مرگ | |
---|---|
احتضار • عزرائیل • غسل میت • کفن • نماز میت • تدفین • شهادت | |
برزخ | |
شب اول قبر • سؤال قبر • نکیر و منکر • حیات برزخی • بدن برزخی | |
قیامت | |
اسرافیل • معاد جسمانی • نفخ صور • نامه اعمال • صراط • صحرای محشر • اصحاب یمین • اصحاب شمال | |
بهشت | |
درهای بهشت • حور العین • غلمان • رضوان • نعمتهای بهشت | |
جهنم | |
درهای جهنم • درکات جهنم • زقوم • اسفل سافلین • هاویه • جحیم • غساق | |
مفاهیم وابسته | |
شفاعت • تجسم اعمال • رقیب و عتید • تناسخ • رجعت • روح • باقیات صالحات | |
بهشت یا جنت، جایگاهی در جهان آخرت که بندگان درستکار و سعادتمند در آن ساکن و از نعمتهای الهی برخوردار میشوند. محل سکونت حضرت آدم و حوا، پیش از هبوط به زمین نیز بهشت آدم خوانده شده است.
بیش از دویست آیه در قرآن و همچنین بسیاری از روایات معصومان، درباره بهشت و ویژگیهای آن است؛ ویژگیهایی مانند اندازه و گستره و مکان، تعداد بهشتها، انواع نعمتها، اوصاف ثبوتی و سلبی نعمتها و اشیای موجود در بهشت، غرض از آفرینش، ویژگیهای بهشتیان، صفات و کارهایی که انسانها را شایسته بهشت میکند، محرومان از بهشت و روابط ساکنان بهشت با یکدیگر.
با آنکه اعتقاد به وجود بهشت، از آموزههای قطعی اسلامی است، اما درباره اینکه آیا بهشت، در هنگام وقوع آخرت خلق میشود یا از ابتدا خلق شده، اختلافاتی بین متکلمان مسلمان وجود دارد. علاوه بر این، جسمانی یا روحانی بودن بهشت و نعمتهای آن نیز، از دیگر اختلافات در میان عالمان مسلمان، چه شیعه و چه سنی است.
مفهوم و واژههای مرتبط
بهشت، جایگاهی در جهان آخرت که بندگان درستکار و سعادتمند در آن ساکن شده و از نعمتهای الهی برخوردار میشوند.[۱] در قرآن کریم، واژه جنت (= بهشت) در معانی متفاوتی به کار رفتهاست؛ مفسران بر اساس عبارت «جنتان» که در آیه ۴۶ سوره الرحمن آمده، و همچنین با بهرهگیری از تفاسیر موجود در روایات اهل بیت، چهار احتمال درباره «جنتان» (دو بهشت) دادهاند که بر اساس این آیه، به اهل اخلاص و خضوع اختصاص دارد:
- یک بهشت روحانی و یک بهشت جسمانی؛ یکی برای انسانها و دیگری برای جنّیان؛ یکی بهمثابه پاداش فرمانبری، و دیگری بهمثابه پاداش ترک نافرمانی.
- یک بهشت پاداش و یک بهشت ناشی از فضل الهی.[۲][یادداشت ۱]
- دو بهشت متمایز به اعتبار نوع مصالح بِنا؛ یعنی طلا و نقره.
- دو بهشت به اعتبار تفاوت کارکرد؛ با نگاه به تعبیر «جنّات عدن» و «جنت» یا «جنات» که بارها در قران کریم تکرار شدهاست.[۳]
در آیه ۶۲ سوره الرحمن، دو نوع بهشت با تعبیر «مِنْ دونِهِما» معرفی شده و بیشتر مفسران، مراد از این دو تعبیر را فروتر بودن آن از حیث مرتبه و مزایا دانستهاند. برخی دیگر، پایینتر بودن را مکانی تفسیر کردهاند.[۴]
سایر تعبیرات
بیش از دویست آیه از قرآن کریم، و بسیاری از روایات نقل شده از معصومین، درباره بهشت است.[۵][۶] مضامین آیات مرتبط با بهشت در قرآن کریم عبارت است از: بیان اوصاف و ویژگیهای بهشت، مشخصات اصلی، اندازه، گستره و نوع مکان، انواع نعمتها، اوصاف ثبوتی و سلبی نعمتها، غرض از آفرینش بهشت، صفات و ویژگیهایی که انسانها را شایسته بهشت میکند، ویژگیهای محرومان از بهشت، و سرانجام، مناسبات و روابط ساکنان بهشت با یکدیگر.[۷] در قرآن کریم، در کنار تأکید بر پایان یافتن جهان و وقوع قیامت و ادامه زندگی انسانها در عالمی دیگر، از جای زندگی بهشتیان با تعبیرات گوناگون یاد شدهاست:
- جنت (و جمع آن جنات): بیش از صد بار،[۸] که گاه به واژهای اضافه یا با صفتی قرین شدهاست؛ مانند جنّة الخلد، جنّة نعیم، جنة النعیم، جنّات النعیم، جنّة المأوی، جنّات المأوی، جنّاتُ عدن، و جنّات الفردوس.
- روضه: در سوره روم، آیه ۱۵.
- رَوضاتُ الجَنّات: در سوره شوری، آیه ۲۲.
- فردوس: در سوره مومنون، آیه ۱۱.
- دارالسَّلام: در سوره انعام، آیه ۱۲۷ و یونس، آیه ۲۵.
- دارالاخره: در نُه جای قرآن کریم.[یادداشت ۲]
- دارُالْخُلد، در سوره فصلت، آیه ۲۸.
- دارَالْمُقامه: در سوره فاطر، آیه ۳۵.
- دارُالْقَرار: در سوره غافر، آیه ۳۹.
- دارُالْمتّقین: در سوره نحل، آیه ۳۰.
- مَقامٍ امین: در سوره دخان، آیه ۵۱.
- مَقْعدِ صِدق: در سوره قمر، آیه ۵۵.
- عِلّیّین/ علّیون: در سوره مطففین، آیه ۱۸ و ۱۹.
