آمین به معنای «اجابت کن» در زبان و ادبیات فارسی رواج یافته و ترکیب «الهی آمین» در زبان عموم مردم رایج‌تر است. از دیدگاه فقه شیعه، یکی از مبطلات نماز، آمین گفتن پس از قرائت سوره حمد است.

در زبان عبری

به‌معنای چنین باد، راست است، واژه‌ای از ریشه «ا م ن» می‌باشد که در زبان‌های سامی کهن به‌معنای استوار و ثابت به‌کار می‌رفته است؛ اما انتشار آن در جهان از زبان عِبری آغاز شده است. در زبان عبری لفظ آمن نخست در قالب وصفی و به‌معنای درست و راست به‌کار می‌رفته است؛ ولی در سفر (کتاب) اِشَعیاء[۱] به‌صورت اسم به‌کار رفته است. در ترجمه‌های فارسی و عربی موجود به ترتیب واژه‌های «حق»، «الحق» را در برابر آن گذاشته‌اند. این واژه سپس یکی از ادوات نامتغیر (مبنی) زبان عبری گردیده (به معنی «حقیقتاً»، «البته») و به این‌صورت، ۳۰ بار در متن مَسوره‌ای عهد عتیق و ۳۳ بار در ترجمۀ یونانی معروف به «هفتادی» آن (سده ۳ق م) آمده است. شاید وجود آن در کتاب اول تواریخ ایام[۲] و کتاب اول پادشاهان[۳] دلالت بر آن داشته باشد که این کلمه حتی پیش از سدۀ ۴ق م در ادعیه و شعائر دینی یهود به‌کار می‌رفته است. در سنت کهن یهود، بیش‌تر آن را در آغاز نیایش و گاه نیز در پایان آن می‌آورده‌اند. تکرار آن در پایان دعا و نماز و سرود دینی، هم تأکید و تأیید آن گفتار یا دعا بوده، و هم به امید اینکه همگی، با ذکر آمین، در برکات نیایشی که به‌جا آورده می‌شد، شریک شوند. در دورۀ تلمودی و سنن بعدی یهود، چگونگی ادای این کلمه در موارد مختلف اهمیت خاص پیدا کرد و اعتقاد بر این بود که خداوند به ادعیه‌ای که خطاب به اوست، «آمین» می‌گوید.

در مسیحیت

سنت یهود به کلیسای مسیحی راه یافت و کلمه آمین ۱۱۹ بار در عهد جدید تکرار شد که در ۵۲ مورد نحوه استعمال آن با آمین یهود اندکی متفاوت است. این واژه سپس از طریق کتاب مقدس تقریباً در تمام زبان‌های عمدۀ جهان منتشر شد.[۴]

از بررسی موارد استعمال این کلمه در کتاب مقدس، ۴ معنی استنباط می‌شود:

  1. اقرار و اعلان قبول، موافقت یا مشارکت در دعا و بیان عهد و سوگند
  2. طلب اجابت و قبول الهی، به‌معنای خدایا بپذیر، اجابت کن
  3. تأیید و تأکید دعا یا سوگند، به‌معنای این چنین باد (امروز استعمال آن در آخر دعا، به همین دو معنای اخیر است)
  4. صفت یا نامی برای عیسی مسیح(ع)[۵]

در زبان عربی

باتوجه به انتشار دو دین یهودی و نصرانی در جزیره العرب می‌توان پنداشت که اعراب، از جمله اعراب مکه و مدینه، با آن آشنا بوده‌اند، هرچند که نشانی از آن در شعر جاهلی نیافتیم و این واژه در قرآن کریم هم نیامده است، اما به یقین می‌دانیم که مسلمانان صدر اسلام آن را خوب می‌شناخته‌اند.[۶] پیامبر اسلام(ص) نیز آن را به‌کار می‌برده است،[۷] اما گویی نخستین مسلمانان هنوز در استعمال یا فهم معنای دقیق آن دچار تردید بوده‌اند؛ زیرا پیامبر آن را برای ایشان تفسیر کرده است (آمین، مُهر خداوند است بر بندگان مؤمن خویش) و ابن عباس به توجیه نحوی آن پرداخته است.[۸]

در تفسیر قرآن

در توضیح آیه ۸۸ و ۸۹ سوره یونس نخستین‌بار به کتب تفسیر راه یافته است: تقریباً همه مفسران نوشته‌اند که چون موسی(ع)، فرعون را نفرین کرد، خود و برادرش هارون آمین می‌گفته‌اند.[۹]

