ریا: تفاوت میان نسخهها
پیوند میان ویکی و حذف از مبدا ویرایش |
جز جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس|۳}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}' |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{ | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | |||
{{یادداشتها}} | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۵
ریا به معنای ظاهرسازی و تظاهر به عمل نیک است، بدون آنکه شخص واقعاً قصد انجام عمل را داشته باشد. ریا در عبادت به این معناست که عبادت براى غیر خدا و به قصد خودنمایى انجام شود. ریا عملی حرام و باعث باطل شدن عمل است.
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ کُسَالَى یُرَآؤُونَ النَّاسَ وَ لاَ یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِیلاً (ترجمه: منافقان میخواهند خدا را فریب دهند و هنگامی که به نماز برمیخیزند، با کسالت بر میخیزند، و در برابر مردم ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمینمایند.)
نساء، ۱۴۲
واژهشناسی
ریا از ریشه «ر أ ی» مشتق شده و به این معناست که شخص کاری را با انگیزۀ جلب توجه مردم انجام دهد.[۱] این واژه به معنای تظاهر و نشان دادن به غیر نیز استفاده میشود.[۲] معنای اصطلاحی ریا این است که انسان کار خوبی را به قصد تظاهر و نشان دادن به مردم انجام دهد، نه برای خدا؛ ریا هم در اعمال عبادی مانند نماز و هم در امور غیر عبادی مانند انفاق محقق میشود.
حکم ریا
اخلاص شرط صحّت عبادت است و ريا در آن حرام،[۳] و موجب بطلان عمل است.[۴]
در قرآن
واژۀ ریا ۵ بار در قرآن آمده است؛ سه بار به صورت مصدری و دو بار به صورت فعلی. هر پنج بار به معنای اصطلاحی به کار رفته است.
- ریا در انفاق: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَ الأذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ (ترجمه:ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با منّت و آزار باطل نسازید همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمیآورد.)[بقره–۲۶۴]
- ریا در جنگ با دشمنان: وَ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَارِهِم بَطَرًا وَ رِئَاء النَّاسِ وَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ (ترجمه:و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خود نمایی در برابر مردم، از سرزمین خود را به سوی میدان بدر بیرون آمدند و (مردم را) از راه خدا باز میداشتند.)[انفال–۴۷] خداوند در این آیه، غرور و ریا را از آفات قدرت در جبهههای جنگ به شمار میآورد.
- ریا به طور مطلق:الذینَ هُم یَرَاءُون (ترجمه:همان کسانی که ریا میکنند.)[ماعون–۶]
ریاکاران چه کسانی هستند؟
قرآن، مصادیق مختلفی را برای ریاکاران برشمرده است:
- کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان ندارند.[۵] با توجه به تفسیری که در مورد این آیه آمده، خداوند متعال افرادی را که صدقه میدهند و به دنبالش منّت میگذارند و اذیّت میکنند تشبیه به افراد ریاکار بیایمان کرده که صدقاتشان باطل و بیاجر است.[۶] یعنی عمل شخص ریاکار از ابتدای عملش باطل است چون چنین شخصی اصلاً ایمان به خدا و روزجزا ندارد که از او کاری پذیرفته شود.
- تکذیب کنندگان روز جزا.[۹]
انواع ریا در عبادت
قال الصّادق علیه السلام: رسول خدا(ص) فرمود كه: زود باشد كه بر مردمان زمانى بيايد كه نهان آنان خبيث و بد، و آشكار ايشان در آن نيكو باشد، به جهت طمع در دنيا، و به آن، آنچه را كه در نزد پروردگار ايشان است اراده ندارند. دين ايشان ريا باشد، و هيچ ترس به ايشان نياميزد، و خدا ايشان را به عقاب سختى تعميم دهد كه همه را فرا گيرد. پس او را بخوانند، مانند دعاى كسى كه غرق شده باشد، و دعاى ايشان را مستجاب نگرداند
تحفة الأولیاء(ترجمه أصول کافى)؛ ج۳؛ ص۷۰۹
در بخشی از عبادت
ریا باعث بطلان عبادت است و فرقی ندارد که ریا در همه اجزای یک عبادت رخ دهد، یا تنها در بخشی از آن. همچنین فرقی میان اجزاى واجب و مستحب نیست.[۱۱] گرچه برخى از فقها ریا در اجزای مستحب عبادت، مانند قنوت را موجب بطلان عبادت ندانستهاند.[۱۲]
در مقدمات عبادت
ریا در مقدمات عبادت و اعمال دیگری که خارج از ماهیت عبادت باشد، باعث بطلان خود عبادت نمیشود. مثلا اگر کسی ریاکارانه به مسجد برود، ولی نمازی که میخواند را با اخلاص بخواند، نمازش باطل نیست.[۱۳]
در خصوصیت عمل
اگر شخصی در اصل عبادتش اخلاص داشته باشد ولی برخی ویژگیهای عملش برای خودنمایی و ریا باشد، برخی قائل به بطلان عبادت او شدهاند و برخی دیگر، بطلان را نپذیرفتهاند؛ مانند کسی که نمازش را برای ریا به جماعت یا اول وقت بخواند.[۱۴]
متعلقات ریا
ریا چند نوع است:
- در اصل ایمان: یعنی در ظاهر شهادتین بگوید ولی در دل، آن را انکار و تکذیب کند. این ریا کفر و نفاق است.
