات استناد کردهاند.[۱۶] در مقابل این نظر، علامه طباطبایی چنین استدلال میآورد که دلیل بر بیمار نبودن حضرت ابراهیم(ع) وجود ندارد[۱۷] و اصولاً سخن گفتن به روش توریه، چون موجب سلب اعتماد از گفتار پیامبران میشود، برای آنان روا نیست.[۱۸]
پس از شکستن بتها توسط حضرت ابراهیم(ع) هنگامی که او را دستگیر و از او بازخواست کردند، وی این عمل را به بت بزرگ نسبت میدهد. مفسران چنین بیان میکنند که مراد حضرت ابراهیم(ع) این بوده که اگر این بتها سخن میگویند پس شکستن آنها نیز کار بت بزرگ است و برای اثبات بطلان اعتقاد بتپرستان عمل را به شرطی محال تعلیق میکند.[۱۹] در تایید این نظر روایاتی نیز بیان شده است.[۲۰]
همچنین برخی از مفسران واژه خطیئه در سوره شعرا[۲۱] که درباره گفتارهای حضرت ابراهیم ذکر شده را توریه تفسیر کرده[۲۲] و نظر مخالف آن مبنی بر دروغ گفتن و انجام گناه توسط او، که با عصمت انبیا ناسازگار است را رد نمودهاند.[۲۳]
- داستان سرقت برادران یوسف(ع)
داستان برادران حضرت یوسف(ع) در بازگشت از مصر که اشاره به اعلان سرقت توسط آنها و پیدا شدن جام پادشاه همراه کاروان آنها شده[۲۴] برخی از مفسرین آن را توریه دانسته و مراد از آن را سرقت یوسف از پدرش و یا در مقام استفهام گرفتهاند. این تفسیر در روایات نیز تایید شده است.[۲۵]
آیات دیگری نیز هستند که مفسران آنها را مصداق توریه و یا دارای اشاره به این موضوع دانستهاند. از این آیات میتوان به آیه ۷۳ سور کهف[۲۶] و آیه ۱۲۵ سوره نحل[۲۷] و همچنین آیات دیگری از سوره یوسف اشاره نمود.[۲۸]
همچنین به موجب احادیث و داستانهای تاریخی، گاه مصالح مهمی وجود داشته که به اقتضای آنها پیامبران و امامان(ع) و بزرگان دینی دربارۀ اموری با توریه سخن میگفتند.[۲۹]
برای نمونه میتوان به روایتی اشاره کرد که بر طبق آن امام صادق(ع) توریه یکی از یاران خود را در برابر فردی از مخالفان که در حضور ایشان بود، تأیید فرمود.[۳۳] در سخنان امامان، تقیه و توریه مایه رحمت الاهی بر شیعیان و موجب حفظ و سلامت مؤمنان از شر کافران و بدکاران خوانده شده است.[۳۴] با توجه به کثرت وقوع توریه در سخنان امامان، آنان خود بر ضرورت درایت و تأمل در احادیث، به منظور بازشناسی موارد تقیه و توریه از دیگر موارد، تأکید کردهاند.[۳۵]
|
حکم توریه در منابع فقهی
در منابع فقهی، توریه به عنوان یکی از راههای نجات از دروغگویی و سوگند دروغ، در ابواب گوناگون مطرح شده است. تاکید بر این مساله برای روشن شدن تفاوت دروغ و توریه و نیز خارج کردن توریه از موضوع دروغ لازم است.
- فقهای شیعه
شیخ انصاری[۳۸] نظر مشهور فقهای شیعه را وجوب توریه دانسته است.[۳۹] یکی از دلایل این نظر، آن است که در فرض امکان توریه، شرط جایز بودن دروغ که اضطرار است دیگر وجود ندارد و در این صورت دروغ جایز نیست.[۴۰] در مقابل این استدلال، به نظر برخی فقها، احادیثی که دروغ را در مواردی اجازه داده، قید ناتوان بودن از توریه را ذکر نکرده است[۴۱] همچنین اجبار بر توریه خود باعث سختی در عمل میشود. بسیاری از فقها نیز توریه را بهتر و نزدیک به احتیاط و راهی برای خروج از دروغ دانستهاند.[۴۲]
- فقهای اهل سنت
فقهای اهل سنت درباره وجوب توریه در موارد اضطرار بر کذب، اختلاف نظر دارند.[۴۳] فقهای اهل سنّت نیز با استناد به حدیث نبوی «اِنّ فی المَعاریضِ...» توریه را راهی برای پرهیز از دورغ به شمار آوردهاند.[۴۴] هرچند تعدادی از فقهای اهل سنّت اصولاً کذب را در هیچ موردی جایز ندانسته و موارد کذب مُجاز از جمله دروغ در جنگ را بر توریه حمل کردهاند.[۴۵]
- نظر مشهور در فقه
نظر مشهور در فقه اسلامی این است که توریه اصولاً مصداق دروغ نیست، زیرا دروغ سخنی است که مقصود گوینده، با آنچه واقعیت است مطابقت ندارد در حالی که توریه اینگونه نیست.[۴۶]
مخالفان جواز توریه
با اینهمه، برخی فقها با این استدلال که معیار صدق و کذب سخن، انطباق معنای ظاهر آن با واقعیت است نه انطباق معنای مراد با واقعیت، توریه را نوعی کذب شمردهاند.[۴۷] شماری دیگر در فرضی که استفادۀ لفظ در معنایی که مراد گوینده است، از باب مجاز و نیازمند قرائن یا قیودی باشد که در سخن وجود ندارد، آن را مصداق دروغگویی میدانند.[۴۸] صاحب جواهر [۴۹] در پارهای موارد توریه را عرفاً مصداق کذب میشمارد. برخی نیز قائلند که مفسده کذب، یعنی در جهل افکندن شنونده، در توریه هم وجود دارد.[۵۰] برخی منابع اهل سنّت کذب را بر دو قسم دانسته و دروغگویی را در برابر توریه کذب محض، حقیقی یا خالص خواندهاند.[۵۱] اطلاق کذب بر توریه در این منابع برگرفته از متن حدیثی است که واژه کذب در آن بر مفهوم توریه حمل شده است؛ از این رو برخی مؤلفان، اطلاق مزبور را مجازی و ناشی از شباهت میان توریه(معاریض) و کذب شمرده و به رغم وجود این شباهت، حکم فقهی آن دو را یکسان ندانستهاند.[۵۲]
انواع و احکام توریه
- توریه ابتدایی
هرچند حکم فقهی توریه ابتدایی، توریهای که بدون ضرورت صورت گیرد، کمتر در منابع فقهی مطرح شده، اما برخی فقها، به ویژه آنان که توریه را موضوعی خارج از کذب میدانند، به جواز آن با شرایطی، تصریح و به احادیث هم استناد کردهاند.[۵۳] برخی فقهای اهل سنّت چنین توریهای را با استناد به احادیث یا با استدلال به مصداق تدلیس، جایز ندانستهاند.[۵۴]
- توریه در هنگام ضرورت
برخی از فقیهان توریه را نوعی از کذب به شمار آوردهاند. آنان نیز توریه را مانند دروغ در هنگام ضرورت جایز دانستهاند.[۵۵] در منابع فقهی، تصریح به جواز توریه یا وجوب آن عمدتاً در ابوابی آمده که به مباحثی چون دروغ ناشی از اضطرار از جمله سوگند دروغ و اکراه بر انجام دادن معاملات پرداختهاند. درصورتی که شخص مضطر برای دفع آزار و ستم دیگران از جان یا مال خود یا وابستگانش ناگزیر به سوگند دروغ باشد، فقها به استناد آیات و احادیث و ادله عام دیگر، توریه را برای او جایز دانستهاند؛[۵۶] این امور در باب بازگرداندن ودایع و ناتوانی مالی در پرداخت وام که اقرار به آنها ضرر شدید برای شخص در بردارد نیز اجرا میگردد.[۵۷]
- حکم توریه در فرض اضطرار به کذب
موضوع مهم فقهی در فرض اضطرار به کذب آن است که آیا اگر شخصی بتواند با توریه کردن از کذب رهایی یابد، این کار بر او واجب است یا نه؟ بسیاری از فقها توریهخ را نزدیک به احتیاط و راهی برای فرار از دروغ بیان کردهاند.[۵۸]
- حکم توریه در اکراه بر عقود
به نظر شیخ انصاری[۵۹] فقهای شیعه در فرض اکراه بر عقود و ایقاعات، مانند اکراه بر اجرای صیغه طلاق بر خلاف موارد اضطرار بر کذب قائل به وجوب توریه نشدهاند.[۶۰] نظر مشهور اهل سنّت نیز عدم وجوب توریه در صورت اکراه است.[۶۱] شیخ انصاری[۶۲] وجود تفاوت مذکور را چنین توجیه میکند که در اکراه در معامله خود معامله واقعی مورد اکراه است که در ادله مربوط به آن، ناتوانی از توریه شرط نشده، ولی در اضطرار بر کذب با فرض امکان توریه اضطرار تحقق نمییابد.[۶۳]
شروط جواز یا وجوب توریه
- ضایع نشدن حق دیگران
شرط مهم جواز یا وجوب توریه، که فقها به ویژه درباره توریه در سوگند خوردن ذکر کردهاند، آن است که توریه موجب ضایع کردن حق دیگران و ستم بر آنان نشود، حتی فقهایی که جواز توریه را منوط به تحقق ضرورت یا مصلحت نکردهاند، به لزوم این شرط قائلاند.[۶۴]
- تحقق اضطرار
شرط دیگری که برخی برای وجوب و جواز توریه قائلاند، تحقق اضطرار است، یعنی عاملی که نیاز به سخن گفتن یا سوگند خوردن یا بر زبان آوردن صیغه عقد را ایجاب کند،[۶۵] برخی نیز صرفاً وجود نیاز و مصلحت را لازم دانستهاند[۶۶] و برخی دیگر، وجود اغراض کم اهمیت، مانند تأدیب و مزاح، را کافی شمردهاند.[۶۷] البته توریه معمولاً در منابع فقهی در حالاتی مطرح میشود که ضرورتی موجب دروغ گفتن شده و در موارد وجوب توریه، تحقق این شرط، مفروض است.
