پرش به محتوا

حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها

مقاله قابل قبول
عدم جامعیت
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از خدیجه)
حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
قبرستان معلاة محل دفن حضرت خدیجه(س)
قبرستان معلاة محل دفن حضرت خدیجه(س)
مشخصات فردی
نام کاملخدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی
کنیهام‌المؤمنین
لقبسیده نساء قریش • خیرالنساء • کُبری(بانوی بلندمرتبه)، مبارکه، صدیقه، طاهره
زادروزپانزده سال قبل از عام الفیل
زادگاهمکه
محل زندگیمکه
نسب/قبیلهقریش
درگذشتدهم رمضان سال دهم بعثت (عام الحزن)
مدفنقبرستان معلاة
مشخصات دینی
زمان اسلام آوردناولین زن مسلمان
دلیل شهرتنخستین همسر پیامبر اکرم(ص) و مادر حضرت زهرا(س) • صرف همه ثروت خود در راه نشر اسلام


خَدیجَه دختر خُوَیلِد (درگذشت ۱۰ بعثت)، مشهور به خدیجه کبری(س) و ام‌المؤمنین، نخستین همسر پیامبر اکرم(ص) و مادر حضرت زهرا(س) بود. او پیش از بعثت با پیامبر(ص) ازدواج کرد و نخستین زنی بود که به او ایمان آورد. خدیجه(س) تمام دارایی خود را در راه گسترش اسلام صرف کرد. پیامبر(ص) به احترام او، در دوران زندگی خدیجه همسر دیگری اختیار نکرد و پس از وفاتش نیز همواره با احترام و محبت از او یاد می‌کرد.

خدیجه(س) برای پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س)، قاسم و عبدالله را به دنیا آورد. با این حال، برخی منابع زینب، رقیه و ام‌کلثوم را نیز دختران پیامبر(ص) و خدیجه(س) معرفی کرده‌اند. اما بنا بر دیدگاه برخی از محققان شیعه، تنها فاطمه(س) دختر خدیجه(س) و پیامبر(ص) بوده و سه دختر دیگر، دخترخوانده‌های پیامبر(ص) محسوب می‌شوند.

خدیجه(س) سه سال پیش از هجرت، در ۶۵ سالگی در مکه درگذشت و در قبرستان معلاة دفن شد.

جایگاه

خدیجه(س) بانویی شریف، ثروتمند و دارای اعتبار در روزگار خود بود.[۱] در روایتی از پیامبر اکرم(ص)، چهار زن به عنوان سرور زنان جهان معرفی شده‌اند: خدیجه کبری(س)، فاطمه(س)، مریم و آسیه.[۲] پیامبر(ص) همچنین خدیجه(س) را از زنان کامل و از بهترین زنان جهان دانسته است.[۳]

در منابع اسلامی، خدیجه(س) با القاب متعددی چون طاهره، زکیه، مرضیه، صدیقه، سیده نساء قریش، خیرالنساء و کبری (بانوی بلندمرتبه) یاد شده است.[۴] همچنین در دعاها و زیارات، از او با کنیه، ام‌المؤمنین و صفاتی چون «الصديقة الطاهرة الزكية الراضية المرضية» یاد شده است.[۵]

گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد که حضرت خدیجه(س) بهترین مشاور، وزیر و مایه آرامش پیامبر(ص) بود.[۶] پیامبر(ص) پس از وفات او، همواره از خدیجه(س) با احترام یاد می‌کرد. در پاسخ به سخن عایشه که خدیجه(س) را تنها همسری مُسن دانسته بود، پیامبر(ص) فرمود: «خداوند هیچ‌گاه برایم همسری بهتر از او جایگزین نکرد؛ او مرا تصدیق کرد هنگامی که هیچ‌کس مرا تصدیق نکرد، یاری‌ام کرد زمانی که هیچ‌کس مرا یاری نکرد، و از اموالش در اختیارم قرار داد، هنگامی که دیگران دریغ کردند.»[۷]

