این مقاله دربارهٔ سوره انفال است. برای آشنایی با آیهای با همین نام آیه انفال را ببینید.
سوره انفال هشتمین سوره و از سورههای مدنی قرآن است که در جزء ۹ و ۱۰ قرآن جای دارد. نامگذاری این سوره به نام انفال به دلیل استفاده از واژه انفال در نخستین آیه و بیان احکام آن است. سوره انفال به احکام انفال و ثروتهای عمومی، خمس، جهاد، وظایف مجاهدان، رفتار با اسیران، ضرورت آمادگیهای رزمی و نشانههای مؤمن اشاره کرده است.
نامگذاری این سوره به نام انفال به دلیل بیان احکام انفال (به معنای غنیمتهای جنگ و ثروتهای عمومی دوبار) در نخستین آیه سوره است.[۱] نام دیگر این سوره، بدر است؛ چون درباره غَزوه بَدر نازل شد.[۲] به نظر بعضی از مفسران این سوره هنگامی نازل شد که در غزوه بدر درباره تقسیم غنائم، میان مسلمانان اختلاف افتاد.[۳] نام دیگر سوره انفال را سورةالجهاد گفتهاند؛ زیرا پس از نزول آن، پیامبر(ص) در جنگها برای تقویت روحیه رزمندگان دستور به تلاوت این سوره میداد.[۴]
ترتیب و محل نزول
سوره انفال جزو سورههای مدنی[یادداشت ۱] و در ترتیب نزول، هشتاد و هشتمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، هشتمین سوره است و در جزءهای نهم و دهم قرآن جای دارد.[۶] این سوره پس از سوره بقره و پیش از سوره آل عمران نازل شده است اگرچه برخی آن را چهارمین و پنجمین سوره مدنی دانستهاند.[۷]
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره انفال ۷۵ آیه، ۱۲۴۴ کلمه و ۵۳۸۸ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی جزو سورههای مَثانی و از سورههای متوسط قرآن است که در ردیف سورههای بلند قرار گرفته و نیم جزء قرآن را شامل میشود.[۸] فاصله نشدن بسم الله میان سوره انفال و سوره توبه باعث شده برخی این دو را یک سوره بدانند[۹] و آنها را قرینتین بخوانند.[۱۰]سیوطی از قول ابو جعفر نحّاس(د ۳۳۸ق.) این ادعا را به عثمان منسوب کرده و از قول او نقل کرده که در زمان پیامبر این دو سوره قرینیتن نام داشتند و از همین رو عثمان آنها را جزو سبع طوال قرارداده است.[۱۱]
محتوا
غرض اصلی سوره انفال را بیان شرایط بهرهمندی مؤمنان از امدادهای غیبی و نصرت الهی دانستهاند که مهمترین شرط آن اطاعت از خدا و رسولش است و در کنار آن به نتایج این اطاعت و سرپیچی از فرمان خدا اشاره میکند.[۱۲]
تفسیر نمونه خلاصه مطالب سوره انفال را در موارد ذیل بیان میکند:
حل مشکلات و وقایعی که در جنگ بدر اتفاق افتاد، سبب نزول برخی از آیات سوره انفال شد.
چگونگی تقسیم انفال
از ابن عباس روایت شده که در جنگ بدر پیامبر(ص) تکلیف هر کسی را معین کرد و از تخلف به شدت نهی کرد. جوانان پیش رفتند و افراد مسن زیر پرچمها باقی ماندند. وقتی که دشمن شکست خورد و غنائم زیادی به دست آمد، جوانان گفتند چون دشمن به دست ما نابود شده است، پس غنائم برای ما است. در مقابل افراد مسن نیز گفتند ما به محافظت پیامبر خدا ایستاده بودیم و اگر شما شکست میخوردید از شما حمایت میکردیم، پس ما هم در غنائم شریک هستیم. برای همین آیه «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ ۖ قُلِ الْأَنفَالُ لِلَّـهِ وَالرَّسُولِ...»ا ترجمه: ای پیامبر از تو درباره انفال [= غنایم، و هرگونه مال بدون مالک مشخص] سؤال میکنند؛ بگو: «انفال مخصوص خدا و پیامبر است؛ [۱۶] نازل شد و اختیار غنائم را به پیامبر(ص) داد و او هم همه را به صورت مساوی تقسیم کرد.[۱۷]
شکست مشرکان با معجزه
همچنین بر پایه روایتی در روز بدر جبرئیل به پیامبر اسلام فرمود مشتی خاک بردار بر روی دشمن بپاش. هنگامی که دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند پیامبر(ص) به علی(ع) گفت مشتی از سنگریزها به من بده و آن را به طرف مشرکان پاشید و فرمود: «مسخ و زشت باد این چهرهها». بر اساس روایات آن شنها به چشم و دهان دشمنان رفت و مسلمانان به طرف آنها حمله کردند و شکستشان دادند. وقتی مشرکان شکست خوردند آیه «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ رَمَىٰ»[۱۸] نازل شد که تو نبودی به سمت دشمن سنگریزهها را انداختی بلکه خدا بود. طبرسی این کار را از معجزات الهی معرفی کرده است.[۱۹] این آیه از آیات مشهور است که بیانگر توحید افعالی[یادداشت ۲] به تعبیر برخی مفسران انسان در افعال خود، نه مستقل از ارادهى خداوند است و نه مجبور. كارها، از آن جهت كه با اختيار از انسان سر مىزند، به او نسبت داده مىشود، ولى چون نيرو و تأثير از خداست، به خدا نسبت داده مىشود. ما رَمَيْتَ ... وَ لكِنَّ اللهَ رَمى [۲۰]
