عبدالکریم حائری یزدی
اطلاعات فردی | |
---|---|
لقب | حائری |
تاریخ تولد | ۱۲۷۶ق/۱۲۳۸ش |
محل زندگی | یزد • کربلا • نجف • سامرا • قم • اراک |
تاریخ وفات | ۱۷ ذیالقعده ۱۳۵۵ق (۹ بهمن ۱۳۱۵ش) |
محل دفن | قم |
شهر وفات | قم |
خویشاوندان سرشناس | مرتضی حائری یزدی • مهدی حائری یزدی |
اطلاعات علمی | |
استادان | سید محمد فشارکی • میرزا محمد تقی شیرازی • میرزا محمد حسن شیرازی • آخوند خراسانی • شیخ فضل الله نوری |
شاگردان | امام خمینی • سیدکاظم شریعتمداری • سیدمحمدتقی خوانساری •سید احمد خوانساری • سید محمد رضا گلپایگانی • محمدعلی اراکی • سید شهابالدین مرعشی نجفی |
تألیفات | دُرَرُالفوائد • کتاب النکاح • کتاب الرضاع • کتاب المواریث • کتاب الصلوة |
سایر | مرجع تقلید • تدریس در حوزه علمیه |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
اجتماعی | تأسیس حوزه علمیه قم • زعامت حوزه علمیه قم • تأسیس بیمارستان سهامیه قم • تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی • بنیانگذاری سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا سوم جمادی الآخر) در ایران • ترویج مجالس روضه خوانی به جای تعزیه و شبیه خوانی • جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالس اهل بیت |
عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶ـ ۱۳۵۵ق) معروف به آیتالله مؤسس از مراجع تقلید شیعه، بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ش تا ۱۳۱۵ش بود.
حائری سالهای طولانی در حوزه علمیه کربلا، سامرا و نجف تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به ایران بازگشت و در ابتدا به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیتالله حائری در سال ۱۳۴۰ق (۱۳۰۱ش) به دعوت عالمان قم، به آن شهر رفت و با شکلدادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن، در قم ماندگار شد.
حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامهریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه میاندیشید. تحول در روشهای آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانشپژوهان حوزه، حتی آموزش زبانهای خارجی، و بهطور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامههای او بود.
حائری خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و پس از وفات سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) دعوت برای رفتن به عتبات و پذیرش مرجعیت شیعه را نپذیرفت و اقامت در ایران را وظیفه خود خواند. با این حال با افزایش شهرتش در قم، بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها از مقلدان او شدند.
حائری از سیاست گریزان بود و در ماجرای مشروطه نیز در امور دخالت نکرد اما به سبب جایگاه اجتماعیاش در اواخر عمر، ناچار به حضور در امور سیاسی شد؛ او به مسئله کشف حجاب (۱۳۱۴ش) اعتراض کرد و تا زمان درگذشت، مناسباتش با رضا شاه پهلوی تیره بود.
برخی از شاگردان او از جمله سید روح الله خمینی، محمد علی اراکی، گلپایگانی، شریعتمداری، سیدمحمدتقی خوانساری و سید احمد خوانساری در سالهای بعد به مقام مرجعیت رسیدند. حائری در امور اجتماعی نیز فعال بود و از جمله کارهای عامالمنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی قم بود.
