دروغ مصلحت‌آمیز، دروغی که با هدف نیل به یک مصلحت انجام می‌گیرد. قبح دروغ در اخلاق و فقه، با دلیل عقلی و نقلی اثبات می‌شود. بیشتر دانشمندان شیعی بر این باورند که قبح دروغ ذاتی نیست. آنها با استناد به ادلۀ عقلی و نیز روایات حکم کرده‌اند که بنا بر مصلحت، دروغ‌گویی جایز و گاه لازم است.

با تأمل در ادله‌ی مجوّز دروغ مصلحت‌آمیز می‌توان دریافت که مقصود از مصلحت در دروغ مصلحت‌آمیز، مطلق مصلحت نیست، بلکه، ضرورت غیر قابل اجتناب و یا مصلحت روابط انسان‌هاست.

درباره عنوان

آنچه با بررسی روایات و کتب فقهی و اخلاقی علمای اسلامی به دست می‌آید، این است که عنوان «دروغ مصلحت‌آمیز» به این صورت ترکیبی، در لسان شرع و در کلام علمای اخلاق و فقهاء متقدم وارد نشده است. بلکه در این منابع دروغگویی به خاطر برخی مصالح جایز شمرده شده است. بنابراین، عنوان «دروغ مصلحت‌آمیز»، چیزی است که در عرف مردم، رایج شده و به کار می‌رود.[۱]

دروغ

در سنت اسلامی

تعریفی که از دروغ در سنت اسلامی رواج دارد و تقریباً مورد اتفاق اهل لغت، فقهاء و علمای اخلاق است،«خبر خلاف واقع» است.[۲]

در سنت غربی

در سنت غربی نمی‌توان ادعا کرد که تعریفی از دروغ مورد توافق همه بوده است. اما تعریفی که می‌توان گفت در سنت غربی از بقیۀ تعاریف شهرت بیشتری دارد، این است: «دروغ یعنی دادن خبری - که متکلم به نادرستی آن باور دارد – به شخصی دیگر با این قصد که او باور کند آن خبر درست است.[۳]

ذاتی یا اعتباری بودن قبح دروغ در کلام اسلامی

هر چند موضوع دروغ در اصل متعلق به حوزۀ اخلاق است، ولی متکلمان اسلامی نیز ذیل مباحث مربوط به حسن و قبح عقلی و شرعی – که یکی از مسائل فلسفۀ اخلاق است – به موضوع دروغ پرداخته‌اند. متکلمان اسلامی معمولاً در بیان دیدگاه امامیه و معتزله بر حسن و قبح عقلی، مثال دروغ را بیان می‌کنند که عقل انسان به طور بدیهی حسن راست‌گویی نافع و قبح دروغ‌گویی ضارّ را درک می‌کند و برای درک آن نیازی به شرع ندارد.[۴] اما این متکلمان بحث چندانی در ماهیت و چیستی دروغ نکرده‌اند و گویا تعریف رایج، یعنی «خبر خلاف واقع» مورد اتفاق همه بوده است.[۵] اما اختلاف اصلی فرقه‌های کلامی در ذاتی یا اعتباری بودن حسن و قبح دروغ است.[۶]

از بررسی آراء متکلمان بزرگ معتزله می‌توان دریافت که در نظر آنان قبح دروغ ذاتی است.[۷] اما از آنجا که اشاعره اساساً حسن و قبح ذاتی اعمال را قبول ندارند، در این بحث نیز قبح دروغ را ذاتی نمی‌دانند.[۸]

نظر غالب در بین متکلمان و فقهاء شیعه، این است که قبح دروغ ذاتی نیست. آنها بر این باورند که حُسن و قبح تنها برای دو مفهوم عدل و ظلم ذاتی است و سایر مفاهیم ارزشی به خودی خود اقتضای حسن و قبح را داشته، اگر تحت عنوان عدل درآیند حَسَن و در غیر این صورت قبیح خواهند بود. از این روی کذب نیز به خودی خود تنها اقتضای قبح را دارد، نه آن که قبح ذاتی آن باشد.[۹]

دروغ مصلحتی؛ موارد جواز دروغ

نگاه عقلایی

از نظر عقلی، دروغگویی تنها در مقام ضرورت جایز است. ضرورت شامل سه مورد است: اکراه، اضطرار، دوران امر بین دو محذور.