- در عبادات با تصدیق اصل دین: کسی که اصل دین را قبول دارد و در حضور مردم نیز عبادتها را بجا میآورد، ولی در خلوت خودش واجبات را ترک میکند.
- ریا در مستحبات.
- در چگونگی و وصف عبادت واجب یا مستحب: مانند حضور در نماز جماعت پیش از مردم به قصد صف اول و امثال این.[۱۵]
آثار و نتایج
بنابر آیات و روایات برخی از پیامدهای ریاکاری این چنین است:
- باطل شدن انفاق.[۱۶]
- محرومیّت از محبّت خدا.[۱۷]
- شرک خفی: از امام صادق(ع) روایت شده: کُلُّ رئاءٍ شِرْکٌ إنَّه مَنْ عَمِلَ لِلنّاسِ کان ثَوابُهُ عَلَی النّاسِ و من عَمِلَ للهِ کان ثوابُهُ عَلَی اللهِ. (ترجمه: هرگونه ریایی شرک است، هر کس برای مردم کار کند پاداشش به عهدۀ مردم است و هر کس برای خدا کار کند ثوابش بر خداست.)
راه درمان
بعضی از راههای درمان ریا عبارت اند از:
- توجه به خشم و غضب الاهی از عمل ریا.
- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال.
- توجه به خلف وعدهها، نا سپاسیها و فراموش کاریها و ناتوانیهای مردم در قدر دانی.
- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دلها و قلبها.
- توجه به قدرت خداوند در افشای ریاکاریها در نزد مردم و رسوایی آن.
- توجه به این که ریا نابود کننده أجر و پاداش اخروی اعمال انسان است.
- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد. [۲۱]
موارد مجاز برای نشان دادن اعمال به دیگران
در بسیاری از موارد انجام کاری به صورت آشکار، ریا محسوب نشده، بلکه به آن توصیه شده است. مثل انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران، یا به قصد تبلیغ دین، یا مبارزه با وسوسههای شیطان.[۲۲]
پانویس
- ↑ ابن فارس، ج۲، ص ۴۷۳.
- ↑ قاموس قرآن، ج ۳، ص ۳۰.
- ↑ التنقیح ج۵، ص۷-۸.
- ↑ جواهر الکلام ج۹، ص۱۸۷. العروة الوثقى ج۱، ص۴۰۹.
- ↑ سوره بقره، آیه۲۶۴.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۲، ص۵۹۷.
- ↑ سوره نساء، آیه۱۴۲.
- ↑ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ کُسَالَى یُرَآؤُونَ النَّاسَ وَ لاَ یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِیلاً (ترجمه:منافقان میخواهند خدا را فریب دهند و هنگامی که به نماز برمیخیزند، با کسالت بر میخیزند، و در برابر مردم ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمینمایند.)[نساء–۱۴۲]
- ↑ الذینَ هُم یَرَاءُون (ترجمه:همان کسانی که ریا میکنند.)[ماعون–۶]
- ↑ وَ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَ مَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاء قِرِینًا (ترجمه:و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکنند و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند (چرا که شیطان رفیق و هم نشین آنهاست) و کسی که شیطان قرین او باشد بد همنشین و قرینی است.)[نساء–۳۸]
- ↑ جواهر الکلام ج۹، ص۱۸۷.
- ↑ العروة الوثقی ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳.
- ↑ العروة الوثقی ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵.
- ↑ جواهر الکلام ج۹، ص۱۸۸-۱۸۹. العروة الوثقی ج۲، ص۴۴۳.
- ↑ حوزه نت
- ↑ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ (ترجمه:ای کسانی که ایمان آوردهاید بخششهای خود را با منّت و آزار باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکند.)[بقره–۲۶۴]
- ↑ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا... و َالَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ (ترجمه:خداوند کسی را که متکبر و فخر فروش است دوست نمیدارد... و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکنند.)[نساء–۳۶-۳۸]
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۳۵۵.
- ↑ وَ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَ مَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاء قِرِینًا (ترجمه:و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکنند و ایمان به خدا و روز باز پسین ندارند(چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست) و کسی که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینی است.)[نساء–۳۸]
- ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۴۰۷.
- ↑ سایت اسلام کوئست
- ↑ سایت اسلام کوئست
یادداشت
منابع
- قرآن.
- ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغة، المکتب الاعلام الاسلام، ۱۴۰۴ هـ. ق، ج۲، ص ۴۷۳.
- قرشی، سید علی اکبر؛ قاموس قرآن، قم، دارالکتب اسلامیه، ششم، ج ۳، ص ۳۰.
- صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام(۴۳ جلد)، دار احياء التراث العربی، بيروت، ۱۳۶۲.
- یزدی، محمد کاظم بن عبد العظیم، العروة الوثقی(زيراکس) (۴ جلد)، ميثم التمار، قم.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان في تفسیر القرآن(۲۰ جلد)، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم.
- خویی، ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروه الوثقی (۶ جلد)، لطفی، قم.
- زیر نظر مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه(تفسیر و بررسی تازه ای درباره قرآن مجید) (۲۷ جلد)، دار الکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۸۰.
- کلینی، محمد بن یعقوب، تحفه الاولیاء(ترجمه اصول کافی) (۴ جلد)، موسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم ۱۳۸۸.
- نراقی، احمد بن محمد مهدی، مستند الشیعه فی احکام الشریعه(۱۹ جلد)، موسسة آل البیت(علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم.