بِلال بن رَباح، معروف به بلال حبشی (درگذشت ۱۷ تا ۲۱ق) صحابی و مؤذّن پیامبر اکرم(ص). از نخستین کسانی بود که اسلام آورد، خزانه‌دار بیت المال در زمان پیامبر(ص) بود و در تمامی جنگ‌ها شرکت کرد. بِلال چند سال پس از رحلت پیامبر(ص) نیز زنده بود؛ اما در این مدت، جز در چند مورد اذان نگفت. بر اساس قول مشهور، قبر او در قبرستان باب الصغیر دمشق است.

بلال حبشی
مشخصات فردی
نام کاملبِلال بن رَباح
کنیهابوعبدالله
لقبابن حمامه
زادروزسه سال پس از عام الفیل
مهاجر/انصارمهاجر
درگذشتدمشق ۱۷ تا ۲۱ق
مدفنباب الصغیر در دمشق(بنا بر مشهور)
مشخصات دینی
حضور در جنگ‌هادر تمامی جنگ های پیامبر(ص)
هجرت بهمدینه
نقش‌های برجستهمؤذن پیامبر(ص)
دیگر فعالیت‌هاروایت از پیامبر(ص)

خانواده و مشخصات ظاهری

خاندان بلال اصالتاً از نوبه، منطقه‌ای در شمال سودان و جنوب مصر هستند.[۱] پدر بِلال از اسیران حبشه بود[۲] و خود او نیز در طایفه بنی جُمَح یا سَراه (که ساکن مکه بودند) در خانواده‌ای از بردگان زاده شد.[۳] برخی سال ولادت او را سه سال پس از عام الفیل دانسته‌اند.[۴]

بِلال را با قامتی بلند و لاغر، رنگ پوستی بسیار سیاه‌، پشتی خمیده، مویی بلند و خاکستری، و صورتی ظریف توصیف کرده‌اند.[۵]

ازدواج و فرزندان

 
مقبره بلال در باب الصغیر در دمشق

در مورد ازدواج بلال گزارش‌های مختلفی است، بلاذری در گزارشی ازدواج بلال با دختری از بنی زهره و در گزارش دیگر ازدواج وی با دختری از بنی کنانه را ذکر کرده است.[۶] همچنین گفته‌اند بلال در سفری به یمن همراه با برادرش، برای ازدواج تصمیم گرفت. هنگام خواستگاری، خود را این‌گونه معرفی کرد: «من بلال و این مرد، برادرم، هر دو غلامانی از حبشه بودیم. گمراه بودیم که خداوند هدایتمان کرد. برده بودیم که خداوند کریم آزادمان کرد. اگر دخترانتان را به ما بدهید، الحمدلله و اگر ندهید، الله اکبر». خانوادۀ دختر پیش از آنکه به بلال پاسخ قطعی بدهند، نزد رسول خدا(ص) رفته، با گفتن ماجرا، از آن حضرت نظر خواستند. حضرت سه بار بلال را به آنان پیشنهاد کرد و فرمود: «چه کس را می‌خواهید بهتر از او که اهل بهشت است.[۷]

با آنکه برخی نویسندگان بلال را فاقد فرزند دانسته‌اند؛[۸] اما سخاوی در کتابش از پسر او، عمر، به‌عنوان یکی از راویان او یاد کرده است.[۹] ابن اثیر نیز از شخصی به نام هلال بن عبدالرحمن یاد می‌کند که از نسل بلال بوده‌است.[۱۰]

آزادی از بردگی

بلال پس از ماه‌ها تحمل رنج و مشقت، خریداری و آزاد شد. گروهی بِلال را آزادشده ابوبکر می‌دانند، ولی این امر از جهت تاریخی غیرقابل قبول دانسته شده است. ابوجعفر اسکافی، استاد ابن ابی الحدید، از واقدی، ابن اسحاق و دیگران نقل کرده است که بلال را پیامبر(ص) آزاد کرد.[۱۱] شیخ طوسی[۱۲] و ابن شهر آشوب[۱۳] نیز بلال را آزادشده پیامبر(ص) معرفی کرده‌اند؛ و نقل این جمله از پیامبر(ص) که «اگر ثروتی داشتم، بلال را می‌خریدم و آزادش می‌ساختم»[۱۴] با واقعیت تاریخی سازگار نیست؛ برای اینکه خدیجه تمامی ثروت خود را در اختیار پیامبر(ص) نهاده بود تا در راه خدا به کار برد؛ و به‌علاوه توان اقتصادی ابوبکر چنان نبود که بتواند بردگان زیر شکنجه، از جمله بِلال، را خریداری و آزاد کند.[۱۵]

یار نزدیک پیامبر(ص)

