جمعه (روز)

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از جمعه)

جمعه، هفتمین روز هفته که دارای جنبه عبادی، فقهی و اجتماعی مهمی در فرهنگ اسلامی است. از این رو در منابع دینی از آداب و اعمال خاصی، همچون غسل و نماز جمعه برای آن یاد شده و به عنوان یکی از اعیاد چهار‌گانه مسلمانان برشمرده شده است. بنا بر پاره‌ای روایات بسیاری وقایع مهم تاریخی در این روز رخ داده، یا در آینده به وقوع خواهد پیوست.

در فرهنگ اسلامی این روز شرافت به سزایی دارد، از این رو هر چند در برخی از کشورهای اسلامی این روز تعطیل رسمی نیست، اما فعالیت‌های روزانه حالت نیمه تعطیل به خود گرفته است. در حقیقت تعطیلی جمعه به معنای دست کشیدن و خودداری از فعالیت (همچون تعطیلی شنبه برای یهودیان) نیست بلکه جمعه در فرهنگ اسلامی روز عبادت دانسته شده است.

علاوه بر فرهنگ دینی در فرهنگ عامّه نیز این روز قداست و شرافت بسزایی دارد و بسیاری کارها در آن به فال نیک یا بد گرفته می‌شود.

در قرآن

واژه جمعه، از ریشه جمع، به معنای گردآوردن و پیوستن است كه در عربی به سه شكل خوانده می‌شود: جُمُعَه، جُمْعَه و جُمَعَه،[۱] بیشتر قاریان، در تنها آیه‌ای كه نام این روز را در بر دارد[۲] آن را به شكل جُمُعَه خوانده‌اند،[۳] معادلِ فارسی آن «آدینه» است[۴] عرب جاهلی به آن «یوم العَروبة» می‌گفتند.[یادداشت ۱][۵]

سوره جمعه

سوره جمعه شصت و دومین سوره قرآن است.[۶] از آن رو آن را جمعه نامیده‌اند که در آن احکام نماز جمعه و آداب اعمال پس از آن بیان شده است.[۷] سوره جمعه یازده آیه دارد.[۸] به نوشته المیزان این سوره نماز جمعه را از شعائر بزرگ خدا می‌شمارد و مسلمانان را به انجام آن دعوت می‌کند.[۹]

وجه تسمیه

درباره وجه تسمیه این روز گفته‌اند كه یكی از اجداد پیامبر اكرم(ص)، كعب بن لُؤَی، یا به قولی دیگر قُصَی بن كِلاب، مردم را در این روز گرد می‌آورد و برای آنان موعظه می‌كرد.[۱۰] از این رو، برخی[۱۱] تغییر نام این روز را از یوم العَروبَة به جمعه، به كَعْب نسبت داده‌اند.[۱۲] برخی دیگر این نامگذاری را به انصار مدینه منسوب دانسته‌اند، زیرا بر پایه برخی احادیث، اسعدبن زُراره پیش از هجرت پیامبر اكرم(ص) به مدینه، مردم را در این روز گرد آورد و با آنان نماز گزارد و از آن پس نام جمعه برای این روز برگزیده شد.[۱۳]

در احادیث وجوه دیگری هم برای نامگذاری این روز ذكر شده است، از جمله گردآوردن گلِ حضرت آدم در این روز، به پایان رسیدن آفرینش آسمان‌ها و زمین در این روز، گردآمدن مردم در این روز برای نماز،[۱۴] جمع شدن تمام مخلوقات در این روز و گرفتن میثاق از آنها بر ربوبیت خداوند و نبوت پیامبر اكرم(ص) و ولایت حضرت علی(ع).[۱۵]

اعمال

مهمترین اعمال عبادی روز جمعه عبارتند از:

نماز جمعه

نماز جمعه نمازی دو رکعتی و به جماعت (گروهی) است که در ظهر جمعه به جای نماز ظهر می‌خوانند و دو خطبه(سخنرانی) پیش از نماز دارد. بیشتر مراجع تقلید آن را در زمان غیبت ، واجب تخییری می‌دانند. در سوره جمعه خداوند اهمیت این نماز را بیان فرموده و روایات، نماز جمعه را حج فقرا و موجب آمرزش گناهان معرفی کرده و ترک کردن آن را نیز باعث نفاق و پریشانی زندگی دانسته‌اند.

غسل جمعه

غُسل جمعه از مهمترین غسل‌های مستحبی است که در روز جمعه به جا آورده می‌شود. پیامبر اکرم(ص) در اهمیت آن می‌فرماید: «هیچگاه غسل جمعه را ترک نکن، هر چند ناچار باشی از پول غذا و خوراک خود صرفه جویی کرده و برای غسل خرج کنی؛ چراکه غسل جمعه یکی از بزرگترین و برترین کارهای مستحب است.»

سایر اعمال عبادی

روز جمعه، در احادیث، روز عبادت خوانده شده[۱۶] و به این دلیل برترین روز هفته دانسته شده است. به موجب احادیث، پیامبر اكرم (ص) و صحابه و نیز ائمه از روز پنج شنبه خود را برای به جا آوردن عبادات جمعه آماده می‌كردند.[۱۷]

از مهم‌ترین كارهای عبادی روز جمعه اینهاست:

بنا بر احادیث، در وقت خاصی از این روز دعا مستجاب می‌شود.[۲۶][یادداشت ۳]گفتنی است برای برخی از روزهای جمعه، از جمله جمعه‌های ماه‌های رجب و رمضان، آداب خاصی ذكر شده است.[۲۷]افزون بر این اعمال، در منابع روایی و کتب ادعیه دعاها و نمازهای متعددی برای روز جمعه ذکر شده است. [۲۸]

آداب

مکروهات

  • حجامت کردن
  • سفر كردن پیش از ادای نماز جمعه
  • روزه گرفتن بدون دلیل موجه
  • اشتغال به كسب و كار و نیازهای دنیوی
  • صید و ذبح حیوانات
  • شعر خواندن[۳۰]

وقایع تاریخی

عناوین

ویژگی ها

  • اگر كسی در روز جمعه فوت كند، به شرط معرفت به حق اهل بیت پیامبر، از عذاب قبر در امان می‌ماند.[۳۹]
  • خیر و كرامت برای بهشتیان فزونی می‌یابد.[۴۰]
  • ارواح مؤمنان بازماندگانشان را زیارت می‌كنند.
  • فرشتگان با پیامبر اكرم(ص) و اهل‌بیت(ع) تجدید عهد می‌كنند.[۴۱]
  • ثواب كارهای نیک دو برابر می‌شود.[۴۲]

شب جمعه

در احادیث، شب جمعه هم رتبه روز جمعه دانسته شده است و آن را شب فرود آمدن ملائكه به زمین، عرضه شدن كارهای افراد به پیامبر اكرم (ص) یا به ارواح نزدیكانِ تازه درگذشته انسان[۴۴] و شب سرور ائمه معرفی نموده[۴۵] و برای آن اعمال و آدابی مطرح كرده‌اند، از جمله توبه، عبادت، دعا و به جا آوردن نماز مستحب[۴۶] تلاوت قرآن و به ویژه تلاوت چند سوره معین،[۴۷] صلوات فرستادن بر پیامبر اكرم(ص)،[۴۸] و خواندن ادعیه از جمله دعای کمیل.[۴۹]شیخ طوسی در مصباح المتهجد نقل کرده که در سحرگاه شب جمعه خواندن این دعا مستحب است آغازش این است: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ هَبْ لِی اَلْغَدَاهَ رِضَاکَ ...أَنَّهُمْ فِی عِلْمِ اَللَّهِ وَ طَاعَتِهِ کَمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. [۵۰][یادداشت ۵]

ایام هفته

در فرهنگ و تمدن اسلامی، صرف نظر از آنچه به اشاره در قرآن[۵۲] یا به تفصیل در روایات، درباره روز جمعه آمده است[۵۳] مهم‌ترین مشخصه و در عین حال كاركرد این روز، نقش آن در نظام تقسیم روزهای ماه به واحدهای هفت تایی به عنوان روز پایانی یا تعطیل هفتگی بوده است. از همان اوایل شكل گیری جامعه مسلمانان در مدینه، علاوه بر جنبه‌های عبادی و كاركرد دینی ـ اجتماعی جمعه، نقش‌ها و ظرفیت‌های غیردینی (سیاسی، رسانه‌ای و اقتصادی) نیز در شمار مشخصه‌های هویتی این روز در آمد.