در منابع شیعه، حضرت خدیجه(س) به عنوان مادر امامان معصوم شناخته شده است. در دعای ندبه، امام زمان(عج) به عنوان فرزند خدیجه(س) معرفی شده است: «أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفىٰ، وَابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضىٰ، وَابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ، وَابْنُ فاطِمَةَ الْكُبْرَىٰ؟»[۸] در روز عاشورا، امام حسین(ع) نیز در برابر دشمنان، خدیجه(س) را به عنوان مادر بزرگ خود و نخستین زن مسلمان معرفی کرد و آنان را بر این حقیقت سوگند داد: «أُنشدكم الله هل تعلمون أن جدتي خديجة بنت خويلد أول نساء هذه الامة إسلاما؟ قالوا : اللهم نعم.»[۹]

در زیارت‌نامه‌ای از امام صادق(ع) برای امام سجاد(ع)، از حضرت خدیجه(س) به‌عنوان مادرِ بزرگ او یاد شده و بر او سلام فرستاده شده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ... السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَدِيجَةَ وَ فَاطِمَةَ.»[۱۰] در روایتی دیگر، پیامبر(ص) حضرت خدیجه(س) را در کنار خود و امامان از مقربانی دانسته که از نوشیدنی خالص بهشت، تسنیم، بهره‌مند هستند.[۱۱]

زندگی

خدیجه(س) دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی، از خاندان قریش[۱۲] و مادرش فاطمه بنت زائده بود.[۱۳] سال تولد او را پانزده سال پیش از عام الفیل ذکر کرده‌اند.[۱۴] منابع تاریخی اطلاعات محدودی درباره زندگی خدیجه(س) پیش از اسلام ارائه کرده‌اند. با این حال، از او به‌عنوان زنی ثروتمند یاد شده که سرمایه‌اش را در تجارت به‌کار می‌گرفت و در میان قریش اعتبار و نفوذ داشت.[۱۵]

در گزارش‌های تاریخی، به جایگاه اجتماعی برجسته و حسن شهرت او در شرافت نسبی اشاره شده است.[۱۶] ابن سیدالناس درباره او چنین می‌نویسد: «او زنی شریف و با درایت بود که خداوند خیر و کرامت را برایش مقدر کرده بود. از نظر نسب در طبقه متوسط انساب عرب قرار داشت، اما از شرافتی عظیم و ثروتی فراوان برخوردار بود.»[۱۷]

ازدواج با پیامبر(ص)

تمام منابع تاریخی، حضرت خدیجه(س) را نخستین همسر پیامبر اکرم(ص) معرفی کرده‌اند. با این حال، زمان دقیق ازدواج به‌طور قطعی مشخص نیست. سن پیامبر(ص) در هنگام ازدواج با خدیجه(س)، در منابع مختلف بین ۲۱ تا ۳۷ سال ذکر شده است، اما نظر غالب مورخان، سن ۲۵ سالگی را معتبرتر می‌داند.[۱۸]

بر اساس گزارش‌های تاریخی، پیشنهاد ازدواج از سوی خدیجه(س) مطرح شد. این تصمیم پس از آن شکل گرفت که خدیجه(س)، پیامبر(ص) را برای تجارت به شام فرستاد و غلامش مَیسَره، ویژگی‌های برجسته‌ای چون امانت‌داری، حسن خلق و صداقت را در رفتار پیامبر(ص) مشاهده کرد و به اطلاع خدیجه(س) رساند.[۱۹] خدیجه(س) که خود از زنان برجسته، ثروتمند و با اعتبار قریش بود، با شناخت از شخصیت والای پیامبر(ص)، پیشنهاد ازدواج را مطرح کرد. مورخان علت این تصمیم را صفات اخلاقی برجسته پیامبر(ص) دانسته‌اند؛ از جمله صداقت، درست‌کاری و شرافت رفتاری.[۲۰]

پیامبر اکرم(ص):

ما أبدلنی الله خیرا منها، صدقتنی إذ کذبنی الناس وواستنی بمالها اذ حرمنی الناس، ورزقنی الله الولد منها ولم‌یرزقنی من غیرها.

 (ترجمه: خدا زنی بهتر از خدیجه به من نداد. هنگامی که مردم تکذیبم می‌کردند، او مرا تصدیق کرد و هنگامی که مردم مرا تحریم کردند، با ثروتش کمکم کرد. و خدا از او فرزندانی روزی من ساخت در حالی که از دیگر زنانم به من فرزندی نداد.)

شیخ مفید، الافصاح، ۱۴۱۴ق، ص۲۱۷.

