پرش به محتوا

وهن دین

از ویکی شیعه

وَهن دین یا وَهن مذهب (به معنای لطمه‌زدن به دین یا مذهب) یک اصطلاح فقهی است و به هر رفتار یا گفتاری اشاره دارد که باعث کم‌رنگ شدن جایگاه دین، بی‌اعتباری تعالیم دینی، یا تزلزل ایمان مردم به دین یا مذهب شود.[۱] در کتاب‌های فقهی، تعریفی برای وهن دین یا وهن مذهب بیان نشده است.[نیازمند منبع] برخی پژوهشگران فقهی، برای اثبات حرمتِ کارهایی که موجب وهن دین می‌شوند، به آیاتی از قرآن،[۲] روایات[۳] و دلیل عقلی استناد کرده‌اند.[۴]

در فتاوای فقهی مراجع تقلید، گاهی مقصود از وهن، عملی است که به تضعیف مذهب تشیع در دیدگاه سایر فرق اسلامی می‌انجامد،[۵] و گاهی مقصود از آن اموری است دین اسلام را در نظر غیرمسلمانان سست نشان می‌دهد؛[۶] ازاین‌رو مفاد قاعده تنفیر به اصطلاح وهن دین بسیار نزدیک دانسته شده است که گاه در مواردی این دو عنوان به یک معنا به‌کار برده شده است.[۷]

مصادیقی از فتوای فقیهان متقدم و متأخر، که مسئله­‌ای را از باب، وهن دین یا مذهب مورد استدلال حکم فقهیِ خود قرار داده‌­اند:

  • ابن‌ادریس، فقیه امامی در قرن ششم هجری قمری، در مسئله‌ی مسح فردی که در آب است و از آن خارج شده است میگوید: اگر وقت نماز تنگ باشد و با صبر کردن برای خشک شدن اعضای مسح، وقت از دست برود، باید حکم شود به اینکه یا نماز نخواند، یا بدون مسح وضو بگیرد و نماز بخواند، یا با وجود آب، تیمم کند؛ که اینچنین نتیجه گرفتن صحیح نیست، چراکه چنین فتواهایی موجب وهن دین است.[۸]
  • جعفر کاشف‌الغطاء، از مراجع تقلید شیعه در قرن سیزدهم هجری قمری، بر این باور است که اگر اهل ذمه مرتکب اعمالی شوند که موجب وهن اسلام گردد مانند: جاسوسی برای مشرکان، خودداری از یاری مسلمانان در مواقع ضروری، یا ایجاد فتنه و اختلاف در میان آنان، از حمایت دولت اسلامی خارج خواهند شد.[۹]
  • امام خمینی، فروش سلاح به دشمنان دین اسلام را از مصادیق وهن دین دانسته است.[۱۰]
  • حسینعلی منتظری، فقیه شیعه، ترور و اقدامات انفجاری به نام اسلام در سرزمین‌های غیرمسلمان، حتی اگر به قصد مقابله‌به‌مثل باشد، موجب وهن اسلام دانسته و حرمت این‌گونه رفتارها را مضاعف می‌داند.[۱۱]
  • فقهای امامیه تصریح کرده‌اند که هرگونه رفتار یا شیوه‌ای در مراسم عزاداری بر امامان(ع) که مستلزم وهن مذهب باشد، جایز نیست و لازم است از آن اجتناب شود.[۱۲]
  • فقیهان بر این باورند که در مواردی که ترک تقیه موجب وهن دین شود، تقیه واجب است؛[۱۳] و در مواردی که خودِ تقیه باعث وهن دین گردد، جایز نیست.[۱۴] همچنین برخی فقیهانی که تقیه مداراتی را مستحب دانسته‌اند، اظهار داشته‌اند: اگر ضرری متوجه شود، یا ترک تقیه موجب وهن مذهب گردد، یا به ارتکاب امر حرام دیگری منجر شود، اجرای این نوع تقیه واجب است.[۱۵]