جمعه، برخلاف شنبه (سبت / شَباط) یهودیان، هرگز تعطیل مطلق و روز خودداری از كار كردن یا روز استراحتِ كامل به پیروی از استراحت خداوند پس از فراغت از كار خلقت نبوده است،[۵۴] چه این حقیقت را به منزله اصالت و ابداعی بودنِ مفهوم جمعه در فرهنگ اسلامی بدانیم، چه آن را حاصل تمایل پررنگ مسلمانان صدر اسلام به متمایز بودن یا دست كم احساس نیازِ هویت جویانه آنان به متمایز بودن از یهودیان و مسیحیان بینگاریم،[۵۵] و چه حتی آن را ناشی از حزم و دوراندیشی بنیان گذاران سنّتِ اسلامی برای در امان ماندن از مایه‌های استهزای مفهوم یهودی «استراحت خداوند پس از شش روز آفرینش»[۵۶] تلقی كنیم.[۵۷]

تعطیلی

تعطیلی جمعه در اسلام، در اصل به منظور فراهم ساختن فرصتی برای برگزاری شعائر عبادی (نماز جمعه و اجزای تابع آن) بود كه هویت دینی اجتماع نوپای مسلمانان را به واسطه سازوكار تكرار، تحكیم و تثبیت می‌كرد و به تبعِ آن بود كه این تعطیلی به مجموعه‌ای از رفتارهای رایج در همه فرصت‌های گردهمایی تسری یافت: رفتارهای جشنی، تفریحی، بازسازی و بازیابی كه اینها نیز به نوبه خود، مجدداً به تقویت مفهوم اجتماع اسلامی مساعدت می‌كردند. ازاین رو، تعطیلی جمعه، تعطیلی فعالیت‌های رسمی روزمره و به ویژه فعالیت‌های كاری بود تا مردم برای عبادت جمعه كه به نسبت وقت زیادی می‌گرفت، فرصت داشته باشند و گرنه، حركت و پویایی جامعه مسلمانان در روزهای جمعه، كمتر از روزهای دیگر هفته نبوده است.[نیازمند منبع]

تعطیلی رسمی روز جمعه، تقریباً از صدر اسلام برقرار بود.[نیازمند منبع] ولی علاوه بر مهدی عباسی (حك:۱۵۸ـ۱۶۹) كه پنج شنبه را هم روز استراحت دیوانیان اعلام كرد[۵۸] و این قانون در زمان معتصم (حك: ۲۱۸ـ ۲۲۷) لغو شد[۵۹] در زمان معتضد عباسی (حك: ۲۷۹ـ۲۸۹) روز سه شنبه هم تعطیل اعلام شد چرا كه به زعم وی، تعطیلی جمعه‌ها بیشتر صرف عبادت می‌شد و برای استراحت و تفریح كفایت نمی‌كرد. به دستور او به عوضِ تعطیلی امور رسمی در سه شنبه‌ها، در روزهای جمعه باید یک نفر برای رسیدگی به مظالم عامه و یكی هم برای رسیدگی به مظالم خاصه به مجلس می‌نشست.[۶۰]

عمومیت تعطیلی جمعه كه شامل فرقه‌های منشعب از اسلام مثل یزیدیه[۶۱] یا گاه غیرمسلمانان، مثل زردشتیان[۶۲] هم می‌شد، هرگز با سخت گیری‌هایی از نوع آنچه در فرهنگ یهود رواج داشت قابل مقایسه نبوده است چنان كه علاوه بر مواردی از نقض تعطیلی جمعه و جابه جایی آن با روزهای دیگر هفته در نزد برخی فرق مخالف با خلافت سنّی[۶۳])، در اواخر دوره عباسی نیز ظاهراً بر اثر نفوذ یهود، مسلمانان شنبه‌ها بازارها را تعطیل می‌كردند و روز را به تفریح می‌گذراندند و در عوض، جمعه‌ها دكان‌های خود را دایر می‌داشتند[۶۴] هرچند، ابوشجاع روذراوری وزیر (متوفی ۴۸۸) به ابن خرقی محتسب دستور داد، كسانی را كه در این كار به یهود تشبه جسته بودند تنبیه كند؛[۶۵] صرف نظر از این موارد، معمول آن بود كه بازارها و مراكز خرید و فروش را جمعه‌ها، پس از برگزاری نماز جمعه، دایر كنند تا مردم خریدهای هفتگی خود را انجام دهند، چنان كه قصابان معمولاً حیوانات را در این روز ذبح و برای فروش آماده می‌كردند[۶۶] و زنان، جمعه‌ها را به پختن نان مورد نیاز در دیگر ایام هفته صرف می‌كردند.[۶۷] به طور كلی، جمعه‌ها به سبب آن كه معمولاً برای طبقه مزدبگیر، روز دریافت اجرت و برای علمای دین و پرهیزگاران روز عبادت بود و نیز برای كودكان، روز تعطیلی مكتبخانه‌ها، سخت مورد توجه بود.[۶۸] اما اگر گزارش‌هایی كه بر اساس آنها، در مواردی مردم جمعه را گم كرده بودند،[۶۹] پذیرفتنی باشد، باید آنها را محدود به همین موارد استثنایی در مناطق دورافتاده دانست.[۷۰]

تعطیلی در کشورهای اسلامی

هم اکنون در بسیاری از كشورهای اسلامی، جمعه روز تعطیل هفتگی است.[۷۱] در برخی كشورها چون عربستان و ایران بر حفظ هویت جمعه تأكید بیشتری صورت می‌گیرد ولی در برخی كشورهای اسلامی كه در آنها یکشنبه رسماً تعطیل است، روز جمعه به صورت نیمه تعطیل و بیشتر یک تعطیلی دینی تلقی می‌شود.[۷۲] دولتِ غیر دینی تركیه نیز از ۱۳۱۴ش / ۱۹۳۵، رسماً تعطیلی هفتگی جمعه را لغو كرده و آن را به یكشنبه انتقال داده است.[۷۳]

ارتباط حاکمان با مردم

نماز جمعه ـ مهم‌ترین فعالیت عبادی روز جمعه به ویژه به سبب خطبه‌هایش، برای حاكمان مسلمان، فرصتی مناسب فراهم می‌ساخت تا ضمن برقراری ارتباط با مردم، از امكانات رسانه‌ای این روز نیز به خوبی استفاده كنند. اعلام تغییر خلیفه، سلطان یا حاكمان رده‌های پایین‌تر، ولایت عهدی، اخذ بیعت از مردم، اعلام براندازی، شورش یا استقلال و خودمختاری، عزل و نصب كارگزاران ارشد، اعلام فرمان‌های حكومتی، ضرب سكه جدید، لعن مخالفان، معرفی مدرّسان جدید مدرسه‌های بزرگ و... معمولاً قبل یا بعد از ادای نماز جمعه یا در ضمن ایراد خطبه این نماز انجام می‌گرفت.[۷۴] نماز جمعه همچون نمازهای عید، برای نمایش قدرت و شكوه حكومت، فرصتی غیرقابل چشم پوشی تلقی می‌شد. حضور خلیفه یا سلطان برای ملاقات عمومی با مردم و شنیدن تظلم آنان در نماز جمعه حائز اهمیت بود.[۷۵]

برپایی جشن ها

پس از ادای نماز جمعه و انجام متعلقات آن (همچون دعاها و شعارهای سیاسی و لعن مخالفان حكومت و...)، فرصت باقی مانده از روز جمعه، معمولاً صرف برخی رفتارهای جشنی می‌شد چرا كه مسلمانان جمعه را عید می‌دانسته‌اند و علاوه بر رعایت مستحباتِ توصیه شده برای این روز، برای شب یا روز جمعه، خوراک ویژه تدارک می‌دیدند[۷۶] جشن‌های عروسی یا بخش‌هایی از آن را در این روز برپا می‌داشتند،[۷۷] گاه نوزادان متولد این روز را تبركاً عید یا جمعه می‌نامیدند،[۷۸] در مساجد یا مكان‌های تجمع دیگر همچون قهوه خانه‌ها به قصه گویی و شعرخوانی،[۷۹] ترانه خوانی، استماع موسیقی، رقص و پایكوبی می‌پرداختند؛[۸۰] جشن ختنه كودكان را با ساز و آواز و راهپیمایی در خیابان‌ها می‌گرفتند چنان كه گاه سروصدای آنان مانع استماع صدای خطیب جمعه می‌گردید،[۸۱] برای سیر و سیاحت به تفرجگاه‌ها یا میدان‌های شهر می‌رفتند و مسابقات ورزشی از جمله تیراندازی، دو، اسب‌دوانی، چوگان بازی برگزار می‌كردند یا در زورخانه‌ها برای تماشای ورزش‌های پهلوانی جمع می‌شدند یا در كوی و برزن جنگ خروس به راه می‌انداختند،[۸۲] به زیارت مكان‌های مقدّس یا فاتحه اهل قبور یا ملاقاتِ زندانیان می‌رفتند،[۸۳] فقیران و یتیمان را می‌نواختند.[۸۴]

تجارت

معمولاً در شهرهایی كه در آنها نماز جمعه برگزار می‌گردید چنانكه اشاره شد، جمعه بازاری نیز برپا می‌شد كه غالباً بیش از روزْ بازارهای دیگر ایام هفته مورد استقبال قرار می‌گرفت. زیرا روستاییان و ساكنان اطراف شهرها، در این روز، هم به عبادتشان می‌رسیدند و هم خریدهای هفتگی خود را انجام می‌دادند. از همین رو، بنا كردن اَسواق(بازارها) در كنار مساجد جمعه یک تدبیرِ تجاری كارآمد به شمار می‌رفت[۸۵] گو این كه در شهرهای كوچک و روستاها نیز برپایی جمعه بازارهای محدودتر به عنوان نیازی هفتگی، معمول بوده است.،[۸۶]

آیین و رسوم

جمعه برای بعضی گروه‌ها یا در موقعیت‌های زمانی خاص نیز محمل برگزاری برخی آداب و آیین‌ها بود.

