سعید بن اوس بن ثابت خزرجی انصاری مشهور به اَبوزِید اَنصاری (۲۱۵ ـ ۱۲۱ ق/ ۸۳۰ ـ ۷۳۹ م)، لغت‌دان، راوی و نحوی قرن دوم هجری. جد او ثابت بن بشیر از قبیله خزرج و از انصار پیامبر(ص) بود که در جنگ احد و جنگ‌های پس از آن شرکت داشت و در شمار شش تنی بود که در حیات پیامبر(ص)، قرآن را جمع‌آوری کردند[۱].

ابو زید انصاری
لغت‌دان، راوی و نحوی
اطلاعات کلی
نام کاملسعید بن اوس بن ثابت خزرجی انصاری
خویشاوندان
سرشناس
ثابت بن بشیر از انصار پیامبر(ص)(جد)
وفات۲۱۶ق، بصره
اطلاعات علمی
استادانیونس • کیسان نحوی • خلف احمر • عمرو بن عبید • ابن عون • سعید بن ابی‌عروبه • ابن جریح • محمد بن عمرو بن علقمه • اسرائیل بن یونس • اسود بن شیبان
اطلاعات دیگر
تخصصحدیثعلم قرائت • علم لغت

شخصیت علمی

ابوزید علم قرائت را از ابو عمرو بن علاء، راوی بزرگ بصره و صاحب یکی از هفت قرائت مشهور آموخت و دستمایه علمی خود در علم لغت را نیز از وی فراگرفت[۲].

شاگردی از بصره در مکتب کوفه

ابوزید اگرچه وابسته به مکتب بصره بود، اما شوق دانش‌اندوزی، او را بر آن داشت تا به دور از تعصب، در مجالس درس کوفیان نیز به کسب علم بپردازد. وی دیوان‌های شعر عرب را از مفضّل ضبی و دیگر کوفیان فراگرفت[۳] و این امر مایه شگفتی منابع کهن شده است، زیرا تا آن زمان سابقه نداشت که کسی از مکتب بصره، برای کسب علم نزد کوفیان رود[۴].

اساتید

ابوزید، نحو را نزد یونس و کیسان نحوی فراگرفت و از خلف احمر، عمرو بن عبید، ابن عون، سعید بن ابی عروبه، ابن جریح، محمد بن عمرو بن علقمه، اسرائیل بن یونس و اسود بن شیبان روایت کرد[۵]. اصمعی، خلف احمر، راویه معروف را شاگرد وی دانسته است[۶].

ابوزید مدت درازی را برای جمع‌آوری اشعار، اخبار و نوادر عرب، بین بدویان گذراند و بیشتر از همگنانش از آنان بهره برد[۷]. مدتی هم در بین قبایل عقیل و قشیر که در آن زمان در بصره ساکن شده بودند به سر برد و از آنان دانش بسیار آموخت[۸].

مجلس درس

او پس از آنکه ذخایر عظیمی از روایات را در علوم مختلف همچون لغت، نحو، اخبار، اشعار و احادیث گرد آورد، در بصره مجالسی تشکیل داد که مورد اقبال دانش‌پژوهان و بزرگان علم و ادب آن روز قرار گرفت[۹].

شرکت برجسته‌ترین دانشمندان آن روز از جمله سیبویه، اصمعی، جاحظ، ابو نواس، ابن اعرابی، ابوحاتم سجستانی و ابوعبید قاسم بن سلام هروی در مجالس درس او، خود بیانگر وسعت دامنه معلومات اوست[۱۰]. علاوه بر ایشان، کسانی همچون ابن شبّه، عبدالله بن محمد بن هارون توزی، خلف بزار و رؤیة بن عجّاج از شاگردان او بوده‌اند[۱۱].

بزرگانی همچون ابوعثمان مازنی، محمد بن سلام جمحی، ابو حاتم سجستانی، ابو حاتم رازی، ابو عمر صابح بن اسحاق جرمی، ابوعدنان اعور و ابوالحسن مدائنی از وی روایت کرده‌اند[۱۲]. ابن هشام نیز اشعار چند تن از شاعران را از قول او نقل کرده است[۱۳].

نظر دیگران درباره وی

مقام علمی و ادبی ابوزید سخت مورد ستایش منابع کهن قرار گرفته است. ابوطیب لغوی او را از پیشوایان علم لغت دانسته و در حفظ شعر، لغت، اخبار و نوادر عرب پس از ابومالک برتر از همه شمرده است. او از قول ابن مناذر گوید:

اصمعی ثلث لغت عرب، ابوعبیده نصف آن و ابوزید دو سوم آن و ابومالک تمام آن را می‌دانست[۱۴].