اکراه آن است که کسی انسان را مجبور به دروغ گفتن بکند به گونه‌ای که اختیار از او سلب بشود. مانند داستان عمّار یاسر که زیر شکنجۀ مشرکان، ایمان خود را انکار و اقرار به کفر کرد. [۱۰] اضطرار، جایی است که انسان برای انجام مصلحتی مهم، مانند حفظ جان، مال یا آبروی خویش مجبور به دروغگویی بشود.

دوران امر بین دو محذور به معنای آن است که اگر شخص راست بگوید دچار محذوری مانند ترک واجب یا ارتکاب حرام می‌شود. از طرفی اگر دروغ بگوید نیز مرتکب حرام و دروغ‌گویی شده است. در این موارد، از نظر شارع مقدس و عرف عقلاء در صورتی که محذور دروغگویی از محذور دیگر سهل‌تر باشد، دروغگویی جایز است.[۱۱]

در روایات

در مواردی، دلیل شرعی و روایات معصومین(ع) بر جواز دروغگویی دلالت دارد و فقهاء نیز بر همین اساس حکم به جواز دروغگویی داده‌اند. این موارد بدین قرار است:

  1. اصلاح رابطه بین مردم، فریب دشمن در جنگ، وعده دروغین به خانواده
  2. دفع شرّ ظالم
  3. به خاطر مصلحت و دفع مفسده[۱۲]

اصلاح رابطه بین مردم، فریب دشمن در جنگ، وعده دروغین به خانواده

مشهورترین حدیثی که دلالت بر جواز دروغگویی در این موارد دارد، این حدیث امام صادق(ع) است:

در مورد هر دروغی روزی از گوینده‌اش سؤال می‌شود مگر در مورد سه دروغ: مردی که در جنگ حیله می‌کند...، مردی که بین دو نفر را اصلاح می‌کند...، و مردی که به اهل خانه‌اش وعده‌ای می‌دهد که قصد انجامش را ندارد.[۱۳][یادداشت ۱] در روایت دیگری امام صادق(ع) فرمود: سخن بر سه گونه است: راست، و دروغ، و اصلاح ميان مردم، و در توضیح قسم سوم فرمود: اصلاح میان مردم این است که از كسى سخنى در بارۀ ديگرى می‌شنوى که اگر آن سخن به او برسد بد دل مى‌شود، تو با او را ديدار می‌كنى و به او می‌گوئى: از فلانى شنیدم كه در بارۀ خوبى تو چنین و چنان می‌گفت، بر خلاف آنچه شنيده‌اى. [۱۴] در روایت دیگری امام صادق(ع) دو نمونه از دروغ برای اصلاح از قرآن را معرفی کرده است نخست سخن یوسف به برادارنش است که به آنها پس از آن‌که جام آبخوری مخصوص پادشاه را در بارشان قرار داد گفت شما سارق هستید. فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ سوره یوسف آیه۷۰ پس هنگامى كه آنان را به خوار و بارشان مجهز كرد، آبخورى را در بار برادرش نهاد. سپس [به دستور او] نداكننده‌اى بانگ درداد: «اى كاروانيان، قطعاً شما دزد هستيد.» سخن یوسف به قصد اصلاح بوده است و گاهى صحنه‌سازى براى كشف ماجرايى جايز است و براى مصالح مهم‌تر، نسبت دادن سارق به بى‌گناهى كه از قبل توجيه شده باشد، مانعى ندارد. [۱۵] مورد دوم سخن ابراهیم به بت پرستان که چون دیدند بت‌های کوچک شکسته شده و تبر در دست بت بزرگ است به آنان گفت این بت‌ها را بت بزرگ شکسته است.

