عامر بن عبدالله بن جراح (۳۸ قبل از هجرت - ۱۸ق/۶۳۹ م)، مشهور به اَبوعُبَیده جَرّاح از صحابه پیامبر(ص) و یاران نزدیک ابوبکر و عمر بن خطاب. وی در واقعه سقیفه بنیساعده از خلافت ابوبکر حمایت کرد و نقش عمدهای در بیعت گرفتن از مخالفان حکومت ابوبکر و بهویژه حضرت علی(ع) داشت. او در فتوحات دوره خلفا، نقش مهمی ایفا کرد و در سال ۱۷ یا ۱۸ق درگذشت.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | عامر بن عبدالله بن جراح |
کنیه | ابوعبیده |
مهاجر/انصار | مهاجرین |
نسب/قبیله | تیره بنی الحارثِ قبیله قریش |
درگذشت | ۱۸ق/۶۳۹م؛ شام |
نحوه درگذشت | بر اثر بیماری طاعون |
مدفن | اردن |
مشخصات دینی | |
حضور در جنگها | بدر، جنگ احد و برخی دیگر غزوات |
هجرت به | حبشه و مدینه |
دیگر فعالیتها | نقش پررنگ در بیعت گرفتن از مخالفان حکومت ابوبکر |
زندگی
ابوعبیده عامر بن عبدالله بن جراح بن هلال بن أهیب بن ضبة بن حارث بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة قرشی فهری، از تیره بنی الحارثِ قبیله قریش (از خاندانهای ضعیف قریش) بود[۱] و در حدود سال ۳۸ قبل از هجرت به دنیا آمد.[۲] پدرش عبدالله در جنگ فجار از سرکردگان قریش بود[۳] و قبل از بعثت وفات یافت.[۴] مادر ابوعبیده نیز از قریش بود که بعدها مسلمان شد.[۵] گفتهاند که ابوعبیده به همراه ارقم بن ابی ارقم و عثمان بن مظعون، نزد پیامبر(ص) اسلام آورد[۶]؛ اما بنابر قولی دیگر، او در آغازِ اسلام، به دست ابوبکر مسلمان شد.[۷] وی جزو کسانی بود که به حبشه مهاجرت کرد.[۸]
مهاجرت به مدینه
ابوعبیده پس از هجرت پیامبر به مدینه، از حبشه به مکه بازگشت و سپس به مدینه هجرت کرد[۹] و پیامبر(ص) میان او و سعد بن معاذ[۱۰] یا سالم مولای ابی حذیفه[۱۱] عقد برادری بست و با محمد بن مسلمه نیز به منظور برخورداری از میراث یکدیگر پیمان برادری برقرار کرد.[۱۲]
حضور در جنگها و غزوات
ابوعبیده در غزوات پیامبر (ص) حضور داشت. بنابر نقلی در غزوه بدر[۱۳] پدر خود (عبدالله بن جراح) را که از مشرکین بود، به قتل رسانید و به همین سبب آیهای در حق او بر پیامبر(ص) نازل شد[۱۴] در مقابل منابع متقدم تصریح دارند که پدرش، اسلام را درک نکرده است.[۱۵]
درباره ثابتقدمی ابوعبیده در غزوه احد در منابع تاریخی اهل سنت اختلاف است. بَلاذُری ابوعبیده را از معدود کسانی معرفی کرده است که وقتی پیامبر(ص) به سختی افتاد، از او جدا نشد.[۱۶] برخی منابع دیگر مانند تاریخ الاسلام ذهبی و سیره ابن هشام به نام وی اشاره نکردهاند و منابع تاریخی دیگر مانند تاریخ طبری و یعقوبی اصولا به اسامی مدافعان در کنار پیامبر اشاره نکردهاند.[۱۷] همچنین پس از غزوه احد، دو حلقه از کلاهخود بر گونه پیامبر (ص) فرو رفت؛ به حدی که ابوعبیده مجبور شد با دندانهای خویش آنها را درآورد و به همین جهت دو دندانش افتاد.[۱۸]
ابوعبیده در چند غزوه و سریه دیگر نیز شرکت کرد[۱۹] و خود در یک سریه و یک غزوه فرماندهی سپاه را برعهده داشت[۲۰] و در پیمان صلح حدیبیه از شاهدان بود.[۲۱]
در منابعی از گواهی ابوعبیده بر چند پیماننامه هیأتهای نمایندگی قبایل با پیامبر(ص)، مبنی بر اسلام آوردن آنان، سخن گفته شده است.[۲۲] گفتهاند پیامبر(ص) او را برای تبلیغ به بحرین[۲۳] یا نجران و یا یمن فرستاد.[۲۴]
حضور در سپاه اسامه
پیامبر (ص) در اواخر حیاتش سپاهی را به فرماندهی اسامه بن زید به سمت مرزهای شام فرستاد که در این سپاه، اشخاصی مانند ابوبکر، عمر بن خطاب و ابوعبیده حضور داشتند. اما به جهت تخلف برخی سپاهیان، اسامه تا زمان وفات پیامبر (ص) در نزدیکی مدینه اردو زد و پس از شنیدن خبر وفات پیامبر (ص) به همراه باقی سپاهیان به شهر بازگشت.[۲۵] پیامبر (ص) متخلفین از سپاه اسامه را مورد لعن خود قرار داده است. [۲۶]
حضور در سقیفه
پس از وفات پیامبر (ص)، گروهی از سران انصار در سقیفه بنی ساعده برای تعیین خلیفه از بین خود جمع شدند و کاندیدای خلافت نیز سعد بن عباده بود.[۲۷] وقتی خبر به عمر بن خطاب رسید، وی ابوبکر و ابوعبیده را به سقیفه برد[۲۸] در آنجا پس از جدلهای دو گروه مهاجرین و انصار، سرانجام ابوبکر به عنوان خلیفه تعیین شد و دیگران با وی بیعت کردند.[۲۹]
ابوعبیده در خطاب به انصار و برای دعوت آنان به بیعت با ابوبکر؛ چنین گفت: ای گروه انصار؛ شما اولین گروهی بودید که از پیامبر اسلام حمایت کردید، حال نخستین كسانى نباشید كه آن را دگرگون مىكنند.[۳۰]
بیعت گرفتن از مخالفان حکومت
وقتی ابوبکر به خلافت رسید، ابوعبیده نقش مهمی در بیعت گرفتن از مخالفان و خاصه حضرت علی(ع) بر عهده گرفت.[۳۱] ابوعبیده، همچنین به همراه ابوبکر وعمر و مغیرة بن شعبه در گرفتن بیعت از عباس عموی پیامبر(ص)، برای ابوبکر تلاش کرد[۳۲] و پس از تثبیت ابوبکر در خلافت، به اداره بیت المال مشغول شد و تا پایان زندگی یکی از مهمترین عناصر استحکام ارکان خلافت بود.[۳۳]
ابوعبیده و جنگهای ردّه
در آغاز جنگهای ردّه، او و عمر، ابوبکر را از سختگیری در گرفتن زکات تا هنگام استحکام بیشتر مبانی خلافت، بر حذر داشتند[۳۴] و شاید به همین سبب، در گزارشهای مربوط به وقوع جنگهای رده، نقش آشکاری از ابوعبیده دیده نمیشود، اما او به هنگام نظرخواهی خلیفه در مورد فتح شام، یکی از مشاوران عمده او بود.[۳۵]
حضور در فتوحات
فتح شام
اخبار مربوط به چگونگی حضور و فعالیت ابوعبیده در فتوحات شام، بسیار پریشان و مغشوش است و این بیشتر به سبب تناقضاتی است که در گزارشهای فتح سرزمینهای ایران و شام وجود دارد. براساس گزارش طبری[۳۶] از ابن اسحاق، ابوعبیده، یکی از چند سرداری بود که از طرف ابوبکر بر لشکرهایی گمارده شدند و همگی به سوی شام تاختند[۳۷] اگر چه در مورد واگذاری فرماندهی کل این سپاه به ابوعبیده، گزارشهایی در دست است، ولی ظاهراً وضع مسلمانان در ابتدای گشودن سرزمینهای شام، مانع از ایجاد فرماندهی واحدی بوده است.[۳۸]
