حرم مکی

مقاله قابل قبول
پیوند کم
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
از ویکی شیعه
حرم مکه یا حرم مکی
اطلاعات اوليه
بنيانگذارحضرت ابراهیم
مکانمکه
مشخصات
مساحتطول و عرض حرم یک برید (۴ فرسخ) است و مسجدالحرام در مرکز آن قرار دارد
امکاناتمسجد الحرام و کعبه
معماری
بازسازیدر سال هشتم، تمیم بن اسد خزاعی و اسود بن خلف قرشی


محدوده حرم مکی

حرم مکه یا حرم مکی، مهمترین حرم مسلمانان در سرزمین مکه است که احکام شرعی خاصی دارد. این منطقه در قرآن حرم امن خوانده شده است. مسجد الحرام و کعبه در این حرم قرار دارند.

حدود حرم مکی

حدود منطقه حرم از دیرباز معهود بوده است؛ از این رو، درباره تعیین محدوده آن، احادیث اندکی وجود دارد. طبق یکی از این احادیث، طول و عرض حرم یک برید (۴ فرسخ) است و مسجدالحرام در مرکز آن قرار دارد[۱] بر پایه گزارش‌های تاریخی، نخست حضرت ابراهیم (ع) طبق وحی و با راهنمایی جبرئیل، محدوده حرم را علامت گذاشت[۲] در متون حدیثی و تاریخی، به نشانه‌هایی که محدوده حرم مکه را مشخص می‌کند، اَعلام، اَنصاب، مَنار، مَعالم، اَزلام و اَمْیال حرم گفته شده است[۳]

پس از حضرت ابراهیم، اسماعیل، نشانه‌های حرم را بازسازی کرد. در عصر جاهلیت، عدنان بن اُدَد و قُصَی بن کلاب به این کار مبادرت کردند. قریش در آغاز بعثت پیامبر، نشانه‌های حرم را بازسازی کردند. پس از فتح مکه در سال هشتم، تمیم بن اسد خزاعی و اسود بن خلف قرشی زُهری، به دستور پیامبر اکرم، نشانه‌های حرم را تعمیر و بازسازی کردند. در ادوار بعد کسانی به دستور برخی خلفا -از جمله عمر بن خطاب در سال ۱۷ق، عثمان بن عفان در سال ۲۶ق، معاویة بن ابی سفیان (حکومت: ۴۱ـ۶۰)، عبدالملک بن مروان (حک: ۶۵ـ ۸۶) و مهدی عباسی (حک: ۱۵۸ـ۱۶۹)، نشانه‌های حرم را بازسازی و تکمیل کردند[۴] پس از دوره مهدی عباسی، نشانه‌هایی که بر روی کوه‌ها بود، بازسازی نشدند و تنها آنها که در راه های ورودی مکه (یعنی مسیرهای مدینه، یمن، عراق، طائف، جعرانه و جده) قرار داشتند، مرمت شدند[۵]

در ادوار بعدتر، کسانی به بازسازی یا ساختن نشانه‌های حرم اقدام کردند، از جمله راضی عباسی در ۳۲۵ق، مظفر بن ابوبکر، پادشاه ایوبی در ۶۱۶، ملک مظفر یوسف بن عمر، حاکم یمن، در ۶۸۳، قایتبای محمودی از پادشاهان چرکس‌های مصر در ۸۷۴، سلطان احمدخان اول عثمانی در حدود ۱۰۲۳، شریف زید بن محسن امیر مکه در ۱۰۷۳، و سلطان عبدالمجید اول عثمانی در ۱۲۶۲[۶]