- حُسْنی: در سوره یونس، آیه ۲۶ و چند آیه دیگر.[۹]
معانی و تعابیر مختلف بهشت در قرآن
جنات عدن، به بالاترین درجه بهشت، بهشت اختصاصی مقربان، جایگاه پیامبران و امامان، شهدا و پاداش صالحان و صدیقین گفته میشود که چنان متعالی است که نه چشمی آن را دیده و نه به قلب کسی خطور کرده.[۱۰] با این حال، برخی دیگر با استناد به کاربرد این کلمه در قالب جمع، گفتهاند که عَدْن به معنای اقامتگاه، و وصف عمومی جنّت است.[۱۱] برخی مفسران معتقدند که جنة الفردوس زیباترین، بلندترین و خالصترین مرتبۀ بهشت است. به بیان برخی مفسران، فردوس از چنان جایگاه رفیعی برخوردار است که بالاتر از آن فقط عرش الهی قرار دارد.[۱۲] برخی نیز با استناد به آیه ۱۹ سوره سجده، مراد از جنة المأوی را بهشت آخرت دانستهاند[۱۳] و برخی معتقدند این بهشت در آسمان ششم است.[۱۴] دار السلام، یکی از تعبیرات ناظر به بهشت، و یکی از اوصاف آن خوانده شدهاست؛ به باور برخی مفسران، از آنجا که سلام از نامهای خدا است و خانهاش بهشت است، پس دارالسّلام یعنی خانه خدا و این، تعبیری است برای بیان شرافت و ارجمندی بهشت.[۱۵]
در مقابل، برخی از مفسران سعی میکنند این نامها تعبیرات مختلفی از یک حققت واحد بدانند. از ابن عباس نقل شده که هر یک از تعبیرات جنّة المأوی، جنّة النعیم، دارالخلد یا جنة الخلد، دارالسّلام، جنّة الفردوس، جنّة عدْن و دارالجلال، به یک بهشت خاص اشاره دارد.[۱۶] محمدباقر مجلسی در بحارالانوار،[۱۷] بنا به روش خود در این جامع حدیثی، ابتدا آیات مرتبط با موضوع جنّت (حدود ۲۷۵ آیه) را به ترتیب سورهها، درج و تفسیر آنها را، به طور عمده از طبرسی، فخر رازی و بیضاوی نقل کردهاست. برخی از محققان برای بهشت سه درجه و رتبه کلی قائل شدهاند که عبارتند از:۱- جنّت اعمال، که برای صاحبان عمل صالح است.۲- جنّت صفات، که برای صاحبان ملکات و صفات نیکوست. اینها مرتبۀ قبل را هم دارند.۳- جنّت ذات، که برای صاحبان ذاتهای مطهّر و پاک میباشد. اینها دو مرتبۀ قبل را دارا میباشند. جنّت ذات، همان مقام فناء فی الله و لقاء الله میباشد. این بهشت را مراتبی است که اوج آن برای رسول الله(ص) و اهل بیت بزرگوارش میباشد؛ و مرتبۀ پایین آن برای برخی اولیاء الهی است. محی الدین عربی بهشت را به بهشت حسی و معنوی تقسیم کرده و بهشت معنوی را محصول فرح الهی دانسته است و بهشت محسوس را مانند جسم و بهشت معنوی را مانند روح برای آن دانسته است.[۱۸]برخی از محققان «جنتی» در آیه ۳۰ سوره فجر(وَادْخُلِی جَنَّتِی) را همان جنت ذات دانستهاند.[۱۹]
معانی و تعابیر مختلف بهشت در روایات
در برخی احادیث نقل شده از معصومان، قرآن اسامی بهشت را توضیح دادهاست؛ از جمله:
- جنة المأوی، در حدیثی نبوی، نام رودی در بهشت معرفی شده و جنّت عدْن و جنّت فردوس، نام دو بهشت در میانه دو بهشت دیگر دانسته شدهاست.[۲۰]
- در حدیثی از امام باقر(ع) آمدهاست که قرآن از چهار جنّت عَدْن، فردوس، نعیم، و مأوی نام برده که شمار زیادی بهشت، در اطراف این چهار مورد قرار گرفتهاست.[۲۱]
- در حدیثی که سُعید بن جناح از امام باقر(ع) روایت کرده، آیه ۴۶ و ۶۲ سوره الرحمن، شاهدی بر وجود چهار بهشت ذکر شدهاست؛ با این توضیح که دو بهشت ذکر شده در آیه نخست، یکی حاصل ترک گناه و دیگری ثمره «خدا را مراقب خویش دیدن» (خافَ مقامَ ربّه) و برای مقربان است و دو بهشت ذکر شده در آیه ۶۲ سوره الرحمن (نعیم و مأوی) برای اصحاب یمین است و از حیث مزایا، نه از لحاظ قرب، فروتر است.[۲۲]
- در حدیث نقل شده از امام صادق(ع)، آیه ۶۲ سوره الرحمن، دلیل وجود بهشتهای متعدد، و همچنین تعبیر «درجات»، حاکی از تفاوت مراتب اهل بهشت دانسته شدهاست.[۲۳]
- بنابر مضمون برخی احادیث شیعه و سنی، یکی از بهشتها را خدا به دست خود ساخته و نهال درختانش را نشاندهاست؛ دیدنیهای آن را هیچ کس ندیده و هیچ کس از نعمتهای آن مطلع نیست. مفسران، آیه ۱۷ سوره سجده را اشارهای به این بهشت دانستهاند. در حدیثی از امام صادق(ع)، ابتدا از «تجلی» خدا بر اهل بهشت سخن به میان آمده و در پایان، به این جنّت خاص اشاره شدهاست.[۲۴] در بسیاری از آثار حدیثی شیعه و اهل سنت، احادیثی مبنی بر وجود بهشتی که نعمتهایی فراتر از تصور انسان دارد، ذکر شدهاست.[۲۵]
اوصاف و ویژگیها
برخی از اوصاف بهشت، در قرآن کریم و روایات معصومین ذکر شده است. بهشت بر اساس قرآن، محل زندگی بعد از دنیای نیکبختان (الذین سُعِدوا)[۲۶] است؛ باغ یا باغهایی با درختان بسیار و سرسبز و سایهگستر،[۲۷] با نهرهای روان (بر اساس تعبیر «تجری مِنْ تحتها الانهار»)،[۲۸] چشمههای جوشان و جاری[۲۹] و سرشار از میوههای مختلف،[۳۰] و همچنین با دمایی معتدل.[۳۱]