  • گروهی از شیعیان كه به اشتباه معتقد بودند امام زمان(عج)، در روز جمعه‌ای از سردابی در جامع سامرا ظهور خواهد كرد، هر جمعه بعد از نماز، اسبی ابلق را با زین مُطلّا بر در جامع می‌بردند تا مركب امام باشد.[۸۷]
  • زنان كربلایی هر عصر جمعه در زیارتگاهی موسوم به مقام المهدی در كنار نهرالحسینیه جمع می‌شوند، نذورات می‌پردازند، شمع می‌افروزند و عریضه‌های خود را بر كاغذی نوشته، در گلوله‌ای گِلین نهاده به داخل نهر می‌اندازند و مردان نیز صبح‌های جمعه در آنجا دعای ندبه می‌خوانند.[۸۸]
  • برگزاری مجالس روضه خوانی یا ذكر مناقب امامان شیعه در روزها یا شب‌های جمعه در مساجد، حسینیه‌ها، تكایا یا منازل اشخاص (كه در افغانستان اختصاصاً جمعه خوانی نامیده می‌شود) نیز در میان شیعیان مرسوم است.[۸۹]
  • در برخی مناطق، در شب جمعه آخر سال، سفره حضرت خضر می‌چیدند؛ در آذربایجان و همدان، شب جمعه ایام چارچار (چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله كوچک زمستان)، به نام شب خِدِرنبی بسیار محترم شمرده می‌شده است، برای این شب قاووتی از آرد گندم برشته و آرد نخودچی و عدسی بو داده تهیه می‌شد كه به اعتقاد عوام، خضر با نشان گذاشتن بر روی این قاووت آن را متبرک می‌ساخت.[۹۰]

مراسم قالیشویان

معمولاً در نخستین جمعه پاییز یعنی یک هفته پیش از مراسم قالیشویان در امامزاده سلطان علی اردهال، مراسم اعلام تاریخ برگزاری قالیشویان با عنوان جمعه جار در فین و كاشان برپا می‌شود، در دومین جمعه پاییز، جمعه قالی ـ مراسم اصلی قالیشویان برگزار می‌شود و در جمعه سوم ـ جمعه نِشَلگیها یا جمعه هفته قالی مردم دهكده نشلگ عزاداری می‌كنند.[۹۱]

در برخی مناطق، آخرین جمعه ماه رمضان ـ جمعة الوداع با انبوهی از آداب عامیانه دینی چون تهیه چل بسم اللَّـه، دعانویسی برای رفع سیاه سرفه، دفع سترونی، عملیات بخت گشایی، حلواپزان و جز آنها همراه بوده است.[۹۲]

بازدید از اماکن مقدس

برخی مكان‌های مقدّس یا زیارتگاه‌ها تنها در شب‌ها یا روزهای جمعه به روی مردم باز می‌شد؛ نماز گزاردن در درون کعبه[۹۳] انتقال منبر پیامبر(ص) به كنار دیوار کعبه ـ میان حجرالاسود و ركن عراقی به همراه پاره‌ای رفتارهای آیینی،[۹۴] بازكردن درهای مسجد امیرالمؤمنین علی(ع) در بصره صرفاً در روزهای جمعه،[۹۵] زیارت مصحف شریفی كه عثمان به شام فرستاده بود و در خزانه مسجد دمشق نگهداری می‌شده و قسم خوردنِ اصحاب دعوا به این قرآن،[۹۶] زیارت خرقه شریف نبوی در عثمانی،[۹۷] معمولاً در روزهای جمعه صورت می‌گرفت.[۹۸]

نزد صوفیان

جمعه نزد صوفیان نیز بسیار ارجمند بود. به تعبیری[۹۹] سالک محصول اعمال صالحه خود را كه در طول ایام هفته انجام داده بود در روز جمعه می‌دروید. از مجالس ذكر جمعگی صوفیان كه معمولاً «حضرت» نامیده می‌شود یا مجالس ذكر دیگر گروه‌های مذهبی پس از نماز جمعه، سماع مولویه پس از برگزاری نماز جمعه در استانبول و قاهره، مثنوی خوانی در خانقاه‌های قونیه، دعاخوانی جمعی صوفیان برای سلامتی پادشاه و حاكم و جز این‌ها گزارش‌های بسیار هست.[۱۰۰]

برخی زهاد و عباد ـ صوفی یا غیرصوفی نیز در طول ایام هفته در منازل یا خلوت خانه‌های خود انزوا پیشه می‌كردند و تنها در جمعه‌ها برای ادای نماز جمعه به میان مردم می‌آمدند.[۱۰۱]

در فرهنگ عامیانه

در معرفتِ اربابِ ساعات، باور بر این بوده كه سیاره زهره، رَبِّ روز جمعه است.[۱۰۲]

بنا بر سنّت، در كتاب‌های علوم غریبه اسلامی كه به اخبار و روایاتِ منقول از قول پیامبر(ص) و امامان، بسیار وابسته‌اند، مجموعه‌ای از تفأل‌های خیر برای این روز یاد شده است: عقد و ازدواج، خرید و فروش گاو و گوسفند و استر، نوبریدن و نوپوشیدن، حجامت و دارو خوردن و...[۱۰۳]

جمعه در فرهنگ عوام نیز موضوعِ باورهای مختلف و در بسیاری موارد، مغایر با این دسته از روایات شده است؛ مثلاً برخلاف احادیثی كه در آنها جمعه سخت مبارک دانسته و گفته شده كه در این روز، ساعتی نیکو است كه در آن هر دعای خیری برآورده خواهد شد[۱۰۴] برخی عوام معتقدند در روز جمعه ساعتی نحس هست و ازاین رو هیچ كار مهمی را نباید در این روز آغاز كرد.[۱۰۵] جندی در مقاله‌ای كه در رد این باور نوشته، منشأ آن را در باور مسیحیان به این كه عیسی در روز جمعه به صلیب كشیده شده، دانسته است.[۱۰۶]

دیگر باورها

برخی از باورهای عامیانه در باره جمعه، با عملیات ویژه حاجت خواهی همراه‌اند؛

  • در تهران قدیم، زنان و دختران برای بخت گشایی و نذر، شب‌های جمعه به سراغ توپ مروارید[یادداشت ۶] رفته بر آن دخیل می‌بستند.[۱۰۸]
  • در شب جمعه، گرگ به گله نمی‌زند و مال را دزد نمی‌برد.[۱۰۹]
  • جمعه «سنگین» است و كارها در این روز به كندی به انجام می‌رسند.[۱۱۰]
  • چیدنِ سفره حضرت رقیه در سه شب جمعه متوالی و تهیه و نذر آجیل مشكل گشا در سه، پنج یا هفت شب جمعه آخر ماه[۱۱۱]
  • نذرِ چهل صبح جمعه زیارت حضرت عبدالعظیم در ری[۱۱۲] برای حصول حاجات، بسیار سودمند دانسته می‌شد.

تعبیر خواب

در علم تعبیرخواب، باور بر آن بود كه اگر كسی جمعه را به خواب ببیند یا ببیند كه نماز جمعه می‌خواند، تعبیرش آن است كه امورش اصلاح گردد و بركت یابد و كار او از سختی به آسانی گراید یا به سفری پر بركت برود.[۱۱۳]

همچنین اعتقاد بر این بود كه جمعه در قیامت، برای كسانی كه آن را ارج می‌نهند به صورتِ جوانی زیبا متجسم خواهد شد.[۱۱۴][۱۱۵]

آثار درباره جمعه

در باره ویژگی‌ها، آداب و احكام روز جمعه آثار بسیاری به استقلال تألیف شده، همچنین در برخی كتاب‌ها ضمناً به این موضوع نیز پرداخته شده است كه برخی از آنها عبارتند از:

