قوم لُوط مردمانی ساکن در سرزمین مُؤتَفِکات در فلسطین که به سبب انجام گناهان کبیره از جمله لِواط عذاب شدند. پیامبر قوم آنان لوط نام داشت. قوم لوط به دست جبرئیل، میکائیل و اِسرافیل عذاب شدند. فرشتگان به صورت مردان زیبای ناشناس میهمان منزل لوط شدند. مردان قوم پس از باخبر شدن از حضور مردان جوان در منزل لوط، از وی خواستند با میهمانانش رابطه جنسی برقرار کنند. قوم لوط پس از رد درخواستشان از سوی لوط(ع)، به منزل وی هجوم بردند. تلاش آنان برای ورود به منزل لوط ناکام ماند. آنان به هنگام ورود به منزل لوط به دست فرشتگان نابینا شدند.
قوم لوط، یک روز پس از حضور فرشتگان در منزل لوط، عذاب شدند. عذاب آنان با استفاده از بارش سنگهای آسمانی و زیر و رو شدن سرزمین آنان به وقوع پیوست. لوط(ع) و دو دخترش پیش از وقوع عذاب، به توصیه فرشتگان، شبانه از سرزمین مؤتکفات خارج گشتند.
در قرآن و تورات و منابع تاریخی چهرهای منفی از قوم لوط گزارش شده است. آنان مرتکب گناهانی نظیر لواط، راهزنی، آزار و اذیت مسافران میشدند. قرآن اولین قومی که مرتکب لواط شدند را قوم لوط معرفی کرده است.
فرشتگان پیش از رفتن به سرزمین مؤتکفات نزد ابراهیم(ع) رفتند و خبر وقوع عذاب قوم لوط را به ابراهیم دادند. ابراهیم که نگران لوط بود از فرشتگان خواست برای عذاب کردن قوم لوط از خدا اجازه بگیرند. فرشتگان به وی اطمینان دادند که به لوط و فرزندانش آسیبی نخواهد رسید. آنان وقوع عذاب را وعده قطعی الهی دانستند.
معرفی
قوم لوط افرادی بودند که در سرزمین مؤتفکات در فلسطین ساکن بودند. این سرزمین به شهرهای سَدوم، عَموره، صَوغَر و صَبُویِیم در فلسطین گفته میشد.[۱] در قرآن و متون تاریخی چهرهای منفی از قوم لوط گزارش شده است.[۲] آنان مرتکب لواط، راهزنی و آزار و اذیت میهمانان میشدند.[۳]
ویژگیها
بر اساس آیات قرآن، قوم لوط مرتکب گناه لواط میشدند.[۴] قرآن قوم لوط را نخستین گروهی دانسته که مرتکب گناه لواط شده است.[۵] رفتارهای ناپسند دیگری نیز به قوم لوط نسبت داده شده است نظیر اجازه ندادن به مسافران و رهگذران برای استفاده از میوه درختان و غذای آنان، آزار و اذیت مسافران، کبوتر بازی، پوشیدن لباس سرخ، دف زدن، کف و سوت زدن، شراب خوردن، کوتاه کردن ریش و بلند نمودن سبیل، راهزنی و غصب اموال مردم.[۶]
پیامبر قوم لوط
لوط(ع) فرزند هاران پیامبری بود که مأموریت یافت مردم سرزمین مؤتکفات را به آیین ابراهیم(ع) و یکتاپرستی دعوت کند. او برادرزاده حضرت ابراهیم(ع) و برادر مادری ساره بود.
عذاب قوم لوط
بر اساس منابع تاریخ قوم لوط پس از ترک نکردن گناهان کبیره از جمله لواط سرانجام توسط فرشتگان عذاب شدند.[۷] لوط قوم خود را به پرستش خدا و ترک کردن گناهان کبیره از جمله لواط دعوت میکرد. او پس از اصرار مردم بر گناه به آنان در صورت توبه نکردن وعده عذاب داد. پس از آنکه هشدارهای لوط منجر به ترک رفتارهای ناپسند قومش نشد از خدا درخواست عذاب برای قوم خود کرد.[۸]
میهمانی فرشتگان در منزل لوط
به فرمان خدا جبرئیل و دو فرشته دیگر یعنی میکائیل و اسرافیل مأمور عذاب آنان شدند. فرشتگان به صورت چهره مردان جوان وارد سرزمین محل سکونت لوط شدند و به لوط گفتند ما امشب میهمان تو هستیم.[۹]
لوط آنها را به خانه خود برد. او که نگران تعرض مردان قوم به میهمانان جوانش بود به میهمانان خود گفت: مگر شما نمیدانید مردم این منطقه چه عادت زشتی دارند؟ آنها بدکارترین مردم روی زمین هستند.[۱۰] در آیه ۷۷ سوره هُود به نگرانی لوط اشاره شده است.[۱۱] هنوز مدت زیادی نگذشته بود که زن لوط میهمانان را دید و خبر حضور میهمانانی زیبا را به مردان قوم رساند.[۱۲]
قصد تعرض قوم لوط به میهمانان
مردان قوم لوط با اطلاع از خبر حضور میهمانان در منزل لوط(ع)، به رسم همیشگی لواط با میهمانان، به منزل لوط رفتند.[۱۳] وی با دیدن قومش متوجه قصد آنان برای تجاوز به میهمانان شد. لوط از آنها خواست تا با رفتارهای خود، وی را شرمنده میهمانانش نکنند. او قوم خود را از قصد لواط با میهمانانش برحذر داشت و از آنان خواست به جای تعرض به میهمانان با دخترانش ازدواج کنند.[۱۴] مردان قوم لوط در گذشته به وی گفته بودند هر میهمان مردی که وارد این سرزمین میشود برای آنان است و نباید به خانه خود ببرد. از این رو لوط را از پذیرش میهمانان مرد سرزنش کردند و پیشنهاد لوط برای ازدواج با دخترانش در قبال تعرض نکردن به میهمانانش را رد کردند.[۱۵]