وسعت بهشت، در آیه ۱۳۳ سوره آل عمران، به پهنای آسمانها و زمین، و در آیه ۲۱ سوره حدید، به پهنایی مانند پهنای آسمانها و زمین تعبیر شده است. مفسرانی مانند طبرسی، فخر رازی و طباطبایی، با تکیه بر این آیات، تصور وسعت بهشت را خارج از قلمرو فهم و ذهن انسانها دانستهاند.[۳۲]
مخلوق و جسمانی بودن
مخلوق بودن و همچنین خلق بهشت پیش از وقوع قیامت، از جمله موضوعهایی است که در احادیث معصومان به آنها اشاره شده و حتی یکی از اعتقادات شیعه معرفی شده است.[۳۳] از امام رضا(ع) نقل شده است که مراد از مخلوق بودن بهشت، خلق تقدیری نیست، بلکه بهشت وجود خارجی دارد و پیامبر(ص)، در معراج، بهشت واقعی را دیده است و بنابراین، نفی مخلوق بودن بهشت، به منزله دروغگو خواندن پیامبر است.[۳۴]
در برخی از احادیث، تاکید شده است که برای هر کس، جایی در بهشت و همچنین جایی در دوزخ از پیش تعیین شده و کارهای هر فرد، به تدریج، اجزای آن مکان در بهشت یا دوزخ را تکمیل میکند. این احادیث، مستند موجود بودن بهشت و جهنم قرار گرفته است.[۳۵]
قرآن کریم و احادیث معصومین، بر این نکته تاکید میکنند که بهشت و به طور کلی عالم آخرت، جسمانی است و بر همین اساس، دنیا و آخرت، در جسمانی بودن تفاوتی با هم ندارند، و تنها در ویژگیهای دیگر متفاوتاند. علامه مجلسی و سید نعمت الله جزایری، از یکی از احادیث نقل شده از امام رضا(ع)، برداشت کردهاند که بنابر نظر امام هشتم، احوال آخرت را باید با احوال دنیا سنجید و تاکید کردهاند که لازمه این گزاره، جسمانی بودن بهشت خواهد بود. امام رضا(ع) در پاسخ به یکی از پرسشهای عمران صابی و در مقام استدلال بر رؤیتناپذیری خدا برای انسانها در بهشت، گفته است که استدلال برای آنچه در بهشت اتفاق میافتد، فقط با آنچه در دنیاست، ممکن میشود. این جمله، بنابر یکی از دو توضیح علامه مجلسی[۳۶] و شاگردش سید نعمت الله جزایری،[۳۷] متضمن این «اصل» است که احوال آخرت را باید با احوال دنیا سنجید.[۳۸]
استدلالهای کلامی
در استدلال به مخلوق بودن بهشت، به چند آیه از قرآن کریم استناد شده است؛ آیه پنجم سوره نجم که گزارش عروج پیامبر(ص) است، آیات ۱۳۳ آلعمران و ۲۱ حدید که در هر دو، تعبیر «اُعدَّت» (=آماده شده است) ذکر شده، و آیه ۱۰۰ توبه که در آن واژه «اَعَدَّ» آمده[۳۹] و دلالت بر موجود بودن فعلی جنّت و دوزخ دارد.[۴۰]
در احادیث روایت شده از امامان شیعه، موجود بودن فعلی بهشت، به صراحت ذکر شده و امام رضا(ع) در این باره به معراج پیامبر اکرم استناد کرده است. ابن حزم[۴۱] و ابن قیم جوزیه[۴۲] نیز در استدلال بر مخلوق بودن بهشت، برخی گزارشهای معراج پیامبر اسلام را ذکر کردهاند.[۴۳]
در مقابل، کسانی که معتقدند بهشت و جهنم خلق نشدهاند، به دلایل عقلی و نقلی استناد کردهاند. اولین و قدیمیترین دلیل عقلی، عبث بودن خلقت بهشت قبل از قیامت است.[۴۴] پاسخ برخی متکلمان به این استدلال، این است که حکمت همه افعال الهی برای بندگان معلوم نیست و نمیتوان بر این اساس، رأی به عبث بودن خلق بهشت داد.[۴۵]
تاویل بهشت جسمانی در دیدگاه باطنیه
باطنیه بر پایه روش فلسفی خود، به تأویل دادههای قرآنی درباره جسمانی بودن بهشت و دیگر ویژگیهای آن روی آورده و این موارد را رمزی و نمادین دانستهاند. غزالی[۴۶] در نقدی صریح بر آنان، یکی از دلالتهای التزامی این رویکرد را نسبت دادن جهل به پیامبر(ص) یا دستکم گونهای مخالفت با صاحب شرع و در نتیجه خروج از دین دانسته است؛ بهویژه آنکه در قرآن، موارد زیادی در وصف بهشت و مجموعه عالم آخرت ذکر شده است.[۴۷]
اعتقاد به وجود بهشت، با همان ویژگیهایی که از قرآن و مجموعه احادیث تلقی میشود، از ضروریات اسلام شمرده شده و حتی تأویل آیات قرآن به گونهای که موجب نفی جسمانی بودن بهشت شود، به منزله انکار اسلام شمرده شده است.[۴۸]
متکلمان مسلمان، تأویل دادههای دینی در مقولاتی از قبیل جسمانی بودن بهشت در آیات قرآن کریم، و تعبیرهای نمادین از این آیات را جز در صورت وجود محذور عقلی، ناروا دانستهاند.[۴۹] سلیمان بن صالح غصن[۵۰] معتقد است که اموری از قبیل جسمانی بودن بهشت، عقلاً پذیرفتنیاند و از نظر نقلی نیز درباره آنها اجماع وجود دارد؛ بنابراین به نظر او، تاویل آن و نفی جسمانی بودن، ممکن نیست.[۵۱]
نعمتها
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْک عُقْبَی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَی الْکافِرینَ النَّارُ (ترجمه: توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهای آب از زیر درختانش جاری است، میوه آن همیشگی، و سایهاش دائمی است؛ این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند؛ و سرانجام کافران، آتش است!)