ذهبی او را علامه و حجّة العرب لقب داده[۱۵] و اخفش دانش وی را از استادش ابوعمرو بن علاء بیشتر دانسته است[۱۶]. روایات او را تقریبا همه منابع کهن، موثق و مورد اعتماد خوانده‌اند[۱۷].

به گفته منابع متعدد، هر جا که سیبویه در اثر معروفش الکتاب، مطلبی را با ذکر «‌اخبرنی الثقة» یا «‌سمعت الثقة‌» نقل می‌کند، مقصودش ابوزید است. سیبویه در الکتاب، ۹ بار از ابوزید روایت کرده است که همه به لغت مربوط می‌شود[۱۸].

از میان همه منابع کهن، تنها ابن حنان بر ابوزید خرده گرفته و حدیثی از وی را جرح کرده است. او روایات ابوزید را در صورتی معتبر و مقبول دانسته که موافق با گفته ثقات باشد[۱۹]. ابوزید از جمله دانشمندانی بود که در ۱۵۸ق به دعوت مهدی عباسی به بغداد رفتند[۲۰]، اما از مدت اقامت وی در بغداد و چگونگی ارتباط او با دربار خلافت اطلاعی در دست نیست.

دلیل اشتهار وی

شهرت ابوزید بیشتر در دو زمینه است:

۱. لغت شناسی:

از اوایل سده ۲ق، در هر دو مکتب بصره و کوفه دانشمندانی ظهور کردند که در عرصه لغت و نیز شعر و اخبار و ایام عرب (شرح جنگ‌های قبیله‌ای) و انساب، شهرت فراوان داشتند. اینان آثاری از خود بر جای گذاشتند که دستمایه اصلی فرهنگ‌نویسان در نسل‌های بعد شد[۲۱] و ابوزید یکی از مشهورترینِ این دانشمندان است. او به گردآوری لغات و لهجه‌های شاذ همت گماشت و رساله‌های لغوی فراوانی در موضوعات مختلف تألیف کرد که هر کدام به تنهایی لغت نامه تک‌موضوعی کوچک و کم‌حجم به شمار می‌رفت[۲۲].

وی در این رساله‌ها که واژگان آنها را از زبان بدویان و فصحای عرب شنیده و گردآورده بود، علاوه بر شرح و توضیح، مترادفات، اضداد و مشتقاتی را که همگی به موضوعی خاص مربوط می‌شدند، جمع آوری می‌کرد، مانند رساله‌های المطر، الشجر، المیاء، النبات[۲۳]. این رساله‌های تخصصی، نخستین تلاش‌ها در تدوین فرهنگ‌های بزرگ و جامع و کتاب‌های لغتی بود که در عصرهای بعد پدید آمد.

از بین آثار لغوی پیشینیان، کمتر کتاب یا لغتنامه‌ای دیده می‌شود که مؤلف آن از آثار ابوزید به عنوان یکی از منابع اصلی خود استفاده و به آنها استناد نکرده باشد[۲۴].

۲. روایتِ شعر:

ابوزید علاوه بر کوشش چشمگیرش در عرصه لغت، از بزرگترین راویانِ سده ۲ و ۳ ق به شمار می‌رود. وی بسیاری از روایات خلف احمر و دیگر راویه‌ها و نیز اشعار جمعی از شاعران بزرگ از جمله حسان بن ثابت و کعب بن مالک را جمع آوری و روایت کرده است.[۲۵]

ابوزید را به همراه دو تن از راویان بزرگ معاصرش یعنی اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنی، باید از پیشگامان نهضت گردآوری و تدوین اشعار و اخبار عرب که از نیمه دوم سده ۲ آغاز شده و تا اواخر سده ۳ق ادامه داشت، به شمار آورد.[۲۶]

این راویان رنج دو کار بزرگ و دشوار را بر خود هموار ساختند:

