سوءظن
سوءظن یا بدگمانی از رذایل اخلاقی که در قرآن و روایات از آن نهی شده و مورد نکوهش قرار گرفته است. این صفت در جایی که بدون دلیل، به اعتقاد قلبی فرد تبدیل گردد، یا آثارش در رفتار و سخن او پیدا شود، حرام است. البته در مسائل امنیتی یا در محیط فاسد و یا در مواجهه با دشمن، داشتن سوءظن را جایز شمردهاند.
آلودگی درون، معاشرت با افراد بدسیرت، زندگی در محیطِ فاسد، حسد و تکبر، از عوامل مؤثر در ابتلا به سوءظن است. برای سوءظن پیامدهایی چون از بین رفتن ایمان و آرامش، انحراف فکری، تنهایی، دشمنی و عدم همکاری با دیگران معرفی کردهاند. راه درمان بدگمانی را نیز، اندیشیدن در آثار زیانبار آن و پرهیز از عوامل ایجاد آن و نیز توجیه صحیح اعمال و گفتار دو پهلوی دیگران دانستهاند.
مفهوم و جایگاه
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ..
(ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است.)
سوءظنّ یا بدگمانی از رذایل اخلاقی است[۱] و آن را مرتبهای از حقالناس دانستهاند.[۲] سوءظن، به برداشتِ نادرست از کاری گویند که قابلیت تفسیر به صحیح یا غلط را دارد.[۳] آیهٔ ۱۲ سوره حُجُرات از سوءظن نهی کرده و آن را مقدمهای برای تجسس و غیبت شمرده است.[۴] در تعدادی از آیات نیز از سوءظن به خدا مذمت شده[۵] و منظور از آن را فراموشی وعدههای خدا به هنگام مشکلات و روی آوردن به گناه دانستهاند.[۶]
سوءظن در احادیث معصومان(ع) نیز مورد نکوهش قرار گرفته[۷] و آن را بدترین نوع دروغ،[۸] از بین برندهٔ ایمان[۹] و عبادت[۱۰] و موجب سنگینی بار گناهان شمردهاند.[۱۱]
اقسام سوءظن و حکم آن
سوءظن را مکروه میدانند؛[۱۲] اما چنانچه به مرحله عمل برسد، حکم حرمت بر آن بار میشود.[۱۳] شهید ثانی از فقیهان شیعه در قرن دهم قمری معتقد است، بدگمانی نسبت به دیگران چنانچه بدون دلیل قطعی، به اعتقاد قلبی فرد تبدیل گردد، حرام است،[۱۴] اما صرف خطور ذهنی چون اختیاری در آن نیست، حرام نبوده و مورد بخشش است. وی شاهد سخنش را آیه «..إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»[۱۵] معرفی میکند.[۱۶]
آیتالله مکارم شیرازی نیز سوءظن را بر سه قسم میداند:
- سوءظنی که هیچ اثر خارجی نداشته و بدون اختیار به ذهن انسان میآید؛ چنین سوءظنی مشمول تکالیف شرع نیست.
- سوءظنی که اثر ظاهری ندارد، ولی با تفکر و جلوگیری از مقدمات خارجی (مثل عدم همنشینی با افراد بدبین)، از بین میرود؛ اینگونه سوءظن احتمال دارد مشمول ادله حرمت باشد.
