پرداختن به داستان زندگی حضرت مریم(س) در آیات ۱۶ تا ۲۷ و ۳۴ دلیل نامگذاری این سوره به نام «مریم» است.[۱] نام دیگر این سوره را کهیعص دانستهاند؛ چراکه با همین حروف آغاز میشود.[۲] سوره مریم را به صورت اختصار سوره «کٰهـٰ»(کاف ها) نیز مینامند.[۳]
سوره مریم ۹۸ آیه، ۹۷۲ کلمه و ۳۹۳۵ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی جزو سورههای مَثانی و کمتر از نیم جزء قرآن است. سوره مریم دهمین سوره از سورههای بیست و نهگانه مقطعات است که با حروف مُقَطَّعه «کهیعص» آغاز میشوند.[۵]
سوره مریم دارای دو ویژگی است: نخست اینکه به هنگام بیان داستان پیامبران بزرگ و داستان مریم از واژه «اُذْکُر» به معنای فرمان به یادآوری و یادکرد استفاده کرده است و دوم اینکه واژه «رحمان» از صفات خداوند ۱۶ بار در این سوره به کار رفته تا به گفته برخی رحمت و مهر گسترده خداوند را نسبت به همه پدیدهها و موجودات به ویژه پیامبران و مؤمنان نشان دهد.[۶]
محتوا
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیام اصلی این سوره را بشارت و انذار دانسته که در قالب داستانهای پیامبران بیان شده است.[۷] هم چنین این سوره مردم را به سه گروه تقسیم کرده است۱- گروهی که مشمول نعمت الهیاند که پیامبران و برگزیدگان و هدایت یافتگانند.(اهل رشد)
۲- توبه کنندگان و مومنانی که اهل عمل صالحند که اینان به گروه اول ملحق هستند. ۳-گمراهان و همنشینان و اولیاء شیاطین(غاوین= اهل غَیّ) [۸]تفسیر نمونه محتوای سوره مریم را در چهار بخش اینچنین خلاصه کرده است:
بررسی مسائل مربوط به قیامت و چگونگی رستاخیز و سرنوشت مجرمان و پاداشپرهیزکاران و مانند آن؛
مواعظ و نصایح که مکمل بخشهای قبلی است؛
اشاراتی مربوط به قرآن، نفی فرزند از خداوند و بیان مسئله شفاعت که مجموعاً برنامه تربیتی مؤثری را برای سوق نفوس انسانی به سوی ایمان، پاکی و تقوا تشکیل میدهد.[۹]
داستانها و رویاتهای تاریخی
سوره مریم حاوی داستانها و روایات تاریخی متعددی درباره انبیاء و حضرت مریم است.
داستانهایی از حضرت ابراهیم و حضرت موسی: آیههای ۴۱-۵۳.
شأن نزول برخی آیات
پیرامون چند آیه از سوره مریم شأن نزولهایی روایت شده است.
نزول فرشته وحی به امر پروردگار (۶۴)
درباره سبب نزول آیه ۶۴ سوره مریم «وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ...؛و [ما فرشتگان] جز به فرمان پروردگارت نازل نمىشويم...» آمده است پس از آنکه از پیامبر اسلام(ص) درباره داستان اصحاب کهف، ذوالقرنین وروح سوال شد، مدتی جبرئیل نیامد و این امر بر پیامبر سخت و گران میگذشت چراکه نمیدانست چه جوابی دهد. بعد از مدتی که فرشته وحی نازل شد پیامبر از تأخیر او در آوردن وحی سوال کرد که جبرئیل پاسخ داد من به دیدار تو مشتاقترم ولی هرگاه از طرف خدا مأمور شوم میآیم.[۱۱]
زنده کردن مردگان (۶۶ - ۶۷)
وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا*أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئً'ا (ترجمه:
و انسان (بیچاره در امر معاد شک کند و) گوید: آیا چون من بمیرم باز به زودی مرا از قبر بیرون آورده و زنده خواهند کرد؟!*آیا انسان به خاطر نمیآورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که چیزی نبود؟!)
