امام صادق علیهالسلام: تفاوت میان نسخهها
ویکی سازی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات امام شیعه | {{جعبه اطلاعات امام شیعه | ||
| عنوان = امام صادق علیه السلام | | عنوان = امام صادق علیه السلام | ||
| نام = جعفر بن محمد | | نام = جعفر بن محمد | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
'''جعفر بن محمد''' معروف به '''امام جعفر صادق(ع)''' ([[سال ۸۳ هجری قمری|۸۳]]-[[سال ۱۴۸ هجری قمری|۱۴۸ق]]) ششمین امام [[امامیه|شیعیان دوازدهامامی]] بعد از پدرش [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] است. وی به مدت ۳۴ سال ([[سال ۱۱۴ هجری قمری|۱۱۴]] تا [[سال ۱۴۸ هجری قمری|۱۴۸ق]]) [[امامت]] شیعیان را بر عهده داشت که با [[خلافت]] پنج خلیفه آخر [[بنیامیه|اموی]] یعنی از [[هشام بن عبدالملک]] به بعد و دو خلیفه نخست عباسی [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] همزمان بود. امام صادق(ع) به جهت ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر [[امامان شیعه]] داشت. شمار شاگردان و راویان او را ۴۰۰۰ نفر دانستهاند. بیشتر روایات اهلبیت(ع)، از امام صادق(ع) است و از اینرو [[امامیه|مذهب شیعه امامیه]] را [[مذهب جعفری]] نیز میخوانند.{{سخ}}امام صادق(ع) در میان پیشوایان فقهی [[اهل سنت و جماعت| اهلسنت]] نیز جایگاه بالایی دارد. [[ابوحنیفه]] و [[مالک بن انس|مالک بن اَنَس]] از او روایت کردهاند. ابوحنیفه او را عالمترین فرد در میان [[مسلمان|مسلمانان]] دانسته است. | '''جعفر بن محمد''' معروف به '''امام جعفر صادق(ع)''' ([[سال ۸۳ هجری قمری|۸۳]]-[[سال ۱۴۸ هجری قمری|۱۴۸ق]]) ششمین امام [[امامیه|شیعیان دوازدهامامی]] بعد از پدرش [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] است. وی به مدت ۳۴ سال ([[سال ۱۱۴ هجری قمری|۱۱۴]] تا [[سال ۱۴۸ هجری قمری|۱۴۸ق]]) [[امامت]] شیعیان را بر عهده داشت که با [[خلافت]] پنج خلیفه آخر [[بنیامیه|اموی]] یعنی از [[هشام بن عبدالملک]] به بعد و دو خلیفه نخست عباسی [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] همزمان بود. امام صادق(ع) به جهت ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر [[امامان شیعه]] داشت. شمار شاگردان و راویان او را ۴۰۰۰ نفر دانستهاند. بیشتر روایات اهلبیت(ع)، از امام صادق(ع) است و از اینرو [[امامیه|مذهب شیعه امامیه]] را [[مذهب جعفری]] نیز میخوانند.{{سخ}}امام صادق(ع) در میان پیشوایان فقهی [[اهل سنت و جماعت| اهلسنت]] نیز جایگاه بالایی دارد. [[ابوحنیفه]] و [[مالک بن انس|مالک بن اَنَس]] از او روایت کردهاند. ابوحنیفه او را عالمترین فرد در میان [[مسلمان|مسلمانان]] دانسته است. | ||
امام صادق(ع) با وجود ضعف [[خلافت بنیامیه|حکومت اموی]] و درخواست [[امامیه|شیعیان]]، برضد حکومت قیام نکرد. او درخواستهای [[ابومسلم خراسانی]] و ابوسلمه را برای برعهدهگرفتن خلافت رد کرد. امام صادق(ع) در [[قیام زید بن علی|قیام]] عمویش [[زید بن علی]] شرکت نکرد و شیعیان را نیز از قیام پرهیز میداد؛ | امام صادق(ع) با وجود ضعف [[خلافت بنیامیه|حکومت اموی]] و درخواست [[امامیه|شیعیان]]، برضد حکومت قیام نکرد. او درخواستهای [[ابومسلم خراسانی]] و ابوسلمه را برای برعهدهگرفتن خلافت رد کرد. امام صادق(ع) در [[قیام زید بن علی|قیام]] عمویش [[زید بن علی]] شرکت نکرد و شیعیان را نیز از قیام پرهیز میداد؛ با این همه روابط حسنهای با حاکمان زمان خود نداشت. وی به جهت فشارهای سیاسی حکومتهای اموی و عباسی از روش [[تقیه]] استفاده میکرد و به یارانش نیز چنین توصیه میکرد.{{سخ}}امام صادق(ع) بهمنظور ارتباط بیشتر با شیعیان، پاسخ به سؤالات شرعی آنها، دریافت [[وجوهات شرعی|وجوه شرعی]] و رسیدگی به مشکلات شیعیان، [[سازمان وکالت]] را تشکیل داد. فعالیت این سازمان در زمان امامان بعد گسترش پیدا کرد و در [[غیبت صغرا]] به اوج رسید. در زمان او فعالیت [[غالیان]] گسترش یافت. ایشان با اندیشه [[غلو|غُلُوّ]] برخورد و غالیان را [[کفر|کافر]] و [[شرک |مشرک]] معرفی کرد.{{سخ}}در برخی منابع آمده است امام صادق(ع) به علت احضار حکومت، به [[عراق]] سفر کرده و به [[کربلا]]، [[نجف]] و [[کوفه]] رفته است. وی قبر[[امام علی علیهالسلام| امام علی(ع)]] را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. برخی از علمای شیعه معتقدند که امام صادق(ع) به دستور [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] و بر اثر مسمومیت[[شهادت| شهید]] شده است. برطبق منابع روایی شیعه، وی [[امام موسی کاظم علیهالسلام |امام کاظم(ع)]] را به عنوان امام بعد از خود به اصحابش شناسانده بود؛ اما بهمنظور حفظ جان وی، پنج نفر، از جمله منصور عباسی را وصی خود معرفی کرد. پس از شهادت امام صادق(ع) فرقههای مختلفی در شیعه شکل گرفت که [[اسماعیلیه]]، [[فطحیه|فَطَحیه]] و [[ناووسیه]] از آن جملهاند.{{سخ}}از هشتصد کتاب درباره امام صادق(ع) نام بردهاند که کتابهای اخبار الصادق[ع] مع ابیحنیفة و اخبار الصادق[ع] مع المنصور از محمد بن وهبان دبیلی (قرن ۴ق) از قدیمیترین آنها است. برخی دیگر از کتابها درباره امام صادق(ع) عبارت است از: [[زندگانی امام صادق جعفر بن محمد (کتاب)|زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع)]] نوشته [[سید جعفر شهیدی]]، [[الامام الصادق و المذاهب الاربعة (کتاب)|الامام الصادق(ع) والمذاهب الاربعة]] نوشته [[اسد حیدر]]، [[پیشوای صادق (کتاب)|پیشوای صادق(ع)]] از [[سید علی حسینی خامنهای| سیدعلی خامنهای]] و موسوعة الامام الصادق(ع)، تألیف [[باقر شریف قرشی|باقر شریف قَرَشی]]. | ||
== نام، نسب و القاب == | ==نام، نسب و القاب== | ||
<div style="display: block;overflow-y: auto;">{{تبارنامه امام صادق |state=expanded}}</div> | <div style="display: block;overflow-y: auto;">{{تبارنامه امام صادق |state=expanded}}</div> | ||
{{اصلی| فهرست کنیهها و لقبهای امام صادق(ع)}} | {{اصلی| فهرست کنیهها و لقبهای امام صادق(ع)}} | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
{{ببینید|صادق (لقب)}} | {{ببینید|صادق (لقب)}} | ||
== زندگینامه == | ==زندگینامه== | ||
امام صادق(ع) در [[۱۷ ربیعالاول]] سال [[سال ۸۳ هجری قمری|۸۳ق]] در [[مدینه]] به دنیا آمد و در سال [[سال ۱۴۸ هجری قمری|۱۴۸ق]] در ۶۵ سالگی همانجا به شهادت رسید.<ref> مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۸۰.</ref> برخی ولادتش را در سال [[سال ۸۰ هجری قمری|۸۰ق]] نوشتهاند.<ref>اربلی، کشف الغمة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۹۱.</ref> همچنین ابنقتیبة دینوری وفاتش را در سال ۱۴۶ق ثبت کرده است<ref>ابنقتیبة الدینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۵.</ref> که آن را خطای در ضبط میدانند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۷.</ref> | امام صادق(ع) در [[۱۷ ربیعالاول]] سال [[سال ۸۳ هجری قمری|۸۳ق]] در [[مدینه]] به دنیا آمد و در سال [[سال ۱۴۸ هجری قمری|۱۴۸ق]] در ۶۵ سالگی همانجا به شهادت رسید.<ref> مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۸۰.</ref> برخی ولادتش را در سال [[سال ۸۰ هجری قمری|۸۰ق]] نوشتهاند.<ref>اربلی، کشف الغمة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۹۱.</ref> همچنین ابنقتیبة دینوری وفاتش را در سال ۱۴۶ق ثبت کرده است<ref>ابنقتیبة الدینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۵.</ref> که آن را خطای در ضبط میدانند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۷.</ref> در خصوص روز و ماه شهادت امام صادق(ع) اختلاف نظر وجود دارد. دیدگاه مشهور علمای متقدم [[امامیه|شیعه]]<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۷.</ref> این است که وی در [[شوال|ماه شوال]] به شهادت رسیده است؛ اما در منابع متقدم روز شهادت نیامده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۷۲؛ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۸۰؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۱۴.</ref> | ||
[[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در کتاب [[تاج الموالید (کتاب)|تاج الموالید]] و [[شیخ عباس قمی]] در [[فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام (کتاب)|وقایع | [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در کتاب [[تاج الموالید (کتاب)|تاج الموالید]] و [[شیخ عباس قمی]] در [[فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام (کتاب)|وقایع الأیام]]، و [[محمدتقی شوشتری|شوشتری]] در کتاب [[رسالة فی تواریخ النبی و الآل (کتاب)|رسالة فی تواریخ النبی و الآل]] روز شهادت او را [[۲۵ شوال]] دانستهاند.<ref>شیخطبرسی، تاج الموالید، ۱۴۲۲ق، ص۴۴؛ قمی، وقایع الایام، نور مطاف، ص۳۱۰؛ شوشتری، رسالة فی تواریخ النبی و الآل، ۱۴۲۳ق، ص۶۸.</ref> در مقابلِ دیدگاه مشهور، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[اعلام الوری باعلام الهدی (کتاب)|اعلام الوری]]<ref>طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۱۴.</ref> و [[ محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار (کتاب)| بحار الأنوار]] به نقل از کتاب [[جنة الامان الواقیة و جنة الایمان الباقیة (کتاب)|مصباح کفعمی]] شهادت امام صادق(ع) را در [[۱۵ رجب]] گزارش کردهاند؛ اما محققانِ کتاب بحار الأنوار این مطلب را در کتاب مصباح نیافتهاند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۲.</ref> [[شیخ عباس قمی]] بدون ذکر منبع وفات امام صادق(ع) در نیمه رجب را نقل کرده است. <ref>قمی، تعريب منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل، الناشر : جماعة المدرسين، ج۲، ص۲۴۳. | ||
</ref> | </ref> | ||
=== همسران و فرزندان === | ===همسران و فرزندان=== | ||
[[شیخ مفید]] برای امام صادق(ع) ده فرزند و چند همسر برشمرده است:<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۹.</ref>در پاره ای از منابع به نقل از [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] به دختر دیگری برای امام صادق(ع) به نام حکیمه یا حلیمه اشاره شده است.<ref>ابنحمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۴۴۳ و مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۸۷ ص۷۴.</ref> | [[شیخ مفید]] برای امام صادق(ع) ده فرزند و چند همسر برشمرده است:<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۹.</ref>در پاره ای از منابع به نقل از [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] به دختر دیگری برای امام صادق(ع) به نام حکیمه یا حلیمه اشاره شده است.<ref>ابنحمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۴۴۳ و مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۸۷ ص۷۴.</ref> | ||
{{جدول واکنشگرا/شروع}} | {{جدول واکنشگرا/شروع}} | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
{{جدول واکنشگرا/پایان}} | {{جدول واکنشگرا/پایان}} | ||
== دوران امامت == | ==دوران امامت== | ||
{{خلفای معاصر با امام صادق}} | {{خلفای معاصر با امام صادق}} | ||
حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر [[بنیامیه]] از جمله [[عمر بن عبدالعزیز]] و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست [[بنیعباس|عباسی]]، [[سفاح عباسی|سَفّاح]] و [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] همزمان بود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.</ref> او در سفر [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر]] به [[شام]] که به درخواست [[هشام بن عبدالملک|هشام بن عبد الملک]] صورت گرفت، همراه پدر بود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۶.</ref> در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد {{یاد| هشام بن عبدالملک بن مروان (۱۰۵–۱۲۵)ولید بن یزید بن عبدالملک (۱۲۵–۱۲۶)یزید بن ولید بن عبدالملک (۶ ماه در سال ۱۲۶)ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶–۱۲۷) مروان بن محمد بن مروان (مروان حمار)(۱۲۷–۱۳۲)سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۸۵–۱۹۰.}} و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.</ref> در این دوران حکومت [[بنیامیه]] ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق(ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴۷.</ref> البته این آزادی تنها در دهه سوم [[قرن دوم هجری قمری|قرن دوم قمری]]، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت [[قیام محمد بن عبدالله بن حسن|قیام نفس زکیه]] و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق(ع) و پیروانش وجود داشت.<ref>جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.</ref> | حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر [[بنیامیه]] از جمله [[عمر بن عبدالعزیز]] و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست [[بنیعباس|عباسی]]، [[سفاح عباسی|سَفّاح]] و [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] همزمان بود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.</ref> او در سفر [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر]] به [[شام]] که به درخواست [[هشام بن عبدالملک|هشام بن عبد الملک]] صورت گرفت، همراه پدر بود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۶.</ref> در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد {{یاد| هشام بن عبدالملک بن مروان (۱۰۵–۱۲۵)ولید بن یزید بن عبدالملک (۱۲۵–۱۲۶)یزید بن ولید بن عبدالملک (۶ ماه در سال ۱۲۶)ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶–۱۲۷) مروان بن محمد بن مروان (مروان حمار)(۱۲۷–۱۳۲)سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۸۵–۱۹۰.}} و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.</ref> در این دوران حکومت [[بنیامیه]] ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق(ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴۷.</ref> البته این آزادی تنها در دهه سوم [[قرن دوم هجری قمری|قرن دوم قمری]]، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت [[قیام محمد بن عبدالله بن حسن|قیام نفس زکیه]] و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق(ع) و پیروانش وجود داشت.<ref>جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.</ref> | ||
=== نصوص امامت === | ===نصوص امامت=== | ||
از دیدگاه شیعه، [[امامت|امام]] از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او، [[نص|نَصّ]] (تصریح [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر(ص)]] یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است.<ref>فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۷.</ref>[[محمد بن یعقوب کلینی| کلینی]] در کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]] هشت روایت را به منظور اثبات امامت امام صادق(ع) نقل کرده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۶، ۳۰۷.</ref> | از دیدگاه شیعه، [[امامت|امام]] از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او، [[نص|نَصّ]] (تصریح [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر(ص)]] یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است.<ref>فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۷.</ref>[[محمد بن یعقوب کلینی| کلینی]] در کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]] هشت روایت را به منظور اثبات امامت امام صادق(ع) نقل کرده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۶، ۳۰۷.</ref> | ||
=== سازمان وکالت === | ===سازمان وکالت=== | ||
{{اصلی| سازمان وکالت}} | {{اصلی| سازمان وکالت}} | ||
به عللی چون پراکندگی [[امامیه|شیعیان]] در مناطق مختلف اسلامی، دشواربودن ارتباط با شیعیان به علت فشارهای سیاسی و عدم دسترسی شیعیان به امام صادق(ع)، وی مجموعهای از نمایندگان را در مناطق مختلف اسلامی تعیین کرد که از آن با نام سازمان وکالت یاد میشود.<ref>جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۷–۵۰.</ref> این سازمان وظایفی چون دریافت وجوه شرعی مانند [[خمس]]، [[زکات]]، [[نذر]] و هدایای شیعیان و تحویل آنها به امام، رسیدگی به مشکلات شیعیان، ایجاد ارتباط میان [[امامان شیعه| ائمه]] و شیعیان و پاسخ به سؤالات شرعی آنها را برعهده داشت.<ref>جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۸۰، ۳۲۰، ۳۳۲.</ref> سازمان وکالت در زمان ائمه بعد گسترش یافت و در [[غیبت صغرا]] به وسیله [[نواب اربعه|چهار نائب]] امام زمان به اوج رسید و با آغاز دوره [[غیبت کبرا|غیبت کبرای]] امام زمان و مرگ وکیل چهارم او [[علی بن محمد سمری]] پایان یافت.<ref>«[http://tarikh.nashriyat.ir/node/615 بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وکالت امامیه]»، وبگاه سامانه نشریات.</ref> | به عللی چون پراکندگی [[امامیه|شیعیان]] در مناطق مختلف اسلامی، دشواربودن ارتباط با شیعیان به علت فشارهای سیاسی و عدم دسترسی شیعیان به امام صادق(ع)، وی مجموعهای از نمایندگان را در مناطق مختلف اسلامی تعیین کرد که از آن با نام سازمان وکالت یاد میشود.<ref>جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۷–۵۰.</ref> این سازمان وظایفی چون دریافت وجوه شرعی مانند [[خمس]]، [[زکات]]، [[نذر]] و هدایای شیعیان و تحویل آنها به امام، رسیدگی به مشکلات شیعیان، ایجاد ارتباط میان [[امامان شیعه| ائمه]] و شیعیان و پاسخ به سؤالات شرعی آنها را برعهده داشت.<ref>جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۸۰، ۳۲۰، ۳۳۲.</ref> سازمان وکالت در زمان ائمه بعد گسترش یافت و در [[غیبت صغرا]] به وسیله [[نواب اربعه|چهار نائب]] امام زمان به اوج رسید و با آغاز دوره [[غیبت کبرا|غیبت کبرای]] امام زمان و مرگ وکیل چهارم او [[علی بن محمد سمری]] پایان یافت.<ref>«[http://tarikh.nashriyat.ir/node/615 بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وکالت امامیه]»، وبگاه سامانه نشریات.</ref> | ||
=== برخورد با غالیان === | ===برخورد با غالیان=== | ||
{{اصلی|غالیان}} | {{اصلی|غالیان}} | ||
در زمان[[امام محمد باقر علیهالسلام| امام باقر(ع)]] و امام صادق(ع) فعالیت غُلات، افزایش یافت.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۰۷.</ref> آنها مقامی رُبوبی برای [[امامان شیعه|ائمه]] قائل بودند یا آنها را [[پیامبران|پیامبر]] میدانستند. امام صادق(ع) اندیشه غُلُوّ را به شدت رد و مردم را از همنشینی با غالیان نهی میکردند.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۰۷، ۴۰۸.</ref> و آنان را [[فاسق]] و [[کفر|کافر]] و [[شرک|مشرک]] میدانستند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۰.</ref>{{سخ}} | در زمان[[امام محمد باقر علیهالسلام| امام باقر(ع)]] و امام صادق(ع) فعالیت غُلات، افزایش یافت.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۰۷.</ref> آنها مقامی رُبوبی برای [[امامان شیعه|ائمه]] قائل بودند یا آنها را [[پیامبران|پیامبر]] میدانستند. امام صادق(ع) اندیشه غُلُوّ را به شدت رد و مردم را از همنشینی با غالیان نهی میکردند.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۰۷، ۴۰۸.</ref> و آنان را [[فاسق]] و [[کفر|کافر]] و [[شرک|مشرک]] میدانستند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۰.</ref>{{سخ}} | ||
