وَسوَسه فکر و القائات درونی است که انسان را به سمت انجام کارهای بیخیر و اندیشههای باطل سوق میدهد. وسوسه را نوعی کلام دانستهاند که نه از طریق زبان بلکه از طریق القای معانی در ذهن انسان شکل میگیرد. وسوسه بیشتر درباره نفوذ شیطان در دل انسانها به کار برده میشود. ابوالفتوح رازی در تفسیر روض الجنان میگوید: وسوسه غیر از شیطان؛ توسط انسانها و حتی جنیان نیز میتواند درباره دیگران انجام شود. این واژه در چند جای قرآن بهویژه درباره داستان آدم و حوا استفاده شده است.
شیطان از طریق زیبا نشان دادن کارهای زشت، حق جلوه دادن باطل و وعدههای دروغ، انسانها را وسوسه میکند. همچنین بر اساس آنچه در خطبه قاصعه آمده، شیطان با ابتلای انسان به کبر، تعصب و جهل و همچنین غافل کردن او از نعمتهای الهی، زمینه نفوذ و وسوسه را در دل انسان فراهم میکند. در متون دینی و بهویژه تفاسیر، پیامدهایی برای وسوسه از جمله انجام ندادن اعمال صالح، ترغیب بر گناه و دشمنی میان مردم برای وسوسه برشمرده شده است.
به گفته مفسران شیطان با انجام وسوسه هیچ سلطهای نه بر ظاهر و نه بر باطن مردم پیدا نمیکند تا آنها را مجبور بر انجام گناه کند؛ بلکه کار شیطان فقط دعوت است و صرف دعوت، ایجاد سلطه و در نتیجه سلب اختیار از انسان نمیکند. البته به باور آنها، پذیرش مکرر دعوت شیطان باعث رام شدن انسان میگردد و به نوعی اسباب تسلط شیطان را فراهم میکند؛ ولی این به معنای تسلط شیطان نیست؛ بلکه کار دعوتشده است که با زودباوری، دل خود را مُلک شیطان کرده تا به هر طرفی سوق دهد.
تعریف و جایگاه
وسوسه را به معنای فکر یا احساسی دانستهاند که دائم انسان را به انجام کاری تحریک و تشویق میکند.[۱] به باور محمدمهدی نراقی، اندیشههایی که به دل نفوذ میکند اگر انسان را به شر دعوت کند وسوسه، و اگر به سوی خیر بخواند، الهام نامیده میشود.[۲] وسوسه بیشتر درباره نفوذ شیطان در دل انسانها بهکار برده شده است؛ زمانی که با القای هواهای نفسانی، بنده را از قرب خدا دور میکند.[۳] در کتاب جامع السعادات آمده است، شیطان وسوسه را در دل انسان ایجاد میکند و آنچیزی که زمینه آن را فراهم کرده، اغواء و خذلان است.[۴] به گفته دهخدا شیطان با وسوسه، چیزی بدون نفع و خیر یا اندیشههای بد را در دل انسان جای میدهد.[۵] وسوسه همچنین کاری دانسته شده که در خفا صورت میگیرد و به صورت حدیث نفس انجام میشود.[۶] علامه طباطبائی نیز وسوسه را نوعی کلام دانسته که نه از فضای دهان و توسط زبان، بلکه به صورت غیر محسوس[۷] از طریق القای معانی به ذهن انسان منتقل میشود.[۸]
طبق آنچه در دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی آمده، واژه وسوسه ۵ بار در آیات قرآن به کار رفته است که دو مورد آن به وسوسه آدم و حوا توسط شیطان اشاره دارد.[۹][یادداشت ۱] به گفته شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان، شیطان یک بار به صورت پنهانی (وسوس الیه) به دل آدم نفوذ کرد و یک بار از در خیرخواهی (وسوس له) بر او وارد شد.[۱۰]
ابوالفتوح رازی نیز در تفسیر روض الجنان میگوید که وسوسه غیر از شیطان؛ توسط انسانها و حتی جنیان نیز میتواند درباره دیگران انجام شود.[۱۱] چنانچه در تفسیر نمونه آمده است، بزرگان و اشراف قوم ثمود، با القای شبهه، در دل مردم وسوسه کرده و آنها را از اطراف حضرت صالح(ع) دور ساختند.[۱۲]