نزول آیات ۶۶ و ۶۷ سوره مریم را درباره ابیّ بن خلف جمحی دانستهاند که استخوانی پوسیده را در دست گرفته و خورد میکرد و میگفت محمد مدعی است که ما بعد از مرگ برانگیخته میشویم در حالی که مثل این استخوان پودر شدهایم؛ قطعاً چنین چیزی امکانپذیر نیست. این آیات در جواب او نازل شد و بر زنده شدن مردگان پس از مرگ تاکید میکند همانگونه که در ابتدای خلقت، زمانی که هیچ چیزی نبود آنان را خلق کرده است.[۱۲]اين آيه شبيه آيات۷۸ و ۷۹سورهى يس است كه شخصى با آوردن استخوانى پوسيده و خرد كردن آن مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله، با پيامبر به بحث و گفتگو پرداخت و گفت: كيست كه استخوانهاى پوسيده را زنده كند؟ خداوند در پاسخ فرمود: (اى پيامبر!) بگو: همان كسى كه اوّل آفريد، پس از مرگ هم زنده مىكند، و او همه چيز را مىداند. «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ. قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ» [۱۳]
اگر چه مضمون این آیه سخن کافرانِ بت پرست(وثنیون) و نیز منکران خداوندِ صانع است ولی تعبیر به انسان(یقول الانسان) به جای تعبیر به (یقول الکافر) یا (الذین کفروا) به این علت است که از انسانی که خداوند او را از ادراک عقلی بهرهمند ساخته و میداند که پیش از آفرینش اصلاً چیزی نبوده و خداوند او را آفریده است؛ بعید شمردن معاد امری عجیب و دور از انتظار است از همینرو در آیه بعد مجدداً لفظ انسان تکرار شده تا این نکته را تأکید کند که انسانی که آفرینش خودش از هیچ بوده و سابقهای نداشته سزاورا نیست فراموش کند و بازگشت و معاد و خلقت دوباره را بعید بشمرد.شاید به کاربردن فعل مضارع (ویقول الانسان)که دلالت براستمرار دارد اشاره به این نکته باشد که این استبعاد(بعیدشمردن معاد و آفرینش مجدد) همواره در میان منکران معاد وتردید کنندگان در آن استمرار دارد.[۱۴]
نکته مهم در این آیه و نیز آیه۸۱ سوره یس این است که چون حقیقت هر انسانی نفس اوست، بنابر این اگر در قیامت مجدداً بدنی خلق شد و نفس به آن تعلق گرفت این انسان عین همان انسان دنیوی است اگر چه این بدن جدید مثل بدن سابق باشد نه عین آن. چنانچه در دنیا با تمام تبدیل و تغییراتی که در بدن رخ میدهد، شخصیتِ انسان و یگانگیاش همواره محفوظ باقی است چون آن چه اصل است نفس انسانی است که ثابت و تغییر و زوال ناپذیر است و با تغییر بدن حقیقت انسانی او تغییر نخواهد کرد. [۱۵]
حواله طلب به قیامت (۷۷-۸۰)
أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا*أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَٰنِ عَهْدًا*كَلَّا ۚ سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا*وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا (ترجمه:آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد»؟!*آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟!*هرگز چنین نیست! ما به زودی آنچه را میگوید مینویسیم و عذاب را بر او مستمرّ خواهیم داشت!*آنچه را او میگوید (از اموال و فرزندان)، از او به ارث میبریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!)
