حرقوص بن زهیر

از ویکی شیعه
حرقوص بن زهیر
از خوارج جنگ نهروان
اطلاعات کلی
نام کاملحرقوص بن زهیر
لقب/کنیهذوالثدیه، شیطان الردهه
مذهبخوارج
نسباز قبیله بنی‌تمیم
خویشاوندان
سرشناس
احمد بن حنبل (جد)
وفات۳۸ق نهروان
اطلاعات دیگر
فعالیت‌هاشرکت در جنگ‌های صفین و نهروان


حُرقوص بن زُهَیر یکی از صحابه بود که در جنگ حنین به تقسیم غنائم توسط رسول خدا(ص) اعتراض کرد. در جنگ صفین در سپاه امام علی(ع) حضور داشت، اما پس از ماجرای حکمیت به خوارج پیوست و در جنگ نهروان کشته شد.

حرقوص بسیار عبادت می‌کرد؛ به‌گونه‌ای که آثار سجده در پیشانی‌اش آشکار بود و اصحاب پیامبر(ص) از عبادت بسیار او تعجب می‌کردند؛ با این وجود در روایات به‌عنوان بدترین مخلوقات معرفی شده است. همچنین پیامبر(ص) دستور قتل او را صادر کرده بود. وی به‌دلیل داشتن پستان و یا غده‌ای مانند پستان زنان، به ذُوالثُّدَیَّة به‌معنای صاحب پستان ملقب بود.

جایگاه و اهمیت

حُرقوص بن زُهَیر، ملقب به ذُوالثُّدَیَّة، از اصحاب پیامبر(ص) بود.[۱] او در ظاهر مسلمان بود،[۲] و به‌گونه‌ای عبادت می‌نمود که اصحاب پیامبر(ص) از عبادت وی تعجب می‌کردند،[۳] و بنابر گزارش شیخ مفید، آثار سجده در پیشانی‌اش آشکار بود،[۴] با این وجود در روایات به‌عنوان بدترینِ مخلوقات معرفی شده[۵] و همچنین گفته شده که علامت شیطان بر چهره او بود.[۶] بنابر گفته شیخ صدوق، حرقوص بن زهیر جدّ احمد بن حنبل بود و کشته شدن وی در جنگ نهروان توسط امام علی(ع) سبب دشمنی احمد با علی بن ابیطالب شد.[۷]

اعتراض به رسول خدا(ص) در تقسیم غنائم

بنابر روایاتی که در کتاب‌های تفسیری شیعه و سنی نقل شده، حرقوص، تقسیم غنائم جنگ حنین، از سوی رسول خدا(ص) را ناعادلانه خواند. پیامبر در پاسخ به او گفت: «وای بر تو! چه شخصی مانند من می‌تواند به عدالت رفتار کند؟» عمر بن خطاب خواست تا او را به قتل برساند، اما پیامبر اجازه نداد.[۸] شیخ مفید ماجرای مذکور را بدون اشاره به نام حرقوص نقل کرده است.[۹]

بنابر گزارش ابن‌حجر عسقلانی، صحابه‌نگار اهل‌سنت، پیامبر(ص) در زمان حیات خود دستور قتل حرقوص را صادر کرد، اما برخی از یاران پیامبر(ص) به‌دلیل مشغول شدن وی به نماز از انجام این دستور خودداری کردند،[۱۰] همچنین بنابر روایتی که شیخ صدوق نقل کرده، پیامبر(ص) از امام علی(ع) خواست تا او را به قتل برساند،[۱۱] اما وقتی امام علی(ع) برای کشتن وی رفت، او را نیافت، و پس از آن، پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمود: «اگر تو او را می‌کشتی، نخستین و آخرین آشوبی بود که برپا می‌شد».[۱۲]

ملقب‌شدن به ذوالثدیة و شیطان الرَّدْهَة

لقب حرقوص بن زهیر، ذُوالثُّدَیَّة[۱۳] [یادداشت ۱] به‌معنای صاحب پستان[۱۴] است. حرقوص به‌دلیل داشتن پستانی مانند پستان زنان[۱۵] که شیر از آن می‌چکید[۱۶] به این لقب خوانده می‌شد.

فیض‌الاسلام اصفهانی (۱۲۸۴-۱۳۶۴ش) مترجم و شارح نهج‌البلاغه، منظور از «شَیْطَانُ الرَّدْهَة» که در کلام امام علی آمده است[یادداشت ۲][۱۷] را حرقوص دانسته است. او «ردهه» را به شکاف داخل کوه یا سنگی که آب در آنجا جمع می‌شود معنا کرده و علت اینکه علی بن ابیطالب از حرقوص تعبیر به شیطان ردهه کرده، این است که او گمراه و پیشوای گمراهان بود و جنازه‌اش پس از جنگ در گودالی یافت شد.[۱۸] البته بنابر نقل علامه مجلسی، برخی شیطان الردهه را معاویه و برخی دیگر او را یکی از فرزندان ابلیس دانسته‌اند.[۱۹]

مشارکت در فتوحات و شورش علیه عثمان

بر اساس گزارش تاریخ طبری (نوشته‌شده در قرن سوم قمری)، عمر بن خطاب در سال هفده و یا نوزده قمری، در ادامه فتوحات مسلمانان، سپاهی را به فرماندهی حرقوص بن زهیر سعدی برای نبرد با هرمزان به سمت اهواز فرستاد. وی با هرمز جنگید و منطقه اهواز را فتح کرد و در همان جا ماند.[۲۰] طبری همچنین می‌نویسد در سال ۳۵ق شورش‌هایی علیه خلافت عثمان شکل گرفت و اهالی بصره به رهبری حرقوص بن زهیر سعدی در این شورش‌ها شرکت کردند.[۲۱] سید رضی شارح نهج‌البلاغه، حرقوص بن زهیر سعدی را همان ذوالثدیة می‌داند.[۲۲]

