صحف
صُحُف به هر چیزی گفته میشود که معارف، احکام و آیات الهی بر آن نوشته شده باشد. در قرآن و روایات، صحف به صورت کلی بر کتابهای پیامبران و بر برخی کتابهای خاص همچون قرآن و کتاب حضرت ابراهیم اطلاق شده است. صحف به معنای نامه اعمال نیز به کار رفته است.
معنا
صُحُف جمع کلمه «صحیفه»،[۱] در لغت به معنای هر چیز گسترده[۲] یا هر چیزی که بر روی آن مینویسند،[۳] میباشد.
برخی محققان معتقدند «صحف» در اصطلاح به معنای آن چیزی است که معارف الهی، احکام و آیاتی که بر پیامبران نازل شده، در آن نگاشته شده است. جنس این صحف با توجه به زمانهای مختلف، متفاوت بوده است: در برخی زمانها از جنس چوب، گاهی پوست دباغی شده، و گاهی کاغذ و ... بوده است.[۴]
کتابهای آسمانی
در آیه ۱۳۳ سوره طه، خداوند از کتابهایی که بر انبیاء نازل شده با تعبیر «صحف» یاد کرده است.[۵]
همچنین در آیه ۵۲ سوره مدثر آمده که «هر کدام از آنها انتظار دارد صحف سرگشاده و جداگانهای (از سوی خدا) برای او فرستاده شود». مفسران مقصود از «صحف» در این آیه را کتاب آسمانی دانستهاند.[۶]
در قرآن از کتاب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت موسی(ع) با تعبیر «صحف» یاد شده است: «صُحُفِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى» [۷] مفسران مقصود از «صحف موسى» را همان تورات میدانند و همچنین معتقدند «صحف ابراهیم» اشاره به كتاب آسمانى است که بر حضرت ابراهیم نازل شده است.[۸] در روایات از کتابهای حضرت آدم[۹]، شیث[۱۰] و ادریس[۱۱] تعبیر به صحف شده است.
مفسران معتقدند در آیه ۱۳ سوره عبس و آیه ۲ سوره بیّنه، مقصود از کلمه «صحف» قرآن میباشد.[۱۲]
نامه اعمال
در آیه ۱۰ سوره تکویر از نامه اعمال انسان با تعبیر صحف یاد شده است[۱۳]: «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ؛ و در آن هنگام که نامههای اعمال گشوده شود». امام رضا(ع) نیز در روایتی از نامه اعمال با تعبیر «صحف» یاد کرده است.[۱۴]
پانویس
- ↑ قرشی، قاموس قران، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۱۰.
- ↑ قرشی، قاموس قران، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۱۱.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۸۶.
- ↑ مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۱۹۸.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی،۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۲۸.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲۳، ص۲۲۸.
- ↑ سوره اعلی، آیه۱۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۲، ص۵۵۵؛ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۴۵.
- ↑ طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۲۴۹.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۳۴۱.
- ↑ ملاحویش آل غازی، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۱۶۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۶۶۵؛ مغنیه، تفسیر الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۵۹۴.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، داراحیاء التراث، ج۱۰، ص۲۸۳.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۶.
منابع
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: قصیرعاملی، احمد، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
- طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمد جواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، دارالملاک للطباعة و النشر، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: حسین اعلمی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
- قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: سید طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
- مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، دمشق، مطبعة الترقی، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.