خیانت در حق خدا و رسول
شیخ طوسی به نقل از جابر بن عبدالله انصاری درباره سبب نزول آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّـهَ وَالرَّسُولَ...»[۲۱]ترجمه:ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید! بر این باور است: این آیه درباره منافقان نازل شده که در جنگ بدر ابوسفیان را از آمدن پیامبر آگاه کردند و او هم با کاروان خود از دست مسلمانان گریخت.[۲۲] برخی نیز این آیه را درباره ابولبابه انصاری دانستهاند که در ماجرای درگیری مسلمانان با قبیله بنی قریظه به آنان از قصد پیامبر(ص) بر عمل طبق داوری سعد بن معاذ خبر داد.[۲۳]
آزادی اسیران جنگ بدر در مقابل دریافت فدیه
کلبی درباره سبب نزولآیه ۷۰ سوره انفال گفته که آیه درباره عباس ،عقیل و نوفل بن حرث هنگامی که در جنگ بدر اسیر شدند نازل شده است. عباس ۱۵۰ مثقال طلا برای خرج لشگر مشرکان آورده بود که توسط مسلمانان به غنیمت گرفته شد. عباس میگوید به رسول الله(ص) گفتم آن طلاها جان بهای من محسوب گردد؛ ولی پیامبر فرمود آن مالی است که برای جنگ آورده بودی و باید جان بهای خود و عقیل را پرداخت کنی. به او گفتم با این کار تا آخر عمر باید گدایی کنم که پیامبر فرمود قبل از جنگ مقداری طلا پیش ام الفضل امانت سپردی و به او گفتی اگر اتفاقی افتاد اینها برای عبدالله و فضل و قُثَم باشد؛ پس فقیر نمیشوی. عباس میگوید با این خبر پیامبر از چیزی که هیچ کس خبردار نبود فهمیدم او پیامبر و راستگوست و ایمان آوردم و بعدها خداوند در عوض آن طلاها اموال بسیاری به من داد و از خدایم طلب آمرزش دارم.[۲۴]
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴿۲﴾» (مؤمنان، همان كسانىاند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد، و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد، و بر پروردگار خود توكل مىكنند.)
آیه دوم به همراه آیه سوم سوره انفال[یادداشت ۳] پنج صفت از صفات مؤمنان را بیان کرده، صفاتی که داشتن آنها را مستلزم داشتن تمامی صفات نیک و ملازم با دارابودن حقیقت ایمان دانستهاند و اینکه نفس را برای تقوا، اصلاح ذات بین و اطاعت خدا و رسولش آماده میسازد.[۲۵] این صفات عبارتند از:
ترجمه:و شما آنان را نكشتيد، بلكه خدا آنان را كُشت. و چون [ريگ به سوى آنان] افكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند. [آرى، خدا چنين كرد تا كافران را مغلوب كند] و بدين وسيله مؤمنان را به آزمايشى نيكو، بيازمايد. قطعاً خدا شنواى داناست
آیه ۲۴
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّـهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴿۲۴﴾» (اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون خدا و پيامبر، شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مىبخشد، آنان را اجابت كنيد، و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مىگردد، و همه شما (در قیامت) در نزد او محشور خواهيد شد.)
دعوت به سوی حیات و زندگی در تمامی ابعاد آن (معنوی، مادی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) را مضمون آیه ۲۴ سوره انفال دانستهاند.[۲۸]طبرسی در تفسیر مجمع البیان درباره استجابت خدا و رسولش و منظور از حیات در این آیه چهار احتمال ذکر کرده است:
منظور از استجابت دعوت، انجام جهاد در راه خدا است و مراد از حیات به شهادت رسیدن است زیرا شهدا نزد خدا زنده هستند.
منظور از استجابت، قبول دعوت ایمان است؛ زیرا ایمان حیات دل و کفر مرگ آن است.
مراد قرآن و علم دین است؛ زیرا نادانی مرگ و دانش زندگی است و قرآن از راه علم اسباب حیات را فراهم میکند و وسیله نجات است.
منظور دعوت به بهشت است که در آنجا حیات جاودانی است.[۲۹]
علامه طباطبایی در المیزان بر این نکته تصریح دارد که منظور از حیات در آیه این است که انسان بر اساس فطرت انسانی اش که موهبتی است الهی در پی علم و عملی است که تأمین کننده سعادت اوست همین باعث حیات سعادتمندانه او میشود و این همان حیات واقعی و جاودانه ای است که با پذیرش دعوت پیامبر به سوی دین حق تحقق می یابد و نکته مهم این است که می توان تمام دعوت پیامبر را حیات بخش دانست هر چند بخشی از دعوت پیامبر نتیجهاش در بهرهمندی از زندگانی حقیقی سعادتمندانه مانند نعمت مجاورت در حریم خدای سبحان مشهودتر است. [۳۰]
«وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴿۶۱﴾» (و اگر به صلح گراييدند، تو [نيز] بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى داناست.)
