تنزیل
تَنْزیل واژهای قرآنی به معنای فروفرستادن که پانزده بار در قرآن کریم به کار رفته است. به باور بسیاری از مفسران و قرآنپژوهان، واژه انزال به معنای نزول دفعی قرآن، و تنزیل به معنای نزول تدریجی آن است و در برخی روایات، واژه تنزیل در برابر تأویل آمده و این دو واژه به معنای ظاهر و باطن به کار رفتهاند.
در لغت و اصطلاح
تنزیل در لغت به معنای فروفرستادن، فرودآوردن، ترتیبدادن و به ترتیب فروفرستادن است[۱] و همچنین به معنای مطلق وحی و قرآن مجید[۲] به کار میرود.
کاربرد تنزیل در قرآن
واژه تنزیل، پانزده بار در قرآن کریم به کار رفته[۳] که شش مورد آن[۴] در اشاره به قرآن کریم یا توصیف آن است. موارد دیگر نیز ـ بهجز یک مورد[۵] که درباره فرود آمدن فرشتگان است ـ با قرآن ارتباط دارد. واژه تنزیل در همه کاربردهای قرآنی، ضمن آیات یا در کنار آیاتی آمده که در آن از عظمت و اهمیت کتاب (قرآن) و انذار و بشارت سخن گفته شده است.[۶] این واژه در چهار سوره[۷] از هفت سوره حَوامیم دقیقا پس از حروف مقطعه «حا، میم» آمده است و این کاربرد به یکی از مضامین مشترک این گروه از سورهها، یعنی خاستگاه و مبدأ وحی و چگونگی نزول قرآن اشاره دارد.[۸] در آیات قرآن، برای گزارش و تبیین چگونگی نزول قرآن کریم، هم واژه انزال و هم واژه تنزیل به کار رفته است.
دامغانی[۹] برای انزال و تنزیل در قرآن، نُه وجه معنایی ذکر کرده است: سخن،[۱۰] آفریدن،[۱۱] باریدن باران،[۱۲] بیان کردن،[۱۳] فرود آوردن،[۱۴] ثواب،[۱۵] فرستادن،[۱۶] وسعت دادن روزی[۱۷] و تعلیم.[۱۸]
از دیدگاه مفسران
به باور بسیاری از مفسران و قرآنپژوهان، انزال به معنای نزول دفعی قرآن است و تنزیل به معنای نزول تدریجی آن.[۱۹] بنابراین دو گونه نزول برای قرآن قائل شدهاند: نزول یکباره در شب قدر و نزول تدریجی در طول دوره رسالت.[۲۰] اما بر اساس برخی آیات[۲۱] و دیدگاههای برخی واژهشناسان و ادیبان[۲۲] و نیز آرای برخی مفسران و قرآنپژوهان[۲۳] هر یک از مفاهیم انزال و تنزیل به دو معنای نزول دفعی و تدریجی به کار میروند و از نظر معنا، با یکدیگر تفاوتی ندارند. بنا بر نظر صالحی نجف آبادی،[۲۴] انزال و تنزیل هر دو به معنای مطلق «نازل کردن» هستند و نزول دفعی یا تدریجی در مفهوم هیچکدام نیست.
در بیشتر تفاسیر و کتابهای حدیثی، واژه تنزیل به معنای «قرآن و کلام اللّه» با بسامد بسیاری به کار میرود، گاهی نیز در مفهوم خصوصیات زمان و مناسبات تاریخی عصر نزولِ آیات کاربرد دارد؛ از این رو، مفسران تحت عنوان تنزیل به نقل و بررسی شأن نزول آیات میپردازند.[۲۵] به نظر میرسد که در سدههای اولیه اسلامی، واژه تنزیل مترادفِ واژه تفسیر در توضیح و شرح آیات قرآن به کار میرفته و بعدها بهتدریج مفسران از استعمال واژه تنزیل خودداری کرده و برای تبیین آیات فقط از واژه تفسیر استفاده کردهاند.