ابواسحاق ثعالبی با اسناد به خباب بن ارت روایت میکند که طلبی از عاص بن وائل داشتم؛ به تقاضای طلب خود رفتم که او گفت تا منکر محمد نشوی طلبت را نمیدهم. خباب میگوید به او گفتم به خدا تا تو بمیری و دوباره زنده شوی منکر محمد نخواهم شد و او گفت شما میگویید بعد از مرگ زنده میشویم و در بهشت طلا و نقره و حریر است؛ پس مرا مهلت بده تا در بهشت طلبت را پرداخت کنم؛ چراکه اگر حرف شما راست باشد سهم من از بهشت بیش از تو خواهد بود. نزول آیات ۷۷ تا ۸۰ سوره مریم را در جواب عاص بن وائل دانستهاند.[۱۶]
هر چند بیشتر مفسران به سبب پاره ای از روایات آیه را سخن یکی از مشرکان دانستهاند که ازروی استهزاء بدهی خودش را به یکی از مومنان نداد وآن را حواله به رفتن به بهشت و آخرت داد اما علامه طباطبایی سیاق و نظم آیات را مرتبط به دنیا می داند، زیرا در آیات قبل کافران جایگاه خودشان را بهتر و محفلشان را آراسته تر از مومنان دانستند برخی از کسانی که به پیامبر ایمان آورده و یا در معرض ایمان آوردن بودند به این منظور که اگر کافر بشوند از مال و فرزندان و امکانات دنیوی بهره مند میشوند به کافران ملحق شدند و خداوند درقرآن این آیات چهارگانه را در رد این باور باطل و بی اساس آنها نازل کرده است. [۱۷]
منظور از کهیعص
درباره معنای حروف مُقَطَّعۀ[یادداشت ۱] آغاز سوره مریم (کهیعص)، دو دسته روایات در منابع اسلامی نقل شده است:
روایاتی که هر یک از این حروف را اشاره به یکی از اسما بزرگ خداوند میدانند: «ک» اشاره به کافی، «ه» اشاره به هادی، «ی» اشاره به ولی، «ع» اشاره به عالم و «ص»اشاره به «صادق الوعد» (کسی که در وعدۀ خود صادق است) دارد.[۱۸]
روایاتی که این حروف مقطعه را به واقعه کربلا تفسیر کردهاند: «ک» اشاره به «کربلا»، «هاء» اشاره به «هلاکشدن خاندان پیامبر(ص)»، «ی» اشاره به «یزید»، «ع» اشاره به «عطش» و «ص» اشاره به «صبر و استقامت» امام حسین و یارانش دارد.[۱۹]
علامه طباطبایی دلالت روایات دسته نخست را که هر یک از این حروف مقطعه را آغاز یکی از اسماء الله می داند به دلیل اینکه حرف «ی» ربطی به آغاز اسم «ولی» یا «حکیم» ویا «عزیز» ندارد، ناتمام میداند.[۲۰]
برخی اهل سنت نیز حروف مقطعه آغازین سوره مریم را از اسامی خداوند دانستهاند.[۲۱]
آیات مشهور
آیه تَمثّل فرشته برای مریمفَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا (سوره مریم آیه ۱۷) (ترجمه:و آنگاه که مریم از همه خویشانش به کُنج تنهایی مُحتجب و پنهان گردید ما روح خود را (روح القدس که فرشته اعظم است) بر او فرستادیم و او در صورت بشری زیبا و راست اندام بر او ظاهر و متمثل شد.)
براین اساس که آن روحی که به سوی مریم ارسال شده و برای او متمثل شده(فتمثل لها روحنا) بشر واقعی نبوده و جن هم نبوده در نتیجه مخلوق سومی به نام مَلَک (فرشته ) بوده و چون از جبرئیل که از فرشتگان بزرگ الهی است در قرآن تعبیر به روح شده[یادداشت ۲]و نیز او را فرستادهای بزرگوار ازسوی خداوند معرفی کرده [یادداشت ۳]در نتیجه آن چه برای مریم متمثل شده همان جبرییل است. [۲۲] تمثل در روایات فراوان به کار رفته است ولی در قرآن فقط همین یک مورد است و منظور از تمثل این است که چیزی برای انسان در قالب صورتی آشکار و ظاهر بشود (نه این که واقعاً به همان صورت دربیاید) و این صورت به گونهای باشد که انسان با آن اُلفت داشته باشد و با هدف از ظهور و تمثل تناسب داشته باشد. و در داستان مریم نیز روح الهی(جبرییل) در صورت یک بشر زیبا و خوشاندام و بی عیب و نقص آشکار شد ودر واقع مریم(س) او را این گونه ادراک کرده و دیده است چنان چه فرشتگان الهی برای در ماجرای بشارت به ولادت اسحاق و عذاب قوم لوط[یادداشت ۴] برای ابراهیم و لوط در صورت بشر تمثل پیدا کردهاند و مانند تمثل ابلیس (به صورت پیرمردی) برای مشرکانقریش در دارالندوه هنگام کشیدن نقشه برای قتل پیامبر در لیلة المبیت . البته گاهی نیز تمثل در عالَم خواب تحقق پیدا میکند مانند تمثل دشمن به صورت سگ و مار و عقرب. [۲۳]
آیه اسماعیل صادق الوعدوَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (آیه۵۴ ترجمه: و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعدههایش صادق، و رسول و پیامبری (بزرگ) بود!)