در منابع حدیثی و فقهی شیعه و اهل سنت باب یا باب‌هایی را به روز جمعه اختصاص داده‌اند.[۱۱۷]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ابن فارس؛ ابن اثیر؛ فیروزآبادی؛ طریحی، ذیل «جمع»
  2. سوره، جمعه: ۹
  3. طوسی، التبیان؛ ابن جوزی؛ قرطبی، ذیل آیه
  4. صفیپوری، ذیل «جمع»؛ دهخدا، ذیل «جمعه»
  5. ابن منظور؛ مرتضی زبیدی، ذیل «جمع»
  6. معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۸.
  7. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۵ـ۱۲۵۶.
  8. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۶.
  9. طباطبایی، المیزان، ترجمه، ج۱۹، ص۴۴۴.
  10. رجوع کنید به: ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق،ج۱، ص۵۹۳؛ ابن حجر عسقلانی، ج۲، ص۲۸۱ـ ۲۸۲؛ زبیدی، تاج العروس، بیروت دار مکتبة الحیاة، ۱۳۰۶ق، ج۳، ص۳۷۳.
  11. برای نمونه رجوع کنید به عسكری، ص۲۶؛ سیوطی، ۱۴۰۸، ص۳۰
  12. قس ابن منظور، ذیل جمع؛ مرتضی زبیدی، ذیل جمع
  13. رجوع کنید به صنعانی، تفسیر عبدالرزاق، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۱۵۹ـ ۱۶۰؛ ابن حجر عسقلانی، ج۲، ص۲۸۱ـ ۲۸۲؛ اصفهانی، ص۳۶ـ ۳۷
  14. رجوع کنید به صنعانی، ج۳، ص۲۵۶؛ ابن حنبل، ج۲، ص۳۱۱؛ ابن خزیمه، ج۳، ص۱۱۸؛ ابن حزم، ج۵، ص۴۵؛ اصفهانی، ص۳۶
  15. رجوع کنید به كلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۴۱۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ذیل اعراف: ۵۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۶، ص۲۷۷ـ ۲۷۸
  16. رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۴۱۶؛ ابن بابویه، ۱۴۰۴، ج۱، ص۴۲۵
  17. ابن بابویه، ۱۴۰۴، ج۱، ص۴۱۶؛ طوسی، تهذیب الاحكام، ج۳، ص۲۳۶
  18. طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۲۸۰.
  19. نک: ابن طاووس، ص۱۷۱ـ۱۹۱، ۲۰۲ـ۲۰۶؛ اصفهانی، ص۱۸۸ـ۲۱۰
  20. سیوطی، ۱۴۰۵، ص۱۰۱، ۱۰۵؛ شهیدثانی، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۹؛ اصفهانی، ص۲۱۱ـ ۲۶۵
  21. اصفهانی، ص۲۹۳ـ۳۰۳، ۴۱۴ـ۴۳۳
  22. برقی، ج۱، ص۵۹؛ كلینی، ج۳، ص۴۱۶، ۴۲۸؛ طوسی، تهذیب الاحكام، ج۳، ص۴؛ برای صلوات خاص روز جمعه رجوع کنید به ابن طاووس، ص۱۵۴ـ ۱۵۵؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۱۰۲ـ ۱۰۴؛ اصفهانی، ص۲۸۲ـ۲۹۳، ۴۴۸ـ۴۵۲
  23. ابن حنبل، ج۱، ص۲۷۲، ۳۰۷، ۳۱۶؛ دارمی، ج۲، ص۴۵۲، ۴۵۴؛ بخاری، ج۱، ص۲۱۴ـ۲۱۵؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۵۳، ۵۵، ۹۹؛ اصفهانی، ص۹۹ـ۱۰۴
  24. كلینی، ج۲، ص۴۸۹ـ۴۹۰؛ بیهقی، ج۳، ص۲۵۰؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۷۴؛ برای ادعیه خاص امام سجاد در روز جمعه رجوع کنید به علی بن حسین(ع)، ص۲۳۷ـ۲۴۳، ۳۱۳ـ۳۱۶، ۵۵۶ ۵۵۷، ۵۵۹ ۵۸۸
  25. كلینی، ج۱، ص۴۰؛ ابن بابویه، ۱۳۶۲ ش، ج۲، ص۳۹۳؛ ابن طاووس، ص۳۰۷ـ ۳۱۹؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۱۰۷
  26. رجوع کنید به ابن حنبل، ج۲، ص۲۸۴؛ برقی، ج۱، ص۵۸؛ كلینی، ج۳، ص۴۱۶؛ بخاری، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵؛ قس سیوطی، ۱۴۰۵، ص۷۵ـ۷۶؛ در باره این زمان رجوع کنید به ابن طاووس، ص۲۵۲؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۷۷ـ۸۱؛ مجلسی، ج۸۶، ص۲۶۹، ۲۷۳، ۲۷۹؛ اصفهانی، ص۶۵ـ۶۷
  27. رجوع کنید به اصفهانی، ص۴۷۳ـ۴۷۶، ۴۷۹ـ۴۸۱
  28. به عنوان نمونه رک: سید بن طاووس، جمال الا سبوع، ناشر: دار الرضي‌، صص۴۱۱-۴۶۴.
  29. برای نظر علمای اهل سنّت رجوع کنید به شافعی، ج۱، ص۲۲۶؛ ابن ماجه، ج۱، ص۳۴۸ـ ۳۴۹؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۳۶ـ۴۳، ۹۸، ۱۰۴ـ۱۰۵، ۱۰۹؛ برای نظر علمای شیعه رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، ص۱۲۸ـ ۱۲۹؛ قمی، ذیل جمعه: ۹؛ كلینی، ج۳، ص۴۱۷، ج۶، ص۲۹۹؛ ابن بابویه، ۱۳۶۲ ش، ج۲، ص۳۹۱؛ طوسی، تهذیب الاحكام، ج۳، ص۱۰، ج۹، ص۱۰۰؛ اصفهانی، ص۲۷۳، ۴۴۰ـ۴۴۱
  30. نک: كلینی، ج۶، ص۲۳۶؛ طوسی، تهذیب الاحكام، ج۹، ص۱۳؛ هیثمی، ج۵، ص۹۲؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۱۱۵ـ۱۱۶، ۱۳۱؛ اصفهانی، ص۳۹ـ۴۱، ۴۵۴ـ۴۵۵
  31. رجوع کنید به شافعی، ج۱، ص۲۴۰؛ صنعانی، ج۳، ص۲۵۹؛ مسلم بن حجاج، ج۳، ص۶؛ مجلسی، ج۷، ص۵۹، ج۸۶، ص۲۸۱؛ اصفهانی، ص۷۳ـ۷۷
  32. حرّ العاملی، وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج۷، ص۳۸۱، حدیث۲۲؛
  33. ابن ماجة، ج۱، ص۳۴۴ـ۳۴۵؛ نسائی، ج۳، ص۹۱؛ طوسی، تهذیب الاحكام، ج۳، ص۲
  34. حرّ العاملی، وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج۷، ص۳۷۹ و ۳۸۱، حدیث ۱۸ و ج۱۰، ص۴۴۳.
  35. كلینی، ج۱، ص۴۸۰؛ ابن بابویه، ۱۳۶۲ ش، ج۲، ص۲۶۴؛ بیهقی، ج۱، ص۲۹۹؛ سیوطی، ۱۴۲۱، ج۳، ص۴۹۸
  36. حر العاملی، وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج۷، ص۳۷۸، حدیث۱۰
  37. حرّ العاملی، وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج۷، ص۳۷۶، حدیث۴
  38. ابن ابی شیبة، ج۲، ص۵۸؛ ابن ماجة، ج۱، ص۳۴۹؛ قمی، ذیل بروج: ۳؛ بیهقی، ج۳، ص۲۵۰؛ مجلسی، ج۸۶، ص۲۶۳؛ حر عاملی، ج۷، ص۳۷۶ـ۳۸۲.
  39. عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‏ قَالَ سُئِلَ عَنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ لَيْلَتِهَا فَقَالَ لَيْلَتُهَا لَيْلَةٌ غَرَّاءُ وَ يَوْمُهَا يَوْمٌ أَزْهَرُ وَ لَيْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ يَوْمٌ تَغْرُبُ فِيهِ الشَّمْسُ أَكْثَرَ مُعَافًى مِنَ النَّارِ مَنْ مَاتَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ عَارِفاً بِحَقِّ أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ بَرَاءَةً مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مَنْ مَاتَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ عَتَقَ مِنَ النَّارِ. تهذیب الاحكام، ج۳، ص۲ـ۳؛ كلینی، ج۳، ص۴۱۴ـ ۴۱۵؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۱۱۶ـ ۱۱۷؛ مجلسی، ج۸۶، ص۲۶۵
  40. قمی، ذیل سجده: ۱۶
  41. رجوع کنید به اصفهانی، ص۴۹، ۵۷ -۵۹
  42. رجوع کنید به كلینی، کافی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۴۱۴؛ قاضی نعمان، ج۱، ص۱۸۰؛ طوسی، تهذیب الاحكام، ج۳، ص۲ـ۳؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۹۸؛ مجلسی، ج۸۶، ص۲۸۳
  43. حرّ العاملی، وسائل الشيعة، ط-آل البیت، ج۷، ص۳۷۸، حدیث۱۱
  44. سیوطی، ۱۴۰۵، ص۱۱۰؛ اصفهانی، ص۸۰
  45. رجوع کنید به كلینی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن بابویه، ۱۳۸۷، ص۱۷۶؛ مجلسی، ج۸۶، ص۲۷۲، ۲۸۲
  46. ابن بابویه، ۱۴۰۴، ج۱، ص۲۷۱؛ قاضی نعمان، ج۱، ص۱۸۰؛ طوسی، تهذیب الاحكام، ج۳، ص۵؛ مجلسی، ج۸۶، ص۲۷۹، ۲۸۲؛ اصفهانی، ص۱۰۵ـ۱۱۴، ۳۰۴
  47. دارمی، ج۲، ص۴۵۴، ۴۵۷؛ سیوطی، ۱۴۰۵، ص۵۴ ۵۵، ۹۹ـ۱۰۰؛ اصفهانی، ص۸۷ ۹۹
  48. سیوطی، ۱۴۰۵، ص۱۰۲؛ مجلسی، ج۸۶، ص۳۱۲
  49. ابن طاووس، ۱۲۹ـ ۱۳۵؛ اصفهانی، ص۱۱۵ـ۱۷۳
