نواب اربعه

این مقاله در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ به عنوان مقاله خوب شناخته شده است. برای توضیحات بیشتر کلیک کنید.
از ویکی شیعه
مناصب شرعی
پیامبر
امام
قاضی
حاکم شرع
امام جمعه
امام جماعت
ولی فقیه
مرجع تقلید
امیر الحاج
نایب خاص
نایب عام

نُوّاب اَربَعه، به چهار نماینده یا نایب خاص امام مهدی(عج) در دوران غیبت صغری گفته می‌شود که رابط میان شیعیان و امام بودند: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سَمُری. نواب اربعه از اصحاب باسابقه و مورد اعتماد امامان بودند که یکی پس از دیگری از طرف امام زمان و با معرفی نایب پیش از خود شناخته می‌شدند. این چهار نفر به‌مدت هفتاد سال، نیابت امام را عهده‌دار بودند و با داشتن وکلایی در دورترین شهرهای اسلامی، پیام‌ها و خواسته‏‌های شیعیان را به امام و پاسخ‌های امام را به آنان می‌رساندند. از دیگر وظایف نایبان خاص، این بود که تردیدها را درباره حضرت مهدی از بین ببرند و محل زندگی امام و مشخصات او را پنهان دارند.

نیابت خاصه

اصطلاح نیابت خاصه به‌معنای جانشینی شخصی از سوی امام(ع) برای برقراری ارتباط مردم با اوست، در مواردی که ارتباط مستقیم ممکن نیست. امام در این شرایط، افراد خاصی را نایب خود قرار می‌دهد که اولین آنان را، خود باید به مردم معرفی کند و در ادامه، نایب جدید را نایب قبلی به مردم معرفی می‌کند.[۱]

نایبان و مدت نیابت‌شان

فعالیت نایبان خاص امام زمان(عج) از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹ق (تقریباً ۷۰ سال) یعنی در دوران غیبت صغری بود. در این سال‌ها، چهار نفر از شیعیان که بعضی از آنان، از اصحاب امام دهم و امام یازدهم و از چهره‌های شناخته‌شده بودند، وظیفه نیابت و نمایندگی امام زمان را بر عهده داشتند و رابط امام و شیعیان بودند. در این سال‌ها وکلای دیگری هم در شهرها و سرزمین‌های اسلامی حضور داشتند که نماینده این چهار نفر بودند.[۲]

  • عثمان بن سعید عمری (درگذشت قبل از ۲۶۷ق) اولین نایب خاص امام زمان(عج) است. در روایات آمده است امام عسکری(ع) فرزندش امام مهدی(عج) را به چهل نفر از اصحاب خود نشان داد و به آنان گفت در طول غیبت امام دوازدهم، از عثمان بن سعید اطاعت کنند.[۳] همچنین امام زمان در دیدار با اهل قم، به نیابت عثمان بن سعید اشاره کرد و آنان را به او ارجاع داد.[۴] عثمان بن سعید تا پایان عمر (در حدود ۶ سال) نیابت امام زمان را بر عهده داشت.
  • محمد بن عثمان بن سعید عَمری (درگذشت ۳۰۵ق)، پسر نایب اول، دومین نایب خاص امام زمان است. وقتی نایب اول وفات کرد، امام زمان(عج) نامه‌ای به پسر او محمد بن عثمان نوشت و ضمن تسلیت به او، وی را جانشین پدر کرد.[۵] پیش از آن نیز، امام حسن عسکری(ع) محمد بن عثمان را وکیل امام زمان معرفی کرده بود.[۶] محمد بن عثمان عمری در حدود چهل سال نیابت امام را بر عهده داشت.[۷]
  • حسین بن روح نوبختی (درگذشت ۳۲۶ق)، سومین نایب امام مهدی(عج)، از معتمدان محمد بن عثمان و نزدیکان وی در بغداد بوده است. محمد بن عثمان در واپسین روزهای حیات، او را به دستور امام زمان، جانشین خود معرفی کرد.[۸] وی ابتدا در حکومت عباسی دارای موقعیت و احترام ویژه بود؛ اما بعدها دچار مشکل شد تا جایی که مدتی زندگی مخفیانه داشت و سپس به مدت پنج سال در زندان، حبس شد.[۹] او در حدود ۲۱ سال نایب امام زمان بود.
توقیع امام عصر به سمری
«خداوند در وفات تو به برادرانت اجر عنایت فرماید. تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و هیچکس را جانشین خود قرار نده؛ زیرا اکنون غیبت دوم آغاز شده و تا زمانی طولانی که خداوند اجازه فرماید، ظهوری نخواهد بود تا قلوب (مردم) از قساوت، و جهان از بی‌عدالتی مشحون گردد و کسانی به سوی هواداران (شیعیان) من آیند و مدعی شوند که مرا رؤیت کرده‌اند. لکن آگاه باش، هر کس قبل از قیام سفیانی و صیحه آسمانی ادعای رؤیت مرا کند، افترازنندهٔ دروغگوست.»