این آیه و آیه بعد از آن در باره اسماعیل است، بیشتر مفسران اسماعیل در این آیه را همان اسماعیل پسر ابراهیم دانستهاند که دلیل موجهی برای سخنشان نیست و برخی او را به سبب پارهای از روایات پیامبری از پیامبران دانسته اند که منظور همان اسماعیل پسر حزقیل از پیامبرانبنیاسرائیل است. در قرآن کریم تنها در همین دو آیه داستان اسماعیل پسر حزقیل را ذکر کرده و او را به عنوان پیامبری که «صادق الوعد» و کسی که قوم و خویش را به نماز زکات امر میکند و همواره مورد رضایت پروردگار خویش است ستوده است. در روایتی از امام صادق(ع) است که اسماعیل پیامبری از پیامبران الهی بود که قومش او را گرفتند و پوست سر و رویش را کندند، فرشتهاى نزدش آمده گفت : خداى عز و جل مرا نزد تو فرستاد تا هر امرى دارى اطاعت کنم ، گفت : من باید به دیگر انبیاء اقتداء داشته و آنان را اسوه خود قرار دهم .
علامه طباطبایی می گوید: این مضمون از ابوبصیر از امام صادق علیهالسلام نیز روایت شده ولی در آخر آن آمده که اسماعیل در پاسخ به سخن آن فرشته گفت: من باید حسین (علیه السلام ) را اسوه خود قرار دهم .در روایتی امام رضا(ع) «صادق الوعد» بودن اسماعیل را به این سبب دانسته که بر سر وعدهای که به مردی داده بود یک سال بر سرِ قرار ماند. علامه طباطبایی در توجیه این روایت میگوید: صفات نفسانی دارای مراتب مختلفی است و مراتب بالا و کاملش از آن انسانهایی است که از نفوس قوی و توانمندی بهرهمند هستند و در زمینه وعده دادن نیز اینگونه هستند که اگر سخنی بگویند با تمام توانشان آن را تصدیق میکنند و به هیچ وجه نقضش نمیکنند چنانچه در روایت است که پیامبر(ص) به جهت وعدهای که به یکی از اصحابش داده بود سه روز کنار کعبه منتظر ماند. [۲۴]
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا﴿۹۶﴾» (بگو: «خدای رحمان کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، محبوب همه میگرداند.»)
از امام صادق(ع) نقل شده است:«هر کس مداومت بر خواندن سوره مریم داشته باشد از دنیا نخواهد رفت مگر اینکه خدا به برکت این سوره او را از نظر جان و مال و فرزند بینیاز میکند.»[۲۷]پیامبر نیز در روایتی فرمود هر کس بر خواندن سوره مریم مداومت داشته باشد از دنیا نمی رود مگر اینکه بی نیازی نفسانی نصیبش خو اهد شد و در آخرت نیز از اصحاب عیسی بن مریم محسوب میگردد و پاداشش در آخرت به اندازه ملک سلیمان در دنیا خواهد بود. [۲۸]
﴿آنان کسانی از پیامبران بودند که خداوند بر ایشان نعمت ارزانی داشت از فرزندان آدم بودند و از کسانی که همراه نوح [بر کشتی] سوار کردیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل و از کسانی که [آنان را] هدایت نمودیم و برگزیدیم [و] هر گاه آیات [خدای] رحمان بر ایشان خوانده میشد سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند ٥٨﴾
﴿و [ما فرشتگان] جز به فرمان پروردگارت نازل نمیشویم آنچه پیش روی ما و آنچه پشتسر ما و آنچه میان این دو است [همه] به او اختصاص دارد و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است ٦٤﴾
﴿و چون آیات روشن ما بر آنان خوانده شود کسانی که کفر ورزیدهاند به آنان که ایمان آوردهاند میگویند کدام یک از [ما] دو گروه جایگاهش بهتر و محفلش آراستهتر است ٧٣﴾
﴿بگو هر که در گمراهی است [خدای] رحمان به او تا زمانی مهلت میدهد تا وقتی آنچه به آنان وعده داده میشود یا عذاب یا روز رستاخیز را ببینند پس به زودی خواهند دانست جایگاه چه کسی بدتر و سپاهش ناتوانتر است ٧٥﴾
