معقل بن قیس ریاحی

مقاله متوسط
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه
معقل بن قیس
مشخصات فردی
نام کاملمعقل بن قیس ریاحی
لقبابا رمیله
محل زندگیکوفه
وفاتسال ۴۲ هجری قمری
علت وفاتدر جنگ با مستورد بن علفه خارجی
مشخصات دینی
از یارانامام علی(ع)
فعالیت‌هاحضور در جنگ‌های جمل، صفین، نهروان و مبارزه با شورشیان خوراج


مَعْقِل بن قَیس ریاحی از اصحاب امام علی(ع) و فرماندهان سپاه او در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان بود. او ریاست نگهبانان امام علی(ع) را بر عهده داشت و در سرکوب شورش‌های خوارج از جمله خِرّیت بن راشد ناجی نقش بسزایی داشت.

امام علی(ع) در چند بار معقل را ستایش نمود و او را فردی امین و با تقوا معرفی کرد. نامه دوازدهم نهج البلاغه خطاب به او صادر شده است.

معقل بعد از شهادت امام علی(ع) در کنار امام حسن(ع) قرار گرفت و در جنگ او با معاویه حضور داشت. وی پس از صلح امام حسن با معاویه و فرمانداری مغیرة بن شعبه بر کوفه، پیشنهاد او مبنی بر مقابله با خوارجی چون مستورد بن علفه را پذیرفت و در همین جنگ کشته شد.

زندگی‌نامه

معقل بن قیس ریاحی[۱] یا حنظلی[۲] که گاه نام پدر او را عبدالقیس نیز ثبت کرده‌اند،[۳] از قبیله بنی تمیم[۴] و از تیره بنی‌یربوع[۵] و ملقب به ابارمیله[۶] است. او را اهل کوفه[۷] و رهبر قبیله خود[۸] و از شجاعان[۹] و سخنوران[۱۰] برشمرده‌اند.

برخی معتقدند که او زمان پیامبر(ص) را درک کرده[۱۱] از این‌رو در کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه از منابع صحابه‌نگاری نام او آمده است.[۱۲] هرچند ذهبی، نویسنده کتاب تاریخ الاسلام، صحابی بودن او رد کرده است.[۱۳]

از تاریخ تولد معقل خبری در دست نیست اما برخی معتقدند که او زمان جاهلیت را درک کرده است.[۱۴] مرگ او را در سال ۳۹ق،[۱۵] یا ۴۲ق[۱۶] و یا ۴۳ق[۱۷] در جنگ با مستورد بن علفه دانسته‌اند.[۱۸]

در دوره خلیفه دوم وی به عنوان پیک عمار یاسر خبر فتح شوشتر را به مدینه برده و به خلیفه دوم اعلام کرد.[۱۹] او از جمله بزرگان و قاریان کوفه بود که نسبت به عملکرد ولید بن عقبه فرماندار عثمان بن عفان در کوفه اعتراض نمودند و در این باب نامه‌ای به عثمان نوشتند.[۲۰]

معقل از شیعیان[۲۱] و همراهان[۲۲]و همچنین از فرماندهان سپاهیان امام علی(ع) به حساب می‌آمد.[۲۳] شیخ طوسی او را از اصحاب امام علی(ع) شمرده است[۲۴] و حتی او را از سران اصحاب امام برشمرده‌اند؛[۲۵] چنانکه ستایش‌هایی از جانب امام درباره او نقل شده است.[۲۶]