- سوءظنی که انسان بر آن ترتیب اثر داده و آثارش در سخن و رفتار او پدیدار میگردد؛ این سوءظن حرام است.[۱۷]
عوامل و ریشهها
ریشه سوءظن به خدا بیشتر ضعف ایمان دانسته شده است.[۱۸] برای سوءظن نسبت به افراد نیز عواملی برشمردهاند؛ از جمله:
- آلودگی درون؛ افرادی که خود آلودهاند، دیگران را همچون خود آلوده میپندارند.[۱۹]
- همنشینی با افراد بدسیرت؛ از امام علی(ع) نقل است که همنشینی با بدان سبب بدگمانی نسبت به نیکان میگردد.[۲۰]
- زندگی در محیط فاسد؛ زندگی در چنین محیطی انسان را نسبت به همۀ افراد، حتی نسبت به نیکان بدبین میکند.[۲۱]
- حسد و کینه؛ زیرا حسود میخواهد از این طریق از مقام فرد مورد حسد بکاهد.[۲۲]
- تکبر و غرور؛ فرد متکبر برای تحقیر دیگران متوسل به سوءظن میشود.[۲۳]
- اختلال شخصیتی؛ به گفته برخی روانشناسان، این اختلال که در علم روانشناسی از آن به پارانوئید یاد شده است، موجب میشود افراد، بدون دلیل گمان کنند که دیگران قصد آزار و فریب آنها را دارند.[۲۴]
آثار و پیامدها
برای سوءظن آثار فردی و اجتماعی متعددی بیان شده است؛ از جمله:
آثار فردی
- از بین رفتن آرامش؛ انسانِ دارای سوءظن، مضطرب است و گمان میکند دیگران بر ضد او گام بر میدارند و دائماً باید از خود دفاع کند.[۲۵]
- انحراف فکری؛ از امام علی(ع) نقل است: کسی که سوءظن دارد تفکر او خراب میگردد.[۲۶]
- از بین رفتن ایمان و عبادات و سنگینی بار گناه؛ همانطور که برخی روایات به آن اشاره دارد.[۲۷]
- ترس، بُخل و حرص که با توجه به برخی احادیث،[۲۸] آنها را نتیجه سوظن به خدا دانستهاند.[۲۹]
- تنهایی و از دست دادن دوستان؛ در روایتی از امام علی(ع) آمده است: انسانِ دارای سوءظن، هرگز میان او و دوستانش صلح و صفا برقرار نمیشود.[۳۰]
آثار اجتماعی
- تجسس در کار دیگران و ارتکاب غیبت از آنها.[۳۱]
- سرچشمۀ دشمنی، نزاع، جنگها و ازهمپاشیدگی خانوادهها.[۳۲]
- عدم درک صحیح اجتماعی؛ بدبینی موجب تحلیل غلط درباره افراد، حوادث و رویدادهای اجتماعی میشود.[۳۳]
- مانع همکاریهای اجتماعی؛ چراکه سوءظن موجب سلب اعتماد به دیگران است.[۳۴] در روایات نیز آمده است: فرد بدگمان، دیگران را خائن میپندارد.[۳۵]
راه درمان
امام علی(ع):
ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلا
(ترجمه: کار برادر دینیات را به بهترین وجه آن تفسیر کن، تا وقتی که راه توجیه بر تو بسته شود، و هیچ گاه به سخنی که از دهان او بیرون آید گمان بد مبر، تا جایی که برای آن سخن توجیه خوبی مییابی.)
از جمله راههای درمان و پیشگیری از سوءظن را موارد زیر دانستهاند:
- جستجوی توجیه صحیح برای اعمال و گفتار دو پهلوی افراد؛ همانطور که در روایات به آن اشاره شده است.[۳۶]
- اندیشیدن در آثار زیانبار فردی و اجتماعی این صفت رذیله.[۳۷]
- پرهیز از عوامل و زمینههای ایجاد سوءظن؛ همچون معاشرت با افراد شرور و تجسس در کار دیگران.[۳۸]
موارد استثناء و جواز سوء ظن
در مواردی سوءظن جایز شمرده شده است؛ از جمله:
- در مسائل امنیتی و اطلاعاتی که به سرنوشت جامعه مربوط است.[۳۹]
- در محیط فاسد؛ امام علی(ع) داشتن حسن ظن در جامعهای که اکثر افرادش دچار فسادند را فریفتن خود میداند.[۴۰]
- در مواجهه با دشمن؛ چه بسا دشمن دم از صلح، دوستی و تغییر رویه میزند، در این صورت نباید حسنظن داشت و سریع به او اعتماد کرد.[۴۱] امام علی(ع) در نامهای به مالک اشتر دستور به احتیاط و ترک حُسْنظن در چنین مواردی داده است.[۴۲]
تکنگاری
کتاب سوءظن، نوشته هیئت تحریریه پیام انقلاب در سال ۱۳۶۲ش. این کتاب به بررسی سوءظن به عنوان یکی از موانع رسیدن به اخوّت اسلامی پرداخته است.