زندگینامه
عبدالکریم حائری در خانوادهای مذهبی در مِهرجِرد میبد در سال ۱۲۷۶ق[۱] به دنیا آمد. پدرش، محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کردهاند.[۲]
حائری پنج فرزند داشت؛ دو پسر به نامهای مرتضی و مهدی و سه دختر که با محمد تویسرکانی، احمد همدانی و سید محمد محقق داماد ازدواج کردند.[۳]
شیخ عبدالکریم حائری در ۱۷ ذیالقعده ۱۳۵۵ق[۴] (۹ بهمن ۱۳۱۵)،[۵] پس از حدود ۱۵ سال اقامت در قم درگذشت. [یادداشت ۱]با وجود محدودیتهای حکومتی، پیکر او تشییع باشکوهی شد و آیتالله سید صادق قمی بر او نماز خواند و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۶] آیت الله سید صدرالدین صدر درباره وفات او اشعاری سرود و در مصرع دوم بیت آخر تاریخ وفاتش را چنین گفته است
[۷][یادداشت ۲] این اشعار دور سنگ قبر حائری نوشته شده است.[۸]
تحصیل
عبدالکریم حائری، به خواست شوهرخالهاش میرابوجعفر به اردکان رفت و در مکتبخانه آموزش دید و پس از فوت پدرش، نزد مادرش در مهرجرد رفت.[۹]
پس از مدتی به یزد رفت و در مدرسه محمدتقی خان، معروف به مدرسه خان، ادبیات عرب را نزد عالمانی چون سیدحسین وامق و سیدیحیی بزرگ، معروف به مجتهد یزدی فرا گرفت.[۱۰]
عراق
او در ۱۲۹۸ق برای ادامه تحصیل، به همراه مادرش، راهی عراق شد. نخست به کربلا رفت و حدود دو سال زیر نظر فاضل اردکانی به تحصیل پرداخت و درسهای سطوح میانی فقه و اصول را در آنجا آموخت.[۱۱] سپس برای ادامه تحصیل و استفاده از میرزای شیرازی، به سامرا رفت.[۱۲]
دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ق. بود که نخست دو تا سه سال درسهای سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون شیخ فضل الله نوری، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزا مهدی شیرازی به اتمام رساند و سپس در درسهای خارج فقه و اصول سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی، و مدتی در مجلس درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد.[۱۳] و از میرزا حسین نوری اجازه روایت دریافت کرد.[۱۴]
سید محمد فشارکی و عبدالکریم حائری چند ماه پس از درگذشت میرزای بزرگ (۱۳۱۲ ق) از سامرا به نجف نقل مکان کردند.[۱۵] حائری در نجف در درس فشارکی و آخوند خراسانی[۱۶] شرکت میکرد و در ماههای آخر عمرِ فشارکی، از او مراقبت هم میکرد.[۱۷]
بازگشت به ایران
حائری پس از درگذشت فشارکی و در سال ۱۳۱۶ق به ایران بازگشت و در سلطانآباد (اراک کنونی) حوزه درس دایر کرد.[۱۸]
سفر دوباره به عراق
شیخ عبدالکریم حائری در ۱۳۲۴ق، به علت استقلال نداشتن در اداره کردن حوزه اراک و برهم خوردن آرامش آنجا به سبب نهضت مشروطه[۱۹] به نجف بازگشت.[۲۰] دوباره به حلقه درس آخوند خراسانی پیوست و در درس سید محمد کاظم طباطبائی یزدی نیز شرکت کرد؛ ولی به منظور دور ماندن از نزاع میان موافقان و مخالفان مشروطه پس از چند ماه به کربلا رفت.[۲۱]
حائری حدود ۸ سال در کربلا ماند و از آن زمان بهحائری ملقب شد.[۲۲] او در کربلا به تدریس پرداخت و به منظور حفظ بیطرفی خود در صف آراییهای مشروطه، کتابی از آخوند خراسانی و کتابی از طباطبائی یزدی را درس میداد.[۲۳]
بازگشت به ایران
در دوره اقامت حائری در کربلا، از او برای بازگشت به اراک درخواستهای زیادی شد. سرانجام، او در اوایل ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش،[۲۴] به اراک رفت و در مدت اقامت هشت سالهاش در آنجا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصول پرداخت.