آمین گفتن در نماز

اهل سنت پس از پایان قرائت سورۀ فاتحه الکتاب در پاسخ «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ...» (ما را به راه راست هدایت کن...)، می‌گویند: آمین. اگر نمازگزار به تنهایی (فرادی) نماز بخواند، خود به تنهایی این واژه را بر زبان می‌آورد و اگر نماز به صورت جماعت باشد، پس از آنکه امام، سورۀ فاتحه را به پایان برد، نمازگزاران یک‌صدا می‌گویند: آمین. لازم به ذکر است که گفتن «آمین» پس از سوره حمد اتفاقی میان تمام فقیهان اهل سنت نیست و حتی در دیدگاه امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت اختلاف وجود دارد. به عنوان نمونه برخی از شافعی‌ها گفته‌اند: اگر صف‌های نماز‌ اندک و فشرده بود و نماز گزاران صدای یکدیگر را بشنوند مستحب است که آمین آهسته گفته شود؛ ولی اگر صف‌ها زیاد بود و صدای امام را نشنیدند مستحب است آمین را با صدای بلند بگویند تا صفوف دورتر بشنوند. از مالک نیز دو نظر نقل شده یکی همانند نظریه ابوحنیفه است که می‌گوید: امام پس از حمد باید آمین بگوید، و نقل دوم این است که آمین نباید گفته شود.[۱۰]

فقهای شیعه، گفتن این کلمه را در این مورد باطل‌کننده نماز می‌دانند؛ چراکه چنین چیزی از پیامبر به ما نرسیده و تغییر در نماز است.[۱۱]صاحب جواهر فقیه مشهور شیعی جایز نبودن گفتن آمین پس از سوره حمد را دارای شهرتی بزرگ دانسته که در سر حد اجماع است و حتی از قول برخی ادعای اجماع را نقل کرده است مانند: محقق کرکی در جامع‌المقاصد و علامه حلی در تحریر و منتهی المطلب، و ابن زهره در الغنیه . [۱۲]

معنا و ریشه آمین

از کلمه آمین شکل‌های تازه‌تری نیز زاده شده است: «آمّینَ»، یا «الآمینَ». این دو، نشان از تحول طبیعی کلمه در زبان عموم دارد؛ أمینَ شکل غریب‌تری است که شاید ضرورت شعری باعث پیدایش آن شده باشد. همچنین آن را به باب تفعیل برده و واژۀ تأمین (= آمین گفتن) را ساخته‌اند. [۱۳]

ریشه بیگانه کلمه، بسیاری از لغویان را به توجیهات ناروایی در باب اشتقاق آن کشانده است، اما بیش‌تر ایشان آن‌را اسم فعلی مبنی بر فتح، و معنای آن‌را نیز همان معانی مشهور کتاب مقدس (معانی دوم و سوم) دانسته‌اند. آنجا که آمین را از نام‌های خداوند شمرده‌اند،[۱۴] پیداست از معنی عبری آن (معنی چهارم) تأثیر پذیرفته‌اند.

در زبان و ادبیات فارسی نیز آمین به همین شکل و معنای «اجابت کن» رواج یافته است.[۱۵] ترکیب «الهی آمین» در زبان عموم مردم رایج‌تر است.

پانویس

  1. کتاب مقدس، سفر اشعیاء، باب۶۵، آیه۱۶.
  2. کتاب مقدس، کتاب اول تواریخ ایام، باب ۱۶، آیه ۳۶.
  3. کتاب مقدس، کتاب اول پادشاهان، باب ۱، آیه ۳۶.
  4. نک‌: جودائیکا، II/803؛ قاموس کتاب مقدس.
  5. مکاشفۀ یوحنا، ۳: ۴.
  6. نک‌: ونسینک، یان، المعجم المفهرس، ذیل امن.
  7. نک‌:ونسینک، یان، المعجم المفهرس، ذیل امن.
  8. ابن‌منظور، لسان العرب، ذیل امن؛ الموسوعه الفقهیه، ۱۹۸۰م، ج۱، ص ۱۱۰ به بعد.
  9. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الطبری)، ۱۴۰۴ق، ج ۱۱، ص۱۱۰.
  10. ابن قدامه، المغنی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۵۶.
  11. طوسی، استبصار، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۳۱۸-۳۱۹؛ طوسی، تبیان، ج ۱، ص ۴۶؛ طبرسی، مجمع البیان،‌ ج۱، ص۶۵
  12. نجفی، جواهرالکلام، ج۱۰، ص۲.
  13. ابن منظور، لسان العرب، ذیل امن.
  14. مثلاً ابن منظور، لسان العرب، ذیل امن.
  15. نک‌: دهخدا، لغت‌نامه، ذیل آمین.

منابع

  • ابن قدامه، المغنی، تحقیق دکتر عبدالله بن محسن، ریاض، دارعالم الکتب، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
  • ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب.
  • بستانی، فؤاد افرم، دایرة المعارف، بیروت، دار المعرفة، ۱۹۵۶م.
  • دهخدا، لغت‌نامه.
  • طبرسی، مجمع البیان، بیروت، ۱۳۸۰ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تفسیر، بیروت، ۱۴۰۴ق، ۱۱/۱۱۰.
  • طوسی، محمد بن حسن، استبصار، تهران، ۱۳۹۰ق.
  • طوسی، التبیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • الموسوعه الفقهیة، وزارة الاوقاف و الشؤون الاسلامیة، کویت، ۱۹۸۰م.
  • نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام.
  • ونسینک، یان، المعجم المفهرس، لیدن، ۱۹۳۶م، ذیل «امن».
  • Americana
  • Britannica
  • Judaica

پیوند به بیرون