بهشت
| مرگ | |
|---|---|
| احتضار • عزرائیل • غسل میت • کفن • نماز میت • تدفین • شهادت | |
| برزخ | |
| شب اول قبر • سؤال قبر • نکیر و منکر • حیات برزخی • بدن برزخی | |
| قیامت | |
| اسرافیل • معاد جسمانی • نفخ صور • نامه اعمال • صراط • صحرای محشر • اصحاب یمین • اصحاب شمال | |
| بهشت | |
| درهای بهشت • حور العین • غلمان • رضوان • نعمتهای بهشت | |
| جهنم | |
| درهای جهنم • درکات جهنم • زقوم • اسفل سافلین • هاویه • جحیم • غساق | |
| مفاهیم وابسته | |
| شفاعت • تجسم اعمال • رقیب و عتید • تناسخ • رجعت • روح • باقیات صالحات | |
بهشت یا جَنَّت، جایگاهی در جهان آخرت و پاداشی است که در متون دینی به مؤمنان وعده داده شده است. بیش از دویست آیه در قرآن و همچنین بسیاری از روایات معصومان، درباره بهشت است؛ ویژگیهایی مانند اندازه و گستره و مکان، تعداد بهشتها، انواع نعمتها، ویژگیهای نعمتها و اشیای موجود در بهشت در این احادیث و نیز کتابهای عالمان دینی آمده است.
در بهشت ملالی نیست، و نعمتهای آن نامحدود توصیف شده است، وسعت آن فراتر از تصور انسانها است، و بهشتیان هرچه که بخواهند برایشان مهیا است. بالاترین نعمت بهشت مقام رضوان و رضایت خداوند از مؤمنان دانسته شده است. با این حال بهشت بر اساس جایگاه معنوی انسانها درجهبندی شده و افراد با هم مساوی نیستند. در ادبیات دینی درباره درهای ورودی بهشت اعداد مختلفی گفتهشده و عالمان نتیجه گرفتهاند درهای بهشت نیز بر اساس مراتب معنوی انسانها متفاوت است.
بیشتر عالمان مسلمان معتقدند بهشت قبل از قیامت خلق شده است و نعمتهای جسمانی و نعمتهای معنوی با هم در بهشت وجود دارد. تعداد کمی هم معتقدند هنوز بهشت و جهنم آفریده نشده است، چنانکه برخی از عالمان با گرایشات فلسفی و عرفانی نعمتهای جسمانی بهشت را تأویل بردهاند. مسلمانان بر اساس احادیث معصومان معتقند در بهشت هیچ تکلیفی نیست و چیزی در بهشت حرام یا واجب نیست. ولی راه تکامل انسانها در بهشت بسته نیست و افراد با مغفرت الهی در بهشت هم سیر تکاملی دارند.
بهشت، بالاترین هدف دینداری
بهشت در باور دینی جایگاه جاودانی و ابدی نیکوکاران، پس از مرگ،[۱] و میراثی است که در نتیجه اعمال نیک انسانها به ایشان میرسد.[۲] از بهشت آخرت در ادبیات دینی با عنوان بهشت موعود یاد شده[۳] و آن غایت و مقصد سیر معنوی انسان[۴] و همان عالَم بالایی است که انسان باید با گذر از عوالم سطح پایینتر به آن برسد که عینِ سعادت، خیر، نعیم و شادمانی است.[۵] و اصولا خداوند انسان را برای رفتن به بهشت خلق کرده است.[۶] به گفته مطهری بهشت تجسم اعمال اختیاری انسانها است و اگر انسان و عملِ اختیاری او نباشد، بهشتی هم وجود نخواهد داشت[۷]
واژگان ناظر به بهشت در قرآن
در قرآن کریم، برای اشاره به بهشت از واژگان مختلفی استفاده شده که بیشترین کاربرد مربوط به واژه جنة و مشتقات آن مانند جنات است که بیش از ۱۳۰ بار تکرار شده است.[۸] واژه جنت گاه به واژهای اضافه یا با صفتی همراه شده است؛ مانند جنّة الخلد، جنة النعیم، جنّة المأوی، جنّاتُ عدن، و جنّات الفردوس.[۹]
در قرآن همچنین از واژگان دیگری مثل روضه در آیه ۱۵ سوره روم، رَوضاتُ الجَنّات در آیه ۲۲ سوره شوری، فردوس در آیه ۱۱ سوره مومنون، دارالسَّلام در آیه ۱۲۷ سوره انعام، و ۲۵ یونس و نیز عِلّیّین و علّیون در آیه ۱۸ و ۱۹ سوره مطففین نیز برای اشاره به بهشت استفاده شده است.
