فضه نُوبیّه، کنیز حضرت زهرا(س) است که پیامبر(ص) او را به این نام خواند. نام او در روایات مرتبط با ولادت حسنین، ماجرای نزول آیه اطعام و شهادت حضرت زهرا(س) آمده است. از ویژگیهای وی، سخن گفتن با آیات قرآن و دانستن علم کیمیاست. گفته اند در واقعه کربلا نیز حضور داشته است.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | فضه نوبیه |
محل زندگی | مدینه |
مدفن | باب الصغیر (منسوب) |
مشخصات دینی | |
دلیل شهرت | خادم حضرت زهرا(س) |
اصل و نسب
فضه، اصالتاُ از اهالی نوبیه بود.[۱] نوبیه شهری است در جنوب سودان[۲] یا جنوب مصر و شرق نیل.[۳] برخی او را هندی[۴] و برخی دیگر دختر پادشاه هند معرفیاش کردهاند.[۵]
در منزل حضرت زهرا(س)
فضه، کنیز حضرت زهرا(س) بود.[۶] پس از نزول آیه «فقل لهم قولا میسورا» (آیه ۲۸ سوره اسراء)، پیامبر(ص) وی را به خانه حضرت فاطمه(س) فرستاد و او را فضه نامید.[۷]
حضرت فاطمه(س) کارهای خانه را بین خود و فضه تقسیم کرد؛ یک روز خود و یک روز فضه کارها را انجام میداد.[۸]
او در ماجرای بیماری حسنین، که علی(ع) و فاطمه(س) نذر کردند در صورت بهبودی آنان سه روز روزه بگیرند، با آنان همراه شد و چنین نذری کرد. آیات ۷ و ۸ سوره انسان درباره این ماجرا نازل شده است.[۹]
شهادت فاطمه(س)
حضرت علی(ع) هنگام دعوت به وداع فرزندان خود با پیکر مادر، فضه را هم خطاب قرار داده و گفته است: «یا أُمَّ کلْثُومٍ یا زَینَبُ یا سُکینَةُ یا فِضَّةُ یا حَسَنُ یا حُسَینُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکم؛ ؛ای ام کلثوم،ای زینب،ای سکینه،ای فضه،ای حسن،ای حسین، بشتابید و با مادرتان وداع کنید.»[۱۰]
فضه بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، به علی(ع) رسید.[۱۱] پس از آن بیست سال زندگی کرد. فضه را زنی صالح و باتقوا دانستهاند.[۱۲]
همسر و فرزندان
علی(ع) او را به همسری ابوثعلبه حبشی درآورد. فضه، از او یک پسر به دنیا آورد. بعداز مرگ ابوثعلبه، فضه با ابوملیک غطفانی ازدواج کرد و پس از این ازدواج پسرش از ابوثعلبه از دنیا رفت.[۱۳] فضه از ابوملیک دارای فرزندانی شد،[۱۴] دختری به نام شهرة بنت مسکة بنت فضّة که کرامتی هم برای او نقل میکنند، از نوادگان اوست.[۱۵] در بعضی از منابع، از شکایت شوهر دوم از وی نزد عمر بن خطاب سخن به میان رفته و او به نفع فضه قضاوت کرده است.[۱۶]
مالک بن دینار میگوید: زمانی که برای زیارت خانه خدا راهی حج بودیم، زنی لاغر اندام را دیدم که بر حیوانی لاغر و ناتوان سوار است ولی حیوان در راه بازماند. من او را سرزنش کردم که چرا با چنین مرکبی توشه سفر بسته است و میخواهد راهی بدین درازی را بپیماید، اما زن سر به آسمان بلند کرد و گفت: «نه در خانهام گذاردی و نه به خانهات رساندی. سوگند به عزت و جلالت اگر کسی غیر از تو چنین کاری با من کرده بود، شکایتش را پیش تو میآوردم.» ناگهان شخصی در بیابان پیدا شد که در دستش افسار ناقهای بود و آماده تا آن زن را به مقصد برساند. من که از این ماجرا، کمالات زن را دیدم، دانستم پرهیزکاری است که نزد خدایش مقام بلندی دارد، پرسیدم تو کیستی؟ گفت: من شهره، دخترِ مسکه دختر فضه کنیز فاطمه زهرا(س) هستم.[۱۷]