  50. طوسی، مصباح المتهجد،۱۴۱۱ق، ص۲۷۹.
  51. اعمال و دعاهای شب جمعه
  52. سوره، جمعه: ۹
  53. رجوع کنید به قزوینی، ص۶۶ـ۶۷؛ شاملو، ج۱۱، ص۲۵۷ـ۲۵۹
  54. نک: شیمل، ص۷۳؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل " a ـ "Djum
  55. رجوع کنید به شاكد، ص۱۴۶
  56. رجوع کنید به مردان فرخ، ص۲۱
  57. نک: شاكد، ص۱۴۵ـ۱۴۶
  58. جهشیاری، ص۱۲۵؛ احسن، ص۲۸۵
  59. جهشیاری، ص۱۲۵؛ احسن، ص۲۸۵
  60. رجوع کنید به صابی، ص۲۷؛ نیز رجوع کنید به عواد، ص۵۳ -۵۴
  61. رجوع کنید به حسنی، ص۲۰
  62. رجوع کنید به دروویل، ص۳۳۱
  63. مثلاً تعطیلی دوشنبه به جای جمعه نزد قرمطیان رجوع کنید به طبری، ج۱۰، ص۲۶
  64. رجوع کنید به ابن جوزی، ج۱۷، ص۲۳ـ ۲۴؛ زیات، ص۴۱ـ۴۶؛ احسن، ص۲۸۶
  65. رجوع کنید به ابن جوزی، ج۱۷، ص۲۳ـ ۲۴؛ عواد، ص۵۸؛ احسن، ص۲۸۶
  66. رجوع کنید به جاحظ، ۱۹۷۱، ص۱۱۱، ۱۲۲؛ احسن، ص۲۸۵
  67. رجوع کنید به ابن بطوطه، ج۱، ص۲۹۰
  68. برای نمونه‌هایی از ذكر محبوبیت جمعه و تعطیلی آن نزد مردم و به ویژه كودكان و كراهت از شنبه كه به معنی پایان فرصت هفتگی استراحت و تفریح بود رجوع کنید به ابوحیان توحیدی و مسكویه، ص۸۰؛ صابی، ص۲۷؛ مقّری، ج۳، ص۱۰۹؛ احسن، ص۲۸۵؛ واعظ قزوینی، ص۳۵؛ صائب، ج۲، ص۱۳، ج۵، ص۲۶۲۲، ج۶، ص۳۲۴۵؛ برای نمونه‌ای از گردهمایی علمی علما در شب‌های جمعه رجوع کنید به ابن ابی اُصَیبعه، ص۴۴۲
  69. رجوع کنید به جاحظ، ۱۳۵۲، ص۱۲۹: در باره مردم منصوره و بحرین؛ شرلی، ص۲۳، ۵۱: در باره مردم عثمانی
  70. قس شرلی، ص۲۳، پانویس ۴
  71. برای فهرستی از كشورهای عضو كنفرانس اسلامی كه جمعه را روز تعطیل رسمی خود اعلام كردند رجوع کنید به د. ا. د. ترک، ج۱۵، ص۱۳۲، جدول
  72. رجوع کنید به شیمل، ص۷۳ـ ۷۴
  73. د. ا. ترک، ذیل "Cuma"
  74. برای چند نمونه رجوع کنید به طبری، ج۱۰، ص۵۳ ۵۴؛ ابن صاحب الصلاة، ص۲۱۷؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۹۳؛ ابن عماد، ج۲، ص۱۱۷
  75. رجوع کنید به ابن بطوطه، ج۱، ص۳۳۸ـ۳۳۹؛ ایپشیرلی، ص۱۳۶؛ آیدین، ص۴۵۶؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Maeasim.۴"؛ د. ا. د. ترک، ذیل "Cuma Selamligi"؛ د. ترک، ذیل "Cuma"؛ نیز رجوع کنید به علامی، ج۱، ص۳۵۸
  76. رجوع کنید به جمیل، ص۱۰۰؛ شهری باف، ج۲، ص۲۴۱؛ جَبَرتی، ج۱، ص۲۸۸
  77. رجوع کنید به مطهربن طاهر مقدسی، ج۲، ص۵۵؛ قزوینی، ص۶۸ـ۶۹؛ خاطر، ج۱، ص۲۷۹
  78. رجوع کنید به خاطر، ج۱، ص۳۲۷
  79. رجوع کنید به ابن جوزی، ج۱۱، ص۱۳۱؛ احسن، ص۲۸۵
  80. ابوالفرج اصفهانی، ج۸، ص۳۲۱؛ طعمه، ص۱۹۶
  81. رجوع کنید به جبرتی، ج۱، ص۶۴۸
  82. برای نمونه رجوع کنید به جاحظ، ۱۹۷۱، ص۲۴ـ ۲۵؛ جبرتی، ج۲، ص۷؛ جملی كارری، ص۲۶؛ سیلوا ای فیگروا، ص۱۵۸؛ فرانكلین، ص۲۲؛ الفینستون، ص۳۴۲ـ۳۴۳
  83. رجوع کنید به جبرتی، ج۲، ص۷۸؛ تاورنیه، ج۱، ص۲۹۹ـ۳۰۰؛ سیاست الملوک، ص۳۷۰
  84. رجوع کنید به ابونعیم، ص۲۹۰؛ باستانی پاریزی، ۱۳۷۸ ش، ص۳۰۷، پانویس ۳؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Masdjid. VII"
  85. رجوع کنید به كوتوک اوغلو، ص۶۰۹؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Suk.۷"
  86. رجوع کنید به ابن خرداذبه، ص۱۸۹؛ محمدبن احمد مقدسی، ص۲۹؛ ادریسی، ج۱، ص۲۶۷؛ قلقشندی، ج۵، ص۷؛ تاورنیه، ج۲، ص۱۲۶ـ۱۲۷
  87. دولتشاه سمرقندی، ص۵۴؛ باستانی پاریزی، ۱۳۷۷ ش، ص۵۳؛ باستانی پاریزی، ۱۳۸۱ ش، ص۴۱۳ـ۴۱۴
  88. طعمه، ص۱۶۰ـ۱۶۱
  89. رجوع کنید به فرانكلین، ص۵۷؛ فرهنگ، ص۳۱۳، ۳۱۷؛ مظفرالدین قاجار، ص۴۲، ۱۱۹، ۱۲۵
  90. عناصری، ص۶۸۰ـ۶۸۱؛ برای جمعه خضر در عراق رجوع کنید به حبیب، ص۳۲، ۳۴
  91. رجوع کنید به بلوكباشی، ص۳۸ـ۳۹، ۵۰، ۶۳؛ روح الامینی، ص۱۷۰ـ ۱۷۳، ۱۸۱ـ۱۸۲
  92. در ایران رجوع کنید به كتیرائی، ص۱۱۶؛ وكیلیان، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۳؛ شاملو، ج۱۱، ص۲۵۸؛ در عراق رجوع کنید به طعمه، ص۲۶۷
  93. رجوع کنید به ابن بطوطه، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸
  94. رجوع کنید به ابن بطوطه، ج۱، ص۱۷۳
  95. رجوع کنید به ابن بطوطه، ج۱، ص۱۹۷
  96. رجوع کنید به ابن بطوطه، ج۱، ص۱۰۶
  97. رجوع کنید بهد. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Khirka-yi Sh erif"
  98. برای نمونه‌ای از زیارتگاه‌های جمعگی در ایران رجوع کنید به رضائی، ص۱۳۸
  99. رجوع کنید به سهروردی، ص۵۳۶
  100. برای نمونه رجوع کنید به ابن بطوطه، ج۱، ص۳۰۱؛ میرزا سمیعا، ص۱۸؛ یونگ، ص۱۷۰؛ دخیل اللَّـه، ص۲۶۱؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Duruz", "Hadra", "Mawlawiyya.l", "Mawlawoyya.۵", "Tidjaniyya"
  101. رجوع کنید به سهروردی، ص۲۲۲؛ باخرزی، ج۲، ص۳۱۲؛ برای نمونه‌های مختلف رجوع کنید به ابن عماد، ج۵، ص۹؛ سبكی، ج۶، ص۵۰،ش ۵۸۸، ج۷، ص۶۹،ش ۷۵۸
  102. ابوریحان بیرونی، ص۱۷۱؛ قس اخوان الصفا، ج۱، ص۱۲۵؛ نیز رجوع کنید به روح الامینی، ص۱۹۷ـ ۱۹۹
  103. رجوع کنید به كلیات مجمع الدعوات كبیر، ص۳۲۹؛ كتاب جامع الدعوات، ص۳۵
  104. رجوع کنید به ابوداوود، ج۱، ص۲۷۵ـ۲۷۶؛ ابن شعبه، ص۱۰۶
  105. رجوع کنید به جندی، ص۱۱۵
  106. ص ۱۲۰
  107. https://amordadnews.com/80218/
  108. شهری باف، ج۱، ص۷۶؛ برای موارد دیگری از عملیات بخت گشایی در جمعه‌ها در اصفهان و یزد رجوع کنید به شكورزاده، ص۸۹ـ۹۰
  109. اسدیان خرم آبادی و همكاران، ص۲۱۹
  110. اسدیان خرم آبادی و همكاران، ص۲۱۹
  111. رجوع کنید به شهری باف، ج۱، ص۱۴۱؛ شكورزاده، ص۵۹، ۷۰ـ۷۱، ۷۴
  112. شهری باف، ج۳، ص۴۴۶
  113. ابن سیرین، ص۶۲؛ نابلسی، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷
  114. شیمل، ص۲۳۶
  115. برای نمونه‌هایی از حضور جمعه در تعاویذ، طلسمات و عملیات جادویی رجوع کنید به ابن بسطام، ص۱۸۳ـ۱۸۴؛ كتاب جامع الدعوات، ص۱۸۴، ۲۲۴؛ بخاری، ص۴۳ـ۴۴، ۴۸ و در هواشناسی عامیانه رجوع کنید به قطب راوندی، ص۲۳۴؛ اسدیان خرم آبادی و همكاران، ص۱۴۵؛ یوسفی، ص۱۹۹، و در ضرب المثل‌ها رجوع کنید به ثعالبی، ذیل «كلب»؛ دهخدا، ج۲، ص۵۸۶؛ برای برخی باورهای دیگر رجوع کنید به وسترمارک، ص۱۲۷؛ آل احمد، ص۴۶؛ شاملو، ج۱۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۹؛ باستانی پاریزی، ۱۳۸۱ ش، ص۳۸۵؛ د. اسلام، ذیل "Al-Khadir"
  116. برای اطلاع بیشتر در باره این آثار و نیز آگاهی از آثار دیگر نک: نجاشی، ص۸۷ ۸۸، ۱۰۱، ۱۲۳، ۳۹۸؛ طوسی، الفهرست، ص۶۹، ۹۱ـ۹۲؛ حاجی خلیفه، ج۱، ستون ۶۴، ج۲، ستون ۱۲۷۸، ۱۵۶۵؛ آقا بزرگ طهرانی، ج۱، ص۷۴، ج۲، ص۵۶، ۲۴۴، ج۷، ص۱۷۵، ج۱۱، ص۱۸۱ـ ۱۸۲، ج۱۵، ص۲۵۳، ۳۴۴؛ سركیس، ج۱، ستون ۱۰۸۵؛ كحّاله، ج۱، ص۲۰۸، ج۴، ص۱۲۷، ج۱۲، ص۲۳۶
  117. برای نمونه رجوع کنید به مالك بن انس، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۱۳؛ كلینی، ج۳، ص۴۱۳؛ طوسی، تهذیب الاحكام، ج۳، ص۲؛ بیهقی، ج۳، ص۱۷۰ـ۱۸۰؛ شروانی، ج۲، ص۴۶۴ـ ۴۸۰؛ دسوقی، ج۱، ص۳۷۲ـ۳۹۰