بنابر گردآوری محمدباقر مجلسی در بحارالانوار، حدود ۲۷۵ آیه مرتبط با بهشت در قرآن میتوان یافت[۱۰] به جز احادیثی که در ذیل آیات مرتبط با بهشت آمده است، مجلسی ۲۱۷ حدیث دیگر نقل کرده است که درباره بهشت، بهشتیان و نعمتهای بهشتی است.[۱۱] سید هاشم بحرانی حدیثنگار شیعه در قرن یازدهم قمری ۹۵باب از جلد سوم کتاب معالم الزلفی را به احادیث مرتبط با بهشت اختصاص داده است.[۱۲] ابونُعیم اصفهانی نیز در کتاب صفة الجنة، ۴۵۴ حدیث از منابع اهل سنت با موضوع بهشت گردآوری کرده است.[۱۳]
اوصاف و ویژگیها
به گفته عالمان شیعه، با واژگان این دنیایی نمیتوان حقیقت بهشت را توصیف کرد، زیرا تفاوتهای بنیادینی بین نظام دنیایی با نظام آخرت وجود دارد، و توصیفاتی که درباره بهشت در قرآن آمده است تلاش میکند با بیان نمونههای ایندنیایی، مطالب را به ذهن نزدیک کرده و برای همگان قابل فهم سازد.[۱۴]
بهشت را مکان حاکمیت اراده انسان دانستهاند به گونهای که هر چه انسان بخواهد بدون هیچ قید و شرط زمانی و مکانی مهیا خواهد بود.[۱۵] لذتها در بهشت حدی ندارد چون محدودیتی برای حواس انسان نیست و چیزی با چیز دیگر تزاحم ندارد.[۱۶] تفسیر المیزان در توضیح آیه ۱۳۳ سوره آلعمران، و ۲۱ سوره حدید، توضیح میدهد که بهشت در نهایت وسعت و گستردگی است.[۱۷] مفسرانی مانند طبرسی و فخر رازی، با تکیه بر این آیات، تصور وسعت بهشت را خارج از قلمرو فهم و ذهن انسانها دانستهاند.[۱۸] بر اساس آیه ۳۷ سوره واقعه از قرآن، و حدیثی از پیامبر اسلام(ص) گفتهاند انسانها در بهشت همه در سن جوانی هستند.[۱۹]
مفسران با تکیه بر آیاتی چند از قرآن کریم، مثل ۳۱ نحل، ۱۶ فرقان، ۳۱ فصلت و مانند آن نتیجه گرفتهاند اهل بهشت هر چه بخواهند در بهشت فراهم است.[۲۰] چنانکه طباطبایی و نویسندگان تفسیر نمونه در ذیل آیه ۷۱ سوره زخرف از تفسیر مجمع البیان نقل کردهاند که همه نعمتهای بهشتی در این آیه با عبارت «وَ فِيهٰا مٰا تَشْتَهِيهِ اَلْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ اَلْأَعْيُنُ» بیان شده است[۲۱] که تعبيرى است به گستردگى عالم هستى، و به وسعت آنچه در ذهن انسانها مىگنجد يا نمىگنجد.[۲۲]
نبود ملال در بهشت
مفسران بر اساس آیه ۱۰۸ سوره کهف گفتهاند کسی در بهشت دچار خستگی و ملال نمیشود تا بخواهد از آنجا به جای دیگری برود.[۲۳] مطهری توضیح میدهد که علت ملال انسان در دنیا از لذتها این است که هیچ لذت دنیوی نمیتواند فطرت و غریزه انسانی را به صورت کامل برآورده کند، ولی نعمتهای بهشتی چون برآوردنده کمال واقعی و مطلوب حقیقی انسان هستند ملالآور نیستند.[۲۴] او همچنین معتقد است مهمترین لذت بهشتیان، تکریم از سوی خداوند و احساس میهمانی او است که به هیچ وجه ملالآور نیست.[۲۵] نویسندگان تفسیر نمونه نیز نبود ملال را با تکیه بر تکامل انسان در بهشت تبیین کردهاند، زیرا وقتی انسان حرکت رو به رشد داشته باشد گرفتار دلزدگی نخواهد شد.[۲۶]
نعمتهای بهشتی
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْک عُقْبَی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَی الْکافِرینَ النَّارُ (ترجمه: توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهای آب از زیر درختانش جاری است، میوه آن همیشگی، و سایهاش دائمی است؛ این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند؛ و سرانجام کافران، آتش است!)