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَٰذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ سوره انبیا آیه ۶۳گفت: «[نه‌] بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است، اگر سخن مى‌گويند از آنها بپرسيد.» حضرت فرمود این سخن ابراهیم برای اصلاح مردم است تا بفهمند که کاری از دست بت‌ها ساخته نیست. [۱۶]


دفع شرّ ظالم

بر اساس برخی دیگراز روایات، دروغگویی برای دفع شرّ ظالمان و حاکمان جور جایز است. به تعبیر دیگر، دروغگویی برای دفع ضرر جانی، آبرویی و مالی از خود و برادر دینی جایز است. امام صادق(ع) فرموده است: الکِذبُ مذمومٌ إلّا فی أمرین دَفعِ شرّ الظَّلَمة و إصلاحِ ذاتِ البین (ترجمه: دروغ نکوهیده است مگر در دو جا: برطرف کردن شرّ ستمگران و آشتی برقرار ساختن بین مردم) [۱۷]

همچنین برخی دیگر از روایات بر جواز قَسَم کاذب برای حفظ مال خود یا برادر دینی دارد. مانند صحیحۀ اسماعیل بن سعد اشعری از امام رضا(ع) که می‌گوید:

از امام رضا(ع) در مورد مردی پرسیدند که سلطان جائر او را به قسم خوردن بر طلاق زنش یا چیز دیگر مجبور می‌کند و او به دروغ قسم می‌خورد. امام پاسخ دادند اشکالی ندارد؛ باز در مورد مردی پرسیدند که از ترس آن که سلطان مالش را بگیرد، قسم دروغ می‌خورد که چیزی ندارد تا مالش را نجات بدهد. امام پاسخ دادند اشکالی ندارد؛ از امام پرسیدند آیا انسان می‌تواند بر مال برادرش قسم دروغ بخورد آن‌گونه که بر مال خودش قسم می‌خورد؟ امام پاسخ دادند بله.[۱۸]

و روایت سکونی از حضرت علی(ع) که می‌فرمایند: إحلف بِالله کاذباً و أنجِ أخاکَ مِن القَتل (ترجمه: قسم دروغ به خدا بخور و برادرت را از کشته شدن نجات بده) [۱۹]

به خاطر مصلحت و دفع مفسده

برخی از روایات نیز به طور مطلق بر جواز دروغ‌گویی به خاطر مصلحت یا دفع مفسده دلالت دارند. در وصایای رسول اکرم(ص) به حضرت علی(ع) آمده است یاعلیّ إنّ الله أحبَّ الکَذِبَ فی الصَّلاح و أبغَضَ الصِّدقَ فی الفَساد... ای علی! خداوند دروغ گفتن برای اصلاح را دوست دارد ولی راستگویی به قصد فساد و تباهی را دشمن می‌دارد. [۲۰]

برخی ار فقهاء معتقد به ضعف این حدیث هستند.[۲۱] ولی فارغ از بحث سندی، به نظر می‌رسد باید این روایت و روایات مشابه، که دروغ‌گویی را به طور مطلق برای جلب مصلحت و دفع فساد تجویز می‌کنند، به قرینۀ روایات مستفیض و خبر صحیح دیگر که دروغ‌گویی را فقط برای اصلاح بین مردم تجویز می‌کنند، حمل بر معنای مقید شوند. یعنی باید واژۀ «صلاح» را در این دسته از روایات، اصلاح بین مردم معنا بکنیم.[۲۲]

جمع‌بندی

با توجه به مطالب پیشین، «دروغ مصلحت‌آمیز» به معنای دروغی است که از باب ضروت و به خاطر حجتی مهم، گفتن آن جایز (یا لازم) است.

از نظر عقلی و شرعی، دروغ‌گویی از باب ضرورت جایز است. «ضرورت»، اصطلاحی فقهی و به معنای پدید آمدن نیازی شدید در شرایطی است که احتمال بروز خطر و ضرر بر جان، مال، ناموس و حیثیت فرد یا جامعه وجود دارد. ضرورت، سه عنوان اکراه، اضطرار و دوران امر بین دو محذور را در برمی‌گیرد.

همچنین بر اساس روایات، دروغ‌گویی برای برخی مصالح مهم ولی غیرضروری جایز شمرده شده است که تحت عنوان «اصلاح رابطه بین مردم» قابل جمع است.

در نتیجه، دروغ‌گویی نه از نظر عقل و نه از نظر شرع، به خاطر مطلق منفعت و مصلحت تجویز نشده است، بلکه تنها ضروت یا اصلاح رابطه بین مردم مجوز آن است.[۲۳]

حکایتی از گلستان سعدی

پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد بیچاره درآن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن که گفته‌اند هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید.