در برخی منابع تاریخی اهل سنت، از ازدواج حضرت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر اکرم(ص) سخن به میان آمده است. در این منابع، دو مرد به نام‌های «ابوهاله هند بن نباش»[۲۱] و «عتیق بن عابد»[۲۲] به‌عنوان همسران پیشین خدیجه(س) معرفی شده‌اند و گفته شده که او از این ازدواج‌ها صاحب فرزندانی بوده است.

در مقابل، بسیاری از عالمان شیعه بر این باورند که خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر(ص)، ازدواج نکرده بود و هنگام ازدواج با ایشان، دوشیزه بوده است. ابن شهرآشوب از قول سید مرتضی در کتاب الشافی و شیخ طوسی در تلخیص الشافی، به این دیدگاه اشاره کرده‌اند.[۲۳]

سید جعفر مرتضی عاملی، از محققان شیعه، با استناد به تعصبات قبیله‌ای رایج در حجاز، ازدواج خدیجه(س) که از بزرگان قریش بود، با دو مرد از قبایل تمیم و مخزوم را بعید می‌داند. او همچنین بسیاری از گزارش‌هایی که در این زمینه نقل شده‌اند را ساخته و پرداخته جریان‌های سیاسی می‌داند.[۲۴]

همسران پیامبر (ص)
خدیجه دختر خویلد (ازدواج: ۲۵ عام‌الفیل)
سوده دختر زمعه (ازدواج: قبل از هجرت)
عایشه دختر ابوبکر (ازدواج: ۲ق)
حفصه دختر عمر بن خطاب (ازدواج: ۳ق)
زینب دختر خزیمه (ازدواج: ۳ق)
ام سلمه دختر ابوامیه (ازدواج: ۴ق)
زینب دختر جحش (ازدواج: ۵هجری)
جویریه دختر حارث (ازدواج: ۵ یا ۶ق)
ام‌حبیبه دختر ابوسفیان (ازدواج: ۶ یا ۷ق)
ماریه دختر شمعون (ازدواج: ۷ق)
صفیه دختر حیی (ازدواج: ۷ق)
میمونه دختر حارث (ازدواج: ۷ق)

سن خدیجه هنگام ازدواج

درباره سن حضرت خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص)، دیدگاه‌های مختلفی در منابع تاریخی و روایی مطرح شده است. برخی منابع سنّ او را ۲۵ سال، و برخی دیگر تا ۴۶ سال ذکر کرده‌اند. مشهورترین نظر، سن ۴۰ سالگی است که در بسیاری از منابع آمده است.[۲۵]

با این حال، روایات و گزارش‌های دیگری نیز وجود دارد که سن خدیجه(س) را هنگام ازدواج ۲۵[۲۶]،۲۸[۲۷]،۳۰[۲۸]،۳۵[۲۹]،۴۴، ۴۵[۳۰] و حتی ۴۶ سال نیز دانسته‌اند.[۳۱]

دستیابی به سن دقیق خدیجه(س) هنگام ازدواج دشوار است، اما با توجه به اینکه زندگی مشترک پیامبر(ص) با خدیجه(س) ۲۵ سال ادامه داشت؛ ۱۵ سال پیش از بعثت و ۱۰ سال پس از آن[۳۲] و با در نظر گرفتن سن وفات خدیجه(س) که در منابع ۶۵ یا ۵۰ سال ذکر شده، دو احتمال بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌اند:

  • اگر سن وفات او ۶۵ سال بوده، سن ازدواج او حدود ۴۰ سال بوده است.
  • اگر سن وفات او ۵۰ سال بوده، سن ازدواج او حدود ۲۵ سال بوده است.[۳۳]

از سوی دیگر، تولد قاسم پس از بعثت، نشان می‌دهد که خدیجه(س) در سنین بالاتر نیز صاحب فرزند شده است، که با سن ۵۵ سالگی یا بیشتر تطابق دارد.[۳۴] دیدگاه برخی علمای شیعه که خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص) عذراء (دوشیزه) دانسته‌اند[۳۵] نیز این نظر را تقویت می‌کند؛ زیرا بعید به نظر می‌رسد بانویی با مقام و اعتبار خدیجه(س) تا ۴۰ سالگی ازدواج نکرده باشد. بر همین اساس، برخی پژوهشگران سن ازدواج او را ۲۵ یا ۲۸ سال ترجیح داده‌اند.[۳۶]

