غلمان
معاد |
غِلمان واژهای قرآنی بهمعنای نوجوانان زیبا که در خدمت بهشتیاناند. در قرآن کلمه غلمان (غلامها) یکبار و وِلدان (پسران) دو بار و همچنین عبارت خدمتکارانی جوان و جاودانی، یکبار بهکار رفته است. مفسران درباره اینکه غلمان، مخلوقات بهشتیاند یا انسانهای زمینی، اختلاف نظر دارند.
واژهشناسی
واژه غِلمان جمع «غُلام» است که در لغت به معنای خدمتگزار است. بنابراین غلمان بهمعنای غلامان یا خدمتگزاران است.[۱]
غلمان در قرآن
در قرآن واژه غِلمان (غلامها) یکبار بهکار رفته است؛ در سوره طور آمده است که در بهشت، خدمتگزارانی در اطراف بهشتیان در گردشاند.[۲] دو بار هم در سورههای انسان و واقعه عبارت ولدان (پسران) آمده است که منظور از آن همین غلمان است؛[۳] در آیه ۱۹ سوره انسان، آمده: «و بر گِرد آنها پسرانی میگردند که هر گاه آنها را ببینی گمان میکنی مروارید پراکندهاند.»[۴] در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره واقعه هم توصیفی نسبتاً مشابه ذکر شده است: «خدمتکارانی جوان و جاودانی پیوسته گرداگرد آنها میگردند؛ با قدحها و کوزهها و جامهایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)»[۵]
از ظاهر این آیات برمیآید که پسران زیبای بهشتی فقط برای خدمتگزاری بهشتیان آفریده شدهاند.[۶]
منظور از غلمان
مفسران در اینکه غلمان مخلوقاتی بهشتیاند یا انسانهای زمینی که در خلقتی نو در خدمت بهشتیان قرار میگیرند، اختلاف نظر دارند. برخی معتقدند آنها فرزندان کافران هستند که نه حسناتی برای پاداش دارند و نه گناهی برای کیفر شدن. از امام علی(ع) درباره فرزندان مشرکان [که قبل از تکلیف میمیرند]، روایتی نقل شده است که آنها خادمان اهل بهشت هستند.[۷] علامه طباطبایی در المیزان نوشته است که غلمان مانند حور العین از مخلوقات بهشتیاند که طبق آیات قرآن [یادداشت ۱] از شدت زیبایی مانند مرواریدی در گنجینه پنهان داشته شدهاند.[۸] امیرالمؤمنین (ع) در فرازی از روایتی بلند در باره آمادگی برای مرگ و حوادث پس از آن فرموده است: پس اگر سرانجامت [در دنیا] به سعادت و خوشبختی پایان پذیرد در قیامت بهسوی سرور و شادمانی درآیی، در حالیکه تو شهریاری هستی که فرمانش برند و آسودهخاطری هستی که ترس و دلهره ندارد؛ پیوسته در بهشت نوجوانانی همچون مروارید بر گِرد شما میگردند. با جامی از شراب زلال و پاک، شرابی سفید و درخشنده، و لذّتبخش برای نوشندگان. [۹] [یادداشت ۲] در تفسیر مجمع البیان به چند نکته در باره غلمان بهشتی اشاره شده است: ۱- زیبایی خارق العاده و شگفت انگیز ۲- خدمت رسانی غلمان با لذت وسرور و بدون خستگی و از دست دادن نشاط؛ زیرا بهشت دار رحمت و سرای آسایش است و هیچگونه رنج و خستگی در آن راه ندارد. ۳- از پیامبر(ص) پرسیدند وقتی خدمتکار(غلمان) این گونه است پس مخدوم( بهشتیای که به او خدمت می کنند) در چه وضعیتی است؟ و پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: سوگند به آن که جانم به دست اوست برتری مخدوم (بهشتی) بر خادم(غلمان)مانند برتری ماه شب چارده بر دیگر ستارگان است[۱۰] [یادداشت ۳]
غلمان در ادبیات فارسی
واژه غلمان در ادبیات فارسی و اشعار شاعرانی چون حافظ، سعدی[۱۱] و سنائی[۱۲] کاربرد داشته است. بیت زیر نمونهای از آن است:
فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند | غلمان ز روضه، حور ز جنت به درکشیم[۱۳] |
پانویس
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۱ق، ج۱۲، ص۴۴۰.
- ↑ سوره طور، آیه ۲۴.
- ↑ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۶۷ش، ج۷، ص۲۴۴.
- ↑ وَ یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا.
- ↑ يَطوف عَلَيهِمْ وِلْدَنٌ مخَلَّدُونَ بِأَکْوَابٍ وَ أَبَارِیقَ وَ کَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ.
- ↑ طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۱۲، ص۳۰۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۳۲۷.
- ↑ طباطبایی، ترجمه المیزان، ۱۳۷۰ش، ج۱۹، ص۲۱.
- ↑ شیخ طوسی، الأمالي، ۱۴۱۴ق، ص۶۵۲.
- ↑ .طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ناشر:دار المعرفة، ج۹، ص۲۵۱.
- ↑ گنجور سعدی، غزل۳۳۱.
- ↑ گنجور سنائی، غزل۱۴۴.
- ↑ گنجور حافظ، غزل۳۷۶
- ↑ «وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ» و براى [خدمت] آنان پسرانى است كه بر گردشان همىگردند، انگارى آنها مرواريدىاند كه [در صدف] نهفته است.سوره طور آیه ۲۴
- ↑ فَإِنْ خُتِمَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ صِرْتَ إِلَى الْحُبُورِ، وَ أَنْتَ مَلِكٌ مُطَاعٌ، وَ آمِنٌ لَا يُرَاعُ، يَطُوفُ عَلَيْكُمْ وِلْدَانٌ كَأَنَّهُمْ الْجُمَانُ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ.
- ↑ قيل يا رسول الله الخادم كاللؤلؤ فكيف المخدوم فقال و الذي نفسي بيده إن فضل المخدوم على الخادم كفضل القمر ليلة البدر على سائر الكواكب.
منابع
- قرآن کریم.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۱ق.
- طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، تهران، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۷۰ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش.
- قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۷ش.