تَبَرُّج خودنمایی و آشکار کردن زینت‌های زنانه در انظار عمومی است. این واژه قرآنی از آیه ۳۳ سوره احزاب خطاب به همسران پیامبر(ص) برگرفته شده است؛ اما در تفاسیر، همه زنان را مشمول این حکم دانسته‌اند. تبرج در اسلام حرام است و بر اساس شواهد قرآنی منحصر در زنان نیست.

تعریف و جایگاه

تبرج از واژه برج به معنای «بروز و ظهور» گرفته شده است.[۱] راغب اصفهانی[۲] بُرْج را به‌معنای قصر دانسته و بروج آسمانی را نیز برگرفته از همین معنا برمی‌شمارد. او «ثوب مُبَرَّج» را لباسی دانسته که صورت‌های بروج آسمانی بر آن نقش بسته و زبیاست و تَبَرُّج زن در اظهار زیبایی‌هایش بدان تشبیه شده است؛ بر همین اساس، تبرّج زن را به‌معنای اظهار زیبایی (دست و صورت) وی دانسته‌اند.[۳] در آیه ۳۳ سوره احزاب خطاب به همسران پیامبر(ص) از خودنمایی مانند دوران جاهلیت و آشکار کردن زینت‌های خود برای افراد نامحرم پرهیز داده است.

شمول حکم

مفسران ذیل آیه تبرج، حکم آیه را شامل همه زنان دانسته‌اند و منحصر کردن آن به زنان پیامبر را ناصحیح می‌دانند.[۴] همچنین بنا به گفته مفسران بر دیگر شواهد قرآنی، به ویژه آیه ۳۵ سوره احزاب که هم مردان و هم زنان مسلمان و مؤمن مورد خطاب‌اند، مردان مسلمان نیز ملزم به رعایت حدود شرعی‌اند و تبرّج منحصر به زنان نیست.[۵]

نمونه‌های تبرج

در قرآن کریم، خودنمایی زنان نهی شده و به نمونه‌هایی از آن که می‌توان آنها را از موارد تبرّج به شمار آورد، اشاره شده است، از جمله:

  1. سخن‌گفتن تحریک‌آمیز.[۶]
  2. نمایان‌ساختن زیورهایی که ظاهر نیستند، و کوبیدن پا بر زمین هنگام راه رفتن به قصد جلب‌توجه.[۷]

در احادیث نیز به دیگر مصداق‌های تبرّج اشاره شده و بر نهی از آنها تأکید شده است، از جمله پوشیدن لباس‌های بدن‌نما و شبیه‌ساختن خود به مردان، استعمال بیش از اندازۀ بوی خوش و جز اینها که موجب جلب توجه مردان می‌شود. بیش از همه، سه روایت معروف از قَتاده، مجاهد و مُقاتِل نقل شده است که در هریک تبرّج در جاهلیت به نوعی خودنمایی آشکار به قصد دلربایی از مردان تفسیر شده است.[۸]

حرمت تبرج

بنا بر آیات و احادیث، فقها تبرّج را حرام شمرده‌اند، به این معنا که هرگونه عملی که زن به‌منظور خودنمایی، جلوه‌گری، جلب توجه مردان بیگانه و تأثیر در دل آنان انجام دهد، مصداق تبرّجِ نهی‌شده در قرآن است؛ هرچند که نمونه‌ها و مصادیق آن غالباً به تناسب عادات و فرهنگ دستخوش تغییر است.[۹]

مصادیق

با توجه به مصادیق قرآنی و حدیثیِ تبرّج می‌توان دریافت که این واژه، تنها ناظر به پوشش ظاهری نیست؛ بلکه بیش از آن رفتار و منش غیرمتین (در برابر عفاف) موردنظر است؛ بدین‌جهت تبرّج، معنایی عام‌تر از حجاب و ستر دارد.[یادداشت ۱] همچنین باید متذکر شد که حدود حجاب نه از نفی تبرّج به دست می‌آید و نه احتراز از تبرّج به تنهایی اگرچه از نظر اخلاقی قطعاً ممدوح و در مواردی ضروری است و موجب استغنای زنان مسلمان از حجاب است.

پانویس

  1. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۳۸.
  2. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۳۳۲ش، ص۴۱.
  3. ابن درید، جمهرة اللغة، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۲۶۵؛ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۵ق، ج۶، ص۱۱۵، ذیل «برج».
  4. ابن کثیر، تفسیر القرآن، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۷۹۶؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۱۷۹.
  5. رجوع کنید به طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۱۳.
  6. سوره احزاب، آیه ۳۲.
  7. سوره نور، آیه ۳۱.
  8. ابن کثیر، تفسیر القرآن، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۷۹۷؛ سیوطی، ج۵، ص۱۹۷؛ سابق، ج۲، ص۱۹۰ ۱۹۲.
  9. مصطفوی، التحقیق، ۱۴۱۶ق، ذیل «برج»؛ زحیلی، الفقه الاسلامی، ۱۴۱۸ق، ج۹، ص۶۸۵۲.

یادداشت

  1. برای آگاهی از نسبت میان این سه اصطلاح و تعریف‌ها رجوع کنید به طوسی، التبیان،‌دار احیاء التراث العربی، ج۷، ص۴۶۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۲۴۲.

منابع

  • ابن درید، محمد بن الحسن، جمهرة اللغة، تصحیح رمزی منیر بعلبکی، بیروت، بی‌نا، ۱۹۸۸م.
  • ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، مصحح عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیرالقرآن العظیم، مصحح علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تصحیح محمد سید کیلانی، تهران، مرتضوی، ۱۳۳۲ش.
  • زحیلی، وهبه، الفقه الاسلامی وادلّته، دمشق،‌ دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
  • طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت،‌ دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تصحیح احمد حبیب عاملی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تصحیح مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم،‌ دار الهجرة، ۱۴۰۵ق.
  • قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، قاهره، بی‌نا، ۱۳۸۷ق.
  • مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۶ق.

پیوند به بیرون