زمانی که دمشق در محاصره مسلمانان بود، ابوبکر درگذشت و عمر که از آغاز با خالد بن ولید نظر چندان مساعدی نداشت[۳۹] بیدرنگ به جای او ابوعبیده را به فرماندهی لشکر مسلمانان گماشت.[۴۰]
بر اساس خبری که طبری[۴۱] از سیف بن عمر نقل کرده، خالد نخست خبر عزل خود را از بیم تفرقه در لشکر پنهان داشت. نوشتهاند که ابوعبیده نیز فرمان امارت خود را چند گاهی آشکار نکرد.[۴۲]
فتح بعلبک و حمص
ابوعبیده پس از صلح با دمشقیان به سوی حمص روانه شد و نخست با اهالی بعلبک و سپس حمص صلح کرد[۴۳] اما لاذقیه پس از جنگ سختی فتح شد.[۴۴] بنابر خبر بلاذری[۴۵] در رجب سال ۱۵، پس از نبرد سنگین یرموک، ابوعبیده قِنَّسرین و انطاکیه را فتح کرد.[۴۶] ابوعبیده همچنین بر تمام فتوحات سرزمینهای دیگر مانند اردن و فلسطین که توسط عمرو عاص صورت میگرفت، نظارت داشت.[۴۷]
گفتهاند زمانی که ابوعبیده سرگرم فتح بیت المقدس بود (۱۷ ق)، مردم شهر تصمیم به صلح و پرداخت جزیه گرفتند، بدین شرط که خلیفه خود برای صلح به شام آید. ابوعبیده به عمر نامه نوشت و عمر به جابیه دمشق و از آنجا به بیت المقدس آمد و صلح نامه را امضا کرد.[۴۸]
درگذشت
ابوعبیده جراح در ۱۷ یا ۱۸ق به جهت بیماری طاعون که در شام فراگیر شده بود، درگذشت.[۴۹] گفتهاند که قبر او در اردن بوده است.[۵۰] از ابوعبیده فرزندی بر جای نماند.[۵۱]
رویکرد اهل سنت و شیعیان
اهل سنت به خاطر صحابیبودن و وجود روایات وی از پیامبر (ص) در کتابهایشان وی را ستودهاند.[۵۲] همچنین فضایلی را برای وی نقل کرده[۵۳] و به خاطر روایتی (که راوی آن، عمر بن خطاب است) او را یکی از «عشره مبشّره» (ده صحابی که پیامبر (ص) به ایشان وعده بهشت داده است)، دانستهاند[۵۴] نیز آوردهاند که عمر چندان به او اعتماد داشت که گفت: اگر مرا مرگ دریابد و ابوعبیده زنده باشد، او را به جای خویش میگمارم.[۵۵] همچنین اهل سنت وی را به استناد روایتی که بخاری نقل کرده است[۵۶]، امین امت لقب دادهاند.[۵۷]
ولی شیعیان به جهت مواردی به خصوص تخلف از دستور پیامبر(ص) در مورد سپاه اسامه،[۵۸] همراهی با ابوبکر و عمر بن خطاب در واقعه سقیفه و تلاش برای بیعت گرفتن برای ابوبکر، او را نکوهش کردهاند.[۵۹] در روایات شیعه نیز نقلهایی پیرامون ابوعبیده وجود دارد و حتی او را دشمن امام علی(ع) نیز دانستهاند. [۶۰] ابن حماد فقیه و شاعر شیعی قرن چهارم هجری قمری در بیتی منسوب به وی که بسیار هم مورد مناقشه قرار گرفته است، وی را نکوهش کرده است. وی میگوید:
ابن حماد ضل الامین و صدّها عن حیدرتاللّه ما کان الا´مین امیناترجمه: «امین» گمراه شد و «آن» را از حیدر باز داشت؛ سوگند به خدا امین امانتدار نبود.