عبدالکریم حائری در پاسخ به نامه میرزامحمدتقی شیرازی، پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) که از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را برای مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهی و انحطاط فکری اظهار نگرانی کرد.[۲۵]
تأسیس حوزه علمیه قم
حائری در ۱۳۳۷ق به قصد زیارت حرم امام رضا(ع) عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمیه آن آشنا شد.[۲۶]
به گفته انصاری قمی، آیتالله فیض قمی بهدنبال احیای مجدد حوزه علمیه قم بود و از مشاهده مدرس خالی و بیرونق رنج میبرد.[۲۷] بنابر نقل شریعتمدار ساوجی، فیض همیشه میگفت تا زمانی که زمامداری بر حوزه نباشد توسعه آن میسر نیست و من هم به تنهایی توان ندارم، بنابراین به دعوت از دیگران از خارج قم نیازمندیم.[۲۸] از آنجا که شیخ عبدالکریم حائری در اراک حوزه علمیه تشکیل داده بود و اراک هم به قم نزدیک بود، تصمیم بر این شد که به حاج شیخ عبدالکریم نامهای بنویسید و از او طلاب دعوت کند که به قم مهاجرت کنند.[۲۹] از این رو برخی همچون علی اکبر دهخدا تأسیس حوزه علمیه قم را در سال ۱۳۳۶ق به فیض قمی نسبت داده است.[۳۰] نامه دعوت به اراک فرستاده شد ولی حائری در جواب چنین گفت که من از همکاری و موافقت و تأیید علمای قم ناامید هستم. فیض قمی، میرزا حسن برقعی را به اراک فرستاد و به حاج شیخ پیام داد که شما چند روز به عنوان زیارت به قم بیایید و وضعیت را بسنجید و اگر ادامه توقف را مصلحت دیدید بمانید.[۳۱]
حاج شیخ در رجب ۱۳۴۰ ق بار دیگر، در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت حرم حضرت معصومه(س)، به قم رفت. شیخ ابوالقاسم کبیر قمی و میرزا محمد ارباب، از علمای قم به دیدن او رفتند و بحث فقهی بینشان مطرح شد. در راه بازگشت محمد ارباب به ابوالقاسم میگوید که شیخ عبدالکریم با ما فرق دارد و بهتر است از او درخواست کنیم که در قم بماند و حوزه علمیه تشکیل دهد. پس دوباره به منزل حاج شیخ برمیگردند و این تقاضا را مطرح میکنند.[۳۲] شیخ عبدالکریم نخست تردید داشت، ولی پس از پافشاری شماری از عالمان، به ویژه محمد تقی بافقی، حائری استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمی که در پی آن حوزهای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری، آیتالله مؤسس لقب گرفت.[۳۳]
علاوه بر سید محمد تقی خوانساری که همراه حائری به قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله سید احمد خوانساری، سید روح الله خمینی، سید محمد رضا گلپایگانی و محمدعلی اراکی،[۳۴] به قم منتقل شدند.
سید ابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی، که پس از تبعید شدن از عراق در ۱۳۰۲ش، هشت ماه را در قم گذراندند، نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند.[۳۵]
با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزهها و محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت.[۳۶]
حائری با توجه به آشنایی با حوزههای بزرگ شیعی سامرا، نجف و کربلا، و اطلاع از شیوه مدیریت، ضعفها و قوّتهای پیشینیان خود و نیز تجارب خویش در حوزه اراک، بیش از هر چیز به برنامهریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه میاندیشید. تحول در روشهای آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش پژوهان حوزه، حتی آموزش زبانهای خارجی، و بهطور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامههای او بود.[۳۷]
مرجعیت
هر چند حائری هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و حتی با ترک حوزه علمیه عراق، از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی و میرزا محمد تقی شیرازی، در فاصله سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ق. که حائری هنوز در اراک به سر میبرد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند.
پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته رفته بر مقلدان او افزوده شد تا اینکه بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند.[۳۸]
شیوه تدریس
عبدالکریم حائری به روش مکتب سامرا و با الهام از میرزای شیرازی درس میداد. در این شیوه، پس از طرح مسئله، بدون هیچ اظهار نظری، نخست دیدگاههای گوناگون و دلایل هر یک بیان میشد، سپس استاد ضمن نظرخواهی از شاگردان و تبادل نظر با آنها به جمعبندی آرا میپرداخت، آنگاه نظر خود را میگفت و در پایان اجازه میداد شاگردانش با او درباره این نظر بحث کنند و به نقد آن بپردازند.[۳۹]
همچنین حائری هر روز موضوع درس بعدی را مشخص میکرد تا شاگردانش پیشاپیش آن را مطالعه کنند. او بر آن بود که مباحث اصول فقه باید مختصر و کاربردی مطرح شود؛ ازاین رو، در تألیف دُرَرُ الاصول به این نظر عمل کرد و نیز دوره کامل درس اصول فقه را در مدت تقریبآ چهار سال تدریس کرد.[۴۰] آیت الله حائری یزدی - همواره درس خود را با مرثیه و سوگواری بر سید الشهدا (ع) آغاز می نمود و قبل از تدریس، دستور می داد کسی بر سید الشهدا (ع) قدری مرثیه و مصیبت بخواند.[۴۱] مطهری از اشراقی واعظ معروف قم نقل کرده که او یک بار در حضور مرحوم آیت الله حائری روضه حضرت قاسم را- که متن تاریخ و عین مقتل است و یک کلمه کم و زیاد در آن نیست- خوانده و به قدری مرحوم حاج شیخ گریه کرد که بی تاب شد و بعد به او گفت: فلانی! خواهش میکنم بعد از این در هر مجلسی که من هستم این قسمت را نخوان که من تاب شنیدنش را ندارم.[۴۲]
استادان
شیخ عبدالکریم حائری در طول زندگی خود از محضر اساتید نامداری استفاده کرد. برخی از اساتید وی عبارتند از:
شاگردان
از حوزه درس حائری، عالمانی تربیت شدند که برخی در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. از جمله شاگردان او:
- علی اکبر کاشانی
- سید علی یثربی کاشانی[۴۴]
- مصطفی کشمیری
- سلطان الواعظین شیرازی
- شیخ محمدحسن نویسی
- احمد مازندرانی
- سید صدرالدین صدر
- میرزا هاشم آملی
- سید حسین آلعلی شاهرودی
- سید عبدالحسین طیب
- محمدعلی اراکی
- سید رضا بهاءالدینی
- سیداحمد حسینی زنجانی
- سید روحالله موسوی خمینی
- سید احمد خوانساری
- سید محمدتقی خوانساری
- سید محمد محقق داماد
- سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
- سیدکاظم شریعتمداری
- سید کاظم گلپایگانی
- سید محمدرضا گلپایگانی
- ملاعلی معصومی همدانی
- سید شهابالدین مرعشی نجفی[۴۵]
- سید رضا موسوی زنجانی[۴۶]
- محمدجواد انصاری همدانی
- سید ضیاءالدین استرآبادی[۴۷]
اوصاف
روحیات شخصی و کارهای عامالمنفعه
شیخ عبدالکریم حائری فردی خوشاخلاق، شوخطبع، معتدل و دور از ظاهرسازی و ریاکاری بود. در مصرف وجوهات شرعی، بسیار احتیاط میکرد و بر زندگیاش زهد و سادهزیستی حاکم بود.[۴۸] وی توجهی ویژه به وضع زندگی طلبهها و برطرف کردن مشکلاتشان داشت، گاهی شخصاً به حجره های آنان میرفت، از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه میشد و افراد پرکار و کوشا را تشویق میکرد.[۴۹]
حائری به آسایش و رفاه مردم و کاستن از مشکلات آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله کارهای عامالمنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی در قم بود.[۵۰] شیخ عبدالکریم از رجال علم و تقوی و از نقطه نظر صداق و امانت، و اعراض از دنیا، و اهتمام به تربیت طلاّب، و تشکیل حوزه علمیّه و… از مفاخر شیعه است.[۵۱]
او به اهل بیت (ع) بسیار علاقهمند بود و در جوانی در سامرا نوحهخوان این مراسم بود. برپایی سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا ۳ جمادیالثانی) را در ایران مرسوم کرد. به جای مراسم تعزیه و شبیه خوانی، مجالس روضه خوانی را رواج داد و برای جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالس اهل بیت و مناسبتهای مذهبی کوشید.[۵۲]
در عرصه سیاست
شواهد زیادی وجود دارد که به استناد آنها میتوان شخصیت حائری را اساساً غیرسیاسی قلمداد کرد. به نظر میرسد که کنارهگیری شدید او از دخالت در مسائل سیاسی، به حدی که حیرت و بلکه اعتراض برخی را برانگیخت،[۵۳] بیش از آنکه بنا به مصلحت جویی بوده باشد از روحیه او ناشی میشده است.
