آیهٔ مُتعِه بیست و چهارمین آیه سوره نساء است که از نگاه عالمان شیعه، فرازی از این آیه، دلالت بر جواز ازدواج موقت در اسلام دارد. اهلسنت چون متعه را جائز نمیدانند، مدعی شدند که این آیه به واسطهٔ سنت نبوی، نسخ شده است. برخی از مفسران شیعی این ادعا را نادرست شمرده و میگویند روایات نسخ، ضعیف و مضمونشان آشفته است و تحریم متعه را به خلیفهٔ دوم نسبت میدهند.
مشخصات آیه | |
---|---|
نام آیه | آیه متعه |
واقع در سوره | نساء |
شماره آیه | ۲۴ |
جزء | ۵ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | فقهی |
درباره | جواز ازدواج موقت در اسلام |
متن و ترجمه آیه
وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاءَ ذَالِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم محُّْصِنِينَ غَيرَْ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهُْنَّ فََاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلِيمًا حَكِيمًا
و زنانِ شوهردار [نیز بر شما حرام شده است] به استثنای زنانی که مالک آنان شدهاید. [این] فریضهٔ الهی است که بر شما مقرر گردیده است. و غیر از این [زنانِ نامبرده]، برای شما حلال است که [زنان دیگر را] به وسیله اموال خود طلب کنید- در صورتی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید- و زنانی را که مُتعه کردهاید، مَهرشان را به عنوان فریضهای به آنان بدهید، و بر شما گناهی نیست که پس از [تعیین مبلغ] مقرّر، با یکدیگر توافق کنید [که مدت عقد یا مَهر را کم یا زیاد کنید]؛ مسلماً خداوند دانای حکیم است.(سوره نساء، آیه ۲۴)
جواز ازدواج موقت
آیه بیست و چهارم سوره نساء به جواز ازدواج موقت اشاره دارد و به همین خاطر به نام آیهٔ متعه خوانده میشود.[۱] در فرازی از این آیه، خداوند به مسلمانان میگوید که هرگاه میل به ازدواج و ایجاد رابطهٔ زناشویی با زنان داشتید، مهریهٔ آنها را پرداخت کنید.[۲] گفته شده است که در این فراز، اصل جواز ازدواج موقت مسلّم انگاشته شده، از اینرو تنها وجوب تعیین و پرداخت مهریه بیان شده است.[۳] به گفته علامه طباطبایی این آیه در مدینه نازل شده است. در آن روزگار ازدواج موقت که به آن متعه میگفتند، در میان مسلمانان سنتی شناخته شده و عمل به آن رایج بود و واژهٔ «استمتعتم» از همان عنوان متعه گرفته شده است.[۴] فضل بن حسن طبرسی در مجمعالبیان از ابنعباس و دیگر اصحاب پیامبر، نقل میکند که مراد از واژهٔ «استمتعتم» در این آیه عقد ازدواجی است که دارای زمانی محدود است.[۵]
سید هاشم بحرانی در تفسیر البرهان روایاتی را از امامان شیعه نقل میکند که این آیه را بیانگر جواز ازدواج موقت میشمارند.[۶]
منسوخ شدن آیه در نگاه اهلسنت
برخی از مفسران اهلسنت، با استناد به روایاتی از اصحاب پیامبر، این آیه را منسوخ شمرده و با اشاره به برخی روایات گفتهاند: متعه دو مرتبه در زمان پیامبر(ص) مباح اعلام شده و دو مرتبه تحریم شده است.[۷] همچنین گفتهاند که متعه تا قبل از روز خیبر حلال بود و در روز خیبر تحریم شد؛ سپس در روز فتح مکه دوباره توسط رسول خدا جواز آن اعلام شده و پس از سه روز برای آخرین بار و تا روز قیامت حرام اعلام شد.[۸] بر این اساس نسخ آیه به واسطهٔ پیامبر خدا اتفاق افتاده است و خلیفه دوم تنها به جهت آگاهنبودن عدهای از مسلمانان، آن را به صورت عمومی حرام اعلام کرد.[۹]
ابنعاشور، در تفسیر التحریر و التنویر، ضمن بررسی روایات و اشاره به اختلاف صحابه در ارتباط با جواز ازدواج موقت، به این جمعبندی میرسد که تحریم متعه در موارد مختلف و بیان جوازش در موارد دیگر، بیانگر نسخ این آیه نیست؛ بلکه جواز آن محدود به موارد ضرورت است.[۱۰]
پاسخ شیعه به ادعای نسخ آیه
برخی از مفسران شیعی با تکیه بر اجماع راویان و مفسران از شیعه و اهلسنت بر تشریع متعه و جواز ازدواج موقت در زمان پیامبر(ص)، ادعای نسخ را نپذیرفتند؛ چرا که نسخ یک آیه از قرآن تنها با آیهای دیگر و یا روایتی متواتر ثابت میشود و روایاتی که ادعای نسخ بر آنها تکیه دارد، در مضمونشان اضراب وجود دارد و اخبار آحادی هستند که توان نسخ این آیه را ندارند.[۱۱]
محمدجواد بلاغی نیز با بررسی منابع روایی اهلسنت و شیعه، درصدد اثبات این است که تحریم ازدواج موقت در زمان پیامبر اکرم(ص) اتفاق نیفتاده است و منع خلیفهٔ دوم شایستگی نسخ جواز متعه را ندارد.[۱۲]
در صحیح مسلم نیز روایتی را از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که متعه در زمان پیامبر خدا و در عهد ابوبکر و تا میانهٔ دوران خلافت عمر حلال بود و عمر از آن نهی کرده است.[۱۳]
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۳۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۲۷۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۳۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۲۷۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۵۳.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۸.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۸.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج ۳، ص۷.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۷.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۸۹.
- ↑ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۷.
- ↑ بلاغی، آلاء الرحمن، نشر وجدانی، ج۲، ص۷۵-۸۰.
- ↑ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۲۹۶.
منابع
- ابنعاشور، محمدطاهر، تفسیر التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۲۰ق.
- آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دارالکتب العلمیه، منشورات محمدعلی بیضون، ۱۴۱۵ق.
- بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة البعثه، ۱۴۱۵ق.
- بلاغی، محمدجواد، آلاءالرحمن فی تفسیر القرآن، قم، نشر وجدانی، بیتا.
- زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسةالأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.