البته گروهی از اهل سنت خواستهاند با این ادعا که منظور از امین در بیت جبرئیل است و ضمیر به رسالت و وحی باز میگردد.[۶۱]، اعتقاد به خیانت جبرئیل را به شیعه نسبت بدهند در حالی که با توجه به اینکه امامیه، غالیان را کافر میدانند[۶۲] و نیز اعتقاد ابن حماد به امین بودن جبرئیل و خاتمیت حضرت محمد(ص)[۶۳] این گفته صحیح به نظر نمیرسد. و این بیت طبق نظر شوشتری[۶۴] تعریض به ابوعبیده جراح است که طبق نظر اهل سنت امین امت است ولی در غصب خلافت از حضرت امیر علیه السلام با اغیار موافق بود.[۶۵] و در مسئله خلافت ابوبکر بسیار کوشیده بود. محمدتقی شوشتری نویسنده قاموس الرجال حدیث نبوی (أنّ أبا عبيدة أمين هذه الامّة) در باره ابوعبیده را جعلی و ساختگی دانسته و او را امین ابوبکر و عمر و خائن به اهلبیت(ع) برشمرده است. [۶۶]
پانویس
- ↑ کلبی، جمهره النسب، ص.۱۲۵
- ↑ سن وی در جنگ بدر، ۴۱ سال ذکر شده است. ر.ک به: ابن سعد، الطبقات الكبری، ج۳، ص۴۱۴؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۲۴۸؛ ابونعیم، معرفه الصحابه، ج۲، ص۲۰، ۲۴.
- ↑ ابن حبیب، المحبَّر، ص۱۷۰؛ ابوالفرج، الاغانی،ج۲۲، ص۶۲ ۶۳.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ص۲۶۷؛ ابن حجر، ج۲، ص۱۱.
- ↑ خلیفه، الطبقات، ج۱، ص۶۲.
- ↑ ابن هشام، السیره النبوه، ج۱، ص۲۵۲ ۲۵۳؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ج۳، ص۳۹۳.
- ↑ محب طبری، الریاض النضره فی مناقب العشره، ج۳، ص۳۴۶؛ قس: ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص۱۴۰.
- ↑ ابن اسحاق، السیر و المغازی، ص.۱۷۷؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ج۳، ص.۴۱۰؛ بلاذری، انساب، ۲/گ ۳۴۶ الف.
- ↑ نک : ابن هشام، السیره النبوه، ج۱، ص۳۶۹؛ ابونعیم، معرفه الصحابه، ج۲، ص۲۰.
- ↑ ابن هشام السیره النبوه،، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ج۳، ص۴۲۱.
- ↑ ابن حبیب، المحبَّر، ص۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۰؛ قس: احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۱۵۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۰ ۲۷۱؛ ابن حبیب، المحبَّر، ص۷۵.
- ↑ ابن هشام، السیره النبوه، ج۱، ص۶۸۵؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ ابونعیم، معرفه الصحابه، ج۲، ص۲۱ ۲۲؛ طبرانی، المعجم الكبیر، ج۱، ص۱۱۷ ۱۱۸.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ص۲۶۷؛ ابن حجر، ج۲، ص۱۱.
- ↑ بلاذری، انساب، ج۱، ص۳۱۸.
- ↑ پاورپوینت ابوعبیده بن جراح.
- ↑ بلاذری، انساب، ج۱، ص۳۲۱.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۴۰ ۳۴۱، ج۲، ص۴۹۸؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، الناشر :دار صادر - بيروت، ج۳، ص۴۱۰.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۵، ۶، ج۲، ص۵۵۲؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ج۲، ص۸۶، ۱۳۲.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۱۲.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الكبری، ج۱، ص۳۵۲، ۳۵۴.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۱۳۷؛ بخاری، صحیح، ج۴، ص۶۲ ۶۳.