آیه ۶۱ سوره انفال به آیه صلح یا آیه سَلْم معروف است.[۳۱] در این آیه خداوند به پیامبر اسلام(ص) فرمان میدهد اگر گروههایی از کفار یا دیگرانی مانند بنی قریظه و بنی نضیر که پیمان صلح خود را نقض کردند و از در جنگ با مسلمانان درآمدند، به صلح و روش مسالمتآمیز تمایل نشان دادند تو نیز به عنوان رهبر جامعه اسلامی در صورت مصلحت با آنان صلح کن.[۳۲] این آیه را، نشاندهنده این میدانند که اسلام جنگ را اصل قرار نداده و تا جایی که امکان دارد در پی برقراری صلح است و لازم است درخواست صلح از دیگران بپذیرند.[۳۳]
«وَإِن يُرِيدُوا أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّـهُ ۚ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ﴿۶۲﴾» (و اگر(دشمنان و کافران) بخواهند تو را بفريبند، [يارى] خدا براى تو بس است. همو بود كه تو را با يارى خود و مؤمنان نيرومند گردانيد.)
به آیه ۶۲ سوره انفال آیه نصر گفته شده است.[۳۴] خداوند در این آیه از پیامبر خواسته است نگرانی به خود راه ندهد زیرا کار خداوند او را کفایت و با یاری خود و یاری مؤمنان او را تقویت میکند.[۳۵] در روایتی از منابع اهل سنت از ابوهریره آمده است بر عرش نوشته شده «لا اله الا الله وحده و لا شریک له محمّدٌ عَبْدی و رسولی و ایّدته بعلی بن ابی طالب». «هيچ خدايى جز خداى يكتا نيست، محمّد پيامبر و فرستاده خداست، محمّد را به وسيله على تأييد كردم و به واسطه على او را کمک نمودم».[۳۶]
آیات الاحکام
فقها از برخی آیات سوره انفال مانند آیه ۱ درباره حکم انفال، آیه ۱۱ درباره پاککننده بودن آب، آیات ۱۵، ۵۷، ۶۰، ۶۶، ۶۷ درباره جهاد و احکام آن و آیه ۴۱ درباره خمس برای استنباط احکام فقهی استفاده کردهاند. آیاتی که یا حکم شرعی در آن وجود دارد یا در فرآیند استنباط احکام از آنها استفاده میشود، آیات الاحکام خوانده میشود.[۳۷] در جدول زیر به برخی از آیات الاحکام سوره انفال اشاره شده است:
در فضیلت قرائت سوره انفال از پیامبر(ص) نقل شده: «هر کس سورههای انفال و توبه را قرائت نماید من شفاعتکننده و گواهیدهنده برای او، در روز قیامت خواهم بود که او از نفاق به دور است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنیا، به او ده حسنه داده میشود و ده گناه از او پاک میگردد و ده درجه بالا برده میشود و عرش و حاملان آن در ایام زندگی او در دنیا بر او درود می فرستند.»[۳۸] از امام صادق(ع) نیز آمده هر کس سورههای انفال و توبه را قرائت کند هرگز نفاق وارد قلب او نمیشود و از شیعیانامیرالمؤمنین (ع) محسوب می شود.[۳۹]
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. [ای پیامبر] از تو دربارهٔ غنایم جنگی میپرسند بگو غنایم جنگی اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا دارید و با یکدیگر سازش نمایید و اگر ایمان دارید از خدا و پیامبرش اطاعت کنید ١﴾
﴿و [به یاد آورید] هنگامی را که خدا یکی از دو دسته [کاروان تجارتی قریش یا سپاه ابوسفیان] را به شما وعده داد که از آن شما باشد و شما دوست داشتید که دسته بیسلاح برای شما باشد و[لی] خدا میخواستحق [=اسلام] را با کلمات خود ثابت و کافران را ریشهکن کند ٧﴾
﴿و این [وعده] را خداوند جز نویدی [برای شما] قرار نداد و تا آنکه دلهای شما بدان اطمینان یابد و پیروزی جز از نزد خدا نیست که خدا شکست ناپذیر [و] حکیم است ١٠﴾
﴿[به یاد آورید] هنگامی را که [خدا] خواب سبک آرامشبخشی که از جانب او بود بر شما مسلط ساخت و از آسمان بارانی بر شما فرو ریزانید تا شما را با آن پاک گرداند و وسوسه شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را محکم سازد و گامهایتان را بدان استوار دارد ١١﴾
﴿هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی میکرد که من با شما هستم پس کسانی را که ایمان آوردهاند ثابتقدم بدارید به زودی در دل کافران وحشتخواهم افکند پس فراز گردنها را بزنید و همه سرانگشتانشان را قلم کنید ١٢﴾
﴿و هر که در آن هنگام به آنان پشت کند مگر آنکه [هدفش] کنارهگیری برای نبردی [مجدد] یا پیوستن به جمعی [دیگر از همرزمانش] باشد قطعا به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جایگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامی است ١٦﴾
﴿و شما آنان را نکشتید بلکه خدا آنان را کشت و چون [ریگ به سوی آنان] افکندی تو نیفکندی بلکه خدا افکند [آری خدا چنین کرد تا کافران را مغلوب کند] و بدین وسیله مؤمنان را به آزمایشی نیکو بیازماید قطعا خدا شنوای داناست ١٧﴾