لوط آرزو میکرد پشتیبانی داشت تا مانع رفتار ناپسند قوم خود شود. او از خدا خواست خود و خانوادهاش را از این قوم نجات دهد. در سوره شُعرا به دعای لوط و قبول درخواست اشاره شده است.[۱۶] فرشتگان که تا این مرحله هویتشان را آشکار نکرده بودند، ضمن اعلام اینکه او پشتیبانی قوی دارد خود را فرستادگان خدا معرفی کردند.[۱۷] پس از ورود بدون اجازه مردان به منزل لوط، به امر خدا چشمان آنان نابینا شد.[۱۸] در روایتی از کُلَینی، به محض هجوم قوم لوط به منزل وی، جبرئیل با انگشت خود اشارهاى به آنان كرد و همه آنان كور شدند.[۱۹] فرشتگان خبر وقوع عذاب در صبح روز بعد را به لوط دادند. آنان از لوط خواستند شبانه با دختران خود از شهر خارج شود.[۲۰] ماجرای حضور فرشتگان عذاب در خانه لوط و وقایع پس از آن در سوره هُود و حِجر آمده است.[۲۱]
تحقق عذاب الهی
پس از خروج شبانه لوط(ع) و فرزندانش از شهر، عذاب خدا بر قوم لوط نازل شد. سنگهایی از آسمان بر آنان بارید و شهرهای آنان را زیر و رو کرد.[۲۲] ماجرای نزول عذاب بر قوم لوط در چند سوره از قرآن آمده است.[۲۳] در تورات نیز ماجرای حضور فرشتگان در شهر سدوم محل زندگی لوط، عذاب قوم لوط و نجات وی به همراه دو دخترش از عذاب ذکر شده است.[۲۴]
گفتگوی ابراهیم با فرشتگان برای عذاب قوم لوط
فرشتگان پیش از آنکه به سرزمین مؤتفکات بروند برای بشارت به فرزنددار شدن ابراهیم(ع) و ساره به خانه ابراهیم رفتند. آنها مأموریت دوم خود که عذاب کردن قوم لوط بود را به ابراهیم گفتند. ابراهیم که امید به اصلاح قوم لوط داشت، درباره وقوع عذاب با وجود مؤمنان در میان قوم لوط از فرشتگان سؤال کرد. فرشتگان ضمن نفی عذاب یک قوم در صورت حضور چند مؤمن در میان آنان، به او گفتند که جز لوط و فرزندانش مؤمن دیگری وجود ندارد.[۲۵] فرشتگان به ابراهیم اطمینان دادند لوط و فرزندانش از عذاب نجات خواهند یافت.[۲۶] گفتگوی ابراهیم با فرشتگان در سوره هود و عنکبوت ذکر شده است.[۲۷]
پانویس
- ↑ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۴.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۱۶۰-۱۷۵؛ سوره عنکبوت، آیه ۲۸-۳۰.
- ↑ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۴.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۲۸.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۲۸.
- ↑ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۴.
- ↑ ابن خلدون، دیوان المبتدا و الخبر، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۱.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ترجمه، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ سوره هود، آیه ۷۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۸۰؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ سوره شعرا، آیه ۱۶۹ و ۱۷۰.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ سوره قمر، آیه ۳۷.
- ↑ یعقوبی، تاریخ بعقوبی، بیروت، ج۱، ص۳۶؛ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۷۰ش، ج۱۹، ص۱۶۱.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ سوره هود، آیه ۷۹- ۸۳؛ سوره حجر، آیه ۷۶ و ۶۶.
- ↑ سراج، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ سوره ذاریات، آیه ۳۳؛ سوره هود، آیه ۸۱؛ سوره حجر، آیه ۷۶ و ۶۶.
- ↑ کتاب مقدس، کتاب تکوین، باب ۱۸، آیه۱۶-۲۳؛ باب ۱۹، آیه۱-۲۹.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۳۲.
- ↑ سوره هود، آیه ۷۳-۷۶؛ سوره عنکبوت، آیه ۳۲.
منابع
- قرآن کریم.
- کتاب مقدس.
- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر دمشقی، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
- سراج جوزجانی، منهاج الدین، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
- مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.