ویژگیها
فضه حدود بیست سال با آیات قرآن حرف میزد و به دیگران پاسخ میداد.[۱۸] او در روایتی طولانی، حالات حضرت زهرا(س) را از زمان رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت فاطمه(س) بیان میکند.[۱۹] حضرت علی(ع) در مورد وی میگوید: «اللهم بارک لنا فی فضّتنا»[۲۰]
برخی گفتهاند که او علم کیمیا میدانست[۲۱] و این علم را حضرت زهرا(س) به وی تعلیم کرده بود.[۲۲] پیامبر(ص) هم دعا برای مشکلات و همچنین اذکاری را به وی تعلیم کرده بود.[۲۳] خلیفه دوم به مقابل علمی وی اعتراف کرده است.[۲۴]
شیر و فضه
در بعضی منابع از حضور فضه نوبیه در کربلا سخن گفته شده است.[۲۵]داستان شیر و فضه بنا بر حضور وی در کربلا نگاشته شده است.[۲۶]
ادریس بن عبدالله اودی میگوید: چون امام حسین(ع) شهید شد و لشکر عمر بن سعد خواستند اسب بر بدن امام بتازند، فضه به حضرت زینب(س) گفت:ای بانوی من! روزی کشتی «سفینه» در دریا شکست و او به جزیرهای افتاد و در آنجا شیری دید. او خطاب به شیر گفت:ای ابا الحارث، من غلام رسول خدایم! پس آن شیر غرغرکنان پیشاپیش او رفت تا او را به راه رساند. هم اکنون آن شیر در جایی زانو زده است، بگذار من بروم و به او آگاهی دهم که این مردم فردا چه خواهند کرد. فضه نزد آن شیر رفت و گفت:ای ابا الحارث، آن شیر سر بلند کرد و فضه به او گفت: میدانی فردا میخواهند با امام حسین(ع) چه کنند، میخواهند اسب بر پشتش بتازند. شیر آمد و دو دست خود را روی پیکر امام حسین(ع)نهاد، لشکر جلو آمده و شیر را دیدند، عمر بن سعد به آنها گفت: این فتنه است، مبادا آن را برانگیزید، برگردید، آنها هم برگشتند.[۲۷]
مرتضی مطهری این داستان را از تحریفات واقعه عاشورا دانسته است.[۲۸] به گفته نویسنده کتاب مشهورات بیاعتبار (تألیف ۱۳۹۸ش) این داستان با گزارشهای منابع تاریخی مبنی بر تاختن اسب بر بدن امام حسین(ع)[۲۹] در تضاد است. همچنین به گفته نویسنده کتاب، این داستان را ادریس بن عبدالله از اهلسنت نقل کرده است و اشعری نویسنده کتاب نوادر آن را در کنار اخبار نادر و غیرعادی آورده است و محمد بن یعقوب کلینی نیز آن را از نوادر اشعری نقل کرده است.[۳۰]
وفات
مقبرهای منسوب به فضه در دمشق در قبرستان باب الصغیر موجود است. قبر وی کمی بالاتر از مرقد منسوب عبدالله بن جعفر بن ابی طالب و در انتهای غربی قبرستان قرار دارد. حجره و مرقد او گنبدی کوچک به رنگ سبز داشته و دیوارههای آن از سنگ سیاه است.[۳۱]
در اشعار آئینی
در اشعار مذهبی و آئینی، از فضه با عنوان کنیز حضرت زهرا(س) یاد میشود که دارای کراماتی بوده و همنشینی با حضرت زهرا(س) او را از دیگران متمایز کرده است از جمله:
منابع مطالعاتی
- دفتر خاطرات فضه کنیز حضرت زهرا(س)، محمدرضا انصاری،انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۹ش.
- دفتر خاطرات فضه کنیز حضرت زهرا (سلام الله علیها) محمد رضا انصاری.
- داستان فضه کنیز حضرت زهرا (سلام الله علیها) محسن ماجراجو.
- فضه خادم حضرت زهرا (سلام الله علیها) ابو الفضل هادی مَنش.