تاریخ بایگانی، صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمه، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۱۶.

  • علی بن محمد سَمُری (درگذشت ۳۲۹ق) چهارمین نایب امام زمان(عج) که به مدت سه سال (۳۲۶ - ۳۲۹ق) عهده‌دار مقام نیابت‌ شد. دوران نیابت سمری با سخت‌گیری حکومت و شدت خفقان همراه بود و همین او را از فعالیت‌های گسترده در سازمان وکالت باز می‌داشت.[۱۰] توقیع امام زمان به علی بن محمد سمری درباره خبر وفات او و پایان‌یافتن دوره نیابت خاصه و آغاز غیبت کبری از مهم‌ترین اتفاقات حیات آخرین نایب است.[۱۱]

اقدامات و فعالیت‌ها

همه اقدامات نایبان خاص، بنابر دستور امام زمان انجام می‌گرفت.[۱۲] این فعالیت‌ها را در چند دسته می‌توان جای داد:

مخفی نگه‌داشتن فعالیت‌ها

با شهادت امام عسکری و غیبت امام دوازدهم، نواب اربعه تنها مرجع رسیدگی به مسائل شیعیان بودند. با توجه به زمانه که عصر حکومت عباسی بود، تقیه خصوصا در دوره نایب دوم، سوم و چهارم به اوج رسید[۱۳] تا جایی که حسین بن روح مدتی به صورت پنهانی زندگی کرد. به گفته رسول جعفریان، نتیجه این موضع‌گیری آن بود که شیعیان امامی در مرکز خلافت عباسی (بغداد)، حضور خویش را حفظ کنند و به عنوان یک اقلیت رسمی و شناخته‌شده، خود را بر حکومت عباسی و سنیانِ افراطیِ صاحب نفوذ در بغداد، تحمیل نمایند.[۱۴]

ارتباط با دستگاه خلافت

یکی از سیاست‌های خاصی که در آن دوره، برخی از شیعیان و به‌طور ویژه نایبان خاص در پیش گرفتند و از پشتیبانی امامان معصوم نیز برخوردار بود، نفوذ در دستگاه خلافت عباسی و حتی عهده‌داری مقام وزارت آنان بود.[۱۵] حسین بن روح نوبختی در ابتدای نیابت خود در زمان مقتدر خلیفه عباسی، به علت نفوذ خاندان نوبختی و خاندان ابن فرات که متصدی مقام وزارت مقتدر عباسی و از هواداران شیعیان بودند، در دستگاه عباسیان نفوذ داشت و مورد احترام آنان بود.[۱۶]