  1. اولاً: با دقت کامل به جمع آوری اشعار و اخبار پرداختند و چون می‌دانستند که پس از گذشت چندین نسل، به خصوص پس از تحریفاتی که راویان بزرگ قبل از ایشان از جمله خلف احمر و حماد راویه، در روایات و اخبار عرب وارد کرده‌اند، [۲۷] دیگر نمی‌توان اشعار و اخبار کهن را دست نخورده یافت. از این رو تنها به جمع آوری روایاتی پرداختند که از راویان موثق یا مستقیماً از زبان بدویان شنیدند و خود نیز به دیده انتقاد در آنها نگریستند و کوشیدند درمیان این روایات، سره را از ناسره باز شناسند.
  2. ثانیاً: چون تا آن زمان روایات سینه به سینه نقل می‌شد، برای حفظ آنها از خطر نابودی یا تحریف بیشتر درصدد ضبط و تدوین آنها برآمدند و در واقع روایت کتبی را جایگزین روایت شفاهی ساختند. در نتیجه این امر مجموعه‌های عظیمی از دیوانها و آثار پیشینیان که امروزه از بزرگ‌ترین ذخایر ادبیات عرب محسوب می‌شود، به رشته تحریر درآمد و از خطر نابودی در امان ماند. [۲۸]

ابوزید در نحو نیز چنان تبحر داشت، که به ابوزید نحوی معروف شد. با این همه، نمی‌توان او را در ردیف دو نحوی برجسته معاصرش خلیل بن احمد و سیبویه به شمار آورد، [۲۹] گرچه به تأیید بیشتر منابع، در این زمینه از اصمعی و ابوعبیده برتر بود.[۳۰]

اصلاح تا دم مرگ

وی چندان به اصلاح «‌فساد‌» و «‌لحن‌» در زبان عربی مُصرّ بود، که حتی در دم مرگ نیز از تذکار و رفع اشتباهات دیگران دریغ نمی‌کرد.[۳۱] برخی او را پیرو مذهب قدریه (معتزله) و از مخالفین نظریه جبر دانسته‌اند.[۳۲]

آثار

اللبأ و اللبن:

ابوزید در این رساله، به شرح انواع مختلف شیر و مراحل پروردن آن از هنگامی که دوشیده می‌شود، تا زمانی که از آن کره می‌گیرند، پرداخته است.[۳۳] این اثر نخست به کوشش لویس شیخو در مجله المشرق بیروت (۱۹۰۰م) به چاپ رسیده و سپس بار دیگر به کوشش هافنر و لویس شیخو، همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة در بیروت (۱۹۰۸م) منتشر شده است.

مسائیه:

اثری است کم حجم در شرح برخی واژه‌های شاذّ و نامأنوس. برخی آن را جزئی از کتاب النوادر فی اللغة می‌دانند. [۳۴] و چون نخستین واژه‌ای که مؤلف دراین کتاب به شرح و توضیح آن پرداخته، لفظ «‌مسائیه‌» و برخی مشتقات آن است، خودِ اثر نیز به همین نام خوانده شده است. این کتاب همراه اثر معروف مؤلف، النوادر فی اللغة به چاپ رسیده است.

المطر:

مجموعه‌ای است از اصطلاحات مربوط به باران، رعد و برق، ابرها و آبها که مؤلف در آن کمتر از اشعار عربی به عنوان شاهد مثال استفاده کرده است. این اثر نخستین بار به کوشش گوتهابل در ۱۸۹۵م در «‌مجله انجمن خاور شناسی آمریکا‌» [۳۵] به چاپ رسیده است. لویس شیخو نیز آن را نخست در مجله المشرق بیروت (۱۹۰۵م) و پس از آن جداگانه به چاپ رسانده است. این کتاب یک بار دیگر نیز همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة به چاپ رسیده است.

النوادر فی اللغة:

همانگونه که از نامش پیداست، مجموعه‌ای است از برخی واژه‌ها و ترکیبهای نادر و نامعمول که بیشتر در اشعار و قصاید جاهلی و اسلامی به کار رفته و مؤلف با ذکرمثالهای متعدد به شرح و توضیح هر یک از آنها پرداخته است. در این اثر هیچ گونه ترتیب خاصی رعایت نشده است. به همین جهت می‌توان آن را صرفاً مجموعه‌ای از اشعار و لغاتی شمرد، که با عناوین باب شعر، باب رجز و باب نوادر گردآوری شده‌اند. ابوزید خود در آغاز کتاب (ص ۱ ـ ۲) تصریح کرده که آنچه را تحت عنوان «‌باب شعر‌» آورده است، از مفضّل ضبّی گرفته و بقیه را از فصحای عرب شنیده است.[۳۶] این اثر به همراه کتاب مسائیه، نخستین بار به کوشش سعید خوری شرتونی در بیروت (۱۸۹۴م) به چاپ رسیده است.