رعد، ۳۵، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
عالمان مسلمان نعمتهای بهشت را در دو دسته نعمتهای جسمی و نعمتهای معنوی و روحی دستهبندی کردهاند و ریشه این دوگانهبودن نعمتها را حقیقت دوگانه انسان دانستهاند که در دنیا و آخرت همراه هستند.[۲۷] به گفته مطهری در قرآن کریم هر چند نعمتهای جسمانی از نظر عدد بیشتر ذکر شده است، با این حال در آیات قرآن با تصریح و یا با اشاراتِ گویا، نعیمِ معنوی را بالاتر و غیرقابل مقایسه با نعمتهای جسمانی و مادی توصیف شده است.[۲۸]
نعمتهای جسمانی و حسّی
به گفته مطهری در قرآن کریم در توصیف بهشت بارها از نعمتهای جسمانی نام برده شده است و در نویدهای بهشتی سخن از نعمتهای جسمانی زیاد است.[۲۹]نعمتهای مختلف بهشت، در سورههای مختلف قرآن کریم مثل سورههای الرحمن،[۳۰] واقعه،[۳۱] انسان[۳۲] و احادیث ذکر شده است.[۳۳]
باغها و درختهای بهشتی، نهرهای بهشتی، حورالعین بهشتی، وِلْدانٌ مُخَلَّدون، جامهای بهشتی، و میوهها و خوردنیهای بهشتی نمونههایی از نعمتهای مادی و جسمانی بهشت است.[۳۴] جوادی آملی مفسر شیعه در گزارشی اجمالی ۱۵ عنوان از نعمتهای جسمانی و حسّی بهشت را شمرده است که عبارتند از: باغها، نهرها، شراب و ساقیان، شراب ویژه، ساقی ابرار و مُقرَّبان، ظرفها و جامها، لباسها و زینتها، تختها و فرشها، همسران، خدمتکاران، قصرها و کاخها، میوهها، گوشت پرندگان، حوض کوثر و چشمه تسنیم.[۳۵] برخی مفسران با استناد به آیه ۲۳ سوره رعد و آیه ۸ سوره غافر، گفتهاند که همسران با ایمان، در بهشت با یکدیگر خواهند زیست؛ همچنان که پدران و مادران و فرزندانشان اگر صالح باشند همراه آنها وارد بهشت میشوند. (ذیل آیه ۵۶ یس و ۷۰ زخرف)[۳۶]
نعمتهای معنوی و روحی
جوادی آملی در توصیف نعمتهای روحانی و معنوی، نخستین نعمت را آرامشی فراگیر میداند که سراسر وجود انسان را در بر میگیرد.[۳۷] همچنین بر اساس آیات قرآن بهشتیان در بهشت با سلام و درود خداوند روبهرو میشوند،[۳۸] و ملائکه به ایشان درود میفرستند،[۳۹] دوستانی موافق دارند و هیچ کینهای در دل اهل بهشت نیست.[۴۰]
به گفته جوادی آملی مقام رضوان از عالیترین درجات بهشت است،[۴۱] که بر اساس پژوهش مطهری در ۱۳ آیه قرآن[۴۲] مثل ۲۱ و ۷۲ توبه بر آن تصریح شده است.[۴۳] مجلسی در بحار الانوار روایتی از امام علی(ع) نقل کرده است که بر اساس آن به اهل بهشت گفته میشود بالاتر و ارجمندتر از نعمتهایی که ارزانیتان شده، خشنودی خدا از شما و محبت او به شما است. امام علی سپس آیه ۷۲ سوره توبه را تلاوت کرده است که عبارت «وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکبَرُ»؛ در آن آمده است.[۴۴] جوادی آملی بر اساس آیه ۱۷ سوره سجده نتیجه گرفته است که در بهشت مقامات و نعمتهایی هست که از مقام رضوان نیز بالاتر است.[۴۵]
تناسب نعمتهای بهشت و مخاطبان قرآن
برخی گفتهاند نعمتهایی که قرآن برای بهشت شمرده مناسب درک و فهم مخاطبان اولیه قرآن است که در شبه جزیره عربستان میزیستهاند. و برای آن فرهنگ ارزشمند هستند. ولی همان نعمتها برای افراد دیگری که در سرزمینی دیگر و با فرهنگ و ارزشهایی دیگر زندگی میکنند لزوما جذبهای ندارد.[۴۶] محمدهادی معرفت قرآنپژوه و مفسر شیعه معتقد است این سخنان ناشی از ناآشنایی با ظرائف زبان عربی است.[۴۷] او با تحلیل معنای حور العین تفسیری از آن ارائه میدهد و سپس میگوید چنین نعمتی اختصاصی به قوم و منطقه خاصی ندارد[۴۸] چنانکه باغها و درختان و مانند آن نیز برای همه انسانها جذابیت دارد و چنین نیست که فقط اعراب بادیهنشین از آن لذت ببرند.[۴۹]
درجات و مراتب بهشت