محمدصالح بن احمد مازندرانی در شرح اصول کافی در ذیل حدیث نبوی که سه مورد از موارد جواز دروغ را برشمرده بر این باور است که توریه خودش به تنهایی مجوز گفتن دروغ نیست بلکه باید عذری برای دروغ گفتن باشد(مانند اصلاح میان مردم، جلب رضایت همسر، خدعه در جنگ) و توریه را به این منظور دانسته که آدمی نفسش عادت به تکرار دروغ (حتی در مواردی که عذر دارد) پیدا نکند زیرا انسان با تکرار کار حرام هر چند از روی عذر دیگر وحشتی از انجام کار حرام ندارد مانند کسی که پیوسته به جهت عذری شراب نوشیده قطعاً وحشتش مثل کسی نیست که حتی یک بار هم شراب ننوشیده است. [۶۸]
- مفسده نداشتن
برخی فقها شرط جواز توریه را همراه نبودن با مفسده و حرام بیان کردهاند. در غیر این صورت توریه حرام خواهد بود.[۶۹] از جمله مصادیق این امر، حرمت توریه در مواردی است که بیان کردن و اظهار واقعیت واجب است، مانند لزوم بیان کردن واقع در بیع مرابحه.[۷۰]
- توانایی بر توریه
همچنین فقها شرط وجوب توریه را در موارد اضطرار یا اکراه بر کذب، توانایی مضطر یا مُکرَه نسبت به توریه کردن دانستهاند و در غیر این صورت توریه را واجب نمیدانند.[۷۱] شیخ انصاری[۷۲] بر این باور است که حمل سخنانی از امامان(ع) که در مقام تقیه صادر شده بر توریه، از حمل آن بر کذبِ دارای مصلحت، سزاوارتر است.[۷۳]
پانویس
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۵ق، ذیل واژه «وری»؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۱۴۰۷ق، ذیل «وری».
- ↑ جوهری، صحاح اللغه، ج۶، ۲۵۲۳
- ↑ رجوع کنید به تفتازانی، کتاب المطول با حواشی میرسید شریف جرجانی، قم، ص۴۲۵؛ زرکشی، البرهان، ۱۴۱۰ق، ج ۳، ص۴۹۳؛ دَسوقی، حاشیة علی شرح العلامة سعدالدین التفتازانی، استانبول، ج۲، ص۵۲۹-۵۳۰؛ هاشمی، جواهر البلاغه، ۱۳۶۹ش، ص۳۷۷-۳۷۸؛ نجفی اصفهانی، وقایه الأذهان، ۱۴۱۳ق، ص۸۸-۹۰
- ↑ رجوع کنید به بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۱۰، ص۱۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۱۰، ص۵۹۴
- ↑ رجوع کنید به ابن قُدامه، المغنی، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۲۴۲، ۲۴۵
- ↑ رجوع کنید به ابن قَیم جَوزِی، اعلام الموقعین، بیروت، ج۳، ص۲۳۵؛ نراقی، جامع السعادات، ۱۳۷۵ق، ج۲، ص۳۲۳-۳۲۵
- ↑ عسکری، معجم الفروق اللغویه، ۱۴۱۲ق، ص۱۲۷-۱۲۸؛ قلعه جی، الموسوعه الفقهیه المیسره، ۱۴۲۱ق؛ الموسوعه الفقهیه، ۱۴۰۸ق، ذیل «تعریض»؛ کنایه
- ↑ رجوع کنید به طُرَیحی، مجمع البحرین، ۱۳۶۲ش، ذیل «وری»؛ جرجانی، کتاب التعریفات، ۱۴۰۵ق، ص۹۷؛ سیوطی، الاتقان، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۸۳
- ↑ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج۱، ص۳۹۸-۳۹۹، ج۳، ص۳۰۱؛ روحانی، منهاج الفقاهه، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۲۶
- ↑ رجوع کنید به انصاری، کتاب المکاس و شرح الارشاد، ۱۴۱۶ق، ص۵۰؛ غدیری، القاموس الجامع، ۱۴۱۸ق، ذیل واژه
- ↑ ابن قیم جوزی، اعلام الموقعین، بیروت، ج۳، ص۲۳۹؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۷۰؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲
- ↑ سوره صافات، آیه۸۸-۸۹
- ↑ رجوع کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۲۶ق؛ طباطبائی، ذیل آیات ؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج ۱، ص۳۹۹-۴۰۰، ۴۰۲
- ↑ از جمله جَصّاص، احکام القرآن، ۱۴۰۵ق، ج ۴، ص۳۹۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت؛ ثعالبی، الجواهرالحسانن، بیروت؛ آلوسی، روح المعانی، مصر، ذیل آیات
- ↑ برای معانی دیگر رجوع کنید به ابن جوزی، زادالمسیر، ۱۴۰۴ق، ذیل آیه؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج۱، ص۴۰۲
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۲، ص۵۰
- ↑ طباطبایی، ذیل آیات
- ↑ مقایسه کنید با طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۲۶ق، ذیل سوره انبیاء آیه ۶۳
