ملا قربانعلی زنجانی

مقاله قابل قبول
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
ملا قربانعلی زنجانی
اطلاعات فردی
لقبحجت‌الاسلام
تاریخ تولدحدود ۱۲۴۶ق.
محل زندگیزنجان
تاریخ وفات۱۳۲۸ق.
شهر وفاتکاظمین
اطلاعات علمی
استادانملاعلی قارپوزآبادی، شیخ مرتضی انصاری، صاحب جواهر، شیخ راضی نجفی، سید حسین کوه کمره‌ای
شاگردانعبدالکریم خوئینی زنجانی
محل تحصیلزنجان، عتبات
تألیفاتحواشی بر رسایل و مکاسب شیخ انصاری
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمخالفت با مشروطه


ملا قربانعلی زنجانی (۱۲۴۶-۱۳۲۸ق)، فقیه شیعه قرن ۱۳ و ۱۴ قمری. وی ساکن زنجان بود و حوزه علمیه زنجان را احیا کرد. ملاقربانعلی در زنجان مسند قضاوت داشت. او از مخالفان نهضت مشروطه بود و طرفدارانش مدتی کنترل زنجان را به دست گرفتند اما با غلبه مشروطه‌خواهان، به کاظمین تبعید شده و در همان جا درگذشت. او در منطقه زنجان به حجت‌الاسلام مشهور است.

زندگی‌نامه و تحصیلات

ملا قربانعلی زنجانی در حدود سال ۱۲۴۶ق در روستای ارغین از توابع زنجان به دنیا آمد. در اوایل کودکی از زادگاهش به زنجان رفت و پس از طی تحصیلات مقدماتی، در مدرسه نصرالله خان به تحصیل علوم دینی پرداخت و مقدمات علوم اسلامی را نزد اساتید آن شهر از جمله آخوند ملاعلی قارپوزآبادی فرا گرفت. در سال ۱۲۶۶ق که با شروع ماجرای بابیه در زنجان و وقوع آشوب در شهر، برای ادامه تحصیل و شرکت در درس خارج عازم نجف شد[۱] و در آن شهر از درس صاحب ‌جواهر، شیخ مرتضی انصاری، شیخ راضی نجفی و سید حسین کوه‌کمره‌ای حاضر شد و به درجه اجتهاد رسید.

با درگذشت شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۲۸۱ق به زنجان بازگشت و دنباله کار استاد خود آخوند قارپوزآبادی را در تأسیس و تکمیل حوزه علمیه زنجان به دست گرفت.[۲] وی بر فقه تسلط داشت و نقل شده است که شورای استفتا نداشت و خود همه سؤال‌های شرعی را مکتوب پاسخ می‌داد. وی علاوه بر فقه و اصول در عرفان و حکمت نیز اطلاعات گسترده‌ای داشت.[نیازمند منبع]

اساتید

شاگردان

آثار

فعالیت‌ها

قضاوت و کمک به فقرا

مردم منطقه زنجان، نسبت به او اعتماد داشتند و او را به عنوان یک مرجع تقلید می‌شناختند. غالباً برای تایید سند خرید، فروش و معاملات، خط، امضا و مهر وی پای آن سند بسیار اهمیت داشت. از اشتغالات روزانه حجت الاسلام زنجانی، قضاوت میان مردم بود. بعد از کلاس درس، مسند قضا را دایر می‌کرد و به حل خصومات و مسایل حقوقی می‌پرداخت. گروهی از فقرا، مستمری بگیر وی بودند و منبع این کمک‌ها، وجوهات شرعی و هدایایی بود که مردم و تجار می‌آوردند. او اجازه نمی‌داد وجوه شرعی حتی برای زمانی کوتاه نزدش بماند. گاهی مبالغ مذکور را نزد صاحبانش باقی می‌گذاشت و مستمندان را به آنان حواله می‌داد.[۶]

مخالفت با مشروطه

احتشام‌السلطنه یکی از حکام زنجان در روزگار ناصرالدین‌شاه در خاطرات خود، آخوند ملا قربانعلی زنجانی را مردی وارسته، فقیه، عالم و مورد توجه عموم مردم معرفی کرده و تاکید می‌کند که وی با هیچ حاکمی رفت و آمد نمی‌کرد.[۷]

ملا قربانعلی، در جریان نهضت مشروطه‌خواهی اصل قضیه را مشکوک می‌پنداشت و آن را تحریکی از سوی دولت‌های روسیه و انگلیس برای تأمین مقاصد خاص خودشان تلقی می‌کرد.[۸] مخالفت او به معنای هواداری از استبداد نبود، چرا که وی قاجاریان را غاصب می‌شمرد؛ بلکه او مشروطیت را به عنوان سوغات غرب و کانالی برای نفوذ امپریالیسم و سلطه بریتانیا بر ایران ارزیابی می‌کرد و با توجه با این واقعیت که حکومت مشروطه را دارای کاستی‌هایی آشکار در مقایسه با اندیشه حکومتی خود می‌یافت، با آن از در مخالفت در آمد؛ زیرا هدف اساسی او اجرای احکام شرعی بود که خود راسا در منطقه تحت فرمانش آن را اعمال می‌کرد.[۹]