یادداشت

  1. عروبة و العروبة و یوم العروبة، روز جمعه و آدینه ، و آن از اسماء قدیم است و معرب از اَرُبا که نبطی است و یا عَروبتا که سریانی است.لغت نامه دهخدا ذیل عروبه و التحقيق في كلمات القرآن الكريم، مصطفوی، حسن، ج۸، ص۷۳
  2. أَصْبَحْتُ فِى ذِمَّةِ اللّٰهِ، وَذِمَّةِ مَلائِكَتِهِ،وَذِمَمِ أَنْبِيائِهِ وَرُسُلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ، وَذِمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَذِمَمِ الْأَوْصِياءِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ . آمَنْتُ بِسِرِّ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَعَلَانِيَتِهِمْ وَظَاهِرِهِمْ وَبَاطِنِهِمْ، وَأَشْهَدُ أَنَّهُمْ فِى عِلْمِ اللّٰهِ وَطَاعَتِهِ كَمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ.
    • ترجمه:شب را صبح کردم در امان خدا و امان فرشتگان و امان پیامبران و فرستادگان او (درود بر آنان باد) و امان محمّد (درود خدا بر او و خاندان او باد) و امان‌های جانشینان از خاندان محمّد (درود بر آنان باد)، ایمان آوردم به نهان خاندان محمّد (بر ایشان درود باد) و ظاهر و باطن ایشان و گواهی می‌دهم که همانا ایشان در معرفت به خدا و طاعت او همچون محمّد (درود خدا بر او و خاندان او) هستند.
  3. شيخ طوسى فرموده كه ساعت استجابت دعا ساعت آخر روز جمعه است تا غروب آفتاب و سزاوار است كه دعا در آن ساعت بسيار بكند (و روايت شده كه: ساعت استجابت آن وقتى است كه فرو رود نصف قرص خورشيد و نصف ديگرش غروب نكرده باشد) و حضرت فاطمه صلوات الله عليها در آن وقت دعا مى‌كرد پس مستحب است دعا در آن وقت: و مستحب است كه بخواند دعاى مروى از نبی صلى الله عليه و آله را در ساعت استجابت دعا سُبْحَانَكَ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا بَدِيعَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ يَا ذَا اَلْجَلاٰلِ وَ اَلْإِكْرٰامِ. قمی، مفاتیح الجنان، اعمال روز جمعه، شماره ۳۱
  4. عن أبي عبدالله عليه‌السلام ، في قول الله عزّ وجلّ: ( وَشَاهِدٍ وَمَشهُودٍ)(سوره بروج آیه ۳) قال : الشاهد يوم الجمعة. حر العاملی، وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج۷، ص۳۷۸، حدیث۱۰
  5. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ هَبْ لِی اَلْغَدَاهَ رِضَاکَوَ أَسْکِنْ قَلْبِی خَوْفَکَ وَ اِقْطَعْهُ عَمَّنْ سِوَاکَ حَتَّى لاَ أَرْجُوَ وَ لاَ أَخَافَ إِلاَّ إِیَّاکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ هَبْ لِی ثَبَاتَ اَلْیَقِینِ وَ مَحْضَ اَلْإِخْلاَصِ وَ شَرَفَ اَلتَّوْحِیدِ وَ دَوَامَ اَلاِسْتِقَامَهِ وَ مَعْدِنَ اَلصَّبْرِ وَ اَلرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ اَلْقَدَرِ یَا قَاضِیَ حَوَائِجِ اَلسَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی ضَمِیرِ اَلصَّامِتِینَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اِسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اِغْفِرْ ذَنْبِی وَ أَوْسِعْ رِزْقِی وَ اِقْضِ حَوَائِجِی فِی نَفْسِی وَ إِخْوَانِی فِی دِینِی وَ أَهْلِی إِلَهِی طُمُوحُ اَلْآمَالِ قَدْ خَابَتْ إِلاَّ لَدَیْکَ وَ مَعَاکِفُ اَلْهِمَمِ قَدْ تَعَطَّلَتْ إِلاَّ عَلَیْکَ وَ مَذَاهِبُ اَلْعُقُولِ قَدْ سَمَتْ إِلاَّ إِلَیْکَ وَ أَنْتَ اَلرَّجَاءُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُلْتَجَأُ یَا أَکْرَمَ مَقْصُودٍ وَ أَجْوَدَ مَسْئُولٍ هَرَبْتُ إِلَیْکَ بِنَفْسِی یَا مَلْجَأَ اَلْهَارِبِینَ بِأَثْقَالِ اَلذُّنُوبِ أَحْمِلُهَا عَلَى ظَهْرِی لاَ أَجِدُ لِی إِلَیْکَ شَافِعاً سِوَى مَعْرِفَتِی بِأَنَّکَ أَقْرَبُ مَنْ رَجَاهُ اَلطَّالِبُونَ وَ أَمَّلَ مَا لَدَیْهِ اَلرَّاغِبُونَ یَا مَنْ فَتَقَ اَلْعُقُولَ بِمَعْرِفَتِهِ وَ أَطْلَقَ اَلْأَلْسُنَ بِحَمْدِهِ وَ جَعَلَ مَا اِمْتَنَّ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ فِی کِفَاءٍ أَنَالُ بِهِ حَقَّهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاَ تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ عَلَى عَقْلِی سَبِیلاً وَ لاَ لِلْبَاطِلِ عَلَى عَمَلِی دَلِیلاً.
    • ترجمه: خدایا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و در این بامداد خشنودی خود را بر من ارزانی بدار و ترس از خویش را در دلم جای ده و دلم را از غیر خود بازدار تا به غیر تو امید نبندم و جز از تو نترسم، خدایا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و این حقایق را به من ببخش: یقین استوار و اخلاص بی‌شائبه و شایستگی یکتاپرستی و دوام پایداری و معدن شکیبایی و رضا به قضا و قدر خود، ای برآورنده‌ی نیازهای خواهندگان! ای آن‌که هرچه در نهاد خاموشان می‌گذرد می‌داند! بر محمد و خاندانش درود فرست؛ و خواسته‌ام را برآور و گناهم را بیامرز و روزی‌ام را وسعت بخش و نیازهای درونی‌ام و حوائج برادران دینی‌ام و خانواده‌ام را برآور.خدای من آرزوهای دور و سرکش جز نزد تو ناکام است، همت‌های بلند جز آنکه بر گرد کوی تو گردد بیهوده باشد و راه‌های خرد بسته است جز به‌سوی تو، پس تویی امید دل‌ها و به‌سوی توست پناهگاه، ای گرامی‌ترین مراد و بخشنده‌ترین درخواست شده! با همه وجودم به‌سوی تو گریخته‌ام، ای پناهگاه گریختگان، با بارهای گناه که بر دوش می‌کشم؛ درحالی‌که برای رسیدن به تو یاوری نمی‌یابم جز آگاهی از اینکه تو نزدیک‌ترین کسی هستی که امید جویندگان به اوست و آنچه را که نزد اوست مشتاقان آرزومندند،ای آن‌که خردها را به معرفت خویش شکوفا ساخت و زبان‌ها را به ستایش خود گشود و آنچه را بر بندگانش منّت گذارد، برای ادای حق خود بسنده ساخت، بر محمّد و خاندان او درود فرست و برای شیطان بر خردم راهی و به‌سوی باطل بر عملم راهنما و دلیلی قرار مده.[۵۱]
  6. روی سکوی کاشی‌کاری شده‌ای، به بلندی یک متر، در بخش جنوبی میدان ارگ (میدان توپخانه)، جایی بود که توپ مروارید را گذاشته بودند و از دور هم می‌شد آن را دید. درست روبه‌روی نقاره‌خانه‌ی تهران بود. تهرانی‌ها به لهجه‌ی خود آن را «توپ مرواری» می‌گفتند. توپ‌های دیگری هم در میدان بود، اما در چشم تهرانی‌ها هیچ کدام ارج و اهمیت توپ مروارید را نداشت.[۱۰۷]