رویه حائری پیش از ورود به قم، درباره مسائل سیاسی نامرتبط با حکومت ایران، نیز همین گونه بود؛ مثلاً در میان عالمانی که در محرّم ۱۳۳۰، همزمان با حضور حائری در کربلا، در اعتراض به نیروهای اشغالگر خارجی از نجف و کربلا به کاظمین رفتند و حدود سه ماه در آنجا ماندند، نام کسانی چون میرزا محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقاضیاء عراقی در منابع تاریخی ثبت شده است،[۵۴] ولی نشانی از حائری نیست؛ بنابراین میتوان حائری را، همچون استادش سید محمد فشارکی، از عالمانی دانست که نه تنها هیچگاه در مسائل سیاسی فعال نبوده، بلکه از حوادث سیاسی و جنجالی گریزان بودهاند.[۵۵]
به خاطر جایگاه اجتماعی حائری در اواخر عمرش، ناچار به حضور در امور سیاسی شد؛ مهمترین چالش حائری در این سالها نحوه تعامل و مناسباتش با رضاشاه بود. در دورانی که رضاخان سردار سپه بود روابط نسبتاً خوبی با یکدیگر داشتند.[۵۶] از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله کشف حجاب، مناسبات میان آنها نه حسنه نه تیره بود.[۵۷] حائری در ماجرای اجباری شدن سربازی در ایران که مورد مخالفت برخی از علمای شیعه قرار گرفته بود با آن طرح موافقت کرد.[۵۸] اما از واقعه کشف حجاب (۱۳۱۴ش) تا درگذشت حائری (۱۳۱۵ش)، مناسبات میان آن دو تیره بود، در پی این ماجرا، حائری در ۱۱ تیر ۱۳۱۴ در تلگرامی به رضاشاه، اوضاع را برخلاف قوانین شرع اعلام کرد و جلوگیری از آن را خواستار شد.[۵۹] از آن پس، مناسبات آنها به کلی قطع شد و حتی آمد و شدهای نزد حائری به شدت تحت نظر بود.[۶۰]
البته برخی اهتمام او را به حفظ حوزه علمیه قم مهمترین دلیل اجتنابش از ورود در بسیاری از رویدادهای سیاسی و رویارویی با حکومت دانستهاند. به نظر اینان، حائری آگاهانه و هوشمندانه به مسائل مرتبط با حکومت وارد نمیشد، زیرا بر این باور بود که موضعگیری در برابر رضاشاه پهلوی در آن اوضاع و احوال، نتیجهای جز برچیده شدن حوزه نخواهد داشت؛ بنابراین، با دوراندیشی، درایت و بردباری، حیات حوزه و بلکه حیات دین و مذهب را در ایران استمرار بخشید.[۶۱]
آثار
مهمترین اثر وی، درر الفوائد است که دُرَرُ الاصول هم نامیده شدهاست. این اثر از یک سو، ریشه در مبانی اصولی سید محمد فشارکی دارد و از سوی دیگر از آرای مهم آخوند خراسانی در قلمرو اصول فقه برآمده است.