فرزندان

در تاریخ نامی از فرزندان معقل نیامده است؛ اما در رجال طوسی[۲۷] و منابعی که از آن نقل کرده‌اند،[۲۸] شخصی به نام ابراهیم بن معقل بن قیس از اصحاب امام صادق(ع) شمرده شده است؛ چنان‌که در همین منابع با عبارت «اخو اسحاق» به برادر او نیز اشاره شده است.[۲۹] نویسنده تنقیح المقال معتقد است که شهرت اسحاق از ابراهیم بیشتر بوده و شناخته شده‌تر از اوست؛ زیرا شیخ طوسی برای معرفی ابراهیم، او را برادر اسحاق معرفی کرده است.[۳۰] البته برخی احتمال داده‌اند که این عبارت تحریف یافته ابواسحاق باشد یعنی لقب ابراهیم ابواسحاق بوده است.[۳۱] ابن حجر عسقلانی معتقد است که ابراهیم ذکر شده، ابراهیم بن معقل بن قیس اسدی کوفی است[۳۲] در این صورت نمی‌تواند فرزند معقل بن قیس مشهور باشد؛ زیرا چنان‌که گفته شد معقل از قبیله بنی تمیم بوده است.

دوران امام علی(ع) و امام حسن(ع)

معقل رئیس نگهبانان امام علی(ع)بود[۳۳] و در جنگ‌های سه‌گانه در کنار حضرت علی(ع) حضور داشت.[۳۴] او در جنگ جمل فرمانده پیادگان سپاه را بر عهده داشت.[۳۵] برخی مسئولیت او را در این جنگ، رهبری برخی قبایل از جمله قریش، بنی‌کنانه، بنی‌تمیم و بنی اسد دانسته‌اند.[۳۶] همین مسئولیت برای او در هنگام اعزام سپاه به صفین هم ذکر شده است.[۳۷]

او پیش از جنگ صفین، از طرف امام علی(ع) مأموریت یافت تا برای کنترل اوضاع و آرام ساختن مردم[۳۸] با لشکری سه هزار نفره[۳۹] از سوی موصل[۴۰] و نصیبین به سمت صفین حرکت کرده و در رقه به امام ملحق شود.[۴۱] نامه دوازدهم نهج البلاغه خطاب به معقل و مربوط به همین زمان است.[۴۲] از معقل سخنانی در اعلام وفاداری به امام در مسیر حرکت به صفین به ثبت رسیده است.[۴۳]

معاویة بن ابی‌سفیان پس از جنگ صفین، یزید بن شجره را به نمایندگی از خویش به عنوان امیر حاجیان به مراسم حج فرستاد که با واکنش امام علی(ع) مواجه شد و امام معقل را با سپاهی چند هزار نفره به مقابله با او فرستاد.[۴۴] امام در نامه‌ای به نماینده خود در حج یعنی قثم بن عباس، معقل را فردی با اصالت و پر صلابت و در عین حال پرهیزگار و با تقوا معرفی نمود.[۴۵] امام علی(ع) در خطبۀ دیگری مردم را به همراهی با معقل برای اعزام به مکه دعوت نمود و معقل را فردی امین و با تقوا معرفی کرد.[۴۶] نماینده معاویه با آمدن معقل از مکه خارج شد.[۴۷][یادداشت ۱]

معقل در جنگ نهروان فرماندهی جناج چپ امام را بر عهده داشت.[۴۸] زمانی که امام علی(ع) قصد داشت تا برای مقابله مجدد با معاویه سپاهی را فراهم سازد. امام با توجه به مشورت دیگران که معقل را فردی آزموده و مورد شناخت معرفی کردند و این موضوع مورد تأیید امام قرار گرفت، از او خواست تا به سرعت به جمع‌آوری نیرو بپردازد.[۴۹] و او این کار را تا زمان شهادت امام ادامه داد.[۵۰]

وی از جمله شیعیانی است که به امام حسن(ع) برای جنگ با معاویه اعلام وفاداری کرد و وعده یاری داد. امام نیز سخنانشان را تأیید و برای ایشان دعا کرد.[۵۱]

جنگ با شورشیان خوارج

معقل در سرکوب خوارج زمان امام علی(ع) نقش داشت و شورش‌های خوارجی نظیر هلال بن علفة و یا علقمه التیمی را در سال ۳۸ق[۵۲] سرکوب کرد.[۵۳] همچنین وی از طرف امام علی(ع) مأمور مقابله با بنی‌سامه شد که آنها را شکست داد و تعدادی را اسیر گرفت.[۵۴] جنگ وی با بنی‌ناجیه[۵۵] و همچنین خریت بن راشد ناجی[۵۶] نیز در تاریخ ثبت شده است.