فرزندان خدیجه از پیامبر(ص)

طبق گزارش مشهور، همه فرزندان پیامبر(ص) به‌جز ابراهیم، از حضرت خدیجه(س) بودند.[۳۷] بر اساس نقل رایج، پیامبر(ص) و خدیجه(س) صاحب شش فرزند بودند:[۳۸]

با این حال، برخی منابع تعداد فرزندان پیامبر(ص) از خدیجه(س) را هفت یا هشت نفر ذکر کرده‌اند.[۴۰] ابن اسحاق و ابن هشام از سه پسر به نام‌های قاسم، طَیّب و طاهِر یاد کرده‌اند و گفته‌اند که قاسم و طیب پیش از بعثت، در دوران جاهلیت، از دنیا رفتند.[۴۱] برخی مورخان علت این اختلاف را در تفاوت میان اسم و لقب فرزندان دانسته‌اند. به‌ویژه، عبدالله را به‌دلیل ولادتش پس از بعثت، با لقب‌های «طیب» و «طاهر» معرفی کرده‌اند، و برخی گمان کرده‌اند که این‌ها نام‌های فرزندان جداگانه‌ای هستند.[۴۲]

دیدگاه‌ها درباره ازدواج‌های پیشین و فرزندان

در برخی منابع تاریخی، از ازدواج‌های پیشین حضرت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر اسلام(ص) سخن گفته شده است. بر اساس این گزارش‌ها، او دو بار ازدواج کرده و صاحب فرزندانی نیز بوده است.[۴۳] در این منابع، هند بن ابی‌هاله به عنوان پسر خدیجه از یکی از شوهران پیشین معرفی شده است.[۴۴] در مقابل، برخی از علمای شیعه مانند ابن شهرآشوب، از قول چندین دانشمند اسلامی، خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص) عذراء (دوشیزه) دانسته‌اند و معتقدند که او پیش از آن ازدواج نکرده بود.[۴۵]

همچنین، ابوالقاسم کوفی، عالم شیعه قرن چهارم هجری، و سید جعفر مرتضی عاملی، پژوهشگر معاصر شیعه، بر این باورند که زینب، رقیه و ام‌کلثوم، دختران حقیقی پیامبر(ص) و خدیجه(س) نبوده‌اند، بلکه دخترخوانده‌های او بوده‌اند.[۴۶]

جعفر مرتضی عاملی در شرحی تفصیلی، بیان می‌کند که زینب و رقیه، دختران مردی از بنی مخزوم بوده‌اند که همسر هاله، خواهر خدیجه، بوده است. این دختران از زنی غیر از هاله به دنیا آمده‌اند. پس از درگذشت آن مرد، هاله با مردی از بنی‌تمیم ازدواج کرده و صاحب پسری به نام هند شد. پس از فوت شوهر دوم، هند به خانواده پدری‌اش بازگشت و هاله سرپرستی دختران شوهر اول را برعهده گرفت. پس از درگذشت هاله، که در فقر و نیاز زندگی می‌کرد، سرپرستی این دختران به حضرت خدیجه واگذار شد.[۴۷]

اسلام آوردن

بسیاری از مورخان اسلامی، از جمله بلاذری، ابن‌سعد، ابن عبدالبر و ابن خلدون، حضرت خدیجه(س) را نخستین فردی دانسته‌اند که به پیامبر اسلام(ص) ایمان آورد و مسلمان شد.[۴۸] همچنین برخی منابع تاریخی، اجماع مسلمانان را بر این دانسته‌اند که حضرت خدیجه نخستین ایمان‌آورنده به پیامبر اکرم(ص) بوده است.[۴۹]

در کنار حضرت خدیجه(س)، امام علی(ع) نیز به عنوان یکی از نخستین ایمان‌آورندگان به اسلام شناخته شده است.[۵۰] برخی منابع به پیشگامی این دو شخصیت در اقامه نماز همراه با پیامبر(ص) اشاره کرده‌اند و آنان را نخستین نمازگزاران در اسلام معرفی کرده‌اند.[۵۱]