راهها و زمینههای وسوسه انسان توسط شیطان
زمینهها
به گفته پژوهشگران بر اساس آنچه که امام علی(ع) در خطبه قاصعه در نهجالبلاغه میفرماید، شیطان با ابتلای انسان به کبر، تعصب و جهل و همچنین غافل کردن او از نعمتهای الهی، زمینه وسوسه انسان را فراهم میکند.[۱۳] همچنین گفته شده بر اساس آیات قرآن، آرزوهای دراز و دنیاطلبانه، حسادت و انحصارطلبی نیز از زمینههای نفوذ شیطان در دل انسان است.[۱۴] همچنین سید قطب میگوید، ما از چگونگی وسوسه شیطان آگاه نیستیم، ولی از آموزههای دینی و روایات دریافتهایم که شیطان با استفاده از نقاط ضعف انسان، او را به بدیها سوق میدهد.[۱۵]
راهها
زیبا نشان دادن کارهای زشت[۱۶] و حق جلوه دادن باطل[۱۷] از راهکارهایی دانسته شده که شیطان برای وسوسه انسان از آن استفاده میکند. به باور مکارم شیرازی از مفسران معاصر، وسوسه شیطان هرگز قابل لمس نیست و یک نوع تأثیر مخفی و ناآگاهانه در ذهن انسان است که در قرآن از آن به ایحاء تعبیر شده است. به گفته او، شیاطین در درون کسانی که آمادگی پذیرش دستورات آنها را داشته باشند، نفوذ میکنند؛ البته انسان میتواند وسوسه را تشخیص دهد چون با فطرت انسان هماهنگ نیست و در هنگام ایجاد وسوسه نوعی سنگینی و ناراحتی در قلب صورت میگیرد، بر خلاف الهامات الهی که نوعی انبساط و نشاط به انسان میدهد.[۱۸] همچنین وعده دروغ از ابزارهای شیطان برای وسوسه آدمی دانسته شده است؛ چنانچه حضرت آدم(ع) را با وعده جاودانگی فریفت.[۱۹]
ارتباط با آزادی و اختیار انسان
طبق آنچه در تفسیر مفاتیح الغیب اثر فخر رازی ذیل آیه ۲۲ سوره ابراهیم آمده، حشویه و برخی از عوام معتقدند که شیطان انسانهایی که وسوسه او را میپذیرند، مجبور بر انجام گناه میکند و بر آنها سلطه دارد؛ البته به باور فخر رازی شیطان از طریق اجبار فیزیکی یا تصرف در عقل، انسانها را مجبور بر انجام گناه نمیکند؛ ولی زمانیکه در دل انسان ایجاد وسوسه میکند و او را تحریک و تشویق به انجام کاری مینمايد، این خود یک نوع تسلط بر انسانها است و میتواند آنها را وادار بر انجام کاری کند.[۲۰]
در مقابل مفسرانی چون علامه طباطبایی، محمد صادقی تهرانی و ناصر مکارم شیرازی معتقدند، شیطان هیچ سلطهای نه بر ظاهر و نه بر باطن مردم ندارد تا آنها را مجبور بر انجام گناه کند؛ بلکه کار شیطان فقط دعوت است و صرف دعوت، ایجاد سلطه و در نتیجه سلب اختیار از انسان نمیکند. البته به باور آنها، پذیرش مکرر دعوت شیطان باعث رام شدن انسان میگردد و به نوعی اسباب تسلط شیطان را فراهم میکند؛ ولی این به معنای تسلط شیطان نیست؛ بلکه کار دعوتشده است که با زودباوری دل خود را مُلک شیطان کرده تا به هر طرفی سوق دهد و این با آزادی و اختیار مردم تنافی ندارد.[۲۱] علامه طباطبایی در جایی دیگر، سلطه ابلیس بر مردم را نتیجه معامله طرفینی آدمیان با شیاطین میداند که از طرفی انسانها به خاطر منافع و فوایدی به پیروی از شیطان میپردازند و از طرف دیگر فریفتن انسانها توسط شیطان به خاطر منافعی است که در ولایت بر انسانها دارد.[۲۲]
پیامدهای وسوسه شیطان
در کتابهای دینی و بهویژه تفاسیر، پیامدهایی از جمله انجام ندادن اعمال صالح، ترغیب بر گناه و دشمنی میان مردم برای وسوسه شیطان شمرده شده است.