در [[حدیث|حدیثی]] از وی در خصوص غالیان به [[شیعه|شیعیان]] توصیه شده است: «با آنها همنشینی نکنید، غذا نخورید، نیاشامید و مصافحه نکنید.»<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۹۷.</ref> امام صادق(ع) درخصوص جوانان به شیعیان چنین هشدار داد: «مراقب باشید غُلات (غالیان)، جوانانتان را فاسد نکنند. آنها بدترین دشمنان خدا هستند؛ خدا را کوچک میکنند و برای بندگان خدا [[ربوبیت| رُبوبیّت]] قائل میشوند.»<ref>شیخ طوسی، آمالی، ۱۴۱۴ق، ص۶۵۰.</ref> | در [[حدیث|حدیثی]] از وی در خصوص غالیان به [[شیعه|شیعیان]] توصیه شده است: «با آنها همنشینی نکنید، غذا نخورید، نیاشامید و مصافحه نکنید.»<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۹۷.</ref> امام صادق(ع) درخصوص جوانان به شیعیان چنین هشدار داد: «مراقب باشید غُلات (غالیان)، جوانانتان را فاسد نکنند. آنها بدترین دشمنان خدا هستند؛ خدا را کوچک میکنند و برای بندگان خدا [[ربوبیت| رُبوبیّت]] قائل میشوند.»<ref>شیخ طوسی، آمالی، ۱۴۱۴ق، ص۶۵۰.</ref> | ||
== فعالیت علمی == | ==فعالیت علمی== | ||
در دوران امامت امام صادق(ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحثهای علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۸۴ش، ص۴۷–۶۰.</ref> این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از [[امامان شیعه|ائمه دوازدهگانه]] وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵، ۴۳۶.</ref> فضای باز علمی سبب شد از امام صادق(ع) روایات فراوانی در زمینههای گوناگونِ [[فقه]]، [[کلام اسلامی |کلام]] و… نقل شود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۶۱.</ref> به گفته ابنحَجَر هیتمی از علمای اهلسنت، مردم از او دانشهای فراوان نقل میکردند و آوازه او به همه جا رسیده بود.<ref>ابنحجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۴۲۹ق/۲۰۰۸م، ص۵۵۱.</ref> ابوبحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود.<ref>جاحظ، رسائل الجاحظ، ۲۰۰۲م، ص۱۰۶.</ref> حسن بن علی وَشّاء هم گفته است که نهصد نفر را در [[مسجد کوفه]] دیده است که از امام صادق(ع) حدیث نقل میکردند.<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۳۹.</ref> [[سید محمدحسین حسینی طهرانی]] معتقد است که پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] و حوادث تلخی که در رابطه با تحریف حقیقت اسلام و انحراف آن از مکتب اهلبیت(ع) رخ داد جامعه مسلمانان نیاز به دو شوک و نهضت داشت یک شوک عملی به منظور بیدار ساختن امت که توسط [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] و نهضت او صورت گرفت و دیگری شوک علمی برای احیای معارف قرآن و دین که توسط امام صادق(ع) انجام شد.<ref>طهرانی، امامشناسی، ج۸، ص۲۶۶.</ref> | در دوران امامت امام صادق(ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحثهای علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۸۴ش، ص۴۷–۶۰.</ref> این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از [[امامان شیعه|ائمه دوازدهگانه]] وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵، ۴۳۶.</ref> فضای باز علمی سبب شد از امام صادق(ع) روایات فراوانی در زمینههای گوناگونِ [[فقه]]، [[کلام اسلامی |کلام]] و… نقل شود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۶۱.</ref> به گفته ابنحَجَر هیتمی از علمای اهلسنت، مردم از او دانشهای فراوان نقل میکردند و آوازه او به همه جا رسیده بود.<ref>ابنحجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۴۲۹ق/۲۰۰۸م، ص۵۵۱.</ref> ابوبحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود.<ref>جاحظ، رسائل الجاحظ، ۲۰۰۲م، ص۱۰۶.</ref> حسن بن علی وَشّاء هم گفته است که نهصد نفر را در [[مسجد کوفه]] دیده است که از امام صادق(ع) حدیث نقل میکردند.<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۳۹.</ref> [[سید محمدحسین حسینی طهرانی]] معتقد است که پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] و حوادث تلخی که در رابطه با تحریف حقیقت اسلام و انحراف آن از مکتب اهلبیت(ع) رخ داد جامعه مسلمانان نیاز به دو شوک و نهضت داشت یک شوک عملی به منظور بیدار ساختن امت که توسط [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] و نهضت او صورت گرفت و دیگری شوک علمی برای احیای معارف قرآن و دین که توسط امام صادق(ع) انجام شد.<ref>طهرانی، امامشناسی، ج۸، ص۲۶۶.</ref> | ||
=== مذهب جعفری === | ===مذهب جعفری=== | ||
{{اصلی|مذهب جعفری}} | {{اصلی|مذهب جعفری}} | ||
در میان [[امامان شیعه]]، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۵.</ref> وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اِربِلی شمار روایتکنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است.<ref>اربلی، کشف الغمة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۰۱.</ref> به گفته [[ابان بن تغلب]] شیعیان هرگاه در سخن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] اختلافنظر پیدا میکردند، به سخن [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] تمسک میکردند و آنگاه که در سخن علی اختلافنظر داشتند، به سخن امام صادق(ع) رجوع میکردند.<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۱۲.</ref> به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق(ع)، [[امامیه|مذهب شیعه امامی]] را [[مذهب جعفری]] نیز میخوانند.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۸۴ش، ص۶۱.</ref> امروزه امام صادق(ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است.<ref>[https://emamat.org/andishe-1536 «چرا به امام صادق علیه السلام، رئیس مذهب جعفری گفته میشود؟]، پایگاه اطلاعرسانی امامت.</ref> | در میان [[امامان شیعه]]، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۵.</ref> وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اِربِلی شمار روایتکنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است.<ref>اربلی، کشف الغمة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۰۱.</ref> به گفته [[ابان بن تغلب]] شیعیان هرگاه در سخن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] اختلافنظر پیدا میکردند، به سخن [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] تمسک میکردند و آنگاه که در سخن علی اختلافنظر داشتند، به سخن امام صادق(ع) رجوع میکردند.<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۱۲.</ref> به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق(ع)، [[امامیه|مذهب شیعه امامی]] را [[مذهب جعفری]] نیز میخوانند.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۸۴ش، ص۶۱.</ref> امروزه امام صادق(ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است.<ref>[https://emamat.org/andishe-1536 «چرا به امام صادق علیه السلام، رئیس مذهب جعفری گفته میشود؟]، پایگاه اطلاعرسانی امامت.</ref> | ||
در سال ۱۳۷۸ق، [[محمود شلتوت |شیخ شَلتوت]] رئیس دانشگاه [[الازهر|الأزهر]] در [[مصر]]، در پی مکاتباتی با[[سید حسین طباطبایی بروجردی| آیت الله بروجردی]]، مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی [[مباح| جایز]] شمرد.<ref>بیآزار شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۴.[http://taghrib.org/farsi/pages/rowad.php?rid=43 «شیخ محمود شلتوت»، سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.] «فتوای تاریخی شیخ شلتوت مفتی اعظم عالم تسنن و رئیس دانشگاه الازهر مصر»، درسهایی از مکتب اسلام، ش۳، ۱۳۳۸ش.</ref> | در سال ۱۳۷۸ق، [[محمود شلتوت |شیخ شَلتوت]] رئیس دانشگاه [[الازهر|الأزهر]] در [[مصر]]، در پی مکاتباتی با[[سید حسین طباطبایی بروجردی| آیت الله بروجردی]]، مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی [[مباح| جایز]] شمرد.<ref>بیآزار شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۴.[http://taghrib.org/farsi/pages/rowad.php?rid=43 «شیخ محمود شلتوت»، سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.] «فتوای تاریخی شیخ شلتوت مفتی اعظم عالم تسنن و رئیس دانشگاه الازهر مصر»، درسهایی از مکتب اسلام، ش۳، ۱۳۳۸ش.</ref> | ||
=== مناظرات و گفتگوهای علمی === | ===مناظرات و گفتگوهای علمی=== | ||
در متون حدیثی [[امامیه|شیعه]]، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و [[کلام اسلامی|متکلمان]] مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، اصول کافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص ۷۹، ۸۰، ۱۷۱–۱۷۳؛ شیخ مفید، اختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۸۹، ۱۹۰.</ref> در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق(ع) در حضور وی در زمینهای که تخصص داشتهاند، با دیگران مناظره کردهاند. در این جلسات امام صادق(ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است.<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۱۷۱–۱۷۳.</ref> برای مثال در گفتگو با عالمی از اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق(ع) را داشت، امام از [[هشام بن سالم جوالیقی |هشام بن سالم]] خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند.<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۱۷۱–۱۷۳.</ref> همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینهای که میخواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه [[قرآن]] با [[حمران بن اعین|حُمران بن اَعیَن]]، در زمینه ادبیات عربی با [[ابان بن تغلب]]، در فقه با [[زرارة بن اعین |زُراره]] و در کلام با [[مؤمن الطاق]] و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۷۵–۲۷۷.</ref> | در متون حدیثی [[امامیه|شیعه]]، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و [[کلام اسلامی|متکلمان]] مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، اصول کافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص ۷۹، ۸۰، ۱۷۱–۱۷۳؛ شیخ مفید، اختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۸۹، ۱۹۰.</ref> در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق(ع) در حضور وی در زمینهای که تخصص داشتهاند، با دیگران مناظره کردهاند. در این جلسات امام صادق(ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است.<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۱۷۱–۱۷۳.</ref> برای مثال در گفتگو با عالمی از اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق(ع) را داشت، امام از [[هشام بن سالم جوالیقی |هشام بن سالم]] خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند.<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۱۷۱–۱۷۳.</ref> همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینهای که میخواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه [[قرآن]] با [[حمران بن اعین|حُمران بن اَعیَن]]، در زمینه ادبیات عربی با [[ابان بن تغلب]]، در فقه با [[زرارة بن اعین |زُراره]] و در کلام با [[مؤمن الطاق]] و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۷۵–۲۷۷.</ref> | ||
[[احمد بن علی طبرسی]] در کتاب[[الاحتجاج علی اهل اللجاج (کتاب)| الاحتجاج]] مجموعهای از مناظرات امام صادق(ع) را گرد آورده است که برخی از آنها عبارت است از: | [[احمد بن علی طبرسی]] در کتاب[[الاحتجاج علی اهل اللجاج (کتاب)| الاحتجاج]] مجموعهای از مناظرات امام صادق(ع) را گرد آورده است که برخی از آنها عبارت است از: | ||
* مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۱–۳۳۳.</ref> | *مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۱–۳۳۳.</ref> | ||
* مناظره با [[ابوشاکر دیصانی|ابوشاکر دَیصانی]]، درباره وجود خدا<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۳.</ref> | *مناظره با [[ابوشاکر دیصانی|ابوشاکر دَیصانی]]، درباره وجود خدا<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۳.</ref> | ||
* مناظره با [[ابن ابیالعوجاء|ابنابیالعوجاء]] درباره وجود خدا<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۵، ۳۳۶.</ref> | *مناظره با [[ابن ابیالعوجاء|ابنابیالعوجاء]] درباره وجود خدا<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۵، ۳۳۶.</ref> | ||
* مناظره با ابنابیالعوجاء درباره [[حدوث و قدم|حدوث]] عالَم<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۶.</ref> | *مناظره با ابنابیالعوجاء درباره [[حدوث و قدم|حدوث]] عالَم<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۶.</ref> | ||
* مناظرهای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۶، ۳۵۲.</ref> | *مناظرهای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۶، ۳۵۲.</ref> | ||
* مناظره با [[ابوحنیفه]] درباره شیوه استنباط [[احکام شرعی |احکام فقهی]]، بهویژه [[قیاس]]<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۶۰–۳۶۲</ref> | *مناظره با [[ابوحنیفه]] درباره شیوه استنباط [[احکام شرعی |احکام فقهی]]، بهویژه [[قیاس]]<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۶۰–۳۶۲</ref> | ||
* مناظره با برخی از علماء [[معتزله]] درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۶۲–۳۶۴.</ref> | *مناظره با برخی از علماء [[معتزله]] درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی<ref>طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۶۲–۳۶۴.</ref> | ||
== سیره سیاسی == | ==سیره سیاسی== | ||
حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر [[بنیامیه]] از جمله [[عمر بن عبدالعزیز]] و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] همزمان بود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.</ref> او در سفر [[امام محمد باقر علیهالسلام |امام باقر(ع)]] به [[شام]] که به درخواست [[هشام بن عبدالملک|هشام بن عبد الملک]] صورت گرفت، همراه پدر بود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۶.</ref> در [[امامت]] امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.</ref> | حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر [[بنیامیه]] از جمله [[عمر بن عبدالعزیز]] و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] همزمان بود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.</ref> او در سفر [[امام محمد باقر علیهالسلام |امام باقر(ع)]] به [[شام]] که به درخواست [[هشام بن عبدالملک|هشام بن عبد الملک]] صورت گرفت، همراه پدر بود.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۶.</ref> در [[امامت]] امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند.<ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.</ref> | ||
=== دوری از قیام مسلحانه === | ===دوری از قیام مسلحانه=== | ||
بهرغم آنکه [[امامت]] امام صادق(ع) با ضعف و فروپاشی امویان همراه بود، وی از درگیریهای نظامی و سیاسی دوری جست و حتی دعوت به [[خلافت]] را نپذیرفت. شهرستانی در [[الملل و النحل (شهرستانی)|الملل والنحل]] گزارش کرده است که [[ابومسلم خراسانی]] پس از مرگ [[ابراهیم امام]]، در نامهای امام صادق(ع) را شایستهترین فرد برای خلافت خواند و از او دعوت کرد تا خلافت را بپذیرد؛ اما امام صادق(ع) در پاسخ نوشت: «نه تو از یاران من هستی و نه زمانه، زمانه من است».<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> او پاسخ دعوت ابوسلمه برای خلافت را نیز با سوزاندن نامهاش داد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۴.</ref> وی همچنین در قیامهایی که بر ضد حکومت روی داد، از جمله قیام عمویش [[زید بن علی]]، شرکت نکرد.<ref>پاکتچی، «امام جعفر صادق»، ص۱۸۳، ۱۸۴.</ref> بر طبق [[حدیث|حدیثی]]، امام صادق(ع) نبود یاران راستین را علت خودداری از قیام شمرده است.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۳۷.</ref>در برخی روایات حضرت تعداد ۱۷ نفر و گاه پنج نفر را برای قیام کافی دانسته است و در برابر اصرار برخی از یاران برای قیام به آنها میفرمود ما بهتر از شما و دیگران میدانیم که چه زمانی و چه وظیفهای داریم.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۴۳و ابنشهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۳۶۳.</ref> | بهرغم آنکه [[امامت]] امام صادق(ع) با ضعف و فروپاشی امویان همراه بود، وی از درگیریهای نظامی و سیاسی دوری جست و حتی دعوت به [[خلافت]] را نپذیرفت. شهرستانی در [[الملل و النحل (شهرستانی)|الملل والنحل]] گزارش کرده است که [[ابومسلم خراسانی]] پس از مرگ [[ابراهیم امام]]، در نامهای امام صادق(ع) را شایستهترین فرد برای خلافت خواند و از او دعوت کرد تا خلافت را بپذیرد؛ اما امام صادق(ع) در پاسخ نوشت: «نه تو از یاران من هستی و نه زمانه، زمانه من است».<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> او پاسخ دعوت ابوسلمه برای خلافت را نیز با سوزاندن نامهاش داد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۴.</ref> وی همچنین در قیامهایی که بر ضد حکومت روی داد، از جمله قیام عمویش [[زید بن علی]]، شرکت نکرد.<ref>پاکتچی، «امام جعفر صادق»، ص۱۸۳، ۱۸۴.</ref> بر طبق [[حدیث|حدیثی]]، امام صادق(ع) نبود یاران راستین را علت خودداری از قیام شمرده است.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۳۷.</ref>در برخی روایات حضرت تعداد ۱۷ نفر و گاه پنج نفر را برای قیام کافی دانسته است و در برابر اصرار برخی از یاران برای قیام به آنها میفرمود ما بهتر از شما و دیگران میدانیم که چه زمانی و چه وظیفهای داریم.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۴۳و ابنشهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۳۶۳.</ref> | ||
* اختلاف با عبدالله بن حسن مثنی | *اختلاف با عبدالله بن حسن مثنی | ||
در سالهای پایانی حکومت [[بنیامیه]]، گروهی از [[بنیهاشم]] از جمله [[عبدالله بن حسن مثنی]] و پسرانش و سفاح و منصور در [[ابواء]] جمع شدند تا برای قیام برضد حکومت، با یکی از خودشان بیعت کنند. در این جلسه عبدالله پسرش، [[ محمد بن عبدالله بن حسن|محمد]] را [[مهدی]] معرفی کرد و از حاضران خواست با او [[بیعت]] کنند.{{سخ}}امام صادق(ع) وقتی از این داستان مطلع شد، گفت: پسر تو مهدی نیست و اکنون نیز هنگام [[ظهور امام زمان|ظهور]] مهدی نیست. عبدالله از سخنان وی خشمگین شد و او را به [[حسد|حسادت]] متهم کرد. امام صادق(ع) [[سوگند|قسم]] خورد که از روی [[حسد|حسادت]] سخن نمیگوید و گفت که پسران او کشته میشوند و خلافت به [[سفاح عباسی|سَفّاح]] و [[منصور عباسی |منصور]] میرسد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۹۸۷م/۱۴۰۸ق، ص۱۸۵، ۱۸۶.</ref> [[رسول جعفریان]] ریشه اختلاف میان فرزندان [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن(ع)]] و فرزندان [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] را همین داستان دانسته است.<ref>جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۳۷۱.</ref> | در سالهای پایانی حکومت [[بنیامیه]]، گروهی از [[بنیهاشم]] از جمله [[عبدالله بن حسن مثنی]] و پسرانش و سفاح و منصور در [[ابواء]] جمع شدند تا برای قیام برضد حکومت، با یکی از خودشان بیعت کنند. در این جلسه عبدالله پسرش، [[ محمد بن عبدالله بن حسن|محمد]] را [[مهدی]] معرفی کرد و از حاضران خواست با او [[بیعت]] کنند.{{سخ}}امام صادق(ع) وقتی از این داستان مطلع شد، گفت: پسر تو مهدی نیست و اکنون نیز هنگام [[ظهور امام زمان|ظهور]] مهدی نیست. عبدالله از سخنان وی خشمگین شد و او را به [[حسد|حسادت]] متهم کرد. امام صادق(ع) [[سوگند|قسم]] خورد که از روی [[حسد|حسادت]] سخن نمیگوید و گفت که پسران او کشته میشوند و خلافت به [[سفاح عباسی|سَفّاح]] و [[منصور عباسی |منصور]] میرسد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۹۸۷م/۱۴۰۸ق، ص۱۸۵، ۱۸۶.</ref> [[رسول جعفریان]] ریشه اختلاف میان فرزندان [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن(ع)]] و فرزندان [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] را همین داستان دانسته است.<ref>جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۳۷۱.</ref> | ||