نقش خدیجه(س) در اسلام

حضرت خدیجه(س) با ثروت و دارایی خود، نقش مهمی در پشتیبانی از پیامبر اسلام(ص) و گسترش دعوت اسلامی ایفا کرد. از رسول خدا(ص) نقل شده است: «هیچ مالی به من سود نبخشید، آنگونه که ثروت خدیجه(س) به من سود بخشید.»[۵۲]

بر اساس روایات اسلامی، پیامبر(ص) از اموال خدیجه(س) برای کمک به آزادی بدهکاران، یتیمان و نیازمندان بهره می‌برد. در جریان محاصره بنی‌هاشم در شعب ابی‌طالب، حضرت خدیجه(س) تمام دارایی خود را در راه حمایت از بنی‌هاشم و حفظ اسلام انفاق کرد. در روایتی آمده است: «ابوطالب و خدیجه(س) همه اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصره‌شدگان انفاق نمودند.»[۵۳] در این دوران سخت، حکیم بن حزام، برادرزاده خدیجه(س)، با تحمل خطر، گندم و خرما را با شترها به شعب ابی‌طالب می‌رساند.[۵۴]

در منابع شیعه، این ایثار مالی حضرت خدیجه(س) در ردیف نعمت‌ها و مواهب بزرگ الهی به پیامبر(ص) شمرده شده است.[۵۵] پیامبر اسلام(ص) نیز همواره با احترام و عظمت از بخشندگی و فداکاری خدیجه(س) یاد می‌کرد.[۵۶]

حمایت و دفاع از پیامبر(ص)

حضرت خدیجه(س) افزون بر پشتیبانی مالی از پیامبر اسلام(ص)، در صحنه‌های خطرناک نیز با تمام وجود از رسول خدا(ص) دفاع می‌کرد.[۵۷] در یکی از گزارش‌های تاریخی، آمده است که در ایام حج، پیامبر(ص) بر فراز کوه صفا سه بار با صدای بلند اعلام کرد: «ای مردم! من فرستاده خدا هستم.» در این هنگام، ابوجهل با سنگی پیشانی پیامبر را شکست. هنگامی که حضرت خدیجه(س) توسط امام علی(ع) از این حادثه باخبر شد، هر دو با مقداری غذا به جست‌وجوی پیامبر پرداختند و در کوه‌ها به دنبال او گشتند. خدیجه(س) با نگرانی می‌گفت: «آیا کسی هست که از پیامبر برگزیده و سلامتیِ او برایم خبر آورد؟!» و با عباراتی سرشار از محبت و اضطراب، جویای حال پیامبر(ص) بود.[۵۸]

در ادامه همین روایت، جبرئیل به پیامبر(ص) گفت: «یا رسول الله! خدیجه را دریاب که از گریه‌اش، فرشتگان به گریه درآمدند! سلام مرا به او برسان و بشارت ده که خداوند برای او خانه‌ای از مروارید در بهشت آماده کرده که با نور زینت یافته و در آن هیچ ترس و وحشتی نیست.»[۵۹] پس از یافتن پیامبر(ص)، خدیجه(س) و علی(ع) او را با بدنی خونین به منزل بازگرداندند و در زیر صخره‌ای پناه دادند. اما مشرکان آن‌ها را تعقیب کرده و سنگباران نمودند. در این میان، حضرت خدیجه(س) با ایثار و فداکاری، خود را سپر پیامبر(ص) قرار داد تا سنگ‌ها به او برخورد نکند.[۶۰]

جایگاه علی(ع) نزد خدیجه

بر اساس برخی منابع شیعه، پیامبر اسلام(ص) پس از ازدواج با حضرت خدیجه(س) و پیش از بعثت، علاقه قلبی خود را به امام علی(ع) با خدیجه در میان گذاشت. در پی این آگاهی، خدیجه(س) با محبت و احترام، نیازهای خانه ابوطالب، پدر علی(ع)، را تأمین می‌کرد. در برخی نقل‌ها آمده است که مردم می‌گفتند: «علی، نور چشم خدیجه است.»[۶۱]

