سوره تَغابُن شصت و چهارمین سوره و از سورههای مدنیقرآن که در جزء ۲۸ جای گرفته است. این سوره را تغابن مینامند چون در آیه ۹ این سوره، روز قیامت، یوم التغابن (روز آشکار شدن زیانکاری در معامله زندگی) نامیده شده است. از جمله موضوعاتی که در این سوره مطرح شده بحث درباره معاد، مسئله آفرینش انسان، و چند دستور اخلاقی و اجتماعی مانند توکل به خدا، پسندیدگی قرض الحسنه و پرهیز از بُخل است.
از جمله آیات مشهور سوره تغابن آیه پانزدهم است که اموال و فرزندان را مایه آزمایش آدمی معرفی میکند و آیه هفدهم که انفاق در راه خدا را قرض به خدا توصیف میکند که خداوند آن را چندین برابر لحاظ میکند و پاداش میدهد. در فضیلت تلاوت این سوره، از جمله از پیامبر(ص) روایت شده است كسى كه سوره تغابن را قرائت كند، مرگ ناگهانی از او دفع میشود.
این سوره را به این دلیل «تغابن» مینامند که در آیه ۹ آن، روز قیامت، یوم التغابن نامیده شده است.[۱] تغابن یعنی کمگذاشتن (با مخفی کاری) در معامله از حقِ طرف مقابل. «یوم التغابن» یعنی روزی که زیانکاری در معاملههایی که انسان با خداوند در زندگی کرده آشکار میشود.[۲]خسارت به این نحو است که یا کسی اصلاً با خداوند معامله نکرده باشد وجان و مالش را در راه خدا هزینه نکرده و یا در معامله کم گذاشته است و به آنچه وظیفهاش بوده عمل نکرده است. [۳]
سوره تغابن ۱۸ آیه، ۲۴۲ کلمه و ۱۰۹۱ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سورههای مُفَصَّلات (دارای آیات کوتاه) و نسبتاً کوتاه قرآن است. این سوره از آن رو که با تسبیح خداوند آغاز میشود، جزو سورههای مسبّحات است.[۵]
موضوعاتی که در سوره تغابن مطرح شده، این مباحث است: بحث درباره معاد و روز جزا، مسئله آفرینش انسان و اینکه او به نیکوترین صورت آفریده شده است، چند دستور اخلاقی و اجتماعی مانند توکل به خدا، پسندیدهبودن قرض الحسنه و قرض دادن در راه خدا و اجتناب از بُخل و اینکه اگر در راه ايمان به خدا و جهاد در راه او و انفاق در آن راه، دچار سختیهایی میشوید، همه به اذن خدا است.[۸]علامه طباطبایی درالمیزان سوره تغابن را از نظر سیاق ونظم مانند سوره حدید می داند که محور اصلیاش ترغیب مؤمنان به انفاق در راه خدا و تحمل سختیهای ایمان به خدا و جهاد در راه اوست .[۹]
ترجمه:اى كسانى كه ايمان آوردهايد، در حقيقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمايند، از آنان بر حذر باشيد، و اگر ببخشاييد و درگذريد و بيامرزيد، به راستى خدا آمرزنده مهربان است.»
مفسران گفتهاند که «عفو» به معناى گذشت و «صَفح» به معناى ترک سرزنش و «مغفرت» به معناى از ياد بردن و به فراموشى سپردن است و اين سه امر (عفو و صفح و مغفرت) سه گام در برخورد با خطاهاى ديگران و از جمله همسر و فرزند است. هم چنان گفتهاند که در تمام قرآن، هيچ کجا کلمات عفو و صفح و مغفرت، پشت سر هم نیامده است، جز در مورد زندگى خانوادگى با همسر و فرزند. يعنى حتى در موردى كه همفكرى نيست و بايد از آنان بر حذر بود، باز هم عفو و صفح و مغفرت را بايد مراعات كرد. [۱۱]شیخ طوسى در تفسیر تبیان از ابن عباس روایت کرده که این آیه درباره عدهاى از مسلمانان نازل شده که در مکه مسلمان شدند و اراده هجرت به مدینه کردند ولى زنان و اولاد آنها مانع شدند و یا این که درباره گروهی نازل شده که قصد کار نیک و طاعت پروردگار داشتند ولی زنان و فرزندانشان مانع شدند. [۱۲]
مجاهد گوید: درباره قومى نازل شده که اراده اطاعت از خداوند کردند ولى آنها را مانع گردیده بودند.[۲]
ترجمه: اموال شما و فرزندانتان صرفاً [وسيله] آزمايشى [براى شما]يند، و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است.