معقل بعد از شهادت امام علی(ع) نیز با مغیرة بن شعبة والی معاویه در کوفه برای سرکوب خوارج همراه شد و قیام خارجی‌هایی مثل فروة بن نوفل، شبیب بن بجرة[۵۷]، ابی لیلی خارجی[۵۸] و مستورد بن علفه[۵۹] به دست او سرکوب شد.

جنگ با خِرّیت بن راشد

خِرّیت بن راشد که گاه از او با عنوان حارث بن راشد نیز یاد شده است[۶۰] از اصحاب پیامبر(ص) به شمار می‌رفت،[۶۱] که در زمان امام علی(ع) شورش کرد. امام علی(ع) پس از زیاد بن خصفه[۶۲] به معقل مأموریت داد تا با سپاهی دو هزار[۶۳] و یا چهار هزار[۶۴] نفره به جنگ او رود. امام علی(ع) قبل از اعزام معقل از او خواست تا با رعایت تقوا از ظلم و ستم نسبت به مسلمانان و اهل ذمه بپرهیزد.[۶۵] معقل طی چند مرحله او را شکست داد و به قتل رساند.[۶۶]

معقل ابتدا در اهواز[۶۷] در حوالی رامهرمز[۶۸] با خِرّیت روبرو شد و پس از اتمام حجت با او و یارانش وارد جنگ شد و آن‌ها را شکست داد.[۶۹] خِرّیت با افرادش به حاشیه خلیج فارس فرار کرد.[۷۰] معقل طی نامه‌ای از کیفیت جنگ و نتیجه آن به امام علی(ع) خبر داد. امام او مأمور کرد تا به دنبال خریت برود.[۷۱] بنابراین در سواحل[۷۲] خلیج فارس[۷۳] یا دریای عمان[۷۴] با سپاهیان خریت روبرو شد و پس از گفتگو با او، پرچم امان برافراشت و اعلام کرد که هر کس از سپاه خریت فاصله بگیرد در امان خواهد بود که عده زیادی از سپاه خریت جدا شدند.[۷۵] معقل لشکریان خریت را شکست داده و خریت را از میان برداشت.[۷۶]

وی سپس مسلمانانی که از سپاه خریت اسیر شده بودند را آزاد کرد و مرتدان اسیر شده را به شرط بازگشت به اسلام آزاد نمود که جز یک نفر بقیه پذیرفتند.[۷۷] [یادداشت ۲]

جنگ با مستورد بن علفه و مرگ

مستورد بن علفه[۷۸] یا علقمه[۷۹] که از بازماندگان خوارج در جنگ نهروان به شمار می‌رفت،[۸۰] در سال ۴۲ق[۸۱] یا ۴۳ق[۸۲] شورش کرد. مغیرة بن شعبه فرماندار معاویه در کوفه از بزرگان شهر خواست تا او را در شکست مستورد کمک کنند و در این میان معقل اعلام آمادگی کرد.[۸۳] بر طبق گزارش دیگری مغیره مستقیما از معقل خواست تا شورش مستورد را سرکوب کند.[۸۴] مغیره از شیعیان شناخته شده برای همراهی با معقل در سرکوب این شورش بهره برد.[۸۵] و علت آن را در دشمنی افزون‌تر شیعیان با خوارج می‌دانست.[۸۶] گفته‌های معقل نیز انگیزه او از همراهی با مغیره در سرکوب خوارج را آشکار می‌کند آنجا که اعلام می‌دارد که او از همه مردم نسبت به خوارج دشمنی بالاتر و شدیدتری دارد.[۸۷]

معقل به همراه لشکری سه هزار نفره[۸۸] به تعقیب مستورد و یارانش در حوالی مدائن و ساحل رود دجله پرداخت[۸۹] و طی چند جنگ و گریز با او روبرو شد و به درخواست او مبنی بر جنگ تن به تن علی رغم مخالفت اطرافیانش تن در داد.[۹۰]هر چند این نبرد به مرگ مستورد انجامید اما معقل نیز بر اثر ضربات مستورد در همانجا جان سپرد.[۹۱]

