حرز
![]() | کتابشناسی یا ارجاعات این مقاله ناقص است. میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید. |
حِرز، در لغت به معنای محصور و محکم، در اصطلاح به پارهای از آیات، اذکار، اوراد و ادعیه مأثوری که برای حفظ جان و مال از آسیبها میخوانند یا به صورت مکتوب با خود حمل میکنند گفته میشود.
واژه حرز و مشتقات آن در قرآن کریم نیامده، اما در احادیث شیعه و سنّی و ادعیه مأثور این واژه فراوان بهکار رفتهاست. شماری از این حدیثها، از جمله حدیث انس بن مالک و حدیث منقول از حضرت علی(ع)، حاکی از کاربرد حرز، به معنای مصطلح، در صدر اسلام است.
حرز در فرهنگ شیعی از فرهنگ سایر مسلمانان متداولتر بودهاست. وجود انبوهی از حرزها و عوذهها و دعاهای حفظ، که در کتب ادعیه و حدیث امامیه ثبت شده، شاهد این مدعاست.
در لغت و اصطلاح
حِرز (جمع آن اَحْراز) در لغت به جایی میگویند که چنان محصور و محکم باشد که اگر کسی بدان وارد شود از گزندها و خطرها مصون بماند[۱] و در اصطلاح، مشابه با تعویذ و عُوذَه[۲] یا قسمی از آن است که با آداب شرع موافق باشد. بنابه گفته زمخشری[۳] کاربرد حرز در معنای اصطلاحی از باب مَجاز است.[۴]
تفاوت حرز با تعویذ
درباره تفاوت حرز و تعویذ و دعا باید گفت اینها مفاهیمی متداخلاند و مرز آنها با یکدیگر چندان مشخص نیست. در برخی از کتابهای حدیث حرزها و تعویذها در یک باب و یک ردیف جمع شدهاند.[۵] شماری از حرزها نیز ذیل عنوان «عوذات الائمة علیهمالسلام للحفظ» (تعویذهای امامان برای حفظ خود از آسیبها) فراهم آمدهاند.[۶]
ابنطاووس دعای منسوب به امام جواد(ع) را که گویند برای مصون ماندن از آسیبها برای مأمون نوشت، در مُهَجالدعوات[۷] «حرز» و در الامان[۸] «عوذه» نامیدهاست. از مقایسه متون حرزها و تعویذها نیز به تفاوتی نمیتوان دست یافت. به همین سبب، در ادبیات محدّثان و اهل دعا، حرز و تعویذ و تحرّز و تعوّذ غالباً در یک سیاق و به یک معنا بهکار رفتهاند.[۹] شاید بتوان گفت تعویذ تنها خواندنیها و نوشتنیها (از قبیل اسم اعظم یا اذکار و ادعیه) است، اما حرز افزون بر اینها شامل اشیا هم میگردد.
در احادیث
واژه حرز و مشتقات آن در قرآن نیامده، اما در احادیث شیعه و سنّی و ادعیه مأثور این واژه فراوان بهکار رفتهاست.[۱۰] شماری از این حدیثها، از جمله حدیث انس بن مالک[۱۱] و حدیث منقول از حضرت علی(ع)، [۱۲] حاکی از کاربرد حرز، به معنای مصطلح، در صدر اسلام است به این معنا که پیامبر(ص)، امامان و برخی از صحابه و تابعان و اتباع ایشان برای حفظ خود یا دیگران از گزندها و آسیبها حرز بهکار میبرده و نتیجه مطلوب را نیز به دست میآوردهاند.
نزد صوفیان
استعمال حرز برای مصونیت از آزار شیاطین و جنّیان و نوشتن یا املا کردن حرز برای شفای بیماران، نزد صوفیان نیز متداول بودهاست، چنانکه ابو سعید ابو الخیر یک رباعی سروده[یادداشت ۱]
و بر آن شرحهایی به نام «حورائیه» نوشته شدهاست.[۱۳] این رباعی حرزی بوده که ابوسعید برای شفای استاد خود، [یادداشت ۲] که در بستر افتاده بوده، املا کردهاست.[۱۴] ابنعربی[۱۵] نیز حرزی را به سلیمانبن داود نبی نسبت دادهاست.