﴿[ای مشرکان] اگر شما پیروزی [حق] را میطلبید اینک پیروزی به سراغ شما آمد [و اسلام پیروز شد] و اگر [از دشمنی] بازایستید آن برای شما بهتر است و اگر [به جنگ] برگردید ما هم بر میگردیم و [بدانید] که گروه شما هر چند زیاد باشد هرگز از شما چیزی را دفع نتوانند کرد و خداست که با مؤمنان است ١٩﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید چون خدا و پیامبر شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات میبخشد آنان را اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمی و دلش حایل میگردد و هم در نزد او محشور خواهید شد ٢٤﴾
﴿و به یاد آورید هنگامی را که شما در زمین گروهی اندک و مستضعف بودید میترسیدید مردم شما را بربایند پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به یاری خود نیرومند گردانید و از چیزهای پاک به شما روزی داد باشد که سپاسگزاری کنید ٢٦﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از خدا پروا دارید برای شما [نیروی] تشخیص [حق از باطل] قرار میدهد و گناهانتان را از شما میزداید و شما را میآمرزد و خدا دارای بخشش بزرگ است ٢٩﴾
﴿و [یاد کن] هنگامی را که کافران در باره تو نیرنگ میکردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا [از مکه] اخراج کنند و نیرنگ میزدند و خدا تدبیر میکرد و خدا بهترین تدبیرکنندگان است ٣٠﴾
﴿چرا خدا [در آخرت] عذابشان نکند با اینکه آنان [مردم را] از [زیارت] مسجدالحرام بازمیدارند در حالی که ایشان سرپرست آن نباشند چرا که سرپرست آن جز پرهیزگاران نیستند ولی بیشترشان نمیدانند ٣٤﴾
﴿بیگمان کسانی که کفر ورزیدند اموال خود را خرج میکنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند پس به زودی [همه] آن را خرج میکنند و آنگاه حسرتی بر آنان خواهد گشتسپس مغلوب میشوند و کسانی که کفر ورزیدند به سوی دوزخ گردآورده خواهند شد ٣٦﴾
﴿و بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی [حق از باطل] روزی که آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم ایمان آوردهاید و خدا بر هر چیزی تواناست ٤١﴾
﴿آنگاه که شما بر دامنه نزدیکتر [کوه] بودید و آنان در دامنه دورتر [کوه] و سواران [دشمن] پایینتر از شما [موضع گرفته] بودند و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید قطعا در وعدهگاه خود اختلاف میکردید ولی [چنین شد] تا خداوند کاری را که انجامشدنی بود به انجام رساند [و] تا کسی که [باید] هلاک شود با دلیلی روشن هلاک گردد و کسی که [باید] زنده شود با دلیلی واضح زنده بماند و خداست که در حقیقتشنوای داناست ٤٢﴾
﴿[ای پیامبر یاد کن] آنگاه را که خداوند آنان [=سپاه دشمن] را در خوابت به تو اندک نشان داد و اگر ایشان را به تو بسیار نشان میداد قطعا سست میشدید و حتما در کار [جهاد] منازعه میکردید ولی خدا شما را به سلامت داشت چرا که او به راز دلها داناست ٤٣﴾
﴿و آنگاه که چون با هم برخورد کردید آنان را در دیدگان شما اندک جلوه داد و شما را [نیز] در دیدگان آنان کم نمودار ساخت تا خداوند کاری را که انجامشدنی بود تحقق بخشد و کارها به سوی خدا بازگردانده میشود ٤٤﴾
﴿و مانند کسانی مباشید که از خانههایشان با حالتسرمستی و به صرف نمایش به مردم خارج شدند و [مردم را] از راه خدا بازمیداشتند و خدا به آنچه میکنند احاطه دارد ٤٧﴾
﴿و [یاد کن] هنگامی را که شیطان اعمال آنان را برایشان بیاراست و گفت امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناه شما هستم پس هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند [شیطان] به عقب برگشت و گفت من از شما بیزارم من چیزی را میبینم که شما نمیبینید من از خدا بیمناکم و خدا سختکیفر است ٤٨﴾
﴿آنگاه که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری بود میگفتند اینان [=مؤمنان] را دینشان فریفته است و هر کس بر خدا توکل کند [بداند که] در حقیقتخدا شکستناپذیر حکیم است ٤٩﴾
﴿[رفتارشان] مانند رفتار خاندان فرعون و کسانی است که پیش از آنان بودند به آیات خدا کفر ورزیدند پس خدا به [سزای] گناهانشان گرفتارشان کرد آری خدا نیرومند سختکیفر است ٥٢﴾
﴿[رفتاری] چون رفتار فرعونیان و کسانی که پیش از آنان بودند که آیات پروردگارشان را تکذیب کردند پس ما آنان را به [سزای] گناهانشان هلاک و فرعونیان را غرق کردیم و همه آنان ستمکار بودند ٥٤﴾