پانویس

  1. برای کارکردهای این اصطلاح نگاه کنید به: امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۴۰۹؛ خامنه‌ای، أجوبة الاستفتائات، الدار الاسلامیة، ج۲، ص۶۰؛ مکارم شیرازی، الفتاوی الجدیدة، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۵۵؛
  2. آیه ۱۰۸ سوره انعام؛ آیه ۱۵۹ سوره آل عمران؛ آیه ۳۰ سوره احزاب.
  3. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹، ج۱۷، ص۸۵-۸۴؛ شیخ صدوق، مَن لا یَحضَرُهُ الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۶۵.
  4. یرای نمونه نگاه کنید به: حسین‌یاری، «امکان سنجی صحت استناد به وهن دین در تعطیل و تغییر احکام»، ص۲۳-۱۷؛ محمدیان، «وهن دین و مذهب؛ مطالعه‌ای در باب مستندات، مصادیق و دامنه کاربرد»، ص۲۴۶-۲۴۹.
  5. برای نمونه نگاه کنید به: امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۴۰۹.
  6. برای نمونه نگاه کنید به: شیخ مفید، المقنعة، قم، ۱۴۱۳ق، ص۷۸۱؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۴۲؛ ابن‌ادريس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۴۵۷.
  7. نوبهار، «بررسی قاعده فقهی حرمت تنفیر از دین»، ص۱۴۰.
  8. ابن‌ادریس حلی، أجوبة مسائل و رسائل، ۱۴۲۹ق، ص۲۶۲.
  9. کاشف‌الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۵۵.
  10. امام خمینی، المکاسب المحرمة، مؤسسه اسماعیلیان، ج۱، ص۱۵۰.
  11. منتظری، مجازات‌های اسلامی و حقوق بشر، ۱۴۲۹ق، ص۹۲.
  12. خامنه‌ای، أجوبة الاستفتائات، الدار الاسلامیة، ج۲، ص۶۰؛ مکارم شیرازی، الفتاوی الجدیدة، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۵۵؛ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱۴۲۵ق، ص۵۷۹؛ تبریزی، صراط النجاة، ۱۴۳۶ق، ج۷، ص۲۷۰.
  13. سیفی مازندرانی، مبانی الفقه الفعال، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۱۰۲.
  14. شریعت‌مدار جزایری، «تقیه»، ص۴۳.
  15. شریعت مدار جزایری، «تقیه»، ص۳۹.

منابع

  • ابن‌ادريس حلی، محمدبن منصور، السرائر الحاوی لتحرير الفتاوی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسين، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌ادریس حلی، محمد بن منصور، أجوبة مسائل و رسائل فی مختلف فنون المعرفة، قم، انتشارات دلیل ما، ۱۴۲۹ق.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، المکاسب المحرمة، قم، مؤسسه اسماعیلیان، بی‌تا.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیلة، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۹۲ش.
  • تبریزی، جواد، صراة النجاة فی أجوبة الإستفتاءات، قم، دار الصدیقة الشهیدة(س)، ۱۴۳۶ق.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسسة آل‌البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ۱۴۰۹ق.
  • حسین‌یاری، حسن، و دیگران، «امکان سنجی صحّت استناد به ‌وهن دین در تعطیل و تغییر احکام»، فصلنامه مطالعات فقه و حقوق اسلامی، شماره ۳۶، سال شانزدهم، پاییز ۱۴۰۳ش.
  • خامنه‌ای، سید علی، أجوبة الاستفتائات، بیروت، الدار الاسلامیة، بی‌تا.
  • سیفی مازندرانی، علی‌اکبر، مبانی الفقه الفعال فی القواعد الفقهیة الأساسیة، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • شریعت مدار جزایری، سید نورالدین، «تقیه»، مجله شیعه شناسی، شماره ۸، زمستان ۱۳۸۳ش،
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، مَن لا یَحضَرُهُ الفقیه، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزهٔ علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمدبن محمد، المقنعة، قم، كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق.
  • فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، قم، نشر امین، ۱۴۲۵ق.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۳ش.
  • کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۲۲ق.
  • محمدیان، علی و دیگران، «وهن دین و مذهب؛ مطالعه‌ای در باب مستندات، مصادیق و دامنه کاربرد»، فصلنامه پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، شماره ۷۵، سال بیستم، بهار ۱۴۰۳ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، الفتاوی الجدیدة، قم، مدرسه الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • منتظری، حسینعلی، مجازات‌های اسلامی و حقوق بشر، قم، ارغوان دانش، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
  • نوبهار، رحیم، «بررسی قاعده فقهی حرمت تنفیر از دین»، تحقیقات حقوقی، (یادنامه دکتر شهیدی)، ۱۳۸۴ش.