=== رابطه با حاکمان === | ===رابطه با حاکمان=== | ||
با وجود دوری امام صادق(ع) از قیام مسلحانه برضد حکومتها، وی روابط حسنهای با حاکمان زمان خود نداشته است. زمانی که همراه پدرش، [[ امام محمد باقر علیهالسلام|امام محمد باقر(ع)]] به [[حج]] رفته بود، در مراسم حج، [[اهلالبیت علیهمالسلام|اهلبیت(ع)]] را برگزیدگان خدا معرفی و به دشمنی خلیفه [[هشام بن عبدالملک]] با اهلبیت(ع) اشاره کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۶، ص۳۰۶.</ref> وی در پاسخ به [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] که از او خواست مانند دیگر مردم نزد او برود، نوشت: ما چیزی نداریم که به جهت آن از تو بترسیم و تو چیزی از امور اخروی نداری که ما به جهت آن به تو امیدوار باشیم و نه تو در نعمتی هستی که ما آن را به تو تبریک گوییم و نه باور داری که در مصیبتی هستی که آن را به تو تسلیت گوییم. پس چرا نزد تو بیاییم؟!<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۱۸۴.</ref> | با وجود دوری امام صادق(ع) از قیام مسلحانه برضد حکومتها، وی روابط حسنهای با حاکمان زمان خود نداشته است. زمانی که همراه پدرش، [[ امام محمد باقر علیهالسلام|امام محمد باقر(ع)]] به [[حج]] رفته بود، در مراسم حج، [[اهلالبیت علیهمالسلام|اهلبیت(ع)]] را برگزیدگان خدا معرفی و به دشمنی خلیفه [[هشام بن عبدالملک]] با اهلبیت(ع) اشاره کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۶، ص۳۰۶.</ref> وی در پاسخ به [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] که از او خواست مانند دیگر مردم نزد او برود، نوشت: ما چیزی نداریم که به جهت آن از تو بترسیم و تو چیزی از امور اخروی نداری که ما به جهت آن به تو امیدوار باشیم و نه تو در نعمتی هستی که ما آن را به تو تبریک گوییم و نه باور داری که در مصیبتی هستی که آن را به تو تسلیت گوییم. پس چرا نزد تو بیاییم؟!<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۱۸۴.</ref> | ||
==== آتش زدن خانه امام صادق(ع) ==== | ====آتش زدن خانه امام صادق(ع)==== | ||
بنابر روایتی از کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، [[حسن بن زید بن حسن|حسن بن زید]] والی [[مکه]] و [[مدینه]] بود، به دستور [[منصور عباسی]]، خانه امام صادق(ع) را آتش زد. طبق این روایت در این آتشسوزی در و دهلیز خانه امام(ع) در آتش سوخت و امام(ع) در حالی که از میان آتش عبور میکرد، از خانه خارج شد و گفت: | بنابر روایتی از کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، [[حسن بن زید بن حسن|حسن بن زید]] والی [[مکه]] و [[مدینه]] بود، به دستور [[منصور عباسی]]، خانه امام صادق(ع) را آتش زد. طبق این روایت در این آتشسوزی در و دهلیز خانه امام(ع) در آتش سوخت و امام(ع) در حالی که از میان آتش عبور میکرد، از خانه خارج شد و گفت: | ||
::من فرزند اَعراق الثَّرَی <small>(لقب [[اسماعیل (پیامبر)|حضرت اسماعیل]]؛ به معنای کسی که فرزندان و نسلش مانند رگ وریشه در زمین پراکندهاند)</small> هستم. من فرزند [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم خلیلالله]] هستم.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۷۳.</ref> | ::من فرزند اَعراق الثَّرَی <small>(لقب [[اسماعیل (پیامبر)|حضرت اسماعیل]]؛ به معنای کسی که فرزندان و نسلش مانند رگ وریشه در زمین پراکندهاند)</small> هستم. من فرزند [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم خلیلالله]] هستم.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۷۳.</ref> | ||
البته به گزارش [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]]، منصور در سال [[سال ۱۵۰ هجری قمری|۱۵۰ق]] یعنی دو سال پس از شهادت امام صادق(ع)، حسن بن زید را حکمران مدینه کرده است.<ref>طبری، تاریخ طبری، روائح التراث العربی، ج۸، ص۳۲.</ref> | البته به گزارش [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]]، منصور در سال [[سال ۱۵۰ هجری قمری|۱۵۰ق]] یعنی دو سال پس از شهادت امام صادق(ع)، حسن بن زید را حکمران مدینه کرده است.<ref>طبری، تاریخ طبری، روائح التراث العربی، ج۸، ص۳۲.</ref> | ||
=== بهکارگیری شیوه تقیه === | ===بهکارگیری شیوه تقیه=== | ||
بهجز دهه سومِ [[قرن دوم قمری]] که با فروپاشی خلافت [[بنیامیه]] همزمان بود، خلفای [[خلافت بنیامیه |اموی]] و [[بنیعباس|عباسی]] همواره فعالیتهای امام صادق(ع) و یارانش را | بهجز دهه سومِ [[قرن دوم قمری]] که با فروپاشی خلافت [[بنیامیه]] همزمان بود، خلفای [[خلافت بنیامیه |اموی]] و [[بنیعباس|عباسی]] همواره فعالیتهای امام صادق(ع) و یارانش را زیرنظر داشتند. فشارهای سیاسی در اواخر زندگی امام صادق(ع) بیش از پیش شد.<ref>جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.</ref> طبق برخی روایات مأموران [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] کسانی را که با شیعیان امام صادق(ع) در ارتباط بودند، شناسایی میکردند و گردن میزدند. ازاینرو امام صادق(ع) و یارانش از روش [[تقیه]] استفاده میکردند.<ref>جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.</ref> | ||
بنا بر روایتی که از امام صادق در الکافی نقل شده است | بنا بر روایتی که از امام صادق(ع) در کتاب اصول الکافی نقل شده است: «آن حضرت در روزی که برای مردم [[یومالشک]] بود و حضرت آن روز را اول ماه رمضان میدانست به درخواست سفّاح (خلیفه وقت) از باب تقیه غذا خورد و در پاسخ فردی که به او اعتراض کرد که آیا روزی را که مُسَلَّماً از ماه رمضان است روزه خودت را میشکنی و غذا میخوری؟!» گفت: «آری سوگند به خدا اگر من یک روز روزه ماه رمضان را بخورم نزد من پسندیدهتر است از آنکه گردنم زده شود!»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۸۳.</ref> امام صادق(ع) به [[سفیان ثوری]] که به دیدار او آمده بود، توصیه کرد به جهت آنکه هر دوی آنها را حکومت تحتنظر گرفته است، برود.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۴۸.</ref> در حدیث دیگری امام صادق(ع) از [[ابان بن تغلب|اَبان بن تغلب]] خواسته است که در پاسخ به پرسشهای فقهی مردم، برای آنکه مشکلی پیش نیاید، دیدگاههای علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] را برایشان نقل کند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۳۳۰.</ref> همچنین روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است که بر تقیه تأکید میکنند. در برخی از آنها تقیه در جایگاهی برابر با [[نماز]] قرار گرفته است.<ref>فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۹۳.</ref> از نظر [[سید علی حسینی خامنهای|آیتالله خامنهای]]، نمودارهای برجسته زندگی امام صادق(ع) عبارتند از: | ||
* تببین و تبلیغ مسئله امامت به منظور نفی مستقیم و صریح حاکمان وقت و معرفی خود به عنوان امام و صاحب حق ولایت به مردم | *تببین و تبلیغ مسئله امامت به منظور نفی مستقیم و صریح حاکمان وقت و معرفی خود به عنوان امام و صاحب حق ولایت به مردم | ||
* تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعه و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعه متمایزتر و صریحتر از دیگر امامان | *تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعه و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعه متمایزتر و صریحتر از دیگر امامان | ||
* تشکیل و رهبری مخفیانه شبکه تبلیغاتی وسیع برای ترویج امامت آلعلی(ع) و تبیین درست مسئله امامت؛ این شبکه در بسیاری از نقاط دوردست به ویژه در نواحی [[عراق]] و [[خراسان بزرگ|خراسان]]، فعالیتهای چشمگیر و ثمربخشی درباره مسئله امامت عهدهدار بود.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8211 امام صادق(ع) مرد علم و دانش، مرد مبارزه، مرد تشکیلات]، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله خامنهای.</ref> | *تشکیل و رهبری مخفیانه شبکه تبلیغاتی وسیع برای ترویج امامت آلعلی(ع) و تبیین درست مسئله امامت؛ این شبکه در بسیاری از نقاط دوردست به ویژه در نواحی [[عراق]] و [[خراسان بزرگ|خراسان]]، فعالیتهای چشمگیر و ثمربخشی درباره مسئله امامت عهدهدار بود.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8211 امام صادق(ع) مرد علم و دانش، مرد مبارزه، مرد تشکیلات]، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله خامنهای.</ref> | ||
== خصوصیات اخلاقی، کرامات و فضایل == | ==خصوصیات اخلاقی، کرامات و فضایل== | ||
در منابع روایی در زمینه ویژگیهای اخلاقی امام صادق(ع) گزارشهایی از [[زهد]]، [[انفاق]]، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت [[قرآن]] آمده است. محمد بن طلحه، امام صادق(ع) را از بزرگترین افراد اهلبیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۹۱.</ref> [[مالک بن انس]] از ائمه فقهی [[اهل سنت و جماعت |اهلسنت]] گفته است: در مدتی که پیش امام صادق(ع) میرفته، همیشه او را در یکی از سه حالت [[نماز]]خواندن، [[روزه|روزهداری]] و [[ذکر]]گفتن دیده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۱۶.</ref>{{سخ}}در کتاب [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] چنین آمده که امام صادق(ع) در پاسخ به درخواست فقیری، چهارصد درهم به او داد و چون سپاسگزاری او را دید، انگشترش را هم که ده هزار درهم میارزید، به وی بخشید.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۶۱.</ref> روایتهایی نیز از انفاقهای پنهانی امام صادق(ع) در دست است. به نوشته کتاب [[ الکافی (کتاب)|کافی]]، او شبها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه میریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر میبرد و میان آنها تقسیم میکرد.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۸.</ref> [[ابوجعفر خثعمی]] نقل کرده است که امام صادق(ع) کیسه پولی را به او داد و از او خواست آن را به فردی از [[بنیهاشم]] بدهد و نگوید که چه کسی آن را فرستاده است. به گفته خثعمی هنگامی که آن فرد پول را گرفت، برای فرستنده آن [[دعا]] کرد و از امام صادق(ع) گله کرد که با وجود ثروتش چیزی به او نمیدهد.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۷۳.</ref> ابوعبدالله بلخی نیز نقل کرده است که روزی امام صادق(ع) به درخت نخل پوسیدهای خطاب کرد که ای نخلی که مطیع پروردگارت هستی از آنچه خداوند در تو قرار داده ما را اطعام کن، در آن حال از آن درخت خرماهای رنگارنگ بر ما بارید.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث، ج۴۷، ص۷۶.</ref> | در منابع روایی در زمینه ویژگیهای اخلاقی امام صادق(ع) گزارشهایی از [[زهد]]، [[انفاق]]، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت [[قرآن]] آمده است. محمد بن طلحه، امام صادق(ع) را از بزرگترین افراد اهلبیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۹۱.</ref> [[مالک بن انس]] از ائمه فقهی [[اهل سنت و جماعت |اهلسنت]] گفته است: در مدتی که پیش امام صادق(ع) میرفته، همیشه او را در یکی از سه حالت [[نماز]]خواندن، [[روزه|روزهداری]] و [[ذکر]]گفتن دیده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۱۶.</ref>{{سخ}}در کتاب [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] چنین آمده که امام صادق(ع) در پاسخ به درخواست فقیری، چهارصد درهم به او داد و چون سپاسگزاری او را دید، انگشترش را هم که ده هزار درهم میارزید، به وی بخشید.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۶۱.</ref> روایتهایی نیز از انفاقهای پنهانی امام صادق(ع) در دست است. به نوشته کتاب [[ الکافی (کتاب)|کافی]]، او شبها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه میریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر میبرد و میان آنها تقسیم میکرد.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۸.</ref> [[ابوجعفر خثعمی]] نقل کرده است که امام صادق(ع) کیسه پولی را به او داد و از او خواست آن را به فردی از [[بنیهاشم]] بدهد و نگوید که چه کسی آن را فرستاده است. به گفته خثعمی هنگامی که آن فرد پول را گرفت، برای فرستنده آن [[دعا]] کرد و از امام صادق(ع) گله کرد که با وجود ثروتش چیزی به او نمیدهد.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۷۳.</ref> ابوعبدالله بلخی نیز نقل کرده است که روزی امام صادق(ع) به درخت نخل پوسیدهای خطاب کرد که ای نخلی که مطیع پروردگارت هستی از آنچه خداوند در تو قرار داده ما را اطعام کن، در آن حال از آن درخت خرماهای رنگارنگ بر ما بارید.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث، ج۴۷، ص۷۶.</ref> | ||
== سفر به عراق == | ==سفر به عراق== | ||
[[پرونده:مقام امام صادق در مسجد سهله.jpg|260px|بندانگشتی|چپ|مقام امام صادق(ع) در [[مسجد سهله]]]] | [[پرونده:مقام امام صادق در مسجد سهله.jpg|260px|بندانگشتی|چپ|مقام امام صادق(ع) در [[مسجد سهله]]]] | ||
امام صادق(ع) در زمان حکومت [[سفاح عباسی|سفّاح]] و نیز حکومت [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] به علت احضار حکومت، سفرهایی به [[عراق]] داشته است. او در این سفرها به [[کربلا]]، [[نجف]]، [[کوفه]] و [[حیره]] هم رفته است.<ref>مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۲۶و۱۳۰.</ref> محمد بن معروف هلالی نقل کرده است که در سفر امام صادق(ع) به حیره، مردم به شدت از او استقبال کردهاند؛ بهگونهای که تا چند روز به جهت ازدحام مردم، نتوانسته است امام را ملاقات کند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۹۳، ۹۴.</ref>{{سخ}}[[محراب]] امام صادق(ع) در [[مسجد کوفه]] که در بخش شرقی مسجد، نزدیک قبر [[مسلم بن عقیل]] قرار دارد و محراب او در [[مسجد سهله]] از جمله یادگارهای وی در عراق است.<ref>مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۲۹.</ref> امام صادق(ع) [[حرم امام حسین(ع)|قبر امام حسین(ع)]] در کربلا را [[زیارت]] کرده است.<ref>مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۳۰.</ref> در ساحل رود حسینیه در شهر کربلا، بنایی است که محرابی [[مقام امام جعفر صادق (کربلا)|منسوب به امام صادق(ع)]] در آن قرار دارد.<ref>مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۳۰.</ref> | امام صادق(ع) در زمان حکومت [[سفاح عباسی|سفّاح]] و نیز حکومت [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] به علت احضار حکومت، سفرهایی به [[عراق]] داشته است. او در این سفرها به [[کربلا]]، [[نجف]]، [[کوفه]] و [[حیره]] هم رفته است.<ref>مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۲۶و۱۳۰.</ref> محمد بن معروف هلالی نقل کرده است که در سفر امام صادق(ع) به حیره، مردم به شدت از او استقبال کردهاند؛ بهگونهای که تا چند روز به جهت ازدحام مردم، نتوانسته است امام را ملاقات کند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۹۳، ۹۴.</ref>{{سخ}}[[محراب]] امام صادق(ع) در [[مسجد کوفه]] که در بخش شرقی مسجد، نزدیک قبر [[مسلم بن عقیل]] قرار دارد و محراب او در [[مسجد سهله]] از جمله یادگارهای وی در عراق است.<ref>مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۲۹.</ref> امام صادق(ع) [[حرم امام حسین(ع)|قبر امام حسین(ع)]] در کربلا را [[زیارت]] کرده است.<ref>مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۳۰.</ref> در ساحل رود حسینیه در شهر کربلا، بنایی است که محرابی [[مقام امام جعفر صادق (کربلا)|منسوب به امام صادق(ع)]] در آن قرار دارد.<ref>مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۳۰.</ref> | ||
[[پرونده:محراب مقام امام صادق(ع).jpg|180px|بندانگشتی|نمایی از محراب [[مقام امام جعفر صادق (کربلا)|مقام امام صادق(ع) در کربلا]]]] | [[پرونده:محراب مقام امام صادق(ع).jpg|180px|بندانگشتی|نمایی از محراب [[مقام امام جعفر صادق (کربلا)|مقام امام صادق(ع) در کربلا]]]] | ||
* نشاندادن [[نجف| قبر حضرت علی(ع)]] | *نشاندادن [[نجف| قبر حضرت علی(ع)]] | ||
در برخی [[حدیث|روایات]] از زیارتهای امام صادق(ع) از قبر [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] سخن آمده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۵و۳۶.</ref> او قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. به گفته [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]]، وی روزی یزید بن عمرو بن طلحه را به مکانی میان حیره و [[نجف]] برد و قبر جدش حضرت امام علی(ع) را به او نشان داد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۵۷۱.</ref> [[شیخ طوسی]] نیز نقل کرده است امام صادق(ع) نزد قبر امام علی(ع) آمد، [[نماز]] خواند و سپس مکان قبر را به [[یونس بن ظبیان|یونس بن ظَبیان]] نشان داد.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۵.</ref> | در برخی [[حدیث|روایات]] از زیارتهای امام صادق(ع) از قبر [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] سخن آمده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۵و۳۶.</ref> او قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. به گفته [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]]، وی روزی یزید بن عمرو بن طلحه را به مکانی میان حیره و [[نجف]] برد و قبر جدش حضرت امام علی(ع) را به او نشان داد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۵۷۱.</ref> [[شیخ طوسی]] نیز نقل کرده است امام صادق(ع) نزد قبر امام علی(ع) آمد، [[نماز]] خواند و سپس مکان قبر را به [[یونس بن ظبیان|یونس بن ظَبیان]] نشان داد.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۵.</ref> | ||
== شاگردان و راویان == | ==شاگردان و راویان== | ||
{{اصلی|فهرست اصحاب امام صادق(ع)}} | {{اصلی|فهرست اصحاب امام صادق(ع)}} | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