در فرهنگ اسلامی، رضوان خدا و برخورداری از خشنودی او، برترین نعمت بهشت دانسته شده است. علاوه بر این، نعمتهای مختلف بهشت، از خوردنیها و آشامیدنیها، خانهها و باغها و کاخها، پوشاک و موارد دیگر، در سورههای مختلف قرآن کریم ذکر شده است؛ از جمله در سه سوره الرحمن،[۵۲] واقعه،[۵۳] انسان[۵۴] و آیاتی از سورههای دیگر.[۵۵]
رضوان خدا، بر اساس روایات اسلامی، برترین نعمتِ بهشت است. بنابر حدیثی از امام علی(ع)، پس از استقرار اهل جنّت در جایگاهشان، به آنان گفته میشود که بالاتر و ارجمندتر از نعمتهایی که ارزانیتان شده، خشنودی خدا از شما و محبت او به شماست. امام علی پس از بیان قول مذکور، آیه ۷۲ سوره توبه را تلاوت کرده است که بخشی از آن، چنین است: «وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکبَرُ»؛ یعنی خشنودی خدا بالاتر از هر چیز است.[۵۶] برخی مفسران علت بزرگتر بودن رضوان الهی از تمام نعمتهای بهشت را این دانسته که مبدأ جمیع سعادات و منشأ تمام کرامات، رضای الهی و قُرب رحمت سبحانی است.[۵۷] بر اساس حدیثی از پیامبر اسلام(ص)،[۵۸] کمبهرهترین افراد بهشت، کسانی هستند که به نعمتهای بهشت توجه دارند، و برخوردارترین آنها که در پیشگاه خدا بسیار ارجمندند، هر بامداد و شامگاه به «وجه» الهی توجه دارند.[۵۹]
خوردنی و آشامیدنی: از میان خوردنیهای بهشت، بیشترین تأکید قرآن کریم بر میوههاست. بر اساس آیات قرآن کریم، در بهشت هر گونه میوه، به وفور و همواره و پیاپی وجود دارد (کلِّ فاکهة، فاکهة کثیره، مِن کلّ الثمراتِ، فواکهَ مِما یشتهون، یتخیرون، اُکلُها دائمٌ) و به آسانی از درختان چیده میشود.[۶۰] در قرآن کریم، دو بار نیز گوشت[۶۱] و گوشت پرندگان (لحم طیرٍ)،[۶۲] از هر گونه که اهل جنّت بخواهند، به عنوان نعمتهای بهشتی ذکر شده است.[۶۳]
از آشامیدنیهای جنّت، در آیه ۱۵ سوره محمد نام برده شده است: نهرهایی از آب و شیر و باده و انگبین در چند جا، جام باده (کأس) ذکر شده که باده آن سخت سپید و لذتبخش[۶۴] است، آمیخته با عطر کافور[۶۵] یا آمیخته با عطر زنجبیل از چشمهای به نام سلسبیل[۶۶] یا همراه با مشک و آمیخته با تسنیم. واژه شراب[۶۷] و شراب طهور[۶۸] نیز به آشامیدنیهای جنّت اشاره دارد. در قرآن کریم، بر مبرّا بودن باده جنّت از زیانها و عیوب بادهٔ شناختهشده دنیا (مستی، سردرد، واداشتن به گناه، تباه کردن عقل)، تاکید شده است.[۶۹]
پوشاک: پوشاکهایی از ابریشم و حریر و دیبا، دستبندهایی از طلا و نقره و مروارید،[۷۰] فرشهای ابریشمی و زربافت و نیکو و تکیهگاههای فاخر و بلند،[۷۱] سینیهای طلا و ظرفهای نقره و جامهای بلورین[۷۲] و خدمتکاران جوان و خوشرو (وِلدان، غِلْمان)[۷۳]، برخی دیگر از نعمتهای بهشت است.[۷۴]
پیوند همسری: وجود پیوند همسری، یکی از نعمتهای بهشت است که در قرآن با تعبیرات ازواجٌ مطهّره،[۷۵] ازواجکم،[۷۶] ازواجهم[۷۷] و «زوَّجناهُم» (آنها را همسر میگردانیم)[۷۸] بیان شده است. برخی مفسران با استناد به آیه ۲۳ سوره رعد و آیه ۸ سوره غافر، گفتهاند که همسران با ایمان، در بهشت با یکدیگر خواهند زیست؛ همچنان که پدران و مادران و فرزندانشان اگر صالح باشند همراه آنها وارد بهشت میشوند. (ذیل آیه ۵۶ یس و ۷۰ زخرف)[۷۹] علاوه بر این، قرآن به «حور» (یک بار) و «حورٌ عینٌ» (زنان سپیدروی سیاهچشم، سه بار) و همسری آنان با اهل جنّت اشاره کرده و ضمن وصف ظاهر آنها (زیبایی و طراوت)، بر پاکی و عفاف و پوشیدگی و دور بودن آنان از هر نگاه هوسآلود تأکید کرده است.[۸۰]
وجود هر چیز چشمنواز: در آیه ۷۱ سوره زخرف، بر وجود هر چیز چشمنواز (ما تَلَذُّ الاَعین) و برآورده شدن هر خواسته (ما تَشتَهیهِ الاَنفُس) در جنّت تصریح شده است. برخی از مفسران، از این دو تعبیر نتیجه گرفتهاند که موارد ذکر شده در قرآن درباره نعمتهای بهشتی، تمامی نعمتها نیستند و نعمتهای بهشت، برتر از تصور و آگاهی انسانها در دنیاست.[۸۱]
سایر خصوصیات بهشت: قرآن کریم، علاوه بر بیان ویژگیهای مثبت بهشت، به نفی ویژگیهای منفی آن هم پرداخته است؛ تاکید بر صفتهای مثبت مانند جاودانگی و ماندگاری، ایمنی (آمنین)،[۸۲] پایداری (نعیمٌ مقیمٌ)،[۸۳] پیوستگی (غیرُممنونٍ)،[۸۴] و در دسترس بودن (لامقطوعة و لاممنوعة)[۸۵]؛ و همچنین نفی صفات منفی مانند رنج (نَصَب)،[۸۶] درماندگی (لُغوب)،[۸۷] اندوه (حَزَن)،[۸۸] ارتکاب گناه (تأثیم)،[۸۹] سخنان ناروا و پوچ (لغو، لاغیه)،[۹۰] نسبت دروغ دادن و شنیدنِ کمترین سخن دروغ (کذّاب)[۹۱] و مستی و تباهی عقل (غَوْل)[۹۲].