نزد شیعیان
حرز در فرهنگ شیعی از فرهنگ سایر مسلمانان متداولتر بودهاست. وجود انبوهی از حرزها و عوذهها و دعاهای حفظ، که در کتب ادعیه و حدیث امامیه ثبت شده، شاهد این مدعاست.[۱۶] از واژه حرز در شعر فارسی هم استفاده شدهاست.[۱۷]
حجم حرزها
حرزها از نظر کوتاهی و بلندی باهم تفاوت دارند. برخی، مانند حرزی بهنام «حرز خدیجه»، از چند کلمه تجاوز نمیکنند، [۱۸] اما برخی مرکب از چند سطر و بعضی نیز چون حرز منسوب به امام سجاد(ع)[۱۹] و حرز منسوب به امام صادق(ع)[۲۰] مفصّل و طولانیاند.
درونمایه
درونمایه حرزها نیز باهم متفاوتاند. برخی حرزها آیاتی از قرآناند، مانند آیة الکرسی و آیه و ان یکاد. این آیات را «آیات الحرز» خواندهاند، [۲۱] زیرا از رسول خدا(ص) منقول است که هرکس ۳۳ آیه از قرآن را در شبی بخواند، در آن شب دزد یا درندهای به وی آسیب نمیرساند و خود و خانوادهاش و اموالش تا صبح در امان و عافیت خواهند بود.[۲۲] امام جعفرصادق نیز آیاتی از قرآن را حرزِ فرزندش امام کاظم(ع) قرار داده بود و آن حضرت نیز آنها را میخواند و خود را بدان تعویذ میکرد.[۲۳]
شماری از حرزها نیز اذکار متداول در میان مسلماناناند، از قبیل تهلیل و تسبیح و تحمید.[۲۴] حرزهایی هم که مستقیماً از قرآن اقتباس نشدهاند، غالباً دارای مدلولی روشن و همسو با قرآن و حاوی مضامین بلند توحیدی و مشتمل بر توکل بر خدا و تکیه بر قدرت لایزال الهی و پرهیز از پناه جستن به شیاطین و جنّیان و ارواحاند. شمار اندکی از حرزها مشتمل بر حروف و کلمات و عبارات مرموز و نامأنوساند و در نتیجه مدلول آنها ناشناخته است.[۲۵]
افزون بر آنچه گفته شد، در احادیث کارهایی نیز حرز معرفی شدهاست، از جمله همراه داشتن تربت امام حسین (ع) بهویژه در سفر، [۲۶] تدهین با روغن درختبان، [۲۷] همراه داشتن عصایی از درخت بادام تلخ در سفر، [۲۸] حک کردن برخی اذکار بر نگین انگشتری، [۲۹] در دست کردن خاتم عقیق[۳۰] و به همراه داشتن انگشتری با نگین عقیق زرد.[۳۱]
حرزهای منسوب به ائمه(ع) و صحابه
کثرت حرزها نیز چشمگیر است. به پیامبر(ص) و همسرش خدیجه و دخترش حضرت فاطمه(س) و هریک از امامان معصوم حرزهایی منسوب است.[۳۲] نامدارترین حرزها عبارتاند از:
- حرز ابی دَجانَه انصاری برای دفع جن و سحر. این حرز که راویان اهل سنّت آن را نقل کردهاند[۳۳] در سدههای اخیر به مجموعههای حدیثی شیعه نیز راه یافتهاست، [۳۴] اما حدیثشناسان اهل سنّت متفقآ این حدیث را برساخته ارزیابی کرده و موسی انصاری، راوی حدیث مزبور، را صحابی ساختگی معرفی کردهاند.[۳۵]
