مصعب بن عمیر
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | مُصعَب بن عُمَیر بن هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار قُصی |
کنیه | ابوعبدالله |
لقب | مصعب الخیر |
زادگاه | مکه |
محل زندگی | مکه • مدینه |
مهاجر/انصار | مهاجر |
نسب/قبیله | قریش |
شهادت | ۳ق در جنگ احد |
نحوه شهادت | به دست ابن قمیئه |
مدفن | قبرستان احد |
مشخصات دینی | |
حضور در جنگها | جنگ بدر • احد |
هجرت به | حبشه • مدینه |
دلیل شهرت | قاری قرآن• تبلیغ اسلام • صحابه |
نقشهای برجسته | مبلغ اسلام |
دیگر فعالیتها | اقامه نخستین نماز جمعه در مدینه |
مُصعَب بن عُمَیر بن هاشم (درگذشت ۳ق) از صحابه پیامبر(ص) و از سابقون در اسلام است که قبل از ورود پیامبر(ص) به خانه ارقم بن ابی ارقم به اسلام گروید. مصعب از کسانی بود که به حبشه هجرت کرد و پس از پیمان عقبه زمانی که مردم یثرب از پیامبر خدا درخواست معلم قرآن کردند، پیامبر، مصعب را به مدینه فرستاد. وی قبل از ورود پیامبر(ص) به مدینه، نماز جمعه را در خانه سعد بن خثیمه پرپا کرد. رسول خدا پس از ورود به مدینه میان مصعب و ابوایوب انصاری، عقد اخوت جاری کرد.
مصعب بن عمیر در جنگ بدر پرچمدار جناج راست لشکر اسلام بود. وی در جنگ احد و در سن ۴۰ سالگی به شهادت رسید.
اشرافزاده قهرمان نوشته محمود حکیمی و وقتی دلی نوشته محمدحسن شهسواری، رمانهایی به زبان فارسی هستند که به شرح زندگانی مصعب بن عمیر پرداختهاند.
کنیه و لقب
مصعب از صحابه و کنیهاش ابوعبدالله است.[۱] او همچنین مصعب الخیر لقب داشت.[۲]
مادرش، خناس، دختر مالک از ثروتمندان قریش بود. مصعب در خانوادهای مرّفه بزرگ شد؛ پدر و مادر مصعب پیش از اسلامش، او را بسیار دوست داشتند و بهترین لباسها را به تن او میکردند.[۳]
زینب بنت مصعب بن عمیر، دختر او و حمنه بود و نسل مصعب جز از طریق او ادامه نیافت.[۴]
اسلام
مصعب از نخستین مسلمانان است؛ او هنگامی که پیامبر در خانهٔ ارقم به دعوت سری مشغول بود، اسلام آورد. وی اسلامش را از اقوام و مادرش پنهان میکرد و گاهی اوقات مخفیانه نزد پیامبر رفت و آمد میکرد تا اینکه عثمان بن طلحه او را در حال نماز دید و خبر مسلمان شدن او را به اطرافیان و مادرش داد. آنان، مصعب را زندانی کردند و او در زندان بود تا اینکه به حبشه مهاجرت کرد.[۵] وی همچنین در کنار رسول خدا و بنی هاشم در شعب ابی طالب محصور بود.[۶]
مبلغ اسلام
در سال دوازدهم بعثت، پس از پیمان عقبه که گروهی از مردم یثرب با پیامبر بیعت کردند، اسعد بن زراره به نمایندگی از آنان از پیامبر خواست تا برایشان شخصی را بفرستد که به آنها قرآن تعلیم کند و دستورات دیگر اسلام را بیاموزد، رسول خدا(ص) مصعب را به همراه آنها فرستاد.[۷] تبلیغ او در یثرب سبب شد افرادی مانند سعد بن معاذ و اسید بن حضیر و عباد بن بشر بن وقش اسلام را برگزینند.[۸] مصعب نخستین مهاجری بود که قبل از رسول خدا به مدینه آمد.[۹]
نماز جمعه مدینه
مصعب بن عمیر نخستین کسی است که در مدینه نماز جمعه گذارد؛ او برای پیامبر(ص) نامه نوشت و از آن حضرت اجازه خواست تا با مسلمانان مدینه نماز جمعه بگزارد، پیامبر(ص) اجازه فرمود. او نخستین بار مسلمانان را در خانه سعد بن خیثمه جمع کرد و با دوازده تن نماز جمعه گزارد.[۱۰]
رسول خدا بین او و ابو ایوب انصاری، عقد اخوت برقرار کرد.[۱۱] همچنین گفته شده است رسول خدا بین او و سعد ابی وقاص و ذکوان بن عبدالقیس نیز عقد اخوت جاری کرد.[۱۲]
جنگ بدر
در جنگ بدر، پرچم جناح راست مسلمانان به دست مصعب بن عمیر بود.[۱۳] در این جنگ زرارة بن عمیر برادر مصعب اسیر مسلمانان شد، گروهی از مصعب خواستند تا برادرش را آزاد کند وی در پاسخ گفت: دستور دادهام دستهای او را محکم ببندد، تا از مادرش که زن ثروتمندی است، در برابر آزادیش فدیه بگیرند.[۱۴]
درگذشت
مصعب در جنگ احد نیز پرچمدار سپاه اسلام بود[۱۵] هنگامی که گروهی از مسلمانان به گردآوری غنائم روی آورند، دشمن از این فرصت استفاده کرد و از پشت سر به مسلمانان حمله نمود، ابن قمیئه لیثی به مصعب حمله کرد، دست راست او را قطع نمود، در این هنگام شایعه شد که رسول خدا به شهادت رسیده است، مصعب آیه ۱۴۴ آلعمران را قرائت کرد. مصعب پرچم را به دست چپ گرفت و ابن قمیئه دست چپ او را نیز قطع کرد، او سپس پرچم را به سینه چسباند، و با ضربه ابن قمیئه به شهادت رسید.[۱۶] پیامبر قاتلش ابن قمیئه را نفرین کرد.[۱۷] رسول خدا پس از پایان جنگ، کنار جنازه مصعب آمد و آیه ۲۳ سوره احزاب را که درباره شهیدان است قرائت نمود.[۱۸] چون چیزی نبود تا او را کفن کنند، عبایی روی جنازه او انداختند که بدن مصعب را کامل نمیپوشاند، پیامبر فرمود آن را روی سرش بکشید، پاهایش را با برگ گیاهی بپوشانید.[۱۹] هنگامی که اصحاب جنازه او را میبردند پیامبر خاطرات گذشته را یادآور شد و فرمود:
- «فراموش نمیکنم که تو را در مکه میدیدم، در حالیکه هیچ کس جامه و سر و لباسی بهتر از تو نداشت و امروز با سر خاک آلود در بردی پوشیده شدهای.»[۲۰]
سن او هنگام شهادت ۴۰ یا بیشتر ذکر شده است.[۲۱] به فرمان رسول خدا(ص) او به همراه برادرش ابو الروم، عامر بن ربیعه و سویبط بن حرمله در یک قبر به خاک سپرده شدند.[۲۲]