از روایتی که [[محمد بن عمر کشی|کَشّی]] درباره مناظره شاگردان امام صادق(ع) نقل کرده است، به دست میآید که برخی شاگردان او در زمینههای خاصی تخصص داشتهاند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۹۹.</ref> طبق این روایت [[حمران بن اعین|حُمران بن اَعیَن]] در [[علوم قرآن|علوم قرآنی]]، [[ابان بن تغلب|اَبان بن تغلب]] در ادبیات عرب، [[زرارة بن اعین|زُراره]] در [[فقه]] و [[مؤمن الطاق|مؤمن الطّاق]] و [[هشام بن سالم جوالیقی|هِشام بن سالم]] در [[کلام اسلامی|کلام]] تخصص داشتهاند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۷۵–۲۷۷.</ref> برخی دیگر از شاگردان امام صادق(ع) که در زمینه کلام تخصص داشتند، عبارتاند از [[حمران بن اعین|حُمران بن اَعیَن]]، [[قیس ماصر|قیس ماصِر]] و [[هشام بن حکم|هشام بن حَکَم]].<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۹۹.</ref> | از روایتی که [[محمد بن عمر کشی|کَشّی]] درباره مناظره شاگردان امام صادق(ع) نقل کرده است، به دست میآید که برخی شاگردان او در زمینههای خاصی تخصص داشتهاند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۹۹.</ref> طبق این روایت [[حمران بن اعین|حُمران بن اَعیَن]] در [[علوم قرآن|علوم قرآنی]]، [[ابان بن تغلب|اَبان بن تغلب]] در ادبیات عرب، [[زرارة بن اعین|زُراره]] در [[فقه]] و [[مؤمن الطاق|مؤمن الطّاق]] و [[هشام بن سالم جوالیقی|هِشام بن سالم]] در [[کلام اسلامی|کلام]] تخصص داشتهاند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۷۵–۲۷۷.</ref> برخی دیگر از شاگردان امام صادق(ع) که در زمینه کلام تخصص داشتند، عبارتاند از [[حمران بن اعین|حُمران بن اَعیَن]]، [[قیس ماصر|قیس ماصِر]] و [[هشام بن حکم|هشام بن حَکَم]].<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۹۹.</ref> | ||
=== اهل سنت === | ===اهل سنت=== | ||
برخی از علماء و ائمه [[فقه|فقهی]] اهل سنت، شاگردان امام صادق(ع) بودهاند. [[شیخ طوسی]] در [[رجال الطوسی (کتاب)|رجال خود]]، [[ابوحنیفه]] را در شمار شاگردان و اصحاب امام نام برده است.<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۱۵.</ref> [[ابنابیالحدید|ابنابیالحدید معتزلی]] نیز او را از شاگردان امام صادق(ع) دانسته است.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸ و ج۱۵، ص۲۷۴.</ref> [[شیخ صدوق]] از [[مالک بن انس]] نقل کرده است که وی مدتی نزد امام صادق(ع) میرفته و از او حدیث میشنیده است.<ref>صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۱۶۸؛ صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۱۶۹؛ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۴.</ref> مالک بن انس در کتاب مُوَطَّأ از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده است.<ref>مالک بن أنس، موطأ، ۱۴۲۵ق، ص۱۰.</ref> | برخی از علماء و ائمه [[فقه|فقهی]] اهل سنت، شاگردان امام صادق(ع) بودهاند. [[شیخ طوسی]] در [[رجال الطوسی (کتاب)|رجال خود]]، [[ابوحنیفه]] را در شمار شاگردان و اصحاب امام نام برده است.<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۱۵.</ref> [[ابنابیالحدید|ابنابیالحدید معتزلی]] نیز او را از شاگردان امام صادق(ع) دانسته است.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸ و ج۱۵، ص۲۷۴.</ref> [[شیخ صدوق]] از [[مالک بن انس]] نقل کرده است که وی مدتی نزد امام صادق(ع) میرفته و از او حدیث میشنیده است.<ref>صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۱۶۸؛ صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۱۶۹؛ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۴.</ref> مالک بن انس در کتاب مُوَطَّأ از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده است.<ref>مالک بن أنس، موطأ، ۱۴۲۵ق، ص۱۰.</ref> | ||
[[ابنحجر هیتمی|ابنحجر هیتمی]] نوشته است عالمان بزرگ [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، چون [[ابوحنیفه]]، یحیی بن سعید، ابنجریح، [[مالک بن انس]]، [[سفیان بن عیینه]]، [[سفیان ثوری]]، شعبة بن الحجاج و ایوب سختیانی از امام صادق(ع) روایت کردهاند.<ref>ابنحجر الهیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۸۶.</ref> در کتاب «الائمة الاربعه» هم حضور مالک بن انس در [[مدینه]] و استفاده از درس کسانی چون امام صادق(ع)، از عوامل رشد علمی او شمرده شده است.<ref>شکعه، الائمة الاربعه، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۸.</ref> | [[ابنحجر هیتمی|ابنحجر هیتمی]] نوشته است عالمان بزرگ [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، چون [[ابوحنیفه]]، یحیی بن سعید، ابنجریح، [[مالک بن انس]]، [[سفیان بن عیینه]]، [[سفیان ثوری]]، شعبة بن الحجاج و ایوب سختیانی از امام صادق(ع) روایت کردهاند.<ref>ابنحجر الهیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۸۶.</ref> در کتاب «الائمة الاربعه» هم حضور مالک بن انس در [[مدینه]] و استفاده از درس کسانی چون امام صادق(ع)، از عوامل رشد علمی او شمرده شده است.<ref>شکعه، الائمة الاربعه، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۸.</ref> | ||
== احادیث مشهور == | ==احادیث مشهور== | ||
برخی از احادیث مشهور امام صادق(ع) به شرح زیر است: | برخی از احادیث مشهور امام صادق(ع) به شرح زیر است: | ||
* [[حدیث جنود عقل و جهل]] این حدیث گزارشی است از امام صادق(ع) به روایت [[سَماعة بن مهران]] درباره خلقت عقل و لشگریانی که خداوند به جهت جایگاه عقل و اطاعت و تسلیمش برای او قرار داده و نیز لشگریانی که برای جهل به عنوان نقطه مقابل عقل قرار داده است.<ref>الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، صص۲۱–۲۰.</ref> | *[[حدیث جنود عقل و جهل]] این حدیث گزارشی است از امام صادق(ع) به روایت [[سَماعة بن مهران]] درباره خلقت عقل و لشگریانی که خداوند به جهت جایگاه عقل و اطاعت و تسلیمش برای او قرار داده و نیز لشگریانی که برای جهل به عنوان نقطه مقابل عقل قرار داده است.<ref>الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، صص۲۱–۲۰.</ref> | ||
* حدیث حجّ: امام صادق(ع) کیفیّت حجّ پیامبر را از پدر خود روایت کرده است. این حدیث در منابع شیعه<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۴۵.</ref> و سنی<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۰.</ref>نقل شده است.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۴۵؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۰.</ref> | *حدیث حجّ: امام صادق(ع) کیفیّت حجّ پیامبر را از پدر خود روایت کرده است. این حدیث در منابع شیعه<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۴۵.</ref> و سنی<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۰.</ref>نقل شده است.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۴۵؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۰.</ref> | ||
* حدیث توحید مُفَضَّل: حدیثی که امام صادق(ع) در چهار جلسه درباره مسائلی چون آفرینش جهان، خلقت انسان و شگفتیها و حکمتهای آنها به [[مفضل بن عمر|مفضل بن عُمر]]، املا کرده است.<ref>مفضل بن عمر، توحید مفضل، ۱۳۷۹ش، ص۴۱ (مقدمه آیت الله شوشتری).</ref> | *حدیث توحید مُفَضَّل: حدیثی که امام صادق(ع) در چهار جلسه درباره مسائلی چون آفرینش جهان، خلقت انسان و شگفتیها و حکمتهای آنها به [[مفضل بن عمر|مفضل بن عُمر]]، املا کرده است.<ref>مفضل بن عمر، توحید مفضل، ۱۳۷۹ش، ص۴۱ (مقدمه آیت الله شوشتری).</ref> | ||
* [[حدیث عنوان بصری|حدیث عِنوان بَصری]]: در این حدیث امام صادق(ع) پس از تعریف [[عبادت|عبودیت]]، دستورالعملهایی را در زمینههای [[ریاضت |ریاضت نفس]]، [[حلم|بردباری]] و علم، به شخصی به نام عِنوان بصری گفته است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۴–۲۲۶.</ref> | *[[حدیث عنوان بصری|حدیث عِنوان بَصری]]: در این حدیث امام صادق(ع) پس از تعریف [[عبادت|عبودیت]]، دستورالعملهایی را در زمینههای [[ریاضت |ریاضت نفس]]، [[حلم|بردباری]] و علم، به شخصی به نام عِنوان بصری گفته است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۴–۲۲۶.</ref> | ||
* [[مقبوله عمر بن حنظلة|مقبوله عُمَر بن حَنظَله]]:<ref>به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۷.</ref> برخی از فقیهان شیعه، از این حدیث معیارهایی برای حل [[تعارض ادله|تعارض روایات]] به دست آوردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۵۹–۶۱.</ref> طرفداران [[ولایت فقیه|نظریه ولایت فقیه]] نیز برای اثبات آن به این حدیث استناد میکنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به امام خمینی، الحکومة الاسلامیه، ۱۴۲۹ق/۲۰۰۸م، ص۱۱۵–۱۲۱؛ مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ۱۳۹۱ش، ص۱۰۰.</ref> | *[[مقبوله عمر بن حنظلة|مقبوله عُمَر بن حَنظَله]]:<ref>به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۷.</ref> برخی از فقیهان شیعه، از این حدیث معیارهایی برای حل [[تعارض ادله|تعارض روایات]] به دست آوردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۵۹–۶۱.</ref> طرفداران [[ولایت فقیه|نظریه ولایت فقیه]] نیز برای اثبات آن به این حدیث استناد میکنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به امام خمینی، الحکومة الاسلامیه، ۱۴۲۹ق/۲۰۰۸م، ص۱۱۵–۱۲۱؛ مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ۱۳۹۱ش، ص۱۰۰.</ref> | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =|'''امام صادق علیه السلام''': | {{جعبه نقل قول| عنوان =|'''امام صادق علیه السلام''': | ||
أَرْبَعَةٌ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ النَّارُ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ وَ النَّوْمُ الْقَلِیلُ مِنْهُ کَثِیرٌ وَ الْمَرَضُ الْقَلِیلُ مِنْهُ کَثِیرٌ وَ الْعَدَاوَةُ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ. چهار چیز است که اندک آن هم بسیار است: آتش، خواب، مرض و دشمنی. [[الخصال (کتاب)|الخصال]] [[شیخ صدوق]]، ۱۳۶۲ش، ص۲۳۸| تراز = چپ| عرض = ۳۵۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | أَرْبَعَةٌ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ النَّارُ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ وَ النَّوْمُ الْقَلِیلُ مِنْهُ کَثِیرٌ وَ الْمَرَضُ الْقَلِیلُ مِنْهُ کَثِیرٌ وَ الْعَدَاوَةُ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ. چهار چیز است که اندک آن هم بسیار است: آتش، خواب، مرض و دشمنی. [[الخصال (کتاب)|الخصال]] [[شیخ صدوق]]، ۱۳۶۲ش، ص۲۳۸| تراز = چپ| عرض = ۳۵۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
* صلاح زندگانی فردی و معاشرت اجتماعی، پیمانه پُری است که دو سومش زیرکی و یک سومش چشمپوشی است.<ref>ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۹.</ref> | *صلاح زندگانی فردی و معاشرت اجتماعی، پیمانه پُری است که دو سومش زیرکی و یک سومش چشمپوشی است.<ref>ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۹.</ref> | ||
* اربابگونه به عیوب دیگران ننگرید، بلکه چون بندهای [[تواضع |متواضع]] عیبهای خود را وارسی کنید.<ref>ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۰۵.</ref> | *اربابگونه به عیوب دیگران ننگرید، بلکه چون بندهای [[تواضع |متواضع]] عیبهای خود را وارسی کنید.<ref>ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۰۵.</ref> | ||
* مبادا با یکدیگر [[حسد]] ورزید، زیرا کفر و بیدینی از حسد برمیخیزد.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۸.</ref> | *مبادا با یکدیگر [[حسد]] ورزید، زیرا کفر و بیدینی از حسد برمیخیزد.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۸.</ref> | ||
* برادران خود را با دو صفت امتحان کنید، که اگر آن دو صفت را داشتند به دوستی و رفاقت خود با آنها ادامه دهید و گرنه از آنان دوری کنید، دوری کنید، دوری کنید: ۱ ـ مراقبت بر [[نماز]] اول وقت. ۲ ـ نیکی به برادران چه در سختی و تنگدستی، چه در هنگام آسایش و گشایش.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۰۳.</ref> | *برادران خود را با دو صفت امتحان کنید، که اگر آن دو صفت را داشتند به دوستی و رفاقت خود با آنها ادامه دهید و گرنه از آنان دوری کنید، دوری کنید، دوری کنید: ۱ ـ مراقبت بر [[نماز]] اول وقت. ۲ ـ نیکی به برادران چه در سختی و تنگدستی، چه در هنگام آسایش و گشایش.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۰۳.</ref> | ||
== دیدگاه اهلسنت == | ==دیدگاه اهلسنت== | ||
امام صادق(ع) نزد بزرگان اهلسنت جایگاه بالایی داشته است. [[ابوحنیفه]] از پیشوایان اهل سنت، امام صادق(ع) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> به نقل [[ابنشهرآشوب|ابنشهرآشوب]]، [[مالک بن انس]] گفته است: از جهت فضل، علم و [[عبادت]] و [[ورع]]، هیچ چشم و گوشی برتر از جعفر بن محمد ندیده و نشنیده است.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۴۸.</ref> از نظر شهرستانی در [[الملل و النحل (شهرستانی) |کتاب الملل والنحل]] امام صادق(ع) «دارای علمی است کثیر و فراوان در امور دین، و دانش و درایتی کامل در حکمت، و زهد بلندمرتبهای در دنیا، و وَرَع و خودداری تامّ و تمام از شهوات، که مدتی در مدینه اقامت کرد، و شیعیان و منتسبین به خود را از علم خود بهرهمند ساخت و بر موالیان و خاصّان خود، اسرار علوم و مخفیّات دانش را إفاضه کرد. و او کسی است که در اقیانوس بیکران معرفت غرق بود و طمع در شطّ آب نداشت، و به أعلا ذِروه حقیقت ارتفاع یافته بود و از سقوط و نزول در درجات دنیوی ترس و واهمه نداشت.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۹۴.</ref> | امام صادق(ع) نزد بزرگان اهلسنت جایگاه بالایی داشته است. [[ابوحنیفه]] از پیشوایان اهل سنت، امام صادق(ع) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> به نقل [[ابنشهرآشوب|ابنشهرآشوب]]، [[مالک بن انس]] گفته است: از جهت فضل، علم و [[عبادت]] و [[ورع]]، هیچ چشم و گوشی برتر از جعفر بن محمد ندیده و نشنیده است.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۴۸.</ref> از نظر شهرستانی در [[الملل و النحل (شهرستانی) |کتاب الملل والنحل]] امام صادق(ع) «دارای علمی است کثیر و فراوان در امور دین، و دانش و درایتی کامل در حکمت، و زهد بلندمرتبهای در دنیا، و وَرَع و خودداری تامّ و تمام از شهوات، که مدتی در مدینه اقامت کرد، و شیعیان و منتسبین به خود را از علم خود بهرهمند ساخت و بر موالیان و خاصّان خود، اسرار علوم و مخفیّات دانش را إفاضه کرد. و او کسی است که در اقیانوس بیکران معرفت غرق بود و طمع در شطّ آب نداشت، و به أعلا ذِروه حقیقت ارتفاع یافته بود و از سقوط و نزول در درجات دنیوی ترس و واهمه نداشت.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۹۴.</ref> | ||
به گفته [[ابنابیالحدید|ابنابیالحدید]]، علمای اهلسنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، [[احمد بن حنبل]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق(ع) بودهاند و ازاینرو فقه اهلسنت در [[فقه امامیه|فقه شیعه]] ریشه دارد.<ref>ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸.</ref> با این همه، در فقه اهلسنت، با وجود توجه فراوان به [[مجتهد|فقیهان]] معاصر امام صادق(ع) چون اوزاعی و [[سفیان ثوری]]، به دیدگاههای او توجه نشده است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۶.</ref> برخی از علمای [[امامیه|شیعه]] چون [[سید مرتضی]] بدین جهت به علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] انتقاد کردهاند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۶.</ref> | به گفته [[ابنابیالحدید|ابنابیالحدید]]، علمای اهلسنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، [[احمد بن حنبل]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق(ع) بودهاند و ازاینرو فقه اهلسنت در [[فقه امامیه|فقه شیعه]] ریشه دارد.<ref>ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸.</ref> با این همه، در فقه اهلسنت، با وجود توجه فراوان به [[مجتهد|فقیهان]] معاصر امام صادق(ع) چون اوزاعی و [[سفیان ثوری]]، به دیدگاههای او توجه نشده است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۶.</ref> برخی از علمای [[امامیه|شیعه]] چون [[سید مرتضی]] بدین جهت به علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] انتقاد کردهاند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۶.</ref> | ||
== شهادت == | ==شهادت== | ||
[[پرونده: بقیع.jpg|بندانگشتی|مزار امام صادق(ع) در [[بقیع|قبرستان بقیع]]]] | [[پرونده: بقیع.jpg|بندانگشتی|مزار امام صادق(ع) در [[بقیع|قبرستان بقیع]]]] | ||
[[شیخ صدوق]] تصریح کرده است که امام صادق(ع) به دستور [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] و بر اثر مسمومیت به [[شهادت]] رسیده است.<ref>صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۳ق، ص۹۸.</ref> [[ابنشهرآشوب]] نیز در [[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|مناقب]] و [[محمد بن جریر طبری صغیر|محمد بن جریر طبری سوم]] در [[دلائل الامامة (کتاب)|دلائل الامامه]] نیز همین نظر را مطرح کردهاند.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص ۲۸۰؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۶؛ سید ابنطاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴.</ref> برای شهادت او به [[ما منا الا مقتول شهید|روایت والله ما منا الا مقتول شهید]] استناده شده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۳۲.</ref>در مقابل [[شیخ مفید]] معتقد است که دلیل قاطعی بر شهادت آن حضرت وجود ندارد.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۱و۱۳۲.</ref> [[سید جعفر مرتضی عاملی]] تاریخپژوه، سخن شیخ مفید را حمل بر [[تقیه]] کرده است.<ref>نگاه کنید به عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۵-۱۹۱.</ref> مدفن وی [[بقیع|قبرستان بقیع]] در کنار قبر پدرش [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر]] و [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد]] و [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن]] قرار دارد.<ref>شیخ مفید، ارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۸۰.</ref> | [[شیخ صدوق]] تصریح کرده است که امام صادق(ع) به دستور [[منصور عباسی|منصور دوانیقی]] و بر اثر مسمومیت به [[شهادت]] رسیده است.<ref>صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۳ق، ص۹۸.</ref> [[ابنشهرآشوب]] نیز در [[مناقب آل ابیطالب (کتاب)|مناقب]] و [[محمد بن جریر طبری صغیر|محمد بن جریر طبری سوم]] در [[دلائل الامامة (کتاب)|دلائل الامامه]] نیز همین نظر را مطرح کردهاند.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص ۲۸۰؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۶؛ سید ابنطاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴.</ref> برای شهادت او به [[ما منا الا مقتول شهید|روایت والله ما منا الا مقتول شهید]] استناده شده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۳۲.</ref>در مقابل [[شیخ مفید]] معتقد است که دلیل قاطعی بر شهادت آن حضرت وجود ندارد.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۱و۱۳۲.</ref> [[سید جعفر مرتضی عاملی]] تاریخپژوه، سخن شیخ مفید را حمل بر [[تقیه]] کرده است.<ref>نگاه کنید به عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۵-۱۹۱.</ref> مدفن وی [[بقیع|قبرستان بقیع]] در کنار قبر پدرش [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر]] و [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد]] و [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن]] قرار دارد.<ref>شیخ مفید، ارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۸۰.</ref> | ||
=== وصیت امام صادق === | ===وصیت امام صادق=== | ||