در روایات
در برخی روایات، واژه تنزیل در برابر تأویل آمده و این دو واژه به معنای ظاهر و باطن به کار رفتهاند.[۲۶] بر این اساس، فهم این حدیث مشهور نبوی نیز آسان میشود: «از میان شما کسی است که بر اساس تأویل قرآن پیکار میکند، چنانکه من بر اساس تنزیل آن قتال کردم و او علی بن ابی طالب است».[۲۷] گویا با نظر به مضمون این حدیث بوده که عمار یاسر (یا عبدالله بن رواحه) در جنگ صفین چنین رجز میخوانده: «نَحنُ ضَرَبناکُم علی تَنْزیلِه / فَالیوم نَضْرِبکم علی تَأویلِه».[۲۸] همچنین روایات بسیاری در منابع شیعی نقل شده که مضمون آنها تطبیق آیات قرآن بر اهل بیت پیامبر اکرم است وگاه از این تطبیق با عنوان تنزیل یاد شده است.[۲۹] بر پایه این احادیث، اساساً برخی آیات از آغاز در باره اهل بیت (ع) نازل شده که این همان تنزیل است؛ در برابرِ تأویل، که عبارت است از تطبیق آیات بر آنها در دورههای بعد. فهم صحیح معنای تأویل و کاربرد نسبتاً فراوان آن برای درک درست مفهوم تنزیل لازم است.
قرآن کریم دارای قوسی نزولی و قوسی صعودی است؛ قوسِ نزولی را تنزیل و قوسِ صعودی را تأویل مینامند.[۳۰] در قوس نزولی، قرآن به سان نوری از مقام علم و اراده خدا (= مَطْلَع / مبدأ) طلوع میکند[۳۱] تا به صورت کتابی صریح و آشکار، بر خلق تجلی یابد[۳۲] و این سیر تنزیل است.[۳۳]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ جوهری، ابن فارِس، ابن منظور، ذیل «نزل»؛ نیز رجوع کنید به دهخدا، ذیل واژه.
- ↑ دهخدا، همان جا.
- ↑ رجوع کنید به عبدالباقی، ذیل واژه.
- ↑ یس: ۵؛ شُعراء: ۱۹۲؛ فصّلت: ۴۲؛ واقعه: ۸۰؛ حاقّه: ۴۳
- ↑ فرقان: ۲۵
- ↑ رجوع کنید به حجتی، ص ۲۳۵.
- ↑ مؤمن، فصّلت، جاثیه و احقاف
- ↑ جوادی آملی، ج ۳، ص ۲۸، ج ۴، ص ۲۴۸
- ↑ دامغانی، ص ۱۸۷ـ ۱۸۸
- ↑ زمر: ۱
- ↑ حدید: ۲۵
- ↑ ق: ۹
- ↑ اِسراء: ۱۰۶
- ↑ مؤمنون: ۲۹
- ↑ فصّلت: ۳۲
- ↑ سجده: ۱۴
- ↑ شوری: ۲۷
- ↑ شُعراء: ۱۹۲ـ۱۹۴
- ↑ راغب اصفهانی، ذیل «نَزَلَ»؛ فیروز آبادی، ج ۵، ص ۴۰؛ طباطبائی، ج ۲، ص ۱۵؛ نیز رجوع کنید به جرجانی، ص ۹۳
- ↑ طبری، ج ۱۵، ص ۱۱۹؛ طَبْرِسی، ج ۱۰، ص ۷۸۶؛ ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۳۷؛ زرکشی، ج ۱، ص ۳۲۱؛ سیوطی، ج ۱، ص ۱۴۶؛ مجلسی، ج ۱۸، ص ۲۵۳ـ ۲۵۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به بقره: ۲۲؛ فرقان: ۳۲؛ نحل: ۴۴
- ↑ رجوع کنید به جوهری، ذیل «نزل»؛ فَیّومی، ج ۴، ص ۳۵۸.