- فضة خادمة الزهراء کریم جهاد الحسانی.
- نفحات من حیاة فضّة خادمة فاطمة الزهراء فوزیة المرزوق.
پانویس
- ↑ حسون، اعلام النساء المؤمنات، ۱۳۷۹ش، ص۶۹۶؛ ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۲۸۱.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۷۸.
- ↑ ابن الوردی، ریاض السالکین، ج۴، ص۲۲۴.
- ↑ مغنیه، الحسین و بطلة کربلاء، ص۲۸۷.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۵۷۵؛ برسی، مشارق أنوار الیقین، ۱۴۱۹ق، ص۱۲۱.
- ↑ حسون، اعلام النساء المؤمنات، ۱۳۷۹ش، ص۶۹۶؛ ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۲۸۱.
- ↑ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۱۵۷.
- ↑ انصاری، الموسوعة الکبری، ج۱۷، ص۴۲۹.
- ↑ درباره شرح ماجرا نک: حسون، اعلام النساء المؤمنات، ۱۳۷۹ش، ص۶۹۹-۷۰۰.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۱۷۹.
- ↑ حسون، اعلام النساء المؤمنات، ۱۳۷۹ش، ص۶۹۶.
- ↑ مغنیة، الحسین و بطلة کربلاء، ص۲۸۷.
- ↑ حسون، اعلام النساء المؤمنات، ۱۳۷۹ش، ص۶۹۷.
- ↑ مغنیة، الحسین و بطلة کربلاء، ص۲۸۷.
- ↑ حائری، تسلیة المجالس، ج۱، ص۵۲۹.
- ↑ مغربی، شرح الأخبار، ج ۲، ص۳۲۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبیطالب، ج ۳، ص۱۸۳.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج ۴۳، ص۴۷.
- ↑ محلاتی، ریاحین الشریعه، ج ۲، ص۳۱۳ تا ۳۲۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص۱۷۴-۱۸۰.
- ↑ طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۲۸۱.
- ↑ انصاری، الموسوعة الکبری، ج ۱۷، ص۴۲۸.
- ↑ انصاری، الموسوعة الکبری، ج ۱۷، ص۴۳۰.
- ↑ انصاری، الموسوعة الکبری، ج ۱۷، ص۴۲۹.
- ↑ مغربی، شرح الأخبار: ج ۲، ص۳۲۸، ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص۱۸۳.
- ↑ موسوعة عاشوراء، ص۲۳۱.
- ↑ حر عاملی، إثبات الهداة، ج ۴، ص۳۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۶۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۵۸۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۱۳؛ طبری.
- ↑ سلیمانی، مشهورات بیاعتبار، ۱۳۹۸ش، ص۲۷۶-۲۷۷.
- ↑ قائدان، اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق، ص۴۷.
- ↑ غروی اصفهانی، دیوان کمپانی، دارالکتب الاسلامیه،ص۴۰
- ↑ بیرجندی، مناقب فاطمی در شعر فارسی، ص۱۱۶.
- ↑ بیرجندی، مناقب فاطمی در شعر فارسی، ص۱۰۴.
منابع
- ابن حجر، الإصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- ابن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، مؤسسة أنصاریان، الأولی، قم، ۱۴۱۲ق.
- ابن شهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، المکتبة الحیدریة، النجف الأشرف.
- احمدی بیرجندی، احمد، مناقب فاطمی در شعر فارسی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۷۵ش، چاپ سوم.
- برسی، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین، بیروت، مؤسسة الأعلمی، الأولی، ۱۴۱۹ق.
- حسون، محمد و مشکور، امعلی، اعلام النساء المؤمنات، تهران، اسوه، ۱۳۷۹ش.
- سلیمانی، مهدی، مشهورات بیاعتبار در تاریخ و حدیث، قم، کتاب طه، چاپ اول، ۱۳۹۸ش.
- طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، مصحح حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۵ش.
- قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین، الثانیة، قم، ۱۴۱۴ق.
- کلینی، الکافی، اسلامیه، چاپ دوم، تهران،۱۳۶۲ ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمه الاطهار علیهم السلام، تصحیح جمعی از محققان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
- مفید، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
پیوند به بیرون