مبارزه با غالیان

مسئله غُلوّ یکی از مسائل مهم در دوران نواب اربعه بود، به گونه‌ای که برخی از فرزندان امامان نظیر جعفر فرزند امام هادی(ع)، ملقب به جعفر کذاب، با غالیان همراه بودند و برخی از شخصیت‌های سیاسی شیعه از غالیان حمایت می‌کردند.[۱۷] یکی از وظایف نواب اربعه تلاش در جهت رسواسازی این مدعیان دروغین و ابلاغ پیام امام زمان به شیعیان در زمینه لعن و تبرّی از این افراد بود.[۱۸] برای نمونه محمد بن نصیر مؤسس فرقه نُصَیریه از غالیان بود و اعتقاد به ربوبیت ائمه(ع) داشت و جایزبودن نکاح با محارم را رواج می‌داد. محمد بن عثمان او را لعن و نفرین کرد و از وی بیزاری جست.[۱۹]
شَلمَغانی یکی دیگر از وکلای ائمه بود که با وجود مقامی که در دوره حسین بن روح داشت، اما به دلایلی جاه‌طلبانه از موقعیت خود سوء‌استفاده کرد و به سمت غلوّ کشیده شد. حسین بن روح او را از خود راند و توقیعی از امام زمان(عج) در لعن او صادر شد.[۲۰]

از بین‌بردن تردیدها درباره حضرت مهدی(عج)

به نقل از شیخ طوسی، میان ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان بحثی درباره فرزند داشتن یا نداشتن امام عسکری درگرفت؛ از این رو شیعیان نامه‌هایی برای امام مهدی(عج) فرستادند و از او خواستند تا به جدل در این موضوع خاتمه دهد و امام هم در جواب، تأکید کرد خدا پس از امام یازدهم، دینش را باطل نساخته و رابطه خود میان خود و مردم را قطع نکرده است و تا قیامت نیز چنین نخواهد بود.[۲۱]

توقیع دیگری نیز از امام مهدی(عج) در روایات آمده است. این توقیع هنگامی صادر شد که جعفر کذاب ادعای جانشینی امام عسکری(ع) را کرد. امام زمان در این نامه ضمن اشاره به مسئله امامتِ امامان و علم و عصمت آنان، به ناآگاهی جعفر از حلال و حرام و عدم تشخیص حق از باطل و غیره اشاره کرده است. امام در این توقیع می‌پرسد وی با چنین شرایطی چگونه مدعی امامت شده است.[۲۲]

تردید محمد بن ابراهیم بن مهزیار نیز که پدرش از وکلای امام یازدهم(ع) بود، پس از دریافت نامه‌هایی از امام زمان(عج) برطرف شد.[۲۳] همچنین توقیعی از امام مهدی(عج) نقل شده است که در آن، امام ضمن اثبات وجود خود در برابر شکاکان، به بعضی مسائل فقهی پاسخ گفته است.[۲۴]

سازماندهی وکلا

تعیین وکیل به منظور اداره امور نواحی مختلف و ایجاد رابطه میان شیعیان و امامان، حداقل از زمان امام کاظم(ع) به بعد معمول بود. پس از آغاز غیبت، تماس مستقیم وکلا با امام مهدی(ع) قطع شد و محور ارتباط با شیعیان، نواب خاصی بودند که از سوی امام دوازدهم، تعیین می‌شدند. وکلا، اموالی را که بابت وجوه شرعی از مردم می‌گرفتند به طرق گوناگون نزد نایب خاص در بغداد می‌فرستادند و آنها نیز وجوه رسیده را طبق دستور امام در موارد معین مصرف می‌کردند.[۲۵]

وکلایی در اهواز، سامرا، مصر، حجاز، یمن و نیز در مناطقی از ایران مانند خراسان، ری و قم بودند که اخبار آنان، کم و بیش در متون روایی آمده است.[۲۶]