کشته شدن در نهروان

حرقوص در جنگ صفین در سپاه امام علی(ع) بود؛[۲۳] بنابر گزارش علامه حلی، بعد از ماجرای حکمیت، به همراه عبدالله بن وهب راسبی از فرماندهان خوارج، به مخالفت با امام علی(ع) پرداخت و جنگ با وی را وسیله نزدیکی به خدا و رضایت الهی می‌دانستند. ازاین‌رو به خوارج پیوستند.[۲۴]

علی بن عیسی اِربلی، از علمای قرن هفتم قمری نوشته است که حرقوص در جنگ نهروان به امام علی(ع) حمله کرد، اما امام اول شیعیان به او مهلت نداد و او را کشت.[۲۵] با این حال به‌گفته آقا جمال خوانساری، او با ترس از فریاد امام علی(ع) و یا برخورد صاعقه‌ای از آسمان کشته شد.‏[۲۶] بنابر گزارش ابن‌شهرآشوب جنگ نهروان و کشته‌شدن ذوالثدیة در نوزده صفر سال ۳۸ق اتفاق افتاد[۲۷] که مصادف با نوروز بوده است.[۲۸]

پانویس

  1. ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۴.
  2. قرشی، موسوعة الإمام أمیرالمؤمنین علی بن أبی‌طالب، ۱۴۲۳ق، ج۷، ص۹۸.‏
  3. ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۴۱.
  4. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.
  5. ابن‌شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۴۱.
  6. ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۴۱.
  7. شیخ صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۴۶۷.
  8. ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۵۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۶۲-۶۳؛ ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۴۴.
  9. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۴۸- ۱۴۹.
  10. ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۴۱.
  11. شیخ صدوق، خصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۸۱.
  12. ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ۱۹۶۵م، ج۱، ص۲۹۰.
  13. ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، بیروت، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۵۵؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌أبی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۱۸۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۲۶۵؛ علامه حلی، کشف الیقین، ۱۴۱۱ق، ص۱۶۳.
  14. آقا جمال خوانساری، شرح غرر الحکم و درر الکلم‏، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۴۴.
  15. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۱۷.
  16. ابن‌طاووس، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۰۵.
  17. نهج‌البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۳۰۰.
  18. نهج‌البلاغة، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۸۱۲.
  19. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۰، ص۲۵۶.
  20. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۷۶.
  21. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۳۴۹.
  22. سید رضی، شرح نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۵۷۹.
  23. بلعمی، تاریخنامه ‏طبری، ۱۳۷۸ش، ج۵، ص۱۵۳۷.
  24. علامه حلی، کشف الیقین، ۱۴۱۱ق، ص۱۶۵.
  25. اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۲۶۶.
  26. آقا جمال خوانساری، شرح آقا جمال خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم‏، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۴۵.
  27. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌أبی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۱۹۰.
  28. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۳، ص۳۹۶.

یادداشت

  1. البته برخی آن را ذوالیدیة به‌معنای صاحب دست کوچک نیز می‌خوانند.(ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۲۰۸.)
  2. وَ أَمَّا شَيْطَانُ الرَّدْهَةِ فَقَدْ كُفِيتُهُ بِصَعْقَةٍ سَمِعْتُ لَهَا وَجْبَةَ قَلْبِهِ وَ رَجَّةَ صَدْرِهِ ترجمه: و امّا شيطان ردهه را از (كشتن و جنگيدن با) او به‌سبب صداى ترسناکی كه از آن فرياد تپش دل و جنبش و لرزش سينه‌اش را شنيدم، بى‌نياز گرديدم.(نهج‌البلاغه، خطبه قاصعه، شماره ۲۳۴

منابع

  • ابن‌شاذان، فضل، الایضاح، تحقیق جلال‌الدین حسینی، تهران، موسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۶۳ش.
  • ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق.
  • ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی‌طالب علیهم السلام، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
  • ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، با مقدمه، علامه شهرستانی‏، قم، انتشارات بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، تصحیح علی عاشور، قم، نشر خیام، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • ابن‌قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، قاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲م.
  • ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق محمدحسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، تبریز، نشر بنی‌هاشمی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق.
  • آقا جمال خوانساری، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم‏، تصحیح جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، دانشگاه تهران‏، چاپ چهارم، ۱۳۶۶ش.
  • بلعمی، تاریخنامه ‏طبری، تحقیق محمد روشن، تهران، سروش، البرز، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • ثعالبی، عبدالملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، قاهره، دارالمعارف، ۱۹۶۵م.
  • ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • حسنی واعظ، محمود بن محمد، تفسیر شریف البلابل القلاقل‏، تحقیق محمدحسین صفاخواه، تهران، احیاء کتاب‏، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • سهیلی، عبدالرحمن، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الأنبیاء علیهم السلام‏، قم، الشریف الرضی‏، چاپ اول، بی‌تا.
  • شبستری، عبدالحسین‏، اعلام القرآن‏، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • شریف قرشی، باقر، موسوعة الإمام أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب علیه السلام‏، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، کتاب‌فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، بی تا.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه محمدجواد بلاغی‏، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، تصحیح حسین درگاهی، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • نهج‌البلاغة، تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • واسطی زبیدی، سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی شیری، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۸ق.