مفسران و پژوهشگران اسامی جنّة الخلد، جنة النعیم، جنّة المأوی، جنّاتُ عدن، و جنّات الفردوس را نشانه چهار مرتبه از بهشت دانستهاند[۵۰] که فردوس بالاترین و مأوی پایینترین مرتبه آن است.[۵۱] از ابن عباس نیز نقل شده که هر یک از اسمهای جنّة المأوی، جنّة النعیم، جنة الخلد، دارالسّلام، جنّة الفردوس، جنّة عدْن و جنة النور به یک بهشت جدا اشاره دارد.[۵۲]بر اساس روایتی از پیامبر اسلام(ص)، بهشت درجاتی دارد که فاصله میان آنها بهاندازه فاصله آسمان و زمین است.[۵۳]
به نظر مفسران قرآن کریم، از جمله فخر رازی، واژه «درجات» که در آیات مرتبط با بهشت آمده، بر رتبهبندی نعمتهای بهشت دلالت دارد که انسانها بر اساس اعمالشان، به مراتب و درجات متفاوتی از بهشت میرسند.[۵۴] طباطبائی مفسر و فیلسوف شیعه تصریح میکند که منظور از «درجات» درجات قرب و نزدیکی به خداست ولی این درجات باعث میشود که اشخاص در بهشت هم درجات متفاوتی داشته باشند.[۵۵] به گفته فیض کاشانی شناخت جزئیات درجات بهشت آن وابسته به برداشت از روایات و معمولا مبتنی بر ظن و گمان است.[۵۶] مطهری نیز از تعبیر انواع بهشتها استفاده کرده است که بر اساس نزدیکی و دوری افراد به خداوند متفاوت هستند.[۵۷]
رتبهبندی بر اساس عمل و صفت و ذات
امام خمینی الاهیدان و عارف شیعه برای بهشت سه درجهی جنت اعمال، صفات و ذات را تصویر کرده است؛ جنّت اعمال، تابع عمل صالح افراد است، ولی جنّت صفات، وابسته به ملکات و صفات نیکوی انسانهاست. و مرتبه سوم یعنی جنت ذات، صاحبان ذاتهای مطهّر و پاک میباشد.[۵۸] به گفته او در کتاب چهل حدیث اغلب مواردی که در قرآن و حدیث به بهشت اشاره شده، منظور همین بهشت اعمال است.[۵۹] جنّت ذات، همان مقام فناء فی الله و لقاء الله است که بالاترین مرتبه آن برای رسول الله(ص) و اهلبیت است؛ و مرتبۀ پایین آن برای برخی اولیاء الهی است.[۶۰]
اهلبیت(ع) در بهشت
بنا بر باورهای اسلامی اهلبیت پیامبر در بهشت جایگاه ویژهای دارند. سید هاشم بحرانی در کتاب معالم الزلفی احادیث فراوانی را در چندین باب گردآوری کرده است که موضوع آنها جایگاه اهلبیت در بهشت است.[۶۱] عنوان باب پنجم آن است که بهشت برای اهلبیت و محبان ایشان خلق شده است.[۶۲] و در باب هفتم آمده است که نخستین کسانی که وارد بهشت میشوند پیامبر و اهلبیت هستند.[۶۳] جوادی آملی حدیثی را توضیح داده است که بر اساس آن جایگاه پیامبر(ص) در بهشت نزدیکترین جایگاه به عرش الهی است و امامان دوازدهگانه نیز در کنار او سکونت خواهند داشت.[۶۴] او همچنین حدیث دیگری آورده و بر اساس آن قله بهشت را فردوس اعلی و مخصوص آل محمد توصیف کرده است.[۶۵]
یکی از نعمتهای اهل بهشت نیز همنشینی با اولیای الهی دانسته شده است.[۶۶] مفسران در توضیح آیه ۶۹ سوره نساء که اطاعتکنندگان از خدا و رسول را همنشین پیامبران و صدیقان و شهدا معرفی میکند به این همنشینی اشاره کردهاند.[۶۷] بر اساس احادیثی که طباطبایی برخی از آنها را در المیزان گزارش کرده است منظور این آیه همنشینی بهشتیان با پیامبر اسلام و امامان است.[۶۸]
درهای بهشت
بر اساس روایتهای متعددی از شیعه و سنی، بهشت، هشت در دارد[۶۹] ولی در قرآن تعداد درهای بهشت ذکر نشده است.[۷۰] برخی از نویسندگان این تعداد از درها را مطابق تعداد بهشتهای ذکر شده در قرآن دانستهاند.[۷۱] با این حال در روایتی از امام علی(ع) تعداد درهای بهشت، ۷۲ در دانسته شده است.[۷۲] مکارم شیرازی، احتمال داده که عددهای ذکرشده موضوعیت ندارد و فقط بر کثرت درها دلالت داشته باشد.[۷۳] لکن سید کمال حیدری درهای اصلی بهشت را هشت در، و درهای فرعی آن را بیشتر از آن تعداد دانسته است.[۷۴]