بنابر [[حدیث|احادیث]]، امام صادق(ع) بارها [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] را به عنوان امام بعد از خود به اصحاب خاصش معرفی کرده بود؛<ref>برای نمونه نگاه کنید به کشّی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۸۲ و ۲۸۳.</ref> اما به جهت سختگیریهای [[بنیعباس|عباسیان]] و به منظور حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر، از جمله خلیفه عباسی را وصی خود معرفی کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۴.</ref> {{یاد| منصور دوانیقی (خلیفه وقت)، | بنابر [[حدیث|احادیث]]، امام صادق(ع) بارها [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] را به عنوان امام بعد از خود به اصحاب خاصش معرفی کرده بود؛<ref>برای نمونه نگاه کنید به کشّی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۸۲ و ۲۸۳.</ref> اما به جهت سختگیریهای [[بنیعباس|عباسیان]] و به منظور حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر، از جمله خلیفه عباسی را وصی خود معرفی کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۴.</ref> {{یاد| منصور دوانیقی (خلیفه وقت)، | ||
محمد بن سلیمان (فرماندار مدینه)، | محمد بن سلیمان (فرماندار مدینه)، | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
مؤمن طاق]] و [[هشام بن سالم جوالیقی|هشام بن سالم]] نیز درباره جانشین امام صادق(ع) مردد بودند. آنان ابتدا سراغ [[عبدالله بن جعفر الصادق|عبدالله افطح]] رفتند و از او سؤالاتی پرسیدند؛ اما پاسخهای عبدالله آنها را قانع نکرد. سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخهای وی قانع شدند و [[امامت]] او را پذیرفتند.<ref>کشّی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۸۲ و ۲۸۳.</ref> | مؤمن طاق]] و [[هشام بن سالم جوالیقی|هشام بن سالم]] نیز درباره جانشین امام صادق(ع) مردد بودند. آنان ابتدا سراغ [[عبدالله بن جعفر الصادق|عبدالله افطح]] رفتند و از او سؤالاتی پرسیدند؛ اما پاسخهای عبدالله آنها را قانع نکرد. سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخهای وی قانع شدند و [[امامت]] او را پذیرفتند.<ref>کشّی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۸۲ و ۲۸۳.</ref> | ||
=== انشعاب در شیعه === | ===انشعاب در شیعه=== | ||
پس از شهادت امام صادق(ع) فرقههای مختلفی در شیعه به وجود آمد و هر گروه یکی از پسران او را امام شمردند. بیشتر شیعیان، امامت [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام موسی کاظم(ع)]] را به عنوان امام هفتم پذیرفتند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۸.</ref> گروهی از شیعیان، مرگ [[اسماعیل پسر امام صادق(ع) |اسماعیل]]، پسر ارشد امام صادق(ع) را انکار کرده، او را شایسته [[امامت]] میدانستند. شماری از این گروه، که از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر اسماعیل، محمد را امام دانستند. این گروه به [[اسماعیلیه]] شهرت یافتند. برخی دیگر [[ عبدالله بن جعفر الصادق|عبدالله اَفْطَح]]، دومین پسر امام صادق(ع)، را [[امامت |امام]] دانسته، به [[فطحیه|فَطَحیه]] مشهور شدند؛ اما پس از مرگ او که حدود ۷۰ روز پس از شهادت امام صادق(ع) رخ داد، به امامت موسی بن جعفر(ع) معتقد شدند. شماری نیز به پیروی از شخصی به نام ناووس در امامت حضرت صادق(ع) توقف کردند و فرقه [[ناووسیه]] را به وجود آوردند. عدهای هم به امامت [[محمد بن جعفر الصادق |محمد دیباج]]، دیگر فرزند امام صادق(ع)، معتقد شدند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۳ش، ص۶۶–۷۹.</ref> | پس از شهادت امام صادق(ع) فرقههای مختلفی در شیعه به وجود آمد و هر گروه یکی از پسران او را امام شمردند. بیشتر شیعیان، امامت [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام موسی کاظم(ع)]] را به عنوان امام هفتم پذیرفتند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۸.</ref> گروهی از شیعیان، مرگ [[اسماعیل پسر امام صادق(ع) |اسماعیل]]، پسر ارشد امام صادق(ع) را انکار کرده، او را شایسته [[امامت]] میدانستند. شماری از این گروه، که از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر اسماعیل، محمد را امام دانستند. این گروه به [[اسماعیلیه]] شهرت یافتند. برخی دیگر [[ عبدالله بن جعفر الصادق|عبدالله اَفْطَح]]، دومین پسر امام صادق(ع)، را [[امامت |امام]] دانسته، به [[فطحیه|فَطَحیه]] مشهور شدند؛ اما پس از مرگ او که حدود ۷۰ روز پس از شهادت امام صادق(ع) رخ داد، به امامت موسی بن جعفر(ع) معتقد شدند. شماری نیز به پیروی از شخصی به نام ناووس در امامت حضرت صادق(ع) توقف کردند و فرقه [[ناووسیه]] را به وجود آوردند. عدهای هم به امامت [[محمد بن جعفر الصادق |محمد دیباج]]، دیگر فرزند امام صادق(ع)، معتقد شدند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۳ش، ص۶۶–۷۹.</ref> | ||
=== تعطیلی رسمی سالروز شهادت در ایران === | ===تعطیلی رسمی سالروز شهادت در ایران=== | ||
در [[ایران]]، [[۲۵ شوال]] به عنوان سالروز شهادت امام صادق(ع) تعطیل رسمی است. این تعطیلی با پیشنهاد[[سید ابوالقاسم کاشانی| آیتالله کاشانی]] و دستور [[محمد مصدق]] انجام شده است.<ref>[http://iscq.ir/?part=news&inc=news&id=369 رازی، «رسمی شدن شهادت امام صادق(ع) از آثار جاودانه آیت الله کاشانی است»، پایگاه اطلاعرسانی مرکز بررسیهای اسلامی].</ref> برخی از [[فهرست مراجع تقلید شیعه| | در [[ایران]]، [[۲۵ شوال]] به عنوان سالروز شهادت امام صادق(ع) تعطیل رسمی است. این تعطیلی با پیشنهاد[[سید ابوالقاسم کاشانی| آیتالله کاشانی]] و دستور [[محمد مصدق]] انجام شده است.<ref>[http://iscq.ir/?part=news&inc=news&id=369 رازی، «رسمی شدن شهادت امام صادق(ع) از آثار جاودانه آیت الله کاشانی است»، پایگاه اطلاعرسانی مرکز بررسیهای اسلامی].</ref> برخی از [[فهرست مراجع تقلید شیعه| | ||
مراجع تقلید]] ایران در [[قم]]، در این روز در [[هیئت عزاداری|هیئتهای عزاداری]] حضور مییابند و پیاده به [[حرم حضرت معصومه(س)]] میروند.<ref>«[https://www.mehrnews.com/news/2126312 پیادهروی مراجع عظام تقلید در عزای صادق آل محمد(ع)]»، خبرگزاری مهر.</ref> | مراجع تقلید]] ایران در [[قم]]، در این روز در [[هیئت عزاداری|هیئتهای عزاداری]] حضور مییابند و پیاده به [[حرم حضرت معصومه(س)]] میروند.<ref>«[https://www.mehrnews.com/news/2126312 پیادهروی مراجع عظام تقلید در عزای صادق آل محمد(ع)]»، خبرگزاری مهر.</ref> | ||
== تألیفات امام صادق(ع) == | ==تألیفات امام صادق(ع)== | ||
در برخی از کتابهای [[حدیث|حدیثی]] شیعه رسالهها یا نامههایی از امام صادق(ع) گزارش شده است که در صحت بعضی از آنها تردید شده است، اما بعضی دیگر در کتبی چون [[الکافی (کتاب)| الکافی]] آمده و از اعتبار برخوردارند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۸.</ref> برخی از این رسالهها عبارتاند از: | در برخی از کتابهای [[حدیث|حدیثی]] شیعه رسالهها یا نامههایی از امام صادق(ع) گزارش شده است که در صحت بعضی از آنها تردید شده است، اما بعضی دیگر در کتبی چون [[الکافی (کتاب)| الکافی]] آمده و از اعتبار برخوردارند.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۸.</ref> برخی از این رسالهها عبارتاند از: | ||
* رساله امام صادق(ع) به اصحاب. این رساله شامل توصیههایی به [[امامیه|شیعیان]] در زمینههای مختلف است و در کتاب الکافی آمده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲.</ref> | *رساله امام صادق(ع) به اصحاب. این رساله شامل توصیههایی به [[امامیه|شیعیان]] در زمینههای مختلف است و در کتاب الکافی آمده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲.</ref> | ||
* رساله شرایع الدین به روایت [[سلیمان بن مهران اعمش|اَعمَش]]. این رساله درباره [[اصول دین|اصول]] و [[فروع دین]] است. آن را [[شیخ صدوق]] نقل کرده است. | *رساله شرایع الدین به روایت [[سلیمان بن مهران اعمش|اَعمَش]]. این رساله درباره [[اصول دین|اصول]] و [[فروع دین]] است. آن را [[شیخ صدوق]] نقل کرده است. | ||
* قطعهای از یک نامه در زمینه [[تفسیر قرآن| تفسیر]] | *قطعهای از یک نامه در زمینه [[تفسیر قرآن| تفسیر]] | ||
* قطعهای از یک نامه به اهل [[قیاس]] در نقد آنان | *قطعهای از یک نامه به اهل [[قیاس]] در نقد آنان | ||
* الرسالة الاَهوازیه. این نامه برای نجاشی والی [[اهواز]] نوشته شده است. متن آن در کتاب [[ کشف الریبة عن احکام الغیبة (کتاب)| | *الرسالة الاَهوازیه. این نامه برای نجاشی والی [[اهواز]] نوشته شده است. متن آن در کتاب [[ کشف الریبة عن احکام الغیبة (کتاب)| | ||
کشف الریبه]] نوشته [[شهید ثانی]] آمده است. | کشف الریبه]] نوشته [[شهید ثانی]] آمده است. | ||
* [[توحید مفضل (کتاب)|توحید المُفَضَّل]] یا کتاب فکِّر. این رساله مشتمل بر سخنان امام صادق(ع) درباره خداشناسی برای [[مفضل بن عمر|مُفَضَّل بن عمر]] است که به جهت تکرار عبارت «فَکِّر یا مُفَضَّل» (فکر کن ای مفضل) در آن، در گذشته به «کتاب فَکِّر» شهرت داشت. نویسنده [[الذریعة الی تصانیف الشیعة (کتاب)|الذریعه]] مفضل را به عنوان صاحب کتاب فکّر معرفی کرده است.<ref>طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸ق، ج۱۹، ص۱۵.</ref> | *[[توحید مفضل (کتاب)|توحید المُفَضَّل]] یا کتاب فکِّر. این رساله مشتمل بر سخنان امام صادق(ع) درباره خداشناسی برای [[مفضل بن عمر|مُفَضَّل بن عمر]] است که به جهت تکرار عبارت «فَکِّر یا مُفَضَّل» (فکر کن ای مفضل) در آن، در گذشته به «کتاب فَکِّر» شهرت داشت. نویسنده [[الذریعة الی تصانیف الشیعة (کتاب)|الذریعه]] مفضل را به عنوان صاحب کتاب فکّر معرفی کرده است.<ref>طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸ق، ج۱۹، ص۱۵.</ref> | ||
* رساله اَهلیلَجه. در این رساله امام صادق(ع) با پزشکی هندی درباره اثبات وجود خدا گفتگو کرده است. به گفته [[سید محسن امین]]، [[سید ابنطاووس]]، این کتاب را معتبر دانسته است. همچنین او از ابنندیم نویسنده [[الفهرست (ابنندیم) |فهرست ابنندیم]] نقل کرده که نگارش این کتاب توسط امام صادق(ع) از محالات است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دارالتعارف، ج۱، ص۶۶۳.</ref> | *رساله اَهلیلَجه. در این رساله امام صادق(ع) با پزشکی هندی درباره اثبات وجود خدا گفتگو کرده است. به گفته [[سید محسن امین]]، [[سید ابنطاووس]]، این کتاب را معتبر دانسته است. همچنین او از ابنندیم نویسنده [[الفهرست (ابنندیم) |فهرست ابنندیم]] نقل کرده که نگارش این کتاب توسط امام صادق(ع) از محالات است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دارالتعارف، ج۱، ص۶۶۳.</ref> | ||
* متن مشهور به [[تفسیر امام صادق(ع)]] | *متن مشهور به [[تفسیر امام صادق(ع)]] | ||
* [[تفسیر نعمانی (کتاب)|تفسیر النُعمانی]].<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۸ و ۲۱۹.</ref> | *[[تفسیر نعمانی (کتاب)|تفسیر النُعمانی]].<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۸ و ۲۱۹.</ref> | ||
کتابهایی نیز وجود دارد که شاگردان امام صادق(ع) از سخنان او تألیف کردهاند. برخی از آنها که به چاپ رسیدهاند، عبارتاند از: | کتابهایی نیز وجود دارد که شاگردان امام صادق(ع) از سخنان او تألیف کردهاند. برخی از آنها که به چاپ رسیدهاند، عبارتاند از: | ||
* « [[الجعفریات (کتاب)|الجعفریات]]» یا «الاَشعَثیات» نوشته محمد بن محمد بن اشعث | *« [[الجعفریات (کتاب)|الجعفریات]]» یا «الاَشعَثیات» نوشته محمد بن محمد بن اشعث | ||
* نثر الدُرَر: متن این کتاب را [[ابنشعبه حرانی|ابنشُعبه حَرّانی]] در [[تحف العقول (کتاب)| تحف العقول]] آورده است. | *نثر الدُرَر: متن این کتاب را [[ابنشعبه حرانی|ابنشُعبه حَرّانی]] در [[تحف العقول (کتاب)| تحف العقول]] آورده است. | ||
* الحِکَم الجعفریه | *الحِکَم الجعفریه | ||
* مجموعهای از کلمات قِصار (جملات کوتاه) به روایت سلمان بن ایوب که متن آن در کتاب [[فرائد السمطین (کتاب)|فرائِدُ السَمَطَین]] جوینی آمده است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۸ و ۲۱۹.</ref> | *مجموعهای از کلمات قِصار (جملات کوتاه) به روایت سلمان بن ایوب که متن آن در کتاب [[فرائد السمطین (کتاب)|فرائِدُ السَمَطَین]] جوینی آمده است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۸ و ۲۱۹.</ref> | ||
== کتابشناسی == | ==کتابشناسی== | ||
کتابهای فراوانی درباره امام صادق(ع)، نگارش یافته است. در کتاب «کتابشناسی امام جعفر صادق(ع)»، حدود ۸۰۰ عنوان کتاب چاپی نام برده شده است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۹.</ref> کتابهای «اخبار الصادق مع ابیحنیفه» و «اخبار الصادق مع المنصور» از محمد بن وهبان دبیلی (قرن ۴ق) و «اخبار جعفر بن محمد» از عبدالعزیز یحیی جلودی (قرن ۴ق) قدیمیترین کتابها در این زمینه است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۹.</ref> | کتابهای فراوانی درباره امام صادق(ع)، نگارش یافته است. در کتاب «کتابشناسی امام جعفر صادق(ع)»، حدود ۸۰۰ عنوان کتاب چاپی نام برده شده است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۹.</ref> کتابهای «اخبار الصادق مع ابیحنیفه» و «اخبار الصادق مع المنصور» از محمد بن وهبان دبیلی (قرن ۴ق) و «اخبار جعفر بن محمد» از عبدالعزیز یحیی جلودی (قرن ۴ق) قدیمیترین کتابها در این زمینه است.<ref>پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۹.</ref> | ||
برخی از کتابها درباره امام صادق(ع) عبارتاند از: | برخی از کتابها درباره امام صادق(ع) عبارتاند از: | ||
* [[الامام الصادق و المذاهب الاربعة (کتاب)|الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعة]]، نوشته [[اسد حیدر]]. این کتاب با عنوان امام صادق(ع) و مذاهب چهارگانه، به زبان فارسی ترجمه شده است؛<ref>اسد، امام صادق(ع) و مذاهب اهل سنت، ترجمه محمدحسین سرانجام و دیگران، ۱۳۹۰ش.</ref> | *[[الامام الصادق و المذاهب الاربعة (کتاب)|الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعة]]، نوشته [[اسد حیدر]]. این کتاب با عنوان امام صادق(ع) و مذاهب چهارگانه، به زبان فارسی ترجمه شده است؛<ref>اسد، امام صادق(ع) و مذاهب اهل سنت، ترجمه محمدحسین سرانجام و دیگران، ۱۳۹۰ش.</ref> | ||
* کتابنامه امام صادق(ع) از [[رضا استادی]] | *کتابنامه امام صادق(ع) از [[رضا استادی]] | ||
* الإمام الصادق، نوشته [[محمدحسین مظفر]]. این کتاب را سید ابراهیم سیدعلوی با عنوان صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق(ع)، به زبان فارسی برگردانده است.<ref>مظفر، صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق، ترجمه سیدعلوی، ۱۳۷۲ش.</ref> | *الإمام الصادق، نوشته [[محمدحسین مظفر]]. این کتاب را سید ابراهیم سیدعلوی با عنوان صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق(ع)، به زبان فارسی برگردانده است.<ref>مظفر، صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق، ترجمه سیدعلوی، ۱۳۷۲ش.</ref> | ||
* الإمام جعفر الصادق، تألیف عبدالحلیم الجُندی | *الإمام جعفر الصادق، تألیف عبدالحلیم الجُندی | ||
* [[زندگانی امام صادق جعفر بن محمد (کتاب)|زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع)]]، نوشته [[سید جعفر شهیدی]] | *[[زندگانی امام صادق جعفر بن محمد (کتاب)|زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع)]]، نوشته [[سید جعفر شهیدی]] | ||
* پرتوی از زندگانی امام صادق(ع)، نوشته نورالله علیدوست خراسانی | *پرتوی از زندگانی امام صادق(ع)، نوشته نورالله علیدوست خراسانی | ||
* [[پیشوای صادق (کتاب)|پیشوای صادق]]، از [[سید علی حسینی خامنهای| سیدعلی خامنهای]] | *[[پیشوای صادق (کتاب)|پیشوای صادق]]، از [[سید علی حسینی خامنهای| سیدعلی خامنهای]] | ||
* موسوعة الإمام الصادق، تألیف [[باقر شریف قرشی|باقر شریف قَرَشی]] | *موسوعة الإمام الصادق، تألیف [[باقر شریف قرشی|باقر شریف قَرَشی]] | ||
* موسوعة الامام جعفر الصادق نوشته [[سید محمدکاظم قزوینی]]. تاکنون پانزده جلد این کتاب چاپ شده است. این مجموعه قرار است ۶۰ جلد باشد.<ref>«[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4746/38660 گزارشی از موسوعه الامام الصادق علیه السلام]»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.</ref> | *موسوعة الامام جعفر الصادق نوشته [[سید محمدکاظم قزوینی]]. تاکنون پانزده جلد این کتاب چاپ شده است. این مجموعه قرار است ۶۰ جلد باشد.<ref>«[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4746/38660 گزارشی از موسوعه الامام الصادق علیه السلام]»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.</ref> | ||
* موسوعة الامام جعفر الصادق، نوشته هِشام آل قُطَیط | *موسوعة الامام جعفر الصادق، نوشته هِشام آل قُطَیط | ||
* [[مغز متفکر جهان شیعه (کتاب)|مغز متفکر جهان شیعه]]، نوشته ذبیحالله منصوری. نویسنده نگارش کتاب را به مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ نسبت داده و خود را مترجم آن معرفی کرده است؛ اما برخی این سخن را نادرست دانسته و گفتهاند چنین کتابی وجود خارجی ندارد.<ref> نگاه کنید به شاکری و فرمایه، [http://imamsadr-news.com/article/3361 نگاه کنید به معمای همایش اسلامشناسی استراسبورگ]، سایت امام موسی صدر نیوز.</ref> | *[[مغز متفکر جهان شیعه (کتاب)|مغز متفکر جهان شیعه]]، نوشته ذبیحالله منصوری. نویسنده نگارش کتاب را به مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ نسبت داده و خود را مترجم آن معرفی کرده است؛ اما برخی این سخن را نادرست دانسته و گفتهاند چنین کتابی وجود خارجی ندارد.<ref> نگاه کنید به شاکری و فرمایه، [http://imamsadr-news.com/article/3361 نگاه کنید به معمای همایش اسلامشناسی استراسبورگ]، سایت امام موسی صدر نیوز.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* «القاب الرسول و عترته»، ضمن المجموعة النفیسة، قم، ۱۴۰۶ق. | * «القاب الرسول و عترته»، ضمن المجموعة النفیسة، قم، ۱۴۰۶ق. | ||
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۵: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/223342 مدخل جعفر صادق(ع)، امام در دایرة المعارف بزرگ اسلامی] | *[https://www.cgie.org.ir/fa/article/223342 مدخل جعفر صادق(ع)، امام در دایرة المعارف بزرگ اسلامی] | ||
{{جعبه توالی | {{جعبه توالی | ||
| قبل = امام محمد باقر | | قبل = امام محمد باقر |
نسخهٔ ۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۹
ششمین امام شیعیان | |
نام | جعفر بن محمد |
---|---|
کنیه | ابوعبدالله |
زادروز | ۱۷ ربیعالاول، ۸۳ق. |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | ۳۴ سال (۱۱۴ تا ۱۴۸ق) |
شهادت | ۲۵ شوال، ۱۴۸ق. |
مدفن | مدینه - بقیع |
محل زندگی | مدینه |
لقب(ها) | صادق، صابر، طاهر، فاضل |
پدر | امام باقر(ع) |
مادر | ام فروة |
همسر(ان) | حمیده، فاطمه |
فرزند(ان) | اسماعیل، عبدالله، ام فروة، موسی(ع)، اسحاق، محمد، عباس، علی، اسماء و فاطمه |
طول عمر | ۶۵ سال |
امامان شیعه | |
امام علی • امام حسن مجتبی • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام حسن عسکری • امام مهدی |
جعفر بن محمد معروف به امام جعفر صادق(ع) (۸۳-۱۴۸ق) ششمین امام شیعیان دوازدهامامی بعد از پدرش امام باقر(ع) است. وی به مدت ۳۴ سال (۱۱۴ تا ۱۴۸ق) امامت شیعیان را بر عهده داشت که با خلافت پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و دو خلیفه نخست عباسی سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود. امام صادق(ع) به جهت ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر امامان شیعه داشت. شمار شاگردان و راویان او را ۴۰۰۰ نفر دانستهاند. بیشتر روایات اهلبیت(ع)، از امام صادق(ع) است و از اینرو مذهب شیعه امامیه را مذهب جعفری نیز میخوانند.
امام صادق(ع) در میان پیشوایان فقهی اهلسنت نیز جایگاه بالایی دارد. ابوحنیفه و مالک بن اَنَس از او روایت کردهاند. ابوحنیفه او را عالمترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.
امام صادق(ع) با وجود ضعف حکومت اموی و درخواست شیعیان، برضد حکومت قیام نکرد. او درخواستهای ابومسلم خراسانی و ابوسلمه را برای برعهدهگرفتن خلافت رد کرد. امام صادق(ع) در قیام عمویش زید بن علی شرکت نکرد و شیعیان را نیز از قیام پرهیز میداد؛ با این همه روابط حسنهای با حاکمان زمان خود نداشت. وی به جهت فشارهای سیاسی حکومتهای اموی و عباسی از روش تقیه استفاده میکرد و به یارانش نیز چنین توصیه میکرد.
امام صادق(ع) بهمنظور ارتباط بیشتر با شیعیان، پاسخ به سؤالات شرعی آنها، دریافت وجوه شرعی و رسیدگی به مشکلات شیعیان، سازمان وکالت را تشکیل داد. فعالیت این سازمان در زمان امامان بعد گسترش پیدا کرد و در غیبت صغرا به اوج رسید. در زمان او فعالیت غالیان گسترش یافت. ایشان با اندیشه غُلُوّ برخورد و غالیان را کافر و مشرک معرفی کرد.
در برخی منابع آمده است امام صادق(ع) به علت احضار حکومت، به عراق سفر کرده و به کربلا، نجف و کوفه رفته است. وی قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. برخی از علمای شیعه معتقدند که امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت شهید شده است. برطبق منابع روایی شیعه، وی امام کاظم(ع) را به عنوان امام بعد از خود به اصحابش شناسانده بود؛ اما بهمنظور حفظ جان وی، پنج نفر، از جمله منصور عباسی را وصی خود معرفی کرد. پس از شهادت امام صادق(ع) فرقههای مختلفی در شیعه شکل گرفت که اسماعیلیه، فَطَحیه و ناووسیه از آن جملهاند.
از هشتصد کتاب درباره امام صادق(ع) نام بردهاند که کتابهای اخبار الصادق[ع] مع ابیحنیفة و اخبار الصادق[ع] مع المنصور از محمد بن وهبان دبیلی (قرن ۴ق) از قدیمیترین آنها است. برخی دیگر از کتابها درباره امام صادق(ع) عبارت است از: زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع) نوشته سید جعفر شهیدی، الامام الصادق(ع) والمذاهب الاربعة نوشته اسد حیدر، پیشوای صادق(ع) از سیدعلی خامنهای و موسوعة الامام الصادق(ع)، تألیف باقر شریف قَرَشی.
نام، نسب و القاب
جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، ششمین امام شیعیان دوازدهامامی[۱] است. مذهب اسماعیلیه، ایشان را پنجمین امام خود میداند.[۲] پدر او امام محمد باقر(ع) و مادرش ام فروة دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر پسر محمد بن ابیبکر بود.[۳] در کتاب کشف الغمة از عبدالعزیز بن اَخضر جَنابِذی از علمای اهلسنت نقل شده، از آنجا که نسب مادر امام صادق(ع) هم از جانب پدر و هم از جانب مادر به ابوبکر میرسید، امام صادق(ع) گفته است: «لَقَدْ وَلَدَنِی أَبُوبَکْرٍ مَرَّتَیْن»؛ من دو بار از ابوبکر متولد شدهام.[۴] اما علامه مجلسی از کتاب احقاقالحق شوشتری نقل کرده که این روایت جعلی است.[۵]
کنیه مشهور امام صادق(ع)، اباعبدالله (ناظر به دومین فرزندش عبدالله اَفطَح) است. از او با کنیههای ابواسماعیل (ناظر به فرزندش، اسماعیل) و ابوموسی (ناظر به دیگر فرزندش امام موسی کاظم(ع)) نیز نام بردهاند.[۶]
مشهورترین لقب او «صادق» است.[۷] برطبق روایات، پیامبر اسلام(ص) این لقب را به او داده است تا از جعفر کَذّاب تمایز یابد؛[۸] اما برخی گفتهاند امام صادق(ع) به جهت پرهیز از شرکت در قیامهای عصر خود، صادق لقب گرفته است؛ چرا که در آن زمان به کسی که مردم را گرد خود جمع و به قیام بر ضد حکومت تحریک میکرد، کذّاب (دروغگو) میگفتند.[۹] در همان دوران ائمه این لقب برای امام صادق(ع) به کار میرفته است.[۱۰]
براساس گزارش ابنشهرآشوب مازندرانی در مناقب لقب صادق را منصور عباسی زمانی به امام صادق(ع) داد که پیشگویی حضرت درباره آشکار شدن قبر امام علی(ع) تحقق یافت و نیزگفته شده که او صادق لقب یافته چون هیچ لغزش و کجی و ناراستی در او دیده نشده است.[۱۱] به نقل از دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، برخی از علمای اهلسنت چون مالک بن انس، احمد بن حنبل و جاحظ نیز از او با این لقب نام بردهاند.[۱۲]
- برای اطلاعات بیشتر، اینها را هم ببینید: صادق (لقب)
زندگینامه
امام صادق(ع) در ۱۷ ربیعالاول سال ۸۳ق در مدینه به دنیا آمد و در سال ۱۴۸ق در ۶۵ سالگی همانجا به شهادت رسید.[۱۳] برخی ولادتش را در سال ۸۰ق نوشتهاند.[۱۴] همچنین ابنقتیبة دینوری وفاتش را در سال ۱۴۶ق ثبت کرده است[۱۵] که آن را خطای در ضبط میدانند.[۱۶] در خصوص روز و ماه شهادت امام صادق(ع) اختلاف نظر وجود دارد. دیدگاه مشهور علمای متقدم شیعه[۱۷] این است که وی در ماه شوال به شهادت رسیده است؛ اما در منابع متقدم روز شهادت نیامده است.[۱۸]
طبرسی در کتاب تاج الموالید و شیخ عباس قمی در وقایع الأیام، و شوشتری در کتاب رسالة فی تواریخ النبی و الآل روز شهادت او را ۲۵ شوال دانستهاند.[۱۹] در مقابلِ دیدگاه مشهور، طبرسی در اعلام الوری[۲۰] و علامه مجلسی در بحار الأنوار به نقل از کتاب مصباح کفعمی شهادت امام صادق(ع) را در ۱۵ رجب گزارش کردهاند؛ اما محققانِ کتاب بحار الأنوار این مطلب را در کتاب مصباح نیافتهاند.[۲۱] شیخ عباس قمی بدون ذکر منبع وفات امام صادق(ع) در نیمه رجب را نقل کرده است. [۲۲]
همسران و فرزندان
شیخ مفید برای امام صادق(ع) ده فرزند و چند همسر برشمرده است:[۲۳]در پاره ای از منابع به نقل از امام کاظم(ع) به دختر دیگری برای امام صادق(ع) به نام حکیمه یا حلیمه اشاره شده است.[۲۴]
همسر | نسب | فرزندان | توضیحات |
---|---|---|---|
حمیده | دختر صاعد یا صالح | امام کاظم(ع)، اسحاق و محمد | امام کاظم(ع) هفتمین امام شیعیان امامیه است.[۲۵] |
فاطمه | دختر حسین بن علی بن حسین(ع) | اسماعیل، عبدالله افطح و ام فروة | عبدالله پس از درگذشت پدر ادعای امامت کرد و پیروان او فطحیه نام گرفتند.[۲۶] اسماعیل در زمان حیات امام صادق(ع) درگذشت ولی عدهای مرگ او را نپذیرفتند و فرقه اسماعیلیه را تشکیل دادند.[۲۷] |
همسران دیگر | - | عباس، علی، اسماء و فاطمه | به گفته شیخ مفید هر یک از این فرزندان از یک کنیز (ام ولد) بوده است.[۲۸] |
دوران امامت
خلفای دوران پیش از امامت (۱۱۴-۸۳ق) | |
---|---|
سال | خلیفه |
۸۳-۹۶ق | عبدالملک بن مروان |
۹۶-۹۹ق | ولید بن عبدالملک |
۹۹-۱۰۱ق | سلیمان بن عبدالملک |
۹۹-۱۰۱ق | عمر بن عبدالعزیز |
۱۰۱-۱۰۵ق | یزید بن عبدالملک |
۱۰۵-۱۱۴ق | هشام بن عبدالملک |
خلفای دوره امامت (۱۴۸-۱۱۴ق) | |
سال | خلیفه |
۱۱۴-۱۲۵ق | هشام بن عبدالملک |
۱۲۵-۱۲۶ق | ولید بن یزید |
۱۲۶-۱۲۶ق | یزید بن ولید |
۱۲۶-۱۲۷ق | ابراهیم بن ولید |
۱۲۷-۱۳۲ق | مروان بن محمد |
۱۳۲-۱۳۶ق | سفاح |
۱۳۶-۱۴۸ق | منصور دوانیقی |
حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنیامیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی همزمان بود.[۲۹] او در سفر امام باقر به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود.[۳۰] در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد [یادداشت ۱] و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند.[۳۱] در این دوران حکومت بنیامیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق(ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد.[۳۲] البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق(ع) و پیروانش وجود داشت.[۳۳]
نصوص امامت
از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او، نَصّ (تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است.[۳۴] کلینی در کتاب الکافی هشت روایت را به منظور اثبات امامت امام صادق(ع) نقل کرده است.[۳۵]
سازمان وکالت
به عللی چون پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف اسلامی، دشواربودن ارتباط با شیعیان به علت فشارهای سیاسی و عدم دسترسی شیعیان به امام صادق(ع)، وی مجموعهای از نمایندگان را در مناطق مختلف اسلامی تعیین کرد که از آن با نام سازمان وکالت یاد میشود.[۳۶] این سازمان وظایفی چون دریافت وجوه شرعی مانند خمس، زکات، نذر و هدایای شیعیان و تحویل آنها به امام، رسیدگی به مشکلات شیعیان، ایجاد ارتباط میان ائمه و شیعیان و پاسخ به سؤالات شرعی آنها را برعهده داشت.[۳۷] سازمان وکالت در زمان ائمه بعد گسترش یافت و در غیبت صغرا به وسیله چهار نائب امام زمان به اوج رسید و با آغاز دوره غیبت کبرای امام زمان و مرگ وکیل چهارم او علی بن محمد سمری پایان یافت.[۳۸]
برخورد با غالیان
در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فعالیت غُلات، افزایش یافت.[۳۹] آنها مقامی رُبوبی برای ائمه قائل بودند یا آنها را پیامبر میدانستند. امام صادق(ع) اندیشه غُلُوّ را به شدت رد و مردم را از همنشینی با غالیان نهی میکردند.[۴۰] و آنان را فاسق و کافر و مشرک میدانستند.[۴۱]
در حدیثی از وی در خصوص غالیان به شیعیان توصیه شده است: «با آنها همنشینی نکنید، غذا نخورید، نیاشامید و مصافحه نکنید.»[۴۲] امام صادق(ع) درخصوص جوانان به شیعیان چنین هشدار داد: «مراقب باشید غُلات (غالیان)، جوانانتان را فاسد نکنند. آنها بدترین دشمنان خدا هستند؛ خدا را کوچک میکنند و برای بندگان خدا رُبوبیّت قائل میشوند.»[۴۳]
فعالیت علمی
در دوران امامت امام صادق(ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحثهای علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت.[۴۴] این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از ائمه دوازدهگانه وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند.[۴۵] فضای باز علمی سبب شد از امام صادق(ع) روایات فراوانی در زمینههای گوناگونِ فقه، کلام و… نقل شود.[۴۶] به گفته ابنحَجَر هیتمی از علمای اهلسنت، مردم از او دانشهای فراوان نقل میکردند و آوازه او به همه جا رسیده بود.[۴۷] ابوبحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود.[۴۸] حسن بن علی وَشّاء هم گفته است که نهصد نفر را در مسجد کوفه دیده است که از امام صادق(ع) حدیث نقل میکردند.[۴۹] سید محمدحسین حسینی طهرانی معتقد است که پس از رحلت پیامبر(ص) و حوادث تلخی که در رابطه با تحریف حقیقت اسلام و انحراف آن از مکتب اهلبیت(ع) رخ داد جامعه مسلمانان نیاز به دو شوک و نهضت داشت یک شوک عملی به منظور بیدار ساختن امت که توسط امام حسین(ع) و نهضت او صورت گرفت و دیگری شوک علمی برای احیای معارف قرآن و دین که توسط امام صادق(ع) انجام شد.[۵۰]
مذهب جعفری
در میان امامان شیعه، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است.[۵۱] وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اِربِلی شمار روایتکنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است.[۵۲] به گفته ابان بن تغلب شیعیان هرگاه در سخن پیامبر(ص) اختلافنظر پیدا میکردند، به سخن حضرت علی(ع) تمسک میکردند و آنگاه که در سخن علی اختلافنظر داشتند، به سخن امام صادق(ع) رجوع میکردند.[۵۳] به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق(ع)، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند.[۵۴] امروزه امام صادق(ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است.[۵۵] در سال ۱۳۷۸ق، شیخ شَلتوت رئیس دانشگاه الأزهر در مصر، در پی مکاتباتی با آیت الله بروجردی، مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی جایز شمرد.[۵۶]
مناظرات و گفتگوهای علمی
در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است.[۵۷] در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق(ع) در حضور وی در زمینهای که تخصص داشتهاند، با دیگران مناظره کردهاند. در این جلسات امام صادق(ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است.[۵۸] برای مثال در گفتگو با عالمی از اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق(ع) را داشت، امام از هشام بن سالم خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند.[۵۹] همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینهای که میخواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه قرآن با حُمران بن اَعیَن، در زمینه ادبیات عربی با ابان بن تغلب، در فقه با زُراره و در کلام با مؤمن الطاق و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.[۶۰]
احمد بن علی طبرسی در کتاب الاحتجاج مجموعهای از مناظرات امام صادق(ع) را گرد آورده است که برخی از آنها عبارت است از:
- مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا[۶۱]
- مناظره با ابوشاکر دَیصانی، درباره وجود خدا[۶۲]
- مناظره با ابنابیالعوجاء درباره وجود خدا[۶۳]
- مناظره با ابنابیالعوجاء درباره حدوث عالَم[۶۴]
- مناظرهای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی[۶۵]
- مناظره با ابوحنیفه درباره شیوه استنباط احکام فقهی، بهویژه قیاس[۶۶]
- مناظره با برخی از علماء معتزله درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی[۶۷]
سیره سیاسی
حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنیامیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود.[۶۸] او در سفر امام باقر(ع) به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود.[۶۹] در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند.[۷۰]
دوری از قیام مسلحانه
بهرغم آنکه امامت امام صادق(ع) با ضعف و فروپاشی امویان همراه بود، وی از درگیریهای نظامی و سیاسی دوری جست و حتی دعوت به خلافت را نپذیرفت. شهرستانی در الملل والنحل گزارش کرده است که ابومسلم خراسانی پس از مرگ ابراهیم امام، در نامهای امام صادق(ع) را شایستهترین فرد برای خلافت خواند و از او دعوت کرد تا خلافت را بپذیرد؛ اما امام صادق(ع) در پاسخ نوشت: «نه تو از یاران من هستی و نه زمانه، زمانه من است».[۷۱] او پاسخ دعوت ابوسلمه برای خلافت را نیز با سوزاندن نامهاش داد.[۷۲] وی همچنین در قیامهایی که بر ضد حکومت روی داد، از جمله قیام عمویش زید بن علی، شرکت نکرد.[۷۳] بر طبق حدیثی، امام صادق(ع) نبود یاران راستین را علت خودداری از قیام شمرده است.[۷۴]در برخی روایات حضرت تعداد ۱۷ نفر و گاه پنج نفر را برای قیام کافی دانسته است و در برابر اصرار برخی از یاران برای قیام به آنها میفرمود ما بهتر از شما و دیگران میدانیم که چه زمانی و چه وظیفهای داریم.[۷۵]
- اختلاف با عبدالله بن حسن مثنی
در سالهای پایانی حکومت بنیامیه، گروهی از بنیهاشم از جمله عبدالله بن حسن مثنی و پسرانش و سفاح و منصور در ابواء جمع شدند تا برای قیام برضد حکومت، با یکی از خودشان بیعت کنند. در این جلسه عبدالله پسرش، محمد را مهدی معرفی کرد و از حاضران خواست با او بیعت کنند.
