رُکن شامی یا رکن غربی از زوایای کعبه که به سمت مغرب واقع شده و طوافکننده پس از حِجر اسماعیل به آن میرسد. این رکن، به رکن شامی نیز شناخته میشود، ولی به گفته برخی محققین این نامگذاری سابقه تاریخی ندارد.
در منابع حدیثی و فقهی بر استلام (لمس و دست کشیدن) و بوسیدن همه ارکان کعبه از جمله رکن غربی و خواندن دعا و مناجات در نزد آن سفارش شده است.
معرفی و جایگاه
رکن یک سازه را به معنی پایه و ستون آن دانستهاند.[۱] چون در گوشههای چهارگانه داخل کعبه، چهار ستون، سقف خانه را نگه داشته است، به هر یک از زوایای کعبه [که ستونی را در بردارد] «رکن» گفته میشود.[۲] رکن غربی یکی از زوایای کعبه است که در سمت مغرب واقع شده[۳] و طوافکننده پس از حِجر اسماعیل به آن میرسد.[۴] فاصله بین این رکن و رکن یمانی حدود ۱۲ متر است.[۵]
هر چند این رکن، به رکن شامی نیز معروف است،[۶] ولی سابقه تاریخی چنین عنوانی برای رکن غربی رد شده و ادعا شده که نام رکن شامی بهغلط در کتابهای معاصر آمده است.[۷] در بعضی روایات بهجای رکن غربی از رکن شمالی با عنوان رکن شامی یاد شده است.[۸] از سوی دیگر گفته شده است که منطقه شام (شامل سوریه، لبنان، اردن و فلسطین) در مقابل این رکن قرار ندارد، بنابراین چنین نامگذاریای بیدلیل است.[۹]
آداب و اعمال
استلام بهمعنای لمس کردن رکن غربی، در حدیثی از امام رضا(ع) توصیه شده است.[۱۰] همچنین از امام صادق(ع) نقل شده که پیامبر خدا(ص) سوار بر شتر، هنگام طواف کعبه، با عصایش تمام ارکان کعبه را استلام نمود.[۱۱] با این حال، در روایتی دیگر که در منابع شیعه و اهلسنت ذکر شده، گفته شده است که پیامبر(ص) فقط دو رکن یمانی و حَجَر را استلام میکرد.[۱۲]
علامه حلی با بیان اینکه از دو گونه روایت مذکور، روایات اثبات استلام مقدم است،[۱۳] در راستای توجیه اختلاف این دو حدیث گفته است که ممکن است پیامبر(ص) نزد رکن یمانی و حَجَر توقف بیشتری داشته و راوی گمان کرده که وی فقط این دو رکن را استلام نموده است.[۱۴] از این رو، به نظر مشهور فقیهان شیعه، استلام همه ارکان کعبه مستحب است.[۱۵]
از دیگر آداب درباره رکن غربی، بوسیدن آن[۱۶] و خواندن دعا و مناجات نزد آن است. بنابر روایتی که در کافی نقل شده است، امام صادق(ع) هنگامی که از حِجر اسماعیل گذشت و به رکن غربی رسید، این دعا را خواند: «یا ذَا الْمَنِ وَ الطَّوْل، وَ الْجُودِ وَ الْکَرَم، إِنَّ عَمَلِی ضَعِیفٌ فَضاعِفْهُ لِی، وَ تَقَبَّلْهُ مِنِی، إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم».[۱۷]
پانویس
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۴۶۰ق، ج۴، ص۲۳۴.
- ↑ صادقی اردستانی، احمد، حج از میقات تا میعاد، ۱۳۸۵ش، ص۱۰۴.
- ↑ مشکینی، مصطلحات الفقه، ۱۳۷۷ش، ص۲۷۵.
- ↑ قائدان، تاریخ و آثار اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۶۱.
- ↑ قائدان، تاریخ و آثار اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۶۱.
- ↑ شراب، فرهنگ اعلام جغرافیایی، ۱۳۸۳ش، ص۳۶.
- ↑ «آیا رکن غربی، رکن شامی است؟»، سایت حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۲۹، ح۱۶.
- ↑ «آیا رکن غربی، رکن شامی است؟»، سایت حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
- ↑ شیخ طوسی، استبصار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۲۱۶، ح ۷۴۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۲۹، ح۱۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۰۸، ح۸؛ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۵۱، ح۱۶۰۹.
- ↑ علامه حلّی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۱۰، ص۳۴۵.
- ↑ علامه حلّی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۱۰، ص۳۴۵.
- ↑ شیخ طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۲۳۶؛ ابنادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۱، ۵۷۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۱۹، ص۳۵۷.
- ↑ شیخ بهایی، جامع عباسی، ۱۴۲۹ق، ص۳۲۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۰۷، ح۶.
منابع
- «آیا رکن غربی، رکن شامی است؟»، سایت حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، تاریخ بازدید: ۲۴ دی ۱۴۰۰ش.
- ابنادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح بخاری، تحقیق محمد زهیر بن ناصر، دمشق، دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- شراب، محمدحسن، فرهنگ اعلام جغرافیایی، ترجمه حمیدرضا شیخی، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، استبصار، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، النهایة، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
- صادقی اردستانی، احمد، حج از میقات تا میعاد، تهران، مشعر، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- قائدان، اصغر، تاریخ و آثار اسلامی، تهران، مشعر، چاپ هفتم، ۱۳۸۵ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مشکینی، میرزا علی، مصطلحات الفقه، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۷ش.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.