- ↑ رجوع کنید به ابوحَیّان غَرناطی، ج ۲، ص ۳۷۸؛ ابن عاشور، ج ۳، ص ۱۴۸؛ طَیِّب، ج ۳، ص ۱۰۱؛ مهدوی راد، ص ۳۲.
- ↑ صالحی نجف آبادی، ص ۷۵.
- ↑ عمید زنجانی، ص ۱۴۰.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به حرّ عاملی، ج ۱، ص ۲۰۸؛ مجلسی، ج ۹۲، ص ۹۷؛ حویزی، ج ۴، ص ۴۱۷
- ↑ مجلسی، ج ۳۲، ص ۲۴۳، ۳۰۹، ج ۴۰، ص ۹۴، ج ۸۹، ص ۹۶ و در منابع حدیثی عامّه رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۳، ص ۳۳، ۸۲؛ حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۲۳
- ↑ رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص ۴۶۸؛ مسعودی، ج ۳، ص ۱۲۹؛ ابن حجر عسقلانی، ج ۷، ص ۳۸۳ـ ۳۸۴
- ↑ برای نمونههایی از این احادیث رجوع کنید به کلینی، ج ۱، ص ۴۱۲ـ۴۳۶؛ مجلسی، ج ۲۳، ص ۱۶۷
- ↑ شاکر، ص ۹۹
- ↑ مائده: ۱۵
- ↑ مائده: ۱۵
- ↑ حاقه: ۴۳؛ شاکر، همانجا
منابع
- ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفه، بیتا.
- ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
- ابن عاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیرالتحریر والتنویر، تونس ۱۹۸۴.
- ابن فارس.
- ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲.
- ابن منظور.
- ابوحیان غرناطی، تفسیرالبحر المحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- علی بن محمدجرجانی، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
- عبداللّه جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج ۳، ۴، تهران، ۱۳۶۴ ش.
- اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، بیتا، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
- محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
- محمدباقر حجتی، «نگاهی دیگر یا تحلیل گسترده در باره اسم و عنوان یا اسامی و عناوین قرآن کریم»، در مجموعه سخنرانیها و مقالات اولین کنفرانس تحقیقاتی علوم و مفاهیم قرآن: ۲۷ رجب ۱۴۰۹ هجری قمری، قم: دارالقرآن الکریم، ۱۳۶۸ ش.
- حرّ عاملی.
- عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵.
- حسین بن محمود دامغانی، الوجوه و النظائر لالفاظ کتاب اللّه العزیز، ج ۱، چاپ محمدحسن ابوالعزم زفیتی، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- دهخدا.
- حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ ش.
- محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
- عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۶۷، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
- محمدکاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن: معناشناسی و روششناسی تأویل در سه حوزه روایی، باطنی و اصولی، قم ۱۳۷۶ ش.
- نعمت الله صالحی نجف آبادی، «نظریهای در باره کیفیت نزول قرآن»، کیهان اندیشه، ش ۳۲ (مهر و آبان ۱۳۶۹).
- طباطبائی.
- طبرسی.
- طبری، جامع.
- عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، تهران ۱۳۶۶ ش.
- محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران، ۱۳۹۷.
- عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران ۱۳۷۹ ش.
- محمدبن یعقوب فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، ج ۵، چاپ عبدالعلیم طحاوی، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰.
- احمدبن محمد فیّومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، بیروت: دارالفکر، بیتا.
- کلینی.
- محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- همان، ج ۳۲، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۳۶۵ ش.
- مسعودی، مروج (بیروت).
- محمدعلی مهدوی راد، «اوصاف قرآن: تنزیل»، فرهنگ جهاد، سال ۴، ش ۱ (پاییز ۱۳۷۷).
- نصربن مزاحم، وقعة صفیّن، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
- دایرةالمعارف بزرگ اسلامی