امام صادق(ع) وقتی از این داستان مطلع شد، گفت: پسر تو مهدی نیست و اکنون نیز هنگام ظهور مهدی نیست. عبدالله از سخنان وی خشمگین شد و او را به حسادت متهم کرد. امام صادق(ع) قسم خورد که از روی حسادت سخن نمیگوید و گفت که پسران او کشته میشوند و خلافت به سَفّاح و منصور میرسد.[۷۶] رسول جعفریان ریشه اختلاف میان فرزندان امام حسن(ع) و فرزندان امام حسین(ع) را همین داستان دانسته است.[۷۷]
رابطه با حاکمان
با وجود دوری امام صادق(ع) از قیام مسلحانه برضد حکومتها، وی روابط حسنهای با حاکمان زمان خود نداشته است. زمانی که همراه پدرش، امام محمد باقر(ع) به حج رفته بود، در مراسم حج، اهلبیت(ع) را برگزیدگان خدا معرفی و به دشمنی خلیفه هشام بن عبدالملک با اهلبیت(ع) اشاره کرد.[۷۸] وی در پاسخ به منصور دوانیقی که از او خواست مانند دیگر مردم نزد او برود، نوشت: ما چیزی نداریم که به جهت آن از تو بترسیم و تو چیزی از امور اخروی نداری که ما به جهت آن به تو امیدوار باشیم و نه تو در نعمتی هستی که ما آن را به تو تبریک گوییم و نه باور داری که در مصیبتی هستی که آن را به تو تسلیت گوییم. پس چرا نزد تو بیاییم؟![۷۹]
آتش زدن خانه امام صادق(ع)
بنابر روایتی از کتاب الکافی، حسن بن زید والی مکه و مدینه بود، به دستور منصور عباسی، خانه امام صادق(ع) را آتش زد. طبق این روایت در این آتشسوزی در و دهلیز خانه امام(ع) در آتش سوخت و امام(ع) در حالی که از میان آتش عبور میکرد، از خانه خارج شد و گفت:
- من فرزند اَعراق الثَّرَی (لقب حضرت اسماعیل؛ به معنای کسی که فرزندان و نسلش مانند رگ وریشه در زمین پراکندهاند) هستم. من فرزند ابراهیم خلیلالله هستم.[۸۰]
البته به گزارش تاریخ طبری، منصور در سال ۱۵۰ق یعنی دو سال پس از شهادت امام صادق(ع)، حسن بن زید را حکمران مدینه کرده است.[۸۱]
بهکارگیری شیوه تقیه
بهجز دهه سومِ قرن دوم قمری که با فروپاشی خلافت بنیامیه همزمان بود، خلفای اموی و عباسی همواره فعالیتهای امام صادق(ع) و یارانش را زیرنظر داشتند. فشارهای سیاسی در اواخر زندگی امام صادق(ع) بیش از پیش شد.[۸۲] طبق برخی روایات مأموران منصور دوانیقی کسانی را که با شیعیان امام صادق(ع) در ارتباط بودند، شناسایی میکردند و گردن میزدند. ازاینرو امام صادق(ع) و یارانش از روش تقیه استفاده میکردند.[۸۳]
بنا بر روایتی که از امام صادق(ع) در کتاب اصول الکافی نقل شده است: «آن حضرت در روزی که برای مردم یومالشک بود و حضرت آن روز را اول ماه رمضان میدانست به درخواست سفّاح (خلیفه وقت) از باب تقیه غذا خورد و در پاسخ فردی که به او اعتراض کرد که آیا روزی را که مُسَلَّماً از ماه رمضان است روزه خودت را میشکنی و غذا میخوری؟!» گفت: «آری سوگند به خدا اگر من یک روز روزه ماه رمضان را بخورم نزد من پسندیدهتر است از آنکه گردنم زده شود!»[۸۴] امام صادق(ع) به سفیان ثوری که به دیدار او آمده بود، توصیه کرد به جهت آنکه هر دوی آنها را حکومت تحتنظر گرفته است، برود.[۸۵] در حدیث دیگری امام صادق(ع) از اَبان بن تغلب خواسته است که در پاسخ به پرسشهای فقهی مردم، برای آنکه مشکلی پیش نیاید، دیدگاههای علمای اهلسنت را برایشان نقل کند.[۸۶] همچنین روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است که بر تقیه تأکید میکنند. در برخی از آنها تقیه در جایگاهی برابر با نماز قرار گرفته است.[۸۷] از نظر آیتالله خامنهای، نمودارهای برجسته زندگی امام صادق(ع) عبارتند از:
- تببین و تبلیغ مسئله امامت به منظور نفی مستقیم و صریح حاکمان وقت و معرفی خود به عنوان امام و صاحب حق ولایت به مردم
- تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعه و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعه متمایزتر و صریحتر از دیگر امامان
- تشکیل و رهبری مخفیانه شبکه تبلیغاتی وسیع برای ترویج امامت آلعلی(ع) و تبیین درست مسئله امامت؛ این شبکه در بسیاری از نقاط دوردست به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیتهای چشمگیر و ثمربخشی درباره مسئله امامت عهدهدار بود.[۸۸]
خصوصیات اخلاقی، کرامات و فضایل
در منابع روایی در زمینه ویژگیهای اخلاقی امام صادق(ع) گزارشهایی از زهد، انفاق، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت قرآن آمده است. محمد بن طلحه، امام صادق(ع) را از بزرگترین افراد اهلبیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است.[۸۹] مالک بن انس از ائمه فقهی اهلسنت گفته است: در مدتی که پیش امام صادق(ع) میرفته، همیشه او را در یکی از سه حالت نمازخواندن، روزهداری و ذکرگفتن دیده است.[۹۰]
در کتاب بحارالانوار چنین آمده که امام صادق(ع) در پاسخ به درخواست فقیری، چهارصد درهم به او داد و چون سپاسگزاری او را دید، انگشترش را هم که ده هزار درهم میارزید، به وی بخشید.[۹۱] روایتهایی نیز از انفاقهای پنهانی امام صادق(ع) در دست است. به نوشته کتاب کافی، او شبها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه میریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر میبرد و میان آنها تقسیم میکرد.[۹۲] ابوجعفر خثعمی نقل کرده است که امام صادق(ع) کیسه پولی را به او داد و از او خواست آن را به فردی از بنیهاشم بدهد و نگوید که چه کسی آن را فرستاده است. به گفته خثعمی هنگامی که آن فرد پول را گرفت، برای فرستنده آن دعا کرد و از امام صادق(ع) گله کرد که با وجود ثروتش چیزی به او نمیدهد.[۹۳] ابوعبدالله بلخی نیز نقل کرده است که روزی امام صادق(ع) به درخت نخل پوسیدهای خطاب کرد که ای نخلی که مطیع پروردگارت هستی از آنچه خداوند در تو قرار داده ما را اطعام کن، در آن حال از آن درخت خرماهای رنگارنگ بر ما بارید.[۹۴]
سفر به عراق
امام صادق(ع) در زمان حکومت سفّاح و نیز حکومت منصور دوانیقی به علت احضار حکومت، سفرهایی به عراق داشته است. او در این سفرها به کربلا، نجف، کوفه و حیره هم رفته است.[۹۵] محمد بن معروف هلالی نقل کرده است که در سفر امام صادق(ع) به حیره، مردم به شدت از او استقبال کردهاند؛ بهگونهای که تا چند روز به جهت ازدحام مردم، نتوانسته است امام را ملاقات کند.[۹۶]
محراب امام صادق(ع) در مسجد کوفه که در بخش شرقی مسجد، نزدیک قبر مسلم بن عقیل قرار دارد و محراب او در مسجد سهله از جمله یادگارهای وی در عراق است.[۹۷] امام صادق(ع) قبر امام حسین(ع) در کربلا را زیارت کرده است.[۹۸] در ساحل رود حسینیه در شهر کربلا، بنایی است که محرابی منسوب به امام صادق(ع) در آن قرار دارد.[۹۹]
- نشاندادن قبر حضرت علی(ع)
در برخی روایات از زیارتهای امام صادق(ع) از قبر امام علی(ع) سخن آمده است.[۱۰۰] او قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. به گفته کلینی، وی روزی یزید بن عمرو بن طلحه را به مکانی میان حیره و نجف برد و قبر جدش حضرت امام علی(ع) را به او نشان داد.[۱۰۱] شیخ طوسی نیز نقل کرده است امام صادق(ع) نزد قبر امام علی(ع) آمد، نماز خواند و سپس مکان قبر را به یونس بن ظَبیان نشان داد.[۱۰۲]
شاگردان و راویان
شیخ طوسی در رجال خود از حدود ۳۲۰۰ راوی برای امام صادق(ع) نام میبَرد.[۱۰۳] شیخ مفید در کتاب الارشاد شمار راویان او را به چهار هزار نفر میرساند.[۱۰۴] گفتهاند ابنعقده کتابی در خصوص راویان امام صادق(ع) داشته است که در آن نام ۴۰۰۰ راوی آمده است.[۱۰۵]
بیشتر نویسندگان اصول اربعمائه (اصول چهارصدگانه شیعه)، شاگردان امام صادق(ع) بودهاند.[۱۰۶] همچنین در مقایسه با دیگر ائمه، وی بیشترین شاگرد را از میان اصحاب اجماع داشته است که مورداعتمادترین راویان ائمه هستند.[۱۰۷] برخی از مشهورترین شاگردان امام صادق(ع) که جزو اصحاب اجماع هستند، عبارتند از:
از روایتی که کَشّی درباره مناظره شاگردان امام صادق(ع) نقل کرده است، به دست میآید که برخی شاگردان او در زمینههای خاصی تخصص داشتهاند.[۱۰۹] طبق این روایت حُمران بن اَعیَن در علوم قرآنی، اَبان بن تغلب در ادبیات عرب، زُراره در فقه و مؤمن الطّاق و هِشام بن سالم در کلام تخصص داشتهاند.[۱۱۰] برخی دیگر از شاگردان امام صادق(ع) که در زمینه کلام تخصص داشتند، عبارتاند از حُمران بن اَعیَن، قیس ماصِر و هشام بن حَکَم.[۱۱۱]
اهل سنت
برخی از علماء و ائمه فقهی اهل سنت، شاگردان امام صادق(ع) بودهاند. شیخ طوسی در رجال خود، ابوحنیفه را در شمار شاگردان و اصحاب امام نام برده است.[۱۱۲] ابنابیالحدید معتزلی نیز او را از شاگردان امام صادق(ع) دانسته است.[۱۱۳] شیخ صدوق از مالک بن انس نقل کرده است که وی مدتی نزد امام صادق(ع) میرفته و از او حدیث میشنیده است.[۱۱۴] مالک بن انس در کتاب مُوَطَّأ از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده است.[۱۱۵]
ابنحجر هیتمی نوشته است عالمان بزرگ اهلسنت، چون ابوحنیفه، یحیی بن سعید، ابنجریح، مالک بن انس، سفیان بن عیینه، سفیان ثوری، شعبة بن الحجاج و ایوب سختیانی از امام صادق(ع) روایت کردهاند.[۱۱۶] در کتاب «الائمة الاربعه» هم حضور مالک بن انس در مدینه و استفاده از درس کسانی چون امام صادق(ع)، از عوامل رشد علمی او شمرده شده است.[۱۱۷]
احادیث مشهور
برخی از احادیث مشهور امام صادق(ع) به شرح زیر است:
- حدیث جنود عقل و جهل این حدیث گزارشی است از امام صادق(ع) به روایت سَماعة بن مهران درباره خلقت عقل و لشگریانی که خداوند به جهت جایگاه عقل و اطاعت و تسلیمش برای او قرار داده و نیز لشگریانی که برای جهل به عنوان نقطه مقابل عقل قرار داده است.[۱۱۸]
- حدیث حجّ: امام صادق(ع) کیفیّت حجّ پیامبر را از پدر خود روایت کرده است. این حدیث در منابع شیعه[۱۱۹] و سنی[۱۲۰]نقل شده است.[۱۲۱]
- حدیث توحید مُفَضَّل: حدیثی که امام صادق(ع) در چهار جلسه درباره مسائلی چون آفرینش جهان، خلقت انسان و شگفتیها و حکمتهای آنها به مفضل بن عُمر، املا کرده است.[۱۲۲]
- حدیث عِنوان بَصری: در این حدیث امام صادق(ع) پس از تعریف عبودیت، دستورالعملهایی را در زمینههای ریاضت نفس، بردباری و علم، به شخصی به نام عِنوان بصری گفته است.[۱۲۳]
- مقبوله عُمَر بن حَنظَله:[۱۲۴] برخی از فقیهان شیعه، از این حدیث معیارهایی برای حل تعارض روایات به دست آوردهاند.[۱۲۵] طرفداران نظریه ولایت فقیه نیز برای اثبات آن به این حدیث استناد میکنند.[۱۲۶]
امام صادق علیه السلام: أَرْبَعَةٌ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ النَّارُ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ وَ النَّوْمُ الْقَلِیلُ مِنْهُ کَثِیرٌ وَ الْمَرَضُ الْقَلِیلُ مِنْهُ کَثِیرٌ وَ الْعَدَاوَةُ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ. چهار چیز است که اندک آن هم بسیار است: آتش، خواب، مرض و دشمنی. الخصال شیخ صدوق، ۱۳۶۲ش، ص۲۳۸
- صلاح زندگانی فردی و معاشرت اجتماعی، پیمانه پُری است که دو سومش زیرکی و یک سومش چشمپوشی است.[۱۲۷]
- اربابگونه به عیوب دیگران ننگرید، بلکه چون بندهای متواضع عیبهای خود را وارسی کنید.[۱۲۸]
- مبادا با یکدیگر حسد ورزید، زیرا کفر و بیدینی از حسد برمیخیزد.[۱۲۹]
- برادران خود را با دو صفت امتحان کنید، که اگر آن دو صفت را داشتند به دوستی و رفاقت خود با آنها ادامه دهید و گرنه از آنان دوری کنید، دوری کنید، دوری کنید: ۱ ـ مراقبت بر نماز اول وقت. ۲ ـ نیکی به برادران چه در سختی و تنگدستی، چه در هنگام آسایش و گشایش.[۱۳۰]
دیدگاه اهلسنت
امام صادق(ع) نزد بزرگان اهلسنت جایگاه بالایی داشته است. ابوحنیفه از پیشوایان اهل سنت، امام صادق(ع) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.[۱۳۱] به نقل ابنشهرآشوب، مالک بن انس گفته است: از جهت فضل، علم و عبادت و ورع، هیچ چشم و گوشی برتر از جعفر بن محمد ندیده و نشنیده است.[۱۳۲] از نظر شهرستانی در کتاب الملل والنحل امام صادق(ع) «دارای علمی است کثیر و فراوان در امور دین، و دانش و درایتی کامل در حکمت، و زهد بلندمرتبهای در دنیا، و وَرَع و خودداری تامّ و تمام از شهوات، که مدتی در مدینه اقامت کرد، و شیعیان و منتسبین به خود را از علم خود بهرهمند ساخت و بر موالیان و خاصّان خود، اسرار علوم و مخفیّات دانش را إفاضه کرد. و او کسی است که در اقیانوس بیکران معرفت غرق بود و طمع در شطّ آب نداشت، و به أعلا ذِروه حقیقت ارتفاع یافته بود و از سقوط و نزول در درجات دنیوی ترس و واهمه نداشت.[۱۳۳]
به گفته ابنابیالحدید، علمای اهلسنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، احمد بن حنبل و شافعی با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق(ع) بودهاند و ازاینرو فقه اهلسنت در فقه شیعه ریشه دارد.[۱۳۴] با این همه، در فقه اهلسنت، با وجود توجه فراوان به فقیهان معاصر امام صادق(ع) چون اوزاعی و سفیان ثوری، به دیدگاههای او توجه نشده است.[۱۳۵] برخی از علمای شیعه چون سید مرتضی بدین جهت به علمای اهلسنت انتقاد کردهاند.[۱۳۶]
شهادت
شیخ صدوق تصریح کرده است که امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت به شهادت رسیده است.[۱۳۷] ابنشهرآشوب نیز در مناقب و محمد بن جریر طبری سوم در دلائل الامامه نیز همین نظر را مطرح کردهاند.[۱۳۸] برای شهادت او به روایت والله ما منا الا مقتول شهید استناده شده است.[۱۳۹]در مقابل شیخ مفید معتقد است که دلیل قاطعی بر شهادت آن حضرت وجود ندارد.[۱۴۰] سید جعفر مرتضی عاملی تاریخپژوه، سخن شیخ مفید را حمل بر تقیه کرده است.[۱۴۱] مدفن وی قبرستان بقیع در کنار قبر پدرش امام باقر و امام سجاد و امام حسن قرار دارد.[۱۴۲]
وصیت امام صادق
بنابر احادیث، امام صادق(ع) بارها امام کاظم(ع) را به عنوان امام بعد از خود به اصحاب خاصش معرفی کرده بود؛[۱۴۳] اما به جهت سختگیریهای عباسیان و به منظور حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر، از جمله خلیفه عباسی را وصی خود معرفی کرد.[۱۴۴] [یادداشت ۲]ازاینرو برخی از اصحاب برجسته امام صادق(ع) مانند مؤمن طاق و هشام بن سالم نیز درباره جانشین امام صادق(ع) مردد بودند. آنان ابتدا سراغ عبدالله افطح رفتند و از او سؤالاتی پرسیدند؛ اما پاسخهای عبدالله آنها را قانع نکرد. سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخهای وی قانع شدند و امامت او را پذیرفتند.[۱۴۵]
انشعاب در شیعه
پس از شهادت امام صادق(ع) فرقههای مختلفی در شیعه به وجود آمد و هر گروه یکی از پسران او را امام شمردند. بیشتر شیعیان، امامت امام موسی کاظم(ع) را به عنوان امام هفتم پذیرفتند.[۱۴۶] گروهی از شیعیان، مرگ اسماعیل، پسر ارشد امام صادق(ع) را انکار کرده، او را شایسته امامت میدانستند. شماری از این گروه، که از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر اسماعیل، محمد را امام دانستند. این گروه به اسماعیلیه شهرت یافتند. برخی دیگر عبدالله اَفْطَح، دومین پسر امام صادق(ع)، را امام دانسته، به فَطَحیه مشهور شدند؛ اما پس از مرگ او که حدود ۷۰ روز پس از شهادت امام صادق(ع) رخ داد، به امامت موسی بن جعفر(ع) معتقد شدند. شماری نیز به پیروی از شخصی به نام ناووس در امامت حضرت صادق(ع) توقف کردند و فرقه ناووسیه را به وجود آوردند. عدهای هم به امامت محمد دیباج، دیگر فرزند امام صادق(ع)، معتقد شدند.[۱۴۷]
تعطیلی رسمی سالروز شهادت در ایران
در ایران، ۲۵ شوال به عنوان سالروز شهادت امام صادق(ع) تعطیل رسمی است. این تعطیلی با پیشنهاد آیتالله کاشانی و دستور محمد مصدق انجام شده است.[۱۴۸] برخی از مراجع تقلید ایران در قم، در این روز در هیئتهای عزاداری حضور مییابند و پیاده به حرم حضرت معصومه(س) میروند.[۱۴۹]
تألیفات امام صادق(ع)
در برخی از کتابهای حدیثی شیعه رسالهها یا نامههایی از امام صادق(ع) گزارش شده است که در صحت بعضی از آنها تردید شده است، اما بعضی دیگر در کتبی چون الکافی آمده و از اعتبار برخوردارند.[۱۵۰] برخی از این رسالهها عبارتاند از:
- رساله امام صادق(ع) به اصحاب. این رساله شامل توصیههایی به شیعیان در زمینههای مختلف است و در کتاب الکافی آمده است.[۱۵۱]
- رساله شرایع الدین به روایت اَعمَش. این رساله درباره اصول و فروع دین است. آن را شیخ صدوق نقل کرده است.