محمد صادقی تهرانی مولف تفسیر الفرقان[۷۵] و سید کمال حیدری از مفسران شیعه، با بیان اینکه درب هر چیزی متناسب با همان است، درهای بهشت را به درجات بهشت تفسیر کردهاند.[۷۶] به باور ناصر مکارم شیرازی، مؤلف تفسیر نمونه، درهای بهشت در واقع همان عواملی است که پاداش بهشت را برای اشخاص به ارمغان میآورد.[۷۷] ملا صدرا بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه در توجیه اینکه درهای بهشت هشت تا و درهای جهنم هفت تاست گفته که درهای جهنم به اندازه اعضای هفتگانهای است که آدمی با آن تکالیفش را انجام میدهد و درهای بهشت نیز همین تعداد است به اضافه درِ قلب (باب القلب) که بر دوزخیان بسته است.[۷۸]
خلق بهشت پیش از قیامت
خلق بهشت پیش از وقوع قیامت، از جمله موضوعهایی است که در ادبیات دینی درباره آن گفتوگو شده است.[۷۹] و عالمان بزرگ شیعه بهشت و جهنم را مخلوق میدانند نه این که بعد و در زمان قیامت خلق شوند.[۸۰] به گزارش مجلسی باور به آفریدهشدن بهشت و جهنم از باورهای عمومی همه مسلمانان است و تنها اندکی از عالمان با گرایش معتزلی با آن مخالفند.[۸۱] شیخ صدوق و شیخ مفید دو عالم قرن چهارم هر دو بر این باور تأکید کردهاند.[۸۲] گفته شده اگر بهشت خلق شده بود، بر اساس آیه «كُلُّ شَيۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» باید تا کنون از بین میرفت، ولی کسانی در پاسخ گفتهاند هلاک در این آیه به این معناست که وجود اشیاء از خودشان نیست و وابستهاند، نه این که روزی از بین میروند.[۸۳] سبحانی متکلم شیعه در قرن پانزدهم قمری درباره حکمت خلق بهشت پیش از قیامت معتقد است حکمت همه افعال الهی برای بندگان معلوم نیست و نمیتوان بر این اساس، رأی به عَبَثبودن خلق بهشت داد.[۸۴]
در استدلال به مخلوق بودن بهشت، به چند آیه از قرآن کریم استناد شده است؛[۸۵] آیه پنجم سوره نجم که گزارش عروج پیامبر(ص) است، آیات ۱۳۳ آلعمران و ۲۱ حدید که در هر دو، تعبیر «اُعدَّت» (=آماده شده است) ذکر شده، و آیه ۱۰۰ توبه که در آن واژه «اَعَدَّ» آمده[۸۶] و دلالت بر موجود بودنِ فعلی جنّت و دوزخ دارد.[۸۷] همچنین مجلسی در بحار الانوار احادیثی از امامان نقل کرده است که باور به مخلوقبودن بهشت و جهنم را یکی از اعتقادات شیعه معرفی کرده است.[۸۸] چنانکه در حدیثی از امام رضا(ع) بر اساس مشاهدات پیامبر(ص)، در معراج برای مخلوقبودن بهشت، استدلال شده است بهگونهای که انکار خلقت بهشت به منزله دروغگو خواندن پیامبر است.[۸۹] مطهری نیز با نقل حدیثی از پیامبر درباره سقوط یک سنگ پس از هفتاد سال به قعر جهنم برای مخلوقبودن بهشت و جهنم استدلال کرده است.[۹۰]
بهشت جسمانی
جسمانیبودن معاد از ضروریات دین و مورد اتفاق جمیع مسلمانان دانسته شده است؛[۹۱] ولی برخی مانند اخوان الصفا حقیقت معاد را صرفاً روحانی دانسته و منکر جسمانی بودن معاد شده و زبان قرآن در این زمینه را تمثیلی و تشبیهی میدانند.[۹۲] احمد پاکتچی پژوهشگر علوم اسلامی در دائرة المعارف بزرگ اسلامی گزارشی از سیر اندیشه فلاسفه و دیگر گروههای تأویلگرا در باب بهشت داده است. او به جز اخوان الصفا به تعدادی از عالمان اهل سنت و شیعه اشاره کرده است که ابنعربی، سهروردی و صدرالدین شیرازی از آن جمله هستند.[۹۳]
جوادی آملی مفسر و الاهیدان شیعه تبیین کرده است که چون حقیقت انسان مرکب از جسم و روح است، همین همراهی در معاد نیز وجود دارد و در بهشت هم نعمتهای جسمی هست و هم نعمتهای معنوی.[۹۴] او همین پاسخ را از استادش طباطبائی نیز نقل کرده است.[۹۵]غزالی عالم اهل سنت در نقدی صریح بر این تفکر باطنی، یکی از دلالتهای التزامی این رویکرد را نسبت دادن جهل به پیامبر(ص) یا دستکم گونهای مخالفت با او و در نتیجه خروج از دین دانسته است؛ بهویژه آنکه در قرآن، موارد زیادی در وصف بهشت و مجموعه عالم آخرت ذکر شده است.[۹۶]