بازسازی نشانه‌ها در دوران آل سعود نیز ادامه یافت. عبدالعزیز، مؤسس سلطنت سعودی، در ۱۳۴۳ دو نشانه موجود در مسیر جده و پس از او، پسرش سعود در ۱۳۷۶/ ۱۳۳۶ش دو نشانه در منطقه شمیسی، در ۱۳۷۷/ ۱۳۳۷ش دو نشانه در مسیر طائف و در ۱۳۸۳/ ۱۳۴۲ش نشانه‌هایی را در سمت عرفه بازسازی یا بنا کردند. همچنین خالدبن عبدالعزیز دو نشانه در مسیر طائف و دو نشانه در مسیر قدیمی جده ساخت و فهدبن عبدالعزیز در ۱۴۰۴/ ۱۳۶۲ش دو نشانه جدید در وادی تنعیم بنا کرد.[۷] در سالهای ۱۳۸۰/۱۳۳۹ش، ۱۳۸۴/۱۳۴۳ش و ۱۴۰۰/ ۱۳۵۹ش گروه‌هایی از صاحب‌نظران برخی نشانه‌های حرم را بررسی کردند.[۸]

تاریخچه

برخی مفسران ـ به استناد حدیثی از پیامبر اکرم که در آن، حرم شدن مکه به حضرت ابراهیم نسبت داده شده، بر آنند که پیش از حضرت ابراهیم، مکه مانند سایر سرزمین‌ها بود و پس از رسالت آن حضرت و دعای او برای آنکه مکه سرزمینی امن باشد[۹]، حرمت و قداست یافت. برخی دیگر گفته‌اند دعای ابراهیم فقط برای در امان بودن این سرزمین از حوادثی مانند خشکسالی و قحطی و زلزله بود و پیش از آن محترم و مقدّس بوده است[۱۰]. شماری احتمال داده‌اند که با دعای حضرت ابراهیم، حرمت حرم پس از مدتی مهجور بودن، احیا شده یا پس از رسالت وی، رعایت کردن حرمت حرم واجب شده است[۱۱].

پیش از اسلام، مردم عرب با محدوده حرم آشنا بودند و با خودداری از جنگ و خونریزی و قصاص قاتلان در محدوده حرم، به پیروی از سنت حضرت ابراهیم و اسماعیل، حرمت آن را نگاه می‌داشتند و از این رو این مکان را علاوه بر مکه، بَکة (جایی که گردن ستمگران را می‌شکند)، بَسّاسة (جایی که فاسقان و کافران را از خود می‌راند) و صِلاح (محل امن) می‌نامیدند[۱۲]. برخی عرب‌ها هنگام ورود به حرم مکی، با این استدلال که در لباس خود مرتکب گناه شده‌اند، آن را درمی‌آوردند و برخی از یهودیان کفش‌های خود را به احترام حرم از پای درمی‌آوردند. حواریان مسیح هنگام رسیدن به حرم، برای تکریم و بزرگداشت آن، پیاده راه پیمودند[۱۳]. قداست منطقه حرم پس از اسلام تداوم یافت. صحابیان پیامبر از ارتکاب گناه در حرم پرهیز و یکدیگر را از آزار دادن و مزاحمت دیگران منع می‌کردند و حتی به علت هراس از شکسته شدن حرمت حرم، از اقامت در آن خودداری می‌کردند[۱۴].

حرم مکی در قرآن

واژه حرم در چند آیه از قرآن ذکر شده است که مفسران مراد از آن را در بیشتر موارد، حرم مکی شمرده‌اند.[۱۵] شماری از مفسران مراد از مسجدالحرام و مقام ابراهیم و کعبه و مکه را در برخی آیات، محدوده حرم دانسته‌اند.[۱۶]

حرم امن الهی

در آیات متعدد قرآن[۱۷]، سرزمین یا حرم مکه، امن خوانده شده است (حَرَمآ آمِناً). در شماری از آیات، دعای حضرت ابراهیم(ع) برای اینکه خداوند سرزمین مکه را امن قرار دهد، ذکر شده است[۱۸] در آیه ۱۲۵ سوره بقره، وصف امن برای «البَیت» آمده که برخی مفسران مراد از آن را حرم مکه دانسته‌اند. درباره آنکه مراد از امنیت حرم در قرآن چیست، در احادیث و تفاسیر، آرای گوناگونی مطرح شده است. برخی مفسران این تعبیر را از باب اخبار و حاکی از واقعیتی دانسته‌اند که در منطقه حرم وجود دارد. به بیان دیگر، مراد از آن را امنیت تکوینی ذکر کرده‌اند، یعنی در امان بودن منطقه حرم از حوادث ناگوار و عذاب دنیوی و اخروی[۱۹]. در برخی احادیث نیز مراد از امنیت حرم، در امان بودن حیوانات آن از صدمه دیدن و شکار شدن به وسیله حیوانات دیگر و نیز کسانی که وارد آنجا می‌شوند، همچنین امنیت اهل حرم از قتل و غارت و مصونیت آنان از عذاب الهی در دنیا و آخرت و مانند اینها ذکر شده است[۲۰].