حائری، بنابر اظهار خود، در تألیف جلد اول کتاب از فشارکی و در جلد دوم آن از آخوند خراسانی استفاده کردهاست.[۶۲]
برخی از شاگردان حائری از جمله میرزا محمود آشتیانی، میرزا محمد ثقفی، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، بر دررالفوائد حاشیه نوشتهاند که برخی از آنها به چاپ رسیدهاست.[۶۳]
وی به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم، کمتر به تألیف پرداخت. با این حال، آثار ارزشمندی از او برجای ماندهاست که میتوان آنها را چهار نوع دانست:
* آثار تألیفی: از وی ۵ اثر تألیفی باقی ماندهاست که عبارتند از: دُرَرُالفوائد، کتاب النکاح، کتاب الرضاع، کتاب المواریث و کتاب الصلوة.[۶۴]
* حواشی بر کتابهای فقهی: مانند حاشیه بر عروة الوثقی اثر سیدمحمدکاظم یزدی و حاشیه بر اَنیسُ التجّار[یادداشت ۳] اثر ملامهدی نراقی.[۶۵]
*نگاشتن تقریرات درس استادانش: از این نمونه فقط از تقریرات درس اصول فقه سید محمد فشارکی یاد شدهاست.[۶۶]
*تقریرات درسهایش: این تقریرات را شاگردانش تدوین کردهاند؛ مانند رساله الاجتهاد و التقلید، کتاب البیع و کتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درسهای او، به قلم سید محمد رضا گلپایگانی و میرزامحمود آشتیانی.[۶۷]
*رسالههای عملیه و فتاوا: مانند ذخیرةالمعاد، مَجمع الاحکام، مَجمع المسائل، مُنتخب الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسک حج که به صورت مستقل میباشند.[۶۸]
نگارخانه
-
آیتالله حائری
-
تصویری از نماز عید به امامت شیخ عبدالکریم در صحن حرم حضرت معصومه(س)
-
تصویر نماز آیتالله حائری و تسبیح تربت بر روی عمامه
-
اجازه اجتهاد شیخ عبدالکریم حائری
-
مرقد شیخ عبدالکریم حائری در حرم حضرت معصومه(س)
پانویس
- ↑ بامداد، شرح حال رجال ایران…، ۱۳۴۷ش، ج۲، ص۲۷۵.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۱۳–۱۴.
- ↑ فیاضی، زندگینامه و شخصیت اجتماعی سیاسی…، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۴–۱۱۵.
- ↑ حائری، علی، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۳۱۷.
- ↑ حائری، علی، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۳۱۷.
- ↑ زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۰۷؛ امینی، مروری…، ص۲۰، ۳۶–۳۷.
- ↑ شبیری، جرعه ای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۳، ص۴۲۳
- ↑ https://erfan.ir/farsi/55799.html
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۲۰–۲۱.
- ↑ مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۹.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۲۳–۲۴.
- ↑ حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۸۰–۸۲.
- ↑ حائری یزدی، مرتضی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۸۷–۸۸ و ۹۳–۹۴.
- ↑ حبیبآبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۱۱۸.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۸۳–۲۸۴.
- ↑ استادی، ص۵۱.
- ↑ حائری یزدی، مرتضی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۳۹ و ۸۷–۸۸.
- ↑ استادی، ص۴۴–۵۱.
- ↑ محقق داماد، مصطفی ص۴۳–۴۴؛ صدرایی خویی، آیتالله اراکی: یک قرن وارستگی، ۱۳۸۲ش، ص۱۷؛ نیکوبرش، ص۴۶–۴۷.
- ↑ بامداد، شرح حال رجال ایران…، ۱۳۴۷ش، ج۲، ص۲۷۵.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۵۵.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۵۵–۵۶.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۵۵–۵۶.
- ↑ صفوت تبریزی، «زندگینامه آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری»، ص۷۳.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۶۴؛ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۵۶؛ صدرایی خویی، آیتالله اراکی: یک قرن وارستگی، ۱۳۸۲ش، ص۱۷–۱۸.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۸۶؛ مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۹–۶۰.
- ↑ انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۸۲۲.
- ↑ انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۸۲۲.
- ↑ انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۸۲۲.
- ↑ لغت نامه، علی اکبر دهخدا، ذیل واژه فیض.
- ↑ انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۸۲۲.
- ↑ شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ج۱، ص۵۴۲.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۵۹؛ فیض قمی، ج۱، ص۳۳۱–۳۳۴؛ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۵۸–۵۹.
- ↑ استادی، ص۵۴–۶۴.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۶۰–۱۱۶۱؛ صفوت تبریزی، «زندگینامه آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری»، ص۷۷.
- ↑ استادی، یادنامه حضرت آیتالله العظمی اراکی، ۱۳۷۵ش، ص۷۷–۷۸.
- ↑ زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۲۴؛ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۴۷؛ «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین دکتر سید مصطفی محقق داماد»، ص۶۷–۶۸، ۸۷–۸۸، ۹۲.
