سید ابوالقاسم دهکردی

از ویکی شیعه
سید ابوالقاسم دهکردی
اطلاعات فردی
تاریخ تولد۱۲۷۲ق
تاریخ وفات۱۳۵۳ق
محل دفنامامزاده زینبیه اصفهان
شهر وفاتاصفهان
اطلاعات علمی
استادانمحمدحسین فاضل اردکانیمیرزا محمد حسن شیرازی
میرزا حسین نوریمیرزا حبیب الله رشتی
شاگردانسید حسن چهارسوقیمیرزا علی آقا شیرازی
سید عبدالحسین طیبمحمدتقی موسوی
محل تحصیلاصفهان • سامرانجف
اجازه روایت بهامام خمینیآیت‌الله مرعشی نجفی
تألیفاتبشارات السالکین • لمعات در شرح دعای سمات
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
اجتماعیپرداختن به وعظ و ارشاد


گاهشمار زندگی سید ابوالقاسم دهکردی
۱۲۷۲ق تولد در شهرکرد
۱۲۸۴ق هجرت به اصفهان
۱۳۰۱ق اخذ مقام اجتهاد و هجرت به عراق
۱۳۰۹ق پایان تحصیلات در عراق و مهاجرت به اصفهان و آغاز فعالیت تدریس
۱۳۲۴ق مبارزه با سلطه اقتصادی و اعلامیه پنج‌ماده‌ای
۱۳۴۲ق همکاری در تأسیس هیئت علمیه اصفهان
۱۳۴۶ق اعتراض به قانون نظام وظیفه و سفر به قم
۱۳۵۳ق درگذشت و دفن در اصفهان

سید ابوالقاسم دِهکُردی اصفهانی (۱۲۷۲–۱۳۵۳ق) از فقهای شیعه در قرن چهاردهم قمری. دهکردی تحصیلاتش را در اصفهان آغاز کرد و در عراق تکمیل نمود. او از ۳۷ سالگی در مدرسه صدر اصفهان به تدریس و فتوا مشغول شد. میرزا حبیب الله رشتی از استادان وی بود او خود نیز شاگردانی تربیت کرد و آثاری چون منبر الوسیله و لمعات در شرح دعای سمات از او بر جای مانده است.

دهکردی فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی نیز داشت؛ او به همراه شماری از علمای اصفهان اعلامیه پنج ماده‌ای را در حمایت از اجناس ایرانی صادر کردند و خود را متعهد به آن می‌دانستند.

معرفی

سید ابوالقاسم معروف به دهکردی اصفهانی در ۱۲۷۲ق در شهرکرد به دنیا آمد.[۱] پدرش آیت‌الله سید محمدباقر دهکردی از علمای اصفهان و شاگردان ملا محمد ابراهیم کلباسی بود.[۲] به نقل از انصاری قمی خاندان او از علمای خدمتگزار و مروجان دین در اصفهان بودند.[۳]

تحصیلات

او در ۱۲ سالگی به اصفهان همراه خانواده‌اش به اصفهان آمد و در مدرسه صدر ساکن شد. مقدمات را نزد برادر بزرگش سید محمدجواد دهکردی فراگرفت.[۴] سطوح عالی فقه و اصول و سایر علوم اسلامی را در اصفهان نزد میرزا ابوالمعالی کلباسی، محمدباقر مسجدشاهی، آقا میرزا محمدحسن نجفی[۵] و محمدباقر فشارکی[۶] و ملا اسماعیل حکیم فرا گرفت. وی همچنین در اصفهان از دایی خود، محمدحسن اصفهانی علم آموخت.[۷]

سید ابوالقاسم در ۲۹ سالگی و به سال ۱۳۰۱ق در حالی که به مقام اجتهاد رسیده بود به عراق مهاجرت کرد[۸] و در سامرا نزد محمدحسین فاضل اردکانی و سید محمدحسن شیرازی[۹] و در نجف نزد زین‌العابدین مازندرانی، میرزا حسین نوری، فتحعلی سلطان‌آبادی و حبیب‌الله رشتی[۱۰] شاگردی کرد.

وی در ۳۷ سالگی و پس از دریافت اجازات متعدد اجتهادی و روایی به اصفهان بازگشت[۱۱] و در مدرسه صدر بازار به تدریس و فتوا پرداخت.[۱۲] دهکردی به وعظ و ارشاد مردم نیز می‌پرداخت. آقابزرگ تهرانی از او به عنوان خطیب نام برده است.[۱۳]

او در سال ۱۳۴۶ق - ۱۳۰۶ش، پس از تصویب قانون نظام وظیفه در زمان رضاخان، به نشانه مخالفت همراه با علمای اصفهان به قم مهاجرت کرد. در همین سفر امام خمینی[۱۴] و سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی[۱۵] از او اجازه روایت دریافت کردند.[۱۶] و بعد از شهادت نورالله نجفی اصفهانی و به نتیجه نرسیدن این مخالفت، به اصفهان بازگشت.[۱۷] ابوالقاسم دهکردی پس از ۸۱ سال زندگی[۱۸] در ۶ شوال ۱۳۵۳ق در اصفهان درگذشت[۱۹] و در امامزاده زینبیه اصفهان به خاک سپرده شد.[۲۰]

