دعای نُدبه از دعاهای مشهور با موضوع اِستِغاثه (زاری و کمکخواستن) از امام زمان(عج) و تأسف خوردن بر غیبت آن حضرت است.
اطلاعات دعا و زیارت | |
---|---|
موضوع | استغاثه از امام زمان(عج) |
مأثور/غیرمأثور | مأثور |
منابع شیعی | المزار الکبیر |
تکنگاریها | معالم القربة قی شرح دعاء الندبة (محدث ارموی) • فروغ الولایة (آیت الله صافی) • رساله حول دعاء الندبة (محمد تقی تستری) • رساله حول دعاء الندبة (میرجهانی) |
زمان | عید فطر • عید قربان • عید غدیر • روز جمعه |
دعاها و زیارات مشهور | |
دعای توسل • دعای کمیل • دعای ندبه • دعای سمات • دعای فرج • دعای ابوحمزه ثمالی • زیارت عاشورا • زیارت جامعه کبیره • زیارت وارث • زیارت امینالله • زیارت اربعین |
این دعا را اولین بار محمد بن جعفر مشهدی در کتاب المزار الکبیر نقل کرده و سپس سید ابن طاووس در کتاب اقبال الاعمال آن را به امام صادق(ع) نسبت داده و خواندنش را مستحب دانسته است. خواندن دعای ندبه را در عید فطر، عید قربان، عید غدیر و روز جمعه مستحب دانستهاند.
دعای ندبه شامل حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر(ص) و آل او، حکمت برگزیده شدن انبیاء و اولیاء و مهمترین فراز زندگی هر یک از پیامبران اولوالعزم، خلافت حضرت علی(ع) و بیان قسمتی از فضایل آن حضرت، بیوفایی و شقاوتمندی دشمنان دین، استغاثه و اظهار شوق نسبت به آخرین بازمانده معصوم خاندان رسالت، درخواست تعجیل فرج و روی کار آمدن دولت حق، از بین رفتن باطل و محکم شدن پیوند با امام زمان(عج) است.
شرحهای متعددی از جمله شرح دعای ندبه از صدرالدین محمد حسنی مدرس یزدی، عقد الجُمان لندبة صاحب الزمان از میرزا عبدالرحیم تبریزی و وسیلة القُربة فی شرح دعاء الندبة از شیخ علی خوئی بر دعای ندبه نوشته شده است.
دلیل نامگذاری
دعای ندبه مشتمل بر استغاثه و استمداد از امام زمان(عج) و تاسف بر غیبت و گریه از فراق ایشان است؛ از اینرو به این نام شهرت یافته است.[۱] ندبه به معنی فراخوانی و نیز گریه و ناله است.برخی ندبه را گریهای می دانند که با یاد آوری خوبی های فقید همراه باشد.[۲]
سند
دعای ندبه را اولین بار محمّد بن جعفر بن مشهدی (از علمای قرن ششم هجری قمری) در کتاب المزار الکبیر معروف به مزار ابن مشهدی، از محمد بن علی بن ابیقرّة و او از کتاب محمد بن حسین بن سفیان بَزوفَری آورده است.[۳] سپس سید ابن طاووس(م ۶۶۴ق)، در کتاب اقبال الاعمال این دعا را به امام صادق علیهالسلام نسبت داده است.[۴] شیخ محمدتقی شوشتری (۱۲۸۱-۱۳۷۴ش)، این دعا را انشاء امام زمان(عج) یا انشاء بَزوفَری میدانست و انتساب آن را به امام صادق رد کرده است.[۵]
زمان خواندن و اعمال آن
سید ابن طاووس(م ۶۶۴ق)، در اقبال الاعمال نوشته که دعای ندبه در چهار عید خوانده شود.[۶] و از امام صادق (ع) نقل کرده که مؤمنین پس از اتمام دعا، به صورت سجده، سمت راست صورت خود را بر زمین بگذارند و عباراتی را بگویند و پس از آن، سر برداشته و دستها را بالا برده و حاجات خود را از خداوند متعال بخواهند.[۷]
محتوا
دعای ندبه با حمد و ثنای الهی و درود بر محمد(ص) و آل او آغاز میگردد، سپس حکمت برگزیده شدن انبیاء و اولیاء و اینکه آنها پس از پذیزش شرط الهی در مورد رعایت زهد در دنیا؛ مورد قبول خداوند بودهاند بیان شده است و مهمترین فراز زندگی هر یک از پیامبران اولوالعزم و پیش از آنان حضرت آدم اشاره شده و تاکید گردیده که برای اینکه حق پایدار بماند برای هر یک از آنان وصی و جانشین از سوی خدواند تعیین گردید به خاطر اینکه باطل بر اهل حق چیره نشود و کسی بر خدواند عذری نیاورد که چرا پیامبر و فرستادهای از سوی تو نیامد و راهنمای هشدار دهندهای نرسید تا آیات تو را پیروی کنیم.