برخی مفسران، امنیت حرم را امنیت تشریعی دانسته و آن را حاکی از فرمان الهی به رعایت کردن قداست حرم و احکام مربوط به آن دانسته‌اند؛ زیرا وقوع حوادث مخل امنیت، از قبیل جنگ و سیل و زلزله در این منطقه، انکارناپذیر است. به نظر آنان، شماری از آیات مزبور، ناظر به تشریع احکام مربوط به محدودیت‌های حرم در شرایع پیشین، از جمله شریعت حضرت ابراهیم(ع) است[۲۱]. در برخی احادیث، مراد از امنیت حرم، مصادیقی از امنیت تشریعی و احکام مربوط به آن دانسته شده؛ مانند حرمت شکار حیوانات و سلب امنیت از آنان و حرمت اجرای حدود و قصاص بر جنایتکاری که در خارج از منطقه حرم مرتکب جنایتی شده است[۲۲]. برخی مفسران، مفاد آیه ۹۷ سوره آل عمران را مربوط به ایمن بودن پناهندگان به حرم در زمان پیش از اسلام دانسته‌اند که در اسلام منسوخ شده است[۲۳]. بنابر آیه ۵۷ سوره قصص، خداوند ثمرات تمام سرزمین‌ها را در مکه فراهم آورده است[۲۴].

حرم مکی در احادیث

در احادیث، علاوه بر احکام مربوط به حرم، به ویژگی‌های حرم و همچنین آداب حضور در آن اشاره شده است. طبق احادیث، محدوده حرم تا فراز آسمان‌های هفت‌گانه و تا فرود زمین‌های هفت‌گانه است و تا روز قیامت حرم باقی می‌ماند[۲۵]. شکستن حرمت حرم، موجب نفرین خدا و تمام پیامبران است[۲۶]. بنابر حدیثی، پیامبر، شفاعت خود را برای حج‌گزارنده‌ای که در حرم بمیرد، تضمین کرده است[۲۷].

احکام فقهی

در فقه برای حرم مکی احکام خاصی مقرر شده که گاه خَصائص الحرم نامیده شده و برخی منابع احکامی را که از نوع ممنوعیت است، مَحْظُورات الحرم نامیده‌اند؛[۲۸] البته بیشتر فقها این احکام را به طور پراکنده در بخشهایی مانند نماز، حج، حدود و کفارات مطرح کرده‌اند. برخی از مهم‌ترین احکام خاص حرم مکی عبارت‌اند از:

  1. جایز نبودن سکونت غیرمسلمانان در حرم طبق نظر تمامی فقها، و نیز حرمت ورود آنان به منطقه حرم به نظر همه فقها به جز ابوحنیفه.[۲۹]
  2. وجوب احرام بستن برای مسلمانانی که در هر موقع از سال قصد ورود به مکه را دارند در یکی از میقاتها، مگر برای کسانی که به طور مکرر به این منطقه تردد دارند، مانند رانندگان. شافعیان احرام را مستحب دانسته‌اند.[۳۰]
  3. حرمت کشتن حیوانات، به جز حیوانات اهلی (مانند شتر، گاو و گوسفند) و جانوران آزار رساننده (مانند عقرب، مار و افعی) در منطقه حرم.[۳۱]
  4. ممنوع بودن شکار جانوران زمینی یا راهنمایی شکارچیان و آسیب رساندن به گیاهان در محدوده حرم، به استناد آیات[۳۲] و احادیث،[۳۳]البته فقهای مذاهب مختلف مواردی را استثنا کرده‌اند، از جمله میوه درخت خرما، انواع سبزی، گیاه اِذْخِر (کاه مکه) و هر چیزی که انسان می‌کارد و پرورش می‌دهد.[۳۴]
  5. حرمتِ خوردن گوشت حیوانی که به گونه‌ای نامشروع در محدوده حرم شکار شده است.[۳۵]
  6. حرمتِ جنگ و خون ریزی در منطقه حرم[۳۶] و نیز ممنوع بودن حمل اسلحه به نظر برخی فقها.[۳۷]
  7. ممنوع بودن خارج کردن ریگ و سنگ از محدوده حرم به نظر برخی فقهای شیعه و اهل سنّت.[۳۸] بیشتر شافعیان وارد کردن سنگ و خاک را از منطقه حِلّ به حرم نیز مکروه شمرده‌اند.[۳۹]
  8. حرمت یا کراهت برداشتن اشیای گمشده در محدوده حرم.[۴۰]
  9. ممنوعیت اجرای حد و قصاص در مورد کسی که در خارج از حرم مرتکب جنایت شده و به حرم پناه آورده است[۴۱] و اِعمال برخی محدودیتها درباره او به نظر فقهای برخی مذاهب اسلامی، از جمله غذا ندادن به وی و خودداری از معامله با او، به منظور وادار کردنش به خروج از حرم و اجرای حد الهی در خارج از حرم. به نظر حنفیان و فقهای شیعه، جنایتکار در حرم، به سبب شکستن حرمت آن، از این مصونیت برخوردار نیست.[۴۲]
  10. افزایش دیه در قتل عمد یا غیرعمد که در حرم صورت گرفته باشد، به میزان یک سومِ دیه کامل.[۴۳]
  11. حرمت دفن مشرکان در منطقه حرم. شافعیان خارج کردن جسد مشرک را از حرم نیز لازم دانسته‌اند.[۴۴]
  12. حرمت خرید و فروش یا اجاره خانه‌های حرم مکی به طور کلی یا در موسم حج، به نظر برخی فقها، به استناد آیه ۲۵ سوره حج و احادیث.[۴۵]

کفاره ارتکاب برخی محرمات

بیشتر فقها، با استناد به احادیث، ارتکاب برخی محرّماتِ حرم را موجب پرداختن کفاره دانسته‌اند، هرچند درباره میزان آن اختلاف نظر وجود دارد.[۴۶] شماری از فقهای اهل سنّت تنها به حرمتِ تکلیفی قائل شده و ثبوت کفاره را نپذیرفته‌اند.[۴۷] علاوه بر ممنوعیتهای شرعی که بر حضور در حرم مترتب است، ممنوعیتها و الزاماتی نیز برای کسانی که برای حج یا عمره احرام می‌بندند، مقرر شده است.

مضاعف بودن کیفر و پاداش

بر پایه احادیث، به سبب قداست ویژه حرم مکی، کیفر گناهان و پاداش کارهای نیک در آن مضاعف است. حتی نیت انجام دادن گناه در حرم موجب مؤاخذه الهی است. در مقابل، بر انجام دادن برخی کارهای خیر و عبادات (مانند تلاوت قرآن، نماز خواندن و روزه گرفتن) در منطقه حرم تأکید شده و بنابر حدیثی، ثواب آن صد هزار برابر اماکن دیگر است.[۴۸] فقها، به استناد احادیث، ورود به حرم با پای پیاده و بدون کفش، غسل کردن و وضو گرفتن پیش از ورود به حرم و پس از خروج از حرم، خوشبو ساختن دهان و خواندن دعاهای خاص را مستحب دانسته‌اند.[۴۹] دفن مردگان در حرم نیز مستحب به شمار رفته است.[۵۰]