کتاب الهُمَز:

در این اثر حدود ۳۰۰ کلمه را که همگی در تمام صیغه‌ها دارای همزه‌اند، گردآوری است. کتاب ۳۰ باب دارد و تقسیم بندی آن بر اساس جایگاه همزه در کلمه و بر حسب صیغه‌ها و‌گاه ترتیب حروف الفبا، صورت گرفته است [۳۷]این کتاب به کوشش لویس شیخو نخست در مجله المشرق بیروت (۱۹۱۰م) و بار دیگر به طور مستقل در همانجا (۱۹۱۱م) به چاپ رسیده است.

آثار یافت نشده منسوب به وی

آثار یافت نشده منسوب به او عبارتند از:

  1. الابل و الشاة؛
  2. الابیات؛
  3. الامثال؛
  4. ایمان عثمان؛
  5. البری و الخزائم؛
  6. بیوتات العرب؛
  7. التثلیت؛ التضارب؛
  8. التمر؛
  9. الجمع و التثنیه؛
  10. الجود و البخل؛
  11. الحلبة (الحلسة)؛
  12. حیلة و محالة؛
  13. خبئا یا خباة؛
  14. خلق الانسان؛
  15. الرجل والقتب؛
  16. الغرائز؛
  17. غریب الاسماء؛
  18. الفرق؛
  19. فعلت و افعلت؛
  20. قراءة ابی عمرو؛
  21. القوس و الترس؛
  22. اللامات؛
  23. اللغات؛
  24. المعزی؛
  25. المقتضب؛
  26. المصادر؛
  27. المکتوم؛
  28. المنطق؛
  29. المیاه؛
  30. النبات و الشجر؛
  31. نابه و نبیه؛
  32. نعت الغنم؛
  33. نعت المشافهات؛
  34. الواحد؛
  35. الوحوش؛
  36. الهوش و النوش؛
  37. الهشاشة و الشاشة [۳۸]

وفات

ابوزید در پایان عمر حافظه خود را از دست داد و سرانجام در ۲۱۵ق و به روایتی ۲۱۴ یا ۲۱۶ق در زمان خلافت مأمون در بصره درگذشت.[۳۹]