در روایتی که علی بن محمد بیاضی، عالم شیعه قرن نهم هجری، نقل کرده، پس از بیعت خدیجه(س) و علی(ع) با پیامبر(ص)، رسول خدا(ص) به خدیجه(س) دستور داد که با علی(ع) نیز بیعت کند. دلیل این امر، جایگاه امامت و ولایت علی(ع) پس از پیامبر(ص) عنوان شده است. پیامبر(ص) فرمود: «علی، مولای تو و امام مؤمنان پس از من است.»[۶۲]

وفات

قبرستان معلاة قبل از تخریب آرامگاه حضرت خدیجه
تصویر کنونی قبرستان معلاة

بیشتر منابع تاریخی، وفات حضرت خدیجه(س) را در سال دهم بعثت، یعنی سه سال پیش از هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه، ثبت کرده‌اند.[۶۳]

در مورد سن حضرت خدیجه(س) هنگام وفات، اختلافاتی در منابع دیده می‌شود. این منابع، سن خدیجه(س) را هنگام وفات، ۶۵ سال دانسته‌اند.[۶۴] ابن عبدالبر، سن خدیجه(س) را هنگام وفات، ۶۴ سال و شش ماه ذکر می‌کند.[۶۵] اما بیهقی سن او را ۵۰ سال دانسته‌ است.[۶۶]

وفات حضرت خدیجه(س) در همان سالی رخ داد که ابوطالب، عموی پیامبر(ص)، نیز از دنیا رفت. برخی منابع، رحلت خدیجه(س) را ۳۵ روز پس از وفات ابوطالب دانسته‌اند.[۶۷] همچنین، تاریخ دقیق وفات او در برخی منابع، دهم رمضان سال دهم بعثت ذکر شده است.[۶۸] در پی این دو مصیبت، پیامبر اسلام(ص) آن سال را عام الحزن (سال اندوه) نامید.[۶۹]

آرامگاه

تصویر قدیمی از بارگاه منتسب به خدیجه و فرزندش قاسم

بنا بر روایات اسلامی، هنگامی که حضرت خدیجه(س) در سال دهم بعثت درگذشت، پیامبر اسلام(ص) با نهایت احترام، ابتدا با ردای خود و سپس با ردای بهشتی او را کفن کرد و در قبرستان معلاة (حجون) در مکه به خاک سپرد.[۷۰] تا حدود هشت قرن پس از اسلام، نشانه‌ای از قبور صحابه در این قبرستان باقی نمانده بود.[۷۱] اما بر اساس رؤیایی که نقل شده، محل فعلی قبر حضرت خدیجه(س) شناسایی شد و بقعه‌ای بر آن ساخته شد. در سال ۹۵۰ق، سلطان سلیمان قانونی، پادشاه عثمانی، این بقعه را به سبک مقابر مصری بازسازی کرد و گنبدی بلند بر فراز آن ساخت. تا پیش از احداث بنای جدید، مزار حضرت خدیجه(س) تنها یک صندوق چوبی ساده داشت. این آرامگاه در سال ۱۲۹۸ق مرمت شد و در قرن سیزدهم، میرزامحمدحسین فراهانی در سفرنامه‌اش از ضریح چوبین آن، پوشیده با پارچه مخمل گلابتون‌دوزی، و نیز از وجود متولی، خادم و زیارت‌نامه‌خوان بقعه یاد کرده است.[۷۲]

در سال ۱۳۰۵ش، با آغاز سیاست‌های تخریب اماکن تاریخی و مذهبی توسط حکومت آل سعود، بسیاری از بقاع از جمله آرامگاه حضرت خدیجه(س) از میان رفتند. با این حال، زائران و حج‌گزارانی که پیش از آن به مکه سفر کرده بودند، از مقبره او یاد کرده و توصیفاتی از آن را در آثار خود ثبت کرده‌اند.[۷۳]

همایش بزرگداشت

در تاریخ ۲ دی سال ۱۳۹۵ش، «همایش ملی صدف کوثر» با هدف تجلیل از شخصیت حضرت خدیجه(س) در مجتمع عالی امام خمینی در شهر قم برگزار شد. این همایش با استقبال پژوهشگران و اندیشمندان همراه بود و در مجموع، ۱۸۰ مقاله علمی به دبیرخانه همایش ارسال گردید. مجموعه‌ای از این مقالات در قالب دو جلد منتشر شده است. در جریان این همایش، از «موسوعه حضرت خدیجه(س)» نیز رونمایی شد؛ اثری پژوهشی و جامع در چهار جلد که به ابعاد مختلف زندگی، شخصیت، جایگاه دینی و تاریخی حضرت خدیجه(س) می‌پردازد.[۷۴]