بِلال پس از آزادی به جمع مسلمانان پیوست و نخستین مؤذّن اسلام گشت و در سفر و حضر پیامبر(ص) را همراهی نمود.[۱۶] از او در زمره «نجبا» و رفقای پیامبر اکرم(ص) یاد شده است.[۱۷] بِلال خزانه‌دار بیت المال پیامبر(ص) هم بود[۱۸] و در تمامی جنگ‌ها رسول خدا را همراهی کرد.[۱۹] در جنگ بدر، به اشاره بلال، اُمَیه بن خلف و فرزندش به دست مسلمانان کشته شدند[۲۰] و به نقل برخی، اُمَیه را خود بلال به قتل رسانید.[۲۱]

پیامبر اکرم(ص) در مدینه، میان بلال و عبدالله بن عبدالرحمان خَثعَمی عقد اخوت بست.[۲۲] و به گفته ابن هشام (درگذشت ۲۱۸ق.) تا زمان وی دیوان حبشه و خَثعَم یکی بوده است.[۲۳] برخی نیز پیمان برادری او را با عُبَیدة بن حارث[۲۴] و یا با ابوعُبَیدَه بن جَرّاح[۲۵] ذکر کرده‌اند که شاید مربوط به پیمان اخوت قبل از هجرت به مدینه باشد.

منزلت بلال

بلال از نخستین کسانی بود که اسلام را پذیرفت[۲۶] و در این راه شکنجه‌های فراوانی از کفار مکه، به ویژه اُمَیه بن خَلَف که مالک او بود دید، ولی از دین خود دست برنداشت.[۲۷]

حضرت علی(ع) نیز بلال را از سابقان در اسلام دانسته[۲۸] و اخلاص و تهذیب نفس او را ستوده است.[۲۹] امام سجاد(ع) نیز در مدح بلال و نقل احتجاج او با مخالفان درباره فضائل امام علی(ع) مطالبی بیان داشته است.[۳۰] امام صادق(ع) بلال را «عبد صالح»[۳۱] و دوست‌دار اهل بیت(ع) نامیده است.[۳۲]

او یکی از راویان احادیث پیامبر(ص) بود[۳۳] و جماعتی از صحابه و تابعان از او حدیث نقل کرده‌اند.[۳۴] همچنین احادیث فراوانی از پیامبر(ص) در جلالت قدر او وارد شده است؛ از جمله اینکه بِلال از سابقان و پیشی‌گیرندگان در اسلام بود؛[۳۵] او سید مؤذّنان است؛[۳۶] بهشت مشتاق سه تن است: علی، عمّار و بِلال؛[۳۷] سه تن از سیاهان سادات بهشت‌اند: لقمان حکیم، نجاشی و بلال[۳۸] و نیز دعای پیامبر(ص) در حق او به جهت یاری دادن به حضرت فاطمه(س) در کار منزل.[۳۹]

به نقل مفسران، در‌ شأن بلال و یاران او چندین آیه نازل شده است: نساء، آیه ۶۹؛[۴۰] انعام، آیه ۵۲؛[۴۱] نحل، آیه ۱۱۰؛[۴۲] کهف، آیه ۲۸؛[۴۳] و حجرات، آیه۱۱ و ۱۲.[۴۴]

اذان‌گویی

در زمان پیامبر(ص)

 
تصویری از اذان گفتن بلال در مکه در کتاب سیرةالنبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.

بلال نخستین مؤذن اسلام بود. نقل شده است که «شین» را «سین» می‌گفت، و در روایت آمده است که سین بلال نزد حقّ تعالی شین است.[۴۵] در روز فتح مکه نیز بلال به دستور پیامبر(ص) بر فراز کعبه رفت و اذان گفت که بسیار باشکوه بود، کفار مکه از این واقعه بسیار ناراحت شدند.[۴۶]

پس از پیامبر(ص)

بلال پس از رحلت پیامبر(ص)، جز در چند مورد، برای احدی اذان نگفت.[۴۷] یکی از این موارد، به درخواست حضرت فاطمه(س) بود، ولی چون آن حضرت به یاد رنج‌های پس از فوت پدر افتاد و از شدت ناراحتی تاب نیاورد، بلال به ناچار اذان را ناتمام رها کرد.[۴۸]

دیگر بار، زمانی بود که برای زیارت قبر پیامبر اکرم(ص) به مدینه آمد و حسنین(ع) از او درخواست کردند که اذان بگوید و او نیز پذیرفت؛ این حادثه مدینه را تحت تأثیر قرار داد.[۴۹]

آخرین بار زمانی بود که خلیفه دوم از مدینه به شام رفت (بنا به گفته طبری در سال ۱۷ هجری) و در منطقه جابِیه به درخواست مسلمانان، از بلال خواست که اذان بگوید؛ او نیز پذیرفت و همگان به یاد دوران رسول خدا، گریستند.[۵۰]