مجاورت در حرم مکی

به نظر بیشتر فقهای امامی و مالکی و حنفی، سکونت و مجاورت در مکه، به سبب ضعف ایمان مردم و قصور آنها در به جا آوردن احکام حرم، کراهت دارد. شافعیان و حنبلیان مجاورت را برای کسی که احتمال ارتکاب کارهای ممنوع در مورد او نمی‌رود، مستحب دانسته‌اند.[۵۱]

اعمال مکروه در حرم مکی

این اَعمال از جمله کارهای مکروه در حرم مکی است:

  1. طلب کردن بدهی از مدیون، مگر آنکه مدیون بودن در داخل حرم واقع شده باشد.
  2. درخواست کردن چیزی از مردم در حرم.
  3. خواندن شعر.
  4. ضرب و شتم خدمتکار.[۵۲]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. حر عاملی، ج ۱۲، ص ۵۵۵.
  2. ازرقی، ج ۲، ص ۱۲۸؛ فاکهی، ج ۲، ص۲۷۳، ۲۷۵؛ کلینی، ج ۴، ص۱۹۵ـ ۱۹۷؛ احمد بن عبدالله طبری، ص۶۵۲ـ ۶۵۳.
  3. طوسی، التبیان، ج ۲، ص۱۷۳ـ ۱۷۴؛ ابن اثیر، النهایه، ذیل «علم»، «نور»؛ ابن منظور، ذیل «علم»؛ زبیدی، تاج العروس، ذیل «نصب»، «حرم».
  4. ازرقی، ج ۲، ص۱۲۸ـ۱۳۰؛ فاکهی، ج ۲، ص۲۷۳ـ ۲۷۶؛ فاسی، ج ۱، ۱۰۶ـ۱۰۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۱، ص۷۲، ۳۶۷، ج ۶، ص۵۰؛ مطر، ص۱۹.
  5. ابن دِهیش، الحرم المکی، ص۵۱ـ۵۲.
  6. فاسی، ج ۱، ص۱۰۷؛ ابن فهد، اتحاف الوری، ج۲، ص۳۸۶، ج۳، ص۱۱۷؛ ابن دهیش، الحرم المکی، ص۵۲ـ۵۵.
  7. کردی، ج ۱، جزء۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ ابن دهیش، الحرم المکی، ص۵۶ـ۶۲
  8. ابن دهیش، الحرم المکی، ص۶۳.
  9. بقره: ۱۲۶؛ ابراهیم: .۳۵
  10. محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱، ص۵۴۲؛ طوسی، التبیان، ج۱، ص۴۵۶؛ طبرسی، ج۱، ص۳۸۷.
  11. محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱، فاسی، شفاء الغرام، ج۱، ص۱۳۹؛ اسدی مکی، اخبار الکرام، ص۱۸۳.
  12. ابن هشام، السیرة النبویه، قسم ۱، ص۱۱۴؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۴۶ ـ ۲۴۸؛ طوسی، التبیان، ج ۴، ص۳۲؛ ابن جوزی، المنتظم، ج۲، ص۳۲۱.
  13. فاکهی، اخبار مکه، ج۲، ص۲۶۷؛ یاقوت حموی، ذیل «الأَنواط»؛ احمد طبری، القری، ص۱۶۹؛ فاسی، شفاء الغرام، ج۱، ص۱۴۰.