تک‌نگاری

کتاب‌های متعددی درباره نقش و زندگی حضرت خدیجه(س) نوشته شده است؛ از جمله:

  • خصائص امّ المومنین خدیجة کبری(ع)، ‌حسین تهرانی، انتشارات طوبای محبت
  • حامیة الرسول(ص)، حسین تهرانی، انتشارات طوبای محبت
  • محبوبة المصطفی(ص)، حسین تهرانی، انتشارات طوبای محبت

پانویس

  1. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۸۱.
  2. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج‏۲، ص۱۲۹.
  3. مقریزی، إمتاع‏ الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‏۱۵، ص۶۰.
  4. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۵؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، مقدمه، ص۱۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج‏۶، ص۸۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۰، ص۱۸۹.
  5. سیلاوی، الأنوار الساطعة، ۱۴۲۴ق، ص۲۴.
  6. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج‏۱، ص۲۶.
  7. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۲۴.
  8. مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
  9. علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۴، ص۳۱۸.
  10. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲۷، ص۵۹۶.
  11. علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۱۵۰.
  12. ابن اثیر، أسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۷۸.
  13. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج‏۴، ص۱۷-۱۸.
  14. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۱۳، شماره ۴۰۹۶.
  15. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۳؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳.
  16. بلاذری، الانساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸.
  17. ابن سیدالناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳.
  18. ابن شهرآشوب، المناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۱، ص۱۴۹؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۸۰.
  19. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۳.
  20. ابن سیدالناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳.
  21. بلاذری، الانساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۰۶؛ ابن حبیب، المنمّق، ۱۴۹۵ق، ص۲۴۷.
  22. ابن حبیب، المحبّر، بیروت، ص۴۵۲.
  23. ابن شهرآشوب، المناقب آل ابی‌طالب، قم، ج۱، ص۱۵۹.
  24. عاملی، الصحیح، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۰۸ و ۱۲۳.
  25. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۸۰.
  26. بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۷۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۹۴.
  27. حاکم نیشابوری، مستدرک، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۲۰۰.
  28. عاملی، الصحیح، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۱۵.
  29. ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۱، ص۲۶۵.
  30. ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۷۴.
  31. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸.
  32. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۵.
  33. بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۷۱؛ عاملی، الصحیح، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۱۴.
  34. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۴.
  35. ابن شهرآشوب، المناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۱۵۹.
  36. عاملی، الصحیح، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۱۴.
  37. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۴.
  38. ابن‌ سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۴.
  39. زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۲، ص۳۰۲.
  40. ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۸۱.
  41. ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۱، ص۱۷۵.
  42. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۳۰۲؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۷۵.
  43. ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۷۱؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۳۰۸–۳۰۹.
  44. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۳۰۸-۳۰۹.
  45. ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۱۵۹.
  46. عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۱۸؛ عاملی، بنات النبی أم ربائبه؟، ۱۴۱۳ق، ص۷۷–۷۹؛ کوفی، الاستغاثه، ج۱، ص۶۸.
  47. جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۱۲.
  48. بلاذری، أنساب‏ الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۷۱؛ ابن سعد، الطبقات‏ الكبرى، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۵۴۶؛ ابن خلدون، تاریخ‏ ابن‏‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۱۰.
  49. ابن‌اثیر، الكامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۷.
  50. مقریزی، امتاع الاسماء، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۸۸.
  51. ابن اثیر، أسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج‏۶، ص۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۸۹.
  52. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۶۳.
  53. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۱۶.
  54. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۳۵۳–۳۵۴.
  55. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۴۲۵؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۳۲۰.
  56. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۷.
  57. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۱۳۱.
  58. مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۴۲.
  59. مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۴۲.
  60. مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۴۳.
  61. مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۵۵.
  62. نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ۱۳۸۴ق، ج۲، ص۸۷؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۳۲.
  63. ابن سیدالناس، عیون الأثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۵۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۷؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۴۹۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۴.
  64. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱۱، ص۴۹۳.
  65. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۱۸.
  66. بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۷۲.
  67. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۹۶.
  68. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۴.
  69. مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵.
  70. بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۰۶.
  71. جاسر، «اماکن تاریخی اسلامی در مکه مکرّمه»، ۱۳۷۶ش، ص۱۱۹.
  72. فراهانی، سفرنامه، ص۲۰۲.
  73. حسام‌السلطنه، دلیل الانام، ص۱۲۶؛ حیدرآبادی، روزنامچه سفر حج و عتبات، ص۲۳۵.
  74. همایش صدف کوثر با هدف تبیین شخصیت حضرت خدیجه برگزار شد، خبرگزاری رسا.