آنگاه به جانشینی حضرت علی(ع) میپردازد و با آوردن قسمتی از فضایل آن حضرت سخن را به بیوفایی و شقاوتمندی دشمنان دین میکشاند که بر خلاف دستور صریحِ پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع) و هدایتگران از فرزندانش را یکی پس از دیگری به شهادت رساندند. و به جایگاه اهل بیت پیامبر در قرآن کریم اشاره می کند. آنگاه به استغاثه و اظهار شوق نسبت به آخرین بازمانده معصوم خاندان رسالت میپردازد و با درود مخصوص بر محمد(ص) و آل او با چند درخواست مهم برای تعجیل فرج و روی کار آمدن دولت حق و از بین رفتن باطل و محکم شدن پیوند با امام زمان(عج) دعا خاتمه مییابد.[۸]
شرحها
- شرح دعای ندبه از صدرالدین محمد حسنی مدرس یزدی؛
- عقد الجُمان لندبة صاحب الزمان از میرزا عبدالرحیم تبریزی؛
- وسیلة القربة فی شرح دعاء الندبة از شیخ علی خوئی؛
- شرح دعای ندبه از ملا حسن تربتی سبزواری؛
- النُخبة فی شرح دعاء الندبة از سید محمود مرعشی؛
- شرح یا ترجمه دعای ندبه از سردار کابلی؛
- معالم القربة قی شرح دعاء الندبة از محدث ارموی؛
- وظائف الشیعة فی شرح دعاء الندبة از ادیب اصفهانی؛
- کشف الکربة ازمحدث ارموی؛
- نوید بامداد پیروزی از موسوی خرم آبادی؛
- شرح و ترجمه دعای ندبه از محب الاسلام؛
- نصرة المسلمین از عبدالرضا خان ابراهیمی؛
- فروغ الولایة از آیت الله صافی؛
- الکلمات النخبة از عطایی اصفهانی؛
- رساله حول دعاء الندبة از محمد تقی تستری؛
- رساله حول دعاء الندبة از میرجهانی اصفهانی؛
- سند دعای الندبة از سید یاسین الموسوی؛
- شرحی بر دعای ندبه از علوی طالقانی.
متن دعا
متن | ترجمه |
اَلْحَمْدُ للَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّـهُ عَلَی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما اللَّـهُمَّ لَک الْحَمْدُ عَلَی مَا جَرَی بِهِ قَضَاؤُک فِی أَوْلِیائِک الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِک وَ دِینِک إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَک مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لازَوَالَ لَهُ وَ لااضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَک ذَلِک وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکرَ الْعَلِی وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیا وَ أَهْبَطْتَ عَلَیهِمْ مَلائِکتَک وَ کرَّمْتَهُمْ بِوَحْیک وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِک وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِیعَةَ [الذَّرَائِعَ] إِلَیک | ستایش خاص خدا، پروردگار جهانیان است، و درود و سلام خدا، سلامی کامل، بر سرور ما محمد، پیامبرش و اهل بیت او، خدایا تو را ستایش، بر آنچه به آنجاری شد قضای تو درباره اولیائت، آنانکه تنها برای خود دینت برگزیدی، آنگاه که برای ایشان اختیار کردی، فراوانی نعمت پابرجایی که نزد توست، نعمتی که تباهی و نابودی ندارد، پس از آنکه بی٬میل بودن نسبت به رتبههای این دنیای فرومایه، و زیب و زیورش را با آنان شرط نمودی، آنان هم آن شرط را از تو پذیرفتند، و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستی، پس قبولشان کردی، و مقرّب درگاهشان نمودی، و برای آنان یاد والا، و ثنای روشن پیش آوردی، و فرشتگانت را بر آنها فرو فرستادی، و به وحیات اکرامشان فرمودی، و به دانش ات به آنان عطا کردی، و ایشان را دست آویز به سویت |
وَ الْوَسِیلَةَ إِلَی رِضْوَانِک فَبَعْضٌ أَسْکنْتَهُ جَنَّتَک إِلَی أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْکک وَ نَجَّیتَهُ وَ [مَعَ] مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکةِ بِرَحْمَتِک وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِک خَلِیلا وَ سَأَلَک لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِک عَلِیا وَ بَعْضٌ کلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکلِیما وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ رِدْءا وَ وَزِیرا وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیرِ أَبٍ وَ آتَیتَهُ الْبَینَاتِ وَ أَیدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ کلٌّ [وَ کلا] شَرَعْتَ لَهُ شَرِیعَةً | و وسیله به جانب خشنودیات قرار دادی، پس بعضی را در بهشت جای دادی، و بعضی را برای خود دوست صمیمی گرفتی، و از تو درخواست نام نیک، در میان آیندگان کرد، و تو درخواست او را اجابت نمودی، و نامش را بلند آوازه کردی، و با بعضی از میان درخت سخن گفتی، سخن گفتنی خاص، و برای او برادرش را یاور و وزیر قرار دادی، و بعضی را بدون پدر به وجود آوردی، و دلایل آشکار به او عنایت فرمودی و به روح القدس او را تأیید نمودی، و برای همه آنان شریعت مقرّر کردی، |
وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجا وَ تَخَیرْتَ لَهُ أَوْصِیاءَ [أَوْصِیاءَهُ] مُسْتَحْفِظا بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ [مُسْتَحْفَظا بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ] مِنْ مُدَّةٍ إِلَی مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِینِک وَ حُجَّةً عَلَی عِبَادِک وَ لِئَلایزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ یغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَی أَهْلِهِ وَ لا[لِئَلا] یقُولَ أَحَدٌ لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَینَا رَسُولا مُنْذِرا وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَما هَادِیا فَنَتَّبِعَ آیاتِک مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَی إِلَی أَنِ انْتَهَیتَ بِالْأَمْرِ إِلَی حَبِیبِک وَ نَجِیبِک مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، | و راه را روشن و واضح ساختی، و جانشینانی اختیار کردی، نگهبانی پس از نگهبان، از زمانی تا زمانی دیگر، برای برپا داشتن دینت، و حجّتی بر بندگانت، برای اینکه حق از جایگاهش برداشته نشود، و باطل بر اهل حق پیروز نگردد، و احدی نگوید چه میشد اگر برای ما پیامبری بیمدهنده میفرستادی، و پرچم هدایت برای ما برپا می نمودی تا بر این اساس از آیاتت پیروی میکردیم، پیش از آنکه خوار و رسوا شویم، تا اینکه مقام رسالت و هدایت را به حبیب و برگزیدهات محمد(درود خدا بر او خاندانش) را رساندی، |
فَکانَ کمَا انْتَجَبْتَهُ سَیدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَیتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیتَهُ وَ أَکرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلَی أَنْبِیائِک وَ بَعَثْتَهُ إِلَی الثَّقَلَینِ مِنْ عِبَادِک وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَک وَ مَغَارِبَک وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ [بِهِ] إِلَی سَمَائِک وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کانَ وَ مَا یکونُ إِلَی انْقِضَاءِ خَلْقِک ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیلَ وَ مِیکائِیلَ وَ الْمُسَوِّمِینَ مِنْ مَلائِکتِک وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِینَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ وَ ذَلِک بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ، | پس بود همانگونه که او را برگزیدی، سرور مخلوقاتت، و برگزیده برگزیدگانت، و برترین انتخاب شدگانت، و گرامیترین معتمدانت، او را بر پیامبرانت مقدم نمودی، و بر جنّ و انس از بندگانت برانگیختی و مشرقها و مغربهایت را زیر پایش گذاردی، و بُراق(مرکب آسمانیِ سفر معراج) را برایش مسخّر ساختی، و آن شخصیت بزرگ را به آسمانت بالا بردی، و دانش آنچه بوده، و خواهد بود تا سپری شدن آفرینشت به او سپردی، سپس او را با فرو انداختن هراس در دل دشمن یاری دادی، و به جبرائیل و میکائیل و نشانداران از فرشتگانت فرا گرفتی، و به او وعده دادی که دینش را بر همه دینها پیروز گردانی گرچه مشرکان را خوش نیاید، و این کار پس از آن بود که در جایگاه راستی از اهلش جایش دادی، و قرار دادی برای او و ایشان نخستین خانهای که برای مردم بنا شد، |
للَّـذِی بِبَکةَ مُبَارَکا وَ هُدًی لِلْعَالَمِینَ فِیهِ آیاتٌ بَینَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنا وَ قُلْتَ إِنَّمَا یرِیدُ اللَّـهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُک عَلَیهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِی کتَابِک فَقُلْتَ قُلْ لاأَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُکمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ وَ قُلْتَ مَا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِلا مَنْ شَاءَ أَنْ یتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلا فَکانُوا هُمُ السَّبِیلَ إِلَیک، | که در مکه است، خانه بابرکت، و مایه راهنمایی برای جهانیان، در آن خانه نشانههای آشکاری است، مقام ابراهیم، و هرکه وارد آن شد، در امان بود، در حق آنان فرمودی: جز این نیست که خدا اراده فرموده، پلیدی را از شما خانواده ببرد، و شما را پاک گرداند، پاک کردنی شایسته، سپس پاداش محمد را در قرآنت موّدت اهل بیت او قرار دادی، و فرمودی بگو من از شما برای رسالت پاداشی جز مودّت نزدیکانم نمیخواهم، و فرمودی: آنچه به عنوان پاداش از شما خواستم، آن هم به سود شماست، و فرمودی: من از شما برای رسالت پاداشی نمیخواهم، جز کسی که بخواهد، راهی به جانب پروردگارش بگیرد، پس آنان راه به سوی تو بودند، |
وَ الْمَسْلَک إِلَی رِضْوَانِک فَلَمَّا انْقَضَتْ أَیامُهُ أَقَامَ وَلِیَّهُ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُک عَلَیهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِیا إِذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ اللَّـهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ قَالَ مَنْ کنْتُ أَنَا نَبِیّهُ فَعَلِی أَمِیرُهُ وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِیّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّی وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَی فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلا أَنَّهُ لانَبِی بَعْدِی وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلا بَابَهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِکمَتَهُ فَقَالَ: | و راه به حریم خشنودی ات، انگاه که روزگار آن حضرت سپری شد، نمایندهاش علی بن ابیطالب(درود تو بر آن دو و خاندانشان باد)را، برای راهنمایی برگماشت، چراکه او بیمدهنده، و برای هر قومی راهنما بود، پس درحالی که انبوهی از مردم در برابرش بودند فرمود: هرکه من سرپرست او بودم، پس علی سرپرست اوست، خدایا دوست بدار کسی که علی را دوست دارد، و دشمن بدار کسی را که دشمن علی است، و یاری کن هرکه او را یاری کند، و خوار کن هرکه او را وا گذارد، و فرمود: هر که من پیامبرش بودم، پس علی فرمانروای اوست، و فرمود: من و علی از یک درخت هستیم، و سایر مردم از درختهای گوناگونند، و جایگاه او را نسبت به خود همچون جایگاه هارون به موسی قرار داد، و به او فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسایی، جز اینکه پس از من پیامبر نیست، و دخترش سرور بانوان جهانیان را به همسری او در آورد، و از مسجدش برای او حلال کرد، آنچه را برای خودش حلال بود، و همه درهایی را که به مسجد باز میشد بست مگر در خانه او را، آنگاه علم و حکمتش را به او سپرد، و فرمود: |
أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِینَةَ وَ الْحِکمَةَ فَلْیأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیی وَ وَارِثِی لَحْمُک مِنْ لَحْمِی وَ دَمُک مِنْ دَمِی وَ سِلْمُک سِلْمِی وَ حَرْبُک حَرْبِی وَ الْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَک وَ دَمَک کمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنْتَ غَدا عَلَی الْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنْتَ تَقْضِی دَینِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ شِیعَتُک عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی فِی الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِیرَانِی وَ لَوْ لاأَنْتَ یا عَلِی لَمْ یعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی وَ کانَ بَعْدَهُ هُدًی مِنَ الضَّلالِ وَ نُورا مِنَ الْعَمَی وَ حَبْلَ اللَّـهِ الْمَتِینَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ، | من شهر علمم و علی در آن شهر است، پس هر که اراده شهر علم و حکمت کند، باید از در آن وارد شود، سپس گفت: تو برادر و جانشین و وارث من هستی، گوشتت از گوشت من، و خونت از خون من، و آشتی با تو، آشتی با من، و جنگ با تو، جنگ با من است، و ایمان با گوشت و خونت آمیخته شده، چنانکه با گوشت و خون من درآمیخته و تو فردای قیامت کنار حوض کوثر جانشین منی، و تو قرضم را میپردازی، و به وعدههای من وفا میکنی، و شیعیان تو بر منبرهایی از نورند، درحالی که رویشان سپید، و در بهشت پیرامون من، و همسایگان منند، و اگر توای علی نبودی، اهل ایمان پس از من شناخته نمیشدند، و آن حضرت پس از پیامبر، مایه هدایت از گمراهی، و نور از نابینایی و ریسمان استوار خدا و راه راست او بود، |
لایسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِی رَحِمٍ وَ لابِسَابِقَةٍ فِی دِینٍ وَ لایُلْحَقُ فِی مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ یحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِمَا وَ آلِهِمَا وَ یُقَاتِلُ عَلَی التَّأْوِیلِ وَ لاتَأْخُذُهُ فِی اللَّـهِ لَوْمَةُ لائِمٍ قَدْ وَتَرَ فِیهِ صَنَادِیدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ [نَاهَشَ] ذُؤْبَانَهُمْ فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِیةً وَ خَیبَرِیةً وَ حُنَینِیةً وَ غَیرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ [فَأَصَنَّتْ] [فَأَصَنَ] عَلَی عَدَاوَتِهِ وَ أَکبَّتْ عَلَی مُنَابَذَتِهِ حَتَّی قَتَلَ النَّاکثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ وَ لَمَّا قَضَی نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَی [الْأَشْقِیاءِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ] الْآخِرِینَ یتْبَعُ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّـهِ صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَی قَطِیعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وُلْدِهِ إِلا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَی لِرِعَایةِ الْحَقِّ فِیهِمْ، | با نزدیکاش در خویشاوندی به رسول خدا، کسی بر او پیشی نگرفت، و همچنین با سابقهاش در دین، کسی بر او مقدم نبود، و در فضیلتی از فضائل هیچکس به او نرسید، کار پیامبر(درود خدا بر او خاندانش)را پی گرفت، و براساس تأویل قران جنگ میکرد، و درباره خدا سرزنش هیچ سرزنشکنندهای را به خود نمیگرفت، خون شجاعان عرب را، در راه خدا به زمین ریخت، و دلاورانشان را از دم تیغ گذراند و با گرگانشان در افتاد، پس به دلهایشان کینه سپرد، کینه جنگ بدر و جنگ خیبر و حنین و غیر آنها را، پس دشمنی او را در نهاد خود جا دادند و به جنگ با او رو آوردند، تا پیمان شکنان و جفاپیشگان و خارجشدگان از دایره دین را کشت، و هنگامی که درگذشت و او را بدبختترین پسینیان، که از بدبختترین پیشینیان کرد، به قتل رساند، دستور رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش)در باره هدایتکنندگان، از پس هدایتکنندگان]امامان بعد از پیامبر[اطاعت نشد، و امّت بر دشمنی نسبت به آن حضرت پافشاری کردند، و برای قطع رَحِم او، و تبعید فرزندانش گرد آمدند، مگر اندکی از کسانی که برای رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند |
فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِی مَنْ سُبِی وَ أُقْصِی مَنْ أُقْصِی وَ جَرَی الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یرْجَی لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ إِذْ کانَتِ الْأَرْضُ للَّـهِ یورِثُهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ یخْلِفَ اللَّـهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ فَعَلَی الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیبْکِ الْبَاکونَ وَ إِیاهُمْ فَلْینْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ [فَلْتَدُرَّ] الدُّمُوعُ وَ لْیصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ یضِجُّ [یضِجَ] الضَّاجُّونَ وَ یعِجُّ [یعِجَ] الْعَاجُّونَ أَینَ الْحَسَنُ أَینَ الْحُسَینُ أَینَ أَبْنَاءُ الْحُسَینِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَینَ السَّبِیلُ بَعْدَ السَّبِیلِ، | پس کشته شد آنکه کشته شد، و اسیر گشت آنکه اسیر گشت، و تبعید شد آنکه تبعید شد، و قضا بر آنان جاری شد به آنچه که بر آن امید پاداش نیک میرود، زیرا زمین از خداست، آن را به هرکه از بندگانش بخواهد به ارث میدهد، و سرانجام از آن پرهیزگاران است و منزّه است پروردگار ما که به یقین وعده پرورگارمان انجام شدنی است، و خدا هرگز از وعده خویش تخلّف نمیکند و او نیرومند حکیم است، پس بر پاکیزگان از اهل بیت محمّد و علی (درود خدا بر ایشان و خاندانشان)، باید گریهکنندکان بگریند، و زاریکنندگان بر ایشان زاری کنند، و برای مانند آنان باید اشک ها روان شود، و فریادکنندگان فریاد زنند، و شیون کنندگان شیون کنند، و خروشندگان بخروشند، حسن کجاست؟ حسین کجاست؟ فرزندان حسین کجایند؟ شایستهای پس از شایسته دیگر، راستگویی پس از راستگویی دیگر، راه از پس راه کجاست؟ |
أَینَ الْخِیرَةُ بَعْدَ الْخِیرَةِ أَینَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَینَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَةُ أَینَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَینَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَینَ بَقِیةُ اللَّـهِ الَّتِی لاتَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیةِ أَینَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَینَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَینَ الْمُرْتَجَی لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَینَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَینَ الْمُتَخَیّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَینَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیاءِ الْکتَابِ وَ حُدُودِهِ أَینَ مُحْیی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَینَ قَاصِمُ شَوْکةِ الْمُعْتَدِینَ أَینَ هَادِمُ أَبْنِیةِ الشِّرْک وَ النِّفَاقِ أَینَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیانِ وَ الطُّغْیانِ أَینَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَی وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ]، | کجاست بهترین برگزیده ها بعد از بهترین برگزیده ها؟ کجایند خورشیدهای تابان، کجایند ماههای نورافشان، کجایند ستارگان فروزان، کجایند پرچمهای دین، و پایههای دانش، کجاست آن باقیمانده ( از حجت های)خدا که از عترت هدایتگر خالی نشود، کجاست آن مهیا گشته برای ریشهکن کردن ستمکاران، کجاست آنکه برای راست نمودن انحراف و کجی به انتظار اویند، کجاست آن امید شده برای از بین بردن ستم و دشمنی، کجاست آن ذخیره برای تجدید فریضهها و سنّتها، کجاست آن برگزیده برای بازگرداندن دین و شریعت، کجاست آن آرزو شده برای زنده کردن قرآن و حدود آن، کجاست احیاگر نشانههای دین و اهل دین، کجاست درهم شکننده شوکت متجاوزان، کجاست ویران کننده بناهای شرک و دورویی، کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان، کجاست دروکننده شاخههای گمراهی و شکافاندازی، |
أَینَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَینَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْکذْبِ [الْکذِبِ] وَ الافْتِرَاءِ أَینَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَینَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ أَینَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَینَ جَامِعُ الْکلِمَةِ [الْکلِمِ] عَلَی التَّقْوَی أَینَ بَابُ اللَّـهِ الَّذِی مِنْهُ یؤْتَی أَینَ وَجْهُ اللَّـهِ الَّذِی إِلَیهِ یتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ أَینَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَینَ صَاحِبُ یوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایةِ الْهُدَی أَینَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا، | کجاست محوکننده آثار انحراف و هواهای نفسانی، کجاست قطع کننده دامهای دروغ و بهتان، کجاست نابودکننده سرکشان و سرپیچی کنندگان، کجاست ریشهکن کننده اهل لجاجت و گمراهی، و بیدینی کجاست عزّتبخش دوستان، و خوارکننده دشمنان، کجاست گردآورنده سخن بر پایه تقوا، کجاست در راه خدا که از آن آمده شود، کجاست جلوه خدا، که دوستان به سویش روی آورند، کجاست آن وسیله پیوند بین زمین و آسمان، کجاست صاحب روز پیروزی، و گسترنده پرچم هدایت، کجاست گردآورنده پراکندگی صلاح و رضا، |
أَینَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِیاءِ أَینَ الطَّالِبُ [الْمُطَالِبُ] بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکرْبَلاءَ أَینَ الْمَنْصُورُ عَلَی مَنِ اعْتَدَی عَلَیهِ وَ افْتَرَی أَینَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یجَابُ إِذَا دَعَا أَینَ صَدْرُ الْخَلائِقِ [الْخَلائِفِ] ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَی أَینَ ابْنُ النَّبِی الْمُصْطَفَی وَ ابْنُ عَلِی الْمُرْتَضَی وَ ابْنُ خَدِیجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْکبْرَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی لَک الْوِقَاءُ وَ الْحِمَی یا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِینَ یا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَکرَمِینَ یا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیینَ [الْمُهْتَدِینَ] یا ابْنَ الْخِیرَةِ الْمُهَذَّبِینَ یا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِینَ یا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِینَ [الْمُسْتَظْهَرِینَ] یا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِینَ یا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَکرَمِینَ [الْأَکبَرِینَ] یا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِیرَةِ یا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِیئَةِ یا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ یا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ، | کجاست خواهنده خون پیامبران و فرزندان پیامبران، کجاست خواهنده خون کشته در کربلا، کجاست آن پیروز شده بر هر که به او ستم کرد و بهتان زد، کجاست آن مضطّری که اجابت شود هنگامی که دعا کند، کجاست سرسلسله مخلوقات، دارای نیکی و تقوا، کجاست فرزند پیامبر برگزیده، و فرزند علی مرتضی، و فرزند خدیجه روشن جبین، و فرزند فاطمه کبری؟، پدر و مادر و جانم فدایت شود، برایت سپر و حصار باشم، ای فرزند سروران مقرّب، ای فرزند نجیبان گرامی، ای فرزند راهنمایان راه یافته، ای فرزند برگزیدگان پاکیزه، ای فرزند بزرگواران نجیب، ای فرزند پاکان پاکیزه، ای فرزند بزرگواران برگزیده، ای فرزند دریاهای بیکران بخشش گرامیتر، ای فرزند ماههای نورافشان، ای فرزند چراغهای تابان، ای فرزند ستارگان فروزان، ای فرزند اختران درخشان، |
یا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ یا ابْنَ الْأَعْلامِ اللائِحَةِ یا ابْنَ الْعُلُومِ الْکامِلَةِ یا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ یا ابْنَ الْمَعَالِمِ الْمَأْثُورَةِ یا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ یا ابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ [الْمَشْهُورَةِ] یا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ یا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِیمِ یا ابْنَ مَنْ هُوَ فِی أُمِّ الْکتَابِ لَدَی اللَّـهِ عَلِی حَکیمٌ یا ابْنَ الْآیاتِ وَ الْبَینَاتِ یا ابْنَ الدَّلائِلِ الظَّاهِرَاتِ یا ابْنَ الْبَرَاهِینِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ یا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ یا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ یا ابْنَ طه وَ الْمُحْکمَاتِ، | ای فرزند راههای روشن، ای فرزند نشانههای آشکار، ای فرزند دانشهای کامل، ای فرزند آیینهای مشهور، ای فرزند نشانههای حفظ شده، ای معجزات موجود، ای فرزند دلیلهای محسوس، ای فرزند راه مستقیم، ای فرزند خبر بزرگ، ای فرزند کسیکه در امّ الکتاب، نزد خدا، والا و حکیم است، ای فرزند آیات و نشانهها، ای فرزند دلیلهای آشکار، ای فرزند برهانهای نمایان، ای فرزند حجّتهای رسا، ای فرزند نعمتهای کامل، ای فرزند طه و آیات محکم، |
یا ابْنَ یس وَ الذَّارِیاتِ یا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیاتِ یا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّی فَکانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَی دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِی الْأَعْلَی لَیتَ شِعْرِی أَینَ اسْتَقَرَّتْ بِک النَّوَی بَلْای أَرْضٍ تُقِلُّک أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لاتُرَی وَ لاأَسْمَعَ [أَسْمَعُ] لَک حَسِیسا وَ لانَجْوَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ تُحِیطَ بِک دُونِی [لاتُحِیطَ بیدُونَک] الْبَلْوَی وَ لاینَالَک مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لاشَکوَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیّبٍ لَمْ یخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [ینْزَحُ] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیةُ شَائِقٍ یتَمَنَّی مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لایسَامَی، | ای فرزند یس و ذاریات، ای فرزند طور و عادیات، ای فرزند کسی که نزدیک شد، آنگاه درآویخت، تا آنکه در دسترسی و نزدیکی به خدای علی اعلی، به فاصله دو کمان یا کمتر بود، ای کاش میدانستم خانهات در کجا قرار گرفته، بلکه میدانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رَضوایی یا در غیر آن، یا در زمین ذی طُوایی؟ بر من سخت است که مردم را میبینم، ولی تو دیده نمیشوی، و از تو نمیشنوم صدای محسوسی و نه رازونیازی، بر من سخت است که تو را بدون من گرفتاری فرا گیرد، و از من به تو فریاد و شکایتی نرسد، جانم فدایت، تو پنهان شدهای هستی که از میان ما بیرون نیستی، جانم فدایت، تو دوری هستی که از ما دور نیست، جانم فدایت، تو آرزوی هر مشتاقی که آرزو کند، از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده، از فراقت ناله کنند، جانم فدایت، تو قرین عزّتی، که کسی بر او برتری نگیرد، |
بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لایجَارَی [یحَاذَی] بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لاتُضَاهَی بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لایُسَاوَی إِلَی مَتَی أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیک یا مَوْلای وَ إِلَی مَتَی وَایَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیک وَایَّ نَجْوَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ أُجَابَ دُونَک وَ [أَوْ] أُنَاغَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکیک وَ یخْذُلَک الْوَرَی عَزِیزٌ عَلَی أَنْ یجْرِی عَلَیک دُونَهُمْ مَا جَرَی هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُکاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا هَلْ قَذِیتْ عَینٌ فَسَاعَدَتْهَا عَینِی عَلَی الْقَذَی، | جانم فدایت، تو درخت ریشهدار مجدی که همطرازی نپذیرد، جانم فدایت، تو نعمت دیرینهای، که او را مانندی نیست، جانم فدایت، تو قرین شرفی، که وی را برابری نیست، تا چه زمانی نسبت به تو سرگردان باشم، ای مولایم، و تا چه زمان، و با کدام بیان، تو را وصف کنم، و با چه راز و نیازی؟، بر من سخت است که از سوی غیر تو پاسخ داده شوم، و سخن مسرّتبخش بشنوم، بر من سخت است که برای تو گریه کنم، ولی مردم تو را وا گذارند، بر من سخت است، که بر تو بگذرد و نه بر دیگران آنچه گذشت، آیا کمک کنندهای هست، که فریاد و گریه را در کنارش طولانی کنم؟ آیا بیتابی هست که او را در بیتابیاش، هنگامی که خلوت کند یاری رسانم، آیا چشمی هست که خار فراق بر آن نشسته، پس چشم من او را بر آن خار خلیدگی یاری کند، |
هَلْ إِلَیک یا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَی هَلْ یتَّصِلُ یوْمُنَا مِنْک بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ] فَنَحْظَی مَتَی نَرِدُ مَنَاهِلَک الرَّوِیةَ فَنَرْوَی مَتَی نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِک فَقَدْ طَالَ الصَّدَی مَتَی نُغَادِیک وَ نُرَاوِحُک فَنَقِرَّ عَینا [فَتَقَرَّ عُیونُنَا] مَتَی تَرَانَا [وَ] نَرَاک وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَی أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِک وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَک هَوَانا وَ عِقَابا وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَکبِّرِینَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِینَ، | آیا به جانب توای پسر احمد راهی هست، تا ملاقات شوی، آیا روز ما به تو با وعدهای در میپیوندد تا بهرهمند گردیم، چه زمان به چشمههای پر آبت وارد میشویم، تا سیراب گردیم، چه زمان از آب وصل خوش گوارت بهرهمند میشویم؟ که تشنگی ما طولانی شد، چه زمان با تو صبح و شام میکنیم، تا دیده از این کار روشن کنیم، چه زمان مارا میبینی و ما تو را میبینیم، درحالی که پرچم پیروزی را گستردهای، آیا آن روز در میرسد که ما را ببینی که تو را احاطه کنیم، و تو جامعه جهانی را پیشوا میشوی درحالی که زمین را از عدالت انباشتی، و دشمنانت را خواری و کیفر چشاندهای، و متکبّران و منکران حق را نابود کردهای و ریشه سرکشان را قطع نمودهای، و بیخ و بن ستمکاران را برکندهای، |
وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ للَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اللَّـهُمَّ أَنْتَ کشَّافُ الْکُرَبِ وَ الْبَلْوَی وَ إِلَیک أَسْتَعْدِی فَعِنْدَک الْعَدْوَی وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیا [الْأُولَی] فَأَغِثْ یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ عُبَیدَک الْمُبْتَلَی وَ أَرِهِ سَیدَهُ یا شَدِیدَ الْقُوَی وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَی وَ الْجَوَی وَ بَرِّدْ غَلِیلَهُ یا مَنْ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی وَ مَنْ إِلَیهِ الرُّجْعَی وَ الْمُنْتَهَی. اللَّـهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِیدُک التَّائِقُونَ [الشَّائِقُونَ] إِلَی وَلِیک الْمُذَکِّرِ بِک وَ بِنَبِیک، خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاذا وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاما وَ مَعَاذا وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ مِنَّا إِمَاما فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیةً وَ سَلاما، | تا ما بگوییم: ستایش خاص خدا، پروردگار جهانیان است. خدایا تو برطرف کننده سختیها و حوادث ناگواری، از تو یاری میطلبم، که یاری و کمک تنها نزد توست، و تو پروردگار آخرت و دنیایی، پسای فریادرس درماندگان، به فریاد بنده کوچک گرفتارت برس، و سرورش را به او نشان بده، ای صاحب نیروهای شگرف، و به دیدار سرورش، اندوه و سوز دل را از او بزدای، و آتش تشنگیاش را خاموش کن، ای که بر عرش چیرهای، و بازگشت و سرانجام به سوی اوست، خدایا، ما بندگان به شدّت مشتاق به سوی ولی تو هستیم، آنکه مردم را به یاد تو و پیامبرت اندازد، و تو او را برای ما نگهبان و پناهگاه آفریدی، و او را قوم و امان ما قرار دادی، و او را پیشوای اهل ایمان از ما گرداندی، از جانب ما به او تحیت و سلام برسان، |