پانویس

  1. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۷.
  2. ازهری، تهذیب اللغة، ج۱، ص ۱۲؛ ابوطیب، مراتب النحویین، صص ۴۰ ـ ۳۹؛ یمانی، اشارة التعیین، ص ۱۲۸.
  3. ازهری، تهذیب اللغة، ج ۱، ص ۱۲؛ خوارزمی، شرح (ضمن شروح سقط الزند)، ۲ (۴) / ۱۵۵۰.
  4. سیرافی، اخبار النحویین البصریین، صص۵۷ ـ ۵۶؛ ابن انباری، نزهة الالباء، ص۸۶؛ ابن ندیم، الفهرست، ص۶۰.
  5. مبرد، الکامل، ج۱، صص۴۵۳ ـ ۴۵۴؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ۲ (۱) /۵؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۳۳۰؛ ابن فضل الله عمری، مسالک الابصار، ج۷، ص۹؛ یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، ص۱۷۹.
  6. سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ص۵۳.
  7. ابوطیب، مراتب النحویین، ص۴۱.
  8. زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ۱۸۲.
  9. سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ص۵۳؛ ابن انباری، نزهة الالباء، ص۸۹.
  10. سیرافی، اخبار النحویین البصریین، صص۵۵ ـ ۵۶؛ ابوطیب، مراتب النحویین، صص۴۲، ۹۲، ۹۳؛ ابن انباری، نزهة الالباء، ص۸۵؛ ابن نباته، ص۳۱۶؛ طلس، حاشیه بر التثبیه علی حدوث التصحیف، ص۶۷؛ فاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۴۱۲.
  11. ابوطیب، مراتب النحویین، ۷۵؛ یاقوت، ادبا، ۱۱/۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ یاقوت، بلدان، ۱/۸۹۴)
  12. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۷۹؛ ابن سلام، طبقات فحول الشعراء، ج۲، ص۷۶۵؛ مبرد، الکامل، ج۱، صص۳۴۸، ۴۵۳؛ ابن قتیبه، المعانی الکبیر، ج۱، ص۱۸۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، صص۱۶، ۲۳۴؛ ابوطیب، مراتب النحویین، ص۷۶.
  13. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، صص۳۰۵، ۲/۸۷، ج۳، صص۲۲ ـ ۲۳ و۱۴۵، ۱۴۸.
  14. ابوطیب لغوی، مراتب النحویین، ص۴۱.
  15. ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۹، ص۴۹۴.
  16. زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ص۱۸۲.
  17. ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ۲ (۱) /۵؛ سیرافی، اخبار النحویین البصریین، ص۵۳؛ ازهری، تهذیب اللغة، ج۱، ص۱۱؛ ابوطیب، مراتب النحویین، صص۴۲ و ۹۰.
  18. ابوطیب، مراتب النحویین، ۷۶؛ ابن انباری، نزهة الالباء، ۸۵؛ یاقوت، ادبا، ۱۱/۲۱۵؛ ناصف، سیبویه پیشوای نحویان، ۱۲۵.
  19. ابن حنان، المجروحین، ۱/۳۲۴ ـ ۳۲۵.
  20. ابن ندیم، الفهرست، ۶۰؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ۲/۲۰۴.
  21. یوسف، دستور زبان و فرهنگ نویسی، ۶۱ ـ ۶۲.
  22. نکـ: آثار وی.
  23. نکـ: آثار وی
  24. در میان آن آثار به ویژه از این‌ها می‌توان نام برد: اصلاح المنطق ابن سکیت، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰؛ تهذیب الالفاظ ابن سکیت، ص۴۵۹، ۵۲۳؛ الحیوان جاحظ، ج۱، صص۱۳۰ و ۱۴۵؛ البرصان و العرجان جاحظ، صص۹۲ و ۳۵۶؛ خلق الانسان ثابت بن ابی ثابت (جمـ)، ادب الکاتب ابن قتیبه، صص۳۵، ۴۲ ـ ۴۳،؛ الکامل مبرد، ج۱، صص۱۱۱، ۲۸۸، اعراب القرآن زجاج، ج۱، صص۱۱۴ ـ ۱۱۵، ۱۴۰؛ اشتقاق ابن درید صص۲۶۵ و ۲۷۵؛ مجمل اللغة ابن فارس (جمـ) و متخیر الالفاظ ابن فارس، صص۵۵ و ۷۲، المحکم و المحیط ابن سیده، ج۳، ص۲۹؛ المخصص ابن سیده، ج۳، صص۶، ۹، ۱۳؛ تثقیف اللسان ابن مکی (جمـ).
  25. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، صص۸۷ ـ ۸۸، ۳۱۹ ـ ۳۲۰، ج۳، صص۲۲ ـ ۲۳، ۱۷۱ـ ۱۷۲، ۲۲۱؛ بلاشر، تاریخ الادب العربی، ص۱۸۴.
  26. بلاشر، تاریخ الادب العربی، صص۱۷۷ ـ ۱۸۴؛ شلقانی، الاصمعی اللغوی، صص۳، ۸ ـ ۹؛ ضیف، العصر الجاهلی، ص۱۵۵.
  27. نکـ: ضیف، العصر الجاهلی، ۱۴۸ ـ ۱۵۵.
  28. بلاشر، تاریخ الادب العربی، صص۱۵۴ ـ ۱۸۶؛ ضیف، العصر الجاهلی، صص۱۵۸ ـ ۱۶۱.
  29. ابن ندیم، الفهرست، ۶۰.
  30. ابن ندیم، الفهرست، ۶۰؛ ابن انباری، نزهة الالباء، ۸۶.
  31. یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، ۱۰۸.
  32. خوارزمی، شرح (ضمن شروح سقط الزند)، ۲ (۴) /۱۵۵۰؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۵۴۵.
  33. عبدالتواب، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، ۲۸۶.
  34. ابوزید، النوادر فی اللغة، ۲۳۱
  35. XVI/282 - 312
  36. قس: ابن انباری، نزهة الالباء، ۸۷
  37. عبدالتواب، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، ۲۸۴ ـ ۲۸۵.
  38. ابن ندیم، الفهرست، ص۶۰؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۷۳؛ ابن خیر، فهرست، صص۳۷۰ ـ ۳۷۱؛ یاقوت، ادبا، ج۱۱، صص۲۱۶ ـ ۲۱۷.
  39. ابوطیب، مراتب النحویین، س۴۳؛ یاقوت، ادبا، ج۱۱، ص۲۱۶؛ قفطی، انباه الرواة، ج۲، ص۳۳؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج ۲، ص۳۸۰.