تکلیف و گناه در بهشت
در بهشت دستورات عبادی مثل نماز و روزه وجود ندارد زیرا انسانها در بهشت نتیجه اعمال را میبینند و بهشت سرای پاداش است.[۹۷] چنانکه قوانین تنظیمکننده روابط بین فردی وجود ندارد، زیرا این قوانین برای رفعِ تزاحمات و تقسیم امکانات محدود زمینی تنظیم شده است و در بهشت این مشکلات وجود ندارد.[۹۸] بر این اساس گفته شده که در بهشت چیزی به اسم گناه و بدی نیز امکان ندارد، زیرا در بهشت همه چیز برای همگان فراهم است و از سوی دیگر انسانها میل و زمینهای برای گرایش به چیزی که بد باشد ندارند.[۹۹] جوادی آملی با تکیه بر آیه ۲۳ سوره طور و ۴۷ سوره حجر معتقد است در بهشت هیچ کار لغو، گناه و کینهورزانهای وجود ندارد و انسانهای بهشتی گرایشی به این امور ندارند.[۱۰۰]درباره روابط بین محرم و نامحرم نیز گفته شده جزئیات این مسئله در متون دینی روشن نیست.[۱۰۱]
تکامل در بهشت
درباره امکان تکامل انسان در بهشت برخی عالمان شیعه معتقدند هر چند حرکت تکاملی انسان در برزخ ادامه دارد ولی پس از ورود به بهشت دیگر سیر تکاملی به پایان میرسد. مرتضی مطهری در کتاب معاد خود تصریح میکند که بر اساس متون دینی قیامت روز جزا است و روز عمل نیست. برای همین امکان ندارد که کسی در قیامت عملی داشته باشد که بهواسطه آن تکامل پیدا کند.[۱۰۲] چنانکه پیش از او علامه طباطبائی در تفسیر المیزان همین نکته را بیان کرده است که حتی اگر بنا باشد کفار به خاطر اعمال صالحشان پاداشی بگیرند در دنیا یا بزرخ خواهد بود و در قیامت امکان تکامل وجود ندارد.[۱۰۳] سید جلالالدین آشتیانی فیلسوف و الاهیدان شیعه نیز توضیح داده است که سیر تکاملی در آخرت ممکن نیست.[۱۰۴] فیض کاشانی محدث و الاهیدان شیعه و شاگرد ملاصدرا نیز در کتاب اصول المعارف همین نکته را تصریح کرده است.[۱۰۵]
در نقطه مقابل محمد شجاعی زنجانی شاگرد دیگر طباطبائی با تکیه بر آیات ۷۷ آلعمران، ۱۷۴ بقره، ۱۷۵ سوره نساء و ۲۳ و ۲۴ حج تأکید میکند که پس از محشورشدن در قیامت نیز سیرِ تکاملی مؤمنان تا لقاء الله ادامه دارد.[۱۰۶] شجاعی نیز این حرکت را ناشی از عمل خود شخص نمیداند و آن را با استفاده از پاکسازی، عفو و مغفرت خداوند توضیح داده است.[۱۰۷]
کتاب شناسی
درباره بهشت در آیات و روایات و تبیین ویژگیها و نشانههای بهشتیان و نعمتها و درجات و... آثاری به زبان فارسی و عربی نگارش شده است.
- راهنمای بهشت، یا، بهشتیان از دیدگاه قرآن و حدیث: مشتمل بر بیش از ۷۰۰ آیه و روایت درباره اعمالی که سبب ورود به بهشت میشود. نوشته سید هاشم رسولی محلاتی، نشر دفتر فرهنگ اسلامی ، تهران، سال۱۳۸۲ش. [۱۰۸]
- الجنة و النار فی الکتاب والسنه نوشته محمدی ری شهری به زبان عربی که به فارسی توسط حمیدرضا شیخی بنام بهشت ودوزخ در قرآن و حدیث ترجمه و از سوی موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث نشر دارالحدیث در سال ۱۳۸۹ش، در قم چاپ و منشر شده است.[۱۰۹]
- بهشت و بهشتیان نوشته قریبا نشر ناس. تهران، ۱۳۸۷ش.[۱۱۰]
- بهشت و بهشتیان نوشته رضا لک علی آبادی، نشر هنارس. سال۱۳۹۸ش. قم.[۱۱۱]
- اوصاف بهشت نوشته ابراهیم صابر، نشر سخن گستر، مشهد، ۱۳۸۹۰ش.[۱۱۲]
- زیباییهای بهشت نوشته احمد صادقی اردستانی، نشرامام عصر، قم، ۱۳۸۵ش.[۱۱۳]
- گذرنامهی بهشت نوشته علی صاحب یاری، نشر طاق بستان کرمانشاه، سال۱۳۸۵ش. [۱۱۴]
بهشت و بهشتیان نوشته محسن طالب نژاد، ناشر زهره علوی، تهرات،سال۱۴۰۴ش. [۱۱۵]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۲۲۹.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۴۴.