پانویس
- ↑ نراقی، معراج السعادة ۱۳۷۸ش، ص۲۳۲.
- ↑ مظاهری، اخلاق در خانه، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۱۸۱ و ۱۸۶.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۳۵.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۲۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: سورهٔ فتح، آیه ۶؛ سورهٔ احزاب، آیه ۱۰؛ سوره آلعمران، آیه ۱۵۴.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۳۵.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۳۰.
- ↑ حمیری، قرب الإسناد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹.
- ↑ تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۷۷۰.
- ↑ تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۷۷۱.
- ↑ تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۷۷۱.
- ↑ شیرازی، ألف مسألة فی بلاد الغرب، ۱۴۲۸ق، ص۴۶۱.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۷۴.
- ↑ شهید ثانی، کشف الریبه، ۱۳۹۰ق، ص۲۰.
- ↑ سوره حجرات، آیهٔ ۱۲.
- ↑ شهید ثانی، کشف الریبه، ۱۳۹۰ق، ص۲۰.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۴۲.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۴۰.
- ↑ تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۷۷۱، حدیث ۱۹۲۵.
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۴۴۶.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۴۰.
- ↑ مکارم شیرازی، زندگی در پرتو اخلاق، ۱۳۸۶ش، ص۱۳۸.
- ↑ مکارم شیرازی، زندگی در پرتو اخلاق، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۰.
- ↑ «بیاعتمادی و بدبینی، مهمترین نشانه اختلال شخصیت پارانوئید»، خبرگزاری ایسنا.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۳۶.
- ↑ تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۷۷۰-۷۷۱.
- ↑ تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۵۸۸، حدیث۳۱۵.
- ↑ نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، نامهٔ ۵۳، ص۴۳۰.
- ↑ فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۵۸۲.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۷۹.
- ↑ سورهٔ حجرات، آیهٔ ۱۲.
- ↑ مکارم شیرازی، زندگی در پرتو اخلاق، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۲.
- ↑ مکارم شیرازی، زندگی در پرتو اخلاق، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۱.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۳۶.
- ↑ تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۶۴۱، حدیث۱۱۸۳.
- ↑ نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، حکمت ۳۶۰، ص۵۳۸.
- ↑ مکارم شیرازی، زندگی در پرتو اخلاق، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۰.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۴۳.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۴۵.
- ↑ نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، حکمت ۱۱۴، ص۴۸۹.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۴۵.
- ↑ نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، نامهٔ ۵۳، ص۴۴۲.
منابع
- نهج البلاغة، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، مصحح: علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- «بیاعتمادی و بدبینی، مهمترین نشانه اختلال شخصیت پارانوئید»، خبرگزاری ایسنا، تاریخ بازدید: ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ق، تاریخ درج: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ش.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائی، سید مهدی، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۸۸ش.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، کشف الریبه، بیجا، دار المرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
- شیرازی، سید صادق، ألف مسألة فی بلاد الغرب، مصحح: جلال عبد الرزاق معاش، بیروت، دارالعلوم، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
- فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، اصفهان، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- قمی، عباس، اخلاق و آداب، قم، نور مطاف، ۱۳۸۹ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: علیاکبر غفاری، محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
- مظاهری، حسین، اخلاق در خانه، قم، نشر اخلاق، ۱۳۸۹ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الإمام علی بن أبی طالب(ع)، ۱۳۸۵ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، زندگی در پرتو اخلاق، قم، نشر سرور، ۱۳۸۶ش.
- نراقی، احمد، معراج السعادة، قم، هجرت، ۱۳۷۸ش.