- قطعهای از یک نامه در زمینه تفسیر
- قطعهای از یک نامه به اهل قیاس در نقد آنان
- الرسالة الاَهوازیه. این نامه برای نجاشی والی اهواز نوشته شده است. متن آن در کتاب کشف الریبه نوشته شهید ثانی آمده است.
- توحید المُفَضَّل یا کتاب فکِّر. این رساله مشتمل بر سخنان امام صادق(ع) درباره خداشناسی برای مُفَضَّل بن عمر است که به جهت تکرار عبارت «فَکِّر یا مُفَضَّل» (فکر کن ای مفضل) در آن، در گذشته به «کتاب فَکِّر» شهرت داشت. نویسنده الذریعه مفضل را به عنوان صاحب کتاب فکّر معرفی کرده است.[۱۵۲]
- رساله اَهلیلَجه. در این رساله امام صادق(ع) با پزشکی هندی درباره اثبات وجود خدا گفتگو کرده است. به گفته سید محسن امین، سید ابنطاووس، این کتاب را معتبر دانسته است. همچنین او از ابنندیم نویسنده فهرست ابنندیم نقل کرده که نگارش این کتاب توسط امام صادق(ع) از محالات است.[۱۵۳]
- متن مشهور به تفسیر امام صادق(ع)
- تفسیر النُعمانی.[۱۵۴]
کتابهایی نیز وجود دارد که شاگردان امام صادق(ع) از سخنان او تألیف کردهاند. برخی از آنها که به چاپ رسیدهاند، عبارتاند از:
- « الجعفریات» یا «الاَشعَثیات» نوشته محمد بن محمد بن اشعث
- نثر الدُرَر: متن این کتاب را ابنشُعبه حَرّانی در تحف العقول آورده است.
- الحِکَم الجعفریه
- مجموعهای از کلمات قِصار (جملات کوتاه) به روایت سلمان بن ایوب که متن آن در کتاب فرائِدُ السَمَطَین جوینی آمده است.[۱۵۵]
کتابشناسی
کتابهای فراوانی درباره امام صادق(ع)، نگارش یافته است. در کتاب «کتابشناسی امام جعفر صادق(ع)»، حدود ۸۰۰ عنوان کتاب چاپی نام برده شده است.[۱۵۶] کتابهای «اخبار الصادق مع ابیحنیفه» و «اخبار الصادق مع المنصور» از محمد بن وهبان دبیلی (قرن ۴ق) و «اخبار جعفر بن محمد» از عبدالعزیز یحیی جلودی (قرن ۴ق) قدیمیترین کتابها در این زمینه است.[۱۵۷] برخی از کتابها درباره امام صادق(ع) عبارتاند از:
- الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعة، نوشته اسد حیدر. این کتاب با عنوان امام صادق(ع) و مذاهب چهارگانه، به زبان فارسی ترجمه شده است؛[۱۵۸]
- کتابنامه امام صادق(ع) از رضا استادی
- الإمام الصادق، نوشته محمدحسین مظفر. این کتاب را سید ابراهیم سیدعلوی با عنوان صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق(ع)، به زبان فارسی برگردانده است.[۱۵۹]
- الإمام جعفر الصادق، تألیف عبدالحلیم الجُندی
- زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع)، نوشته سید جعفر شهیدی
- پرتوی از زندگانی امام صادق(ع)، نوشته نورالله علیدوست خراسانی
- پیشوای صادق، از سیدعلی خامنهای
- موسوعة الإمام الصادق، تألیف باقر شریف قَرَشی
- موسوعة الامام جعفر الصادق نوشته سید محمدکاظم قزوینی. تاکنون پانزده جلد این کتاب چاپ شده است. این مجموعه قرار است ۶۰ جلد باشد.[۱۶۰]
- موسوعة الامام جعفر الصادق، نوشته هِشام آل قُطَیط
- مغز متفکر جهان شیعه، نوشته ذبیحالله منصوری. نویسنده نگارش کتاب را به مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ نسبت داده و خود را مترجم آن معرفی کرده است؛ اما برخی این سخن را نادرست دانسته و گفتهاند چنین کتابی وجود خارجی ندارد.[۱۶۱]
پانویس
- ↑ جعفریان، حیات فکری سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۳۹۱.
- ↑ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۱۰، ۱۱۹.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۸۰.
- ↑ اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۶۵۱، ۶۵۲.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۱.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۱.
- ↑ صدوق، کمال الدین، ۱۳۵۹ش، ص۳۱۹؛ «القاب الرسول وعترته»، ص۶۰، ۶۱؛ بحرانی، حلیة الابرار، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص ۱۱.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۱.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۱.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۷۳.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۱.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۸۰.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۹۱.
- ↑ ابنقتیبة الدینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۵.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۷.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۷۲؛ مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۸۰؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۱۴.
- ↑ شیخطبرسی، تاج الموالید، ۱۴۲۲ق، ص۴۴؛ قمی، وقایع الایام، نور مطاف، ص۳۱۰؛ شوشتری، رسالة فی تواریخ النبی و الآل، ۱۴۲۳ق، ص۶۸.
- ↑ طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۱۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۲.
- ↑ قمی، تعريب منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل، الناشر : جماعة المدرسين، ج۲، ص۲۴۳.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۹.
- ↑ ابنحمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۴۴۳ و مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۸۷ ص۷۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۷–۳۱۱.
- ↑ شهرستانی، ملل و نحل، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ اشعری، المقالات والفرق، ۱۳۶۰ش، ص۲۱۳، ۲۱۴.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۹.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۶.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴۷.
- ↑ جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.
- ↑ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۷.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۶، ۳۰۷.
- ↑ جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۷–۵۰.
- ↑ جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۸۰، ۳۲۰، ۳۳۲.
- ↑ «بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وکالت امامیه»، وبگاه سامانه نشریات.
- ↑ جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۰۷.
- ↑ جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۰۷، ۴۰۸.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۰.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۹۷.
- ↑ شیخ طوسی، آمالی، ۱۴۱۴ق، ص۶۵۰.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۸۴ش، ص۴۷–۶۰.
- ↑ جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵، ۴۳۶.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۶۱.
- ↑ ابنحجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۴۲۹ق/۲۰۰۸م، ص۵۵۱.
- ↑ جاحظ، رسائل الجاحظ، ۲۰۰۲م، ص۱۰۶.
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۳۹.
- ↑ طهرانی، امامشناسی، ج۸، ص۲۶۶.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۵.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۰۱.
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۱۲.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۸۴ش، ص۶۱.
- ↑ «چرا به امام صادق علیه السلام، رئیس مذهب جعفری گفته میشود؟، پایگاه اطلاعرسانی امامت.
- ↑ بیآزار شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۴.«شیخ محمود شلتوت»، سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی. «فتوای تاریخی شیخ شلتوت مفتی اعظم عالم تسنن و رئیس دانشگاه الازهر مصر»، درسهایی از مکتب اسلام، ش۳، ۱۳۳۸ش.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، اصول کافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص ۷۹، ۸۰، ۱۷۱–۱۷۳؛ شیخ مفید، اختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۸۹، ۱۹۰.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۱۷۱–۱۷۳.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۱۷۱–۱۷۳.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۷۵–۲۷۷.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۱–۳۳۳.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۳.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۵، ۳۳۶.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۶.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۳۶، ۳۵۲.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۶۰–۳۶۲
- ↑ طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۶۲–۳۶۴.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۶.
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴.
- ↑ شهرستانی، الملل والنحل، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۷۹.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۴.
- ↑ پاکتچی، «امام جعفر صادق»، ص۱۸۳، ۱۸۴.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۳۷.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۴۳و ابنشهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۳۶۳.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۹۸۷م/۱۴۰۸ق، ص۱۸۵، ۱۸۶.
- ↑ جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۳۷۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۶، ص۳۰۶.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۱۸۴.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۷۳.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، روائح التراث العربی، ج۸، ص۳۲.
- ↑ جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.
- ↑ جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۸۳.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۴۸.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۳۳۰.
- ↑ فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۹۳.
- ↑ امام صادق(ع) مرد علم و دانش، مرد مبارزه، مرد تشکیلات، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله خامنهای.
- ↑ اربلی، کشف الغمه، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۹۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۱۶.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۶۱.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۸.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۷۳.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث، ج۴۷، ص۷۶.
- ↑ مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۲۶و۱۳۰.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۷، ص۹۳، ۹۴.
- ↑ مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۲۹.
- ↑ مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ مظفر، الامام الصادق، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۵و۳۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۵۷۱.
- ↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۵.
- ↑ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۵۵–۳۲۸.
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۴.
- ↑ محدث قمی، الکنی والالقاب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۵۸.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۱۸۷.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۱۸۷.
- ↑ امین، سیره معصومان، ۱۳۷۶ش، ج۵، ص۶۶؛ پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۱۸۳.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۹۹.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۷۵–۲۷۷.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۹۹.
- ↑ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۱۵.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸ و ج۱۵، ص۲۷۴.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۱۶۸؛ صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۱۶۹؛ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۴.
- ↑ مالک بن أنس، موطأ، ۱۴۲۵ق، ص۱۰.
- ↑ ابنحجر الهیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۸۶.
- ↑ شکعه، الائمة الاربعه، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۸.
- ↑ الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، صص۲۱–۲۰.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۴۵.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کنید به مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۰.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۴۵؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۰.
- ↑ مفضل بن عمر، توحید مفضل، ۱۳۷۹ش، ص۴۱ (مقدمه آیت الله شوشتری).
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۴–۲۲۶.
- ↑ به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۵۹–۶۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به امام خمینی، الحکومة الاسلامیه، ۱۴۲۹ق/۲۰۰۸م، ص۱۱۵–۱۲۱؛ مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ۱۳۹۱ش، ص۱۰۰.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۸.
- ↑ حرعاملی، وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۰۳.
- ↑ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۴۸.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۹۴.
- ↑ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۶.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۶.
- ↑ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۳ق، ص۹۸.
- ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص ۲۸۰؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۶؛ سید ابنطاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴.
- ↑ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۳۲.
- ↑ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۱و۱۳۲.
- ↑ نگاه کنید به عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۵-۱۹۱.
- ↑ شیخ مفید، ارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۸۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کشّی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۸۲ و ۲۸۳.
- ↑ پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۴.
- ↑ کشّی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۸۲ و ۲۸۳.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۱۸۸.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۳ش، ص۶۶–۷۹.
- ↑ رازی، «رسمی شدن شهادت امام صادق(ع) از آثار جاودانه آیت الله کاشانی است»، پایگاه اطلاعرسانی مرکز بررسیهای اسلامی.
- ↑ «پیادهروی مراجع عظام تقلید در عزای صادق آل محمد(ع)»، خبرگزاری مهر.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲.
- ↑ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸ق، ج۱۹، ص۱۵.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، دارالتعارف، ج۱، ص۶۶۳.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۸ و ۲۱۹.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۸ و ۲۱۹.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۹.
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۹.
- ↑ اسد، امام صادق(ع) و مذاهب اهل سنت، ترجمه محمدحسین سرانجام و دیگران، ۱۳۹۰ش.
- ↑ مظفر، صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق، ترجمه سیدعلوی، ۱۳۷۲ش.
- ↑ «گزارشی از موسوعه الامام الصادق علیه السلام»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ نگاه کنید به شاکری و فرمایه، نگاه کنید به معمای همایش اسلامشناسی استراسبورگ، سایت امام موسی صدر نیوز.
یادداشت
- ↑ هشام بن عبدالملک بن مروان (۱۰۵–۱۲۵)ولید بن یزید بن عبدالملک (۱۲۵–۱۲۶)یزید بن ولید بن عبدالملک (۶ ماه در سال ۱۲۶)ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶–۱۲۷) مروان بن محمد بن مروان (مروان حمار)(۱۲۷–۱۳۲)سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۸۵–۱۹۰.
- ↑ منصور دوانیقی (خلیفه وقت)، محمد بن سلیمان (فرماندار مدینه)، عبدالله بن جعفر بن محمد (برادر بزرگ امام کاظم)، موسی بن جعفر (علیه السلام) و حمیده (همسر آن حضرت!).
منابع
- «القاب الرسول و عترته»، ضمن المجموعة النفیسة، قم، ۱۴۰۶ق.
- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، شرح و تحقیق احمد صقر، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۷م/۱۴۰۸ق.
- ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۳۸۵ق.
- ابنحجر الهیتمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة علی اهل الرفض و الضلال و الزندقة، تحقیق عبدالرحمن بن عبدالله الترکی، بیروت، موسسة الرسالة، ۱۴۱۷ق.
- ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- ابنقتیبة الدینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، الطبعة الثانیة، ۱۹۹۲م.
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۹ش.
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، تبریز، بنیهاشمی، ۱۳۸۱ق.
- اشعری، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تصحیح محمدجواد مشکور، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۰ش.
- امام خمینی، سید روحالله، الحکومة الاسلامیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ نهم، ۱۴۲۹ق/۲۰۰۸م.
- امین، سیدمحسن، سیره معصومان، ترجمه حسین وجدانی و علی حجتی کرمانی، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۶ش.
- «بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وکالت امامیه»، وبگاه سامانه نشریات.
- بیآزار شیرازی، عبدالکریم، همبستگی مذاهب اسلامی (مقالات دارالتقریب)، تهران، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ۱۳۷۷ش.
- پاکتچی، احمد، «جعفر صادق(ع)، امام»، تهران، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۸، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۹ش.
- «پیادهروی مراجع عظام تقلید در عزای صادق آل محمد(ع)»، خبرگزاری مهر.
- پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم(ع)، قم، مؤسسه امام صادق، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۳ش.
- جاحظ، عمرو بن بحر، رسائل الجاحظ، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ۲۰۰۲م.
- جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمة علیهم السلام، قم، مؤسسه آموزش پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۲ش.
- جعفریان، رسول، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۹۳ش.
- حیدر، اسد، امام صادق و مذاهب اهل سنت، ترجمه محمدحسین سرانجام و دیگران، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب قم، ۱۳۹۰ش.
- خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النص علی الائمة الإثنی عشر، تحقیق عبداللطیف حسینی کوهکمری، قم، نشر بیدار، ۱۴۰۱ق.
- «چرا به امام صادق علیه السلام، رئیس مذهب جعفری گفته می شود؟»، پایگاه اطلاع رسانی امامت، تاریخ بازدید: ۲۹ آذر ۱۴۰۲ش.
- ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- رازی، محمدشریف، «رسمی شدن شهادت امام صادق(ع) از آثار جاودانه آیت الله کاشانی است»، پایگاه اطلاعرسانی مرکز بررسیهای اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۷ تیر ۱۳۹۷ش، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۰ش.
- سید ابنطاووس، اقبال الاعمال، مکتبة الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- شاکری مهدی و بابک فرمایه، «معمای همایش اسلامشناسی استراسبورگ»، سایت امام موسی صدر نیوز.
- شکعه، مصطفی، الائمة الاربعه، قاهره، دارالکتاب، چاپ چهارم، ۱۴۱۸ق.
- شوشتری، محمدتقی، رسالة فی تواریخ النبی و الآل، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۳ق.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق امیر علی مهنا و علی حسن فاعور، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۵ق.
- شهیدی، سید جعفر، زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۴ش.
- شیخ انصاری، مرتضی بن محمدامین، فرائد الاصول، قم، مجمع الفکر الإسلامی، ۱۴۱۹ق.
- «شیخ محمود شلتوت»، سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
- صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۸۸ش.
- صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۳۷۹ش/۱۴۱۳ق.
- صدوق، محمد بن علی، الامالی، قم، موسسة البعثة، ۱۴۱۷ق.
- صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق مهدی لاجوردی زاده، تهران، انتشارات جهان، بی تا.
- صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۹ش.
- صدوق، محمد بن علی، الخصال، تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق و تصحیح محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، تحقیق موسسة آل البیت لاحیاء التراث، قم، موسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، تاج المَوالید فی موالید الائمّة و وفیاتهم، بیروت، دار القاری، ۱۴۲۲ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، روائح التراث العربی، بیتا.
- طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، تحقیق مؤسسه بعثت، قم، دار الثقافة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، تحقیق و تصحیح حسن الموسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، تصحیح جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
- عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، تحقیق مهدی رجایی، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق
- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- قمی، عباس، الکنی و الالقاب، طهران، مکتبه الصدر، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
- قمی، عباس، فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام، تصحیح: عباسعلی مردی، قم، نور مطاف، بیتا.
- کشی، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال، تصحیح شیخ طوسی و حسن مصطفوی، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- «گزارشی از موسوعه الامام الصادق علیه السلام»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- مالک بن انس، موطأ الامام مالک، تحقیق محمد مصطفی اعظمی، ابوظبی، موسسة زاید بن سلطان آل نهیان، ۱۴۲۵ق.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دار الهجره، الطبعه الثانیه، ۱۴۱۵ق.
- مصباح یزدی، محمدتقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ بیست و ششم، ۱۳۹۱ش.
- مظفر، محمدحسین، الامام الصادق، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بیتا.
- مظفر، محمدحسین، صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق، ترجمه سیدابراهیم سیدعلوی، قم، رسالت، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- مفضل بن عمر، توحید مفضل، ترجمه علامه مجلسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، تحقیق علیاکبر غفاری و محمود محرمی زرندی، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۳۷۲ش.
- مفید، محمد بن محمد، تصحیح الاعتقاد، تصحیح حسین درگاهی، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
- نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جماعة المدرسین، ۱۴۱۶ق.
- نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ترجمه محمد جواد مشکور، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۵۳ش.
پیوند به بیرون