پانویس

  1. ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۴۱؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۹۰؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۱۶.
  2. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۷۷.
  3. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج۷، ص۲۷۱.
  4. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۳۱.
  5. منقری، وقعةصفین، ۱۳۸۲ق، ص۹۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۵۹، ص۳۶۷؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج۷،ص:۲۷۱
  6. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۲،ص:۱۶۰
  7. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۲،ص:۱۶۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۵۹، ص۳۶۷.
  8. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج۷، ص۲۷۱؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۳۹.
  9. زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۶۹.
  10. امینی، أصحاب أمیر المؤمنین(ع)، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۵۵۴.
  11. ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۴۱؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج۷، ص۲۷۱.
  12. نگاه کنید به ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۴۱.
  13. ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۱۶.
  14. زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۵۱۴.
  15. ابن خیاط، تاریخ خلیفة، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۹.
  16. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۵۹، ص۳۶۸؛ ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۴۱.
  17. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۰۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۴.
  18. ابن خیاط، تاریخ خلیفة، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۰۷، ۲۰۹؛ ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۴۱.
  19. ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۴۱؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۱۶۰.
  20. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۵۳۰؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۹۰.
  21. سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۱۰، ص۲۱۲.
  22. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۲۷۵.
  23. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۵۶.
  24. طوسی، رجال طوسی، ۱۳۷۳ش، ص۸۲.
  25. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۸.
  26. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۷۷؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۲۲؛ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۱۷۴–۱۷۵؛ ابن بی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۹۰؛ ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۲، ص۵۰۹.
  27. طوسی، رجال طوسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۶۷.
  28. مامقانی، تنقیح المقال، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۳۹۴؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۷۳.
  29. طوسی، رجال طوسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۶۷.
  30. مامقامی، تنقیح المقال، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۲۱۱.
  31. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۰۳-۳۰۴.
  32. ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت، ج۱، ص۱۱۲.
  33. ابن خیاط، تاریخ خلیفة، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۱؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۱۶۰؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۲۱۳.
  34. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۳۶، ج۳، ص۳۲.
  35. مفید، الجمل و النصرة، ۱۴۱۳ق، ص۳۲۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۵۹، ص۳۶۷.
  36. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۳۶.
  37. منقری، وقعةصفین، ۱۳۸۲ق، ص۱۱۷.
  38. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۹۶؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۲، ص۴۲۸.
  39. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۹۶.
  40. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۵۶۵.
  41. منقری، وقعةصفین، ۱۳۸۲ق، ص۱۴۸؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۲۶.
  42. شریف رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۳۷۲.
  43. منقری، وقعةصفین، ۱۳۸۲ق، ص۹۶، ص۱۳۲.
  44. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۶۱-۴۶۳.
  45. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۲، ص۵۰۹.
  46. ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۲۲.
  47. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۲، ص۵۱۱.
  48. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق،ج۷، ص۲۸۸؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۴۰؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۸۵.
  49. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۷۷؛ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۱۷۴–۱۷۵؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۹۰.
  50. دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۳؛ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۱۷۵.
  51. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۲؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۷۰؛ مجلسی، زندگانی حضرت امام حسن مجتبی(ع)، ص۴۲.
  52. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۸۲.
  53. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج۸، ص۹۱.
  54. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۱۶۰.
  55. ابن الفقیه، البلدان، ۱۴۱۶ق، ص۲۴۴.
  56. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۴-۱۳۰.
  57. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۶.
  58. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۸؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۷۹.
  59. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۸-۲۰۹.
  60. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰۸.
  61. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۵۸-۴۵۹؛ ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۰۲.
  62. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۱.
  63. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۸۵.
  64. ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۴۳؛ امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۳۲۸.
  65. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۳۵۱.
  66. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۱-۱۲۹.
  67. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج۲،ص:۳۰۳، ۳۴۵؛ الفتوح،ج۴،ص:۲۴۳
  68. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵،ص:۱۲۲
  69. ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۴۳.
  70. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۴.
  71. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۴.
  72. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۴، ۱۲۵.
  73. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۳۵۵.
  74. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۹۵.
  75. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۶؛ ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۳۵.
  76. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۶؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج۲، ص۳۰۳.
  77. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱۵؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۷.
  78. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۹۴؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۱۹۹.
  79. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق،،ج۸، ص۲۴.
  80. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۱.
  81. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۱، (با تعبیر به روایتی)
  82. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۱؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۴.
  83. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۸.
  84. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۹.
  85. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۹، ۱۹۳؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۸۰.
  86. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۸.
  87. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۸.
  88. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۸؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج۷، ص۲۷۱.
  89. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۹۰؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق،، ج۸، ص۲۵.
  90. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۰۹.
  91. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۱۸۰؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۸۸-۲۰۹.

یادداشت

  1. هرچند برخی از سپاهیان یزید بن شجره با معقل درگیر شده و به دست او اسیر شدند(بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۶۳-۴۶۴.) که با اسرای عراقی در دست معاویه مبادله شدند.(بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۶۹–۴۷۰؛ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۲، ص۵۱۱.)
  2. او پس از مکاتبه با امام و اعلام نتیجه جنگ به همراه مسیحیانی که از لشکر خریت اسیر شده بودند به سوی کوفه حرکت کرد(طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۸) و تصمیم داشت تا اسیران را به نزد امام برد که مصقلة بن هبیره فرماندار شهر «اردشیر خوره» از ولایت فارس، طی گفتگویی با معقل آنها را در ازای دریافت مبلغی به او واگذار نمود. برخی این مبلغ را صد هزار،(حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۲۸، ص۳۲۹.) دویست هزار،(طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۶.) سیصد هزار،(مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۰۸.) چهارصد هزار(بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱۶.) پانصد هزار(ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۴۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰۹) درهم و حتی یک میلون درهم(طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۹.) نوشته‌اند. مصقله تعهد نمود تا این مبلغ را به امام بپردازد که البته به عهد خود به صورت کامل وفا نکرد و به سمت معاویه فرار نمود.(طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۲۹–۱۳۰؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰۹.)

منابع

  • ابن أبی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن اعثم الکوفی، أبو محمد أحمد، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۱ق.
  • ابن الفقیه، احمد بن محمد بن اسحاق، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۶ق.
  • ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
  • ابن حزم، علی بن احمد بن سعید، جمهرة أنساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۳ق.
  • ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و...، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • ابن خیاط، خلیفة بن خیاط بن أبی هبیرة اللیثی، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، مؤسسة اعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ سوم، بی‌تا.
  • ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
  • ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
  • أصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
  • امینی، محمد هادی، أصحاب أمیر المؤمنین(ع) و الرواة عنه، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • امین، حسن، مستدرکات أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۸ق.
  • امین، محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
  • بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
  • ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش.
  • خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، مرکز نشر الثقافة الاسلامیة، ۱۳۷۲ش.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۰۹ق.
  • دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
  • ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت،‌ دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • زبیدی، محمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.
  • زرکلی، خیرالدین، الأعلام، بیروت،‌ دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
  • سمعانی، عبدالکریم بن محمد بن منصور التمیمی، الأنساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ۱۳۸۲ق.
  • شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، قم، هجرت - قم، ۱۴۱۴ق.
  • شوشتری، محمد تقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
  • طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • مامقانی، محمدرضا، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۳۸۹ش.
  • مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مجلسی، محمد باقر، زندگانی حضرت امام حسن مجتبی(ع)، (ترجمه جلد ۴۴ بحار الأنوار)، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش.
  • مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، القاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثة، چاپ دوم، ۱۳۸۲ق.
  • یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،‌دار صادر، بی‌تا.