با مخالفت‌های حجت‌الاسلام، اندیشه مشروطه‌خواهی در زنجان رونق چندانی نیافت و از این روی طرفداران مشروطیت بر آن شدند تا مردم زنجان را به نهضت مشروطه‌خواهی ملحق کنند و بدین منظور از سوی محمدولی خان سپهدار تنکابنی دو تن از مشروطه‌خواهان رشت که در قزوین استقرار یافته بودند وارد زنجان شدند و به تبلیغ مشروطه در بین مردم پرداختند.

کم‌کم آرامش شهر از بین رفت و مردم دچار اختلاف عقیده شدند. آخوند ملا قربانعلی زنجانی به عظیم‌زاده اردبیلی و علی‌اکبر خان زنجانی دو مأمور اعزامی پیغام داد که برای برقراری مجدد آرامش شهر، زنجان را ترک کنند ولی آن دو دارالحکومه را تصرف کردند و زمام امور شهر را در دست گرفتند و آتش جنگ شعله‌ور شد.

در پی این اقدام، مردم زنجان دارالحکومه را از دست مشروطه‌خواهان خارج کردند؛ اما بعد از مدت کوتاهی محمدعلی ‌شاه از سلطنت خلع شد و مشروطه‌خواهان قدرت را در دست گرفتند.[۱۰]

تبعید و درگذشت

در سال ۱۳۲۷ق مشروطه‌خواهان قوایی را به سرکردگی سه تن از سرداران مشروطه به نام‌های سردار معتضد، سردار بهادر بختیاری و یپرم ‌خان ارمنی جهت سرکوب مخالفان مشروطه به اردبیل و زنجان روانه کرده، ملاقربانعلی را دستگیر و به عتبات عالیات تبعید کردند.[۱۱] او در ۱۷ ربیع‌الثانی سال ۱۳۲۸ق[۱۲] در کاظمین درگذشت. محل دفن وی در رواق مقدسه در مجاور حرم کاظمین است. دو کتاب به نام‌های، «خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران» و «سلطنت علم و دولت فقر» درباره وی نوشته شده است.

پانویس

  1. ابوالحسنی، ج۱، سلطنت علم و دولت فقر، ص۱۹-۴۲.
  2. ابراهیم موسوی ‌زنجانی، ۱۳۵۲، ص۶۶-۶۷.
  3. ابراهیم موسوی ‌زنجانی، ۱۳۵۲، ص۶۶-۶۷.
  4. گلشن ابرار، جلد۷، ۱۳۸۴، ص۱۰۹-۱۱۰.
  5. گلشن ابرار، ۱۳۸۴ش، ج۷، ص۱۱۴-۱۱۵.
  6. گلشن ابرار، ج۷، ۱۳۸۴، ص۱۱۱.
  7. خاطرات احتشام‌السلطنه، ۱۳۶۷، ص۸۶.
  8. شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، ص۶۶-۶۷.
  9. یوسف خان‌محمدی، بررسی نقش علمای زنجان در انقلاب مشروطیت، ماهنامه تاریخ اسلام، شماره ۴. ۱۳۸۸.
  10. شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، ص۱۷۵-۱۷۷.
  11. ویدا معزی نیا، حجت الاسلام، نشریه یاد ایام، مرداد ماه ۱۳۸۸، شماره ۴۹.
  12. حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۱۰۷.

یادداشت

منابع

  • ابراهیم موسوی ‌زنجانی، تاریخ زنجان: علما و دانشمندان، تهران: کتابفروشی مصطفوی، ۱۳۵۲ش.
  • علی ابوالحسنی، سلطنت علم و دولت فقر: سیری در زندگانی... ج ۱، [بی‌جا، بی‌نا]، ۱۳۷۴ش.
  • ابوالفضل شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، [زنجان]: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۱ش.
  • خاطرات احتشام‌السلطنه، به کوشش محمدمهدی موسوی، [تهران]: زوار، ۱۳۶۷ش.
  • یوسف خانمحمدی، بررسی نقش علمای زنجان در انقلاب مشروطیت، ماهنامه تاریخ اسلام، شماره ۴، ۱۳۸۸ش.
  • ویدا معزی نیا، حجت الاسلام، نشریه یاد ایام، مرداد ماه ۱۳۸۸ش، شماره ۴۹.
  • گلشن ابرار، جلد۷، چاپ اول، قم، ۱۳۸۴ش.


پیوند به بیرون