- ↑ مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۶۰ش، ج۳، ص۶۰۱؛ حائری یزدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، ۱۳۸۱ش، ص۱۸و۷۶.
- ↑ https://rasekhoon.net/mashahir/show/584031/عبدالکریم-حائری-یزدی
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۷۴–۷۵؛ «مصاحبه با حضرت آیتالله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۵۰، ۵۵.
- ↑ https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6023/6812/81818/هر-چه-دارم،-از-امام-حسین-دارم!-ایت-الله-حاج-شیخ-عبدالکریم-حائری-یزدی
- ↑ https://lms.motahari.ir/book-page/63/حماسه%20حسینی،%20ج%201?page=355
- ↑ حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۳۹-۸۰-۸۲-۸۷.
- ↑ خمینی (امام)، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۱۹، ص۴۲۷.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۵۹، ۸۷–۸۸.
- ↑ جعفر سعیدی (پژوم)، ۱۳۸۶، ص ۵۰.
- ↑ https://historydocuments.ir/print.php?id=3383
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۵۲–۵۴؛ «مصاحبه با حضرت آیتالله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۴۷–۴۸.
- ↑ «مصاحبه با حضرت آیتالله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۴۱–۴۲.
- ↑ روزنامه اطلاعات، ۳۰ و ۳۱ فروردین ۱۳۱۰.
- ↑ طهرانی، سید محمدحسین، معادشناسی، ج۸، ص۲۰۱.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۴۸–۵۰؛ رضوی، ص۱۵۱–۱۵۴.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۶۱–۶۲؛ حائری، عبدالحسین، ص۱۶۱–۱۶۲.
- ↑ نظام الدین زاده، ص۱۵۴–۱۵۵.
- ↑ شکوری، ص۱۱۶ به بعد؛ امینی، اهتمام…، ص۱۹۱.
- ↑ دولتآبادی، ج۴، ص۲۸۹.
- ↑ حائری یزدی، مهدی، ص۶۴.
- ↑ شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ج۴، ص۴۹۷–۴۹۸
- ↑ حائری یزدی، مهدی، ص۸۳.
- ↑ حائری یزدی، مهدی، ص۶۵.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۹–۳۰، ۵۳–۵۴؛ امینی، اهتمام…، ص۱۹۸.
- ↑ طبسی، ص۶۳.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۳–۱۰۵.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۹۹–۱۰۱.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵–۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعه... ، ج۴، ص۳۷۸.
- ↑ کریمی جهرمی، آیتالله مؤسس…، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۵.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵–۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷.
یادداشت
- ↑ برخی علت وفات شیخ عبدالکریم را بیماری دِق دانستهاند وآن تب متصلی است که شخص را میکاهاند و باریک و لاغر میکند (دهخدا) مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم رضوان الله علیه حقّاً از رجال علم و تقوی بود… بالاخره با مرض دقّ، دار فانی را ارتحال گفت و به سرای باقی پیوست. حسینی طهرانی، معادشناسی، ج۸، ص۲۰۱ /مصطفی پور محمدی رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی معتقد است که شیخ عبدالکریم یک سال پس از واقعه کشف حجاب دق کرد و از دنیا رفتحائری بعد از کشف حجاب دق کرد» ونیزسید شهابالدین مرعشی نجفی براین باور است که شیخ عبدالکریم از شدت غصه تو خانه دق کرد و مرد.
- ↑ مولایش او را فراخواند و در پیشگاه خدای کریم بندهاش(عبدالکریم) میهمان شد.این مصرع «لدی الکریم حلَّ ضیفاً عبدُه» به حساب ابجد می شود ۱۳۵۵ که سال وفات حائری به سالهای قمری است.
- ↑ کتابی است فقهی که همان رساله عملیه ملا مهدی نراقی به زبان فارسی است وبرخوردار از فروعات فراوان و دستهبندی منطقی که به جهت نیاز عموم مردم بهویژه اهل تجارت تصنیف شدهاست.
منابع
- آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳.
- شبیری زنجانی، احمد، الکلام یجرّ الکلام: شامل داستانها و رویدادهای مستند و حقیقی، قم، حقبین، ۱۳۶۸ش.
- شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، قم، مؤسسه کتابشناسی، ۱۳۸۹ش.
- عبدالکریم-حائری-یزدی، در پایگاه راسخون.
- آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، مشهد، ۱۴۰۴.
- استادی، یادنامه حضرت آیةاللّه العظمی اراکی، اراک، ۱۳۷۵ش.
- امینی، اهتمام آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس و حراست از حوزه علمیه قم به کوشش محمدکاظم شمس، عبدالهادی اشرفی، و جواد آهنگر، قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۳ش.
- امینی، مروری بر زندگی آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی: بنیانگذار حوزه علمیه قم به روایت اسناد، گنجینه اسناد، سال ۵، دفتر ۳ و ۴.
- بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران، زوار، ۱۳۴۷ش.
- حائری یزدی، مرتضی، سرّ دلبران: عرفان و توحید ناب در ضمن داستانها، به کوشش رضا استادی، قم، دفتر نشر برگزیده، ۱۳۷۷ش.
- حائری یزدی، مهدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران، ۱۳۸۱ش.
- حائری، عبدالحسین، مصاحبه با استاد عبدالحسین حائری، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
- حبیب آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال در قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، اصفهان، مؤسسه نشر نفائس مخطوطات، ۱۳۶۴ش.
- خمینی (امام)، سید روحالله، صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۸۹ش.
- دولتآبادی، حیات یحیی، تهران، ۱۳۶۲ش.
- رضوی، حاج شیخ عبدالکریم حائری و سامان دادن به تبلیغات دینی»، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
- روزنامه اطلاعات.
- سعیدی (پژوم)، جعفر، یادگاری ماندگار، تهران: سایه، ۱۳۸۶.
- شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش.
- شکوری، مرجع دوراندیش و صبور: آیت اللّه حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، یاد، ش ۱۷.
- صدرایی خویی، آیت اللّه اراکی: یک قرن وارستگی، تهران، ۱۳۸۲ش.
- صفوت تبریزی، زندگینامه آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری، به کوشش علی صدرایی خویی، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
- طبسی، مصاحبه با آیت اللّه حاج شیخ محمدرضا طبسی، حوزه، سال ۶، ش ۴.
- فیاضی، عمادالدین، زندگینامه و شخصیت اجتماعی سیاسی آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (مؤسس حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- فیض قمی، کتاب گنجینه آثار قم، قم، ۱۳۴۹–۱۳۵۰ش.
- کریمی جهرمی، علی، آیت اللّه مؤسّس: مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری، قم، دار الحکمة، ۱۳۷۲ش.
- محقق داماد، علی، مصاحبه با حضرت آیت اللّه حاج سیدعلی آقا محقق داماد، حوزه، سال ۲۱، ش ۶.
- محقق داماد، مصطفی، مصاحبه با حجةالاسلام و المسلمین دکتر سیدمصطفی محقق داماد، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
- مرسلوند، حسن، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج۳، تهران، الهام، ۱۳۷۳ش.
- مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، ۱۳۶۰ش.
- نظام الدین زاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران، ۱۳۷۷ش.
- نیکوبرش، بررسی عملکرد سیاسی آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۱۵ه. ش، تهران، ۱۳۸۱ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
- دایرة المعارف بزرگ اسلامی
- مدفونان در حرم حضرت معصومه
- فقیهان شیعه قرن ۱۴ (قمری)
- اصولیان شیعه قرن ۱۴ (قمری)
- مراجع تقلید قرن ۱۴ (قمری)
- مراجع تقلید ساکن قم
- شاگردان آخوند خراسانی
- شاگردان سید محمدکاظم طباطبائی یزدی
- امامان جماعت حرم حضرت معصومه
- شاگردان میرزای شیرازی
- شاگردان میرزای دوم
- مدرسان حوزه علمیه قم قرن ۱۴ (شمسی)
- دانشآموختگان حوزه علمیه سامرا
- دانشآموختگان حوزه علمیه نجف (پس از سال ۱۲۰۰ قمری)