﴿و چه بسیار نسلها که پیش از آان هلاک کردیم آیا کسی از آنان را مییابی یا صدایی از ایشان میشنوی ٩٨﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. کاف ها یا عین صاد ١ [این] یادی از رحمت پروردگار تو [در باره] بنده اش زکریاست ٢ آنگاه که [زکریا] پروردگارش را آهسته ندا کرد ٣ گفت پروردگارا من استخوانم سست گردیده و [موی] سرم از پیری سپید گشته و ای پروردگار من هرگز در دعای تو ناامید نبودهام ٤ و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست پس از جانب خود ولی [و جانشینی] به من ببخش ٥ که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را ای پروردگار من پسندیده گردان ٦ ای زکریا ما تو را به پسری که نامش یحیی است مژده میدهیم که قبلا همنامی برای او قرار ندادهایم ٧ گفت پروردگارا چگونه مرا پسری خواهد بود و حال آنکه زنم نازاست و من از سالخوردگی ناتوان شدهام ٨ [فرشته] گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که این [کار] بر من آسان است و تو را در حالی که چیزی نبودی قبلا آفریدهام ٩ گفت پروردگارا نشانهای برای من قرار ده فرمود نشانه تو این است که سه شبانه [روز] با اینکه سالمی با مردم سخن نمیگویی ١٠ پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید ١١ ای یحیی کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر و از کودکی به او نبوت دادیم ١٢ و [نیز] از جانب خود مهربانی و پاکی [به او دادیم] و تقواپیشه بود ١٣ و با پدر و مادر خود نیکرفتار بود و زورگویی نافرمان نبود ١٤ و درود بر او روزی که زاده شد و روزی که میمیرد و روزی که زنده برانگیخته میشود ١٥ و در این کتاب از مریم یاد کن آنگاه که از کسان خود در مکانی شرقی به کناری شتافت ١٦ و در برابر آنان پردهای بر خود گرفت پس روح خود را به سوی او فرستادیم تا به [شکل] بشری خوشاندام بر او نمایان شد ١٧ [مریم] گفت اگر پرهیزگاری من از تو به خدای رحمان پناه میبرم ١٨ گفت من فقط فرستاده پروردگار توام برای اینکه به تو پسری پاکیزه ببخشم ١٩ گفت چگونه مرا پسری باشد با آنکه دست بشری به من نرسیده و بدکار نبودهام ٢٠ گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را نشانهای برای مردم و رحمتی از جانب خویش قرار دهیم و [این] دستوری قطعی بود ٢١ پس [مریم] به او [=عیسی] آبستن شد و با او به مکان دورافتادهای پناه جست ٢٢ تا درد زایمان او را به سوی تنه درختخرمایی کشانید گفت ای کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموششده بودم ٢٣ پس از زیر [پای] او [فرشته] وی را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پای] تو چشمه آبی پدیدآورده است ٢٤ و تنه درختخرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرمای تازه میریزد ٢٥ و بخور و بنوش و دیده روشن دار پس اگر کسی از آدمیان را دیدی بگوی من برای [خدای] رحمان روزه نذر کردهام و امروز مطلقا با انسانی سخن نخواهم گفت ٢٦ پس [مریم] در حالی که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند ای مریم به راستی کار بسیار ناپسندی مرتکب شدهای ٢٧ ای خواهر هارون پدرت مرد بدی نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود ٢٨ [مریم] به سوی [عیسی] اشاره کرد گفتند چگونه با کسی که در گهواره [و] کودک استسخن بگوییم ٢٩ [کودک] گفت منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است ٣٠ و هر جا که باشم مرا با برکتساخته و تا زندهام به نماز و زکات سفارش کرده است ٣١ و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است ٣٢ و درود بر من روزی که زاده شدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم ٣٣ این است [ماجرای] عیسی پسر مریم [همان] گفتار درستی که در آن شک میکنند ٣٤ خدا را نسزد که فرزندی برگیرد منزه است او چون کاری را اراده کند همین قدر به آن میگوید موجود شو پس بیدرنگ موجود میشود ٣٥ و در حقیقت خداست که پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید این است راه راست ٣٦ اما دستهها[ی گوناگون] از میان آنها به اختلاف پرداختند پس وای بر کسانی که کافر شدند از مشاهده روزی دهشتناک ٣٧ چه شنوا و بینایند روزی که به سوی ما میآیند ولی ستمگران امروز در گمراهی آشکارند ٣٨ و آنان را از روز حسرت بیم ده آنگاه که داوری انجام گیرد و حال آنکه آنها [اکنون] در غفلتند و سر ایمان آوردن ندارند ٣٩ ماییم که زمین را با هر که در آن است به میراث میبریم و [همه] به سوی ما بازگردانیده میشوند ٤٠ و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز زیرا او پیامبری بسیار راستگوی بود ٤١ چون به پدرش گفت پدر جان چرا چیزی را که نمیشنود و نمیبیند و از تو چیزی را دور نمیکند میپرستی ٤٢ ای پدر به راستی مرا از دانش [وحی حقایقی به دست] آمده که تو را نیامده است پس از من پیروی کن تا تو را به راهی راست هدایت نمایم ٤٣ پدر جان شیطان را مپرست که شیطان [خدای] رحمان را عصیانگر است ٤٤ پدر جان من میترسم از جانب [خدای] رحمان عذابی به تو رسد و تو یار شیطان باشی ٤٥ گفت ای ابراهیم آیا تو از خدایان من متنفری اگر بازنایستی تو را سنگسار خواهم کرد و [برو] برای مدتی طولانی از من دور شو ٤٦ [ابراهیم] گفت درود بر تو باد به زودی از پروردگارم برای تو آمرزش میخواهم زیرا او همواره نسبت به من پر مهر بوده است ٤٧ و از شما و [از] آنچه غیر از خدا میخوانید کناره میگیرم و پروردگارم را میخوانم امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم ٤٨ و چون از آنها و [از] آنچه به جای خدا میپرستیدند کناره گرفت اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و همه را پیامبر گردانیدیم ٤٩ و از رحمتخویش به آنان ارزانی داشتیم و ذکر خیر بلندی برایشان قرار دادیم ٥٠ و در این کتاب از موسی یاد کن زیرا که او پاکدل و فرستادهای پیامبر بود ٥١ و از جانب راست طور او را ندا دادیم و در حالی که با وی راز گفتیم او را به خود نزدیک ساختیم ٥٢ و به رحمتخویش برادرش هارون پیامبر را به او بخشیدیم ٥٣ و در این کتاب از اسماعیل یاد کن زیرا که او درستوعده و فرستادهای پیامبر بود ٥٤ و خاندان خود را به نماز و زکات فرمان میداد و همواره نزد پروردگارش پسندیده[رفتار] بود ٥٥ و در این کتاب از ادریس یاد کن که او راستگویی پیامبر بود ٥٦ و [ما] او را به مقامی بلند ارتقا دادیم ٥٧ آنان کسانی از پیامبران بودند که خداوند بر ایشان نعمت ارزانی داشت از فرزندان آدم بودند و از کسانی که همراه نوح [بر کشتی] سوار کردیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل و از کسانی که [آنان را] هدایت نمودیم و برگزیدیم [و] هر گاه آیات [خدای] رحمان بر ایشان خوانده میشد سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند ٥٨ آنگاه پس از آنان جانشینانی به جای ماندند که نماز را تباه ساخته و از هوسها پیروی کردند و به زودی [سزای] گمراهی [خود] را خواهند دید ٥٩ مگر آنان که توبه کرده و ایمان آورده و کار شایسته انجام دادند که آنان به بهشت درمیآیند و ستمی بر ایشان نخواهد رفت ٦٠ باغهای جاودانی که [خدای] رحمان به بندگانش در جهان ناپیدا وعده داده است در حقیقت وعده او انجامشدنی است ٦١ در آنجا سخن بیهودهای نمیشنوند جز درود و روزیشان صبح و شام در آنجا [آماده] است ٦٢ این همان بهشتی است که به هر یک از بندگان ما که پرهیزگار باشند به میراث میدهیم ٦٣ و [ما فرشتگان] جز به فرمان پروردگارت نازل نمیشویم آنچه پیش روی ما و آنچه پشتسر ما و آنچه میان این دو است [همه] به او اختصاص دارد و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است ٦٤ پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است پس او را بپرست و در پرستش او شکیبا