- ↑ رجوع کنید به زمخشری؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۲۶ق؛ ابن جوزی، زادالمسیر، ۱۴۰۴ق؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به طباطبائی، ذیل آیه؛ برای دیگر تفاسیر آیه مبنی بر توریه رجوع کنید به زمخشری، همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۵۴، ج۶۹، ص۲۳۹-۲۴۰
- ↑ سوره شعرا، آیه۸۲
- ↑ رجوع کنید به نَوَوی، شرح النووی، ۱۳۹۲ق، ج ۱۵، ص۱۲۳؛ رجوع کنید به بیضاوی، انوارالتنزیل، ۱۴۱۶ق؛ شوکانی، فتح القدیر، بیروت، ذیل شعراء: ۸۲
- ↑ سرخسی، کتاب المبسوط، ۱۴۰۶ق، ج ۳۰، ص۲۱۱
- ↑ سوره یوسف، آیه ۷۰
- ↑ رجوع کنید به بیضاوی، انوارالتنزیل، ۱۴۱۶ق؛ آلوسی، روح المعانی، مصر، ذیل آیه ؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۲۴۱، ج ۷۲، ص۴۲۵؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج ۱، ص۳۹۹-۴۰۰، ۴۰۲-۴۰۳؛ برای معانی دیگر رجوع کنید به نَحّاس، معانی القرآن الکریم، ۱۴۰۸-۱۴۰۹ق؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به طبری، جامع البیان، بیروت؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۲۶ق؛ بیضاوی، انوارالتنزیل، ۱۴۱۶ق، ذیل آیه ۷۳ و ۸۸ سوره کهف
- ↑ رجوع کنید به قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به طبری، جامع البیان، بیروت، ذیل آیه؛ برای آیات دیگر رجوع کنید به زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۴۹۳-۴۹۴؛ سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۸۳ ۸۴
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۰۹، ج ۲۶، ص۲۲۶، ج ۵۲، ص۱۲۰
- ↑ رجوع کنید به ابن اثیر، النهایه، ۱۳۸۳م، ج ۴، ص۱۶۰؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۸، ص۱۱۷؛ نراقی، جامع السعادات، ۱۳۷۵ق، ج۲، ص۳۲۳
- ↑ رجوع کنید به ابوداوود، سنن ابی داود، قاهره، ج ۳، ص۲۲۴؛ برای نمونههای دیگر توریه در سیره آن حضرت رجوع کنید به بخاری جُعْفی، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۲۱-۱۲۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۲۳۹)
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۳۱، ص۵۰۳-۵۰۵، ج ۹۷، ص۱۳۱؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۲۶۶؛ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۱ق، ج ۲، ص۳۷۰-۳۷۱
- ↑ نیز رجوع کنید به تفسیر منسوب به امام عسکری، ۱۴۰۹ق، ص۳۵۵-۳۵۶
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۴۴۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۳۲۸، ج۶۵، ص۳۳، ج۶۸، ص۱۵۱۶، ج۷۲، ص۴۰۴-۴۰۵
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص۱۸۴
- ↑ رجوع کنید به سرخسی، کتاب المبسوط، ۱۴۰۶ق، ج۳۰، ص۲۱۳؛ ابن قیم جوزی، اعلام الموقعین، بیروت، ج۳، ص۱۹۱-۱۹۵؛ خطیب شِرْبینی، مغنی المحتاج، بیروت، ج۴، ص۳۲۱
- ↑ رجوع کنید به تفسیر منسوب به امام عسکری، ۱۴۰۹ق، ص۳۵۶-۳۵۷؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۷-۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۲۶۳-۲۶۴
- ↑ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۶ق، ص۵۱
- ↑ نیز رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۴۰۸، ج۶۹، ص۲۵۲؛ نیز برای موارد تصریح به وجوب رجوع کنید به محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۸۰؛ علامه حلّی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۴۶
- ↑ رجوع کنید به آشتیانی، کتاب القضاء، ۱۳۶۳ش، ص۲۲۳-۲۲۴؛ همدانی، القضاء الاسلامی، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۸۱۹
- ↑ رجوع کنید به نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۱۲ق، ج۱۲، ص۴۶۱؛ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۶ق، ص۵۱؛ نیز رجوع کنید به خوانساری، جامع المدارک، ۱۳۶۴ش، ج۵، ص۶۶
- ↑ رجوع کنید به انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۶ق، ص۵۰؛ و نیز به توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۸