- ↑ به عنوان نمونه: طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۶، ص۲۵۱؛ ج۷، ص۳۴۵؛ ج۱۶، ص۲۱۱.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۱.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۱۰۵-۱۰۹.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۱۷۹.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۱۲۷-۱۲۸.
- ↑ کامیاب، «بررسی سلسله مراتب بهشتهای چهارگانه»، ص۷۷.
- ↑ کامیاب، «بررسی سلسله مراتب بهشتهای چهارگانه»، ص۷۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، «باب الجنة و نعیمها»، صص ۷۱-۱۱۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، «باب الجنة و نعیمها»، صص۱۱۶-۲۲۱.
- ↑ بحرانی، معالم الزلفی، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۷-۳۰۷.
- ↑ اصفهانی، صفة الجنة، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۹۵.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۲۳۱.
- ↑ مطهری، معاد، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۷.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۵۶-۵۷.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۴، ص۱۹ و ج۱۹، ص۱۶۵.
- ↑ رجوع کنید به طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره فصّلت، آیه ۱۲.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۱۱۸-۱۲۰.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۴۲.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۱۲۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۱، ص۱۱۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۱، ص۱۱۵.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۸، ص۶۰-۶۱.
- ↑ مطهری، توحید، ۱۳۸۹ش، ص۲۹۰؛ مطهری، زندگی جاوید یا حیات اخروی، ۱۳۸۹ش، ص۴۴-۴۵.
- ↑ مطهری، فطرت، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۶۸.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۲۹۷.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۴۵.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۴۵.
- ↑ سوره الرحمن، آیه ۴۶ و ۷۶.
- ↑ سوره واقعه، آیه ۱۰ و ۳۷.
- ↑ سوره انسان، ۵، ۶، ۱۲، ۲۲.
- ↑ رک: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، «باب الجنة و نعیمها»، صص۱۱۶-۲۲۱.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۴۵.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۲۹۷-۳۲۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۶، ۴۴۵ و ج۸، ص۸۰۲؛ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۱، ص۳۴۱ و ج۱۷، ص۳۱۰.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۲۳.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۲۴.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۲۵.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۳۵.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۳۷.
- ↑ مطهری، فلسفه تاریخ، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۱۳۰.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۳۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۱۴۰-۱۴۱؛ اصفهانی، صفة الجنة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۲۳۰.
- ↑ سروش، «ذاتی و عرضی در دین»، ص۱۱؛ ایازی، قرآن و فرهنگ زمانه، ۱۳۸۰ش، ص۱۶-۲۰.
- ↑ معرفت، شبهات و ردود، ۱۴۲۳ق، ص۱۹۶.
- ↑ معرفت، شبهات و ردود، ۱۴۲۳ق، ص۱۹۷.
- ↑ معرفت، شبهات و ردود، ۱۴۲۳ق، ص۱۹۹.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۴۹؛
- ↑ کامیاب، «بررسی سلسله مراتب بهشتهای چهارگانه»، ص۸۸.
- ↑ بحرانی، معالم الزلفی فی معارف النشأه الاولی و الاخری، ۱۳۸۲ش، ج ۳، ص۱۶۹.
- ↑ محمدی ریشهری، حکمتنامه پیامبر اعظم، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۳۹۹.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۹، ص۱۲-۱۳؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۴۵۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۹، ص۱۳.
- ↑ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۹ش، ج۷، ص۶۶.
- ↑ مطهری، زندگی جاوید یا حیات اخروی، ۱۳۸۹ش، ص۳۱.
- ↑ خمینی(امام)، شرح چهل حدیث، ۱۳۹۲ش، ص۴۵۴.
- ↑ خمینی(امام)، شرح چهل حدیث، ۱۳۹۲ش، ص۲۱.
- ↑ خمینی(امام)، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۱۴، ص۲۱۰.
- ↑ بحرانی، معالم الزلفی، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۷-۷۵.
- ↑ بحرانی، معالم الزلفی، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۴.
- ↑ بحرانی، معالم الزلفی، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۲۶.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۵۲.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۵۳.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۳۵؛ شاکرین، زندگی در بهشت، ۱۴۰۰ش، ص۴۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۴، ص۴۱۳-۴۱۴؛ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۳۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۴، ص۴۱۳-۴۱۴.
- ↑ محمدی ریشهری، بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۱ش، ج۶، ص۳۱۰.
- ↑ موسوی جزائری، ابواب الجنة فی الدنیا و الآخرة، ۱۳۹۵ش، ص۸.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۶۹.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۱ش، ج۶، ص۳۱۱.