باش آیا برای او همنامی میشناسی ٦٥ و انسان میگوید آیا وقتی بمیرم راستی زنده [از قبر] بیرون آورده میشوم ٦٦ آیا انسان به یاد نمیآورد که ما او را قبلا آفریدهایم و حال آنکه چیزی نبوده است ٦٧ پس به پروردگارت سوگند که آنها را با شیاطین محشور خواهیم ساختسپس در حالی که به زانو درآمدهاند آنان را گرداگرد دوزخ حاضر خواهیم کرد ٦٨ آنگاه از هر دستهای کسانی از آنان را که بر [خدای] رحمان سرکشتر بودهاند بیرون خواهیم کشید ٦٩ پس از آن به کسانی که برای درآمدن به [جهنم] سزاوارترند خود داناتریم ٧٠ و هیچ کس از شما نیست مگر [اینکه] در آن وارد میگردد این [امر] همواره بر پروردگارت حکمی قطعی است ٧١ آنگاه کسانی را که پرهیزگار بودهاند میرهانیم و ستمگران را به زانو درافتاده در [دوزخ] رها میکنیم ٧٢ و چون آیات روشن ما بر آنان خوانده شود کسانی که کفر ورزیدهاند به آنان که ایمان آوردهاند میگویند کدام یک از [ما] دو گروه جایگاهش بهتر و محفلش آراستهتر است ٧٣ و چه بسیار نسلها را پیش از آنان نابود کردیم که اثاثی بهتر و ظاهری فریباتر داشتند ٧٤ بگو هر که در گمراهی است [خدای] رحمان به او تا زمانی مهلت میدهد تا وقتی آنچه به آنان وعده داده میشود یا عذاب یا روز رستاخیز را ببینند پس به زودی خواهند دانست جایگاه چه کسی بدتر و سپاهش ناتوانتر است ٧٥ و خداوند کسانی را که هدایتیافتهاند بر هدایتشان میافزاید و نیکیهای ماندگار نزد پروردگارت از حیث پاداش بهتر و خوشفرجامتر ٧٦ آیا دیدی آن کسی را که به آیات ما کفر ورزید و گفت قطعا به من مال و فرزند [بسیار] داده خواهد شد ٧٧ آیا بر غیب آگاه شده یا از [خدای] رحمان عهدی گرفته ٧٨ نه چنین است به زودی آنچه را میگوید مینویسیم و عذاب را بای او خواهیم افزود ٧٩ و آنچه را میگوید از او به ارث میبریم و تنها به سوی ما واهد آمد ٨٠ و به جای خدا معبودانی اختیار کردند تا برای آنان [مایه عزت باشد ٨١ نه چنین است به زودی [آن معبودان] عبادت ایشان را انکا میکنند و دشمن آنان میگردند ٨٢ آیا ندانستی که ما شیطانها را بر کافران گماشتهایم تاآنان را [به گناهان] تحریک کنند ٨٣ پس بر ضد آنان شتاب مکن که ما [روزها] را برای آنها ماره میکنیم ٨٤ [یاد کن] روزی را که پرهیزگاران را به سوی [خدای] رمان گروه گروه محشور میکنیم ٨٥ و مجرمان را با حال تشنگی به سوی دوزخ ٨٦ [آنان] اختیار شفاعت را ندارند جز آن کس که از جنب [خدای] رحمان پیمانی گرفته است ٨٧ و گفتند [خدای] رحمان فرزندی اختیار کرده است ٨٨ واقعا چیز زشتی را [بر زبان] ٨٩ چیزی نمانده است که آسمانها از این [سن] بشکافند و زمین چاک خورد و کوهها به شدت فرو ریزند ٩٠ از اینکه برای [خدای] رحمان فرزندی قیل شدند ٩١ [خدای] رحمان را نسزد که فرزندی اختار کند ٩٢ هر که در آسمانها و زمین است جز بنهوار به سوی [خدای] رحمان نمیآید ٩٣ و یقینا آنها را به حساب آورده و ه دقتشماره کرده است ٩٤ و روز قیامت همه آنها تنها به سو او خواهند آمد ٩٥ کسانی که ایمان آورده و کارهای ایسته کردهاند به زودی [خدای] رحمان برای آنان محبتی [در دلها] قرار میدهد ٩٦ در حقیقت ما این [قرآن] را بر بان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بدان نوید و مردم ستیزهجو را بدان بیم دهی ٩٧ و چه بسیار نسلها که پیش از آان هلاک کردیم آیا کسی از آنان را مییابی یا صدایی از ایشان میشنوی ٩٨﴾
↑به نظر علامه طباطبایی حروف مقطعه آغاز سورهها که با دیگر سورهها اشتراک دارند مضامینشان نیز با هم اشتراک دارند مانند اشتراک حروف مقطعه سوره مریم با سوره ص در حرف صاد و با سوره یس در حرف یاء وبا سوره شوری در حرف عین که به همین جهت این سورهها با سوره مریم اشتراک مضمون دارند.طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۷