مخفی نگاه‌داشتن امام مهدی

پنهان نگاه داشتن امام و مشخصات او، یکی از وظایف اساسی نایبان خاص بوده است. از گزارش‌های تاریخی و روایات چنین برمی‌آید که امام در عراق، مکه و مدینه بوده و به نحوی زندگی می‌کرده که نایب خاص می‌توانسته با وی ملاقات کند.[۲۷] هنگامی که حسین بن روح نوبختی به مقام نیابت امام رسید، ابوسهل نوبختی درباره جایگاه و مقام ابن روح می‌گوید: اگر من مکان امام غایب را چنان که ابوالقاسم می‌داند، می‌دانستم، شاید در تنگنای بحث و جدل او را به خصم نشان می‌دادم؛ در صورتی که اگر ابو القاسم امام را زیر عبای خود پنهان داشته باشد، هرگز او را به کسی نشان نمی‌دهد، حتی اگر با قیچی قطعه‌قطعه‌اش کنند.[۲۸]
نوّاب خاص با اینکه بر اثبات وجود امام دوازدهم اصرار داشتند، از شیعیان می‌خواستند که درباره شناخت مشخصات امام زمان اصرار نورزند و این رویه، به دلیل حفظ امنیت وی دانسته شده است.[۲۹]

پاسخگویی به پرسش‌های فقهی و اعتقادی

نواب اربعه پرسش‌های فقهی و شرعی شیعیان را برای امام مهدی(عج) بیان می‌کردند و پس از دریافت پاسخ، به مردم می‌رساندند. این فعالیت‌ها به مسائل شرعی محدود نمی‌شد و نایبان برای حل مشکلات علمی و اعتقادی و راهنمایی عموم مردم در بحث‌ها و مناظرات شرکت می‌کردند.[۳۰] توقیع اسحاق بن یعقوب[۳۱] و همچنین توقیع محمد بن جعفر اسدی[۳۲] که شامل مسائل مهم فقهی و شرعی است و حضور حسین بن روح در مناظرات علمی و اعتقادی نشان از فعالیت‌های نواب اربعه در این موارد دارد.[۳۳]

زیارتنامه نواب

سید بن طاووس در کتاب مِصباح الزائر، زیارتنامه‌ای نقل می‌کند که می‌توان برای هر یک از چهار نائب امام زمان(عج) خواند. او متن زیارتنامه را منسوب به پدر حسین بن روح نوبختی می‌داند.[۳۴] [یادداشت ۱] همچنین علامه مجلسی در بحارالانوار، زیارتنامه‌ای برای عثمان بن سعید نقل کرده و می‌گوید آن را در نسخه‌ای قدیمی از یک عالم شیعه دیده است.[۳۵] [یادداشت ۲]

تک‌نگاری

«پژوهشى پيرامون زندگانى نواب خاص امام زمان(عج)» نوشته على غفارزاده اثر مستقلی در زمینه شناخت نواب اربعه است که جعفر سبحانی بر آن مقدمه نوشته و انتشارات نبوغ، آن را برای اولین بار در سال ۱۳۷٥ش منتشر کرده است.[۳۶]