- ↑ رجوع کنید به ابن قیم جوزی، اعلام الموقعین، بیروت، ج۳، ص۲۳۵؛ ابن مفلح مقدسی، الفروع فی فقه الامام احمد بن حنبل، ۱۴۲۱ق، ج ۳، ص۶۳۱-۶۳۲، حاشیة مَرداوی
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به شوکانی، نیل الاوطار، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۱۱۰-۱۱۱
- ↑ رجوع کنید به نووی، شرح النووی، ۱۳۹۲ق، ج۱۲، ص۵۴، ج۱۶، ص۱۵۸؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۶، ص۱۵۹-۱۶۰
- ↑ رجوع کنید به انصاری، کتاب المکاسب و شرح الارشاد، ۱۴۱۶ق، ص۵۰؛ اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۳۱-۳۲؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج۱، ص۳۹۵-۳۹۸
- ↑ رجوع کنید به میرزای قمی، قوانین الاصول، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۴۱۹؛ رشتی، بدائع الافکار، قم، ص۲۶۲؛ نیز رجوع کنید به ابن تَیمیه، کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیة فی الفقه، قاهره، ج۲۸، ص۲۲۳؛ همدانی، القضاءالاسلامی، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۴؛ هاشمی شاهرودی، محاضرات فی الفقه الجعفری، ۱۴۸ق، ج۱، ص۴۷۶
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۰۷-۴۰۸
- ↑ رجوع کنید به نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۳۸۹
- ↑ رجوع کنید به ابن قیم جوزی، اعلام الموقعین، بیروت، ج۳، ص۲۳۶؛ نیز رجوع کنید به انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۶ق، ص۵۰
- ↑ رجوع کنید به ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۶، ص۱۶۰، ۳۹۱؛ شوکانی، نیل الاوطار، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۸۵؛ ابن عابدین، حاشیه ردّ المحتار، شرح تنویر الابصار، ۱۳۹۹ق، ج۶، ص۴۲۸
- ↑ رجوع کنید به ابن جوزی، زادالمسیر، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۳۶۰-۳۶۱؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۱۷؛ نیز برای اطلاق مشابه در منابع امامی رجوع کنید به همدانی، القضاء الاسلامی، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۵-۱۶؛ امام خمینی، المکاسب المحرمه، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۴۳
- ↑ رجوع کنید به ابن مُفْلِح حنبلی، المبدع فی شرح المقنع، ۱۴۱۸ق، ج۹، ص۲۸۲؛ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۰۷؛ خطیب شربینی، مغنی المحتاج، بیروت، ج۴، ص۳۲۱؛ همدانی، القضاءالاسلامی، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۴-۱۶؛ امام خمینی، المکاسب المحرمه، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۴۷-۴۹
- ↑ رجوع کنید به ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۱۰، ص۵۹۵؛ ابن مفلح حنبلی، المبدع، ۱۴۱۸ق، ج۹، ص۲۸۲
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۴۹؛ مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۰۸
- ↑ رجوع کنید به سرخسی، کتاب المبسوط، ۱۴۰۶ق، ج۳۰، ص۲۱۱-۲۱۲؛ همدانی، القضاءالاسلامی، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۶۱۸
- ↑ رجوع کنید به طوسی، النهایه، قم، ص۵۵۹؛ ابن بَرّاج، المهذب، ۱۴۱۰ق، ص۷۸؛ ابن حمزه، الوسیله، ۱۴۰۸ق، ص۱۲۲؛ بیهقی نیشابوری، مصباح الشیعه، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۱؛ ابن زهره، الغنیة، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۸؛ خطیب شربینی، مغنی المحتاج، بیروت، ج ۳، ص۸۸؛ همچنین رجوع کنید به ابن ادریس حلّی، السرائر، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵؛ محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۲؛ طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، قم، ج ۳، ص۲۰۴؛ نیز برای این فروع و موارد دیگر رجوع کنید به مفید، المقنعه، ۱۴۱۰ق، ص۵۵۷؛ سلاّ ر دیلمی، المراسم العلویه، ۱۴۱۴ق، ص۱۸۸؛ طوسی، النهایه، قم، ص۶۰۳؛ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۹ق، ج ۱۱، ص۲۹۲؛ خطیب شربینی، مغنی المحتاج، بیروت، ج۳، ص۳۶۹