منابع

  • ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
  • ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ابن حبیب بغدادی، محمد، المحبّر، تحقیق: ایلیزه لیختن شیتر، بیروت، دارالآفاق الجدید، بی‌تا.
  • ابن حبیب بغدادی، محمد، المنمّق فی اخبار قریش، تحقیق: خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، بیروت، ‌دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • ابن سید الناس، ابوالفتح محمد، عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، تعلیق: ابراهیم محمد رمضان، بیروت، ‌دار القلم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب آل ابی‌طالب، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریة، ۱۳۷۶ق.
  • ابن شهرآشوب‏، محمد بن علی، المناقب، قم، علامه، ۱۳۷۹ق‏.
  • ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفةالأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، ‌دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، ‌دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، تحقیق روحیه النحاس، دمشق، دارالفکر، ۱۴۰۴ق.
  • ابن هشام‏، عبدالملک، السیرة النبویة، بیروت‏، دار المعرفة، بی‌تا.
  • امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ‌ دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوة، تحقیق عبد المعطى قلعجى، بیروت، دار الكتب العلمیة، ۱۴۰۵ق.
  • جاسر، حمد، «اماکن تاریخی اسلامی در مکه مکرّمه»، ترجمه رسول جعفریان، در مقالات تاریخی، تدوین رسول جعفریان، دفتر۳، قم: نشر الهادی، ۱۳۷۶ش.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، مستدرک، تحقیق مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الكتب العلمیة،الطبعة: چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • حسام السلطنه، سلطان‌مراد، دلیل الانام فی سبیل زیارة بیت الله الحرام، تصحیح رسول جعفریان، مشعر، تهران، ۱۳۷۴ش.
  • حیدرآبادی، فیروزعلی، «روزنامچه سفر حج و عتبات»، تصحیح رسول جعفریان، پیام بهارستان، تهران، ۱۳۹۰ش.
  • دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهرة النبویة، کویت، دار السلفیة، ۱۴۰۷ق.
  • رفعت پاشا، ابراهیم، ترجمه مرآةالحرمین، او، الرحلات الحجازیة و الحج و مشاعره الدینیة، مترجم انصاری، هادی، تهران، مشعر، ١٣٧٧ش.
  • زرکلی، خیرالدین، الاعلام؛ قاموس تراجم لأشهر الرجال والنساء من العرب والمستعربین والمستشرقین، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ دوم، ۱۹۸۹م.
  • سیلاوی، الشیخ غالب، الانوار الساطعة من الغراء الطاهرة، قم، محلاتی، ۱۴۲۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الافصاح، تحقیق مؤسسة البعثة، بیروت، دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۴۱۴ق.
  • صدوق، محمد بن علی، الامالی، انتشارات كتابخانه اسلاميه، ۱۳۶۲ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، موسسة آل البیت لإحیاء التراث، قم، ۱۳۷۶ش.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمدأبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
  • عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، بیروت، دار الهادی، ۱۴۱۵ق.
  • عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، قم، مؤسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث، الطبعة الاولی، ۱۴۲۶ق/۱۳۸۵ش.
  • فراهانی، محمدحسین بن مهدی، سفرنامه میرزامحمدحسین حسینی فراهانی، تهران، چاپ مسعود گلزاری، ۱۳۶۲ش.
  • مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، تحقیق: محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • نباطى بياضى، على بن يونس، الصراط المستقيم، نجف، كتابخانه حيدريه، ۱۳۸۴ق.
  • یعقوبی، احمد بن ابى‌یعقوب بن جعفر بن وهب، تاریخ الیعقوبى، بیروت، دار صادر، بى‌تا.

پیوند به بیرون