مهاجرت به شام

این مهاجرت در زمان حکومت ابوبکر[۵۱] و طبق برخی نقل‌ها در زمان حکومت عمر بن خطاب بوده است.[۵۲] بیشتر منابع علت مهاجرت وی به شام را درک فضیلت جهاد و پیوستن به مجاهدان نقل کرده‌اند. در حالی‌که از حضور بلال در جنگ‌ها و فتوحات، مطلبی ذکر نشده است.[۵۳]

عدم بیعت با خلیفه اول
برخی منابع نقل کرده‌اند که بلال پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) حاضر نشد که با خلیفه اول بیعت کند و به همین دلیل به دستور عمر بن خطاب مدینه را ترک کرد و به شام رفت.[۵۴]

وفات

بیشتر منابع تاریخ درگذشت او را سال ۲۰ قمری در دمشق ذکر کرده‌اند[۵۵] ولی سال‌های ۱۷، ۱۸ و ۲۱ نیز ذکر شده است[۵۶] و در پاره‌ای منابع تصریح شده است که به بیماری طاعون از دنیا رفته است.[۵۷]

بنا بر مشهور در باب الصغیر دمشق مدفون است.[۵۸] برخی نیز مدفن او را در باب کیسان داریا و باب الاربعین حَلَب دانسته‌اند[۵۹] ولی مِزِّی [یادداشت ۱]احتمال می‌دهد کسی که در شهر حَلَب مدفون است خالد، برادر بِلال باشد.[۶۰]

سن او را به هنگام وفات بیش از ۶۰ ذکر کرده‌اند که در پاره‌ای منابع ۶۳، ۶۴ و ۷۰ نیز ذکر شده است.[۶۱]

پانویس

  1. الوافی، ج‌ ۲۱، ص۱۱۴.
  2. ابن اثیر، الکامل، ج ۱، ص۶۶.
  3. ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن سعد، ج۳، ص۲۳۲
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۵.
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸-۲۳۹؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۸۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۰
  6. أنساب‌الأشراف، ج‌۱، ص۱۸۹(چاپ‌ زکار، ج‌۱، ص۲۱۴)
  7. ابن اثیر، أسدالغابة، ج‌۱، ص۵۷۱
  8. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۰، ص۴۳۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۴
  9. سخاوی، التحفه اللطیفه، ص۲۱
  10. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۳۰.
  11. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۷۳؛ تستری، قاموسی الرجال، ج۲، ص۳۹۳
  12. طوسی، رجال، ۱۳۸۰ق، ص۸.
  13. ابن شهرآشوب، مناقب، ج۱، ص۱۷۱
  14. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۲
  15. عاملی، الصحیح، ج۲، ص۳۶-۳۸، ۲۷۷-۲۸۳؛ نیز درباره اختلافات روایی در این خصوص، نک: ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۱۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۱؛ ابن اثیر، الکامل، ج ۲، ص۶۶-۶۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۲
  16. ابن اسحاق، کتاب السیره، ص۲۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص۱۳۶-۱۳۷، ۱۷۷-۱۷۹، ج ۳، ص۲۳۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۶۶-۶۷
  17. ابن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۴۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۵۲
  18. ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۳
  19. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۳۳
  20. ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۳۱؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۵۲-۴۵۳
  21. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۳
  22. ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۵۵
  23. ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۳۵۶؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸
  24. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۵۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ۱۷۸
  25. نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۱، ص۳۲۶
  26. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۱۵؛ ابن حنبل، مسند، ج۱، ص۴۰۴؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۱۵.
  27. ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۵۲؛ ابونُعَیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۸
  28. ابن بابویه، الخصال، ج ۱، ص۳۱۲؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۰۷
  29. ابن فهد حلّی، عده الداعی، ص۲۷
  30. تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص۶۲۱-۶۲۳
  31. کشّی، اختیار معرفه الرجال، ص۳۹
  32. مفید، الاختصاص، ص۷۳
  33. ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص۱۸۹-۱۹۴؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۴۳-۳۴۵
  34. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۵۰۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۸۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۲۹، ۴۳۵؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶-۱۳۷؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹
  35. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۹
  36. ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۵
  37. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۵۱؛ صفدی، کتاب الوافی، ج ۱۰، ص۲۷۶
  38. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۲
  39. ورّام، ج۲، ص۲۳۰
  40. ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۸۷
  41. طوسی، التبیان، ج۴، ص۱۴۴؛ زمخشری، الکشّاف، ج۲، ص۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۷-۳۸۸؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۷، ص۱۴۹
  42. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴۸؛ طوسی، التبیان، ج۶، ص۴۳۱
  43. صفدی، کتاب الوافی، ج۱۰، ص۲۷۶
  44. زمخشری، الکشّاف، ج۴، ص۳۷۰؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۱۰، ص۲۵۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۶
  45. قمی، منتهی الآمال، ص۲۹۲
  46. طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ۴۶۶؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۹۷-۹۸، ۱۶۳-۱۶۴
  47. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ۱۸۴؛ مفید، الاختصاص، ص۷۳
  48. ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۹۴
  49. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۹
  50. ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۶۵-۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۰-۴۷۱
  51. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۱
  52. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۴
  53. امین، اعیان الشیعه، ج۳، ص۶۰۵
  54. قمی، سفینه البحار، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۸۹.
  55. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۱۲؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۴
  56. طوسی، رجال، ۱۳۸۰ق، ص۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۳۳، ۴۷۶-۴۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴
  57. طوسی، رجال، ۱۳۸۰ق، ص۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۷۶؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۹۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۱، ص۳۲۷
  58. طوسی، رجال، ۱۳۸۰ق، ص۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۳۳، ۴۷۶-۴۷۹
  59. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۰، ص۴۸۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم ۱، جزء۱، ص۱۳۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۰
  60. مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۹۱
  61. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۷۹؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم ۱، جزء۱، ص۱۳۷؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج ۴، ص۲۹۰