﴿و اگر از گروهی بیم خیانت داری [پیمانشان را] به سویشان بینداز [تا طرفین] به طور یکسان [بدانند که پیمان گسسته است] زیرا خدا خائنان را دوست نمیدارد ٥٨﴾
﴿و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگری را جز ایشان که شما نمیشناسیدشان و خدا آنان را میشناسد بترسانید و هر چیزی در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده میشود و بر شما ستم نخواهد رفت ٦٠﴾
﴿و میان دلهایشان الفت انداخت که اگر آنچه در روی زمین است همه را خرج میکردی نمیتوانستی میان دلهایشان الفت برقرار کنی ولی خدا بود که میان آنان الفت انداخت چرا که او توانای حکیم است ٦٣﴾
﴿ای پیامبر مؤمنان را به جهاد برانگیز اگر از [میان] شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن چیره میشوند و اگر از شما یکصد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز میگردند چرا که آنان قومیاند که نمیفهمند ٦٥﴾
﴿اکنون خدا بر شما تخفیف داده و معلوم داشت که در شما ضعفی هست پس اگر از [میان] شما یکصد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز گردند و اگر از شما هزار تن باشند به توفیق الهی بر دو هزار تن غلبه کنند و خدا با شکیبایان است ٦٦﴾
﴿هیچ پیامبری را سزاوار نیست که [برای اخذ سربها از دشمنان] اسیرانی بگیرد تا در زمین به طور کامل از آنان کشتار کند شما متاع دنیا را میخواهید و خدا آخرت را میخواهد و خدا شکستناپذیر حکیم است ٦٧﴾
﴿ای پیامبر به کسانی که در دستشما اسیرند بگو اگر خدا در دلهای شما خیری سراغ داشته باشد بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما عطا میکند و بر شما میبخشاید و خدا آمرزنده مهربان است ٧٠﴾
﴿کسانی که ایمان آورده و هجرت کردهاند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد نمودهاند و کسانی که [مهاجران را] پناه دادهاند و یاری کردهاند آنان یاران یکدیگرند و کسانی که ایمان آوردهاند ولی مهاجرت نکردهاند هیچ گونه خویشاوندی [دینی] با شما ندارند مگر آنکه [در راه خدا] هجرت کنند و اگر در [کار] دین از شما یاری جویند یاری آنان بر شما [واجب] است مگر بر علیه گروهی باشد که میان شما و میان آنان پیمانی [منعقد شده] است و خدا به آنچه انجام میدهید بیناست ٧٢﴾
﴿و کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا به جهاد پرداخته و کسانی که [مهاجران را] پناه داده و یاری کردهاند آنان همان مؤمنان واقعیاند برای آنان بخشایش و روزی شایستهای خواهد بود ٧٤﴾
﴿و کسانی که بعدا ایمان آورده و هجرت نموده و همراه شما جهاد کردهاند اینان از زمره شمایند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر [از دیگران] در کتاب خدا سزاوارترند آری خدا به هر چیزی داناست ٧٥﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. [ای پیامبر] از تو دربارهٔ غنایم جنگی میپرسند بگو غنایم جنگی اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا دارید و با یکدیگر سازش نمایید و اگر ایمان دارید از خدا و پیامبرش اطاعت کنید ١ مؤمنان همان کسانیاند که چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل میکنند ٢ همانان که نماز را به پا میدارند و از آنچه به ایشان روزی دادهایم انفاق میکنند ٣ آنان هستند که حقا مؤمنند برای آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزی نیکو خواهد بود ٤ همان گونه که پروردگارت تو را از خانهات به حق بیرون آورد و حال آنکه دستهای از مؤمنان سخت کراهت داشتند ٥ با تو در باره حق بعد از آنکه روشن گردید مجادله میکنند گویی که آنان را به سوی مرگ میرانند و ایشان [بدان] مینگرند ٦ و [به یاد آورید] هنگامی را که خدا یکی از دو دسته [کاروان تجارتی قریش یا سپاه ابوسفیان] را به شما وعده داد که از آن شما باشد و شما دوست داشتید که دسته بیسلاح برای شما باشد و[لی] خدا میخواستحق [=اسلام] را با کلمات خود ثابت و کافران را ریشهکن کند ٧ تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند هر چند بزهکاران خوش نداشته باشند ٨ [به یاد آورید] زمانی را که پروردگار خود را به فریاد میطلبیدید پس دعای شما را اجابت کرد که من شما را با هزار فرشته پیاپی یاری خواهم کرد ٩ و این [وعده] را خداوند جز نویدی [برای شما] قرار نداد و تا آنکه دلهای شما بدان اطمینان یابد و پیروزی جز از نزد خدا نیست که خدا شکست ناپذیر [و] حکیم است ١٠ [به یاد آورید] هنگامی را که [خدا] خواب سبک آرامشبخشی که از جانب او بود بر شما مسلط ساخت و از آسمان بارانی