درجات
در فرهنگ اسلامی، ارتباط درجات بهشت با اعمال انسان، به طور کلی مورد پذیرش است، اما تفصیل آن و بیان جزئیات اینکه چه اعمالی منجر به وارد شدن بندگان به کدام درجه بهشت میشود، به روشنی مشخص نیست.[۹۳]
به نظر مفسران قرآن کریم، از جمله فخر رازی،[۹۴] واژه «درجات» که در آیات مرتبط با بهشت آمده، بر رتبهبندی نعمتهای بهشت دلالت دارد که انسانها بر اساس اعمالشان، به مراتب و درجات متفاوتی از بهشت میرسند.[۹۵] در قرآن کریم و روایات اسلامی، بر اختلاف مراتب بهشت تاکید شده است.[۹۶]
بر اساس روایتی از پیامبر اسلام، بهشت درجاتی دارد که فاصله میان آنها بهاندازه فاصله آسمان و زمین است.[۹۷]
افعال و صفات بهشتیان
در قرآن کریم و احادیث معصومان، اعمال و رفتار بسیاری ذکر شده که بندگان را به بهشت میرساند و در این مسئله، زن و مرد برابر ذکر شدهاند.[۹۸] ایمان، تقوا و عمل صالح، و همچنین ویژگیهایی مانند اطاعت از خدا و رسول، حقپذیری، اخلاص، و دوری از شرک، بیش از دیگر واژهها در قرآن ذکر شده و قرآن کریم، اهل بهشت را دارای چنین ویژگیهایی دانسته است. خشوع و خشیت و فروتنی در پیشگاه خالق، فروتنی نزد خلق، سلامت رفتار و دوری از هوا و هوس، راستی، بخشایش و گذشت، امانتداری، پایبندی به عهد، رسیدگی مالی به محرومان، انفاق و دوری گزیدن از کار و سخن بیهوده[۹۹] و نیز دوری از تکبر، برخی دیگر از مواردی است که در قرآن ذکر شده است.[۱۰۰] در همین زمینه، ورود برخی افراد به بهشت، ناشدنی تلقی شده است؛ از جمله کسانی که آیات خدا را دروغ میشمرند و از پذیرفتن آن خودداری میکنند.[۱۰۱]
برخی صفات و رفتارهای اخلاقی که موجب ورود به بهشت میشود، عبارتند از گرهگشایی از کار مردم، مهرورزی به بندگان خدا، سخن گفتن نیکو، و دوری از ستم به دیگران.[۱۰۲] در همین زمینه، رفتارهای زشت مانند دروغگویی، سخنچینی، استهزای بندگان خدا، بدخواهی، مشارکت با حاکمان در کارهای ناروا، بیبندوباری اخلاقی و شرابخواری در شمار عوامل محرومکننده از بهشت معرفی شدهاند.[۱۰۳]
بهشت آدم و حوا
در سه سوره قرآن (بقره: ۳۵؛ اعراف: ۱۹، ۲۰؛ طه: ۱۱۵، ۱۱۷ و ۱۲۰.) به مناسبت اشاره به آفرینش آدم و حوا، نخستین سکونتگاه این «زوج»، بهشت معرفی شده است. بنابر آیات قرآن، آن دو در بهشت از همه خواستنیها و زندگی سراسر نعمت و فراوانی و خوشی برخوردار بودهاند، اما در کنار این فراوانی و رفاه، به آن دو هشدار داده شده بود که به درخت معینی نزدیک نشوند (و میوه آن را نخورند)، همچنین از خطر فریب شیطان بر حذر داشته شده بودهاند تا نیت انتقامجویانه او در راندن این دو از بهشت تحقق نیابد. طبق قرآن، فریب شیطان روی داد و آدم و همسرش با تن دادن به عصیان پروردگار و شکستن نهی خدا، اطاعت شیطان و خوردن میوه درخت ممنوعه، لغزیدند و سرانجام از بهشت خارج شدند و در زمین سکنی گزیدند، و زندگی نوع انسان، پس از این هبوط، در زمین آغاز شد.[۱۰۴]
در تفاسیر و کتابهای کلام اسلامی، سه قول درباره این بهشت بیان شده است:
- فخر رازی سه قول را همراه با دلایل قائلان آنها آورده است. این سه قول عبارتند از «باغی در زمین»، «بهشتی آسمانی غیر بهشت موعود»، و «بهشت موعود». فخر رازی، هر سه قول را پذیرفتنی و در عین حال غیرقابل اثبات دانسته است و به عدم امکان اظهارنظر قطعی رأی داده است.[۱۰۵]
- علامه مجلسی[۱۰۶] به سه قول مذکور به همراه برخی دلایل آنها اشاره کرده و احادیثی را آورده که در برخی از آنها، بهشت آدم و حوا همان بهشت موعود معرفی شده و در برخی دیگر، از باغهای دنیا دانسته شده است. مجلسی نتیجه گرفته است که انتخاب قطعی هر یک از این اقوال بیاشکال نیست، ضمن اینکه شاید این بهشت، بهشت برزخی بوده باشد.[۱۰۷]
- از میان مفسران متاخر، محمد عبده[۱۰۸] بهشت آدم و حوا را زمینی دانسته و نظر محققان اهل سنّت را نیز همین معرفی کرده است.[۱۰۹] اما طباطبائی[۱۱۰]، بهشت آدم و حوا را در آسمان دانسته، اما بهشتی غیر از بهشت موعود و از سنخ عالم برزخ. طباطبایی، بیان قرآن در این موضوع را (شبیه) تمثیلی از زندگی یکایک انسانها پیش از آمدن به دنیا دانسته است.[۱۱۱][یادداشت ۳]
آثار و تالیفات
حضرت محمد(ص): فِی الجَنَّةِ ما لاعَینٌ رَأَت وَلا اُذُنٌ سَمِعَت وَلاخَطَرَ عَلی قَلبِ بَشَرٍ. (ترجمه: ] در بهشت چیزهایی وجود دارد که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه به خاطر کسی گذشته است.)
نهج الفصاحه، حدیث ۲۰۶۰
آثار مستقل فراوانی درباره بهشت و جهنم تالیف شده و علاوه بر آن، در بسیاری از کتب حدیثی، بخشهای مهمی به نقل روایات مرتبط با بهشت و جهنم اختصاص یافته است. برخی از آثار شیعی در این باب، عبارتند از:
- مَعالم الزُلفی، نوشته سید هاشم بحرانی.[۱۱۲]
- کتاب العدل و المعاد در بحارالانوار، نوشته محمدباقر مجلسی.[۱۱۳]
- صفة الجنّة و النار، مجموعهای از احادیث امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره بهشت و جهنم، نوشته سُعَید بن جَناح اَزْدی از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع). این کتاب به طور کامل در الاختصاص[۱۱۴] و به نقل از آن در بحارالانوار[۱۱۵] نقل شده است.[۱۱۶][۱۱۷]
علاوه بر آثار شیعی، برخی آثار اهل سنت هم به نقل احادیث مرتبط با بهشت و جهنم پرداختهاند؛ از جمله:
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۱، ذیل مدخل جنت.
- ↑ رجوع کنید به طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره الرحمن، آیه ۴۶.
- ↑ رجوع کنید به محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ۱۳۹۷ق، ذیل «عدن» و «ن ع م».
- ↑ طبرسی، تفسیر مجمع البیان؛ طبری، تفسیر طبری؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره الرحمن، آیات ۴۶ و ۶۲.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۳، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۹، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۴، ذیل مدخل جنت.
- ↑ رجوع کنید به محمد فؤاد عبدالباقی، ذیل «ج ن ن»
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۴، ذیل مدخل جنت.
- ↑ رجوع کنید به طبری، تفسیر طبری؛ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل سوریه توبه، آیه ۷۲.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه، آیه ۷۲.
- ↑ ابوالفتح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۶ش، ج۱۳، ص۴۷؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۶، ص۲۹.
- ↑ قرشی بنایی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۲۴۷.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، آسمان و جهان، ۱۳۵۱ش، ج۲، ص۴۹.
- ↑ ابونُعَیم اصفهانی، صفة الجنة، ۱۴۱۵ق، ج ۱، ص۳۴؛ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۱۶۰.
- ↑ رجوع کنید به قرطبی، التذکرة فی احوال الموتی و امور الاخرة، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص۱۷۵؛ بحرانی، معالم الزلفی فی معارف النشأه الاولی و الاخری، ۱۳۸۲ش، ج ۳، ص۱۶۹، با این تفاوت که به جای دارالجلال، جنّه النور آوردهاست.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، «باب الجنة و نعیمها»، صص ۷۱-۱۱۶.
- ↑ محی الدین، فتوحات، الناشر موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج۱، ص۳۱۷.
- ↑ http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_85794/کتاب/معاد_از_دیدگاه_امام_خمینی_س_/جنّت_خداوند
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص۱۱۷ و ۱۹۶.
- ↑ رجوع کنید به بحرانی، معالم الزلفی فی معارف النشأه الاولی و الاخری، ۱۳۸۲ش، ج ۳، ص۸۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص۱۶۱.
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۲۱۸
- ↑ رجوع کنید به طبرسی، ذیل رحمن: ۶۲؛ با اندکی تفاوت در مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۱۹۸.
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۱۲۶-۱۲۷.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به بغوی، مصابیح السنة، ۱۴۰۷ق، ج ۳، ص۵۵۵؛ منذری، الترغیب و الترهیب من الحدیث الشریف، ۱۴۰۷ق، ج ۴، ص۵۰۲-۵۰۶؛ ابن قیم جوزیه، حادی الارواح الی بلاد الافراح، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۸-۳۱۱، ۳۱۹-۳۲۵.
- ↑ سوره هود، آیه ۱۰۸.
- ↑ سوره رعد، آیه ۳۵؛ سوره یس، آیه ۵۶؛ سوره الرحمن، آیه ۴۸ و ۶۴؛ سوره واقعه، آیه ۳۰؛ سوره انسان، آیه ۱۴.
- ↑ ۳۵بار و برخی تعبیرات دیگر
- ↑ سوره یس، آیه ۳۴؛ سوره ذاریات، آیه ۱۵؛ سوره الرحمن، آیه ۵۰ و ۶۶؛ سوره انسان، آیه ۶ و ۱۸؛ سوره مطففین، آیه ۲۸.
- ↑ سوره ص، آیه ۵۱؛ سوره زخرف، آیه ۷۳؛ سوره دخان، آیه ۵۵.
- ↑ سوره انسان، آیه ۱۳؛ نیز رجوع کنید به تفاسیر، از جمله طبری، تفسیر طبری؛ طبرسی، مجمع البیان؛ فخر رازی، تفسیر کبیر؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل همین آیه.
- ↑ رجوع کنید به طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره فصّلت، آیه ۱۲.
- ↑ رجوع کنید به: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص۱۴۶، و ۱۹۶-۱۹۷.
- ↑ رجوع کنید به: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص۱۱۹.
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۱۲۳، ۱۲۵، ۱۴۹؛ برای این بحث، با برخی تفاوتها، در منابع حدیثی اهل سنّت رجوع کنید به بیهقی، شعب الایمان، ۱۴۲۱ق، ج ۱، ص۳۴۲ و ۳۴۶؛ قرطبی، التذکرة فی احوال الموتی و امور الاخرة، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص۱۶۴-۱۶۵؛ ابنقیم جوزیه، حادی الارواح الی بلاد الافراح، ۱۴۰۹ق، ص۴۴-۵۱.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۰، ص۳۱۶، ۳۲۷
- ↑ جزایری، نور البراهین، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص۴۷۹.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۱۱، ذیل مدخل جنت.
- ↑ همین دو تعبیر در آیه ۱۳۱ آلعمران و آیه ۵۷ احزاب برای دوزخ بهکار رفته
- ↑ جوینی، العقیدة النظامیة، ۱۴۲۴ق، ص۲۴۹-۲۵۰؛ متولی شافعی، الغنیه فی اصول الدین، ۱۴۰۶ق، ص۱۶۷-۱۶۸؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج ۵، ص۱۰۹؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج ۸، ص۳۰۱؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص۹۱۸-۹۱۹.
- ↑ ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ۱۹۹۵م، ج ۲، ص۳۹۲.
- ↑ ابن قیم جوزیه، حادی الارواح الی بلاد الافراح، ص۴۴، ۴۹-۵۰، ۸۱
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۱۴، ذیل مدخل جنت.
- ↑ رجوع کنید به مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۴.
- ↑ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص۹۲۰.
- ↑ غزالی، فضائح الباطنیه، ۱۳۸۳ق، ص۴۴-۴۶، ۴۸-۵۴، ۶۱.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۱۱، ذیل مدخل جنت.
- ↑ رجوع کنید به تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج ۵، ص۹۱-۹۳.
- ↑ رجوع کنید به قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۲۲ق، ص۴۹۹؛ غزالی، المضنون به علی غیراهله، ۱۴۱۷ق، ص۱۱۳؛ لاهیجی، گوهرمراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۶۱.
- ↑ سلیمان بن صالح غصن، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۹۷۹-۱۹۸۹م، ج ۲، ص۷۳۲.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۱۲، ذیل مدخل جنت.
- ↑ سوره الرحمن، آیه ۴۶ و ۷۶.
- ↑ سوره واقعه، آیه ۱۰ و ۳۷.
- ↑ سوره انسان، ۵، ۶، ۱۲، ۲۲.
- ↑ مثلاً سوره صافات، آیه ۴۱ و ۴۹؛ زخرف، آیه ۷۰ و ۷۳؛ نبأ، آیه ۳۲ و ۳۵؛ مطففین، آیه ۲۲ و ۲۸؛ غاشیه، آیه ۱۰ و ۱۶.
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص۱۴۰-۱۴۱؛ نیز رجوع کنید به ابونعیم اصفهانی، صفة الجنة، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۱۳۶-۱۳۷؛ قرطبی، التذکرة فی احوال الموتی و امور الاخرة، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص۱۶۶-۱۷۰.
- ↑ شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۱۴۸.
- ↑ رجوع کنید به مُنذری، الترغیب و الترهیب من الحدیث الشریف، ۱۴۰۷ق، ج ۴، ص۵۰۷.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۱۰، ذیل مدخل جنت.
- ↑ انسان: ۱۴
- ↑ رجوع کنید به طور: ۲۲.
- ↑ رجوع کنید به واقعه: ۲۱.