یادداشت

  1. یوسف بن عبدالرحمن مِزی۶۵۶-۷۴۲ق. عالم و محدث شامی و نویسنده کتاب «تهذيب الكمال في أسماء الرجال».مزی منسوب به مزه از مناطق(قریه ها) نزدیک دمشق است.لغت نامه دهخدا، ذیل مزة

منابع

  • ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۵-۱۳۸۷ق/۱۹۶۵-۱۹۶۷م، چاپ افست بیروت، [بی تا].
  • ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره، ۱۹۷۰-۱۹۷۳م.
  • ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، ۱۳۹۹-۱۴۰۲/۱۹۷۹-۱۹۸۲.
  • ابن اسحاق، کتاب السیره، چاپ سهیل زکار، بیروت، ۱۳۹۸ق.
  • ابن بابویه، کتاب الخِصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۲ش.
  • ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، ۱۴۰۱ق.
  • ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
  • ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، [بی تا].
  • ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
  • ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم، [۱۳۷۹ق].
  • ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره، [۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م].
  • ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
  • ابن فهد حلّی، عدّه الدّاعی و نَجاحُ السَّاعی، چاپ احمد موحدی قمی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
  • ابن قتیبه، کتاب المعارف، چاپ فردیناد ووستنفلد، گوتینگن، ۱۸۵۰ق.
  • ابن هشام، السیره النبویه، چاپ سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، تفسیر روح الجِنان، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۲-۱۳۸۷ق.
  • ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
  • امام عسکری، حسن بن علی(ع)، التفسیر، قم، ۱۴۰۹ق.
  • امین، محسن، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
  • تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، ۱۴۱۰ق.
  • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، [بی تا].
  • ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، چاپ حسین اسد، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
  • زرگری‌نژاد، غلامحسین، تاریخ صدراسلام، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۷.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشّاف، چاپ صطفی حسین احمد، بیروت، ۱۴۰۶ق.
  • سخاوی، محمد، التحفه اللطیفه، بیروت، ۹۹۳م.
  • صفدی، خلیل بن ایبک، کتاب الوافی بالوفیات، چاپ جاکلین سویله و علی عماره، ویسبادن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد عارف زین، صیدا، ۱۳۳۳-۱۳۵۶/۱۹۱۴-۱۹۳۷.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، [۱۳۸۲-۱۳۸۷/۱۹۶۲-۱۹۶۷].
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، قم، ۱۴۰۹ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
  • عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم، ۱۴۰۳ق.
  • فتّال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین، چاپ حسین اعلمی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
  • قطب راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، قم، ۱۴۰۹ق.
  • قمی، شیخ عباس، سفینه البحار فی مدینه الحکم و آلاثار، بیروت،‌ دار الاسوه، چاپ دوم، ۱۴۱۶ق.
  • قمی، عباس، منتهی الآمال ، قم، دلیل، ۱۳۷۹ش.
  • کشّی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، [تلخیص] محمد بن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
  • مُزّی، یوسف بن عبدالرحمان، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بِشار عوّاد معروف، بیروت، ۱۴۰۳-۱۴۰۵ق/۱۹۸۳ق-۱۹۸۵م.
  • مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، چاپ علی اکبر غفاری، قم، [بی تا].
  • نوری، حسین بن محمدتقی، نَفَسُ الرحمان فی فضائل سلمان (رض) ، چاپ جواد قیومی، تهران، ۱۳۶۹ش.
  • نووی، یحیب بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، تهران، [بی تا].

پیوند به بیرون