خداوند در آیه چهاردهم، برخی از همسران و فرزندان را دشمن آدمی معرفی میکند و در این آیه همه آنان را مایه آزمایش (فتنه) میداند.[۱۳] فتنه به معنای رنجها و مشکلات و مصیبتها و اموری است که انسان گرفتار آنها میشود و سبب آزمایش است.[۱۴] در تفسیر آمده است مال و فرزند جزو مهمترین وسایل آزمایشاند؛[۱۵] چراکه عشق به فرزند و عزیزبودن مال نزد آدمی، او را بین انتخاب آخرت و این دو (مال و فرزند) بر سر دوراهی قرار میدهد.بر اساس تفسیر المیزان این آیه با کنایه از غفلت از خدا به وسیله مال و اولاد و شیفتگی در برابر مال و اولاد دربرابر خدا نهى میکند. [۱۶] از امیرالمومنینعلی(ع) نقل شده است نگویید خدایا از فتنه و آزمایش به تو پناه میبریم؛ چراکه هر کسی دچار آن میشود، بلکه از فتنههای گمراهکننده به خدا پناه ببرید.[۱۷]
در کتابهای تفسیری آمده است منظور از قرض الحسنه در این آیه، انفاق در راه خداست؛[۱۸]علامه طباطبایی قرض دادن به خدا را همان انفاق دانسته و تعبیر به اقراض(قرض دادن به خدا) را برای ترغیب و برانگیختن مؤمنان به این کار دانسته است. براین اساس میتوان گفت که قرض الحسنه اصولاً قرض دادن رائج نیست که باز پرداختی در آن باشد بلکه انفاق و بخشیدن در راه خداست و یا لااقل انفاق را هم شامل می شود. اما تفسیر تسنیم ، «قرض الحسنه» در فرهنگ و اصطلاح قرآنی را هر کار خیری دانسته که انسان برای خدا انجام میدهد، عبادت باشد یا انفاق مالی یا کار عام المنفعه؛ بنابراین شامل قرض الحسنه فقهی هم میشود و خداوند برای اینکه بیان کند عملِ خیر نزد خداوند محفوظ میماند، بلکه آن را چندین برابر میکند، برای توصیف آن از عبارت «قرض الحسنه» استفاده کرده است؛ چنانکه در قرض، اصل مال محفوظ است و به صاحبش برمیگردد.[۱۹]
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. هر چه در آسمانها و هر چه در زمین استخدا را تسبیح میگویند او راست فرمانروایی و او راستسپاس و او بر هر چیزی تواناست ١﴾
﴿این [بدفرجامی] از آن روی بود که پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان میآوردند و[لی] آنان [می]گفتند آیا بشری ما را هدایت میکند پس کافر شدند و روی گردانیدند و خدا بینیازی نمود و خدا بینیاز ستودهاست ٦﴾
﴿کسانی که کفر ورزیدند پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد بگو آری سوگند به پروردگارم حتماً برانگیخته خواهید شد سپس شما را به [حقیقت] آنچه کردهاید قطعاً واقف خواهند ساخت و این بر خدا آسان است ٧﴾
﴿روزی که شما را برای روز گردآوری گرد میآورد آن [روز] روز حسرت [خوردن] است و هر کس به خدا ایمان آورده و کار شایستهای کرده باشد بدیهایش را از او بسترد و او را در بهشتهایی که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درآورد در آنجا بمانند این است همان کامیابی بزرگ ٩﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید در حقیقت برخی از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمایند از آنان بر حذر باشید و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید به راستی خدا آمرزنده مهربان است ١٤﴾
﴿پس تا میتوانید از خدا پروا بدارید و بشنوید و فرمان ببرید و مالی برای خودتان [در راه خدا] انفاق کنید و کسانی که از خست نفس خویش مصون مانند آنان رستگارانند ١٦﴾