- ↑ رجوع کنید به طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل واقعه: ۲۱.
- ↑ سوره صافات، آیه ۴۵-۴۶؛ سوره واقعه، آیه ۱۸.
- ↑ سوره انسان، آیه ۵.
- ↑ سوره انسان، ۱۸.
- ↑ سوره ص، آیه ۵۱.
- ↑ سوره انسان، آیه ۲۱.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۶، ذیل مدخل جنت.
- ↑ سوره کهف، آیه ۳۱؛ سوره حج، آیه ۲۳؛ سوره فاطر، آیه ۳۳؛ سوره دخان، آیه ۵۳؛ سوره انسان، آیه ۱۲ و ۲۱.
- ↑ سوره یس، آیه ۵۶؛ سوره طور، آیه ۲۰؛ سوره الرحمن، آیه ۵۴ و ۷۶؛ سوره واقعه، آیه ۱۵؛ سوره انسان، آیه ۱۳، سوره مطففین، آیه ۲۳ و ۳۵؛ سوره غاشیه، آیه ۱۳ و ۱۶.
- ↑ سوره زخرف، آیه ۷۱؛ سوره واقعه، آیه ۱۸ و ۳۴؛ سوره انسان، آیه ۱۵ و ۱۶؛ سوره غاشیه، آیه ۱۴.
- ↑ رجوع کنید به سوره طور، آیه ۲۴؛ سوره واقعه، آیه ۱۷ و ۱۸؛ سوره انسان، آیه ۱۹.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۶، ذیل مدخل جنت.
- ↑ رجوع کنید به سوره بقره، آیه ۲۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵؛ سوره نساء، آیه ۵۷.
- ↑ سوره زخرف، آیه ۷۰.
- ↑ سوره رعد، آیه ۲۳؛ سوره غافر، آیه ۸؛ سوره یس، آیه ۵۶.
- ↑ رجوع کنید به دخان: ۵۴؛ طور: ۲۰
- ↑ رجوع کنید به طبری، تفسیر طبری؛ طبرسی، مجمع البیان؛ فخر رازی، تفسیر کبیر؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل رعد: ۲۳، و غافر: ۸.
- ↑ سوره الرحمن، آیه ۵۶، ۵۸، ۷۰، ۷۲ و ۷۴؛ سوره واقعه، آیه ۲۲-۲۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل همین آیات.
- ↑ سوره حجر، آیه ۴۶.
- ↑ سوره توبه، آیه ۲۱.
- ↑ سوره فصّلت، آیه ۸.
- ↑ سوره واقعه، آیه ۳۳.
- ↑ سوره حجر، آیه ۴۸؛ سوره فاطر، آیه ۳۵.
- ↑ سوره فاطر، آیه ۳۵.
- ↑ سوره فاطر، آیه ۳۴.
- ↑ سوره طور، آیه ۲۳.
- ↑ سوره واقعه، آیه ۲۵؛ سوره غاشیه، آیه ۱۱.
- ↑ سوره نبأ، آیه ۳۵.
- ↑ سوره صافات، آیه ۴۷.
- ↑ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۹ش، ص۶۶.
- ↑ فخر رازی، تفسیر کبیر، ذیل انفال: ۴.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۸، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۱۳، ذیل مدخل جنت.
- ↑ محمدی ریشهری، حکمتنامه پیامبر اعظم، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۳۹۹.
- ↑ رجوع کنید به سوره آل عمران، آیه ۱۹۵؛ سوره نساء، آیه ۱۲۴؛ سوره غافر، آیه ۴۰.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به سوره مؤمنون، آیه ۱۱۱؛ سوره فرقان، آیه ۶۳ و ۷۵.
- ↑ سوره قصص، آیه ۸۳؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل همین آیه، که تباهی در زمین را نافرمانی خدا تفسیر کرده است
- ↑ سوره اعراف، آیه ۴۰.
- ↑ رجوع کنید به قرطبی، التذکرة فی احوال الموتی و امور الاخرة، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص۸-۱۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۱۱۸، ۱۱۹، ۱۲۶، ۱۴۴-۱۴۵
- ↑ منذری، الترغیب و الترهیب من الحدیث الشریف، ج ۴، ص۴۹۳-۴۹۴؛ قرطبی، التذکرة فی احوال الموتی و امور الاخرة، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص۲۰-۲۱ و ۱۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۱۳۲-۱۳۳
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۲۴، ذیل مدخل جنت.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۵۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۱، ص۱۲۲-۱۲۳، ۱۴۳-۱۴۴.
- ↑ برای احادیث دیگر رجوع کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص۱۴۶، ج ۱۱، ص۱۶۱، ۱۷۲-۱۷۶؛ برای احادیث اهل سنّت رجوع کنید به ابن قیم جوزیه، حادی الارواح الی بلاد الافراح، ۱۴۰۹ق، ص۵۲-۷۵.
- ↑ رجوع کنید به رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیر المنار، ذیل بقره: ۳۵.
- ↑ ماتریدی، تأویلات اهل السنّه، ۱۴۲۶ق، ج ۱، ص۴۲۵، ج ۴، ص۳۷۶.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص۱۳۲، ج ۸، ص۳۹، ج ۱۴، ص۲۱۸-۲۱۹.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۲۴، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۹، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۹، ذیل مدخل جنت.
- ↑ ص۳۴۵-۳۶۶
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص۲۰۷-۲۲۰
- ↑ درباره سُعید بن جناح و کتاب او رجوع کنید به نجاشی،ش ۴۸۱، ۵۱۲؛ تستری، نور البراهین، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸۹-۹۰.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۹، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۹، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۹، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۹، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۹، ذیل مدخل جنت.
- ↑ حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش، ج ۱۱، ص۹، ذیل مدخل جنت.
یادداشت
- ↑ این احتمال را ممکن است از آیه۳۵سوره ق لَهُمْ ما یشاؤُنَ فِیها وَلَدَینا مَزِیدٌ ترجمه:هر چه بخواهند در آنجا برای آنها هست، و نزد ما نعمتهای بیشتری است (که به فکر هیچ کس نمیرسد)برداشت کرد.
- ↑ سورههای بقره ۹۴، انعام ۳۲، اعراف ۱۶۹، یوسف ۱۰۹، نحل ۳۰، قصص۷۷و ۸۳، عنکبوت ۶۴، احزاب ۲۹
- ↑ وبالجملة یشبه أن تکون هذه القصة التی قصّها الله تعالی من إسکان آدم وزوجته الجنة، ثم إهباطهما لاکل الشجرة کالمثل یمثل به ما کان الانسان فیه قبل نزوله إلی الدنیا. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، منشورات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۳۲.