- ↑ موسی بن عقبه، ص۴۶۵؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۴۰۰ ۴۰۱؛ بخاری، صحیح، ج۸، ص۱۳۴.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۲۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۶، ص۵۲.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الكبری، ج۲، ص۲۶۲؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۵۸۰ ۵۸۱؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ طبری، ج۳، ص۲۱۹.
- ↑ حتی نقل شده است ابوبکر خواست با ابوعبید یا عمر بیعت کند. ر.ک به: زهری، المغازی النبویه، ص۱۴۲؛ واقدی، الرّده، ص۲۳، ۲۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۸، ۱۰، به نقل از جوهری.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۲۳.
- ↑ واقدی، الرّده، ص۲۹.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۲۴ ۱۲۵؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۲۹ ۲۲۰.
- ↑ خلیفه، الطبقات، ج۱، ص۱۰۸؛ احمد بن حنبل، العلل، ج۳، ص۴۹۱؛ طبری، ج۳، ص۴۲۶.
- ↑ کلاعی، الاكتفا، ۱/گ ۷۳ الف.
- ↑ ازدی، تاریخ فتوح الشام، ص۲؛ کلاعی، الاكتفا، ۱/گ ۱۴۲ الف و ب.
- ↑ طبری، ج۳، ص۳۸۷.
- ↑ طبری، ج۳، ص۳۹۴.
- ↑ بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۲۸؛ قس: ازدی، تاریخ فتوح الشام، ص۱۶ ۱۸.
- ↑ طبری، ج۳، ص۴۳۶.
- ↑ زهری، المغازی النبویه، ص۱۵۱؛ بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۳۷؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ج۷، ص۳۹۷.
- ↑ تاریخ طبری،ج۳، ص۳۹۸.
- ↑ طبری، ج۳، ص۴۳۵؛ زهری، المغازی النبویه، ص۱۷۴.
- ↑ بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۵۴، ۱۵۶.
- ↑ بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ فتوح، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ فتوح، ج۱، ص۱۷۲ ۱۷۴.
- ↑ ازدی، تاریخ فتوح الشام، ص۱۰۷.
- ↑ بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۶۴؛ طبری، ج۳، ص۶۰۸ ۶۰۹، قس: ج۴، ص۵۶ ۵۷.
- ↑ ازدی، تاریخ فتوح الشام، ص۲۶۷؛ بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۶۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ص۳۱۹ ۳۲۲.
- ↑ ازدی، تاریخ فتوح الشام، ص۲۶۷؛ ابوزرعه، تاریخ، ج۱، ص۲۱۸؛ ابن اعثم، كتاب الفتوح، ج۱، ص۳۱۱؛ ابونعیم، معرفه الصحابه، ج۲، ص۲۰.
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، ص۲۴۷؛ ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص۱۷۶؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء،ج۱، ص۸، به نقل از زبیر بن بکار.
- ↑ ابونعیم، معرفه الصحابه، ج۲، ص۲۸ به بعد؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۶ ۷؛ مزی، تحفة الاشراف، ج۴، ص۲۳۱ ۲۳۳.
- ↑ احمد بن حنبل، الزهد، ص۲۳۰؛ حاکم، المستدرك علی الصحیحین، ج۳، ص۲۶۲ ۲۶۸؛ ابن سلام، ص۷۳ ۷۴.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۹۳؛ محب طبری، الریاض النضره فی مناقب العشره، ج۳، ص۳۵۰ ۳۵۱.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۸؛ ابن سعد، الطبقات الكبری، ج۳، ص۳۴۳؛ بلاذری، انساب، ۲/گ۳۴۶ الف، طبری، ج۴، ص۲۲۷.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ ق، ج۵، ص ۲۵.
