کن فیکون: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز درج الگوی درجه بندی |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
{{اصطلاحات قرآنی}} | {{اصطلاحات قرآنی}} | ||
{{آیات مشهور قرآن}} | {{آیات مشهور قرآن}} | ||
<onlyinclude>{{درجهبندی | |||
| پیوند = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل | |||
| رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل | |||
| جعبه اطلاعات = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->ندارد | |||
| عکس = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->دارد | |||
| ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد | |||
| رعایت شیوهنامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد | |||
| کپیکاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد | |||
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل | |||
| جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد | |||
| شناسه = <!--ناقص، کامل-->ناقص | |||
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->دارد | |||
| جامعیت = <!--ندارد، دارد-->دارد | |||
| زیادهنویسی = <!--دارد، ندارد-->ندارد | |||
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | |||
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | |||
| توضیحات = | |||
}}</onlyinclude> | |||
[[ar:كن فيكون]] | [[ar:كن فيكون]] |
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۰۹
«کُنْ فَیَکونُ» به معنای «باش! پس موجود میشود»، عبارتی است که در قرآن و روایات و اشعار فارسی مطرح شده است. مفسران امامیه این عبارت را بیانی تمثیلی از این حقیقت میدانند که اراده خداوند بر خلقت چیزی مساوی با ایجاد آن چیز است؛ بیآن که حقیقتاً نیازی به امر لفظی «کُن» باشد. اما اکثر اهل سنت، با این تفسیر مخالفند.
«کُنْ فَیکونُ» در قرآن و روایات و اشعار فارسی
عبارت «کُنْ فَیکونُ» به معنای «باش! پس موجود میشود»، در هشت آیه قرآن درباره موضوعاتی چون تولد غیرعادی حضرت عیسی(ع)، آفرینش و وقوع قیامت به کار رفته است.[۱]: «إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ»[۲]؛ یعنی: «[خداوند] هنگامی که چیزی را مقرّر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند)، فقط به آن میگوید: موجود باش! آن نیز فوراً موجود میشود.»[۳]
همچنین در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده که خداوند در بهشت خطاب به بهشتیان میفرماید: من به هر چیزی «کُن» (موجود باش) بگویم، آن چیز موجود میشود؛ اینک این مقام را برای شما قرار میدهم تا به هر چیزی «کُن» بگویید، آن چیز محقق گردد.[۴]
شاعران فارسی زبان، همچون عطار،[۵] مولوی،[۶] سعدی[۷] و نظامی[۸] در اشعار خود، همین عبارت را با مضمون قرآنی در مورد خداوند به کار بردهاند:
تفسیر و معنای «کُنْ فَیکونُ»
اکثر مفسران شیعه امامیه این آیه را بیان تمثیلی از این حقیقت میدانند که خداوند همینکه اراده کند چیزی موجود شود، آن چیز موجود میشود؛ بیآن که حقیقتاً نیازی به امر لفظی «کُن» در خطاب به آن شیء باشد[۹] چون استفاده از لفظ «کُن» برای خلق چیزی، هم مستلزم تَسَلسُل است و هم بیفایده. از آن رو مستلزم تسلسل است که برای ایجاد همین «کُنْ»، به «کُنْ» دیگر نیاز هست و برای ایجاد «کُنْ» اخیر نیز به «کُنْ» دیگر و همینطور تا بینهایت. بیفایدهبودن آن هم به این دلیل است که هنوز آن شیء، موجود نیست که مخاطب «کُنْ» قرار بگیرد، و اگر آن شیء موجود باشد دیگر نیازی به لفظ «کن» ندارد.[۱۰]
مفسران شیعه امامیه به این سخن از امام علی(ع) استناد میکنند:«خداوند هرگاه اراده چیزی کند، میگوید: موجود باش، و بیدرنگ موجود میشود؛ نه به این معنا که صدایی از او در گوشها بنشیند یا فریادی شنیده شود، بلکه سخن خداوند همان چیزی است که ایجاد میکند و صورت میبخشد و پیش از آن چیزی وجود نداشت.»[۱۱]
در تفاسیر عرفانی نیز به این مطلب اشاره شده که «کُنْ فَیکونُ» امری وجودی و همان نفس ظهور اشیاء است.[۱۲]
اما اکثر مفسران اهل سنت، این آیه را تمثیلی توضیح نمیدهند و معتقدند که خداوند برای خلق چیزی، حقیقتاً از لفظ «کُن» استفاده میکند؛ یا به این شکل که خطاب به شیء موجود لفظ «کُن» را استفاده میکند تا حالت آن شیء را تغییر دهد؛[۱۳] و یا خطاب به شیء موجود در علم الهی، این لفظ را به کار میبندد تا آن شیء در خارج نیز ایجاد شود.[۱۴]
پانویس
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- آشتیانی، جلالالدین، شرح بر زادالمسافر، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
- سعدی، مواعظ، غزل ۲۵.
- صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۹۸۱م.
- صدرالمتالهین، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۶۶ش.
- صمدی آملی، داوود، شرح دفتر دل علامه حسنزاده آملی، بیجا، ناشر چاپی: نبوغ؛ ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، بیتا.
- طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- عطار نیشابوری، دیوان اشعار، قصیده ۵.
- فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، علم الیقین، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۱۸ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، انتشارات موسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش.
- مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۳۴۴.
- نظامی، خمسه، لیلی و مجنون، بخش ۱.
- ↑ نگاه کنید به سوره بقره، آیه ۱۱۷؛ سوره آل عمران، آیات ۴۷و۵۹؛ سوره انعام، آیه ۷۳؛ سوره نحل، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۳۵؛ سوره یس، آیه ۸۲؛ سوره غافر، آیه۶۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۱۷؛ سوره آل عمران، آیه ۴۷
- ↑ ترجمه فولادوند.
- ↑ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۹-۱۰؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱۴۱۸ ق، ج۲، ص۱۲۹۲؛ صدرالمتالهین، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۵، ص۱۹۷؛ آشتیانی، شرح بر زادالمسافر، ۱۳۸۱ ش، ج۱، ص۲۱.
- ↑ عطار نیشابوری، دیوان اشعار، قصیده ۵.
- ↑ مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۳۴۴.
- ↑ سعدی، غزلیات، غزل ۲۵.
- ↑ نظامی، خمسه، لیلی و مجنون، بخش ۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۶۸؛طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۲۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۵۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ ش، ج۱۱، ص۲۳۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۱۱۵.
- ↑ طبرسی،الإحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص: ۲۰۳.
- ↑ صمدی آملی، شرح دفتر دل علامه حسنزاده آملی، بیتا، ص۵۲.
- ↑ طبری، الجامع فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص۴۰۵؛ طوسی، التبیان، ج ۱، ص۴۳۲؛ ماوردی، النکت والعیون، ج ۱، ص۱۷۹.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج ۱، ص۴۰۵؛ سمرقندی، تفسیر السمرقندی، ج ۱، ص۸۸؛ طوسی، التبیان، ج ۱، ص۴۳۲؛ ماوردی، النکت والعیون، ج ۱، ص۱۷۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص۳۱۸.