وَ زِدْنَا بِذَلِک یا رَبِّ إِکرَاما وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّا وَ مُقَاما وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَک بِتَقْدِیمِک إِیاهُ أَمَامَنَا حَتَّی تُورِدَنَا جِنَانَک [جَنَّاتِک] وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِک اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ جَدِّهِ [وَ] رَسُولِک السَّیدِ الْأَکبَرِ وَ عَلَی [عَلِی] أَبِیهِ السَّیدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّیقَةِ الْکبْرَی فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی مَنِ اصْطَفَیتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَیهِ أَفْضَلَ وَ أَکمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَکثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیائِک وَ خِیرَتِک مِنْ خَلْقِک، | و به این وسیله اکرام بر ما را ای پروردگار بیفزا، و جایگاه او را، جایگاه و اقامتگاه ما قرار ده، و نعمتت را با پیش انداختن او در پیش روی ما کامل گردان، تا ما را وارد بهشتهایت نماید، و به همنشینی شهیدان از بندگان خالصت نایل نماید. خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و درود فرست بر محمّد جدّ او و رسولت، آن سرور بزرگتر، و بر پدرش آن سرور پس از پیامبر و بر جدّهاش صدّیقه کبری، فاطمه دختر محمّد، و بر کسانی که بزگزیدی، از پدران نیکوکار و بر خودش، برترین و کاملترین و تمامترین و بادوامترین و بیشترین و فراوانترین درودی که بر یکی از برگزیدگانت و انتخاب شدگانت از میان آفریدگانت فرستادی، |
وَ صَلِّ عَلَیهِ صَلاةً لاغَایةَ لِعَدَدِهَا وَ لانِهَایةَ لِمَدَدِهَا وَ لانَفَادَ لِأَمَدِهَا. اللَّـهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِیاءَک وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَک وَ صِلِ اللَّـهُمَّ بَینَنَا وَ بَینَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّی إِلَی مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یمْکثُ فِی ظِلِّهِمْ وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیةِ حُقُوقِهِ إِلَیهِ وَ الاجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِیتِهِ وَ امْنُنْ عَلَینَا بِرِضَاهُ وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِک وَ فَوْزا عِنْدَک وَ اجْعَلْ صَلاتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً، | و بر او درود فرست، درودی که پایانی برای عدوش، و نهایتی برای مدتش، و به آخر رسیدنی برای زمانش نباشد، خدایا حق را به وسیله او برپا دار، و باطل را به او نابود کن، و دوستانت را به سبب آن جناب به دولت برسان، و دشمنانت را به دست او خوار گردان، و پیوند خدایا بین ما و او، پیوندی که ما را به رفاقت گذشتگان او برساند، و ما را از آنانی قرار ده که به دامان عنایتشان چنگ زنند و در سایه لطفشان اقامت کنند، و ما را بر پرداخت حقوقش، و کوشش در فرمانبرداریاش، و دوری از نافرمانیاش کمک کن، و بر ما به خشنودیاش منّت نه، و رأفت و رحمت و دعای خیر آن حضرت را به ما ببخش، تا حدّی که به سبب آن به رحمت گستردهات، و رستگاری در پیشگاهت برسیم، خدایا به وسیله او نمازمان را پذیرفته، و گناهانمان را آمرزیده |
وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَابا وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمؤمنا بِهِ مَکفِیّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیةً وَ أَقْبِلْ إِلَینَا بِوَجْهِک الْکرِیمِ وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَیک وَ انْظُرْ إِلَینَا نَظْرَةً رَحِیمَةً نَسْتَکمِلْ بِهَا الْکرَامَةَ عِنْدَک ثُمَّ لاتَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِک وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بِکأْسِهِ وَ بِیدِهِ رَیّا رَوِّیا هَنِیئا سَائِغا لاظَمَأَ بَعْدَهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ | و دعاهایمان را مستجاب گردان، خدایا روزیهایمان را به سبب او گسترده، و اندوهمان را برطرف شده، و حاجتهایمان را برآورده فرما، و به جانب ما به جلوه کریمت روی آور، و تقرّبمان را به سویت بپذیر، و به ما نظر کن نظری مهربانانه که کرامت را نزد تو، به وسیله آن نظر به کمال برسانیم، و آن نظر مهربانانه را به حق جودت از ما مگردان، و از حوض جدّش(درود خدا بر او و خاندانش) با جام او و به دست او، سیرابمان کن، سیراب شدنی کامل، و گوارا و خوش، که پس از آن تشنگی نباشد، ای مهربانترین مهربانان |
پیوند به بیرون
پانویس
- ↑ حائری، «دعای ندبه»، ج۷، ص۵۳۵.
- ↑ ثارالله، عندلیب همدانی، ۱۳۸۹ش، ص۴۰۴
- ↑ ابنمشهدی، المزار الکبیر، ۱۴۱۹ق، ص۵۸۴-۵۷۳.
- ↑ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۴ـ۵۰۴.
- ↑ استادی، پاسخ معقول و منطقی به یک سؤال، ص۱۱۲-۱۰۴.
- ↑ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۴ـ۵۰۴.
- ↑ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳ـ۵۰۴.
- ↑ حائری، «دعای ندبه»، ج۷، ص۵۳۵
- ↑ قمی، مفاتیح الجنان، ذیل دعای ندبه.
منابع
- ابنمشهدی، محمد بن جعفر، «المزار الکبیر»، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق.
- استادی، رضا، «پاسخ معقول و منطقی به یک سؤال»، مجله نور علم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ش۱۷، شهريور ۱۳۶۵.
- حائری، سید مهدی، «دعای ندبه»، در دائره المعارف تشیع، ج۷، تهران، نشر شهید حسن محبی، ۱۳۸۰ش.
- سید بن طاووس، «اقبال الاعمال»، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ش.
- قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان.
- مجلسی، محمدباقر، «بحار الانوار»، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، «زاد المعاد»، بیروت، چاپ علاءالدین اعلمی، ۱۴۲۳ق.