﴿دانای نهان و آشکار [و] ارجمند سنجیدهکار است ١٨﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. هر چه در آسمانها و هر چه در زمین استخدا را تسبیح میگویند او راست فرمانروایی و او راستسپاس و او بر هر چیزی تواناست ١ اوست آن کس که شما را آفرید برخی از شما کافرند و برخی مؤمن و خدا به آنچه میکنید بیناست ٢ آسمانها و زمین را به حق آفرید و شما را صورت گری کرد و صورتهایتان را نیکوآراست و فرجام به سوی اوست ٣ آنچه را که در آسمانها و زمین است میداند و آنچه را که پنهان میکنید و آنچه را که آشکار میدارید [نیز] میداند و خدا به راز دلها داناست ٤ آیا خبر کسانی که پیش از این کفر ورزیدند و فرجام بد کارشان را چشیدند و عذاب پر دردی خواهند داشت به شما نرسیده است ٥ این [بدفرجامی] از آن روی بود که پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان میآوردند و[لی] آنان [می]گفتند آیا بشری ما را هدایت میکند پس کافر شدند و روی گردانیدند و خدا بینیازی نمود و خدا بینیاز ستودهاست ٦ کسانی که کفر ورزیدند پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد بگو آری سوگند به پروردگارم حتماً برانگیخته خواهید شد سپس شما را به [حقیقت] آنچه کردهاید قطعاً واقف خواهند ساخت و این بر خدا آسان است ٧ پس به خدا و پیامبر او و آن نوری که ما فرو فرستادیم ایمان آورید و خدا به آنچه میکنید آگاه است ٨ روزی که شما را برای روز گردآوری گرد میآورد آن [روز] روز حسرت [خوردن] است و هر کس به خدا ایمان آورده و کار شایستهای کرده باشد بدیهایش را از او بسترد و او را در بهشتهایی که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درآورد در آنجا بمانند این است همان کامیابی بزرگ ٩ و کسانی که کفر ورزیده و آیات ما را تکذیب کردهاند آنان اهل آتشند [و] در آن ماندگار خواهند بود و چه بد سرانجامی است ١٠ هیچ مصیبتی جز به اذن خدا نرسد و کسی که به خدا بگرود دلش را به راه آورد و خدا[ست که] به هر چیزی داناست ١١ و خدا را فرمان برید و پیامبر [او] را اطاعت نمایید و اگر روی بگردانید بر پیامبر ما فقط پیامرسانی آشکار است ١٢ خدا[ست که] جز او معبودی نیست و مؤمنان باید تنها بر خدا اعتماد کنند ١٣ ای کسانی که ایمان آوردهاید در حقیقت برخی از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمایند از آنان بر حذر باشید و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید به راستی خدا آمرزنده مهربان است ١٤ اموال شما و فرزندانتان صرفاً [وسیله] آزمایشی [برای شما]یند و خداست که نزد او پاداشی بزرگ است ١٥ پس تا میتوانید از خدا پروا بدارید و بشنوید و فرمان ببرید و مالی برای خودتان [در راه خدا] انفاق کنید و کسانی که از خست نفس خویش مصون مانند آنان رستگارانند ١٦ اگر خدا را وامی نیکو دهید آن را برای شما دو چندان میگرداند و بر شما میبخشاید و خدا[ست که] سپاسپذیر بردبار است ١٧ دانای نهان و آشکار [و] ارجمند سنجیدهکار است ١٨﴾
↑ممتحنات ۱۶ سوره قرآن است که گفته شده سیوطی آنها را به نام ممتحنات ذکر کرده است.رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۲ش، ص۵۹۶ این سورهها عبارتند از: فتح، حشر، سجده، طلاق، قلم، حجرات، تبارک، تغابن، منافقون، جمعه، صف، جن، نوح، مجادله، ممتحنه و تحریم (رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۰.)