وقت ضرورت چو نماند گریز
دست بگیرد سر شمشیر تیز
اذا یئسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ
کَسنّورِ مغلوب یَصولُ عَلی الکلبِ

ترجمه: آدمی هر گاه(از زندگی و ادامه حیات) ناامید شود زبانش دراز شود همانند گربه مغلوبی که برسگی می تازد و حمله ور می شود.

ملک پرسید چه می‌گوید یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند همی‌گوید وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت ملک را روی ازین سخن در هم آمد و گفت آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خُبثی و خردمندان گفته‌اند دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه‌انگیز[۲۴]

جستارهای وابسته

یادداشت

  1. مازندرانی در شرح اصول کافی از سنن ترمذی روایت نقل کرده که پیامبر فرمود یکی از موارد سه گانه حرام نبودن دروغ این است که مردی با همسرش سخنی بگوید که او را راضی کند.مازندارنی، شرح اصول کافی، با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، ج۹، ص۴۰۶.

پانویس

  1. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۲.
  2. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۳، به نقل از یحیی بن عدی، تهذیب الاخلاق، ۱۳۷۱ش، ۱۹؛ الطریحی، ۱۴۰۸ق، ج۴، ۲۵؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۲۷.
  3. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۳، نقل از: Mahon2003, p.3
  4. اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۳، به نقل از سید مرتضی، ص۲۴.
  5. اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۳، به نقل از شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ۱۴۰۴ق، ص۲۲۶.
  6. اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۳.
  7. اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۳-۱۶۵.
  8. اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۵.
  9. مظفر، اصول الفقه، ص۱۷۵ـ۱۷۶؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۳۲.
  10. طوسی، تفسیر تبیان، ج۶، ص۴۲۸.
  11. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۱۸-۱۹.
  12. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۱۱-۱۳.
  13. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۱۱، به نقل از کلینی، الکافی، ۱۴۱۶ق، ج۲، ۳۴۲.
  14. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۴۱.
  15. قرائتی، تفسیرنور، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۲۵۳.
  16. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۴۱-۳۴۲.
  17. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۱۲، به نقل از: مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ۲۶۳
  18. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۱۲-۱۳ به نقل از: حر عاملی، ج۲۳، ۲۲۴
  19. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۱۳ به نقل از شیخ طوسی، ۱۳۶۵ش، ج۸، ۳۰۰
  20. اترک، معنای دروغ مصلحت‌آمیز، ص۱۳؛ نقل از: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ۲۵۲
  21. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۱۳ به نقل از: امام خمینی، المکاسب المحرمة، ۱۴۱۰ق، ۹۲؛ یثربی، المدارج الفقهیه المکاسب المحرمه، ۱۳۸۶ش، ج۲، ۷۹ – ۸۱
  22. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۱۳.
  23. اترک، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز»، ص۲۱-۲۲.
  24. گلستان سعدی، باب اول، حکایت۱


منابع

  • اترک، حسین، «چیستی دروغ»، فصلنامه علمی پژوهشی آینه معرفت، تهران، شماره ۲۰، پاییز۱۳۸۸ش.
  • اترک، حسین، «معنای دروغ مصلحت‌آمیز» فصلنامه پژوهش‌های فلسفی، تبریز، شماره ۱۲، بهار و تابستان ۱۳۹۲ش.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، المکاسب المحرمة، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه و مستدرکها، قم، مؤسسة آل‌البیت لإحیاء التراث، ۱۴۱۴ق.
  • سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، مقرر: حسن مکی عاملی، قم، مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۷ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، تحقیقک علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
  • شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ طوسی، محمدبن حسن، تبیان، بی تا، بی نا، بی جا.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: عبدالحسین غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۳ق.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۳ش.
  • مازندرانی، ملا صالح، شرح اصول الکافی، با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، بی تا، بی جا، بی نا.
  • مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، تحقیق: صادق حسن زاده، قم، انتشارات فیروزآبادی، بی‌تا.
  • یثربی کاشانی، سید محمد، المدارج الفقهیه المکاسب المحرمه، قم، انتشارات علامه وحید بهبهانی، ۱۳۸۶ش.
  • یحیی بن عدی، ابو زکریا، تهذیب الاخلاق، قم، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۱ش.