منابع
- ابن بابویه، الاعتقادات، چاپ عصام عبدالسید، قم، ۱۳۷۱ش.
- ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴ق-۱۹۸۴م.
- ابن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت ۱۴۰۴ق-۱۹۸۴م.
- ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل (سه جلد)، بیروت، ۱۹۹۵م، دارالکتب العلمیة.
- ابن قیم جوزیه، حادی الارواح الی بلاد الافراح، چاپ سیدجمیلی، بیروت، ۱۴۰۹ق-۱۹۸۸م.
- ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، ۱۳۹۸ق.
- اشعری، علی بن اسماعیل، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ری تر، ویسبادن، ۱۴۰۰ق-۱۹۸۰م.
- اصفهانی، ابونعیم، صفة الجنة، چاپ علی رضا عبداللَّه، دمشق، ۱۴۰۶-۱۴۰۷/۱۹۸۶-۱۹۸۷.
- بحرانی، هاشم بن سلیمان، معالم الزلفی فی معارف النشأه الاولی و الاخری، قم، ۱۳۸۲ش.
- بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، چاپ محمد زاهد بن حسن کوثری، [قاهره]، ۱۳۶۷ق-۱۹۴۸م.
- بغوی، حسین بن مسعود، مصابیح السنه، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، محمدسلیم ابراهیم سماره، و جمال حمدی ذهبی، بیروت، ۱۴۰۷ق-۱۹۸۷م.
- بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، چاپ محمدسعید بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۲۱ق-۲۰۰۰م.
- تستری، نعمت الله بن عبدالله جزایری، نور البراهین (انیس الوحید فی شرح التوحید)، چاپ مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۷ق.
- تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹ق-۱۹۸۹م؛ چاپ افست قم، ۱۳۷۰-۱۳۷۱ ش.
- جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر، ۱۳۲۵ق-۱۹۰۷م، چاپ افست قم، ۱۳۷۰ش.
- جزایری، نعمت اللَّه بن عبدالله، نورالبراهین (انیس الوحید فی شرح التوحید)، چاپ مهدی رجائی، قم، ۱۴۱۷ق.
- جوینی، عبدالملک بن عبدالله، العقیده النظامیه، چاپ محمد زبیدی، بیروت ۱۴۲۴ق-۲۰۰۳م.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، ۱۳۶۷ش، ذیل «بهشت. II. الف: در قرآن کریم» (از مهدی غفاری).
- سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، به قلم حسن محمد مکی عاملی، ج۲، قم، ۱۴۱۱ق.
- سلیمان بن صالح غصن، موقف المتکلمین من الاستدلال بنصوص الکتاب و السنه، ریاض، ۱۴۱۶ق-۱۹۹۶م.
- شریف رضی، محمد بن حسین، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، ج۵، چاپ محمدرضا آل کاشف الغطاء، بیروت، ۱۳۵۵ش، چاپ افست قم، بیتا.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲ق-۱۹۸۲م.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصاری، قم، ۱۴۱۳ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الامامیه، چاپ حسین درگاهی، قم، ۱۳۷۱ش.
- طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل القرآن.
- عبدالرحمان بن مأمون متولی شافعی، الغنیه فی اصول الدین، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۶ق-۱۹۸۷ش.
- عبدالرحیم بن محمد خیاط، کتاب الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، چاپ نیبرگ، بیروت ۱۹۸۶م.
- عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهرمراد، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۸۳ش.
- عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری، الترغیب و الترهیب من الحدیث الشریف، چاپ مصطفی محمد عماره، قاهره ۱۴۰۷ق-۱۹۸۷م، چاپ افست بیروت، بیتا.
- شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، تهران:انتشارات میقات، ۱۳۶۳ش، چاپ اول.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، چاپ محمد نجمی زنجانی، قم، ۱۳۶۳ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، چاپ حسن حسنزاده آملی، قم، ۱۴۰۷ق.
- علم الهدی، علی بن حسین، شرح جمل العلم و العمل، چاپ یعقوب جعفری مراغی، تهران، ۱۴۱۴ق.
- غزالی، محمد بن محمد، المضنون به علی غیراهله، چاپ ریاض مصطفی عبدالله، دمشق ۱۴۱۷ق-۱۹۹۶م.
- غزالی، محمد بن محمد، فضائح الباطنیه، چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره ۱۳۸۳ق-۱۹۶۴م.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، چاپ مهدی رجائی، قم، ۱۴۰۵ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، ۱۴۲۱ق-۲۰۰۰م.
- فرج الله عبدالباری، یوم القیامه بین الاسلام و المسیحیه و الیهودیه، قاهره ۲۰۰۴م.
- فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، راه روشن: ترجمه کتاب المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۹ش.
- فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، علم الیقین فی اصول الدین، قم، ۱۳۵۸ش.
- قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسه، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت، ۱۴۲۲ق.
- قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق.
- قرطبی، محمد بن احمد، التذکرة فی احوال الموتی و امور الاخرة، چاپ فواز احمد زمرلی، بیروت، ۱۴۱۰ق-۱۹۹۰م.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، چاپ افست تهران، ۱۳۶۴ش.
- کاشانی، حبیب الله بن علی مدد، عقاید الایمان: شرح دعای عدیله، چاپ حسن بروجردی، چاپ سنگی تهران، ۱۳۶۰ش.
- ماتریدی، محمد بن محمد، تأویلات اهل السنّه (تفسیرالماتریدی)، چاپ مجدی باسلّوم، بیروت ۱۴۲۶ق-۲۰۰۵م.
- مجلسی، محمد باقر، آسمان و جهان، ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الأنوار، جلد ۵۴، تهران، اسلامیه، ۱۳۵۱ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیر المنار، [تقریرات درس] شیخ محمد عبده، ج۱، مصر، ۱۳۷۳ق-۱۹۵۴م.
- محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره، ۱۳۶۴، چاپ افست تهران، ۱۳۹۷ق.
- مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، ۱۳۶۵ق.
- مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، چاپ عبدالله محمود شحاته، [قاهره ] ۱۹۷۹-۱۹۸۹م.
- میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۱ش.
- نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر برجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
- کتاب معاد از دیدگاه امام خمینی
- New Catholic encyclopedia , Detroit: Thomson, 2003, s.vv."Afterlife. 2: in the Bible" (by H.Koster), "Paradis" (by I. Hunt).
- Encyclopaedia of the Quran, ed. Jane Dammen McAuliffe, Leiden:Brill,2001-s.v."Paradise"(by Leah Kinberg).
پیوند به بیرون