- ↑ رجوع کنید به انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۶ق، ص۵۰؛ و نیز به توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۸
- ↑ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۶ق، ص۵۲
- ↑ نیز رجوع کنید به همدانی، القضاء الاسلامی، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۹-۲۰؛ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۲، ۲۰۶؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۶۵، ۳۸۸
- ↑ رجوع کنید به نووی، منهاج الطالبین، بیروت، ج۱، ص۱۰۷؛ خطیب شربینی، مغنی المحتاج، بیروت، ج۳، ص۲۹۰
- ↑ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۶ق، ص۵۲، ۱۲۱
- ↑ رجوع کنید به همدانی، القضاءالاسلامی، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۰
- ↑ رجوع کنید به نووی، شرح النووی، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۱۲۴؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۱۰، ص۵۹۵؛ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۰۷؛ برای ادله رجوع کنید به همدانی، القضاءالاسلامی، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۱-۲۵؛ ابن قدامه، المغنی لابن قدامه، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۲۴۳-۲۴۴؛ بَحْرانی، الحدائق الناضره، قم، ج۲۱، ص۴۱۰، ج۲۵، ص۳۸۸-۳۸۹؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۳۸۷؛ فخرالمحققین، ایضاح الفوائد، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۴۶؛ ابن مفلح حنبلی، المبدع، ۱۴۱۸ق، ج ۷، ص۳۷۵
- ↑ رجوع کنید به غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۴۹؛ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۰۷
- ↑ رجوع کنید به نووی، شرح النووی، ۱۳۹۲ق، ج۱۴، ص۱۲۴؛ ابن قیم جوزی، اعلام الموقعین، بیروت، ج ۳، ص۲۳۶؛ شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۰۷؛ نراقی، جامع السعادات، ۱۳۷۵ق، ج۲، ص۳۲۳
- ↑ رجوع کنید به غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۴۹
- ↑ مازندرانی، شرح اصول الکافی، با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، ج۹، ص۴۰۶.
- ↑ رجوع کنید به شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ص۵۰؛ همدانی، القضاءالاسلامی، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۳
- ↑ رجوع کنید به سرخسی، کتاب المبسوط، ۱۴۰۶ق، ج۱۳، ص۷۸؛ ابن قیم جوزی، اعلام الموقعین، بیروت، ج۳، ص۲۳۵.
- ↑ رجوع کنید به طوسی، النهایه، قم، ص۵۵۹؛ خطیب شربینی، مغنی المحتاج، بیروت، ج۳، ص۸۸
- ↑ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۶ق، ص۵۲
- ↑ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۳۱۷ش، ج۱، ص۴۱۱-۴۱۳
منابع
- ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، بیروت: چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، ۱۳۸۳ق ـ۱۹۶۳م؛ قم، چاپ افست، ۱۳۶۴ش.
- ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی بن حجر أبوالفضل، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، داراالمعرفه، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، ۱۳۷۹ق.
- ابن زهره، حمزه بن علی، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، تحقیق ابراهیم بهادری، قم: موسسه امام صادق(ع)، ۱۳۷۵ش.
- ابن عابدین، محمد امین بن عمر، حاشیه ردّالمحتار علی الدر المختار، شرح تنویر الابصار، چاپ افست، بیروت: [بینا]، ۱۳۹۹ق-۱۹۷۹م.
- ابن قدامه، أبومحمد موفقالدين عبدالله بن أحمد بن محمد بن قدامه الجماعيلی المقدسی، المغنی لابن قدامه، چاپ افست، بیروت، ۱۴۰۳ق-۱۹۸۳م.
- ابن قیم جوزی، اعلام الموقعین عن رب العالمین، بیروت: چاپ طه عبدالرؤف سعد، [بیتا].
- ابن کثیر، ابوالفدا اسماعیل، تفسیرالقرآن العظیم، بیروت: چاپ محمود عبدالقادر ارناؤوط، ۱۴۲۰ق ـ ۱۹۹۹ق.