حمنه،دختر عمه پیامبر(ص)، همسر او بود که برای آب دادن به زخمیها به منطقه احد آمده بود، او بعدها با طلحة بن عبیدالله ازدواج کرد و محمد بن طلحة بن عبیدالله را به دنیا آورد.[۲۳] پیامبر وقتی حمنه را دید به او فرمود: خوددار باش و اَجْرِ خود را به حسابِ خدا گذار، چون حمنه سؤال میکرد برای چه کسی؟ پیامبر برای بار اول و دوم نام حمزه دایی او و برادرش را ذکر کرد و حمنه آیه استرجاع را به زبان آوردن و چون پیامبر برای مرتبه سوم گفت: خوددار باش و اَجْرِ خود را به حسابِ خدا گذار و حمنه پرسید برای چه کسی؟ پیامبر فرمود برای همسرت مصعب! حمنه تا این را شنید: صدا زد وای بر اندوه من. پیامبر در این هنگام فرمود شوهر نزد زن جایگاهی دارد که هیچ کس ندارد.[۲۴]
مصعب بن عمیر در ادبیات داستانی معاصر
در دوران معاصر، محمود حکیمی در ابتدای دهه پنجاه شمسی، رمانی با عنوان اشرافزاده قهرمان نوشته و منتشر کرد. حکیمی در این رمان تاریخی، به زندگی مصعب بن عمیر از ابتدا تا شهادت میپردازد. این کتاب در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات بهنشر در قالب مجموعه «گنجینه حکیمی» مجددا به چاپ رسیده است.
وقتی دلی رمانی به زبان فارسی است که به شرح زندگانی مصعب بن عمیر میپردازد. محمدحسن شهسواری این رمان را نوشته و در ۱۳۹۱ش چاپ شده است.
پانویس
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۴۷۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۹۸
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۰۵
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۴۷۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۰۵.
- ↑ ابن الاثیر الجزری، أسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۱۳۴
- ↑ ابن الاثیر الجزری، أسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۴۰۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۹۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۰۵.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۴۷۴
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۹۸
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۲؛ابن الاثیر الجزری، أسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۱۲؛ ج۲، ص۲۲۱؛ ج۳، ص۴۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۳۴؛ ج۳، ص۷۱
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۹۸؛ ابن الاثیر الجزری، أسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۷۲۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۹۸؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۵۲
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۴۷۳؛ ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۷۳
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۶؛ ابن الاثیر الجزری، أسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۷۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۰۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۰۸؛ ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۲۷
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۰۸
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۵۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۴۷۵؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۷۵
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۰.
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۲۵؛ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۴۷۵؛ ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۵
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۰۸
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۲۳
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۱۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۰۹؛ ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۵
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۰۹-۴۱۰
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۱۰؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۷۴
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۴۷۴؛ ابن الاثیر الجزری، أسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۴۰۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۱۰
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۱۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۱۰
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۱۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۱۰
- ↑ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۹۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۱۹۲؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۶۹
یادداشت
منابع
- ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت،دارالجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ابن الاثیر الجزری، علی بن محمد، أسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
- واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ط الثالثة، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
- ابن حجر عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
- بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زَکّار و ریاض زِرِکْلی، بیروت، دارالفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
- مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
- ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.