اوتاد اصطلاحی قرآنی که در روایات شیعی، هم بر پیامبر و امامان دوازدهگانه اطلاق شده و هم بر گروهی از اولیای الهی که محبوب خداوند هستند. زمین به واسطه وجود این افراد محافظت میشود و به برکت آنان، به بندگان روزی داده میشود. از لغزش و خطا بر حذر هستند و لحظهای از یاد خداوند غافل نیستند. در اصطلاح تصوف نیز به کسانی گفته میشود که در سلسله مراتب اولیا، مقامی پائینتر از قطب و امامان و افراد و بالاتر از ابدال و ابرار دارند.
واژهشناسی
اوتاد در لغت به معنی میخها است. در قرآن کریم از کوهها به عنوان میخهای زمین یاد شده است.[۱] در کتابهای روایی، این اوتاد به گروههای مختلف اولیا تفسیر شدهاند.
مصادیق و تعداد اوتاد
در روایات شیعه
در روایات شیعه واژه اوتاد بر دو گروه اطلاق شده است:
- گاه به پیامبر(ص) و ائمه دوازدهگانه(ع) [۲] در مواردی که این واژه در مورد پیامبر(ص) و ائمه(ع) به کار میرود، ویژگی منحصر به فردی پیدا میکند. بر اساس این اطلاق، اوتاد کسانی هستند که خداوند به واسطه وجود آنان، ساکنان زمین را از نابودی حفظ میکند، و وقتی که زمین از امامان دوازده گانه خالی میشود و آنان زمین را ترک میکنند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد و مهلتی نخواهند یافت. خداوند این گروه را حجت بر بندگان خود قرار داده است. آنان به امر او برپا ایستاده، و آمادهاند. آفرینش آنان قبل از خلقت موجودات دیگر عالم و به صورت نورهایی بوده است که در طرف راست عرش خداوند قرار داشتهاند.[۳]
- در برخی موارد نیز به گروهی از اولیا اطلاق شده است که در سلسله مراتب ابدال[یادداشت ۱] و عابدان قرار دارند و از محبوبترین بندگان خدا هستند.[۴]
در روایات اهل سنت
در روایات اهل سنت، اوتاد گروهی از اولیا دانسته شدهاند که تعداد آنها چهار یا هفت و یا چهل نفر است. این افراد بر اساس اخلاق موسی(ع) و یا بر قلب جبرئیل خلق شدهاند، یا دارای یقینی همچون یقین ابراهیم(ع) هستند که به برکت ایشان باران میبارد و بلا از زمین دور میشود و به واسطه ایشان به مردم روزی داده میشود.[۵] همچنین گفته شده که در مساجد، اوتادی هستند که با فرشتگان همنشین هستند و در هنگام بیماری، فرشتگان به عیادت آنان میروند و هر موقع نیاز به کمک داشته باشند، آنان را یاری میکنند.[۶]
در متون عرفانی
در برخی از متون عرفانی تعداد اوتاد، چهار، هفت، سی و چهل نفر دانسته شده است، اما بیشتر، آنان را چهار تن پنداشتهاند.[۷]
ابن عربی در فتوحات گاهی الیاس، عیسی، ادریس و خضر علیهم السلام را از اوتاد معرفی میکند که با جسم و بدن مادی خود در دنیا حضور دارند.[۸] در جای دیگری از کتابش، او شخصی به نام ابن جعدون را که در شهر فاس (در مراکش)دیده به عنوان یکی از اوتاد نام میبرد.[۹] وگاه از چهار شخص دیگر یاد میکند. دو تن از آنها دو مرد فارسی و حبشی و سومی شخصی به نام ربیع بن محمود ماردینی است و شخص چهارم خود اوست. [۱۰]
مرتبه اوتاد و ویژگی آنان
درباره جایگاه و مرتبه اوتاد میان اندیشمندان اختلاف نظر دیده میشود. اکثر متون، جایگاه آنان را بالاتر از ابدال و پائینتر از امامان یا نقبا یا افراد معرفی میکنند.[۱۱] اما برخی از صوفیه آنان را بالاتر از ابرار و پائینتر از ابدال میدانند.[۱۲]
در آثار ابن عربیگاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنی قطب و امامان از جمله همین اوتاد معرفی شدهاند[۱۳] وگاه بعضی اوتاد چهارگانه را جزو ابدال هفتگانه دانستهاند که ۳ تن دیگر قطب و امام هستند.[۱۴]
هجویری معتقد است که اوتاد چهارگانه و اخیار و ابدال و نقبا و قطب، برخلاف اولیایی که در مراتب پایینتر قرار دارند، یکدیگر را میشناسند و در کارها به اجازه یکدیگر نیازمندند.[۱۵]
نقش اوتاد در عالم
در متون عرفانی، درباره تأثیر وجود اوتاد در عالم با استناد به روایات دینی، سخنان بسیاری گفته شده است. بیشترین سخنان و تعبیرات در این زمینه را میتوان در آثار ابن عربی یافت. گاه بیان شده که نقش آنان همانند نقش ستونهای خانه است. همانطور که ستون باعث استحکام و حفظ ساختمان است، خداوند نیز به وسیله وجود آنان، عالم را از نابودی و ویرانی محافظت میکند.[۱۶]
در جایی دیگر گفته شده که خداوند به وسیله هر یک از این اوتاد چهارگانه، ایمان، ولایت، نبوت و رسالت و به وسیله مجموع آنها دین حنیف و یکتاپرستی را حفظ میکند.[۱۷]
ویژگیهای اوتاد
- با وفات یکی از آنها، فردی از طبقه ابدال یا ابرار جایگزین او میشود.
- هر یک از آنان، از روحانیت و معنویت یکی از چهار فرشته اسرافیل، میکائیل، جبرئیل و عزرائیل کمک و مدد میگیرند.
- هر یک دارای علوم ویژهای هستند که به سبب آن علوم به مقام اوتادی رسیدهاند.
- هر یک از ارکان کعبه نیز متعلق به یکی از آنان است: رکن شامی از آن کسی است که بر قلب آدم(ع) است؛ رکن عراقی برای کسی که بر قلب ابراهیم(ع) است؛ رکن یمانی برای کسی که بر قلب عیسی(ع) است؛ رکن حجر الأسود نیز از آن کسی است که بر قلب حضرت محمد(ص) است. ابن عربی خود را صاحب رکن حجر الاسود معرفی میکند.[۱۸]
- هر یک از آنها بر اساس اخلاق یکی از پیامبران چون آدم و ابراهیم و عیسی(ع) و محمد(ص) هستند. [۱۹] البته خوارزمی از اوتاد هفتگانه سخن میگوید که همگی بر اساس اخلاق موسی(ع) هستند.[۲۰] برخی نیز قلوب اوتاد را بر قلب جبرئیل دانستهاند.[۲۱]
- لحظهای از پروردگار خویش غافل نیستند.
- از دنیا جز به اندازه نیاز خود جمع نمیکنند.
- از آنها خطاها و لغزشهای بشری سر نمیزند.
- داشتن عصمت برای رسیدن به این مقام شرط نیست. [۲۲]
پانویس
- ↑ نبأ، ۷.
- ↑ کوفی، تفیسر...، ص۳۳۷؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۵۰۴؛ ج۶، ص۲۵۶.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۳۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۶۰؛ شیخ طوسی، الغیبه،۱۴۱۱ق، ص۱۳۹؛ قاضی سعید، شرح اربعین، ص۱۲۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۵۷، ج۱۰، ص۱۵۵.
- ↑ نگاه کنید، صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه۸۷، ص۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ احمد جام، انس التائبین، ص۲۱۶؛ خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۳۳؛ لاهیجی، شرح گلشن راز، ص۲۸۲؛ قاضی سعید، شرح اربعین، ص۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۴۱۸.
- ↑ ابوطالب مکی، قوت القلوب، ج۲، ص۱۵۵؛ مستملی، شرح التعرف، ج۱، ص۹۴؛ هجویری، کشف المحجوب، ص۲۶۹؛ خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، ص۹۴؛ ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱۱، ص۲۶۸-۲۷۰، ۲۷۶، جاهای مختلف.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات، الناشرموسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج۱۱، ص۲۶۸-۲۷۰.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات، الناشرموسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج۱۱، ص۲۷۶.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات، الناشرموسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج۲، ص۴۰۱، برای تفصیل درباره نامهای اوتاد، نگاه کنید: ابن عربی، الفتوحات، ج۱۱، ص۲۷۸-۲۷۹؛ شاه نعمت الله، رسالهها، ج۱، ص۱۵۰، ج۴، ص۱۳.
- ↑ هجویری، کشف المحجوب، ص۲۶۹؛ ابن عربی، الفتوحات، ج۲، ص۴۰۰؛ آملی، المقدمات، ج۱، ص۲۷۳-۲۷۴.
- ↑ خواجه عبدالله، صد میدان، ص۲۲.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات ،ج۱۱، ص۲۷۰.
- ↑ آملی، المقدمات، ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ هجویری، کشف المحجوب، ص۲۶۹.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات، ج۱۱، ص۲۶۶.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات، ج۱۱، ص۲۶۹-۲۷۰
- ↑ نگاه کنید: ابن عربی، الفتوحات، ج۲، ص۴۰۱-۴۰۴.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات، ج۲، ص۴۰۱-۴۰۴.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات، ج۱، ص۳۳.
- ↑ قاضی سعید، شرح اربعین، ص۱۲۱.
- ↑ قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۴۳۸.
یادداشت
- ↑ ابدال . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بدَل یا بدیل . عده ای معلوم از صلحا و خاصان خدا که گویند هیچگاه زمین از آنان خالی نباشد و جهان بدیشان برپایست و آنگاه که یکی از آنان بمیرد خدای تعالی دیگری را بجای او برانگیزد تا آن شمار که بقولی هفت و بقولی هفتاد است همواره کامل ماند. این قوم بدانچه خدای از رازها در حرکات و منازل کواکب نهاده عارفند و از اسماء، اسماء صفات دارند. و از علامات آنان یکی این است که فرزند یا فرزند نرینه نیارند چنانکه یکی از ایشان موسوم به حمادبن سلمةبن دینار هفتاد زن کرد و او را از هیچیک فرزندی نیامد. کسانی که عدد ابدال را هفتاد دانند بر آنند که چهل تن در شام و سی دیگر در سایر بقاع ارض باشند. و آنان که ابدال را هفت تن شمارند گویند دو قطب و یک فرد نیز با این هفت است و هر اقلیم از اقالیم سبعه به یکی از آن هفت قائم است و هر یک بدل پیغامبری از پیغامبران باشند. چنانکه اولی بدل خلیل و حافظ اقلیم اول است و دومی بدل موسی و نگاهبان اقلیم دوم و سومی بدل هارون و پاسبان اقلیم سیم و چهارمی بدل ادریس و نگاهدار اقلیم چهارم و پنجمی را بدل یوسف بن یعقوب و حارس اقلیم پنجم و ششمین را بدل عیسی بن مریم و حامی اقلیم ششم و هفتمین را بدل آدم بوالبشر و موکل اقلیم هفتم گمان برند. (لغتنامه دهخدا. ذیل ابدال)
منابع
- قرآن کریم.
- نهج البلاغه.
- آملی، حیدر. المقدمات من کتاب نص النصوص. به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی. تهران. ۱۳۵۲ش /۱۹۷۴م.
- ابن عربی، محمد. الفتوحات المکیه. به کوشش عثمان یحیی. قاهره. ۱۳۹۲-۱۴۱۰ق.
- ابوطالب مکی، محمد. قوت القلوب. قاهره. ۱۳۸۱ق /۱۹۶۱م.
- احمد بن حنبل. مسند. استانبول. ۱۹۸۰م.
- احمد جام. انس التائبین. به کوشش علی فاضل. تهران. انتشارات توس.
- حر عاملی، محمد. اثبات الهداه. به کوشش ابوطالب تجلیل تبریزی. قم. ۱۳۹۹ق.
- خواجه عبدالله انصاری. صد میدان. به کوشش قاسم انصاری. تهران. ۱۳۵۸ش.
- خواجه عبدالله انصاری. طبقات الصوفیه. به کوشش محمد سرور مولایی. تهران. ۱۳۶۲ش.
- خوارزمی، حسین. شرح فصوص الحکم. به کوشش نجیب مایل هروی. تهران. ۱۳۶۴ش.
- شاه نعمت الله ولی. رسالهها. به کوشش جواد نوربخش. تهران. ۱۳۵۵-۱۳۵۷ش.
- شیخ طوسی، محمد. الغیبه. به کوشش عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح. قم. ۱۴۱۱ق.
- قاضی سعید قمی. شرح اربعین. تهران. ۱۳۵۵ق.
- قمی، عباس. سفینه البحار. تهران. کتابخانه سنایی.
- کلینی، محمد. الاصول من الکافی. به کوشش علی اکبر غفاری. تهران. ۱۳۸۸ق.
- کلینی، محمد. الکافی. به کوشش علی اکبر غفاری و محمد آخوندی. تهران. دار الکتب الاسلامیه. ۱۴۰۷ق.
- کوفی، فرات بن ابراهیم. تفسیر فرات کوفی. به تصحیح محمد کاظم. تهران: مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی. ۱۴۱۰ق.
- لاهیجی، محمد. شرح گلشن راز. به کوشش کیوان سمیعی. تهران. ۱۳۲۷ش.
- مجلسی، محمدباقر. بحارالانوار. بیروت. ۱۴۰۳ق.
- مستملی بخاری، اسماعیل. شرح التعرف. به کوشش محمدروشن. تهران. ۱۳۶۳ش.
- هجویری، علی. کشف المحجوب. به کوشش ژوکوفسکی. تهران. ۱۳۵۸ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دایرة المعارف بزرگ اسلامی