شاگردان

ابوالقاسم دهکردی به مدت ۴۰ سال در اصفهان به تدریس و تربیت شاگرد پرداخت که از جمله آنها:[۲۱]

آثار

برخی آثار دهکردی عبارتند از:

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

اعلامیه پنج ماده‌ای

سید ابوالقاسم دهکردی به همراه ۱۳ تن از علمای اصفهان از جمله محمدتقی آقا نجفی اصفهانی، نورالله نجفی اصفهانی، محمدحسین فشارکی، شیخ مرتضی ریزی، میرزا محمدتقی مدرس، سیدمحمدباقر بروجردی، میرزا محمدمهدی جویباره‌ای، میرزا ابوالقاسم زنجانی، آقا محمد جواد قزوینی و رکن‌الملک شیرازی متعهد شدند که:

  • اولاً: قباله‌جات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمی‌نویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضا نمی‌نماییم. حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمی‌شویم؛ ماها به این روش متعهدیم.
  • ثانیاً: کفن اموات، اگر غیر از کَرْباس و پارچه اردستانی یا پارچه‌های دیگر ایرانی باشد، متعهد شده‌ایم بر آن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلاة بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.
  • ثالثاً: ملبوس (لباس) مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می‌شود، قرار دادیم مَهْما اَمْکَن (تا جایی که امکان دارد)، هر چه بدلی در ایران یافت می‌شود، لباس خودمان را از آن منسوج نماییم و منسوج غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی‌کنیم و حرام نمی‌دانیم لباس‌های غیر ایرانی را، اما ماها ملتزم شده‌ایم حتی‌المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و مُتَخَلِّف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
  • رابعاً: مهمانی‌ها بعد ذلک و لو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یک پلو و یک خورش و یک افشره (نوشیدنی). اگر زاید بر این کسی تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی می‌نماییم. هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
  • خامساً: وافوری و اهل وافور را احترام نمی‌کنیم و به منزل او نمی‌رویم زیرا که آیات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانواده‌ها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، به‌نظر توهین و خفت می‌نگریم.[۲۶]

هیئت علمیه اصفهان

نورالله نجفی اصفهانی به همراه سایر مراجع و روحانیون اصفهان، در سال ۱۳۴۲ق هیئت علمیه اصفهان را تشکیل دادند که سید ابوالقاسم دهکردی یکی از اعضای اصلی بود.[۲۷] وظیفه این هیئت رسیدگی به امور مدارس علمیه و شرایط زندگی طلاب و نظارت بر اجرای صحیح احکام و مقرارت اسلام در سطح اصفهان بود.[۲۸]

پانویس

  1. آقابزرگ، نقبا البشر، ج۱، ص۶۱.
  2. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۸۱.
  3. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۸۳.
  4. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۸۴.
  5. گلشن‌ابرار، ج۳، ص۲۵۹.
  6. گلشن‌ابرار، ج۳، ص۲۵۶.
  7. گلشن‌ابرار، ج۳، ص۲۵۵.
  8. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۸۴.
  9. گلشن ابرار، ج۳، ص۲۵۹.
  10. آقابزرگ، نقباءالبشر، ج۱، ص۶۱؛ شریف رازی، گنجینه‌دانشمندان، ج۵، ص۳۸۹.
  11. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۸۶.
  12. گلشن‌ابرار، ج۳، ص۲۶۱
  13. آقابزرگ، نقباء البشر، ج۱، ص۶۱؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۳۸۹.
  14. امام خمینی، اربعین حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۳.
  15. امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۱۷.
  16. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۹۳.
  17. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۹۳.
  18. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۹۴.
  19. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۳۸۹.
  20. گلشن ابرار، ص۲۷۱.
  21. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۸۶.
  22. گلشن‌ابرار، ج۳، ص۲۶۲
  23. آقابزرگ، الذریعة، ج۲۲، ص۳۵۶.
  24. آقابزرگ، الذریعة، ۱۴۰۸ق، ج۲۲، ص۳۵۶؛ آقابزرگ، نقباءالبشر، ج۱، ص۶۱.
  25. گلشن ابرار، ج۳، ص۲۶۹–۲۷۰
  26. روزنامه حبل المتین کلکته، سال ۱۴، ش ۲، ۱۹ جمادی‌الثانی ۱۳۲۴
  27. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۹۳.
  28. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۲، ص۶۹۳.

منابع

  • آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه؛ القسم الاول من الجز الاول (نقباء البشر فی القرن الرابع عشر)، تعلیق: عبدالعزیز طباطبایی، دارالمرتضی، مشهد، الطبعة الثانیة، ۱۴۰۴ق.
  • آقابزرگ، الذریعه الی التصانیف الشیعة، دارالاضوا، بیروت، الطبعة الثانیة. بی‌تا.
  • امین، سید محسن، أعیان الشیعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ق.
  • انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت، ج۲، قم، دلیل ما، ۱۳۸۵ش.
  • جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، نشر معروف، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان ج۵، چاپخانه پیروز، قم، ۱۳۵۳ش.