  14. فاکهی، اخبار مکه، ج۲، ص۲۵۹ و ۳۰۵.
  15. طوسی، التبیان، ج ۸، ص۱۶۵؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۶۴؛ طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۲۷۱.
  16. جصاص، احکام القرآن، ج۱، ص۸۸ و ج۳، ص۲۵۳، ۳۱۷؛ شریف رضی، حقائق التأویل، ص۱۸۰؛ طوسی، التبیان، ج ۶، ص۴۴۶ و ج۸، ص۱۶۵؛ زرکشی، البرهان، ج۲، ص۲۶۶؛ طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۳۱.
  17. قصص: ۵۷، عنکبوت: ۶۷
  18. بقره: ۱۲۶؛ ابراهیم: ۳۵
  19. شریف رضی، ص ۱۸۲، ۱۹۰؛ طبرسی، ج ۲، ص۷۹۹؛ قرطبی، ج ۴، ص۱۴۱ـ ۱۴۲
  20. فاکهی، ج ۲، ص۲۵۲؛ کلینی، ج ۴، ص۲۲۶، ۵۲۸ـ ۵۳۰؛حرّعاملی، ج ۱۳، ص۳۵
  21. جصاص، احکام القرآن، ج ۱، ص ۸۸ـ ۸۹، ج ۲، ص ۲۷؛ شریف رضی، ص۶۵، ۱۹۲؛ قرطبی، ج ۴، ص۱۴۰؛ طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۲۷۱، ج ۱۲، ص۶۹
  22. ازرقی، ج ۲، ص۱۳۸ـ۱۳۹؛ کلینی، ج ۴، ص۲۲۶ـ ۲۲۷؛ ابن بابویه، ۱۴۰۴، ج ۲، ص۲۶۲؛ حرّعاملی، ج ۱۳، ص۷۵، ۲۲۶
  23. جریر طبری، ج۴، ص۱۱ـ۱۲؛ شریف رضی، ص۱۸۷؛ قرطبی، ج۲، ص۱۱۱، ج ۴، ص۱۴۰ـ۱۴۱
  24. طوسی، التبیان، ج ۸، ص۱۶۵؛ قرطبی، ج ۱۳، ص۳۰۰
  25. ازرقی، ج ۲، ص۱۲۴؛ جصاص، احکام القرآن، ج۱، ص۸۹؛ ابن بابویه، ۱۴۰۴، ج ۲، ص۲۴۵ـ ۲۴۶
  26. ازرقی، ج ۲، ص۱۲۵
  27. کلینی، ج ۴، ص۲۵۶؛ سیوطی، ج ۲، ص۲۵۸
  28. ماوردی، ص۲۵۹؛کاسانی، بدائع الصنائع، ج۲، ص۴۴۶؛ابن ظهیره، الجامع اللطیف، ص۱۶۹؛ نراقی، ج ۱۳، ص۲۹۷
  29. طوسی، التبیان، ج ۵، ص۲۰۰؛زحیلی، ج ۳، ص۳۲۹
  30. طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۱، ص۳۵۵؛احمدبن عبداللّه طبری، ص۶۴۱؛خطیب شربینی، ج ۱، ص۴۷۶؛زحیلی، ج ۳، ص۳۲۷
  31. شریف رضی، ص۱۸۲؛علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج ۷، ص۲۷۲ـ۲۷۳، ۲۷۷ـ ۲۷۸؛زحیلی، ج ۳، ص۳۲۸ـ۳۲۹
  32. مائده: ۹۶
  33. حرّعاملی، ج ۱۲، ص۵۵۲ـ۵۵۷
  34. کاسانی، ج ۲، ص۴۴۶، ۴۵۰ـ۴۵۲؛نووی، ج ۷، ۴۹۴ـ۴۹۵؛علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج ۷، ص۲۷۱، ۲۸۲، ۳۶۴ـ۳۶۹، ج ۸، ص۲۵؛زحیلی، ج ۳، ص۳۲۸