بر شما فرو ریزانید تا شما را با آن پاک گرداند و وسوسه شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را محکم سازد و گامهایتان را بدان استوار دارد ١١ هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی میکرد که من با شما هستم پس کسانی را که ایمان آوردهاند ثابتقدم بدارید به زودی در دل کافران وحشتخواهم افکند پس فراز گردنها را بزنید و همه سرانگشتانشان را قلم کنید ١٢ این [کیفر] بدان سبب است که آنان با خدا و پیامبر او به مخالفت برخاستند و هر کس با خدا و پیامبر او به مخالفت برخیزد قطعا خدا سختکیفر است ١٣ این [عذاب دنیا] را بچشید و [بدانید که] برای کافران عذاب آتش خواهد بود ١٤ ای کسانی که ایمان آوردهاید هر گاه [در میدان نبرد] به کافران برخورد کردید که [به سوی شما] روی میآورند به آنان پشت مکنید ١٥ و هر که در آن هنگام به آنان پشت کند مگر آنکه [هدفش] کنارهگیری برای نبردی [مجدد] یا پیوستن به جمعی [دیگر از همرزمانش] باشد قطعا به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جایگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامی است ١٦ و شما آنان را نکشتید بلکه خدا آنان را کشت و چون [ریگ به سوی آنان] افکندی تو نیفکندی بلکه خدا افکند [آری خدا چنین کرد تا کافران را مغلوب کند] و بدین وسیله مؤمنان را به آزمایشی نیکو بیازماید قطعا خدا شنوای داناست ١٧ [ماجرا] این بود و [بدانید که] خدا نیرنگ کافران را سست میگرداند ١٨ [ای مشرکان] اگر شما پیروزی [حق] را میطلبید اینک پیروزی به سراغ شما آمد [و اسلام پیروز شد] و اگر [از دشمنی] بازایستید آن برای شما بهتر است و اگر [به جنگ] برگردید ما هم بر میگردیم و [بدانید] که گروه شما هر چند زیاد باشد هرگز از شما چیزی را دفع نتوانند کرد و خداست که با مؤمنان است ١٩ ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا و فرستاده او را فرمان برید و از او روی برنتابید در حالی که [سخنان او را] میشنوید ٢٠ و مانند کسانی مباشید که گفتند شنیدیم در حالی که نمیشنیدند ٢١ قطعا بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانیاند که نمیاندیشند ٢٢ و اگر خدا در آنان خیری مییافت قطعا شنوایشان میساخت و اگر آنان را شنوا میکرد حتما باز به حال اعراض روی برمیتافتند ٢٣ ای کسانی که ایمان آوردهاید چون خدا و پیامبر شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات میبخشد آنان را اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمی و دلش حایل میگردد و هم در نزد او محشور خواهید شد ٢٤ و از فتنهای که تنها به ستمکاران شما نمیرسد بترسید و بدانید که خدا سختکیفر است ٢٥ و به یاد آورید هنگامی را که شما در زمین گروهی اندک و مستضعف بودید میترسیدید مردم شما را بربایند پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به یاری خود نیرومند گردانید و از چیزهای پاک به شما روزی داد باشد که سپاسگزاری کنید ٢٦ ای کسانی که ایمان آوردهاید به خدا و پیامبر او خیانت مکنید و [نیز] در امانتهای خود خیانت نورزید و خود میدانید [که نباید خیانت کرد ٢٧ و بدانید که اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما] هستند و خداست که نزد او پاداشی بزرگ است ٢٨ ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از خدا پروا دارید برای شما [نیروی] تشخیص [حق از باطل] قرار میدهد و گناهانتان را از شما میزداید و شما را میآمرزد و خدا دارای بخشش بزرگ است ٢٩ و [یاد کن] هنگامی را که کافران در باره تو نیرنگ میکردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا [از مکه] اخراج کنند و نیرنگ میزدند و خدا تدبیر میکرد و خدا بهترین تدبیرکنندگان است ٣٠ و چون آیات ما بر آنان خوانده شود میگویند به خوبی شنیدیم اگر میخواستیم قطعا ما نیز همانند این را میگفتیم این جز افسانههای پیشینیان نیست ٣١ و [یاد کن] هنگامی را که گفتند خدایا اگر این [کتاب] همان حق از جانب توست پس بر ما از آسمان سنگهایی بباران یا عذابی دردناک بر سر ما بیاور ٣٢ و[لی] تا تو در میان آنان هستی خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند و تا آنان طلب آمرزش میکنند خدا عذابکننده ایشان نخواهد بود ٣٣ چرا خدا [در آخرت] عذابشان نکند با اینکه آنان [مردم را] از [زیارت] مسجدالحرام بازمیدارند در حالی که ایشان سرپرست آن نباشند چرا که سرپرست آن جز پرهیزگاران نیستند ولی بیشترشان نمیدانند ٣٤ و نمازشان