- ابن مفلح حنبلی، إبراهيم بن محمد بن عبدالله بن محمد، المبدع فی شرح المقنع، بیروت: دارا الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- ابن مفلح مقدسی، موفق الدين أبو محمد عبد الله بن أحمد بن محمد، الفروع فی فقه الامام احمد بن حنبل و معه تصحیح الفروع *لعلی بن سلیمان مرداوی، مقدمه و تحقیق محمود ارناووط و یاسین محمود الخطیب، جده: [بینا]، ۱۴۲۱ق.
- ابنادریس حلّی، محمدبناحمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- ابنبراج، عبدالعزیزبننحریربنعبدالعزیز طرابلسی، المهذب، چاپ علی اصغر مروارید، بیروت: دارالتراث، ۱۴۱۰ق-۱۹۹۰م.
- ابنتیمیه، کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیة فی الفقه، قاهره: چاپ عبدالرحمان محمدقاسم عاصمی نجدی، [بیتا].
- ابنجوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، بیروت: [بینا]، ۱۴۰۴ق-۱۹۸۴م.
- ابنحمزه، محمد بن علی، الوسیله الی نیل الفضیله، تحقیق: محمد حسون، قم: مکتبه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۸ق.
- ابی داوود، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، قاهره: چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، [بیتا]؛ بیروت: چاپ افست، [بیتا].
- اصفهانی، محمدحسین، بحوث فی الاصول، قم: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- امام خمینی، روح اللّه، المکاسب المحرمه، قم: چاپ مجتبی تهرانی، ۱۳۸۱ش.
- آشتیانی، محمدحسن بن جعفر، کتاب القضاء، قم: [بینا]، ۱۳۶۳ش.
- آلوسی، محمودبن عبدالله، روح المعانی، مصر: اداره الطباعة المنیریه، [بیتا].
- بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، قم: [بینا]، ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش.
- بخاری جعفی، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، استانبول: [بینا]، ۱۴۰۱ق ـ ۱۹۸۱م.
- بیضاوی، عبداللّه بن عمر، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، بیروت: چاپ عبدالقادر عشاحسونه، ۱۴۱۶ق ـ۱۹۹۶م.
- بیهقی نیشابوری، محمدبن حسین کیدری، اصباح الشیعه بمصباح الشریعه، تحقیق ابراهیم بهادری، قم: مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۷۴ش.
- بیهقی، احمدبن حسین، السنن الکبری، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت: داراالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق ـ۲۰۰۳م.
- تفتازانی، مسعودبن عمر، کتاب المطول با حواشی میرسید شریف جرجانی، قم: داوری، [بیتا].
- التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمدالحسن بن علی العسکری، چاپ محمدباقر ابطحی، قم: مدرسة الامام المهدی(ع)، ۱۴۰۹ق.
- توحیدی، محمدعلی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، قم: مؤسسه احیاء آثار الامام الخویی، ۱۳۱۷ش.
- ثعالبی، عبدالرحمان بن محمد، الجواهرالحسان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، [بیتا].
- جرجانی، علی بن محمد، کتاب التعریفات، بیروت: چاپ ابراهیم ابیاری، ۱۴۰۵ق ـ ۱۹۸۵م.
- جصاص، احمدبن علی، کتاب احکام القرآن، بیروت: چاپ محمدصادق قمحاوی، ۱۴۰۵ق.
- خطیب شربینی، محمدبن احمد، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، مع تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت، دارالفکر، [بیتا].
- خوانساری، احمد، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، تصحیح علیاکبر خوانساری، تهران: مکتبه الصدق، ۱۳۶۴ش.
- دسوقی، محمدبن احمد، حاشیة علی شرح العلامة سعدالدین التفتازانی علی المتن التلخیص، استانبول: [بیتا]؛ اصفهانی، چاپ افست، [بیتا].
- رشتی، حبیب اللّه بن محمدعلی، بدائع الافکار، قم: موسسه آل البیت، [بیتا].
- روحانی، محمدصادق، منهاج الفقاهه التعلیق علی مکاسب الشیخ الاعظم، قم: انوار الهدی، ۱۳۷۶ش.
- زرکشی، محمدبن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، بیروت: چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، ۱۴۱۰ق-۱۹۹۰م.
- سلاّر دیلمی، حمزه بن عبدالعزیز، المراسم العلویه فی الاحکام النبویه، قم: چاپ محسن حسینی امینی، ۱۴۱۴ق.
- سیوطی، جلالالدین عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: الهیئه المصریه العامه للکتاب، ۱۳۹۴ق-۱۹۷۳م.