  35. علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج۷، ص۲۹۰؛دسوقی، ج ۲، ص۷۸
  36. ماوردی، ص۲۶۰؛طوسی، المبسوط، ج ۲، ص۳
  37. نووی، ج ۷، ص۴۷۱؛کاشف الغطاء، ج ۲، ص۴۵۶
  38. کاسانی، بدائع الصنائع، ج۲، ص۴۵۳؛شهیداول، ج ۱، ص۴۷۳
  39. فاسی، ج ۱، ص۱۳۸
  40. علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج ۸، ص۴۴۲؛حرّعاملی، ج ۱۳، ص۲۵۹ـ۲۶۲؛زحیلی، ج ۳، ص۳۲۹
  41. آل عمران: ۹۷
  42. ازرقی، ج ۲، ص۱۳۹؛علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۸، ص۴۴۱ـ ۴۴۲؛ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدرّالمختار، ج۲، ص۲۵۶؛ خویی، ص۱۸۴ـ۱۸۵
  43. کلینی، ج ۴، ص۱۳۹؛جصاص، احکام القرآن، ج۲، ص۲۹۶؛طوسی، الخلاف، ج ۵، ص۲۲۳؛زحیلی، ج ۳، ص۳۲۹
  44. شافعی، الام، ج۴، ص۱۸۸؛علامه حلّی، تذکرةالفقها، ج ۹، ص۳۳۷؛زحیلی، ج ۳، ص۳۳۰
  45. ابن قدامه، المغنی، ج۴، ص۱۹ـ۲۰؛ حَطّاب، ج ۷، ص۵۴۶؛ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدرّالمختار، ج۶، ص۷۱۱؛قس نووی، ج ۹، ص۲۵۰؛مقدس اردبیلی، زبدةالبیان، ص۲۲۱
  46. نووی، ج ۷، ص۴۹۰ـ۴۹۱، ۴۹۶؛علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج ۷، ص۲۶۶ـ۲۶۷، ۳۶۷، ۳۷۷ـ۳۷۸، ج ۸، ص۲۵، ۶۲؛حرّعاملی، ج ۱۳، ص۱۳ـ۱۷
  47. ابن رشد، بدایةالمجتهد و نهایة المقتصد، ج۱، ص۶۱۲، ۶۱۶، ۶۲۲.
  48. ازرقی، ج ۲، ص۱۳۲؛فاکهی، ج ۲، ص۲۶۶؛فاسی، ج ۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۲
  49. علامه حلّی،تذکرةالفقهاء، ج ۸، ص۷۹؛خطیب شربینی، ج ۱، ص۴۷۹؛حرّعاملی، ج ۱۳، ص۱۹۵ـ ۱۹۸؛خلخالی، ج ۵، ص۴۷۷ـ ۴۷۸
  50. حرّعاملی، ج ۱۳، ص۲۸۷
  51. علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج ۸، ص۴۴۲، ۴۴۷؛ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدرّالمختار، ج۲، ص۱۸۷؛زحیلی، ج ۳، ص۳۲۲ـ۳۲۳
  52. ازرقی، ج ۲، ص۱۳۷؛ابن بابویه، المقنع، ص۳۶۹ـ۳۷۰؛حرّعاملی، ج ۱۲، ص۵۶۴ـ۵۶۵، ج ۱۳، ص۲۶۵، ۵۵۵