تأثیر در انجام گناه
طبرسی ذیل آیه ۳۶ سوره بقره معتقد است؛ شیطان با وسوسه کردن آدم و حوا آنها را به لغزش واداشت (فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ) و نسبت دادن این لغزاندن به شیطان به خاطر این است که کار انجام شده به درخواست و وسوسه او بود و باعث هبوط آدم و حوا شد. به گفته طبرسی از اینکه خدا نسبت گناه آدم را به شیطان میدهد، فهمیده میشود گناه بنده، خواست خدا نیست و وسوسه شیطان در ارتکاب آن تأثیر به سزایی دارد.[۲۳]
ترغیب بر انجام ندادن عمل خیر
از دیگر پیامدهای وسوسه شیطان، خودداری انسان از انجام دادن عمل خیر و صالح است. به گفته علامه طباطبایی شیطان با القای ترس از فقر در وجود آدمی، او را از انفاق مال طَیِّب و دلپسند باز میدارد و فکر میکند با این عدم انفاق مال و ثروت او زیادتر میشود و دوام بیشتری مییابد.[۲۴]
ایجاد دشمنی میان مردم
به گفته محمدجواد مغنیه در تفسیر الکاشف ذیل آیات ۹۰ و ۹۱ سوره مائده، شیطان با محبوب و زیبا جلوه دادن کارهایی چون نوشیدن شراب، قماربازی و پرستش بتها، انسانها را میفریبد و نتیجه آن دو مفسده دینی و اجتماعی است؛ مفسده اجتماعی به قطع پیوندها و ایجاد دشمنی و کنیه میان مردم اشاره دارد و مفسده دینی آن فراموشی خدا توسط انسان است.[۲۵]
راههای رهایی از وسوسه شیطان
چند راهکار اعتقادی و عملی برای رهایی از وسوسه شیطان در متون دینی ذکر شده است. قطع ارتباط با شیطان، ذکر خدا، استعاذه و انجام اعمال عبادی مانند نماز و روزه از جمله این راهکارها است.[۲۶]
پناه بردن بر خدا (استعاذه)
مفسران ذیل آیات ۲۰۰ و ۲۰۱ سوره اعراف گفتهاند هنگامی که شیطان قصد نفوذ در قلب آدمی به وسیله وسوسه را داشت، از خدا بخواه که تو را در پناه خود حفظ کند و چنین کاری با یادآوری عِقاب معصیت نیز امکانپذیر است.[۲۷] به گفته علامه طباطبایی پناه بردن بر خدا که در این آیات به آن اشاره شده، نوعی تذکر به این نکته است که خدا، یگانه پناهگاهی است که میتواند دشمنی شیطان را از انسان دفع کند.[۲۸]
انجام اعمال عبادی
به گفته پژوهشگران دینی، امام علی(ع) در بخشی از خطبه قاصعه، انجام اعمال عبادی مانند نماز، روزه و زکات را از نعمتهایی میداند که انسان مؤمن برای رهایی از وسوسه شیطان میتواند به آن متوسل شود.[۲۹]
شناخت ماهیت گناه و بدیها
به گفته محمدمهدی نراقی در کتاب جامع السعادات، از راههای دفع وسوسه این است که انسان نسبت به ماهیت گناه شناخت پیدا کند و عاقبت وخیم و نافرجام آن را در دنیا و آخرت به یاد آورد و اینکه صبر بر گناهی که این وسوسهها به آن دعوت میکنند آسانتر از صبر و تحمل آتش دوزخی است که به آن وعده داده شده است.[۳۰]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، بیروت، ج۱، ص۱۷۹.