- شمس الائمه، محمدبن احمد بن ابی سهل سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت: دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق-۱۹۸۶ق.
- شوکانی الیمنی، محمد بن علی بن محمد بن عبدالله، فتح القدیر، بیروت: دارالفکر، [بیتا].
- شوکانی الیمنی، محمد بن علی بن محمد بن عبدالله، نیل الاوطار، مصر، دارا الحدیث، ۱۹۹۳م-۱۴۱۳ق.
- شهیدثانی، زینالدین بن علی بن احمد عاملی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم: مؤسسه المعارفالاسلامیه، ۱۴۱۳-۱۴۱۹ق.
- شیخ انصاری، مرتضی بن محمدامین، کتاب المکاسب و شرح الارشاد، قم: چاپ افست، ۱۴۱۶ق.
- طباطبائی، محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، قم، چاپ محمدحسین طباطبائی، مکتبه الداوری، [بیتا].
- طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج، بیروت، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، ۱۴۰۱ق-۱۹۸۱ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، لبنان، داراالعلوم، ۱۴۲۶ق.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان لتفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، [بیتا].
- طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، تهران، چاپ احمد حسینی، ۱۳۶۲ش.
- طوسی، محمدبن حسن، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، قم، قدس محمدی، [بیتا].
- عسکری، حسن بن عبداللّه، معجم الفروق اللغویه، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- علامه حلّی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، قم: چاپ فارس حسّون، ۱۴۱۰ق.
- غدیری، عبداللّه عیسی ابراهیم، القاموس الجامع للمصطلحات الفقهیه، بیروت، دارالمحجه البیضاء، ۱۴۱۸ق-۱۹۹۸م.
- غزالی، محمدبن محمد، احیاء علوم الدین، تصحیح حافظ عراقی و عبدالرحیم بن حسین، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۶ق-۱۹۸۶م.
- فخرالمحققین، محمدبن حسن، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، قم، چاپ حسین موسوی کرمانی و علیپناه اشتهاردی و عبدالرحیم بروجردی، ۱۳۸۷ـ۱۳۸۹ش، چاپ افست، ۱۳۶۳ش.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، ۱۴۰۵ق.
- فیروزآبادی، مجدالدين أبوطاهر محمد بن يعقوب، القاموس المحیط، بیروت، مؤسسه الرساله للطباعه والنشر والتوزيع، ۱۴۰۷ق-۱۹۸۷م.
- قرطبی، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالفکر، [بیتا].
- قلعه جی، محمد رواس، الموسوعه الفقهیه المیسره، کویت، وزاره الأوقاف والشئون الإسلاميه، ۱۴۲۱ق-۲۰۰۰م.
- مازندرانی، ملا صالح، شرح اصول الکافی، با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، بی تا، بی جا، بی نا.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، دارا الحیاء التراث، ۱۴۰۳ق.
- محقق حلّی، جعفربن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین قم: محمدعلی بقال، ۱۴۰۸ق.
- مفید، محمدبن محمد، المقنعه، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، قم، مدره الامام علی بن ابیطالب(ع)، ۱۴۲۵ق.
- الموسوعه الفقهیه، کویت: وزاره الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ۱۴۰۸ق-۱۹۸۷م.
- میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن، قوانین الاصول، چاپ سنگی تهران، ۱۳۰۸-۱۳۰۹ق، چاپ افست، ۱۳۷۸ش.
- نجفی اصفهانی، ابوالمجد محمدرضا بن محمدحسين بن محمدباقر بن محمدتقى ايوان كيفى، وقايه الأذهان والألباب و لباب أصول السنه والكتاب، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۳ق.
- نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت، داراحیا التراث العربی، ۱۴۱۲ق-۱۹۹۲م.
- نحاس، احمدبن محمد، معانی القرآن الکریم، مکه، چاپ محمدعلی صابونی، ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹ق.
- نراقی، محمدمهدی بن ابی ذر، جامع السعادات، نجف، چاپ محمد کلانتر و محمدرضا مظفر، ۱۳۷۵ق-۱۹۵۵م.
- نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸ق.
- نووی، أبو زكريا محيی الدين يحيى بن شرف، شرح النووی علی صحیح المسلم، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۹۲ق.
- نووی، یحیی بن شرف، منهاج الطالبین، بیروت، دارالمعرفه، [بیتا].
- هاشمی شاهرودی، علی، محاضرات فی الفقه الجعفری، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم، دائره المعارف الفقه الاسلامی، ۱۴۰۸ق.
- هاشمی، احمد، جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع، مصر، ۱۳۵۸، قم، چاپ افست، ۱۳۶۹ش.
- همدانی، میرزا حسینقلی القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق،.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله : دانشنامه جهان اسلام