- حرز یمانی، مشهور به دعای سَیفی، یکی از حرزهای منسوب به امام علی(ع) است. این حرز، که از آن با عنوان «دعای یمانی» هم یاد شده، [۳۶] با اسانید و متون متفاوت روایت شدهاست.[۳۷] بر این حرز، که نام آن همواره بر زبان ایرانیان به ویژه شاعران فارسیگو جاری بودهاست، [۳۸] شرحهایی هم نگاشتهاند. در این شرحها شارحان درباره مقدمات و آداب بهکار بستن دعای مزبور و سند و متن آن سخن گفتهاند.[۳۹]
- «رُقْعَةُ الجَیب» نیز حرزی منسوب به امام رضا(ع) است، که چون کنیز حُمَیدبن قحطبه به هنگام شستن جامه امام آن را در جیب وی یافته، به ایننام خوانده شدهاست.[۴۰] حرز دیگری هم با همین عنوان به امام رضا (ع) منسوب است.[۴۱]
- بههمراه داشتن حرز جواد، منسوب به امام جواد(ع)، نیز در میان شیعیان و ایرانیان چندان متداول بوده که «حرز جواد کسی بودن» و «حرز جواد خود کردن»، به معنای «پیوسته با او بودن» و «همیشه کسی را همراه خود کردن»، مَثَل شدهاست.[۴۲] در کتب ادعیه و حدیث درباره این حرز، که گویند نخستین بار امام جواد(ع) آن را برای مأمون عباسی نوشته، حکایت شگفتانگیزی نقل شدهاست[۴۳] محمد بن حسنعلی شوشتری، یکی از عالمان سده دوازدهم و نواده عبداللّهبن حسین تستری، نیز رسالهای به نام آداب حرز الجواد برای شاهسلطان حسین صفوی نوشتهاست.[۴۴]
انتساب یا عدم انتساب حرزها به ائمه(ع)
داوری درباره حرزها و درستی و نادرستی انتساب آنها به معصومان(ع)، به بررسی دقیق حدیثشناختی یکیک آنها از حیث اتصال و انقطاع اسانید و وثاقت و عدم وثاقت راویان نیاز دارد. از پارهای از احادیث متضمن حرزها، از نظر سند، انتقاد شدهاست.[۴۵] گفتنی است که گاهی یک حرز و سبب ورود آن، به دو امام نسبت داده شدهاست. مثلاً، حرزی از امام موسی کاظم(ع) نقل شده و گفته شدهاست که امام وقتی آن را خواند که او را در گودالی پیش درندگان انداخته بودند، [۴۶] اما همان حرز و سبب ورود آن، به امام رضا(ع) هم نسبت داده شدهاست[۴۷]
حرزهایی هم وجود دارد که نه تنها فاقد اِسنادند، بلکه به هیچیک از پیشوایان معصوم علیهمالسلام منسوب نیستند. این قبیل حرزها صرفاً به خط یکی از عالمان دینیاند و در بخش ادعیه جوامع حدیثی چون بحارالانوار[۴۸] و احیاناً در دیگر کتابهای ادعیه به ثبت رسیدهاند؛ بنابراین، اعتماد بر اغلب این حرزها از باب عمل به قاعده «تسامح در ادله سنن» و عمل به مضمون «اخبارُ مَنْ بَلغَ» خواهد بود.[۴۹]
جواز و عدم جواز آویختن حرز
درباره جواز و عدم جواز آویختن حرز، از روایات منقول از پیشوایان معصوم مستفاد میشود که آویختن چیزهایی که در آن قرآن یا ذکر خدا باشد و از آنها بوی شرک به مشام نرسد مباح است؛[۵۰] بنابراین، اینکه سنّت آویختن حرز از رسوم جاهلیت و درنتیجه حرام دانسته شده، [۵۱] قاعدتاً ناظر به رفتارهایی شبیه به آویختن تَمیمه و امثال آن است.