پانویس

  1. احمدی، نواب اربعه و شخصیت اجتماعی آنان، ۱۳۹۰ش.
  2. احمدی، نواب اربعه و شخصیت اجتماعی آنان، ۱۳۹۰ش.
  3. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۲- ۲۳۱، صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۱۳۹۵ق، ج۲،ص۴۳۵.
  4. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۷۶.
  5. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۱۰.
  6. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۵۶.
  7. صدر، تاریخ الغیبة، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۰۴.
  8. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۷۱.
  9. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۸۳.
  10. جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۸۰.
  11. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۱۶.
  12. غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان، ص۸۵.
  13. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۱۱۲؛ غفارزاده، زندگانی نواب خاص امام زمان، ۱۳۷۵ش، ص۳۰۴.
  14. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۵۸۰.
  15. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۱۰۹.
  16. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۱۹۸؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۸۳.
  17. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۸۵.
  18. جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۶۸۸.
  19. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۹۸.
  20. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۱۸۷، ۲۵۲و۲۵۳.
  21. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۲۸۵و۲۸۶.
  22. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۲۸۷-۲۸۹.
  23. کلینی، کافی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۵۱۸.
  24. کلینی، کافی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۷۶.
  25. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۸۸.
  26. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۸۸.
  27. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۶.
  28. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۹۱.
  29. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۸۸.
  30. غفارزاده، زندگانی نواب خاص امام زمان، ۱۳۷۹ش، ص۸۶و۸۷.
  31. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۰.
  32. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۲۰.
  33. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۲۴، ۳۷۳، ۳۷۸، ۳۸۸، ۳۹۰؛ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۵۱۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳، ج۵۳، ص۱۹۲.
  34. ابن طاووس، مصباح الزائر، ۱۴۱۶ق، ص۵۱۴.
  35. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ص۲۹۳.
  36. پژوهشى پيرامون زندگانى نواب خاص امام زمان(عج)، کتابخانه دیجیتال نور.

یادداشت

  1. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ (نام یکی از نواب را بگوید) أَشْهَدُ أَنَّكَ بَابُ الْوَلِيِّ أَدَّيْتَ عَنْهُ وَ أَدَّيْتَ إِلَيْهِ مَا خَالَفْتَهُ وَ لَا خَالَفْتَ عَلَيْهِ قُمْتَ خَاصّاً وَ انْصَرَفْتَ سَابِقاً جِئْتُكَ عَارِفاً بِالْحَقِّ الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ وَ أَنَّكَ مَا خُنْتَ فِي التَّأْدِيَةِ وَ السِّفَارَةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ بَابٍ مَا أَوْسَعَكَ وَ مِنْ سَفِيرٍ مَا آمَنَكَ وَ مِنْ ثِقَةٍ مَا أَمْكَنَكَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ اخْتَصَّكَ بِنُورِهِ حَتَّى عَايَنْتَ الشَّخْصَ فَأَدَّيْتَ عَنْهُ وَ أَدَّيْتَ إِلَيْهِ ثُمَّ تَرْجِعُ فَتَبْتَدِئُ بِالسَّلَامِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ تَقُولُ بَعْدَ ذَلِكَ جِئْتُكَ مُخْلِصاً بِتَوْحِيدِ اللَّهِ وَ مُوَالاةِ أَوْلِيَائِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِمْ وَ مِنَ الَّذِينَ خَالَفُوكَ يَا حُجَّةَ الْمَوْلَى وَ بِكَ اللَّهُمَّ تَوَجُّهِي وَ بِهِمْ إِلَيْكَ تَوَسُّلِي ثُمَّ تَدْعُو وَ تَسْأَلُ اللَّهَ مَا تُحِبُّ تَجِبُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‏ .سلام بر تو ای فلان بن فلان، گواهی می‌دهم که تو دروازه فیض مولایی، از جانب او انجام وظیفه کردی و نسبت به او ادای تکلیف نمودی، با او مخالفت نکردی و علیه او به مخالفت برنخاستی، به نیابت خاص قیام نمودی و در هنگام انصراف پیشرو بودى، نزد تو آمدم شناسای به حقی که تو بر آنی و اینکه در ادای وظیفه و سفارت خیانت نکردی، سلام بر تو در باب فیض امام بودن، چقدر پهناور است آن باب و در سفیر بودن، چه اندازه تو امینی و در مورد اطمینان بودن، چه بسیار با اقتداری تو، گواهی می‌دهم که خدا تو را به نورش اختصاص داد تا آن حضرت را به وضوح دیدی، پس از جانب او نسبت به او ادای وظیفه کردی. بعد باز می‌گردی و دوباره بر معصومان از رسول خدا تا صاحب‌الزمان(علیهم‌السلام) سلام می‌کنی و پس از آن می‌گویی: به خدمتت آمدم، درحال اخلاص به یگانگی خدا و دوستی با اولیای خدا و بیزاری از دشمنان ایشان و از کسانی که با تو مخالفت کردند، ای حجّتِ مولا، روی من به وسیله تو به سوی ایشان است و به آنان است توسّلم به سوی خداست. سپس دعا مى‌کنى و از حق‌تعالى می‌طلبى آنچه را که می‌خواهی، که ان‌شاء‌الله اجابت می‌شود.
  2. السَّلَامُ عَلَیک أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ النَّاصِحُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَوْلِیائِهِ الْمُجِدُّ فِی خِدْمَةِ مُلُوک الْخَلَائِقِ أُمَنَاءِ اللَّهِ وَ أَصْفِیائِهِ السَّلَامُ عَلَیک أَیهَا الْبَابُ الْأَعْظَمُ وَ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ وَ الْوَلِی الْأَکرَمُ السَّلَامُ عَلَیک أَیهَا الْمُتَوَّجُ بِالْأَنْوَارِ الْإِمَامِیةِ الْمُتَسَرْبِلُ بِالْجَلَابِیبِ الْمَهْدِیةِ الْمَخْصُوصُ بِالْأَسْرَارِ الْأَحْمَدِیةِ وَ الشُّهُبِ الْعَلَوِیةِ وَ الْمَوَالِیدِ الْفَاطِمِیةِ السَّلَامُ عَلَیک یا قُرَّةَ الْعُیونِ وَ السِّرَّ الْمَکنُونَ السَّلَامُ عَلَیک یا فَرَجَ الْقُلُوبِ وَ نِهَایةَ الْمَطْلُوبِ السَّلَامُ عَلَیک یا شَمْسَ الْمُؤْمِنِینَ وَ رُکنَ الْأَشْیاعِ الْمُنْقَطِعِینَ السَّلَامُ عَلَی وَلِی الْأَیتَامِ وَ عَمِیدِ الْجَحَاجِحَةِ الْکرَامِ السَّلَامُ عَلَی الْوَسِیلَةِ إِلَی سِرِّ اللَّهِ فِی الْخَلَائِقِ وَ خَلِیفَةِ وَلِی اللَّهِ الْفَاتِقِ الرَّاتِقِ السَّلَامُ عَلَیک یا نَائِبَ قُوَّامِ الْإِسْلَامِ وَ بَهَاءِ الْأَیامِ وَ حُجَّةَ اللَّهِ الْمَلِک الْعَلَّامِ عَلَی الْخَاصِّ وَ الْعَامِّ الْفَارُوقَ بَینَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ النُّورَ الزَّاهِرَ وَ الْمَجْدَ الْبَاهِرَ فِی کلِّ مَوْقِفٍ وَ مَقَامٍ السَّلَامُ عَلَیک یا وَلِی بَقِیةِ الْأَنْبِیاءِ وَ خِیرَةَ إِلَهِ السَّمَاءِ الْمُخْتَصَّ بِأَعْلَی مَرَاتِبِ الْمَلِک الْعَظِیمِ الْمُنْجِی مِنْ مَتَالِفِ الْعَطَبِ الْعَمِیمِ ذی [ذَا اللِّوَاءِ الْمَنْصُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَنْشُورِ وَ الْعِلْمِ الْمَسْتُورِ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَی وَ الْحُجَّةَ الْکبْرَی سُلَالَةَ الْمُقَدَّسِینَ وَ ذُرِّیةَ الْمُرْسَلِینَ وَ ابْنَ خَاتِمِ النَّبِیینَ وَ بَهْجَةَ الْعَابِدِینَ وَ رُکنَ الْمُوَحِّدِینَ وَ وَارِثَ الْخِیرَةِ الطَّاهِرِینَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِمْ صَلَاةً لَا تَنْفَدُ وَ إِنْ نَفِدَ الدَّهْرُ وَ لَا تَحُولُ وَ إِنْ حَالَ الزَّمَنُ وَ الْعَصْرُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُقَدِّمُ بَینَ یدَی سُؤَالِی الِاعْتِرَافَ لَک بِالْوَحْدَانِیةِ وَ لِمُحَمَّدٍ بِالنُّبُوَّةِ وَ لِعَلِی بِالْإِمَامَةِ وَ لِذُرِّیتِهِمَا بِالْعِصْمَةِ وَ فَرْضِ الطَّاعَةِ وَ بِهَذَا الْوَلِی الرَّشِیدِ وَ الْمَوْلَی السَّدِیدِ أَبِی مُحَمَّدٍ عُثْمَانَ بْنِ سَعِیدٍ أَتَوَسَّلُ إِلَی اللَّهِ بِالشَّفَاعَةِ إِلَیهِ لِیشْفَعَ إِلَی شُفَعَائِهِ وَ أَهْلِ مَوَدَّتِهِ وَ خُلَصَائِهِ أَنْ یسْتَنْقِذُونِی مِنْ مَکارِهِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَسَّلُ إِلَیک بِعَبْدِک عُثْمَانَ بْنِ سَعِیدٍ وَ أُقَدِّمُهُ بَینَ یدَی حَوَائِجِی أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتِهِ وَ أَوْلِیائِهِ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی الْحُوبَ وَ الْخَطَایا وَ تَسْتُرَ عَلَی الزَّلَلَ وَ السَّیئَاتِ وَ تَرْزُقَنِی السَّلَامَةَ مِنَ الرَّزَایا فَکنْ لِی یا وَلِی اللَّهِ شَافِعاً نَافِعاً وَ رُکناً مَنِیعاً دَافِعاً فَقَدْ أَلْقَیتُ إِلَیک بِالْآمَالِ وَ وَثِقْتُ مِنْک بِتَخْفِیفِ الْأَثْقَالِ وَ قَرَعْتُ بِک یا سَیدِی بَابَ الْحَاجَةِ وَ رَجَوْتُ مِنْک جَمِیلَ سِفَارَتِک وَ حُصُولَ الْفَلَاحِ بِمَقَامِ غِیاثٍ أَعْتَمِدُ عَلَیهِ وَ أَقْصِدُ إِلَیهِ وَ أَطْرَحُ نَفْسِی بَینَ یدَیهِ وَ السَّلَامُ عَلَیک وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ ثُمَّ صَلِّ صَلَاةَ الزِّیارَةِ وَ أَهْدِهَا لَهُ وَ لِشُرَکائِهِ فِی النِّیابَةِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ ثُمَّ وَدِّعْهُ مُسْتَقْبِلًا لَهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی.

منابع

  • ابن‌طاووس، علی بن موسی، مصباح الزائر، قم، آل البیت، ۱۳۷۵ش.
  • احمدی، محمد حسین، «نواب اربعه و شخصیت اجتماعی آنان»، مجله سیمای تاریخ، شماره ۴، تابستان ۱۳۹۰ش.
  • جباری‏، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمة علیهم السلام‏، قم، مؤسسه آموزش پژوهشی امام خمینی، ‏۱۳۸۲ش‏.
  • جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، ۱۳۸۱ش.
  • حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (عج)، ترجمه سید محمدتقی آیت‌اللهی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۵ش.
  • صدر، سید محمد، تاریخ الغیبة، بیروت، دار التعارف، ۱۴۱۲ق.
  • صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۵ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، قم، دار المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۱ق.
  • غفارزاده، علی، زندگانی نواب خاص امام زمان، قم، انتشارات نبوغ، ۱۳۷۹ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران‏، اسلامیة، ۱۳۶۳ش.
  • پژوهشى پيرامون زندگانى نواب خاص امام زمان(عج)]، کتابخانه دیجیتال نور.