در خانه [خدا] جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس به سزای آنکه کفر میورزیدید این عذاب را بچشید ٣٥ بیگمان کسانی که کفر ورزیدند اموال خود را خرج میکنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند پس به زودی [همه] آن را خرج میکنند و آنگاه حسرتی بر آنان خواهد گشتسپس مغلوب میشوند و کسانی که کفر ورزیدند به سوی دوزخ گردآورده خواهند شد ٣٦ تا خدا ناپاک را از پاک جدا کند و ناپاکها را روی یکدیگر نهد و همه را متراکم کند آنگاه در جهنم قرار دهد اینان همان زیانکارانند ٣٧ به کسانی که کفر ورزیدهاند بگو اگر بازایستند آنچه گذشته است برایشان آمرزیده میشود و اگر بازگردند به یقین سنت [خدا در مورد] پیشینیان گذشت ٣٨ و با آنان بجنگید تا فتنهای بر جای نماند و دین یکسره از آن خدا گردد پس اگر [از کفر] بازایستند قطعا خدا به آنچه انجام میدهند بیناست ٣٩ و اگر روی برتافتند پس بدانید که خدا سرور شماست چه نیکو سرور و چه نیکو یاوری است ٤٠ و بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی [حق از باطل] روزی که آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم ایمان آوردهاید و خدا بر هر چیزی تواناست ٤١ آنگاه که شما بر دامنه نزدیکتر [کوه] بودید و آنان در دامنه دورتر [کوه] و سواران [دشمن] پایینتر از شما [موضع گرفته] بودند و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید قطعا در وعدهگاه خود اختلاف میکردید ولی [چنین شد] تا خداوند کاری را که انجامشدنی بود به انجام رساند [و] تا کسی که [باید] هلاک شود با دلیلی روشن هلاک گردد و کسی که [باید] زنده شود با دلیلی واضح زنده بماند و خداست که در حقیقتشنوای داناست ٤٢ [ای پیامبر یاد کن] آنگاه را که خداوند آنان [=سپاه دشمن] را در خوابت به تو اندک نشان داد و اگر ایشان را به تو بسیار نشان میداد قطعا سست میشدید و حتما در کار [جهاد] منازعه میکردید ولی خدا شما را به سلامت داشت چرا که او به راز دلها داناست ٤٣ و آنگاه که چون با هم برخورد کردید آنان را در دیدگان شما اندک جلوه داد و شما را [نیز] در دیدگان آنان کم نمودار ساخت تا خداوند کاری را که انجامشدنی بود تحقق بخشد و کارها به سوی خدا بازگردانده میشود ٤٤ ای کسانی که ایمان آوردهاید چون با گروهی برخورد میکنید پایداری ورزید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که رستگار شوید ٤٥ و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سستشوید و مهابتشما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است ٤٦ و مانند کسانی مباشید که از خانههایشان با حالتسرمستی و به صرف نمایش به مردم خارج شدند و [مردم را] از راه خدا بازمیداشتند و خدا به آنچه میکنند احاطه دارد ٤٧ و [یاد کن] هنگامی را که شیطان اعمال آنان را برایشان بیاراست و گفت امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناه شما هستم پس هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند [شیطان] به عقب برگشت و گفت من از شما بیزارم من چیزی را میبینم که شما نمیبینید من از خدا بیمناکم و خدا سختکیفر است ٤٨ آنگاه که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری بود میگفتند اینان [=مؤمنان] را دینشان فریفته است و هر کس بر خدا توکل کند [بداند که] در حقیقتخدا شکستناپذیر حکیم است ٤٩ و اگر ببینی آنگاه که فرشتگان جان کافران را میستانند بر چهره و پشت آنان میزنند و [گویند] عذاب سوزان را بچشید ٥٠ این [کیفر] دستاوردهای پیشین شماست و [گر نه] خدا بر بندگان [خود] ستمکار نیست ٥١ [رفتارشان] مانند رفتار خاندان فرعون و کسانی است که پیش از آنان بودند به آیات خدا کفر ورزیدند پس خدا به [سزای] گناهانشان گرفتارشان کرد آری خدا نیرومند سختکیفر است ٥٢ این [کیفر] بدان سبب است که خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند و خدا شنوای داناست ٥٣ [رفتاری] چون رفتار فرعونیان و کسانی که پیش از آنان بودند که آیات پروردگارشان را تکذیب کردند پس ما آنان را به [سزای] گناهانشان هلاک و فرعونیان را غرق کردیم و همه آنان ستمکار بودند ٥٤ بیتردید بدترین جنبندگان پیش خدا کسانیاند که کفر ورزیدند و ایمان نمیآورند ٥٥ همانان که از ایشان پیمان گرفتی ولی هر بار پیمان خود را میشکنند و [از خدا] پروا نمیدارند ٥٦ پس اگر در جنگ بر آنان دستیافتی با [عقوبت] آنان کسانی را که در پی ایشانند تارومار کن باشد که عبرت گیرند ٥٧ و