ادعیه حُجُب
به جز حرزها، آیات و ادعیه و اذکاری نیز در کتابهای حدیث و ادعیه آمدهاست که آنها را «حُجُب» (جمعِ حجاب) یا «ادعیه حُجُب» یا «اَحْجِبه» و «احتجابات» خواندهاند.[۵۲] این عناوین از آیات ۴۵ و ۴۶ سوره اسراء و نیز از متون برخی از همین ادعیه گرفته شدهاند. این حجابها دقیقاً کارکرد حرز را دارند و از اینرو، به خواندن آنها، هنگامی که بیم خطری برود، سفارش شدهاست.[۵۳]
پانویس
- ↑ خلیلبن احمد؛ جوهری؛ ابنمنظور؛ زبیدی، ذیل واژه
- ↑ رجوع کنید به جوهری؛ ابنمنظور؛ زبیدی، همانجاها
- ↑ ذیل واژه
- ↑ نیز رجوع کنید به زبیدی، همانجا
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص۵۶۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۱۹۳ـ۴۰۶
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۱۹۲
- ↑ مُهَجالدعوات، ص۵۲ـ۵۹
- ↑ الامان، ص ۷۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به برقی، ج ۲، ص۳۶۷؛ ابنطاووس، ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶، ج ۲، ص۲۷۵
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج ۱، ص۲۸۱، ج ۲، ص۲۲۱، ۵۱۹؛ ابنبابویه، ۱۴۰۴، ج ۱، ص۱۵۲؛ طوسی، ۱۳۷۸ـ۱۳۸۲، ج ۳، ص۹۷؛ همو، ۱۴۱۱، ص۱۵۱، ۵۷۴؛ ابنحنبل، ج ۴، ص۶۰؛ ابنماجه، ج ۲، ص۱۲۷۲
- ↑ رجوع کنید به کنزالعمال، علی بن حسام الدین متقی، ج ۲، ص۶۶۶ـ۶۶۷
- ↑ سیوطی، ذیل اسراء: ۴۵؛ متقی، ج ۲، ص۶۶۶
- ↑ محمدبن منوّر، بخش ۱، مقدمه شفیعی کدکنی، ص صدونوزده
- ↑ رجوع کنید به محمدبن منوّر، بخش ۱، ص۲۷۴
- ↑ ص ۲۶۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۱۴ـ۶۴، ۱۳۷ـ۱۵۳، ۲۰۶ـ۲۰۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۲۰۸ـ۴۰۶، ج ۹۲، ص۲۰۹ـ۲۷۹
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به انوری، ج ۱، ص۲۳۵؛ خاقانی، ص۱۷
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۱۷؛ مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۹۱، ص۲۱۰، ۲۲۴
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۳ـ۲۸
- ↑ رجوع کنید به همان، ص۳۴ـ۳۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۲۷۳ـ۲۷۹
- ↑ رجوع کنید به ابننجار، ج ۱۸، ص۱۷۰ـ۱۷۱؛ نیز رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، ص۴۰۰؛ ابنطاووس، ۱۴۰۹، ص۱۲۵
- ↑ رجوع کنید به سیوطی، ذیل بقره: ۳
- ↑ ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۴۵ـ۴۹؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۳۹
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به برقی، ج ۱، ص۳۱؛ ترمذی، ج ۵، ص۱۷۵؛ کلینی، ج ۲، ص۵۱۹
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۱۹۳، ۲۲۸
- ↑ ابنقولویه، ص۴۷۳ـ۴۷۴؛ طوسی، ۱۳۷۸ـ۱۳۸۲، ج ۶، ص۷۴ـ ۷۵؛ حرّعاملی، ج ۱۱، ص۴۲۷ـ۴۲۸
- ↑ ابنبسطام، ص۹۴
- ↑ ابنبابویه، ۱۴۰۴، ج ۲، ص۲۷۰
- ↑ همو، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۰
- ↑ کلینی، ج ۶، ص۴۷۰؛ ابنبابویه، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص۱۹۹
- ↑ ابنطاووس، ۱۴۰۹، ص۴۸
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۱۴ـ۶۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۲۰۸ـ۳۷۱
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنجوزی، ج ۳، ص۱۶۸؛ فتنی، ص۲۱۱
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۲۲۰ـ۲۲۴
- ↑ رجوع کنید به ابنجوزی، همانجا؛ ذهبی، ج ۴، ص۴۲۹؛ ابنحجر عسقلانی، ج ۶، ص۳۰۵
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۱۳۷
- ↑ رجوع کنید به همان، ص۱۳۷ـ۱۵۳؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۲، ص۲۴۰ـ۲۵۹
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به حافظ، ص۵۹
- ↑ رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج ۶، ص۱۹۰، ج ۱۲، ص۲۳۵، ج ۱۶، ص۳۰۳
- ↑ ابنبابویه، ۱۳۶۳ش، ج ۲، ص۱۳۸؛ ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۴۹
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۵۱؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۱۹۴
- ↑ رجوع کنید به دهخدا، ذیل «حرز جواد»
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۵۲ـ۶۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۵۴ـ ۳۶۱
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص۱۷
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به مجلسی، ۱۳۶۳ش، ج ۱۲، ص۴۳۶ـ۴۴۳؛ همو، ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷، ج ۹، ص۱۱۷
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۹۱؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۲۷ـ۳۳۱
- ↑ رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۹۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۴۹ـ۳۵۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ج ۹۱، ص۳۶۶ـ۳۷۱
- ↑ رجوع کنید به مجلسی، ۱۳۶۳ش، ج ۸، ص۱۱۲ـ ۱۱۹
- ↑ حمیری، ص۱۱۰ـ۱۱۱؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج۹۲، ص۴ـ۶؛ قس جوهری، ذیل «تمم»
- ↑ رجوع کنید به مبارکفوری، ج ۹، ص۳۵۶
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۳۵۴ـ۳۶۲؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۷۲ـ۴۰۶
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، ۱۴۱۴، ص۲۶۱، ۳۵۴ـ۳۶۲؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۱، ص۳۷۲ـ ۴۰۶
یادداشت
- ↑ حورا به نظاره ی نگارم صف زد/ رضوان به عجب به ماند و کف بر کف زد/یک خال سیه بر آن رخان مُطرف زد/ ابدال ز بیم چنگ در مصحف زد
- ↑ استاد بو صالح https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/27281/24/text پایگاه مجلات تخصصی نور
منابع
- آقابزرگ طهرانی.
- ابنبابویه، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، قم ۱۳۶۸ش.
- ابنبابویه، عیونالاخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
- ابنبابویه، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
- ابنبابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
- ابنبسطام (حسینبن بسطام) و ابنبسطام (عبداللّهبن بسطام)، طب الائمة علیهمالسلام، نجف، ۱۳۸۵، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابنجوزی، کتاب الموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۸.
- ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
- ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، بیتا.
- ابنطاووس، اقبالالاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
- ابنطاووس، الامان من اخطار الاسفار و الازمان، قم ۱۴۰۹.
- ابنطاووس، مهجالدعوات و منهجالعبادات، قدمله و علقعلیه حسین اعلمی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
- ابنعربی، العبادلة، ویلیه ساعة الخبر، چاپ عاصم ابراهیم کیالی، بیروت ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
- ابنقولویه، کامل الزیارات، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
- ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابنمنظور.
- ابننجار، ذیل تاریخ بغداد، در احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، او، مدینةالسلام، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، ج ۱۶ـ۲۰، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
- محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
- احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم، ۱۳۳۱ش.
- محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، بیتا، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
- شمسالدین محمدحافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ش.
- حرّ عاملی؛ عبداللّهبن جعفر حمیری، قربالاسناد، قم ۱۴۱۳.
- بدیلبن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۷۸ش.
- خلیلبن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
- دهخدا.
- محمدبن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت، بیتا.
- محمدبن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴؛
- محمودبن عمر زمخشری، اساس البلاغة، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
- سیوطی.
- محمدبن حسن طوسی، تهذیبالاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۸ـ۱۳۸۲.
- محمدبن حسن طوسی، مصباح المتهجد، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
- محمدطاهربن علی فتنی، تذکرةالموضوعات، قاهره ۱۳۴۳/ ۱۹۲۴.
- الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، و المشتهر ب فقهالرضا، مشهد: موسسة آلالبیت، ۱۴۰۶.
- کلینی.
- محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
- علیبن حسامالدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
- محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- محمدباقربن محمدتقی مجلسی، مرآةالعقول فی شرح اخبار آلالرسول، ج ۸، چاپ هاشم رسولی، ج ۱۲، چاپ جعفر حسینی، تهران ۱۳۶۳ش.
- محمدباقربن محمدتقی مجلسی، ملاذالاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷.
- محمدبن منور، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید، چاپ محمدرضا شفیعیکدکنی، تهران ۱۳۶۶ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
- دایره المعارف بزرگ اسلامی