منابع

  • ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت، ۱۹۶۵م.
  • ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الا´ثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
  • ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهراحمد زاوی، بیروت، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م، چاپ افست قم، ۱۳۶۴ش.
  • ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم، ۱۳۸۷ق.
  • ابن بابویه، الهدایة فی الاصول و الفروع، قم، ۱۴۱۸ق.
  • ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴ق.
  • ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۲ ش.
  • ابن بسطام (حسین بن بسطام) و ابن بسطام (عبداللَّه بن بسطام)، طب الائمّة، چاپ محسن عقیل، بیروت ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م.
  • ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
  • ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
  • ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللَّه، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
  • ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
  • ابن حجر عسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، مصر ۱۳۴۸، چاپ افست بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
  • ابن حزم، المحلّی، چاپ احمد محمدشاکر، بیروت: دارالجیل، بی‌تا.
  • ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، بی‌تا.
  • ابن خُزیمه، صحیح ابن خُزیمه، چاپ محمد مصطفی اعظیمی، بیروت ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
  • ابن سیرین، تفسیر الاحلام الکبیر، بیروت ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
  • ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
  • ابن صاحب الصلاة، المنّ بالامامة: تاریخ بلاد المغرب و الاندلس فی عهد الموحدین، چاپ عبدالهادی تازی، بیروت،۱۹۸۷م.
  • ابن طاووس، جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، چاپ جواد قیومی اصفهانی، بی‌جا: مؤسسه الا´فاق، ۱۳۷۱ش.
  • ابن عبدالبرّ، فتح المالک، بتبویب التمهید لابن عبدالبرّ علی موطّأ الامام مالک، ترتیب و تحقیق مصطفی صمیده، بیروتT ۱۴۱۸ق/۱۹۹۸م..
  • ابن قدامه، المغنی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/ق۱۹۸۳م.
  • ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
  • ابن ماجه، سنن ابن ماجه، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
  • ابن نجیم، البحرالرائق شرح کنزالدقائق، بیروت، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
  • ابوالفضل بن مبارک علامی، اکبرنامه، چاپ آغا احمدعلی، کلکته ۱۸۷۷۱۸۸۶م.
  • ابوداوود سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، بی‌تا، چاپ افست، بیروت، بی‌تا.
  • ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
  • ابونعیم، احمدبن عبداللَّه، کتاب ذکر اخبار اصبهان، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱۱۹۳۴م، چاپ افست تهران، بی‌تا.
  • اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، بیروت: دارصادر،بی تا.
  • ادریسی، محمدبن محمد، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.
  • اصفهانی، محمدتقی، ابواب الجنّات فی آداب الجمعات: آئین جمعه، قم، ۱۳۶۳ش.
  • امام رضا، الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، والمشتهرب فقه الرضا، مشهد: مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۶ق.
  • امام سجاد، الصحیفه السجادیه، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم، ۱۴۱۱ق.
  • باخرزی، یحیی بن احمد، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲: فصوص الآداب، چاپ ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
  • باستانی پاریزی، محمدابراهیم، در شهرنی سواران، تهران، ۱۳۷۷ش.
  • باستانی پاریزی، محمدابراهیم، شمعی در طوفان، تهران، ۱۳۷۸ش.
  • باستانی پاریزی، محمدابراهیم، کلاه گوشه نوشین روان مغ، تهران، ۱۳۸۱ش.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره فی احکام العترة الطاهرة، قم، ۱۳۶۳۱۳۶۷ ش.
  • بخاری، باقربن عثمان، جواهرالاولیا، تصحیح و تحشیه و مقدمه غلام سرور، اسلام آباد، ۱۳۵۵ش.
  • بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
  • برفی، احمدبن محمد، کتاب المحاسن، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم، ۱۳۳۱ ش.
  • بلوکباشی، علی، قالیشویان: مناسک نمادین قالیشویی در مشهد اردهال، تهران، ۱۳۷۹ش.
  • بهوتی حنبلی، منصوربن، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ هلال مصیلحی مصطفی هلال، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
  • بیهقی، احمدبن حسین، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، بی‌تا.
  • پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، ۱۳۶۱ش.
  • توحیدی، و مسکویه، علی بن محمد ابوحیان و احمدبن علی، الهوامل و الشوامل، چاپ احمد امین و احمد صقر، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
  • ثعالبی، عبدالملک بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، قاهره، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
  • جاحظ، عمروبن بحر جاحظ، رسائل الجاحظ، چاپ حسن سندوبی، [قاهره] ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م.
  • جاحظ، عمروبن بحر، البخلاء، چاپ طه حاجری، قاهره، ۱۹۷۱م.
  • جبرتی، عبدالرحمان، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، بیروت: دارالجیل، بی‌تا.
  • جلال آل احمد، اورازان، تهران، ۱۳۷۸ ش.
  • جمیل، نینا، الطعام فی الثقافة العربیة، لندن، ۱۹۹۴م.
  • جندی، علی، «یوم الجمعة: یوم سعد و یمن و عید»، مجلة الازهر، سال ۴۷،ش ۱۱ (محرّم ۱۳۹۵).
  • جهشیاری، محمدبن عبدوس، کتاب الوزراء و الکتاب، چاپ عبداللَّه اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م.
  • جورج حبیب، «خضرالیاس»، التراث الشعبی، سال ۱،ش ۱۱ (ربیع الآخر جمادی الاولی ۱۳۹۰).
  • جووانی فرانچسکو جملی کارری، سفرنامه کارری، ترجمه عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ،تبریز، ۱۳۴۸ش.
  • حسنی، عبدالرزاق حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، همان، سال ۴،ش ۷ (۱۹۷۳).
  • خاطر، لحد، العادات و التقالید اللبنانیة، بیروت، ۲۰۰۲م.
  • خرم آبادی، محمد اسدیان، محمدحسین باجلان فرخی، و منصور کیائی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
  • خمینی، روح اللَّه، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریرالوسیله، نجف ۱۳۹۰، چاپ افست قم، بی‌تا.
  • دارمی، عبداللَّه بن عبدالرحمان، سنن الدارمی، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
  • دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
  • دخیل الله، علی بن محمد، التّجانیة، ریاض، ۱۴۰۱ق.
  • دسوقی، محمدبن احمد، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، بیروت: داراحیاء الکتب العربیة، بی‌تا.
  • دهخدا، علی اکبر، امثال و حکم، تهران ۱۳۵۲ ش.
  • رافعی قزوینی، عبدالکریم بن محمد رافعی قزوینی، فتح العزیز شرح الوجیز، بیروت: دارالفکر، بی‌تا.
  • رضائی، جمال، بیرجندنامه: بیرجند در آغاز سده چهاردهم خورشیدی، به اهتمام محمود رفیعی، تهران ۱۳۸۱ ش.
  • روح الامینی، محمود، آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز، تهران ۱۳۷۶ ش؛ حبیب زیات، «ایام السبوت بدمشق فی عهدالعباسیین»، المشرق، سال ۳۶، اذار ۱۹۳۸.

، سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ناشر: دار الرضي‌، قم، چاپ اول، بی تا.

  • مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • زحیلی، وهبه، الفقه الاسلامی و ادلته، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
  • سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۹۶۴ ۱۹۷۶
  • سمرقندی، دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ محمد رمضانی، تهران ۱۳۳۸ ش.
  • سمیعا، میرزا، تذکرة الملوک، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ ش.
  • سهروردی، عمربن محمد، کتاب عوارف المعارف، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
  • سیاست الملوک، از مؤلفی ناشناس، گزیده چاپ شده در J. Sadan, "A new source of the Buyid period" in Israel Oriental studies, vol. a, Tel-Aviv: Tel-Aviv University, ۱۹۷۹م.
  • سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۱م.
  • سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الوسائل الی معرفة الاوائل، چاپ عبدالرحمان جوزو، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
  • سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، نوراللمعة فی خصائص الجمعة، چاپ محمد سعید زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق.
  • شافعی، محمدبن ادریس، الامّ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت، بی‌تا.
  • شاملو، احمد، کتاب کوچه، حرف ج، تهران، ۱۳۸۱ ش.
  • شرلی، آنتونی و ربرت، سفرنامه برادران شرلی، ترجمه آوانس، چاپ علی دهباشی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
  • شروانی، عبدالحمید، حاشیة العلامة الشیخ عبدالحمید الشروانی، در حواشی الشروانی و ابن قاسم العبادی علی تحفة المحتاج بشرح المنهاج، چاپ سنگی مصر ۱۳۱۵، چاپ افست بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ ش.
  • شهری باف، جعفر، طهران قدیم، تهران، ۱۳۸۱ ش.
  • شهید ثانی، زین الدین بن علی، رسائل الشهیدالثانی، قم، ۱۳۷۹۱۳۸۰ ش.
  • صابی، هلال بن محسن، الوزراء، او، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.
  • صائب، محمدعلی، دیوان، چاپ محمد قهرمان، تهران، ۱۳۶۴۱۳۷۰ش.
  • صفی پوری، عبدالرحیم بن عبدالکریم، منتهیالارب فی لغة العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ ۱۲۹۸، چاپ افست، ۱۳۷۷ق. صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش
  • طبری، تاریخ، بیروت
  • طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
  • طعمه، سلمان هادی، کربلا فی الذاکره، بغداد، ۱۹۸۸م.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، بی‌تا.
  • طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم، ۱۴۱۷ق.
  • طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران،۱۳۹۰ق.
  • طوسی، محمدبن حسن، کتاب الخلاف فی الفقه، تهران، ۱۳۷۷۱۳۸۲ق.
  • الشیخ الطوسی، مصباح المتهجد، الطبعة الأولى ۱۴۱۱ هق - ۱۹۹۱ م مؤسسة فقه الشيعة بيروت - لبنان.
  • عسکری، حسن بن عبداللَّه، الاوائل، چاپ عبدالرزاق غالب مهدی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، ۱۴۱۴ق.
  • عناصری، جابر، «بهمن، مظهر عقل اول و امشاسپند آشتی و نیک اندیشی»، چیستا، سال ۲،ش ۶ (بهمن ۱۳۶۱).
  • عنصر المعالی، کیکاوس بن اسکندر، قابوس نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۵۲ ش؛
  • غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی: کتاب الطهارة، تقریرات درس آیة اللَّه خوئی، ج۹، قم، ۱۴۱۴ق.
  • فرخ، مردان، چهار باب از کتاب شکندگمانی ویچار: گزارش گمان شکنی، چاپ صادق هدایت، تهران، ۱۹۴۳م.
  • فرشته، محمد قاسم بن غلامعلی، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، لکهنو. مطبع منشی نولکشور، بی‌تا.
  • فرهنگ، محمدحسین، جامعه شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، قم، ۱۳۸۰ش.
  • فیروزآبادی، محمدبن یعقوب، ترتیب قاموس المحیط، چاپ طاهر احمد زاوی، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
  • قاضی نعمان، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، چاپ آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره،۱۹۶۳ ۱۹۶۵م، چاپ افست قم، بی‌تا.
  • قرطبی، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
  • قزوینی، زکریابن محمد، عجائب المخلوقات و غرایب الموجودات (تحریر فارسی)، چاپ نصراللَّه سبوحی، تهران، ۱۳۶۱ش.
  • قطب راوندی، سعیدبن هبة اللَّه، قصص انبیاء، چاپ غلامرضا عرفانیان یزدی، مشهد، ۱۴۰۹ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم، ۱۴۰۴ق.
  • کتاب جامع الدعوات، چاپ عبداللَّه طهرانی، بمبئی: مطبع نادری، ۱۳۴۱ق.
  • کلیات مجمع الدعوات کبیر، بمبئی، ۱۳۷۶، چاپ افست تهران، ۱۳۳۵ش.
  • کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران ۱۳۷۸ ش.
  • کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷۱۹۶۱م، چاپ افست بیروت، بی‌تا.
  • گارسیا دسیلوا‌ای فیگروا، سفرنامه دن گارسیا دسیلوا فیگوئروآ سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • گاسپار دروویل، سفر در ایران، ترجمه منوچهر اعتماد مقدّم، تهران ۱۳۶۷ ش.
  • مالک بن انس، المُوَطّأ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، ۱۴۰۶ق.
  • محقق حلی، جعفربن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م.
  • مظفرالدین قاجار، شاه ایران، دومین سفرنامه مظفرالدین شاه به فرنگ، به تحریر فخرالملک، تهران، ۱۳۶۲ ش.
  • مقدسی، مطهربن طاهر، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹۱۹۱۹، چاپ افست تهران، ۱۹۶۲م.
  • مقری، احمدبن محمد، نفح الطیب، چاپ احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
  • میخائیل عواد، «العطلة الاسبوعیة فی الدولة العباسیة»، مجلة المجمع العلمی العربی، ج۱۸،ش ۱ و ۲ (ذیحجه ۱۳۶۱ و محرّم ۱۳۶۲).
  • میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن، غنائم الایام فی مسائل الحلال و الحرام، قم، ۱۳۷۵ ۱۳۷۸ ش.
  • نابلسی، عبدالغنی بن اسماعیل، تعطیر الانام فی تعبیرالمنام، چاپ افست قم، ۱۳۷۸ق.
  • نجاشی، احمدبن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
  • نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۵، چاپ عباس قوچانی، بیروت، ۱۹۸۱م.
  • نسائی، احمدبن علی، سنن النسائی، بشرح جلال الدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
  • نووی، یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، بیروت: دارالفکر، بی‌تا.
  • نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
  • هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
  • واعظ قزوینی، محمدرفیع، دیوان، چاپ حسن سادات ناصری، تهران، ۱۳۵۹ ش.
  • وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، ج۱، تهران ۱۳۷۰ ش؛ صادق هدایت، نیرنگستان، تهران، ۱۳۴۲ ش.
  • ویلیام فرانکلین، مشاهدات سفر از بنگال به ایران در سالهای ۱۷۸۷ ۱۷۸۶ میلادی، ترجمه محسن جاویدان، تهران، ۱۳۵۸ش.
  • الیان سرکیس، الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، چاپ افست قم، ۱۴۱۰ق.
  • یوسفی، فریده، فرهنگ و آداب و رسوم سوادکوه، ساری، ۱۳۸۰ ش.
  • Muhammad Manazir Ahsan, Social life under the Abbasids , London ۱۹۷۹.
  • Mehmet Akif Aydin, "The Ottoman legal
  • system" in History of the Ottoman state, society & civilisation , ed. Ekmeleddin Ihsanoglu, vol.۱, Istanbul ۲۰۰۱م.
  • Fredrik Barth, Nomads of south Persia , Oslo ۱۹۶۵;
  • Bess Allen Donaldson , The wild rue: a study of MuhammadanMagic and folklore in Iran , London ۱۹۳۸; Mountstuart Elphinstone, An account of the kingdom of Caubul , Karachi ۱۹۷۲;
  • EI ۲ , s.vv. "Djuma" (by S. D. Goitein), "Duruz" (by M. G. Hodgson), "Hadra" (by D. B. Macdonald), "Al-Khadir (Al-Khidr)" (by A. J. Wensinck), "Khatam, Khatim" (by J. Allan), "Khirka- yi Sherif" (by Nurhan Atasoy), "Marasim.۴: in the Ottoman empire" (by A. H. De Groot), "Masdjid. VII: in west Africa" (by A. Samb), "Mawlawiyya.۱: Origins and ritual of the order "(by T. Yazici), "ibid.۵: The last vestiges of the order in the Arab world and the Balkans" (by F. De Jong), "Suk.۷: in Ottoman Anatolia and the Balkans" (by Suraiya Faroqhi), "Tidjaniyya" (by Jamil M. Abun-Nasr).
  • S. D. Goitein, Studies in Islamic history and institutions, Leiden ۱۹۶۸.
  • Mehmet Ipsirli, "Ottoman state organization" in History of the Ottoman state, society & civilisation , ibid; IA , s.v. "Cuma" (by Kasim Kufrali).
  • Fredrick de Jong, Turuq and turuq-linked institutions in nineteenth century Egypt , Leiden ۱۹۷۸.
  • Mubahat Kutukoglu, "The structure of the Ottoman economy" in History of the Ottoman state, society & civilisation , ibid; Annemarie Schimmel, Deciphering the signs of God: a phenomenological approach to Islam , Albany, NY., ۱۹۹۴.
  • Shaul Shaked, From Zoroastrian Iran to Islam Aldershot, Engl. ۱۹۹۵.
  • Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse , introduction et notes de Stephane Yerasimos, Paris ۱۹۸۱.
  • TA , s.v. "Cuma", "Divan"; TDVIA , s.vv. "Cuma Selamligi" (by Mehmet Ipsirli), "Hafta tatili. Islami donem" (by Cevdet Kucuk); Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli devletinin saray teskilati , Ankara ۱۹۸۸.
  • Edward Westermarck, Pagan survivals in Mohammedan civilisation , Amsterdam ۱۹۷۳.

پیوند به بیرون