یادداشت

منابع

  • ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت، ۱۳۸۳/۱۹۶۳، افست قم ۱۳۶۴ش.
  • ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
  • ابن جنید اسکافی، مجموعة فتاوی ابن الجنید، تألیف علی پناه اشتهاردی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۶.
  • ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲ق.
  • ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲ق.
  • ابن حنبل، مسند احمد، استانبول، ۱۴۰۲/۱۹۸۲ق.
  • ابن دهیش، عبدالملک بن عبدالله، الحرم المکی الشریف و الاعلام المحیطة به، مکه، ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
  • ابن رشد، بدایةالمجتهد و نهایة المقتصد، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، بیروت، ۱۴۰۹/۱۹۸۹ق.
  • ابن سعید، الجامع للشرائع، قم، ۱۴۰۵ق.
  • ابن ظهیره، الجامع اللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناءالبیت الشریف، مکه، ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
  • ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدرّالمختار، چاپ سنگی مصر، ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲، چاپ افست بیروت، ۱۴۰۷/۱۹۸۷ق.
  • ابن فهد، اتحاف الوری باخبار ام القری، چاپ فهیم محمد شلتوت، مکه، (۱۹۸۳ـ? ۱۹۸۴).
  • ابن قدامه، المغنی، بیروت: دارالکتاب العربی، [بی‌تا].
  • ابن هشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (بیروت): دار ابن کثیر، [بی‌تا].
  • ازرقی، محمدبن عبدالله، اخبار مکة و ما جاء فیها من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم، ۱۳۶۹ش.
  • اسدی مکی، احمدبن محمد، اخبار الکرام باخبار المسجد الحرام، چاپ حافظ غلام مصطفی، بنارس، ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترةالطاهرة، قم، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش.
  • جصاص، احمدبن علی، احکام القرآن، چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت، ۱۴۱۵/ ۱۹۹۴.
  • جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، [بی‌تا]، چاپ افست تهران، ۱۳۶۸ش.
  • حر عاملی، وسائل الشيعه.
  • حَطّاب، محمدبن محمد، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زکریا عمیرات، بیروت، ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
  • خطیب شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، مع تعلیقات جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، [بی‌تا].
  • خلخالی، رضا، معتمد العروة الوثقی، محاضرات آیت اللّه خویی، قم، ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰.
  • خویی، ابوالقاسم، مبانی تکملةالمنهاج، قم، ۱۳۹۶.
  • دسوقی، محمدبن احمد، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، (بیروت): داراحیاء الکتب العربیة، [بی‌تا].
  • رفعت باشا، ابراهیم، مرآةالحرمین او الرحلات الحجازیة و الحج و مشاعره الدینیة، بیروت: دارالمعرفة، [بی‌تا].
  • روحانی، محمدصادق، فقه الصادق، قم، ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
  • زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
  • زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق، ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
  • زرکشی، محمد بن بهادر، اعلام الساجد باحکام المساجد، چاپ ابوالوفا مصطفی مراغی، قاهره، ۱۴۱۰/۱۹۸۹ق.
  • زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
  • سیوطی.
  • شافعی، محمد بن ادریس، الاُمّ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت، بی‌تا.
  • شریف رضی، محمد بن حسین، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، چاپ محمدرضا آل کاشف الغطاء، بیروت، [بی‌تا]، چاپ افست قم، [بی‌تا].
  • طبری، احمدبن عبدالله، القری لقاصد ام القری، چاپ مصطفی سقا، بیروت، [بی‌تا].
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، [بی‌تا].
  • طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۱ـ۲، چاپ محمدتقی کشفی، تهران، ۱۳۸۷.
  • طوسی، محمد بن حسن، کتاب الخلاف، قم، ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
  • عاملی، زین الدین بن علی (شهید ثانی)، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، بیروت، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
  • علم الهدی، علی بن حسین، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، رساله: ۳۰ جمل العلم و العمل، قم، ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰.
  • فاسی، محمد بن احمد، شِفاءالغَرام باخبار البلد الحرام، چاپ ایمن فؤاد سید و مصطفی محمد ذهبی، مکه، ۱۹۹۹.
  • فاکهی، محمدبن اسحاق، اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، چاپ عبدالملک بن عبداللّه بن دهیش، بیروت، ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
  • قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت: دارالفکر، بی‌تا.
  • کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، چاپ محمد عدنان بن یاسین درویش، بیروت، ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
  • کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، اصفهان: انتشارات مهدوی، [بی‌تا].
  • کردی، محمدطاهر، التاریخ القویم لمکة و بیت اللّه الکریم، بیروت، ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
  • گلپایگانی، محمدرضا، مناسک الحج، قم، ۱۴۱۳.
  • ماوردی، علی بن محمد، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، بغداد، ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
  • مرعشی، اسماعیل حسینی، اِجماعیات فقه الشیعة و اَحْوَطُ الاَقوال من احکام الشریعة، ج۱، (قم)، ۱۴۱۹.
  • مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
  • مطر، فوزیه حسین، تاریخ عمارةالحرم المکی الشریف الی نهایة العصر العباسی الاول، جده، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
  • مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدةالبیان فی احکام القرآن، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، [بی‌تا].
  • موسوی عاملی، محمد بن علی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم، ۱۴۱۰.
  • نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت، ۱۹۸۱.
  • نووی، یحیی بن شرف، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت: دارالفکر، [بی‌تا].