اگر از گروهی بیم خیانت داری [پیمانشان را] به سویشان بینداز [تا طرفین] به طور یکسان [بدانند که پیمان گسسته است] زیرا خدا خائنان را دوست نمیدارد ٥٨ و زنهار کسانی که کافر شدهاند گمان نکنند که پیشی جستهاند زیرا آنان نمیتوانند [ما را] درمانده کنند ٥٩ و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگری را جز ایشان که شما نمیشناسیدشان و خدا آنان را میشناسد بترسانید و هر چیزی در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده میشود و بر شما ستم نخواهد رفت ٦٠ و اگر به صلح گراییدند تو [نیز] بدان گرای و بر خدا توکل نما که او شنوای داناست ٦١ و اگر بخواهند تو را بفریبند [یاری] خدا برای تو بس است همو بود که تو را با یاری خود و مؤمنان نیرومند گردانید ٦٢ و میان دلهایشان الفت انداخت که اگر آنچه در روی زمین است همه را خرج میکردی نمیتوانستی میان دلهایشان الفت برقرار کنی ولی خدا بود که میان آنان الفت انداخت چرا که او توانای حکیم است ٦٣ ای پیامبر خدا و کسانی از مؤمنان که پیرو تواند تو را بس است ٦٤ ای پیامبر مؤمنان را به جهاد برانگیز اگر از [میان] شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن چیره میشوند و اگر از شما یکصد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز میگردند چرا که آنان قومیاند که نمیفهمند ٦٥ اکنون خدا بر شما تخفیف داده و معلوم داشت که در شما ضعفی هست پس اگر از [میان] شما یکصد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز گردند و اگر از شما هزار تن باشند به توفیق الهی بر دو هزار تن غلبه کنند و خدا با شکیبایان است ٦٦ هیچ پیامبری را سزاوار نیست که [برای اخذ سربها از دشمنان] اسیرانی بگیرد تا در زمین به طور کامل از آنان کشتار کند شما متاع دنیا را میخواهید و خدا آخرت را میخواهد و خدا شکستناپذیر حکیم است ٦٧ اگر در آنچه گرفتهاید از جانب خدا نوشتهای نبود قطعا به شما عذابی بزرگ میرسید ٦٨ پس از آنچه به غنیمت بردهاید حلال و پاکیزه بخورید و از خدا پروا دارید که خدا آمرزنده مهربان است ٦٩ ای پیامبر به کسانی که در دستشما اسیرند بگو اگر خدا در دلهای شما خیری سراغ داشته باشد بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما عطا میکند و بر شما میبخشاید و خدا آمرزنده مهربان است ٧٠ و اگر بخواهند به تو خیانت کنند پیش از این [نیز] به خدا خیانت کردند [و خدا تو را] بر آنان مسلط ساخت و خدا دانای حکیم است ٧١ کسانی که ایمان آورده و هجرت کردهاند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد نمودهاند و کسانی که [مهاجران را] پناه دادهاند و یاری کردهاند آنان یاران یکدیگرند و کسانی که ایمان آوردهاند ولی مهاجرت نکردهاند هیچ گونه خویشاوندی [دینی] با شما ندارند مگر آنکه [در راه خدا] هجرت کنند و اگر در [کار] دین از شما یاری جویند یاری آنان بر شما [واجب] است مگر بر علیه گروهی باشد که میان شما و میان آنان پیمانی [منعقد شده] است و خدا به آنچه انجام میدهید بیناست ٧٢ و کسانی که کفر ورزیدند یاران یکدیگرند اگر این [دستور] را به کار نبندید در زمین فتنه و فسادی بزرگ پدید خواهد آمد ٧٣ و کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا به جهاد پرداخته و کسانی که [مهاجران را] پناه داده و یاری کردهاند آنان همان مؤمنان واقعیاند برای آنان بخشایش و روزی شایستهای خواهد بود ٧٤ و کسانی که بعدا ایمان آورده و هجرت نموده و همراه شما جهاد کردهاند اینان از زمره شمایند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر [از دیگران] در کتاب خدا سزاوارترند آری خدا به هر چیزی داناست ٧٥﴾
↑آیات ۳۰ تا ۳۶ سوره انفال را مکی دانستهاند، به دلیل این که در آن از رخدادهای مکه گزارش داده است؛ البته این نظر را صحیح ندانستهاند زیرا آیات متعددی وجود دارد که در مدینه نازل شده اما ناظر به حوادث پیش از هجرت است.([۵])
↑ تعبیر « و ما رمیت إذ رمیت و لکنّ الله رمی » از این روست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مقام توحید افعالی( جمع الجمع و جمع کامل ) و توحید ناب باریافته و تنها یدالله می تواند با پرتاب کردن مشتی سنگریزه آن ها را درون چشم همۀ مشرکان وارد سازد. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳۲،ص۲۲۳-۲۲۷
↑الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ترجمه:آنها که نماز را برپا میدارند؛ و از آنچه به آنها روزی دادهایم، انفاق میکنند.