منابع

  • ابن ابی ثابت، خلق الانسان، به کوشش عبدالستار احمد فراج، کویت، ۱۹۸۵م.
  • ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
  • ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م.
  • ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳ م.
  • ابن حنان، محمد، المجروحین، به کوشش محمد ابراهیم زاید، بیروت، ۱۳۹۶ق.
  • ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۷۲ق.
  • ابن خیر، محمد، فهرست، به کوشش فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، بغداد ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م.
  • ابن درید، محمد بن حسن، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۸م.
  • ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
  • ابن سکیت، تهذیب الالفاظ، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۸۸۶ ـ ۱۸۹۸م.
  • ابن سکیت، یعقوب بن اسحاق، اصلاح المنطق، به کوشش احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۶م.
  • ابن سلام جمحی، محمد، طبقات فحول الشعراء، به کوشش محمود محمد شاکر، قاهره، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
  • ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ۱۳۲۰ق.
  • ابن سیده، علی بن اسماعیل، المحکم والمحیط الاعظم، به کوشش عایشه عبدالرحمن، قاهره، ۱۳۷۷ق/ ۱۹۵۸م.
  • ابن فارس، احمد، متخّیر الالفاظ، به کوشش هلال ناجی، بغداد، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
  • ابن فارس، احمد، مجمل اللغة، به کوشش هادی حسن محمودی، کویت ۱۴۰۵ ق/ ۱۹۸۵م.
  • ابن فضل الله عمری، احمد بن یحیی، مسالک الابصار، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
  • ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، ادب الکاتب، به کوشش محمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
  • ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
  • ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعانی الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۸ق/ ۱۹۴۹م.
  • ابن مکی، عمر بن خلف، تثقیف اللسان، به کوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م.
  • ابن ندیم، الفهرست.
  • ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
  • ابوزید انصاری، سعید بن اوس، النوادر فی اللغة، به کوشش سعیدخوری شرتونی، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
  • ابوطیب لغوی، عبدالواحد بن علی، مراتب النحویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۵م.
  • ازهری، محمدبن احمد، تهذیب اللغة، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
  • بلاشر، رژیس، تاریخ الادب العربی، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • جاحظ، عمروبن بحر، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
  • جاحظ، عمروبن بحر، الیرصان والعرجان، به کوشش محمد مرسی خولی، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
  • خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
  • خوارزمی، قاسم، شرح ضمن شروح سقط الزند، به کوشش طه حسین، قاهره، ۱۳۶۸ق/ ۱۹۴۹م.
  • ذهبی، محمد بن احمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش صلاح الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶م.
  • زبیدی، محمد بن حسن، طبقات النحویین و اللغویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
  • زجاج، ابراهیم بن سری، اعراب القرآن، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومیه.
  • سیرافی، حسن بن عبدالله، اخبار النحویین البصریین، به کوشش فربتس کرنکو، بیروت، ۱۹۳۶م.
  • شلقانی، عبدالحمید، الاصمعی اللغوی، قاهره، دارالمعارف.
  • ضیف، شوقی، العصر الجاهلی، قاهره، ۱۹۶۰م.
  • طلس، محمد اسعد، حاشیه بر التثبیه علی حدوث التصحیف، تألیف حمزه اصفهانی، دمشق، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
  • عبدالتواب، رمضان، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، ۱۳۶۷ش.
  • فاخوری، حنا، تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۶۱ش.
  • فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱ م.
  • قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
  • مبرد، محمد یزید، الکامل، به کوشش محمد احمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
  • مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۷م.
  • ناصف، علی نجدی، سیبویه پیشوای نحویان، ترجمه محمد فاضلی، مشهد، ۱۳۵۹ش.
  • یاقوت، بلدان.
  • یاقوت، ادبا.
  • یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، به کوشش رودلف زلهایم ویسبادن، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
  • یمانی، عبدالباقی، اشارة التعیین، به کوشش عبدالمجید دیاب، ریاض، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۴م.
  • یوسف، س.م.، «‌دستور زبان و فرهنگ نویسی‌» ترجمه علی محمد حق شناس، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف، تهران، ۱۳۶۷ش، ج۳.
  • Flugel, Gustav, Die grammatischen Schulen der Araber, Leipzig, 1862.

پیوند به بیرون