- ↑ الحیدری، المعاد، ۱۴۴۰ق، ج۶، ص۷۵.
- ↑ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۲۵، ص۳۹۲.
- ↑ الحیدری، المعاد، ۱۴۴۰ق، ج۶، ص۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۲۳۵.
- ↑ صدرالدین شیرازی، مفاتیح الغیب، ۱۳۶۳ش، ص۶۶۸-۶۷۱.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۲۳۲.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹، ج۱۱، ص۲۷۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۲۰۵.
- ↑ شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۴.
- ↑ زنجانی، «الحواشی و التعلیقات»، ص۲۲۰.
- ↑ سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص۹۲۰.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۲۳۴-۲۳۹.
- ↑ همین دو تعبیر در آیه ۱۳۱ آلعمران و آیه ۵۷ احزاب برای دوزخ بهکار رفته
- ↑ سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۹۱۸-۹۱۹.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص۱۴۶، و ۱۹۶-۱۹۷.
- ↑ رجوع کنید به: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص۱۱۹.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹، ج۱۱، ص۲۷۲.
- ↑ مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ص۳۶۹؛ حسینى تهرانى، معادشناسى، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۳۸.
- ↑ إخوان، رسائل، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۷۶-۷۸ و ص۲۹۹-۳۰۰.
- ↑ پاکتچی، «بهشت»، ص۱۸۱-۱۸۲.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۲۹۷.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۳۹۴ش، ج۵، ص۳۲۲.
- ↑ غزالی، فضائح الباطنیه، ۱۳۸۳ق، ص۴۴-۴۶، ۴۸-۵۴، ۶۱.
- ↑ شاکرین، زندگی در بهشت، ۱۴۰۰ش، ص۵۷.
- ↑ شاکرین، زندگی در بهشت، ۱۴۰۰ش، ص۵۷-۵۸.
- ↑ شاکرین، زندگی در بهشت، ۱۴۰۰ش، ص۵۹-۶۰.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۵.
- ↑ شاکرین، زندگی در بهشت، ۱۴۰۰ش، ص۶۱.
- ↑ مطهری، معاد، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۷.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۸، ص۱۰۷.
- ↑ آشتیانی، شرح بر زاد المسافر، ۱۳۸۱ش، ص۹۳ و ص۲۱۰.
- ↑ فیض کاشانی، اصول المعارف، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۲.
- ↑ شجاعی، قیام قیامت، ۱۳۸۰ش، ص۸۶-۱۰۱.
- ↑ شجاعی، قیام قیامت، ۱۳۸۰ش، ص۸۹-۹۵.
- ↑ خانه کتاب وادبیات ایران،https://ketab.ir/book/0bb1fca0-fbfb-4f3c-bb32-fcfcaa0f371c
- ↑ https://www.ghbook.ir/index.php?option=com_dbook&task=viewbook&book_id=11614&lang=fa
- ↑ https://ketab.ir/book/4908f143-e3c9-449c-bc1e-69a7c4aba6b0
- ↑ https://ketab.ir/book/024ab925-9295-4c4d-8028-e10036b8c6dc خانه کتاب و ادبیات ایران
- ↑ https://ketab.ir/book/0c749942-f5d3-4644-83b1-50b5bb3721ccخانه کتاب و ادبیات ایران
- ↑ https://ketab.ir/book/bfe151f9-64f7-481b-8b29-6fee3f6aca30 خانه کتاب و ادبیات ایران
- ↑ خانه کتاب وادبیات ایران،https://ketab.ir/book/f950cab2-245c-483a-a568-0e873b427a5b
- ↑ خانه کتاب و ادبیات ایران، https://ketab.ir/book/89ad1820-7f08-426d-ae3a-2b99818e5e17
منابع
- آشتیانی، سید جلالالدین، شرح بر زاد المسافر، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۱ش.
- اخوانالصفاء، رسائل إخوانالصفاء و خلّان الوفاء، چهار جلدی، بیروت، الدار الاسلامیۀ، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- اصفهانی، ابونعیم، صفة الجنة، چاپ علی رضا عبداللَّه، دمشق، دار المأمون للتراث، ۱۴۱۵ق.
- ایازی، سید محمدعلی، قرآن و فرهنگ زمانه، انتشارات کتاب مبین، رشت، ۱۳۸۰ش.
- بحرانی، هاشم بن سلیمان، معالم الزلفی فی معارف النشأه الاولی و الاخری، انصاریان، قم، ۱۳۸۲ش.
- پاکتچی، احمد، «بهشت»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۳، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۳ش.
- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، جلد۳، اسراء، قم، ۱۳۸۷ش.
- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم - جلد ۵ (معاد در قرآن)، اسراء، قم، ۱۳۹۴ش.
- حسینى تهرانى، سید محمدحسین، معادشنا