- ↑ موسوعه الاحادیث النبویه
- ↑ جوهری، السقیفه و فدک، ص ۷۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، نشر دار صادر، ج ۲، ص ۱۲۳.
- ↑ خصیبی، الهداية الكبرى، ۱۴۱۹ق، ص۱۱۷.
- ↑ ر.ک: حائری، منتهی المقال، ص۲۱۵
- ↑ مفید، شرح عقائد الصدوق، ص۶۳
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب،۱۳۷۹ق، ج۳، صص۲۹، ۶۶، ۲۶۱، ۲۹۵
- ↑ شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۷۷ش، ج۲، صص۵۶۶ -۵۶۷
- ↑ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۱۶
- ↑ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۲۲ق، ج۱۱، ص۴۱۶.
منابع
- ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ ۱۳۸۴ ق.
- ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸ م.
- ابن اعثم کوفی، احمد بن علی، کتاب الفتوح، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲ م.
- ابن حبیب، محمد، المحبَّر، به کوشش ایلزه لیشتن، اشتتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/ ۱۹۴۲ م.
- ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ ق.
- ابن حزم، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، به کوشش محمد عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳ م.
- ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
- ابن سلام اباضی، بده الاسلام و شرائع الدین، به کوشش ورن رشوارتز و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م.
- ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰ م.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش شکری فیصل، دمشق، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م.
- ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰ م.
- ابن هشام، عبدالملک، السیره النبوه، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۵ م.
- ابوحیان توحیدی، «رساله السقیقه» ثلاث رسائل، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۹۵۱ م.
- ابوزرعه دمشقی، عبدالرحمن بن عمرو، تاریخ، به کوشش شکرالله بن نعمت الله قوجانی، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰ م.
- ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، دارالکتب المصریه.
- ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، معرفه الصحابه، به کوشش محمد راضی حاج عثمان، ریاض، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸ م.
- احمد بن حنبل، الزهد، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳ م.
- احمد بن حنبل، العلل و معرفه الرجال، به کوشش وصی الله عباس، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸ م.
- احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ ق.
- ازدی، محمد بن عبدالله، تاریخ فتوح الشام، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۷۰ م.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، بولاق، ۱۳۱۵ ق.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، الطبعة الأولى، دار طوق النجاة - بيروت ١٤٢٢ ق،
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹ م.
- بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، نسخه خطی کتابخانه عاشر افندی استانبول، شم ۵۹۸.
- بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش صلاح الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶ م.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ ق.
- خصيبى، حسين بن حمدان، الهداية الكبرى، بیروت، البلاغ، ۱۴۱۹ق.
- خلیفه بن خیاط، الطبقات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۶ م.
- ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و حسین اسد، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵ م.
- زهری، محمد بن مسلم، المغازی النبویه، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱ م.
، شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، الناشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بغداد، وزاره الاوقاف.
- طبری، تاریخ؛ ظاهریه، ریان، خطی (تاریخ).
- کلاعی، سلیمان بن موسی، الاکتفا، نسخه خطی کتابخانه چستربیتی، شم ۳۸۹۲.
- کلبی. هشام بن محمد، جمهره النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶ م.
- محبّ طبری، احمد بن محمد، الریاض النضره فی مناقب العشره، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴ م.
- مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تحفه الاشراف، بمبئی، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲ م.
- مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، به کوشش فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵ م.
- موسی بن عقبه، «المغازی» (نک : مل، زاخاو).
- واقدی،محمد بن عمر، الرده، به کوشش محمد حمیدالله، پاریس، ۱۹۸۹ م.
- واقدی، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶ م.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ، بیروت، دارصادر، بیتا.
- پاورپوینت ابوعبیده بن جراح، تاریخ بازدید: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ش.
Sachau, E., ”Das Berliner Frament des Musa ibn‘Ukba…“, Sitzungsberichte… der Berliner, Akademie der wissenschaften, Berlin, 1904, vol. XXV.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دایرة المعارف بزرگ اسلامی