- ↑ حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۰؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه؛ معینی، «وسوسه / وسواس»، ص۲۳۰۷.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، بیروت، ج۱، ص۱۷۹.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه.
- ↑ حمیری، شمس العلوم، ۱۴۲۰ق، ج ۱۱، ص ۱۳؛ حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۴۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۳، ص۱۸۱-۱۸۲.
- ↑ معینی، «وسوسه / وسواس»، ص۲۳۰۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳ و ۴، ص۶۲۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۱۷ش، ج۱، ص۱۱۹.
- ↑ ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۲۰، ص۴۷۶-۴۷۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۲۳۷-۲۳۸.
- ↑ فتاحی و همکاران، «مراحل نفوذ شیطان و راهکارهای مقابله با آن برمبنای تحلیل محتوای مضمونی خطبۀ قاصعۀ امام علی(ع)»، ص۱۹-۲۳.
- ↑ کوشا، «وسوسه»، ص۱۱۶۲.
- ↑ سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۲۶۹.
- ↑ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۲۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۳، ص۹۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۴۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۵۷۴.
- ↑ شکر، «وسوسه شیطان و راهکارهای مقابله با آن در قرآن»، ص۷۳-۷۴.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۸۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۴۷-۴۸؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۱۶، ص۶۰-۶۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۳۲۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۵۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۹۴.
- ↑ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۲۲.
- ↑ فتاحی و همکاران، «مراحل نفوذ شیطان و راهکارهای مقابله با آن برمبنای تحلیل محتوای مضمونی خطبۀ قاصعۀ امام علی(ع)»، ص۲۶-۲۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۹۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۶۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۳۸۱.
- ↑ فتاحی و همکاران، «مراحل نفوذ شیطان و راهکارهای مقابله با آن برمبنای تحلیل محتوای مضمونی خطبۀ قاصعۀ امام علی(ع)»، ص۲۸.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، بیروت، ج۱، ص۱۸۷.
یادداشت
- ↑ آیه ۲۰ سوره اعراف مربوط به آدم و حوا و آیه ۱۲۰ سوره طه مربوط به آدم و آیه ۱۶ ق و آیات ۴و ۵ سوره ناس المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، عبدالباقی، ۱۴۱۴ق، ذیل وسوس
منابع
- ابوالفتوح رازی،جمالالدین حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، نشر سخن، ۱۳۸۱ش.
- حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف، قم، نشر اسماعیلیان، ۱۳۶۹ش.
- حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، محقق، عمری، حسین بن عبد الله، اریانی، مطهر بن علی، عبد الله، یوسف محمد، دمشق، دار الفکر، ۱۴۲۰ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، انتشارت دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- سید قطب، ابراهیم حسین، فی ظلال القرآن، بیروت-قاهره، دار الشروق، ۱۴۱۲ق.
- شکر، عبدالعلی، «وسوسه شیطان و راهکارهای مقابله با آن در قرآن»، در پژوهشنامه معارف قرآنی، شماره ۱۸، ۱۳۹۳ش.
- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- عبدالباقی، محمدفؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، بیروت درالمعرفه، چاپ چهارم، ۱۴۱۴ق.
- فتاحیزاده، فتحیه، کاشفی، صدیقه، عترتدوست، محمد، «مراحل نفوذ شیطان و راهکارهای مقابله به آن بر مبنای تحلیل محتوای مضمونی خطبه قاصعه امام علی(ع)»، در دوفصلنامه پژوهشنامه علوی، سال ۱۲، شماره ۲، ۱۴۰۰ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاء الکتب العربی، ۱۴۲۰ق.
- کوشا، محمدعلی، «وسوسه»، در دانشنامه معاصر قرآن کریم، به کوشش سید سلمان صفوی، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶ش.
- معینی، محسن، «وسوسه/وسواس»، در دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، به کوشش بهاالدین خرمشاهی، تهران، نشر دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، تهران، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
- نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیتا.