اِسْتِعاذه پناه بردن به خدا از هر نوع شر، بدی و وسوسههای شیطان است. خواندن آن با الفاظ خاص و ترکیب ویژه، پیش از قرائت قرآن و نیز پیش از سوره حمد در نماز، مستحب است. سورههای ناس، فلق و توحید به نام سه سوره معوّذه معروفند. استعاذه دو گونه باطل و صحیح دارد. استعاذه باطل، پناه بردن به جن و شیاطین و موجودات آسمانی و کمک خواستن از آنهاست و استعاذه حقیقی، کمک خواستن از خداوند است. موارد زیادی از تعویذ و پناه بردن به خدا از سوی پیامبران و اولیای الهی در متون دینی یاد شده است. در احادیث، استعاذه جهت در امان ماندن از وسوسههای شیطان، دشمنی بدکاران، آسیب حیوانات گزنده و موذی و فقر و دستتنگی سفارش شده است.
اهمیت استعاذه
استعاذه در فرهنگ اسلامی به ویژه در قرآن کریم، دعایی است که به وسیله آن، انسان برای مقابله با آفات، خطرها، و دشمنان درونی و بیرونی از خداوند یاری میجوید.[۱] کلمه استعاذه از ریشه (ع و ذ) گرفته است. در قرآن مجید، ۱۷ بار مشتقات «عوذ» به کار رفته است[۲] که بیشتر از همه، به صورت عُذْت، اَعوذُ، یعوذون، مَعاذ به کار رفته است و ۴ بار در صیغه امری «اِسْتَعِذْ» و ۴ بار به صورت قل اعوذ آمده است.[۳] در این آیات جز یک بار که در بیان زشتی و نکوهش پناه جستن آدمیان از جن سخن گفته است، در دیگر موارد، پروردگار به عنوان تنها پشت و پناه شناسانیده شده است.
دو سوره ناس و فلق، به استعاذه و پناه بردن به خداوند متعال اختصاص یافته است و این امر نشان دهنده اهمیت این موضوع در قرآن کریم است. این دو سوره که با خطاب به پیامبر(ص) و دستور به استعاذه آغاز میشود، از همان صدر اسلام به «مُعَوَّذَتَیْن» شهرت یافت و جانشین انواع تعویذهای نادرست عصر جاهلی شد. رسول اکرم(ص) تلاوت معوذتین را بهترین روش جهت درپناه ماندن میدانستند[۴] و در عمل بارها امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را به این دو سوره تعویذ مینمودند.[۵]
واژههای استعاذه
صیغههای گوناگونی همانند «اعوذُ» و «استعیذُ» نیز در احادیث اسلامی استعمال شده است.[۶] واژه «لَوذ» گونه دیگری از واژه «عوذ» است که در احادیث به معنای پناه بردن به خداوند از شر چیزی آمده است، مانند «بک استغثت و لذت و لا الوذ بسواک»به تو پناه آوردم و از تو فریادرسی خواستم، به تو پناه آوردم و جز به تو پناه نمیآورم [۷] گاه مفهوم استعاذه با کلمات مترادفی مثل «التجاء »، «استجاره» و «استغاثه» به کار رفته، و حتی واژگان غیر مترادف، مانند «لبیک »، گویای توجه و استعاذه به خداوند تلقی شده است. [۸]
استعاذه به خداوند و نفی استعاذه به غیر
قرآن با نزول نخستین سورههای مکی مانند سوره ناس و سوره فلق، استعاذه حقیقی را تنها پناه بردن به خداوند از هر شر و بدی و وسوسه شیطانی دانسته است. به همین صورت، قرآن کریم اتهام ارتباط پیامبر(ص) با شیاطین را به صراحت رد میکند.[۹] و شاید به همین جهت بوده است که، پیامبر(ص) فرمان یافته است همواره پیش از تلاوت قرآن، از شیطان رانده شده به خداوند پناه آورَد[۱۰] تا بدین وسیله پاسخی قوی به تهمتهای پی درپی مشرکان باشد.[۱۱]
عرب پیش از اسلام نیز برای رهایی از ناگواریها و شرور، تعویذهای گوناگون از جمله: رُقیه، نُشره، نَفره، تَمیمه و... به کار میبردند. آنان همچنین از ساحران و کاهنان یاری میطلبیدند که مدعی بودند با موجودات غیبی همچون جن و شیطان ارتباط داشته و از رازهای پنهان مطلع هستند. این مردم گاه برای حفظ خود از حوادث به جن پناه میبردند؛ چنانکه هنگام سفر به سرزمینی ناشناخته، خود را در پناه جنی که صاحب و بزرگ آن وادی بود، قرار میدادند.[۱۲] قرآن کریم در سوره جن[۱۳] با اشاره به این اندیشه نادرست، پناه بردن گروهی از آدمیان به جن را موجب گمراهی و زیان بیشتر آنان بر شمرده است.[۱۴]
استعاذههای پیامبران
حضرت نوح(ع) از اینکه از خداوند چیزی بخواهد که برپایه آگاهی نبوده باشد، به وی پناه برده است.[۱۵] حضرت موسی(ع) در برابر فرعونیان که او را به سنگسار شدن و نیز قتل[۱۶] تهدید میکردند، از هر متکبری که به روز حساب ایمان ندارد، به پروردگار پناه جسته است. همچنین در داستان گاو بنی اسرائیل از اینکه در زمره جاهلان باشد، استعاذه کرده است.[۱۷] همسر عمران پس از به دنیا آمدن فرزندش مریم، در دعایی، او و ذریهاش را از شیطان رجیم به پناه حق سپرده است.[۱۸]
حضرت یوسف(ع)، درخواست کامجویی زلیخا همسرِ عزیزِ مصر را با گفتن «معاذَالله» پاسخ گفته است.[۱۹] و آنگاه که در مصر قدرت یافت، از مجازات بیگناهان به جای مجرمان به خداوند پناه برد.[۲۰][یادداشت ۱] حضرت مریم(س) همچون یوسف(ع) از اینکه به گناه آلوده شود، به خداوند رحمان پناه جسته است.[۲۱]
خطاب استعاذه به پیامبر
خطابهای استعاذه به پیامبر(ص) در سورههای ناس و فلق با تعبیر «قل اعوذ برب...» است. در آیه ۵۶ سوره مؤمن[۲۲] به پیامبر اسلام(ص) فرمان داده است که در برابر کسانی که در آیات الهی مجادله میکنند به خداوند پناه ببرد. همانگونه که موسی(ع) از شرّ فرعون به خداوند پناه برده است.[۲۳] در آیاتی مثل ۳۶ فصلت، ۲۰۰ اعراف و آیات ۹۷ و ۹۸ سوره مؤمنون خداوند، به پیامبر اکرم(ص) فرموده است که از وسوسهها و تحریکات شیطان به او پناه برد.
موارد استعاذه
در روایات و ادعیه، به تفصیل از انواع شروری سخن آمده که استعاذه از آنها لازم است.[۲۴] که این شرور را میتوان در قالبی کلی بر چند قسم دانست:
- رذایل اخلاقی، گناهان و وسوسههای شیطانی مانند بخل، خیانت، حسد، نفاق، بدخُلقی و حرص؛
- مشکلات جسمانی همانند بیماریها، آسیبهایی که از حیوانات به انسان میرسد و ناتوانیهای جسمی مانند پیری؛
- تنشها و ناراحتیهای روحی و روانی مانند غم و اندوه، کسالت و اضطراب؛
- نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی همچون: فقر، گرسنگی، بدهکاری، ورشکستگی، غلبه دشمنان و بدخواهان؛
- انحرافهای اعتقادی در دین، چون کفر؛
- خشم و غضب خداوند و عذابهای دنیوی و اخروی همانند از بین رفتن نعمتها، عذاب قبر، عذاب جهنم.[۲۵]
حکم شرعی
فقیهان درباره استعاذه در نماز، قرائت قرآن، جمله استعاذه و نیز کیفیت بیان آن بحث کردهاند.
استعاذه در نماز
عموم فقیهان، استعاذه را در نماز پس از تکبیرة الاحرام و پیش از شروع قرائت سوره حمد مستحب دانستهاند.[۲۶] البته پیشوای مالکیان، آن را تنها در نماز نافله جایز شمرده است. پیروان مکتب ظاهری به وجوب استعاذه در نماز قائلند. از میان فقهای امامیه تنها ابوعلی فرزند شیخ طوسی به وجوب آن رأی داده است.[۲۷] ذکر استعاذه با عبارت مشهور «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» در رکعت اول نماز پیش از قرائت و به اخفات و آهسته ادا میشود.[۲۸]
استعاذه در قرائت قرآن
با توجه به آیه استعاذه[۲۹] و بر اساس سنت پیامبر اکرم(ص)، مسلمانان همواره هنگام تلاوت قرآن با «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» به خداوند متعال پناه میبرند. عموم دانشوران اسلامی، به جهت روایاتی که ترک آن را هنگام تلاوت قرآن در نماز و غیرنماز جایز دانسته است، به زبان آوردن آن را مستحب دانستهاند.[۳۰] از برخی از قاریان و فقها نقل است که با استناد به ظاهر آیه استعاذه، استعمال آن عبارت «اعوذ بالله ...» پس از قرائت قرآن را نیز جایز دانستهاند. فخرالدین رازی [۳۱] نیز استعاذه را در ابتدا و پایان تلاوت قرآن مستحب شمرده است.[۳۲] عموم قاریان بجز نافع و حمزه از قاریان هفتگانه، قائل به جهر هستند.[۳۳]
استعاذه در آغاز تلاوت قرآن به این دلیل است که قاری از لغزشها به دور باشد. چنانکه در آیههای ۹۹ و ۱۰۰ همین سوره بیان شده است که ایمان و توکل به خداوند، دو سدّ در برابر نفوذ و سیطره شیطان بر انسان دانسته شده است. [۳۴] در برخی از منابع نیز میتوان نگرشهای عرفانی و اخلاقی را درباره حقیقت و مراتب استعاذه دریافت. [۳۵]
جمله استعاذه
استعاذه با عبارتهای متعددی انجام میشود؛[۳۶] علامه مجلسی (درگذشته ۱۱۱۰ق) مشهورترین آنها را «اَعوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» و «أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم» میداند.[۳۷] که نظم واژهای آن با آیه ۹۸ سوره نحل سازگار است و در روایاتی چند، بر برتری آن بر دیگر وجوه، صحه گذاشته شده است. پیامبر اکرم(ص) در روایتی با تأکید بر الهی بودن این شکل از استعاذه، آن را به ابن مسعود تعلیم داده است. [۳۸] دانشمندان علم قرائت و قاریان نیز بر کاربرد همین الفاظ مشهور تأکید داشتهاند.[۳۹] این عبارت برگرفته از قرآن است، اما جزو آیات قرآن نیست.[۴۰]
در برخی روایات، عباراتی دیگر نیز برای استعاذه نقل شده است؛ از جمله: «أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»، [۴۱] «أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یَحْضُرُونِ»[۴۲] و «أعوذ بِالله مِن الشیطان الرجیم إن الله هُوَ الْفَتّٰاحُ الْعَلِیمُ».[۴۳]
در کتابهای ادعیه برای دفع بیماریها و دردهای روحی و جسمی و شرور و مصونیت از آنها، دعاها و نوشتههای رمزدار با عنوان حِرز، رقیه، عَوذه آمده است. بر پایه برخی روایات، رسول خدا(ص) به سوره فاتحة الکتاب تعویذ میکردند. همچنین در برخی دیگر، سوره اخلاص در کنار معوذتین با نام المعوذات الثلاث و به عنوان برترین تعویذها و استعاذهها معرفی شده است.
تک نگاری
درباره استعاذه کتابهایی نوشته شده است که برخی از آنها عبارتاند از:
- استعاذه، سید عبدالحسین دستغیب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۹۷ش.
- استعاذه طلوع اثر عبودیت، احمدرضا اخوت، تهران، انتشارات قرآن و اهل بیت نبوت علیهم السلام، ۱۳۹۴ش.
- بررسی تقابل شیطان با نماز، محمدعلی جابری، قم، انتشارات جمکران، ۱۳۹۵ش.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ریشهری، نهج الذکر، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۱۹۲.
- ↑ ریشهری، نهج الذکر، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۱۹۲.
- ↑ ریشهری، نهج الذکر، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۱۹۲.
- ↑ ابن سعد، ج۲، ص۲۱۲؛ نسایی، ج۸، ص۲۵۱، ۲۵۲
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۶۶
- ↑ ازهری، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۴۷؛ جوهری، الصحاح، ج۲، ص۵۶۶
- ↑ نگاه کنید: طوسی، مصباح، ص۵۹۷
- ↑ مجلسی، ج۸۱، ص۳۸۰
- ↑ سوره شعراء، سوره۲۶، ص۲۱۰، سوره تکویر، سوره ۸۱، آیه۲۵
- ↑ نحل، سوره۱۶، آیه۹۸
- ↑ نگاه کنید: دروزه، التفسیر الحدیث، ج۶، آیه ۱۰۳
- ↑ نک: جواد علی، المفصل، ج۶، ص۷۴۵-۷۵۴
- ↑ آیه ۷۲
- ↑ نیز نگاه کنید: طبری، تفسیر، ج۲۶، ص۶۷ - ۶۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۵-۵۵۶؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۱؛ بحرانی، البرهان، ج۴، ص۳۹۱-۳۹۲
- ↑ سوره هود، آیه۴۷
- ↑ سوره دخان، آیه ۲۰، سوره مؤمن، آیه۲۷
- ↑ سوره بقره، آیه۶۷
- ↑ سوره آل عمران، آیه۳۶
- ↑ سوره یوسف، آیه۲۳
- ↑ نک: سوره یوسف، آیه۷۹
- ↑ نک: سوره مریم، آیه۱۸
- ↑ آیه۵۶
- ↑ نک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۴۲
- ↑ مقایسه کنید: بروسوی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۳-۴
- ↑ نگاه کنید:الصحیفه السجادیه، دعای ۸؛ بخاری، صحیح، ج۷، ص۱۵۸-۱۶۰؛ نسایی، سنن، ج۸، ۲۵۵- ۲۸۵؛ کلینی، کافی، ج۲، ص۵۲۵ - ۵۲۷؛ غزالی، احیاء العلوم، ج۱، ۳۸۱-۳۸۲
- ↑ یزدی، محمدکاظم، عروة الوثقی، ج۲، ص۵۳۰.
- ↑ شهید اول، ذیل «سنن القرائه» از فصل «استحباب الاستعاذه»
- ↑ برای آگاهی از اختلاف آراء در مذاهب فقهی اهل سنت و امامیه، نگاه کنید: ابن حزم، المحلی، ج۳، ص۲۴۷-۲۵۰؛ ابن همام، فتح القدیر، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۴؛ شربینی، مغنی المحتاج، ج۱، ص۱۵۶؛ علامه حلی، تذکره الفقهاء، ج۳، ص۱۲۵- ۱۲۸؛ ابن مفلح، المبدع، ج۱، ص۴۳۳-۴۳۴؛ بحرانی، یوسف، الحدائق الناظره، ج۸، ص۱۶۱- ۱۶۵؛ عاملی، مفتاح الکرامه، ج۲، ص۳۹۹ به بعد؛ جزیری، الفقه علی مذاهب الارعه، ج۱، ص۲۵۶؛ الموسوعه الفقهیه، ج۴، ص۱۱- ۱۴
- ↑ سوره نحل، آیه۹۸
- ↑ مثلاً نگاه کنید: مسلم، ج۱، ص۳۵۷؛ کلینی، ج۳، ص۳۱۳؛ ابن جزری، ج۱، ص۲۵۷- ۲۶۸؛ مجلسی، ج۸۵، ص۵؛ سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۶۴
- ↑ فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۱، ص۶۰
- ↑ نیز نگاه کنید: جصاص، احکام القرآن، ج۵، ص۱۲-۱۳؛ سخاوی، جمال القراء، ج۲، ص۲۷۱-۲۷۲؛ برای تفصیل بیشتر، نک: ابن جزری، التیسیر، ج۱، ص۲۵۴-۲۵۶
- ↑ ابوعمرو، التیسیر، ص۱۷؛ شاطبی، الشاطبیه، ص۲۷؛ برای توضیح بیشتر، نگاه کنید: ابن جزری، التیسیر، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۳
- ↑ نگاه کنید: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۶۷
- ↑ نگاه کنید: نیشابوری، غرائب القرآن، ج۱، ص۱۳-۱۶؛ بروسوی، تفسیر روح البیان، ج۱، ص۳- ۵؛ نراقی، جامع السعادات، ج۳، ص۳۴۹؛ عصّار، تفسیر القرآن، ص۱۶۴-۱۷۰؛ خمینی، آداب الصلوة، ص۲۴۳-۲۵۷
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۱۰ق، ج۸۲، ص۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۱۰ق، ج۸۲، ص۵.
- ↑ نگاه کنید: زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۶۳۳ -۶۳۴؛ ابن جزری، النشر، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۶
- ↑ ابوعمرو، التیسیر، ص۱۶؛ ابن جزری، النشر، ج۱، ص۲۴۳
- ↑ قرطبی، ج۱، ص۸۶
- ↑ کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷۵.
- ↑ حمیری، قرب الإسناد، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۴.
- ↑ فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۸، ص۱۱۵۶.
یادداشت
- ↑ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ
منابع
- قران کریم.
- الصحیفه السجادیه الکامله.
- ابن جزری، محمد. النشر فی القراءات العشر. به کوشش علی محمد ضباع. قاهره: مکتبه مصطفی محمد.
- ابن حزم، علی. جمهره انساب العرب. بیروت. ۱۴۰۳ق / ۱۹۸۳م.
- ابن حزم، علی. المحلی. بیروت: دارالافاق الجدیده.
- ابن سعد، محمد. الطبقات الکبری. بیروت: دارصادر.
- ابن مفلح، ابراهیم. المبدع فی شرع المقنع. بیروت /دمشق. ۱۹۸۰م.
- ابن همام، محمد. فتح القدیر. قاهره. ۱۳۱۹ق.
- ابوعمرو دانی، عثمان. التیسیر. به کوشش پرتسل. استانبول. ۱۹۳۰م.
- ابوعمرو دانی، عثمان. المکتفی فی الوقف و الابتداء. به کوشش یوسف عبدالرحمان مرعشلی. بیروت. ۱۴۰۷ق /۱۹۸۷م.
- ابن حنبل، احمد. مسند. قاهره. ۱۳۱۳ق.
- ازهری، محمد. تهذیب اللغه. به کوشش عبدالحلیم نجار و دیگران. قاهره. ۱۹۶۶م.
- بحرانی، هاشم. البرهان فی تفسیر القران. بیروت. ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
- بحرانی، یوسف. الحدائق الناضره. به کوشش محمدتقی ایروانی. قم: موسسه النشر الاسلامی.
- بخاری، محمد. صحیح. استانبول. ۱۳۱۵ق.
- بروسوی، اسماعیل حقی. تفسیر روح البیان. بیروت. ۱۴۰۵ق /۱۹۸۷م.
- جزیری، عبدالرحمان. الفقه علی المذاهب الاربعه. بیروت. ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م.
- جصاص، احمد. احکام القرآن. به کوشش محمدصادق قمحاوی. بیروت. ۱۴۰۵ق.
- جوهری، اسماعیل. الصحاح. به کوشش احمد عبدالغفور عطار. بیروت. ۱۳۷۶ق /۱۹۵۶م.
- حاجی خلیفه. کشف.
- خمینی، روح الله. آداب الصلاه. به کوشش احمد فهری. مشهد. ۱۳۶۶ش.
- دروزه، محمد عزت. التفسیر الحدیث. قاهره. ۱۳۸۲ق /۱۹۶۲م.
- زمخشری، محمود. الکشاف. قاهره. ۱۳۶۶ق /۱۸۴۷م.
- سخاوی، علی. جمال القرّاء. به کوشش عبدالکریم زبیدی. بیروت. ۱۴۱۳ق /۱۹۹۳م.
- سیوطی. الاتقان. به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم. قاهره. ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م.
- سیوطی. الدر المنثور. بیروت. ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
- شاطبی، قاسم. الشاطبیه. به کوشش علی محمد ضباع. قاهره. ۱۳۸۱ق /۱۹۶۱م.
- شربینی، محمد. مغنی المحتاج. قاهره. ۱۳۵۲ق.
- شهید اول، محمد. الذکری. تهران. ۱۲۷۱ق.
- صنعا. خطی.
- طباطبایی، محمدحسین. المیزان. بیروت. ۱۳۹۳ق / ۱۹۷۲م.
- طبرسی، فضل. مجمع البیان. بیروت. ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م.
- طبری. تفسیر.
- طوسی، محمد. مصباح المتهجد. بیروت. ۱۴۱۱ق /۱۹۹۱م.
- طوسی، محمد. تهذیب الاحکام. به کوشش حسن موسوی خرسان. نجف. ۱۳۷۹ق.
- عاملی، محمدجواد. مفتاح الکرامه. قم: مؤسسه آل البیت.
- عصار، محمدکاظم. تفسیر القرآن. به کوشش جلال آشتیانی. مشهد. ۱۳۵۰ش.
- علامه حلی، حسن. تذکره الفقهاء. قم. ۱۴۱۴ق.
- علی، جواد. المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام. بیروت /بغداد. ۱۹۷۰م.
- غزالی. محمد احیاء علوم الدین. بیروت. ۱۴۰۶ق.
- فخرالدین رازی، محمد. التفسیر الکبیر. قاهره. المطبعه البهیه.
- قرطبی، محمد. الجامع لاحکام القرآن. به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی. بیروت. ۱۳۷۲ق /۱۹۵۲م.
- قطب، سید. فی ظلال القرآن. بیروت. ۱۳۸۶ق /۱۹۶۷م.
- کتاب نامه بزرگ قرآن کریم. به کوشش حسن بکایی. تهران. ۱۳۷۴ش.
- کلینی، محمد. الکافی. به کوشش علی اکبر غفاری. تهران. ۱۳۹۱ق.
- مجلسی، محمدباقر. بحار الانوار. بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
- مسلم بن حجاج. صحیح مسلم. به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی. قاهره. ۱۹۵۵م.
- الموسوعه الفقهیه. کویت. ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م.
- نراقی، محمدمهدی. جامع السعادات. به کوشش محمد کلانتر. نجف. ۱۳۶۸ق.
- نسایی، احمد. سنن. قاهره. ۱۳۴۸ق.
- نیشابوری، حسن. غرائب القرآن و رغائب الفرقان. در حاشیه تفسیر طبری.
پیوند به بیرون
- منبع اصلی مقاله: دایرةالمعارف بزرگ اسلامی